[ هُرنو ]
36.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اولش دو نفر بودیم. همان دو نفر همیشگی و ابدیازلی! با موتورِ هاگرید میخواستیم شروع کنیم.
یکی دو نفر اضافه شدند و قرار شد برویم سراغ فوردِ آبیرنگِ مدل آنجلیای خانوادهٔ ویزلی.
اما حالا تعدادمان اندکی از انگشتان دو دست بیشتر شده و دیگر در فورد خانواده ویزلی هم جا نمیشویم.
توفیق اجباری شد که برویم سراغ #اتوبوس_شوالیه. و خب داخل اتوبوس، برای همهمان همیشه جا هست.
چند روز دیگر شروع به شناختن همدیگر میکنیم. اینکه هرکداممان که و چه هستیم. عجلهای هم نداریم. قرار است یکسال، در کنار همدیگر، سه کتاب را نرمنرمک بخوانیم و پیش برویم.
الان، داخل #اتوبوس_شوالیه، همهمان جاگیر شدیم و داریم کمکم وسایلمان را سر جای خودش قرار میدهیم. اما اگر فکر میکنید که دوست دارید به جمع مسافران گروه #سهکتاب اضافه شوید، به من پیام دهید.
اتوبوس هجده روز دیگر راه میافتد. با شتاب همیشگیاش؛ تند و امن.
#هممسیر
#سهکتاب
#اتوبوس_شوالیه
@hornou هُرنو | روزنِ نورگیرِ سقف