eitaa logo
حوری
185 دنبال‌کننده
7هزار عکس
1.8هزار ویدیو
23 فایل
زن، خانواده، محیط زیست ارتباط با ادمین: @mazinani332
مشاهده در ایتا
دانلود
منع خشونت علیه زنان معنای خشونت بسی گسترده تر از آن است که درنگاه اول به چشم می آید. در وهله اول خشونت معمولاً ملازم تنبیه و شکنجه جسمی است. مشت و لگد،گرفتن گلو و کشیدن گیسوست اما در معنایی فراختر خشونت شامل شکنجه های لفظی و زبانی و حتی وسیع تر ازآن شامل نادیده گرفتن و بی اعتنایی به زنان هم هست.این آخری جان سخت تر است ریشه در فرهنگ و تربیت ما ایرانی ها دارد.بچه گریه می کند پدر داد می زند مگر زنی داری گریه می کنی؟ مرد که گریه نمی کند. منظور پدر این است که زنان ضعیف اند و عاجز و گریه کار ضعفاست.دختر هشت ساله درکوچه بازی می کند، مادر سرش داد می زند بیا تو دخترم تو دیگر بزرگ شدی. منظور مادر این است که حضور تو خطر آفرین است هم برای پسران و هم برای خودت که طعمه نشوی. دلالت ضمنی این تفکیک جنسیتی باز بر ضعیف بودن،عاجز بودن و شکننده بودن جنس دختر دارد.اما فرزند ذکور تا پاسی از شب حق دارد بازی کند و لذت ببرد.در واقع بخش عمده ای ازخشونت ها علیه زنان خشونتی ساختاری و نظام مند است که دربسیاری ازموارد اصلاً به چشم نمی آیند. فرهنگ مردسالار و نرینه سالار نیز هرچه درتوان داشته است برای کوبیدن زن مایه گذاشته است.زن ناقص العقل است.ضعیفه است و عفریته. عامل گناه است و نماد نفس اماره.ظاهراً دیدندارانش هم کم نیاورده اند گزارش کرده اند که پیامبر اکرم ص در بازگشت ازمعراج سری به دوزخ زد و اکثر سکنه آن را زنان یافت.و لئامت خود را به پیامبری نسبت می دهند که از تمام جهان فقط زن و عطر را پسندیده بود و بهشت را زیر پای مادران قرارداده بود و به صراحت هشدار داده بود که زنان را خوار نمی دارند جز لئیمان.باری تو گویی دراین فرهنگ همه چیز دست به دست هم داده است تا نیمی ازجامعه را به بهانه عجوزه بودن،ناقص العقل بودن و عامل گناه دانستن به پستوهای نمور سوق داد.پستوهایی که اینک به مدد فناوری ارتباطی دیگر نمور و تاریک که نیست بلکه افشا کننده همه زنانگی های سرکوب شده است. و اما خشونت سوم خشونتی است که خود زنان برخود روا می دارند به جای مبارزه و تلاش برای تحقق استعدادهای درونی شان به سراغ جسمشان می روند و با شکنجه و خرد کردن و عذاب جسم خود کوشش می کنند آن را برای مردان زیبا کنند مردانی که اززنان جز سینه و کفل نمی بینند.با تقلیل خود به جسم و با شکنجه جسم خود برای شکل دهی مجدد به آن که ایده ال مرد ایرانی باشد خود را عملاً به ملعبه و بازیچه مرد ایرانی بدل می کند.عروسکان کوکی که قربانیان جامعه سرمایه سالار و مردسالار و فالوس محور هستند. خشونت را متوقف کنیم نه درعین که در جهان ذهن و زبان. نه در فضای خانه که در فضای مجازی نیز.اجازه ندهیم زنان مان،پاره تن مان،فرشته های بالقوه و بالفعل جامعه به عروسک های کوکی و الکی خوشبخت بدل شوند.به استعداد هایی به هرز رفته. ✍قربان عباسی @sokhanranihaa @hooree🌹
‍ اینجا ایران است! در پایان سفرمان به جنوب کشور با لندی گراف به کیش رفتیم.‌ امکانی خوب برای کسانی که می خواهند با ماشین به این جزیره سفر کنند. بر خلاف خیلی جاهای دیگر، در اینجا و‌ همچنین هنگام رفتن به قشم و هرمز، همه چیز سر جای خود بود و با نظم و ترتیب پیش می رفت.‌ پس از حدود ۲ ساعت به جزیره زیبای کیش رسیدیم. در وسط خلیج فارس. جزیره ای کاملا ایرانی که از چندین قرن پیش مردمی در آن سکونت داشته اند. کیش در دوره سلجوقیان شاهد رشد و شکوفایی تجارت بود و پس از آن از رونق افتاد. در اواخر دهه چهل، رژیم پهلوی تصمیم گرفت کیش را به عنوان جزیره ای تفریحی، مرکز گردشگری و تجارت ایرانیان کند.  هتلها و مراکز تجاری ساخته شد. مجموعه هایی از خانه ها به سبک سنتی و دارای امکانات رفاهی برای ساکنان بومی طراحی و اجرا شد. در سال ۵۶ پروژه به بهره برداری رسید و‌ اولین هواپیما با توریستهایی فرانسوی و آلمانی در کیش به زمین نشست. در سال ۵۷ و پس از انقلاب، کیش هم به تبع سایر شهرهای ایران دچار تغییر و تحولات زیادی شد. انقلابیون که ذات جمهوری اسلامی را مغایر با هر گونه خوشی دنیایی می دانستند، تمام مراکز تفریحی به زعم خودشان ضد دینی را تعطیل کردند. پس از اجرای پروژه اجبار به حجاب زنان، که شامل توریستهای خارجی هم می شد، و همچنین از دست رفتن امنیت برای آنان، پایشان تقریبا از ایران قطع شد. در غیاب کیش، امارات و خصوصا دبی، با درایت حاکمانش و سرمایه اولیه ایرانیان، جایگزین پروژه کیش شد و امروز به قطب گردشگری منطقه با بالاترین سرانه ملی، پرقدرت ترین اینترنت دنیا، معتبرترین پاسپورت و ... تبدیل شده است. و کیش امروز، با وجود زیبایی و ظرفیتهای زیاد برای جذب