[ هُرنو ]
آنکه هفت اقلیم عالم را نهاد هر کسی را هر چه لایق بود داد گر توانا بینی ار کوتاه دست هر که را بینی چ
اگر هم از حال و احوال میهمانان جدید ما میپرسید، بایستی عرض کنم که یکی از جوجهها دو روزی است که به دنیا آمده!
دیگری اما هنوز در اندرون تخمش باقی است. این که چه تصمیمی دارد را نمیدانم.
عکس را هم وقتی که مادرکفترِ بزرگوار از روی کلهٔ جوجهاش بلند شد و رفت آنطرفِ مشبکِ راهپله نشست گرفتم.
جناب خداوند! قربانتان شوم! لطفا با همین عنایت و لطفی که در این چندروز شامل حال ما کردید، حواس گربههای منحوسِ محل ما را در روزهای آتی پرت نگه دارید که من یکی توان و تحملِ جمعوجور کردن یک کبوتر بیجان دیگر را ندارم.
پ.ن: اسم پیشنهادیتان را برای فرزندِ تازهمتولدشده بفرمایید لطفا.
@hornou هُرنو | روزنِ نورگیرِ سقف
1.43M
#قافخوانی؛ قسمت ۷۶
صفحات ۲۹۵ تا ۲۹۸
🔷 حدث. [ ح َ دَ ] هرچه طهارت تباه کند.
🔷 فضیحت. [ف َ ح َ] رسوایی و بدنامی.
🔷 خسف. [ خ َ ] فرورفتن در زمین.
🔷 مسخ. [ م َ ] (ع مص) صورت برگردانیدن و بدتر کردن. ازآن جمله است مسخه اﷲ قِرداً. (از منتهی الارب). تبدیل کردن صورت کسی به صورتی زشتتر.
@hornou هُرنو | روزنِ نورگیرِ سقف
1.25M
#قافخوانی؛ قسمت ۷۷
صفحات ۲۹۹ تا ۳۰۳
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
@hornou هُرنو | روزنِ نورگیرِ سقف
1.26M
#قافخوانی؛ قسمت ۷۸
صفحات ۳۰۴ تا ۳۰۷
🔷 زرق. [ زَ ] ( اِ ) ریا. نفاق. دروغ.
🔷 مسجد الاقصی همان مسجد معروف در بیت المقدس هست که سلیمان بنیان گذارد. عرب او را به این وصف (مسجد الاقصی) نمیشناخت، بلکه قرآن آن را این گونه توصیف کرد. مردم آن را به عنوان "مسجد ایلیا" میشناختند.
🔷 صنادید. [ص َ] (ع ص ، اِ) مهتران. بزرگان.
🔷 تنعیم. [ ت َ ] ( اِخ ) موضعی است بر سه یا چهار کروه از مکه نزدیکتر به اطراف جبل به سوی خانه کعبه.
@hornou هُرنو | روزنِ نورگیرِ سقف
817.7K
#قافخوانی؛ قسمت ۷۹
صفحات ۳۰۸ تا ۳۱۱
❇️ رسول گفت: «...مرا هر وقت که آرزوی بهشت بُوَد،فاطمه را بوسه دهم. فاطمه را از برای آن فاطمه نام نهادند که خدای او را و دوستدارانِ او را از آتش دوزخ بازداشته است.»
@hornou هُرنو | روزنِ نورگیرِ سقف
عکس بالا، شصتسال پیشِ اتاق کار جلال است.
عکس پایین، رنگیشدهٔ همان شصتسال پیش است. تصویر را دادم به هوش مصنوعی و گفتم که رنگیاش کن.
کاش میشد به همین راحتی، همهٔ سیاهسفیدها را رنگی کرد.
کاش میشد وقتی رنگوروی حال و احوال آدم میپرد، میشد بدهیمش به جایی و میگفتیم رنگیاش کنید.
کاش میشد خاکستریِ زبان و فکرِ بعضی آدمها را رنگی کرد.
بیخیال.
نه؟
به قول مرحوم آقای علامه:
«مدح و ذمّت گر تفاوت میکند
بتگری باشی که او بت میکند»
پانوشت: چندساعت دیگر، اولین دورهمی یاران #سهکتاب است. و جای آنهایی که نمیتوانند بیایند خالیست. مخصوصا آن دوستِ یکسالهٔ نادیده و بر دیده نشسته.
