eitaa logo
مهندسی ذهن استاد نیلچی زاده
11.8هزار دنبال‌کننده
26هزار عکس
24.2هزار ویدیو
431 فایل
وارث عاشورا
مشاهده در ایتا
دانلود
📆۱۰محرم۱۴۳۱ق /۶ دی ‌۱۳۸۸ش 🗓هتک حرمت عاشورای حسینی 🏴توسط فتنه گران ضد انقلاب 💠رهبرانقلاب: ‼️گناه نابخشودنی فتنه‌گران عاشورای۸۸ اینبودکه نظام را به لبه پرتگاه سقوط کشاندند! ۹۰/۳/۸ ‼️مردم ما با آن کسانی که به روز عاشورا اهانت کردند قهرند. ملّت با آنهایی که روز عاشورا، با قساوت، با لودگی، با بی‌حیایی آمدند جوان بسیجی را در خیابان لخت کردند و کتک زدند، قهر است. با آن کسانی که با اصل انقلاب بدند و میگویند اصل نظام نشانه است، انتخابات بهانه است؛ با آنها آشتی نمیکند! ۹۵/۱۱/۲۷ ‼️بعد از اهانتی که در روز عاشورای سال ۸۸ به وسیله‌ی یک عده تحریک شده نسبت به امام حسین انجام گرفت، دو روز فاصله نشد که مردم در روز ۹ دی توی خیابانها آمدند و موضع صریح خودشان را علنی ابراز کردند. دستهای دشمن و تبلیغات دشمن نه فقط نتوانسته مردم را از احساسات دینی عقب بنشاند، بلکه روزبه‌روز این احساسات تندتر و این معرفت عمیق‌تر شده است! ۸۹/۷/۲۷ ⚠️توجه؛ 🏴عاشورای۸۸ در ۶دیماه واقع شد! 📸مسجدلولاگر، جوان بسیجی @Jahade_tabeini
هدایت شده از جهادتبیینی
🗓۲۴ شهریور ۱۳۶۱ 🏳اعدام پر عبرت 🏳وزیرامورخارجه 🏳عضو نهضت آزادی 🏳رئیس صدا و سیما 🏳عضو شورای انقلاب؛ 🏳سید صادق قطب‌زاده 🏳درپی کشف طرح کودتا 🏳توسط وی علیه‌ نظام 💠رهبرانقلاب ‼️یک نکته اساسی در مورد خط امام و راه امام این است که امام بارها فرمود قضاوت در مورد اشخاص باید با معیار حال کنونی اشخاص باشد. این همان قضاوتی بود که امام امیرالمؤمنین با جناب طلحه و جناب زبیر کرد. شما باید بدانید طلحه و زبیر مردمان کوچکی نبودند، بعضیها با امام از پاریس تو هواپیما بودند و آمدند ایران؛ اما در زمان امام به خاطر خیانت اعدام شدند! بعضیها از دورانی که امام در نجف بود و بعد که به پاریس رفت، با ایشان ارتباط داشتند، در اول انقلاب هم مورد توجه امام قرار گرفتند؛ اما بعد رفتار اینها، موضعگیریهای اینها موجب شد که امام اینها را طرد کرد، از خودش دور کرد. میزان، وضعی است که امروز بنده دارم. اگر خدای نکرده نفس اماره و شیطان، راه را در مقابل من منحرف کردند، قضاوت چیز دیگری خواهد بود. مبنای نظام اسلامی این است و امام اینجوری عمل کرد. ۸۹/۳/۱۴ 📸امام خمینی، قطب‌زاده هواپیمای پاریس_تهران @Jahade_tabeini
❁ـ﷽ـ❁ این روزها بیش از هروقت دلم زیارت حضرت عباس را می‌خواهد... قبلاً همینجا نوشته‌ام؛ همان متنِ «جنگ‌آوری و تنومندیِ او زبان‌زد است زینب که نگاهش می‌کند، دلش قُرص می‌شود عباس یک‌تنه، لشکرِ حسین است»، همان «أَشْهَدُ لَکَ بِالتَّسْلِیمِ»، همان وصف وظیفه گرایی ساقی کربلا. این روزها به قمر بنی هاشم فکر میکنم و بلا تشبیه، به خودم. نو جوان هجده ساله‌ای بودم که پزشکی قبول شدم. برای همه بدیهی بود که یک دانش‌آموز تجربی، با این رتبه پزشکی را انتخاب کند اما در ذهن من فقط یک جمله خطاب به یک نفر میگذشت: می‌خواهم پزشک لشکر شما باشم…… -یک زن در کسوت پزشک راحت تر در ترکیب یک لشکر جای می‌گیرد- اما امروز بر من چه میگذرد؟ خبر پشت خبر درد پشت درد از آن سرزمین قیام و خون انفجارها، آوارها، مجروح ها مجروح ها همان ها که ما بهشان فکر میکنیم ما پزشک ها آری آنجا همان جاییست که باید می‌بودم. دست‌هایم بی‌تاب مرهم گذاشتن است؛ بی تاب رگ گرفتن، سوچور زدن، دبرید کردن، آتل بستن، پانسمان گذاشتن، سی پی آر کردن به غیر از آن، بی‌تابِ در آغوش گرفتن و دست کشیدن مادرانه-طبیبانه بر سر کودکان ترسان و شیرخوارگان لرزان… ولی در این روزهایی که همکاران من در تکاپوی رفتنند، در تلاش شبانه روزی برای باز کردن راهی برای اعزام، به دنبال افزایش مهارت‌ها و آموختن طب رزم، در فکر روزهایی که آنجا خواهند بود و کاری خواهند کرد، من کجا هستم؟ من…؟ اینجا… مشغول جهادی دیگر…! جایی غیر از آن‌جا که دل مشغول و غصه‌دار آنم!… فرزندی را در وجود خود امانت داری میکنم و مشغول امری بزرگ هستم که فطری و اجتماعی و اخلاقی و بیولوژیک و ایدئولوژیک بر دوش من قرار گرفته است؛ با بغض در گلو و اشک در چشم… بی‌تاب و غصه‌دار زنان و کودکان سرزمینی نه چندان دور اما برای من و شرایط من، خیلییی دور… منی که سالها به عشق همین روزها، همین عرصه‌ها، درس خواندم و سختی کشیدم، حالا به جای یمین و یَسار لشکر، سنگین و نفس زنان، گوشه یک خیمه مشغولم… اشتباه نشود هیییچ گلایه ای نیست! هرچه هست، شُکر است و رضا و افتخار - شکر و افتخار که در همین میدان کوچک و آرام و امن خانه، در همین اوج زنانگی بدون هیچ سلاح و تجهیزات اضافه، در سبیل خدا به مجاهدت مشغولم - فقط دلم این روزها حسابی حول ضریح قمر بنی هاشم میگردد… عمری رزم‌ آموخت تا یک تنه در کربلا کاری کند که جنگاوران عالم انگشت به دهان بمانند، اما حسین علیه السلام به او فرمان داد: «ابالفضل من، آب... صدای العطش طفلان را میشنوی؟» و عباس بی هیچ درنگی، بی هیچ حرف و حتی حرکت پلک اضافه‌ای، گفت «چشم مولای من» و به جای ادوات گوناگون جنگی، مَشک در دست گرفت و در راه وظیفه به استقبال سرنوشت افتخارآمیز و قهرمانانه خود رفت تا با این وظیفه گرایی، در حقيقت عالَم به مقامی غبطه برانگیز برسد و اصلاً باب الحوائجی شود… . خدایا هیچ گلایه و حرفی نیست فقط سینه‌ها سوخته است و قلب‌ها تَف دیده… و میدانم که میبینی و میپسندی چون خودت اینگونه ساختاربندی کردی و خلق نمودی و تعیین وظیفه کردی خودت خواستی مجاهدت زنان اینگونه باشد هرچند که آنان را از استعدادهای دیگر بی بهره نگذاشتی و از حضور در دیگر صحنه‌ها منع نکردی. و ما نیز اگر حکم شود، اگر فرمان دهند، با همین حال، با همین مادری، با همین ثقل و حمل، همزمان به آن عرصه نیز خواهیم شتافت؛ حتی اگر نام همه فرزندانِ در راهمان «محسن» شود… ✍ هـجرٺــــ بله و ایتا @hejrat_kon اینستاگرام @dr.mother8 عکس : فرش و آب سرداب حرم قمر بنی هاشم که درست همین روزها که این حرفها در سرم گشت می‌خورد، در جلسه‌ای که حول محور خانواده و مادری برگزار شده بود، به من هدیه داده شد…