توریست، تنها میزبان اندک گردشگران ایرانی است. هوای پاک و تمیز کیش و آسمان آبی اش، نظافت خیابانها و معابر، رانندگی معقول و منطقی و فضای سبز زیادش، نمونه کوچکی از ایرانی است که باید باشد و می تواند، اگر... جنب اقامتگاه ما مدرسه ای بود که صبح با ترانه "ای ایران" شروع می شد و‌ سپس آهنگی شاد برای ورزش دانش آموزان پخش می گردید که هر شنونده ای را به تحرک وامی داشت. در سرتاسر جزیره حجاب آزاد بود و باحجاب و بی حجاب بدون هیچ مزاحمتی در کنار هم تردد می کردند. دختران موتورسوار با آرامش می راندند. همه چیز لااقل در ظاهر سر جای خود بود. هرچند مشکلات اقتصادی مستقیما بر تک تک افراد از کاسب و فروشنده تاثیر گذاشته، اما فشارهای روانی دیگر و آلودگی های سمعی و بصری در اینجا نیست. کیش نمونه کوچکی از ایرانی است که باید باشد. البته بعد از اصلاح ساختارها و دگرگونی زیرساختها. و می تواند در کنار جاذبه های توریستی دیگر ایران از شیراز و اصفهان و یزد و نایین و دیگر شهرها، به عنوان قطب گردشگری منطقه خودنمایی کند و روی دست دبی بلند شود، و سالانه میلیونها دلار سرمایه نصیب ایران کند، اگر حکومتی نرمال و دوستدار ایران و ایرانی بر سر کار باشد! ✍فرشته مزینانی @hooree🌹
🔴 زنان افغان دیگر نمی‌توانند پرستار و ماما شوند! 📌وزارت بهداشت افغانستان به طور شفاهی به موسسات آموزشی در حوزه بهداشت دستور داده است تا از حضور بانوان در این موسسات جلوگیری کنند. یکی از زنان افغان با نام مستعار سجا به خبرگزاری فرانسه می‌گوید با شنیدن این خبر شوکه شده است. 📌برای سجا، تحصیل در رشته پرستاری در "انستیتو مراقبت‌های صحی" در کابل آخرین راه نجات او پس از محرومیت دو سال پیش زنان از دانشگاه‌ها در افغانستان، بود تا آینده خود را بسازد.  اما دولت طالبان این آرزو را با دستور حذف زنان افغان از آموزش پزشکی، به گفته منابع متعدد، از بین برده است و باعث وحشت در سراسر موسسات شده است./اطلاعات @BashgaheZanan @hooree🌹
❤️ سیاست خانواده در ایران، بی‌اعتنا به علوم اجتماعی در ایران اوایل قرن بیستم مساله جمعیت و جایگاه زنان مورد بحث بود. گفتمان افزایش بهداشت و کاهش نرخ مرگ و میر کودکان از یک طرف و ترویج الگوهای خانوادگی غربی که برای زن نقشی فراتر از ابزار تولید فرزند قائل بود از سوی دیگر، مسأله زن را تبدیل به بخشی از گفتمان روشنفکری و نوسازی جامعه ایران کرده بود و موضوع مقالات متعددی در عصر پهلوی اول بود. البته که در نهایت قانون خانواده مصوب ۱۳۱۰ به جز یک ماده درباره محدودیت سنی برای ازدواج دختران  مطابق شرع بود. ⬅️اما مجادله درباره «مساله زن» پایان نیافت و در دهه چهل بار دیگر مطرح شد، تصویب قانون خانواده جدید و برابرتر  در ۱۳۴۶ ه.ش به مجادلات پایان نداد. کتاب حقوق زن در اسلام مطهری مجموعه مقالاتی است که در همین مجادله بر سر مواد قانونی نوشته شده است. تلاش برای گذر کردن از دوگانه زن سنتی/ زن غربزده و ارائه الگوی سوم زنانگی ادامه یافت. دو هفته پس از پیروزی انقلاب اسلامی و قبل از همه‌پرسی جمهوری اسلامی، این قانون ملغی شد. در سال ۱۳۸۴ شورای عالی انقلاب فرهنگی، قانون تشکیل خانواده و تحکیم و تعالی آن را تصویب کرد که اصول کلی آن  بعدتر در سیاست‌های کلی خانواده و قانون خانواده ۱۳۹۲ تکرار شدند. این قوانین رویکرد محافظه‌کارانه داشتند و خانواده مردسالار را بازتولید می‌کردند. در رویکرد محافظه‌کارانه یک‌سری پیش‌فرض‌ها و احکام بدیهی‌انگاشته وجود دارد که البته نسبتی با واقعیت اجتماعی ندارند و علوم اجتماعی بر اساس تحقیقات میدانی نادرستی آن‌ها را نشان می‌دهند، بر اساس مطالبی که به عنوان اسناد بالادستی سیاست خانواده یا ضمایم آن یا نوشته‌های طرفداران این سیاست منتشر شده چند مثال می‌آورم: 🌸پیش‌فرض ۱: ازدواج دختران در سن پایین بهتر است، زیرا با اخلاق شوهر تربیت می‌شوند و سازگاری بیشتری دارند. 🌸واقعیت اجتماعی: هرچه سن هنگام ازدواج بالاتر باشد درصد طلاق پایین‌تر می‌آید. زنان متاهل زیر بیست سال بالاترین نرخ طلاق در گروه‌های سنی را دارند۳۰ در هزار که برای گروه‌های سنی ۲۰-۲۴ سال به ۱۷.۷ و ۲۵-۲۹ ساله‌ها به ۱۲.۵ کاهش می‌یابد. 🌸پیش‌فرض ۲: پدر باید اقتدار بسیاری داشته باشد چون در مقام ولی‌ فرزندان، صلاح آنان را می‌خواهد. 🌸واقعیت اجتماعی: ولایت پدر به شیوه استبدادی مندرج در قانون فعلی نتایج نامطلوبی دارد، ازدواج اجباری دختران نوجوان که بیشترشان به طلاق منجر می‌شود، فرزندآزاری، فرزندکشی و حتی تجاوز به محارم حاصل همین قدرت بسیار پدر بر فرزندان است. 🌸پیش‌فرض ۳: خشونت خانگی مهم نیست. 🌸واقعیت اجتماعی: با وجود بی‌اعتنایی قانون‌گذار به خشونت خانگی، تأثیر نامطلوب آن بر خانواده باقی است و نقش مهمی در فرار دختران از خانه، شوهرکشی،  زن کشی و طلاق دارد. 