eitaa logo
حوری
185 دنبال‌کننده
7هزار عکس
1.8هزار ویدیو
23 فایل
زن، خانواده، محیط زیست ارتباط با ادمین: @mazinani332
مشاهده در ایتا
دانلود
ویژگی‌های رفتاری افرادی که با والدین از نظر عاطفی-نابالغ بزرگ شده‌اند علائم والدین عاطفی-نابالغ: اگر مطمئن نیستید که والدین شما عاطفی-نابالغ بوده‌اند، برخی از نشانه‌های زیر می‌تواند سرنخ‌هایی در این زمینه به شما بدهد: _عصبانیت و ناراحتی سریع _کناره‌گیری و سکوت هنگام استرس یا درگیری _واکنش دفاعی شدید هنگام بحث _رفتار خودمحور و تمایل به مرکز توجه بودن _ناتوانی در ارائه حمایت یا همدلی _ بی‌توجهی به احساسات فرزندان و کم‌اهمیت شمردن آنها _ اجتناب از مکالمات دشوار و حساس _سرزنش و خجالت دادن فرزندان ۱۲ ویژگی افرادی که با والدین عاطفی-نابالغ بزرگ شده‌اند: ۱. مشکل در تنظیم عواطف اولین درس‌های عاطفی ما معمولاً از والدینمان آموخته می‌شود. افرادی که در کودکی شاهد بیان سالم احساسات نبوده‌اند، در بزرگسالی ممکن است برای مدیریت احساسات خود دچار مشکل شوند. این افراد به دلیل ناآشنایی با الگوهای عاطفی سالم، ممکن است هنگام دریافت بازخوردهای منفی یا سازنده، دچار انفجار احساسی شوند و حس کنند مورد حمله قرار گرفته‌اند. ۲. دشواری در تعیین مرزهای شخصی کودکانی که با والدین عاطفی-نابالغ رشد کرده‌اند، اغلب در بزرگسالی برای تعیین و حفظ مرزهای شخصی با مشکل مواجه می‌شوند. این افراد معمولاً نمی‌دانند چگونه نیازها و حدود خود را تعریف کنند، زیرا در کودکی به نیازها و حریم شخصی‌شان توجه کافی نشده است. ۳. مشکلات ارتباطی و اجتماعی کسانی که از کودکی با بی‌توجهی عاطفی مواجه بوده‌اند، ممکن است روابطشان در بزرگسالی را ناایمن و تهدیدآمیز تلقی کنند. این افراد ممکن است در ارتباطات اجتماعی سرد، دور و خجالتی به نظر برسند و حتی از برقراری ارتباط با دیگران اجتناب کنند. ۴. تمایل شدید به راضی کردن دیگران والدین نابالغ عاطفی اغلب فرزندان خود را به گونه‌ای پرورش می‌دهند که برای تأیید شدن و پذیرش، دائماً در تلاش برای راضی کردن دیگران باشند. این افراد در بزرگسالی به دلیل ترس از عدم تأیید، نیازهای خود را فدای خواسته‌های دیگران می‌کنند و اغلب با احساس عدم رضایت عاطفی در روابطشان مواجه می‌شوند. ۵. کمال‌گرایی و تلاش برای بی‌عیب بودن فرزندان والدین بیش از حد کنترل‌گر یا هلیکوپتری اغلب با استانداردهای غیرواقعی رشد می‌کنند. این کمال‌گرایی در بزرگسالی به شکلی افراطی خود را نشان می‌دهد و می‌تواند مانع از انعطاف‌پذیری در کار و روابط شود و زندگی را به یک چالش دائمی تبدیل کند. ۶. ترس از آسیب‌پذیر بودن این افراد در بزرگسالی از ابراز احساسات خود اجتناب می‌کنند و به دلیل ترس از رد شدن یا مورد قضاوت قرار گرفتن، احساسات واقعی‌شان را پنهان می‌کنند. ۷. اجتناب از درگیری درگیری‌های سالم، بخشی طبیعی و سازنده از روابط هستند، اما والدینی که به درگیری‌ها به شکلی نامناسب واکنش نشان می‌دهند، فرزندان خود را از ورود به بحث‌ها گریزان می‌کنند. این موضوع در بزرگسالی نیز باعث می‌شود افراد در مواجهه با اختلافات، احساس ناامنی کنند و به‌طور مداوم از درگیری‌ها دوری کنند. ۸. سرکوب و بی‌توجهی به احساسات خود کودکانی که بی‌توجهی عاطفی را تجربه کرده‌اند، اغلب احساسات خود را سرکوب می‌کنند و به‌طور کلی بی‌حس می‌شوند. این سرکوب مداوم احساسات، منجر به نوعی بی‌توجهی به عواطف و ناآگاهی نسبت به نیازهای درونی می‌شود و حتی ممکن است در نهایت به بروز بحران‌های عاطفی منجر شود. ۹. ناپایداری و بی‌ثباتی در رفتار فرزندانی که با والدین عاطفی-نابالغ رشد کرده‌اند، معمولاً در بزرگسالی رفتاری ناپایدار و متغیر دارند. آنها ممکن است در یک روز محبت‌آمیز و در روز دیگر سرد و بی‌تفاوت باشند. این ناپایداری باعث می‌شود که اطرافیان نسبت به این افراد دچار سردرگمی شوند و حتی از آنها فاصله بگیرند. ۱۰. استقلال بیش از حد و خودکفایی افراطی فرزندانی که والدینشان رفتارهای نامنظم و بی‌ثباتی داشته‌اند، به شدت به سمت استقلال و خودکفایی افراطی سوق پیدا می‌کنند. این افراد ممکن است حتی در مواقع نیاز، از درخواست کمک امتناع کنند ۱۱. ترس از ترک شدن و طرد عاطفی این افراد در بزرگسالی به روابط ناسالم چسبیده و از ترس تنها ماندن، ممکن است در چرخه‌ای از روابط ناسالم و حتی سوءاستفاده بمانند. ۱۲. وسواس فکری و هوشیاری بیش از حد این افراد برای تحلیل شرایط عاطفی و اجتماعی به شدت فعال هستند و این وسواس فکری می‌تواند مانع آرامش آنها شود و در نهایت باعث شود نتوانند روابط سالم و مطمئنی برقرار کنند. https://t.me/Hrman11 @hooree🌹