🗓۲۶ ماه رجب سال ۱۰ بعثت 🏳درگذشت حامی رسول‌الله 🏳مغضوب کافران و منافقان 🏳مجاهدوشهیدتحریم اقتصادی 🏳سيدالقریش، حضرت ذوألشيبه 🏳عمران‌بن‌عبدالمطلب، أبوطالب(ع) 💠رهبرانقلاب ‼️قضیه شعب ابی‌طالب، دوران بسیار سختی در تاریخ صدر اسلام است؛ یعنی پیامبر دعوت علنی را شروع کرده بود، بتدریج مردم مکه - بخصوص جوانان، بخصوص برده‌ها - به حضرت میگرویدند و بزرگان طاغوت - مثل همان ابولهب و ابوجهل - دیدند که هیچ چاره‌ای ندارند، جز اینکه پیامبر و دوروبرش را از مدینه اخراج کنند؛ همین کار را هم کردند. تعداد زیادی از اینها را که دهها خانوار میشدند و شامل پیامبر و خویشاوندان پیامبر و خود ابی‌طالب - با این‌که ابی‌طالب هم جزو بزرگان بود - و بچه و بزرگ و کوچک میشدند، همه را از مکه بیرون کردند. اینها از مکه بیرون رفتند؛ اما کجا بروند؟ تصادفاً جناب ابی‌طالب، در گوشه‌ای از نزدیکی مکه - فرضاً چند کیلومتری مکه - در شکاف کوهی ملکی داشت؛ اسمش «شعب ابی‌طالب» بود. شعب، یعنی یک درّه کوچک. جناب ابی‌طالب گفتند به آن‌جا برویم. حالا شما فکرش را بکنید! در مکه، روزها هوا گرم و شبها بینهایت سرد بود؛ یعنی وضعیتی غیرقابل تحمّل. اینها سه سال در این بیابانها زندگی کردند. چقدر گرسنگی کشیدند، چقدر سختی کشیدند، چقدر محنت بردند، خدا میداند. یکی از دوره‌های سخت پیامبر، آن‌جا بود. در همین اثنا جناب ابی‌طالب که پشتیبان پیامبر و امید او محسوب میشد، و خدیجه کبری که او هم بزرگترین کمک روحی برای پیامبر به‌شمار میرفت، در ظرف یک هفته از دنیا رفتند! حادثه خیلی عجیبی است؛ و پیامبر تنهای تنها شد. ٧٧/٢/٢٢ @Jahade_tabeini
هدایت شده از جهادتبیینی
🗓۵ ماه شعبان‌المعظم سال ۳۸ق 🏳ولادت حضرت سیدالساجدین 🏳و امر و خواهش مکرر رهبری 🏳بر انس‌و‌تدبر در کتاب مهجور 🏳صحیفه کامله مبارکه سجادیه/۶ 💠رهبرانقلاب ‼️مکرر عرض کرده‌ایم که دعاهای امام سجاد واقعاً جزو برترین گنجینه‌های معارف اسلامی است. در این دعاها معارفی وجود دارد که انسان اینها را از روایات و آثار روائی نمیتواند به دست بیاورد! ۸۹/۳/۱۴ ‼️صحیفه سجادیه کتاب انسان سازی است، البته فقط دانستن عبارات صحیفه کافی نیست، دانستن معارف اسلامی کسی را مسلمان نمیکند تخلق به اخلاق اسلامی که شامل توکل و اجتناب از محرمات و انجام واجبات، نهراسیدن از قدرتهاست که انسان را مسلمان میکند! ۸۵/۳/۲۹ ‼️اگر در جامعه ما، توجه و توسل همراه با معرفت باب شود، که صحیفه سجادیه هم در این مورد سهم بسیاری دارد، آنوقت این جامعه، جامعه‌ای است که هرگونه دشمن مستکبری باید حقیقتاً از آن بیمناک باشد؛ باید نسبت به جذب و هضم آن ناامید باشد؛ باید بداند که تا روح اسلام، تا معنویت اسلام، تا تعبد به اسلام و عقیده‌ی به اسلام در جامعه هست، هیچ عاملی نمی‌تواند این ملت و این جامعه را از صراط مستقیم انقلاب اسلامی منحرف کند! ۷۶/۹/۱۳ @Jahade_tabeini
هدایت شده از جهادتبیینی
🗓۵ ماه مارس سال ۱۹۵۳ م 🏴فوت پرعبرت ژوزف استالین 🏴رهبر حزب کمونیست شوروی 🏴و امرمؤکد و مکرر امام و رهبری 🏴برعبرت‌گیری‌ازروش‌حکمرانی‌وی/۱۰ 💠امام خمینی ‼️شیطان باطنی انسان، بسیار استاد است. و او همچو نیست که ابتدا انسان را به فساد بکشد؛ ابتدا قدم کوچکی را وا می‌دارد که انسان بردارد. این قدم که برداشت، فردایش یک قدم یک قدری بلندتری. انسان را یواش یواش به جهنم می‌فرستند؛ یواش یواش به فساد می‌کشد. همه اینهایی که می‌بینید فاسد شدند این طور نبودند که اینها از اول به این درجه از فساد بودند؛ بلکه کُلُّ مَوْلُودٍ یُولَدُ عَلَی الفِطرَةِ و این طور هم نبودند که یک دفعه جهش کرده باشند از یک مرتبه‌ای به مرتبۀ بالای فساد. این طور هیچ وقت نبوده است. این به تدریج واقع شده است. اینهایی که دیکتاتور شدند این طور نبوده است که از اول دیکتاتور زاییده شده باشند. آنها هم مثل سایر مردم بودند. بعد هم وقتی که به مقامی رسیدند، این طور نبوده است که از اول دیکتاتوری کرده باشند. لکن قدم به قدم، ذره به ذره، رو به دیکتاتوری رفتند، یک وقت هیتلر از کار درآمدند؛ یک وقت استالین از کار درآمدند! ۶۰/۳/۶ @Jahade_tabeini