🌸پیش‌فرض ۴: بی‌حجابی زنان در جامعه عامل نارضایتی مردان در خانواده و خیانت است. 🌸واقعیت اجتماعی: خیانت مردان بیشتر به علت ناسازگاری زوجین، نداشتن صمیمیت یا صفات شخصیتی خاص است و  بی‌حجابی در جامعه کمترین تأثیر را دارد. 🌸پیش‌فرض ۵: طلاق عاطفی بهتر از طلاق توافقی است. 🌸واقعیت اجتماعی: طلاق عاطفی یکی از عوامل خیانت زنان است، اساساً نباید حق انتخاب افراد محدود شود. 🌸پیش‌فرض ۶: زنان احساساتی هستند و حق طلاق به آنان باعث بی‌ثباتی بنیان خانواده می‌شود. 🌸واقعیت اجتماعی: اعطای حق طلاق به زنان در کوتاه‌مدت باعث افزایش نرخ طلاق بین زنانی می‌شود که قبل‌تر امکان طلاق نداشتند اما در بلندمدت به بهبود روابط زوجین و تحکیم خانواده منجر می‌شود. 🌸پیش‌فرض ۷: تقسیم کار جنسیتی در خانواده (مرد نان‌آور/زن خانه‌دار) بهترین شکل خانواده است. 🌸واقعیت اجتماعی: خانواده هسته‌ای با یک نان‌آور بیشتر در دولت‌های رفاه پاسخ می‌دهد. در شرایط اقتصادی بد، فشار تأمین معاش برای مردان بسیار سنگین است. خانواده با یک نان‌آور در شرایطی مثل بیکاری،‌ مصدومیت، اعتیاد یا مرگ مرد با مشکل روبرو می‌شود چون زن همواره از نظر مالی وابسته بوده و مهارت‌های لازم برای کسب درآمد مناسب را ندارد. در صورت طلاق نیز خانواده زن‌‌سرپرست با فقر روبروست. اصولاً کسانی که در سیاست‌گذاری خانواده در ایران دست‌اندرکارند همه با این رویکرد محافظه‌کارانه انتخاب شده‌اند، رویکرد ایدئولوژيک دارند و ترجیح می‌دهند به پیش‌فرض‌ها و توهمات خود اصرار کنند و نتایج تحقیقات اجتماعی را نادیده بگیرند، آمارها را سانسور کنند و در نتیجه شرایط خانواده در ایران همین‌طور نابسامان باقی خواهد ماند. ✍فاطمه موسوی وپایه @Zane_Ruz_Channel @hooree🌹
این سه سالِ سخت؛ قانون حجاب و مسئله‌ سلیقه! ١. آن زمان که قصد داشتم پایان‌نامه‌ی ارشد را درباره‌ی سازوکار قانونی پلیس امنیت اخلاقی بنویسم، مدت‌ها با زنانی که توسط گشت ارشاد بازداشت می‌شدند گفت و گو می‌کردم. تصور دریافت مجوز برای ورود به مقر وزرا، دور از ذهن بود. هرچند با فوت مهسا امینی و انحلال عملی گشت ارشاد، موضوع پایان‌نامه تغییر کرد، اما داده‌های بسیار قابل‌توجهی جمع‌آوری شد که البته بخش مهمی از آن هم به لطف فیلترینگ، از میان رفت. ٢. مهم‌ترین مسئله‌ی زنان بازداشت‌شده، اعمال سلیقه‌ی ماموران در مورد پوشش آنان بود. من هم در طی گفت‌وگوها به این نتیجه رسیدم که معیار مشخصی برای بازداشت وجود ندارد. به یکی گفته بودند مانتویت دکمه ندارد. یکی دیگر شلوارش تنگ بوده. یکی از رنگ مناسبی استفاده نکرده. شال یکی مورد تایید نبوده. شگفت، دختری بود که پوشش او از نظر مامور همراه با ون مورد تایید نبود و بعد از بازداشت، توسط مامور مقر آزاد شد، چون از نظر او پوشش مناسبی داشت! ٣. خوب به یاد دارم که در بازدید از پزشکی قانونی، موقع بررسی حجاب، چندنفری تایید گرفتند و چند نفری نه. تفاوت پوشش آن‌ها برای ما روشن نبود. مسئله را اندازه‌ی مانتو عنوان کردند در‌حالی‌که مانتوی هر دو گروه روی زانو بود. حراست دانشگاه هم از این تفاوت سلیقه‌ها کم نداشت. در مورد اخیر، حراست، مهمان برنامه‌ی علمی را نیم ساعت نگه داشته بود چون از نظر آنان، پوششِ در غایتِ سادگیِ مهمان، مناسب نبود. ما هر چه دیگران را نگاه می‌کردیم، متوجه تفاوت پوششِ مناسبِ دیگرانی که اجازه‌ی ورود داشتند و پوششِ نامناسبِ مهمان که پشت درب‌ها مانده بود، نشدیم. ۴. قانون جدید حجاب که گویا بناست یکی دو روز دیگر ابلاغ شود، توسط حامیانش به قانون پایان گشت ارشاد نام‌بُردار شده و مهم‌ترین دفاع از آن، حذف برخورد فیزیکی و تعیین معیار مشخص پوشش برای جلوگیری از اعمال سلیقه عنوان شده است. درست است. این قانون خلاف رویه‌‌ی سابق، اعمال سلیقه را از دوش ماموران برداشته، اما در خود متن قانون آن را دخیل ساخته است! حقوقی‌ها می‌دانند باز‌گذاشتن راه اعمال سلیقه آن هم در یک قانون کیفری، چه تبعاتی می‌تواند داشته باشد. ۵. تنها برای نمونه، ماده‌ی ۴٨ این قانون، پوششی که  «مصداق اعانه بر اثم یا تهییج دیگران» باشد را برای زنان و مردان، ممنوع دانسته‌است. عجیب‌تر، افزودن قید  «خلاف عفت و اخلاق اسلامی» در مورد پوشش ممنوعِ مردان است. بیایید تصور کنیم زن یا مردی به استفاده از پوششی که موجب تهییج دیگران شده متهم شود. یا با مردی به خاطر پوشیدن لباس خلاف اخلاق اسلامی برخورد شود. چه کسی می‌تواند بگوید این کار خلاف قانون است؟ چه کسی می‌تواند اثبات کند خلاف قانون نیست؟ سلیقه؟! ۶. من و خیلی‌های دیگر، به این بحث که اصلا باید برای حجاب قانون نوشت یا نه و آیا اصلا حکومت باید وارد کنترل حجاب شود یا آن را به عرف واگذارد، ورود نمی‌کنیم. حداقل مواجهه‌ی من با این قانون، از این منظر نیست و روشن است که تجویز و نسخه‌پیچیدن یک‌طرفه برای جامعه‌ی ایران با این همه تکثر و چندصدایی، عِرض خود بردن و زحمتِ دگران داشتن است. پس بحث اصلی، له یا علیه اصل نگارش قانون درباره‌ی پوشش نیست. اما این که قانون نباید سلیقه‌ای نوشته شده باشد و مهم‌تر از آن، راه اعمال سلیقه را مفتوح نگذارد، آن‌قدر روشن است که بعید به نظر می‌رسد حتی نگارندگان این قانون هم با آن مخالف باشند. ٧. پس باید چه کار کرد؟ تجربه نشان داده در چنین مواردی، زمان همه چیز را روشن می‌کند. قانون حجاب قرار است سه سال به صورت آزمایشی اجرا شود. در این مدت، احتمالا عده‌ای کما فی‌السابق قربانی خطای اعمال سلیقه می‌شوند که با توجه به مجازات‌های مندرج در این قانون، برایشان پرتبعات‌تر است. در نهایت یا این قانون هم متروک می‌شود، یا تغییر ماهیت می‌دهد. احتمال کمی هم وجود دارد که چون رئیس‌جمهور از اجرایی نبودن این قانون گفته و رئیس مجلس و رئیس قوه‌ی قضاییه، هر دو بر امکان اصلاح این قانون صحه گذارده‌اند، گوش شنوایی از میان مسئولان، انتقادها را بشنود و پیش از رخ‌دادِ ناگواری، آن را اصلاح کنند. این‌بار منطبق بر واقعیت‌ها، ظرفیت‌ها، پیامدها، به دور از سلیقه و البته توسط حقوق‌دانان. ✍🏻 روح‌الله طالبی‌توتی پژوهش‌گر مطالعات جنسیت و زنان @tadaeeat @hooree🌹
♻️مسلخ بشر سازمان‌های حقوق بشری وجود بیش از ۲۷ بازداشتگاه و زندان در دوران بشار اسد را شناسایی کردند. اما مخوف‌ترین آن‌ها «صیدنایا» بود که در سال ۱۹۸۰ نخستین زندانی‌ها را در خود جا داد و یک زندان نظامی در ۳۰ کیلومتری شمال دمشق زیر نظر وزارت دفاع و پلیس نظامی بود و در طول ۴۴ سال به نمادی از سرکوب وحشیانهٔ حکومت حزب بعث تبدیل شد. به گفته عفو بین‌الملل و سایر گروه‌ها، هر هفته ده‌ها تن در صیدنایا اعدام می‌شدند. تخمین زده شده که از سال ۲۰۱۱ که خیزش مردم در درعا آغاز و بلافاصله سرکوب شد، تا سال ۲۰۱۶ که سخت‌ترین سال‌های جنگ داخلی بود، دست‌کم ۱۳ هزار نفر در این زندان اعدام شدند. پنج سال بعد، دیده‌بان حقوق بشر سوریه در ژانویهٔ ۲۰۲۱ گزارش داد ۳۰ هزار تن از بازداشت‌شدگان دورهٔ جنگ داخلی در این زندان بر اثر شکنجه و اعدام جان داده‌اند. لقب این زندان در زبان مردم سوریه «مسلخ بشری» بود؛ جایی که تصاویر ماهواره‌ای در سال ۲۰۱۷ وجود یک کوره را نشان داد که به گفته مخالفان، برای سوزاندن جسد مرده‌ها و اعدام‌شدگانی بود که حکومت آن‌ها را ناپدید و سپس سر به نیست کرده بود. دولت وقت دونالد ترامپ شواهدی از سوزاندن جسد هزاران زندانی اعدام‌شده در این کوره را بررسی کرد. استیوارت جونز، معاون وقت وزیر خارجه آمریکا در امور خاورمیانه، با تأکید بر تحقیقات انجام‌شده در خصوص کوره، با اطمینان گفت جنایات رژیم اسد به دقت مستند شده، روزانه حداقل ۵۰ زندانی را حلق‌آویز کرده و کوره تلاشی برای سرپوش گذاشتن بر قتل‌های بی‌محابا بوده است. یک زندانی سیاسی پیشین به عفو بین‌الملل گفته بود زندانیان صیدنایا مجبور بودند بین کشته شدن خود یا کشتن یکی از بستگان یا دوستانشان، انتخاب کنند. او گفته بود از زندانی که در آن زندانیان را به آدم‌خواری مجبور می‌کردند، به صیدنایا منتقل شده و تازه متوجه شد که زندان اول «بهشت» بود. http://t.me/darvishane49 @hooree🌹
روی قانون حجاب خط قرمز بکشید! پول گرفتن بی دلیل از افراد خاطی هیچ وجه شرعی ندارد، کدام‌یک از فقها چنین چیزی را تأیید می‌کند؟ آیت الله سید علی محمد دستغیب بسمه تعالی اخیراً اعضای مجلس شورای اسلامی قانونی برای حجاب تصویب کرده‌اند. بنده این قانون را مطالعه کردم. به‌ نظر می‌رسد برای مبارزه با یک منکر باید ریشه‌های آن‌را از بین برد نه آنکه شاخ و برگ آن‌را برید. اگر مسئولین امر مشکلات جامعه ناشی از فقر و فساد و … را حل کنند، قطعاً مردم ما به‌خصوص جوانان با دل و جان از اسلام و احکام نورانی آن استقبال می‌کنند و ریشه منکرات در جامعه کنده می‌شود. اگر مردم و آقایانِ فقها تا به حال دقت کنند، برای افرادی که در جامعه خلافی مرتکب شوند که نیاز به تعزیر داشته باشد، در ابواب مختلف فقه (از جمله حدود و تعزیرات و…) درباره آن گفته شده است. مثلا در مورد بی‌حجابی، اگر از فقیهی پرسیده شود که چه کار باید کرد ابتدا می‌فرمایند که باید به ایشان تذکر داده شده و بگویند حجاب خود را رعایت کنید، یا چادر به سر کنید و یا موهای‌تان پیدا نباشد و یا لباس تنگ نپوشید. اگر شخص اعتنا نکرد باید دوباره تذکر به ایشان داده شود و مؤمنین در این نهی از منکر مشارکت کنند و چندین بار تذکر داده شود. چنانچه باز هم قبول نکرد، اگر این خلاف مخلّ در اجتماع باشد، فقیه اگر لازم بداند (مثلا بداند که بدتر نمی‌شود) تعزیر می‌کند. این هم منحصر به