بیانیه تحریر الشام: هرگونه تحمیل حجاب بر زنان ممنوع است روزنامه دولتی الوطن سوریه که اینک زیر نظر گروه تحریر الشام اداره می شود، بیانیه ای را منتشر کرده است که طی آن این گروه یک "دستور عمومی" درباره حجاب زنان صادر کرده است. در این بیانیه آمده است:مداخله در پوشش زنان یا تحمیل هرگونه درخواست مربوط به پوشش یا ظاهر آنها از جمله درخواست حیا اکیداً ممنوع است. ما تأکید می کنیم که آزادی شخصی برای همه تضمین شده است و احترام به حقوق افراد اساس ساختن یک میهن متمدن است./اخبار فوری 👈تکفیری های سوری در عرض چند سال آنقدر تغییر کردند که موجب شگفتی جهانیان شده اند اما در ایران ما عده ای همچنان نمی خواهند بفهمند دنیا تغییر کرده است و حداقل گفتمانشان باید تغییر کند. @hooree🌹
❇️ بشار اسد و ارتباطش با لایحه عفاف و حجاب ... مصاحبه ای می خواندم از جناب قالیباف با روزنامه مشهور فیگارو. ... روزنامه نگار از وضعیت حقوق بشر در سوریه می پرسد و می گوید شما که مدعی دفاع از انسان های مظلوم هستید چگونه از بشار اسد در سوریه حمایت کردید؟ آقای قالیباف می گوید ما همان اول که آن ماجراهای اعتراض و این ها پیش آمد خیلی شفاف و روشن به اسد توصیه کردیم که با مردم باید «مدارا» کرد اما بعد از چند وقت داعش در سوریه ظهور کرد و باقی قضایا. الان نمی خواهم وارد بحث تاریخی آن مقطع شوم فقط با این کلمه «مدارا» کار دارم. به احتمال قریب به یقین آقای قالیباف درست می گوید و واقعا به اسد توصیه شده است که با مردم مدارا کند. اما چرا «مدارا»؟ اتفاقا دعوا بر سر همین کلمه به ظاهر ساده است. مدارا در حق دشمن می شود نه مردم. فرمود: با دوستان مروت با دشمنان مدارا. مدارا یعنی تحمل کردن یعنی بردباری کردن. تحمل و بردباری در نسبت با غیر اتفاق می افتد نه در نسبت با دوست. وقتی مردم را -حالا نگوییم دشمن- کسی بپنداری که دیگری است کار به همین جاها هم می کشد. دیگری را تا یک جایی می توانی تحمل کنی و در مقابل رفتارش از خودت بردباری نشان دهی ولی کافی است همان دیگری صدایش را بلند کند و یا حقی را از تو مطالبه کند تا آن وقت تو هم به خودت حق بدهی که بزنی پدر صاحب بچه را در بیاوری. اما اگر باورت این باشد که مردم دیگری نیستند موضوع خیلی فرق می کند. اگر دیندار حقیقی باشی می گویی: خلق همه یکسره نهال خدایند / هیچ نه برکن تو زین نهال و نه بشکن اگر به تعاریف امروزی حاکمیت و مردم معتقدی موظفی در قبال آن ها پاسخگو باشی و به مطالبتشان توجه کنی. در حقیقت مشکل اصلی تعریفی است که برخی از حاکمان از نسبت بین خودشان و مردم دارند. اگر این نسبت درست تعریف شود هیچ وقت از دل آن لایحه حجاب و عفاف بیرون نمی آید. این لایحه از دل نگاهی بیرون آمده است که مردم را دیگری می داند و لایق مدارا و نه دوستی. مردمی که کار را به جایی رسانده اند که دیگر نمی توان حتی با مدارا با آن ها برخورد کرد. چنین مردمی را باید جریمه کرد. باید از حق کار و تحصیل و زندگی ساقط ساخت. این مردم اگر دوست محسوب می شدند باید به حکم رحماء بینهم با آن ها رفتار می شد نه به حکم اشداء علی الکفار. مشکل بشار اسد هم همین بود که از ابتدا نسبتش را با مردمش درست تعریف نکرد. او در نخستین مواجه با معترضان گفت: طبق توصیه کلام خدا نباید با فتنه گران به نرمی برخورد کرد. درست هم می گفت اما دایره فتنه گران آن قدر گسترده شد که این اواخر جز خانواده سلطنتی بقیه همه یا فتنه گر بودند و یا احتمالا به این دلیل که دیگر نمی توانستند با شکم گرسنه پای بشار خان بایستند خائن محسوب می شدند. برای این که یک وقت نگویید بشار چون با آمریکا و اسرائیل درافتاده بود سرنوشتی جز این نمی توانست داشته باشد این را هم بگویم: بله، ممکن بود. حتی اگر خیلی هم مردم دار بود ممکن بود نتواند در مقابل توطئه های آمریکا و اسرائیل و حالا دیگر ترکیه را هم به آن اضافه بفرمایید دوام بیاورد اما حداقل فرقش این بود که الان می توانست سرش را بالا بگیرد و به روزی نیفتد که همه از رفتنش خوشحال باشند. دست کم می توانست به این افتخار کند که هنوز هم هستند کسانی که از اعماق جانشان و صادقانه و عاشقانه فریاد می زنند: بالروح بالدم نفدیک یا بشار! ✍سیّد عبدالجواد موسوی https://telegram.me/notesofvahidehsani @hooree 🌹