﷽ ---- امروز بر من مبارک! مگرنه اینکه من اولین و نزدیک ترین و بی مرخصی ترین دنیایی این طفلکانم؟ اصلاً مگر من نیستم آن که صبح تا شب با انواع لِگوها خانه‌سازی می‌کند و مدام ماشین کوکی تعمیر میکند و هواپیمای کاغذی میسازد و ایرادهای تبلت و تلویزیون را رفع میکند؟ روز هم برمن مبارک. مگر من نیستم آنکه شب‌های بسیاری تا صبح پاشویه کرده و أمن یجیب خوانده و سرِ وقت دارو و دمنوش داده؟ روز برمن مبارک. منم آن که در شغلی ۲۴ساعته و ۳۶۵روزه، استخدامِ بی مزد و منتست؛ روز کارمند برمن مبارک. منم آنکه در این دانشگاه بی تابلوی گمنام، سالهاست دانشجوست و ده ها مدرک نادیدنی و معادل چندده مقاله، اندوخته و اکتشاف دارد؛ روز دانشجو بر من مبارک. منم آنکه صدها قصه و شعر کودکانه و لالایی از ذهنش تراویده و هزارها کتاب رده سنی الف و ب خوانده؛ روز شعر و ادب پارسی و کتاب‌خوانی برمن مبارک. مگر من مدام درحال رفع و رجوع مشکلات فی مابین این کودکان لجباز بی منطق نیستم؟ روز قوه قضائیه برمن مبارک. کیست آنکه به هر سختی که بود، در آسایش و آرامش محض، نُه ماه تمام هریک از این طفل‌های نحیف را حمل کرد و بار را به سلامت زمین گذاشت؟ روز ایمنی حمل و نقل برمن مبارک. کیست آنکه قلبش را، فکرش را، همه وجودش را بی چشم‌داشت هدیه کرده به این خانه و زندگی و این بنیان باشکوه؟ روز اهدای عضو برمن مبارک. منم آنکه هرروز مقاومت میکند در برابر خواهش و التماسها برای تماشای بیشتر تلویزیون و خرید خوراکی‌های غیرمفید؛ روز مقاومت برمن مبارک. چه کسی جز من می‌تواند تمام دردهای این طفلکان را با کمی عرق نعنا و نبات داغ و ماساژ و بوسه و قربان صدقه، دوا کند؟ روز داروساز و پزشک برمن مبارک. کیست آنکه روزی حداقل سه بار پوشک پسرک بزرگتر و شش بار پسرک کوچکتر را عوض میکند؟ روز مبارزه با سلاح‌های شیمیایی و میکروبی برمن مبارک. آن منم مدام درحال نمایش با عروسکهای پارچه‌ای و کاغذی؛ روز هنرهای نمایشی برمن مبارک. منم آنکه لباسهای بچه‌های بزرگتر را پاکیزه و سالم نگه میدارد برای کوچکترها، منم آنکه مدام درحال چسب زدن کتاب‌های پاره شده‌است، منم آنکه اضافه مرغ خورشت دیروز را امروز ته‌چین مرغ هل دار زعفرانی میکند؛ روز اقتصاد مقاومتی برمن مبارک. مگر نگفته‌اند "زنده نگاه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست"؟ روز شهید برمن مبارک. مگرنه اینکه دامن و آغوش من، امن ترین و آرامترین و مهربانترین محیط زیست این کودکان معصوم و عطر تنم، معصومانه و پاکترین هوای تنفس تربیتی این پروانه‌هاست؟ روز محیط زیست و هوای پاک هم بر من مبارک! اصلاً همه روزها و زمان‌ها و مکان‌ها بر من مبارک، که وجودم متبرک شده با نور ... 🖋هـجرتــــــــــــ بله و ایتا @hejrat_kon اینستاگرام @dr.mother8