بدحجابی زنان نیست بلکه هر گناهی که در جامعه علنی باشد این حکم در آن جاری می‌شود. البته تعزیر هم فقط تازیانه نیست، ابتدا باید مقدماتی رعایت شود و در آخر نوبت به تازیانه می‌رسد. حال درباره این قانون حجاب (که تبصره‌های زیاد و سختی در آن گذاشته‌اند) به نظر می‌رسد که مشکل را حل نمی‌کند و همچنین از نظر بنده خلاف شرع است و پول گرفتن بیخود از افراد خاطی هیچ وجه شرعی ندارد. لذا به نظر می‌رسد آقایان نمایندگان که این قانون را نوشتند از ایشان خواهش می‌شود روی این قانون خط قرمزی بکشند زیرا به هیچ وجه قابل ملاحظه و تصحیح نیست و شرعیت ندارد. بایستی خط قرمز روی همه این قانون بکشند. بالاخره آقایان فقها هستند و می‌توان از ایشان سؤال پرسید که این قوانین در کجای روایات است؟ و کدام‌یک از فقها چنین چیزی را تأیید می‌کند که از قرآن و روایات است؟ نتیجه این است که امثال این قوانین فقط ناراحتیِ بیشتر در اجتماع ایجاد می‌کند. و چنانچه می‌دانید اگر قانونی با الزامِ مردم به یک حکم شرعی به شیوه‌ای خشونت‌بار موجب بیزاری از اصل دین شود. طبق قاعده حرمت تنفیر، این قانون خلاف شرع مقدس اسلام است و نتیجه عکس می‌دهد. همچنان‌که بعضی دیگر از مراجع معظم تقلید معتقدند حجاب اجباری امری نشدنی است؛ و با اجبار، وضعِ حجاب در جامعه اصلاح نمی‌شود.  فرض کنید خانواده‌ای است که یکی از دختران‌شان بی‌حجاب است؛ با اجرای این قانون ممکن است نتیجه بدتر شده و بقیه اعضای خانواده نیز به حجاب بدبین شوند! پس آقایان باید این قانون را کلاً حذف کنند. مخصوصا پول گرفتن از افراد خاطی را کنار بگذارید! ما در ایران این‌همه معدن و… داریم. هرکدام از آقایان هم ماهیانه حقوق بالایی دارند. چه اشکالی دارد که به جای پول گرفتن، مردم را تشویق به حجاب کنید؟ بگویید هرکس باحجاب شد ماهیانه مبلغی به او می‌دهیم. برای هرکسی که چادر سر کرد جایزه‌ای تعیین کنید و از درآمدهای این مملکت به آن‌ها بدهید! خلاصه، این راه درستی نیست و با این وضعیتی که در اجتماع و در دنیا هست، این قانون‌‌های سفت و سخت باعث خندیدن مردم دنیا به ما می‌شود. خدایا به حق محمد و آل محمد همه ما را به تکلیف خودمان آشنا کن که باید چطور زندگی کنیم و چطور صحبت کنیم. در هر پست و مقامی که هستیم بفهمیم چطور رفتار کنیم تا در این دشواری‌ها قرار نگیریم.   حوزه علمیه امام صادق گویم - ۱۹ آذر ۱۴۰۳ @hooree🌹
فوق محرمانه! قدیمی ها وقتی کسی توی خانواده مرتکب کار ناپسندی می شد، بدون اینکه به دنبال پیدا کردن علت و برطرف کردن آن باشند، همه اهل خانه را جمع کرده و به یکدیگر سفارش می کردند، این خبر نباید به بیرون درز کند. همین جا رویش خاک بریزید و دفنش کنید! همین، حکایت جمهوری اسلامی است با مشکلاتش! در دوره ای، عده ای که فهم بهتری از مسائل جهانی داشتند و به عینه می دیدند چگونه فرهنگ دارد جهانی می شود و تا کوچه و پس کوچه های شهر و روستا را درمی نوردد، پیشنهاد کردند برای مقابله با آن باید چاره ای اندیشید. برای مقابله با فرهنگی که آزادی روابط را ترویج می کند، یا باید جلویش را کاملا گرفت تا وارد نشود، که این امری محال بود، یا باید آنچنان فرهنگ سازی کرد و شرایط ازدواج را راحت نمود که تاثیرات این فرهنگ کم شود، و یا باید همان راهی را رفت که غرب رفته است. آگاه سازی نسبت به عوارض و مخاطرات این روابط و‌ آموزش خودنگهداری در مقابل آن. اما در آن زمان عده ای که غم دیانتشان بر غمهای دیگر می چربید، شدیدا در مقابل این آموزشها به نوجوانان در مدارس که می خواست در قالب سند ۲۰۳۰ اجرا شود ایستادند، بدون اینکه راه دیگری به جز ترویج هر چه بیشتر مناسک دینی در مدارس و تاکید بر حجاب اجباری را پیشنهاد کنند. حالا و پس از گذشت دو دهه از آن روزها و انباشته شدن مشکلات اقتصادی ‌و گسترش آسیبهای اجتماعی، متخصصان و دردمندان باز هم فریاد می زنند جامعه را دریابید! در جامعه ای که فقر در آن بیداد می کند و فرصت ازدواج از جوانان گرفته شده و امید به زندگی هر روز تحلیل می رود، آنچه رشد می کند، گستره آسیبهای اجتماعی است. ویروس Hpv (که عمدتا از طریق روابط جنسی منتقل می شود و‌‌عامل بسیاری از عفونتها و سرطانهاست) امروزه دارد بیداد می کند و بسیاری از جوانان ما را مبتلا کرده است، ولی عکس العمل مسئولان باز‌ هم انکار است و پوشاندن مشکل! زهرا مرزبان‌راد، جراح و متخصص زنان، دارای فلوشیپ انکولوژی و عضو انجمن پاپیلومای ایران ـ HPV ـ است و وضعیت شیوع اچ‌پی‌وی در کشور را نگران‌کننده می‌داند. او در مصاحبه با هم میهن می گوید: "تقریباً می‌توان گفت که از هر 10 مراجعه‌کننده، اچ‌پی‌وی هفت نفر مثبت است. باید به همه بگویند که این واکسن را تزریق کنند. در وضعیت مناسبی به‌سر نمی‌بریم، روابط متعدد شده، شرکای