بیانیه‌ی انجمن علمی روان‌پزشکان ایران در مورد قانون حجاب و عفاف به نام خدا با توجه به تصویب نهایی "لایحه حمایت از خانواده از طریق ترویج فرهنگ عفاف و حجاب" که گفته شده روز ۲۳ آذر ۱۴۰۳ برای اجرا ابلاغ خواهد شد، انجمن علمی روان‌پزشکان ایران، به‌عنوان یک نهاد تخصصی متعهد به ارتقای سلامت روان جامعه، وظیفه خود می‌داند هشدارهای لازم را درباره برخی تبعات ناگوار این قانون ارائه دهد. بر اساس تحلیل داده‌های نظرسنجی‌ها، آمار آسیب‌های اجتماعی و تئوری‌های علمی، نکات زیر قابل تأمل است: ۱. کاهش احساس امنیت و اعتماد به نهادهای عمومی براساس داده‌های گزارش جهانی ارزش‌ها (World Values Survey) و مطالعات داخلی، سرمایه اجتماعی ایران در وضعیت مناسبی قرار ندارد. نظرسنجی‌های اخیر نشان داده‌اند که درصد قابل توجهی از مردم نسبت به عملکرد نهادهای عمومی احساس بی‌اعتمادی دارند. تصویب و اجرای قوانینی که با باورها و ارزش‌های بخش قابل توجهی از جامعه همخوانی ندارد، این بی‌اعتمادی را عمیق‌تر خواهد کرد و احتمال بروز نافرمانی مدنی را افزایش می‌دهد. ۲. افزایش میل به مهاجرت نخبگان بر اساس آمار منتشرشده توسط مرکز آمار ایران و صندوق بین‌المللی پول، در حال حاضر بیش از ۳۰٪ از نخبگان و متخصصان کشور تمایل به مهاجرت دارند. این قانون، به‌ویژه در میان زنان نخبه و جوانان تحصیل‌کرده، احساس تعلق نداشتن و ناامنی اجتماعی را تشدید کرده و موج جدیدی از مهاجرت نخبگان را به‌همراه خواهد داشت. پیامد این پدیده، از دست دادن سرمایه‌های انسانی و افزایش هزینه‌های اجتماعی و اقتصادی برای کشور خواهد بود. ۳. آسیب به سلامت روان عمومی اجرای قوانین محدودکننده و تنبیهی، همانند قانون حجاب اجباری، به افزایش تنش‌های روانی، احساس ناکامی و ناامیدی در جامعه منجر خواهد شد. به‌ویژه زنان و گروه‌های آسیب‌پذیر بیشترین فشار روانی را متحمل خواهند شد که می‌تواند به افزایش آمار افسردگی، اضطراب و حتی خودکشی بیانجامد. ۴. ناکارآمدی اجبار در تغییر رفتار بر اساس نظریه‌های رفتاری، از جمله نظریه تقویت مثبت اسکینر و نظریه نیازهای مازلو، تغییر رفتار انسانی از طریق اجبار و تنبیه منجر به نتایج معکوس می‌شود. مطالعات داخلی و بین‌المللی نشان می‌دهد که رویکردهای قهری نه تنها به تغییرات مثبت منجر نمی‌شوند، بلکه احتمال تنش، درگیری و چنددستگی در جامعه را افزایش می‌دهند. ۵. تشدید آسیب‌های اجتماعی بر اساس آمار مرکز پژوهش‌های مجلس، شاخص‌هایی مانند طلاق، خشونت خانوادگی، و بزهکاری اجتماعی در ایران رو به افزایش است. اجرای قوانین تنبیهی و محدودکننده همانند قانون تشدید مجازات عدم مراعات حجاب اجباری می‌تواند به تشدید این آسیب‌ها منجر شود. به‌ویژه زنان و جوانان، به‌عنوان گروه‌های آسیب‌پذیر، در معرض فشارهای بیشتری قرار خواهند گرفت که اثرات منفی آن در بلندمدت به کل جامعه باز می‌گردد. به حکمرانانی که به خرد حکمرانی و همبستگی ملی باور دارند پیشنهاد می‌کنیم در شرایطی که کشور با بحران‌های اقتصادی، اجتماعی و هویتی روبه‌روست، تمرکز بر قوانین محدودکننده نه تنها راه‌حل نیست، بلکه چالش‌های جدیدی ایجاد خواهد کرد. انجمن علمی روان‌پزشکان ایران بر این باور است که: ۱. تقویت فرهنگ گفتگو باید به جای اجبار، راهکارهای مبتنی بر آموزش و آگاهی انتخاب شود. ۲. احترام به حقوق فردی 📌پذیرش تنوع فرهنگی و اعتقادی یک ضرورت برای همبستگی ملی است. ۳. استفاده از دیدگاه متخصصان 📌بهره‌گیری از تحلیل‌های جامعه‌شناسان، روان‌شناسان و سایر متخصصان علوم رفتاری در تدوین قوانین ضروری است. 📌در پایان، انجمن علمی روان‌پزشکان ایران خواهان توقف اجرای این قانون و توجه جدی به دیدگاه‌های کارشناسی است تا با احترام به حقوق و کرامت انسانی، از آسیب‌های بیشتر به جامعه جلوگیری شود. انجمن علمی روان‌پزشکان ایران www.abdimedia.net @hooree🌹