﷽ ----- یا نبی من همان دخترکی که دارد زنده به گور میشود و شما همان رحمةٌ للعالمین که مهربانانه و پدرانه، میشتابی برای نجاتش... آن دخترها را از جهالت و قساوت پدرانشان نجات دادی، این دختر کوچکت را از ظلم و ظلمت خود نجات بده بشتاب که دارد هر روز، خاک بیشتری میپاشد بر خاک های گذشته و اگر نجاتش ندهی، زیر آوار نفْس و تاریکی خودش، نفس نفس زنان دفن میشود. بشتاب که این زنده، دارد کم کم زندگی را از خودش می‌گیرد و مرده ای میشود که میترسد هیچ دَم عیسَوی، برایش کارگر نیفتد.... یا رسول نگاهش کن؛ که دارد بدجور در آن قبرِ خودکنده، دست و پا میزند بلندش کن و با آن مِهر بی‌نظیر، بگو: چشم های قشنگی دارد.... پی‌نوشت: - لَقَد جاءَكُم رَسولٌ مِن أَنفُسِكُم عَزيزٌ عَلَيهِ ما عَنِتُّم حَريصٌ عَلَيكُم بِالمُؤمِنينَ رَئوفٌ رَحيمٌ به یقین، رسولی از خود شما بسویتان آمد که رنجهای شما بر او سخت است؛ و اصرار بر هدایت شما دارد؛ و نسبت به مؤمنان، رئوف و مهربان است! (سوره مبارکه توبه آیه ۱۲۸) - نبی خدا به اندازه همه دخترهایی که نجاتشان دادید دوستتان دارم🦋 ✍ هـجرتــــــ بله و ایتا @hejrat_kon اینستاگرام @dr.mother8 روبیکا @dr_mother8_hejrat روبینو @dr_mother8
❁ـ﷽ـ❁ من فلسفه و حکمت بلد نیستم اما حس میکنم نامش را گذاشته‌اند «عید» که دق نکنیم… از دوری عزیزی که فراقش بر ما گران است و رفتنش ما را غمگین میکند؛ از جدایی ماهی که در آن نعمت و غفران و فضل فراوان بود و نیل به آرزوها، نزدیک؛ از اتمام ماهی که هر لحظه‌اش برکتی کریمانه داشت و یک شبش برتر از هزار ماه بود؛ از بسته شدن آن درب‌های عظیم رحمت… گفتند «عید» تا دلمان نگیرد از تمام شدن مهمانی از جمع شدن سفره از خداحافظی با شیرینی بی حد ساعات سحر، لحظه های افطار از بیرون شدن از این سَرسَرای سراسر نور گفتند «عید» و «سرور» تا وداع آسان تر شود بغض ها فروخورده شود اشک ها در پرده بماند تا شاعر بتواند بگوید «صد شکر که این آمد»؛ و ادامه شعرش، او را نشکند... پس خدایا تو ما را بر اندوه این فراق، اجر و پاداش خیر ده و این روز عید و افطار کردن را بر ما مبارک گردان اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ اجْبُرْ مُصِیبَتَنَا بِشَهْرِنَا وَ بَارِکْ لَنَا فِی یَوْمِ عِیدِنَا وَ فِطْرِنَا (دعای ۴۵ صحیفه سجادیه در وداع ماه رمضان) ✍ هـجرٺــــ بله و ایتا @hejrat_kon اینستاگرام @dr.mother8
بخش اول همه این روایت را شنیده ایم. این که مردی از خراسان خدمت امام صادق علیه السلام رسید و به حالت اعتراض گفت: مولای ما چرا قیام نمیکنید؟ چرا از حق خو دفاع نمیکنید؟ هزاران نفر در خراسان منتظر اشاره شما هستند. امام به خدمتکار خود دستور روشن کردن تنور را دادند و وقتی زبانه کشید به آن مرد گفتند برو و در تنور بنشین. آن مرد ترسید و گفت یابن رسول الله مرا با آتش نسوزان! از من بگذر. هارون مکی در آن لحظه وارد شد. امام صادق علیه السلام به او گفت وارد تنور شو. هارون بدون چون و چرا داخل تنور رفت. امام ساعتی با مرد خراسانی از مسائل سخن گفتند و بعد فرمودند برو داخل تنور را ببین. مرد رفت و دید هارون چهارزانو آنجا نشسته بدون اینکه آتش در او اثری کرده باشد. امام