جنسی به هم تعهد ندارند و همین مسئله شیوع را بیشتر می‌کند. باید به کودکان و نوجوانان آموزش داده شود که رفتارهای جنسی با چه بیماری‌هایی ممکن است همراه باشد. اما متاسفانه این اتفاق نمی‌افتد." آنها که در مقابل سند ۲۰۳۰ ایستادند و راه جایگزینی هم ارائه ندادند، حالا باید پاسخگو باشند. این مبتلایان همان کودکان و نوجوانانی هستند که در نمازهای جماعت اجباری مدارس شرکت می کردند و مجبور به پوشیدن حجاب اجباری شما بودند، بدون اینکه به آنها تفهیم کنید چرا باید حجاب داشت و نماز خواند! به گفته این متخصص، مبتلایان از نوجوان تا سن‌های بالا هستند، آنها معمولاً از نظر جنسی فعال‌اند یا شرکای جنسی‌ای دارند که فعالیت زیادی در این زمینه دارند: "این ویروس در میان افراد متاهل هم زیاد است. در این زمینه تنها ازدواج کردن مهم نیست، تعهد به ازدواج اهمیت دارد." پزشکان می گویند، حالا که جامعه به این جا رسیده، لااقل واکسن گارداسیل را در اختیار همه بگذارید! اما باز هم حاکمیت انکار می کند و جامعه ایران را پاک و پاکیزه از آلودگیهای این چنینی می داند. خانم دکتر مرزبان راد می گوید" هنوز درباره واکسیناسیون ملی در ایران خبری نیست، مسئولان می‌گویند که همه‌چیز عالی و خوب است، مشکلی وجود ندارد، هیج‌کس اچ‌پی‌وی ندارد. درحالی‌که ما بارها به آنها گفته‌ایم که این وضعیت در آینده وخیم می‌شود، به هر حال ازدواج کم شده، سن جمعیت بالا رفته، روابط سکشوال بین زنان و مردان و هم‌جنس‌گرایی افزایش یافته، خیلی‌ها ممکن است در آینده به سرطان‌های حنجره، مقعد، دهانه رحم و... مبتلا شوند." این واکسن که امریکایی آن به خاطر تاثیرگذاری اش در امریکا (که پس از واکسیناسیون عمومی ۶۰ درصد آمار مبتلایان را پایین آورده)، در ایران با قیمت بالا در برخی داروخانه ها و مطبها پیدا می شود، اما آمار آنچنان بالاست و وضعیت اقتصادی آنچنان خراب، که کمتر کسی به آنها دسترسی پیدا می کند. با این وجود، هنوز هم عده ای مثل تدوین کنندگان قانون حجاب ( که در میان آنان دغدغه مندان واقعی هم وجود دارند) به خیال خود برای اینکه ایران مثل غرب نشود، حجاب زنان را تنها راه حل می دانند و فکر می کنند با یک شال یا روسری نیم بند، تمام این مشکلات حل می شود. اینها مثل همان خانواده قدیمی فکر می کنند که با ریختن خاک بر روی زشتی، همه چیز زیبا می گردد و با مهر فوق محرمانه زدن بر یک مطالبه، آن را حل کرده اند! ✍فرشته مزینانی @hooree🌹
🟢⬇️2⃣🔽 🟢 با کاهش تنها ۲ درجه از سیستم گرمایشی منازل و محل کار ، در سوخت رسانی بهتر به سراسر ایران سهیم باشیم. @ENVIRONMENT_LOVERS@hooree🌹
پذیرش؛ کلید زندگی در عصر مدرن در این روزها که دنیای ما در همهمه‌ی رقابت‌ها، فشارها، و تکنولوژی غوطه‌ور است، انسان‌ها با چالش‌های بی‌پایانی روبرو می‌شوند. هر کجا که نگاه کنید، تبلیغات، موفقیت‌ها، رقابت‌ها، و انتظارات بی‌پایان را می‌بینید. همه چیز به سرعت در حال تغییر است و این تغییرات گاهی به قدری سریع هستند که نمی‌توان از آن‌ها پیروی کرد. در این شرایط، برای تشویق انسان به زیستن، نیاز داریم به پذیرش به عنوان راهی اساسی. پذیرفتن نه به معنای تسلیم شدن، بلکه به عنوان درکی عمیق از زندگی، از خود، و از دیگران. ۱. پذیرشِ تغییرات: دنیا هر لحظه تغییر می‌کند؛ تکنولوژی، فرهنگ، روابط، و حتی ارزش‌ها. در چنین شرایطی، مقاومت در برابر تغییر تنها انرژی بیهوده‌ای است که هیچ نتیجه‌ای ندارد. به جای آن، ما باید یاد بگیریم که تغییرات را نه به عنوان تهدید، بلکه به عنوان فرصت ببینیم. این یعنی: دیدن هر تغییر به عنوان درسی که می‌تواند رشد و تجربه‌های جدیدی به همراه داشته باشد. یادگیری انعطاف‌پذیری در مواجهه با شرایط نامعلوم و تغییرات غیرمنتظره. قبول کردن این حقیقت که زندگی همیشه طبق برنامه‌ها پیش نمی‌رود و این نیز جزو زیبایی‌ها و چالش‌های زندگی است. ۲. پذیرشِ شکست‌ها: در دنیای مدرن، هر فردی تلاش می‌کند موفق باشد، اما شکست‌ها امری طبیعی هستند. به جای اینکه شکست‌ها را نشانه‌ی ضعف بدانیم، باید آن‌ها را به عنوان فرصتی برای رشد ببینیم. این یعنی: هر شکست، یک تجربه‌ی یادگیری است که ما را به درکی عمیق‌تر از خود و جهانمان سوق می‌دهد. از هر شکست، قدرتی بیرون می‌آید که ما را انعطاف‌پذیرتر، مقاوم‌تر، و خردمندتر می‌کند. پذیرش شکست به این معناست که ما در مواجهه با ناکامی‌ها، عزت نفس خود را از دست نمی‌دهیم، بلکه بیشتر به خود اعتماد می‌کنیم. ۳. پذیرشِ خود: پذیرش واقعی از درون شروع می‌شود. هر فرد باید یاد بگیرد که: نقاط ضعفش را بپذیرد و در عین حال نقاط قوتش را جشن بگیرد. این حقیقت را بپذیرد که کامل نبودن، طبیعی‌ترین ویژگی بشر است. به جای تلاش برای تبدیل شدن به کسی که دیگران انتظار دارند، به