14.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کاکل قانون عفاف و حجاب را به جمهوری اسلامی متصل نکنید؛ در پستو تصویب کردید! محسن برهانی، حقوقدان: قانون عفاف و حجاب آورده جمهوری اسلامی نیست. بخشی از اصحاب قدرت که نفوذ داشتند در پستو چنین قانونی تصویب کردند. کاکل این قانون را به کاکل جمهوری اسلامی متصل نکنیم. که بعد فردا اگر اتفاقی افتاد مخالفین نگویند این قانون آورده جمهوری اسلامی است. این روند نقض قانونی و عشقی کردن قانون‌گذاری است. استخدام نیروی مردمی یعنی کسی که احساس تکلیف کند می‌تواند یک محله را به آشوب بکشید. @akhabarfouri_ir @hooree🌹
ما در آستانه آن شب تیره ایم! ➕ اگر برایتان مهمیم، اگر باور دارید باید صدای رعایا را شنید، اگر قرار نیست تنها زینت‌بخش سریر قدرت شما باشیم، صدای ما را بشنوید. ناخوشیم. مشکلمان هم دقیقاً «ناامنی» است؛ «ناامنی اقتصادی». ما مانند غارت‌شدگانیم؛ چپاول‌شدگان؛ راهزن‌زدگان. راهزن غارتگری که بی‌رحمانه بلای جان ما شده است، اقتصاد نابسامانی است که دسترنج‌ها را می‌بلعد و سال و ماه را می‌سوزاند. و  البته این معضل را دیگر نمی‌توان مانند بسیاری نابسامانی‌های دیگر گردن رعیت انداخت. ➕ آنچه می‌گویم از سر اهداف سیاسی نیست؛ که دیگر چه مجال پیگیری آرزوهای سیاسی!؟ حرفم از سر دلسوزی است؛ دلسوزی برای مردم، کشور و حتی برای شمایی که خود و ما را هر روز گرفتارتر می‌کنید. مشکل چیست؟ می‌گویم... ➕ شیوۀ حکمرانی را باید اصلاح کرد. یک بار برای همیشه باید دریابیم «اقتصاد» اولی بر هر چیز است! به ویژه اولی بر «سیاست». اقتصاد چارپای زبان‌بستۀ سیاست نیست که هر دم بر آن تازیانه زنید، هر قدر خواستید از آن بار کشید و گاری‌ سیاست را بر گرده‌اش ببندید. شبی از شب‌ها، این مادیان فرتوت در رگبار و توفان، در گل می‌ماند و با تازیانۀ فرمان‌ها، بخشنامه‌ها و بگیروببند شما برنمی‌خیزد. ما در آستانه ــ یا در میانۀ ــ آن شب تیره‌ایم. ➕ همه‌چیز باید برعکس اینی شود که هست. «سیاست» باید «پادو» و «کارچاق‌کن» اقتصاد باشد. فرمانروای اصلی اقتصاد است و سیاست صرفاً کارپرداز اقتصاد است. در حکمرانی یگانه هدف «مقدس و عدول‌ناپذیر» شکوفایی اقتصاد است. پس سیاست چه می‌شود؟ سیاست چیست؟ سیاست هیچ نیست مگر مناسب‌ترین، دقیق‌ترین و کارآمدترین تدابیر برای رسیدن به این هدف. در واقع این اقتصاد و مصالح اقتصادی است که سیاست را رقم می‌زند. ولاغیر! اگر اقتصاد «امر کند» حفظ و جذب سرمایه، «سیاست» وظیفه دارد هر آنچه باعث این «امر» می‌شود انجام دهد و از هر آنچه مانع این امر می‌شود خودداری کند. اگر اقتصاد امر می‌کند «توسعۀ تولید و صادرات گاز»، سیاست موظف است بی‌درنگ این «امر» را اولویت اول خود انگارد و هر آنچه این هدف را در اسرع وقت محقق می‌کند، انجام دهد و هر آنچه در مسیر این توسعه ممانعت ایجاد می‌کند، از میان بردارد. آمر و ناهی اقتصاد است! ➕ قرار نیست «اقتصاد» خود را با «سیاست» وفق دهد؛ بلکه برعکس، سیاست باید خود را با اوامر اقتصاد وفق دهد. اقتصاد ابزاری برای پیاده‌سازی سیاست نیست، بلکه سیاست ابزار و جاده‌گشای اقتصاد است. چگونه می‌توان اشتغال‌زایی کرد؟ چگونه می‌توان تورم را کاهش داد؟ چگونه می‌توان بیش‌ترین رشد اقتصادی را داشت؟ و چگونه می‌توان تولید ناخالص و درآمد سرانه را افزایش داد؟ سیاست باید بر اساس پاسخ‌های این پرسش‌ها چیده شود. هر چه موجب اشتغالزایی، کاهش تورم، افزایش رشد اقتصاد و افزایش تولید ناخالص و درآمد سرانه می‌شود، باید مبنای سیاست‌ورزی باشد. اما این‌که سیاست فارغ از پیامدهای اقتصادی‌اش تعریف و اجرا شود... نتیجه همین می‌شود که هست. ➕ راه‌حل دیگری وجود ندارد. امنیت در اقتصاد است؛ علاقۀ دوسویه میان شهریار و شهروند در اقتصاد است. اما یقین بدانید برندۀ اصلی این «اولویت اقتصاد بر سیاست» خود شمایید که حکمرانید. می‌دانم دموکراسی‌خواهان از این حرفم می‌رنجند، اما یقین بدانید اگر حکمرانی بر نقطۀ پرگار اقتصاد بچرخد (کاری که هیچ‌گاه نکرده‌اید)، عامۀ مردم حتی سایر مطالبات را فراموش می‌کنند؛ این خاصیت توده است. اما اگر چنین نکنید، دست‌‌هایمان هر روز بیهوده و بیهوده‌‌تر می‌شود... ✍ مهدی تدینی @zistboommedia @hooree🌹