@hornou هُرنو | روزنِ نورگیرِ سقف
هدایت شده از گاه نوشتههایم
#بَرداشْتَکْـــ
حدیث بالا را در کانال #مدرسۀ_هنر دیدم؛ پیش خودم گفتم:
خدایا! کتاب را من میخوانم، تو کاری کن نور هدایت شود در قلبم.
خدایا! کلمه را من مینویسم، تو کاری کن نور هدایت شود برای خلقت.
@gahnevis
سرویت.pdf
231.2K
#سرویّت، اولین داستان کوتاه جدیای است که نوشتم. و بین داستانهایی که تا الان نوشتهام، خیلی دوستش دارم.
سرویّت، تصویر سعید عشاقی، جانباز ساکنِ طبقهٔ دوم خانهٔ روبروییمان است. سرویّت، اگر چیزی دارد از و برای اوست.
از صبح که خبر فوتش را دیدم، مغشوش شدهام.
اگر دوست داشتید، سرویّت را بخوانید؛ ولی لطفا حتما به صلوات و فاتحه بدرقه کنید سعید عشاقی را...
#سرویّت
@hornou هُرنو | روزنِ نورگیرِ سقف
اصلا وارد کلاسهای مبنا نشوید!
یا
مبنا، آخوند و ادویهٔ اهوازی گوشت
اولین روزی که من شاگرد آخوندی شدم که هم جوان بود و هم آراسته، ۵تیر۹۹ بود. میشود سه سال پیش.
همسرم هلم داد که: «تو که کتابخونی و آقای جوان رو هم دوست داری. چرا کلاساشو نمیری؟» گفتم: «ببین خیلی باحاله. ولی آخه هفتهای یه روز الکی درگیر میشَما.» گفت: «برو خجالت بکش!»
حرفم را باور نکرد!
تابستان۹۹ سطح۱ را شرکت کردم. پاییز سطح۲ را نیمه رها کردم. زمستان دوباره کلهام را فرو کردم توی حوضِ سطح۲. بهار۰۰ را هم با سطح۳ گذراندم.
خوشخیال بودم. فکر میکردم مبنا را میتوانم رها کنم.
نشد!
چالش استادیاری افتاد جلوی پاهایم و برچسب سنگین و دوستداشتنیِ استادیار خورد روی پیشانیام. دنبالش آدمهای جدیدی آمدند توی زندگیام. دوستان جدیدی پیدا کردم. همسرم حرفم را باور نکرد و مبنایِ یک روز در هفتهام، شد مبنای هفتروز هفتهام.
مبنا و آن مدیرِ آخوندِ جوانِ آراستهاش، شبیه ادویهٔ اهوازی گوشت هستند. تا وقتی توی خورشت وجود ندارد، آب از آب تکان نمیخورد. اما کافی است که فقط یکبار کبابتابهای، قورمهسبزی یا قیمهتان را معطر به ادویهٔ اهوازی کنید. دیگر حاضر نیستید گوشتهای غذاهای بعدی، بدون ادویه طبخ شود. کمی هم که بگذرد، اصلا سراغ آشپزی میروید که ادویهٔ گوشت بریزید و کمی بعدتر اصلا آشپزی میشود، ادویهٔ گوشت اهوازی!
مبنا و آدمهایش را اگر به زندگیتان راه دهید، طعم و مزهٔ زندگیتان تغییر میکند و دیگر نمیتوانید مبنا را رها کنید.
حالا اگر میتوانید، دورهٔ نویسندگی خلاق را ثبتنام نکنید!
@hornou هُرنو | روزنِ نورگیرِ سقف
اهالیِ کودکدارِ تهران
اگر دنبال گل رس فلّه و خوشقیمت برای تابستان فرزندتان هستید، مصالحفروشی حشمتیه که حوالی خیابان قصر (میدان سبلان) قرار دارد، گزینهٔ خوبی است.
فکر کنم پیک هم میکند.
من قبلاً برای مدرسه خرید کرده بودم، امروز اتفاقی دوباره باهاش روبرو شدم و گفتم عجب مغازهٔ باحالی است!
بعد یادم آمد که آشنای قدیمی است :)
این هم شماره تلفن:
09123438004
@hornou هُرنو | روزنِ نورگیرِ سقف