فردی تبدیل شود که خودش می‌خواهد باشد. وقتی فرد خودش را بپذیرد، درونش آرامش پیدا می‌کند و این آرامش به روابط بیرونی او نیز سرایت می‌کند. ۴. پذیرشِ دیگران: پذیرش در روابط با دیگران بسیار مهم است. در عصری که بسیاری از روابط به دلیل رقابت‌ها و فشارها شکننده شده‌اند، پذیرش می‌تواند کلید ارتباطات واقعی باشد: درک این که هر فرد مسیر خاص خودش را دارد و هرکسی داستان خاص خودش را زندگی می‌کند. احترام به تنوع دیدگاه‌ها، فرهنگ‌ها، و تجربیات دیگران. تلاش برای همدلی و ارتباطات واقعی که نه بر اساس رقابت، بلکه بر اساس احترام و درک متقابل بنا می‌شوند. نتیجه پذیرش در عصر مدرن نه فقط یک ابزار شخصی، بلکه کلیدی برای روابط اجتماعی، حرفه‌ای، و فردی است. این پذیرفتن، نه به معنای تسلیم، بلکه به معنای هماهنگی، صلح درونی، و هماهنگی با دنیای بیرون است. این پذیرش به ما اجازه می‌دهد که در مواجهه با هر چالش، از هر شکست، و هر تغییر، قدرت بیشتری پیدا کرده و زندگی‌ای پر از معنا، آرامش، و رشد تجربه کنیم. پذیرش به ما یاد می‌دهد که زندگی در بیرون نیست، بلکه در درون ماست؛ در درکی که از خود داریم، از روابطمان، از تغییرات، و از هر لحظه‌ای که زندگی به ما هدیه می‌دهد. این زندگی، زندگی‌ای است که در آن، همه چیز به تعادل می‌رسد؛ نه رقابت، بلکه همدلی، نه شکست، بلکه رشد، نه انزوا، بلکه ارتباط، و نه تاریکی، بلکه نور. ✍فهیمه ازبکزایی https://t.me/psychology1371 @hooree🌹
زنان عرب، از آزادی‌های مشروط تا خندیدن به سنت‌های مردسالارانه گعده‌های زنانه، مراسم‌ قبل از عروسی بودند که شبیه یک فستیوال برای رقص و شادی بود. از حدود ۱۰ شب قبل از عروسی، هر شب زن‌های فامیل در خانه‌ی صاحب عروسی جمع می‌شدند، ماکسی‌های رنگی می‌پوشیدند و با هم‌نواییِ ترانه‌های سنتی و قدیمی عربی و دست‌زدن‌های ریتمیک مخصوص عرب‌ها، جشن می‌گرفتند. یک بخش ویژه‌ی این مراسم اجرای نمایش‌های شبیه نمایش روحوضی بود که اغلب درباره‌ی موضوعات قبل از ازدواج بودند. مثلاً یکی‌ از آنها که یادم مانده است، درباره‌ی دختری بود که قبل از ازدواج باردار شده بود و حالا با بالشی که زیر لباسش گذاشته بود به صورت طنز درباره‌ی این اتفاق حرف می‌زد. ما یک عروسی عربی هم در مشهد رفتیم که آنجا مشابه همین نمایش اجرا شد و انگار یکی از موضوعات مشترک در این نمایش‌های روحوضی بود. این نمایش‌ها کلاً طنز بودند و در واقع زن‌ها با اجرای آن، سنت‌های مردسالارانه‌ی آن جامعه را در درون خودشان به سخره می‌گرفتند. این تئاترهای زنانه مختص گعده‌های قبل از عروسی نبود و در عزاداری‌های محرم هم شاهد اجرای آنها بودیم. عزاداری‌هایی که در جمع‌های زنانه در دوران محرم برگزار می‌شدند، یکی از بزرگ‌ترین اتفاق‌های زندگی ما بود. زن‌ها کاملاً به صورت ریتمیک سینه می‌زدنند و زنی خوش‌صدا، یک متن بسیار زیبا و ادبی و آهنگین شبیه به متون تاریخ بیهقی را درباره‌ی اتفاقات کربلا می‌خواند. 🌸 به‌عنوان زنی که در یک جامعه‌ی عربِ نیمه قبیله‌ای زندگی می‌کند، همیشه یک تهدید دورادور هم برای ما وجود داشت. چون گاهی می‌شنیدیم که یک دختری ناپدید می‌شود و می‌فهمیدیم آن دختری که گفته‌اند شوهرکرده و به کویت رفته، درواقع سرش را بریده بودند. من البته باور نداشتم که این تهدیدها برای من و در خانواده‌ای که من هستم، می‌تواند جدی باشد. اما به عنوان یک زن، این تهدید همیشه بود که هر آزادی که من دارم مشروط بر این است که دیگران نفهمند و همیشه این را می‌دانستم که یک کسانی هستند که تهدیدی برای آزادی من به شمار می‌روند. ⬅️ قدرت آن ساختار مردسالارانه در سال‌های اخیر خیلی کمتر شده و یکی از آن دلایلش هم از خانه بیرون ‌آمدنِ زنان است. این ترس‌هایی که می‌گویم اغلب مربوط به دهه‌ی هفتاد و هشتاد خورشیدی هستند. در آن زمان حتی در فامیل ما، دخترهای کمتری امکان تمام ‌کردنِ مدرسه را داشتند. به‌خاطر این‌که همچنان شکل خانواده‌های گسترده وجود داشته و مثلاً وقتی برادرها ازدواج می‎کردند و بچه می‌آوردند، باید زنانی در خانواده می‌بودند که به بزرگ کردن آن بچه‌ها کمک کنند. 