منع خشونت علیه زنان معنای خشونت بسی گسترده تر از آن است که درنگاه اول به چشم می آید. در وهله اول خشونت معمولاً ملازم تنبیه و شکنجه جسمی است. مشت و لگد،گرفتن گلو و کشیدن گیسوست اما در معنایی فراختر خشونت شامل شکنجه های لفظی و زبانی و حتی وسیع تر ازآن شامل نادیده گرفتن و بی اعتنایی به زنان هم هست.این آخری جان سخت تر است ریشه در فرهنگ و تربیت ما ایرانی ها دارد.بچه گریه می کند پدر داد می زند مگر زنی داری گریه می کنی؟ مرد که گریه نمی کند. منظور پدر این است که زنان ضعیف اند و عاجز و گریه کار ضعفاست.دختر هشت ساله درکوچه بازی می کند، مادر سرش داد می زند بیا تو دخترم تو دیگر بزرگ شدی. منظور مادر این است که حضور تو خطر آفرین است هم برای پسران و هم برای خودت که طعمه نشوی. دلالت ضمنی این تفکیک جنسیتی باز بر ضعیف بودن،عاجز بودن و شکننده بودن جنس دختر دارد.اما فرزند ذکور تا پاسی از شب حق دارد بازی کند و لذت ببرد.در واقع بخش عمده ای ازخشونت ها علیه زنان خشونتی ساختاری و نظام مند است که دربسیاری ازموارد اصلاً به چشم نمی آیند. فرهنگ مردسالار و نرینه سالار نیز هرچه درتوان داشته است برای کوبیدن زن مایه گذاشته است.زن ناقص العقل است.ضعیفه است و عفریته. عامل گناه است و نماد نفس اماره.ظاهراً دیدندارانش هم کم نیاورده اند گزارش کرده اند که پیامبر اکرم ص در بازگشت ازمعراج سری به دوزخ زد و اکثر سکنه آن را زنان یافت.و لئامت خود را به پیامبری نسبت می دهند که از تمام جهان فقط زن و عطر را پسندیده بود و بهشت را زیر پای مادران قرارداده بود و به صراحت هشدار داده بود که زنان را خوار نمی دارند جز لئیمان.باری تو گویی دراین فرهنگ همه چیز دست به دست هم داده است تا نیمی ازجامعه را به بهانه عجوزه بودن،ناقص العقل بودن و عامل گناه دانستن به پستوهای نمور سوق داد.پستوهایی که اینک به مدد فناوری ارتباطی دیگر نمور و تاریک که نیست بلکه افشا کننده همه زنانگی های سرکوب شده است. و اما خشونت سوم خشونتی است که خود زنان برخود روا می دارند به جای مبارزه و تلاش برای تحقق استعدادهای درونی شان به سراغ جسمشان می روند و با شکنجه و خرد کردن و عذاب جسم خود کوشش می کنند آن را برای مردان زیبا کنند مردانی که اززنان جز سینه و کفل نمی بینند.با تقلیل خود به جسم و با شکنجه جسم خود برای شکل دهی مجدد به آن که ایده ال مرد ایرانی باشد خود را عملاً به ملعبه و بازیچه مرد ایرانی بدل می کند.عروسکان کوکی که قربانیان جامعه سرمایه سالار و مردسالار و فالوس محور هستند. خشونت را متوقف کنیم نه درعین که در جهان ذهن و زبان. نه در فضای خانه که در فضای مجازی نیز.اجازه ندهیم زنان مان،پاره تن مان،فرشته های بالقوه و بالفعل جامعه به عروسک های کوکی و الکی خوشبخت بدل شوند.به استعداد هایی به هرز رفته. ✍قربان عباسی @sokhanranihaa @hooree🌹
‍ اینجا ایران است! در پایان سفرمان به جنوب کشور با لندی گراف به کیش رفتیم.‌ امکانی خوب برای کسانی که می خواهند با ماشین به این جزیره سفر کنند. بر خلاف خیلی جاهای دیگر، در اینجا و‌ همچنین هنگام رفتن به قشم و هرمز، همه چیز سر جای خود بود و با نظم و ترتیب پیش می رفت.‌ پس از حدود ۲ ساعت به جزیره زیبای کیش رسیدیم. در وسط خلیج فارس. جزیره ای کاملا ایرانی که از چندین قرن پیش مردمی در آن سکونت داشته اند. کیش در دوره سلجوقیان شاهد رشد و شکوفایی تجارت بود و پس از آن از رونق افتاد. در اواخر دهه چهل، رژیم پهلوی تصمیم گرفت کیش را به عنوان جزیره ای تفریحی، مرکز گردشگری و تجارت ایرانیان کند.  هتلها و مراکز تجاری ساخته شد. مجموعه هایی از خانه ها به سبک سنتی و دارای امکانات رفاهی برای ساکنان بومی طراحی و اجرا شد. در سال ۵۶ پروژه به بهره برداری رسید و‌ اولین هواپیما با توریستهایی فرانسوی و آلمانی در کیش به زمین نشست. در سال ۵۷ و پس از انقلاب، کیش هم به تبع سایر شهرهای ایران دچار تغییر و تحولات زیادی شد. انقلابیون که ذات جمهوری اسلامی را مغایر با هر گونه خوشی دنیایی می دانستند، تمام مراکز تفریحی به زعم خودشان ضد دینی را تعطیل کردند. پس از اجرای پروژه اجبار به حجاب زنان، که شامل توریستهای خارجی هم می شد، و همچنین از دست رفتن امنیت برای آنان، پایشان تقریبا از ایران قطع شد. در غیاب کیش، امارات و خصوصا دبی، با درایت حاکمانش و سرمایه اولیه ایرانیان، جایگزین پروژه کیش شد و امروز به قطب گردشگری منطقه با بالاترین سرانه ملی، پرقدرت ترین اینترنت دنیا، معتبرترین پاسپورت و ... تبدیل