فرمود در آن خراسان که گفتی چند نفر مانند این مرد وجود دارد؟! من اگر چنین شیعیانی داشتم حتماً قیام میکردم شیعه تنوری برایمان آشناست. قائم آل محمد هم یک اسم عام است، اسم خاص نیست، اسم ولی‌عصر صلوات‌اللَّه‌علیه نیست. حضرت ولی‌عصر صلوات‌اللَّه‌علیه قائم نهایی آل محمد است، اما همه‌ی کسانی که از آل محمد صلی‌الله‌علیه‌وآله در طول زمان قیام کردند -چه پیروزی به دست آورده باشند چه نیاورده باشند- اینها قائم آل محمدند و این روایاتی که می‌گوید وقتی قائم ما قیام کند این کارها را می‌کند، این کارها را می‌کند، این رفاه را ایجاد می‌کند، این عدل را می‌گستراند، منظور حضرت ولی‌عصر عج‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف نبود آن روز، منظور این بود که آن شخصی از آل محمد که بناست حکومت حق و عدل را به وجود بیاورد، او وقتی که قیام بکند این کارها را خواهد کرد و این درست هم بود. (بیانات رهبر، سال ۵۸) تاریخ می‌گوید قرار بود امام جعفر صادق علیه السلام، قائم آل محمد باشد و قیام کند و حکومت عدل جهانی اسلام را ایجاد کند. اما نشد. بداء حاصل شد. چرا؟ هر چه که بوده، حتماً این کمبود شیعیان تنوری یکی از دلایل است. امام یار نداشته است. «جانم فدای رهبر» و «وای اگر حکم جهادم دهد» یحتمل زیاد داشته، اما یار نداشته. ما این روایت - و روایات مشابه - را که می‌شنویم، از دلمان میگذرد که : نه! حاشا که ما اینگونه باشیم! اگر یک روزی امام را ببینیم و به ما بگوید برو توی تنور، صاف می‌رویم و چون و چرا نمیکنیم و آنها چه شیعیانی بوده اند که روی حرف امام اما و اگر می آورده اند😒 و نمیدانستند امام به مصالح فرد و اجتماع آگاه تر است؟! و امرش و حرفش و مطالبه اش، توجیه کردن ندارد و مُطاع است 😏 ادامه دارد ✍ هـجرٺــــ بله و ایتا @hejrat_kon اینستاگرام @dr.mother8
بخش دوم چرا؟ چون تصورمان از تنور و امر به ورود به تنور، همان گودال پر از هیزم آتشین سال ۱۴۰-۱۵۰ هجری قمری مدینه است. درحالی که تنورها -گسترده در تاریخ و جغرافیا و فرهنگ- بسیارند! نایب [عام] امام عصر، زعیم مسلمین - که امروز قدرت و حقانیت و تدبیر و درایتش بر همه دنیا آشکارتر شده - از ده ها مسئله می‌گوید و امر به ورود به ده ها تنور می‌کند، اما ما، ما شیعیان جواب حفظ کرده‌ی مسئله فهم نکرده، فوراً با توجیه و اما و اگر و «ما را از این معاف بدار» جا خالی میدهیم! مصداق؟؟ 🔻می‌فرماید «اقتصاد و حمایت و بر تولید ملی» ، می‌گوییم جنس داخلی کیفیت ندارد! پولمان را که از سر راه نیاورده ایم! چقدر ما حمایت کنیم، تولیدکننده خراب کند؟! زندگی مؤمن باید شیک و باکیفیت باشد! 🔺می‌فرماید «فرزندآوری و جمعیت»، می‌گوییم اگر ما مشغول بچه آوردن شویم چه کسی امورات فرهنگی مملکت را انجام دهد؟ چه کسی اردو جهادی برود؟ بعد هم، همین دو تا بس است! همینها را با بهترین و لاکچری ترین امکانات روز بزرگ میکنیم و هزار جور کلاس بیخود و باخود میگذاریم تا خوووب بزرگ شود و فردا به دردی بخورد (انگار امام جامعه زبانم لال این را متوجه نمیشود و گفته بچه بیاورید ول کنید توی جوب!! انگار تربیت فرزند گره خورده به این دودوتا ها) تازه، ما اعصاب همین دوتا را هم نداریم؛ والد کامل نیستیم. شیعه باید بی نقص و کامل باشد😌 اگر نمیتواند بهترییین والد باشد، بچه نیاورد! اصلاً، مردم چه می‌گویند؟! شیعه نباید بی کلاس و امل به نظر برسد! 