🌸یک مسئله‌ی دیگر هم این بوده که مدرسه رفتن خرج داشته و برای خانواده‌ها مهم نبود که دخترانشان مدرسه بروند چون این دخترها امیدی برای آینده‌ی خانواده به شمار نمی‌رفتند. در همان دوره‌ای که من در آبادان زندگی می‌کردم هم سن ازدواج از سیزده و چهارده به‌مرور به شانزده، هفده، هجده رسید. «نهوه»، همان رسمی که طبق آن باید همه‌ی پسرعموها رضایت می‌دادند تا یک دختر بتواند با فرد دیگری ازدواج کند، الان خیلی کم‌رنگ‌تر شده است. انگار که در آن همبستگی و همدستی که مردها با هم داشتند و شرایط را برای زنان سخت می‌کرد، هم کمی شکافی ایجاد شده است. مثلاً همین که مردها هم دیرتر ازدواج می‌کنند، وابستگی‌شان به پدرشان را کمتر کرده است. از طرف دیگر مردان هم از آن نظام خانواده‌‌ی قبیله‌ای جدا شده‌اند و آن قدرت سابق را ندارند. قبلاً مردان جوان احتیاج داشتند که بعد از ازدواج هم در خانه‌ی پدرشان زندگی کنند. بعدتر همین که می‌توانستند خانه‌ی کوچکی برای خودشان بگیرند، انگار تابعیتشان از قوانین خانه‌ی پدری کمتر شد و با همسرشان یک توافقات دیگری پیدا کردند. یا مثلاً از دهه‌ی هشتاد دیگر زنان هم آخرشب به تماشای سریال‌های تلویزیون کویت می‌نشستند و همین امکان ارتباط با جهان‌های دیگر را به آنها می‌داد. در حالی که قبلاً در آن موقع از شب که مردان سریال می‌دیدند، زنان باید مشغول شستن ظرف‌ها و مرتب کردن آشپزخانه می‌شدند. اما حالا در این خانه‌های جداگانه‌ای که داشتند هم کارشان کمتر بود و هم امکانات بیشتری داشتند و برای همین اصلاً ساختار خانواده عوض شده است.   🔹ثنا نصّاری در گفت‌وگو با مریم فومنی ✅ادامه مطلب در هم میهن @Zane_Ruz_Channel @hooree🌹
قانون حجاب، قانونی حق‌ستیز و زن‌ستیز است؛ این قانون انسان‌بودگی زن را تا حد شی‌بودگی تقلیل داده و او را ابزار تحریک مرد قلمداد می‌کند همانگونه که قاطبه صاحبنظران حقوقی، سیاسی و اجتماعی اظهارنظر کرده‌اند، قانون موسوم به عفاف و حجاب، نه در شکل و نه در محتوا، قانون محترم، قابل اعتنا و مغتنمی نیست. این قانون، نه تنها مشکلات مربوط به عفاف و حجاب را حل نخواهد کرد، بلکه بر این مشکلات خواهد افزود. این قانون، زمینه نزاع میان دولت و ملت و کاهش سرمایه اجتماعی دولت را فراهم خواهد کرد. جبهه پایداری در حال حاضر، شمشیر را برای انتقاد از دولت از رو بسته و طبعا از این ابزار برای تعمیق نارضایتی عمومی و اعمال فشار بر دولت استفاده می‌کند. ابلاغ این قانون، پیام به کسانی است که به پزشکیان رای دادند. به این صورت که بله! ما این قانون را ابلاغ کردیم، اجرا هم می‌کنیم و رئیس جمهوری که شما با این امید که این مشکلات را حل کند، انتخاب کردید، کاری از دستش برنیامده است. این قانون، بدون شک، جزو بدترین قوانین مصوب، ظرف ۴۶ سال گذشته است. این قانون، نظیر قانون ممنوعیت نگهداری و استفاده از تجهیزات ماهواره‌ای و امثال آن متروک مانده و مردم، آن را اجرا نخواهند کرد. قانونی که حقوقی بوده و مبتنی است بر قدرت استیلای دولت و به تعبیر کانت؛ از هویت اخلاقی تهی شده با استقبال مردم مواجه نخواهد شد. این قانون، قانونی؛ حق‌ستیز و زن‌ستیز است. یعنی به رغم آنچه در اصول متعدد قانون اساسی از جمله اصل دوم، اصل سوم و سایر اصول آمده، زن را از قالب یک انسان خردمدار صاحب عقل، درایت، احساس و عاطفه و البته اخلاقداری، تهی قلمداد کرده و انسان بودگی زن را تا حد شی بودگی تقلیل داده است. این قانون، زن را ابزار تحریک مرد قلمداد و تصور کرده که با برخوردهای سلبی، چکشی و استفاده از داغ و درفش، حبس و حصر می‌تواند، وضعیت کنونی را تغییر دهد. این قانون، با این ذهنیت که هویت جمهوری اسلامی با بقا حجاب گره خورده، تلاش کرده که صورت ظاهر جمهوری اسلامی را همچنان به حجاب با این شکل بیاراید. این تصور غلطی است. اگر نظام سیاسی، غالب نمادین به خود بگیرد، طبیعی است که در مسیر خود، دچار مشکلات متعدد خواهد شد. یکی از موارد مهمی که هر دانشجوی ترم اول حقوق هم می‌داند، تناسب میان جرم و مجازات است. در این قانون، اساسا این تناسب در نظر گرفته نشده و ما از ۸ میلیون به عنوان مجازات تعریف داریم تا ۹۶۰ میلیون! برای چه؟ برای اینکه فردی روسری به سر نداشته؟ نکته بعدی در این قانون، تلاش برای اعمال محدودیت‌های سیستماتیک بر حقوق و آزادی‌ها، ابراز عقیده، اصل شخصی بودن جرائم و امثال این‌هاست. مثلا به عنوان نمونه در این قانون آمده که اگر یک راننده تاکسی، صاحب یک سوپرمارکت یا فروشگاه، گزارش ارتکاب به عدم رعایت حجاب را ندهد، جریمه خواهد شد! یا مثلا، مجازات ممنوعیت خروج از ایران در قانون آمده که قابل درک نبوده و مایه تاسف است. یا تجویز امر به معروف و نهی از منکر توسط اتباع خارجی که مجوز قانونی دارند. یا تجویز استفاده از دوربین‌های نهادهای امنیتی برای مقابله با کشف حجاب از جمله مصادیق و مواردی است که اساسا با مصالح نظام عالی هم سازگار نیست. رویکرد کلی این قانون در واقع، ایدئولوژیک کردن نحوه زندگی اجتماعی بوده و به نوعی می‌گوید که شما از حق انتخاب پوشش برخوردار نیستید. منطق این قانون می‌گوید که شما باید بر اساس یک فهمی که من از دین دارم، فقط باید زندگی کنید! این قانون، انسان را از عقلانیت، قوه استدلال، درک و اخلاقمداری تهی می‌کند. این تلاش، بدون شک، تلاشی محکوم به شکست است. ✍حسین بیات ٭حقوقدان و وکیل پایه یک دادگستری ٭برگرفته از گفت‌وگو با امتداد @hooree🌹