شده است. و کیش امروز، با وجود زیبایی و ظرفیتهای زیاد برای جذب توریست، تنها میزبان اندک گردشگران ایرانی است. هوای پاک و تمیز کیش و آسمان آبی اش، نظافت خیابانها و معابر، رانندگی معقول و منطقی و فضای سبز زیادش، نمونه کوچکی از ایرانی است که باید باشد و می تواند، اگر... جنب اقامتگاه ما مدرسه ای بود که صبح با ترانه "ای ایران" شروع می شد و‌ سپس آهنگی شاد برای ورزش دانش آموزان پخش می گردید که هر شنونده ای را به تحرک وامی داشت. در سرتاسر جزیره حجاب آزاد بود و باحجاب و بی حجاب بدون هیچ مزاحمتی در کنار هم تردد می کردند. دختران موتورسوار با آرامش می راندند. همه چیز لااقل در ظاهر سر جای خود بود. هرچند مشکلات اقتصادی مستقیما بر تک تک افراد از کاسب و فروشنده تاثیر گذاشته، اما فشارهای روانی دیگر و آلودگی های سمعی و بصری در اینجا نیست. کیش نمونه کوچکی از ایرانی است که باید باشد. البته بعد از اصلاح ساختارها و دگرگونی زیرساختها. و می تواند در کنار جاذبه های توریستی دیگر ایران از شیراز و اصفهان و یزد و نایین و دیگر شهرها، به عنوان قطب گردشگری منطقه خودنمایی کند و روی دست دبی بلند شود، و سالانه میلیونها دلار سرمایه نصیب ایران کند، اگر حکومتی نرمال و دوستدار ایران و ایرانی بر سر کار باشد! ✍فرشته مزینانی @hooree🌹
🔴 زنان افغان دیگر نمی‌توانند پرستار و ماما شوند! 📌وزارت بهداشت افغانستان به طور شفاهی به موسسات آموزشی در حوزه بهداشت دستور داده است تا از حضور بانوان در این موسسات جلوگیری کنند. یکی از زنان افغان با نام مستعار سجا به خبرگزاری فرانسه می‌گوید با شنیدن این خبر شوکه شده است. 📌برای سجا، تحصیل در رشته پرستاری در "انستیتو مراقبت‌های صحی" در کابل آخرین راه نجات او پس از محرومیت دو سال پیش زنان از دانشگاه‌ها در افغانستان، بود تا آینده خود را بسازد.  اما دولت طالبان این آرزو را با دستور حذف زنان افغان از آموزش پزشکی، به گفته منابع متعدد، از بین برده است و باعث وحشت در سراسر موسسات شده است./اطلاعات @BashgaheZanan @hooree🌹
❤️ سیاست خانواده در ایران، بی‌اعتنا به علوم اجتماعی در ایران اوایل قرن بیستم مساله جمعیت و جایگاه زنان مورد بحث بود. گفتمان افزایش بهداشت و کاهش نرخ مرگ و میر کودکان از یک طرف و ترویج الگوهای خانوادگی غربی که برای زن نقشی فراتر از ابزار تولید فرزند قائل بود از سوی دیگر، مسأله زن را تبدیل به بخشی از گفتمان روشنفکری و نوسازی جامعه ایران کرده بود و موضوع مقالات متعددی در عصر پهلوی اول بود. البته که در نهایت قانون خانواده مصوب ۱۳۱۰ به جز یک ماده درباره محدودیت سنی برای ازدواج دختران  مطابق شرع بود. ⬅️اما مجادله درباره «مساله زن» پایان نیافت و در دهه چهل بار دیگر مطرح شد، تصویب قانون خانواده جدید و برابرتر  در ۱۳۴۶ ه.ش به مجادلات پایان نداد. کتاب حقوق زن در اسلام مطهری مجموعه مقالاتی است که در همین مجادله بر سر مواد قانونی نوشته شده است. تلاش برای گذر کردن از دوگانه زن سنتی/ زن غربزده و ارائه الگوی سوم زنانگی ادامه یافت. دو هفته پس از پیروزی انقلاب اسلامی و قبل از همه‌پرسی جمهوری اسلامی، این قانون ملغی شد. در سال ۱۳۸۴ شورای عالی انقلاب فرهنگی، قانون تشکیل خانواده و تحکیم و تعالی آن را تصویب کرد که اصول کلی آن  بعدتر در سیاست‌های کلی خانواده و قانون خانواده ۱۳۹۲ تکرار شدند. این قوانین رویکرد محافظه‌کارانه داشتند و خانواده مردسالار را بازتولید می‌کردند. در رویکرد محافظه‌کارانه یک‌سری پیش‌فرض‌ها و احکام بدیهی‌انگاشته وجود دارد که البته نسبتی با واقعیت اجتماعی ندارند و علوم اجتماعی بر اساس تحقیقات میدانی نادرستی آن‌ها را نشان می‌دهند، بر اساس مطالبی که به عنوان اسناد بالادستی سیاست خانواده یا ضمایم آن یا نوشته‌های طرفداران این سیاست منتشر شده چند مثال می‌آورم: 🌸پیش‌فرض ۱: ازدواج دختران در سن پایین بهتر است، زیرا با اخلاق شوهر تربیت می‌شوند و سازگاری بیشتری دارند. 🌸واقعیت اجتماعی: هرچه سن هنگام ازدواج بالاتر باشد درصد طلاق پایین‌تر می‌آید. زنان متاهل زیر بیست سال بالاترین نرخ طلاق در گروه‌های سنی را دارند۳۰ در هزار که برای گروه‌های سنی ۲۰-۲۴ سال به ۱۷.۷ و ۲۵-۲۹ ساله‌ها به ۱۲.۵ کاهش می‌یابد. 🌸پیش‌فرض ۲: پدر باید اقتدار بسیاری داشته باشد چون در مقام ولی‌ فرزندان، صلاح آنان را می‌خواهد. 