🔻میفرماید «سبک زندگی ساده و قناعت» ، می‌گوییم پس ظاهر خوب چه؟ از جامعه عقب بیفتیم؟! لباس همسایه از چادر منِ محجبه قشنگ تر باشد؟! مبل و پرده اقوام بی دین و ایمان مان سِت و گران باشد مال ما نه؟! شیعه باید شیک و به روز باشد و خرج ظاهرش کند! 🔺می‌فرماید «مخالفت با مظاهر فساد و امر به معروف و نهی از منکر» ، می‌گوییم پس جذب حداکثری چه میشود؟! رحمانیت خدا کجا رفته؟ به زور مردم را ببریم بهشت؟! کار فرهنگی چه میشود؟ (گویی ایشان فرموده کار فرهنگی را تعطیل کنید!) 🔻می‌فرماید «اصلاح سبک زندگی و پرهیز از اسراف»، می‌گوییم يعنی مثل گداها زندگی کنیم؟! یعنی ده بار نجاست را آبکشی نکنیم؟ يعنی هرروز با پنجاه لیتر آب تصفیه، دوش نگیریم و بوی عرق بدهیم؟ یعنی مثل ندارها آخر غذا ته بشقاب مان را تمیز کنیم؟ غذا را بیشتر درست نکنیم و تهش را دور نریزیم؟ 🔺می‌فرماید «جهاد تبیین» ، میگوییم وای بر صداوسیما و رسانه ملی ما که هیچ کاری نمیکند! دولت چقدر ضعف رسانه دارد! (گویی هیچ وظیفه ای بر دوش تک تک ملت نیست) 🔻می‌فرماید «حفظ زبان فارسی و استفاده نکردن از کلمات بیگانه» ، می‌گوییم يعنی یک تایم و اُکی و مرسی و پَک و فالو و سرچ و کامنت مان هم نشود؟! همه می‌گویند ما نگوییم؟ که بگویند بچه مذهبی بی کلاس و عقب افتاده است؟ می‌فرماید می‌گوییم می‌فرماید می‌گوییم آری تنورها در طول تاریخ بسیار بوده اند و امثال آن خراسانی ها، زیاد از دهانمان «آقا» نمیفتد و حتماً یک عکس امام و رهبری در خانه‌مان نباشد در محل کار یا پشت زمینه گوشی‌مان هست. اما برای رفتن به تنورها، بهترین توجیه کنندگانیم… ✍ هـجرٺــــ بله و ایتا @hejrat_kon اینستاگرام @dr.mother8
دلنوشته‌ای برای شیخ الانبیاء تقدیم به خانواده‌هایی با تصمیم‌های عجیب! ﷽ ای نوح نبی، -که سلام خدا بر نبی ما و آل پاکش و شما- تاریخ به ما اینگونه می‌گوید: شما برای هدایت و رساندن قومی به نور، مبعوث شدید. ۹۵۰ سال تمام، عمر خود را به پای مردم گذاشتید؛ اما آنچه از مردم به شما میرسید بود و جدال. کردید چونان که سنت همه اولیاء خداست و هدایت را ادامه دادید. تا زمانی که کار به وعده عذاب الهی رسید. خداوند گفت این هسته خرما را بکار؛ زمانی که نخل شد و خرما داد، عذاب من خواهد رسید. هسته را کاشتید و با معدود یاران خود، به انتظار نخل شدنِ آن ایستادید. نخل شد و خرما داد و گفتید: خداوندا اکنون موعد عذابت فرارسید. خداوند وحی کرد: نه، یک بار دیگر این هسته را بکار تا نخل شود و خرما دهد، آنگاه عذاب خواهد رسید. عده ای برآشفتند و شما را دروغگو خواندند و از شما جدا شدند. اما شما و عده‌ای ثابت قدم تر، باز هسته را کاشتید. هسته، نخل شد و نخل، خرما داد و شما رو به آسمان گفتید خداوندا، این هم خرمای دوم! و خداوند وحی کرد که نه، یک بار دیگر…! باز عده ای برآشفتند و سخنی که وحی خدا بود را تاب نیاوردند و با استهزاءِ آنچه که خود روزی مؤمن به آن بودند، از اطرافتان پراکنده شدند. و این اتفاق ده بار تکرار شد!! در آخر، جز عده ای خالص و مؤمن حقیقی، کسی با شما نماند… آن هنگام، زمان آزمایشی دیگر فرا رسید! خداوند گفت من قومت را عذاب خواهم کرد اما برای در امان ماندن تو و یارانت، باید مشغول شوی به ساخت یک کشتی! کشتی؟! تا چشم کار میکرد آن اطراف خبری از دریا و رود نبود! کشتی؟! اما این سؤال و تعجب از ساحت شما به دور بود؛ برای شما و یارانتان، این امر وحی خداوند بود و حق و صدق مطلق… تنها چیزی که از ایمان شما میجوشید، عمل به امر خدا بود. شروع کردید به جمع آوری چوب و تخته و ساخت یک کشتی بسیار بزرگ کجا؟ جلوی چشم مردم! واکنش چه بود؟ معلوم است! شدیدترین استهزاء و توهین و تمسخرها! گفته باشند: ای نوح! کجا دریا میبینی که ناگهان به کشتی سازی روی آورده ای؟! بگو ما هم کمی در آن دریا شنا کنیم! اما شما بی توجه به حرف مردم، تمسخر مردم، فقط مشغول مأموریت خود بودید. شما مؤمن بودید که دریایی برای شناوری این کشتی، اگر نباشد هم، «پدیدار خواهدشد». حتی اگر امروز همه زمین بیابان مطلق باشد، وعده خداوند حق است و این کشتی باید ساخته شود، و اهل زمین در همین کشتی است. همه تمسخرها را به جان خریدید، تنهایی ها را، ها را، بی عقل خوانده شدن ها را، مجنون نامیده شدن ها را… حتی همسر و پسرتان شما را کنارگذاشتند. اما شما لحظه ای شک نکردید به خودتان، به امر خدا. و سرانجام آن روزرسید روزی که از زمین و آسمان آب جوشید و شما در و سوار بر کشتی شدید و راه سپردید به دریای وعده حق خدا… نوح نبی همه اینها را گفتم که بگویم: تاریخ عجیب تکرار میشود! امروز هم چندی از ما در حالی به امیدی، به کارهایی مشغولیم که اکثریت مردم دنیا -درست مثل قوم شما- ما را میخوانند می‌نامند کم بهره از تدبیر می‌دانند. نصیب و پاداش ما از اطاعت امر ولی خدا، گاهی کنایه است و استهزاء. آشکارتر بگویم: ما با و ، بر اساس یک امر معقول، می‌شویم اما آنچه که از به ما می‌رسد، تعجب و کنایه است: به کدام امید داری که این تعداد؟ اینجور پشت هم؟ به مملکت دل خوش کرده ای یا از وضع فرهنگی و تربیتی راضی هستی؟ اینهمه خشکی سرتاسر را نمیبینی؟! توهم کدام دریا و آب را داری که اینطور مصمم و با اطمينان خاطر و صبوری، برای خود کشتی ای به این بزرگی میسازی؟! بار اینهمه سختی را به چه امید و منطق و عقلی به پشت میکشی؟! نوح نبی ❤️ واکنش ما اما، شبیه شماست! در کتاب خدا خوانده ایم: «اَنِ اصْنعِ الفلکَ بِأَعيُننا و وحينا»؛ به ما فرموده‌اند: «خانواده ها، جوان ها، باید بیاورند، فرزندهای بیشتر» و ما امر را بر چشم گذاشته ایم! 💚 ما از مقابل همه حرف‌ها، نیش‌ها، طردشدن ها، سختی‌ها، فشارها، بی توجهی ها، تمسخرها، با یک لبخند عبور میکنیم. زیرا و اعتماد ما به سخنان خدا و اولیاء خدا، محکم! باکی نیست! «إن تسخَروا منّا فَإنّا نَسْخَرُ منکم کما تَسْخَرون»! آری میرسد آن روزی که گفته خواهد شد: «إركَبُوا فیها بسم اللَّه مَجْراها و مُرساها» 🥺😍 روزی که «و أهلَک إلّا من سَبَقَ علیه القولُ و من آمَن» و البته که «و ما آمنَ مَعَهُ إلّا قَليلٌ»… نوح نبی شیخ الانبیاء شما را قسم به آن‌کس که در جوار او در خاک این زمین آرمیده اید، به شفاعت خود ما را مدد کنید که تا آخرین خرمایِ آخرین نخل، محکم و مطمئن در این راه بمانیم… ✍ هـجرتــــــ بله و ایتا @hejrat_kon اینستاگرام @dr.mother8 روبینو @dr_mother8