🌸واقعیت اجتماعی: ولایت پدر به شیوه استبدادی مندرج در قانون فعلی نتایج نامطلوبی دارد، ازدواج اجباری دختران نوجوان که بیشترشان به طلاق منجر می‌شود، فرزندآزاری، فرزندکشی و حتی تجاوز به محارم حاصل همین قدرت بسیار پدر بر فرزندان است. 🌸پیش‌فرض ۳: خشونت خانگی مهم نیست. 🌸واقعیت اجتماعی: با وجود بی‌اعتنایی قانون‌گذار به خشونت خانگی، تأثیر نامطلوب آن بر خانواده باقی است و نقش مهمی در فرار دختران از خانه، شوهرکشی،  زن کشی و طلاق دارد. 🌸پیش‌فرض ۴: بی‌حجابی زنان در جامعه عامل نارضایتی مردان در خانواده و خیانت است. 🌸واقعیت اجتماعی: خیانت مردان بیشتر به علت ناسازگاری زوجین، نداشتن صمیمیت یا صفات شخصیتی خاص است و  بی‌حجابی در جامعه کمترین تأثیر را دارد. 🌸پیش‌فرض ۵: طلاق عاطفی بهتر از طلاق توافقی است. 🌸واقعیت اجتماعی: طلاق عاطفی یکی از عوامل خیانت زنان است، اساساً نباید حق انتخاب افراد محدود شود. 🌸پیش‌فرض ۶: زنان احساساتی هستند و حق طلاق به آنان باعث بی‌ثباتی بنیان خانواده می‌شود. 🌸واقعیت اجتماعی: اعطای حق طلاق به زنان در کوتاه‌مدت باعث افزایش نرخ طلاق بین زنانی می‌شود که قبل‌تر امکان طلاق نداشتند اما در بلندمدت به بهبود روابط زوجین و تحکیم خانواده منجر می‌شود. 🌸پیش‌فرض ۷: تقسیم کار جنسیتی در خانواده (مرد نان‌آور/زن خانه‌دار) بهترین شکل خانواده است. 🌸واقعیت اجتماعی: خانواده هسته‌ای با یک نان‌آور بیشتر در دولت‌های رفاه پاسخ می‌دهد. در شرایط اقتصادی بد، فشار تأمین معاش برای مردان بسیار سنگین است. خانواده با یک نان‌آور در شرایطی مثل بیکاری،‌ مصدومیت، اعتیاد یا مرگ مرد با مشکل روبرو می‌شود چون زن همواره از نظر مالی وابسته بوده و مهارت‌های لازم برای کسب درآمد مناسب را ندارد. در صورت طلاق نیز خانواده زن‌‌سرپرست با فقر روبروست. اصولاً کسانی که در سیاست‌گذاری خانواده در ایران دست‌اندرکارند همه با این رویکرد محافظه‌کارانه انتخاب شده‌اند، رویکرد ایدئولوژيک دارند و ترجیح می‌دهند به پیش‌فرض‌ها و توهمات خود اصرار کنند و نتایج تحقیقات اجتماعی را نادیده بگیرند، آمارها را سانسور کنند و در نتیجه شرایط خانواده در ایران همین‌طور نابسامان باقی خواهد ماند. ✍فاطمه موسوی وپایه @Zane_Ruz_Channel @hooree🌹
این سه سالِ سخت؛ قانون حجاب و مسئله‌ سلیقه! ١. آن زمان که قصد داشتم پایان‌نامه‌ی ارشد را درباره‌ی سازوکار قانونی پلیس امنیت اخلاقی بنویسم، مدت‌ها با زنانی که توسط گشت ارشاد بازداشت می‌شدند گفت و گو می‌کردم. تصور دریافت مجوز برای ورود به مقر وزرا، دور از ذهن بود. هرچند با فوت مهسا امینی و انحلال عملی گشت ارشاد، موضوع پایان‌نامه تغییر کرد، اما داده‌های بسیار قابل‌توجهی جمع‌آوری شد که البته بخش مهمی از آن هم به لطف فیلترینگ، از میان رفت. ٢. مهم‌ترین مسئله‌ی زنان بازداشت‌شده، اعمال سلیقه‌ی ماموران در مورد پوشش آنان بود. من هم در طی گفت‌وگوها به این نتیجه رسیدم که معیار مشخصی برای بازداشت وجود ندارد. به یکی گفته بودند مانتویت دکمه ندارد. یکی دیگر شلوارش تنگ بوده. یکی از رنگ مناسبی استفاده نکرده. شال یکی مورد تایید نبوده. شگفت، دختری بود که پوشش او از نظر مامور همراه با ون مورد تایید نبود و بعد از بازداشت، توسط مامور مقر آزاد شد، چون از نظر او پوشش مناسبی داشت! ٣. خوب به یاد دارم که در بازدید از پزشکی قانونی، موقع بررسی حجاب، چندنفری تایید گرفتند و چند نفری نه. تفاوت پوشش آن‌ها برای ما روشن نبود. مسئله را اندازه‌ی مانتو عنوان کردند در‌حالی‌که مانتوی هر دو گروه روی زانو بود. حراست دانشگاه هم از این تفاوت سلیقه‌ها کم نداشت. در مورد اخیر، حراست، مهمان برنامه‌ی علمی را نیم ساعت نگه داشته بود چون از نظر آنان، پوششِ در غایتِ سادگیِ مهمان، مناسب نبود. ما هر چه دیگران را نگاه می‌کردیم، متوجه تفاوت پوششِ مناسبِ دیگرانی که اجازه‌ی ورود داشتند و پوششِ نامناسبِ مهمان که پشت درب‌ها مانده بود، نشدیم. ۴. قانون جدید حجاب که گویا بناست یکی دو روز دیگر ابلاغ شود، توسط حامیانش به قانون پایان گشت ارشاد نام‌بُردار شده و مهم‌ترین دفاع از آن، حذف برخورد فیزیکی و تعیین معیار مشخص پوشش برای جلوگیری از اعمال سلیقه عنوان شده است. درست است. این قانون خلاف رویه‌‌ی سابق، اعمال سلیقه را از دوش ماموران برداشته، اما در خود متن قانون آن را دخیل ساخته است! حقوقی‌ها می‌دانند باز‌گذاشتن راه اعمال سلیقه آن هم در یک قانون کیفری، چه تبعاتی می‌تواند داشته باشد. ۵. تنها برای نمونه، ماده‌ی ۴٨ این قانون، پوششی که  «مصداق اعانه بر اثم یا تهییج دیگران» باشد را برای زنان و مردان، ممنوع دانسته‌است. عجیب‌تر، افزودن قید  «خلاف عفت و اخلاق اسلامی» در مورد پوشش ممنوعِ مردان است. بیایید تصور کنیم زن یا مردی به استفاده از پوششی که موجب تهییج دیگران شده متهم شود. یا با مردی به خاطر پوشیدن لباس خلاف اخلاق اسلامی برخورد شود. چه کسی می‌تواند بگوید این کار خلاف قانون است؟ چه کسی می‌تواند اثبات کند خلاف قانون نیست؟ سلیقه؟! ۶. من و خیلی‌های دیگر، به این بحث که اصلا باید برای حجاب قانون نوشت یا نه و آیا اصلا حکومت باید وارد کنترل حجاب شود یا آن را به عرف واگذارد، ورود نمی‌کنیم. حداقل مواجهه‌ی من با این قانون، از این منظر نیست و روشن است که تجویز و نسخه‌پیچیدن یک‌طرفه برای جامعه‌ی ایران با این همه تکثر و چندصدایی، عِرض خود بردن و زحمتِ دگران داشتن است. پس بحث اصلی، له یا علیه اصل نگارش قانون درباره‌ی پوشش نیست. اما این که قانون نباید سلیقه‌ای نوشته شده باشد و مهم‌تر از آن، راه اعمال سلیقه را مفتوح نگذارد، آن‌قدر روشن است که بعید به نظر می‌رسد حتی نگارندگان این قانون هم با آن مخالف باشند. ٧. پس باید چه کار کرد؟ تجربه نشان داده در چنین مواردی، زمان همه چیز را روشن می‌کند. قانون حجاب قرار است سه سال به صورت آزمایشی اجرا شود. در این مدت، احتمالا عده‌ای کما فی‌السابق قربانی خطای اعمال سلیقه می‌شوند که با توجه به مجازات‌های مندرج در این قانون، برایشان پرتبعات‌تر است. در نهایت یا این قانون هم متروک می‌شود، یا تغییر ماهیت می‌دهد. احتمال کمی هم وجود دارد که چون رئیس‌جمهور از اجرایی نبودن این قانون گفته و رئیس مجلس و رئیس قوه‌ی قضاییه، هر دو بر امکان اصلاح این قانون صحه گذارده‌اند، گوش شنوایی از میان مسئولان، انتقادها را بشنود و پیش از رخ‌دادِ ناگواری، آن را اصلاح کنند. این‌بار منطبق بر واقعیت‌ها، ظرفیت‌ها، پیامدها، به دور از سلیقه و البته توسط حقوق‌دانان. ✍🏻 روح‌الله طالبی‌توتی پژوهش‌گر مطالعات جنسیت و زنان @tadaeeat @hooree🌹
♻️مسلخ بشر سازمان‌های حقوق بشری وجود بیش از ۲۷ بازداشتگاه و زندان در دوران بشار اسد را شناسایی کردند. اما مخوف‌ترین آن‌ها «صیدنایا» بود که در سال ۱۹۸۰ نخستین زندانی‌ها را در خود جا داد و یک زندان نظامی در ۳۰ کیلومتری شمال دمشق زیر نظر وزارت دفاع و پلیس نظامی بود و در طول ۴۴ سال به نمادی از سرکوب وحشیانهٔ حکومت حزب بعث تبدیل شد. به گفته عفو بین‌الملل و سایر گروه‌ها، هر هفته ده‌ها تن در صیدنایا اعدام می‌شدند. تخمین زده شده که از سال ۲۰۱۱ که خیزش مردم در درعا آغاز و بلافاصله سرکوب شد، تا سال ۲۰۱۶ که سخت‌ترین سال‌های جنگ داخلی بود، دست‌کم ۱۳ هزار نفر در این زندان اعدام شدند. پنج سال بعد، دیده‌بان حقوق بشر سوریه در ژانویهٔ ۲۰۲۱ گزارش داد ۳۰ هزار تن از بازداشت‌شدگان دورهٔ جنگ داخلی در این زندان بر اثر شکنجه و اعدام جان داده‌اند. لقب این زندان در زبان مردم سوریه «مسلخ بشری» بود؛ جایی که تصاویر ماهواره‌ای در سال ۲۰۱۷ وجود یک کوره را نشان داد که به گفته مخالفان، برای سوزاندن جسد مرده‌ها و اعدام‌شدگانی بود که حکومت آن‌ها را ناپدید و سپس سر به نیست کرده بود. دولت وقت دونالد ترامپ شواهدی از سوزاندن جسد هزاران زندانی اعدام‌شده در این کوره را بررسی کرد. استیوارت جونز، معاون وقت وزیر خارجه آمریکا در امور خاورمیانه، با تأکید بر تحقیقات انجام‌شده در خصوص کوره، با اطمینان گفت جنایات رژیم اسد به دقت مستند شده، روزانه حداقل ۵۰ زندانی را حلق‌آویز کرده و کوره تلاشی برای سرپوش گذاشتن بر قتل‌های بی‌محابا بوده است. یک زندانی سیاسی پیشین به عفو بین‌الملل گفته بود زندانیان صیدنایا مجبور بودند بین کشته شدن خود یا کشتن یکی از بستگان یا دوستانشان، انتخاب کنند. او گفته بود از زندانی که در آن زندانیان را به آدم‌خواری مجبور می‌کردند، به صیدنایا منتقل شده و تازه متوجه شد که زندان اول «بهشت» بود. http://t.me/darvishane49 @hooree🌹