#حدیث
امام صادق (علیه السلام):
لَیسَ مِنّا مَن ترک دُنْیاه لآخِرَتِه وَلا آخِرَتَه لِدُنْیاهُ.
کسی که دنیای خود را به خاطر آخرت ترک کند، از ما نیست و آنکه آخرت خویش را برای دنیا نادیده بگیرد، با ما نسبتی ندارد.
من لا یحضره الفقیه، ج 3، ص 156
#دنیا
#آخرت
#میانه_روی
☑️ کانال استاد #حسینی_اراکی
🆔 @hoseiniaraki
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ
#شرح_حدیث_معراج
#مجلس_هفتم
📝 در جلسات قبل، از این حدیث نورانی استفاده کردیم که: بنده ی خدا باید نسبت به مقدرات خداوند، راضی باشد و گله و شکایت نکند.
❓ اما سوال مهمی که پیش می آید این است که:
چگونه می توانیم این رضایت و خشنودی را به دست بیاوریم؟
اگر فرد در ارتباطش با خدا بتواند چند چیز را باور کند یقینا در تمام بلاها و حوادث و مقدراتِ به ظاهر تلخ، به رضا و خشنودی می رسد:
1⃣ باور کند که خدا به حال او آگاه است و تمام خواسته ها و آرزوها و کمبودها و خیر و صلاح و شر و فساد او را بهتر از خودش میداند.
🔰 در آیات قرآن هم آمده که " إِنَّهُ يَعْلَمُ الْجَهْرَ وَ ما يَخْفي" خدا آگاه به آشکار و پنهان است{1}
و در آیه دیگر می فرماید " وَ اللَّهُ عَليمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ" خدا به خطورات قلبی شما آگاه است{2}.
2⃣ باورکند که خدا در ارتباط با آفریدگانش، بنای خود را بر جود و کرم و احسان گذاشته و میخواهد که با بندگانش کریمانه رفتار کند و خداوند سر سوزنی تنگ نظری و بُخل ندارد و اگر گاهی چیزی را به بنده اش نمی دهد یا داده ای را می گیرد، حتما علت خاصی دارد.
3⃣ خداوند بنده اش را دوست دارد و از هزاران مادر نسبت به او مهربانتر است و کسی که انسان را دوست دارد، راضی به ناراحتی و گرفتاری و دیدن بلا و مشکلِ او نیست.
👈 پس اگر احیانا خداوند بنده اش را به مصیبتی یا داغ عزیزی یا... مبتلا می کند، به جهت دشمنی با او نیست؛ بلکه برای این است که خیر و صلاح آن بنده در این امور نهادینه شده.
❇️ دقیقا مثل مادر مهربانی که وقتی بچه اش مریض می شود، او را از خوردن بعضی از چیزها منع می کند و مانع لذت ظاهری او می شود و وادارش می کند به خوردن داروی های تلخ و بد مزه؛
آیا این از روی دشمنی بین این مادر و فرزند است؟ (قطعا چنین نیست) یا از روی محبت و دوستی؟؟؟
✅ چنانچه در یک حدیث قدسی، خداوند متعال به حضرت موسی علیه السلام میفرماید:
ای موسی! بنده ی مؤمن من، محبوب ترین مخلوق من است و اگر گرفتاری یا ابتلایی برایش پیش می آورم چون خیر و صلاح او را در آن می بینم و من به آنچه که به خیر و صلاح اوست آگاه تر هستم، پس باید بنده ام بر بلا صبر کند و بر نعماتم شکر کند و به قضاء و حکم من راضی باشد تا در زمره بندگان صدیق (صدّیقین) قرار بگیرد؛ و این زمانی است که به رضای من عمل کند و مرا اطاعت کند. {3}
4⃣ کار خدا، بخشش و هبه است و اگر چیزی را از کسی می گیرد به دلیل این است که می خواهد چیز بزرگتری را به او بدهد، مثل همان مادری که اگر بچه اش را از شیر می گیرد به خاطر این است که غذاهای بهتر و لذیذتری به او بدهد، اما چون بچه این را نمی فهمد، مدام گریه می کند و بهانه می گیرد و الا حتما از این قضیه راضی می شود.
♻️ پس عزیزان، همه بلاهای خدا همراه با نعمت و لطف بالاتر خدا همراه است و اگر بنده مومن، این 4 مورد را دانست، آن وقت است که 2 اتفاق در اینجا می افتد:
☝️ در کنار همه این گرفتاری های ظاهری، آن نعمت و رحمت خدا را می بیند.
✌️ بالاتر از آن، نه تنها که همراه بلا، نعمات را می بیند بلکه آن باور و ایمان محکم و درست، او را به مرحله بالاتری می برد که در آنجا خودِ بلاها و ناملایمات را هم نعمت می بیند و قلباً به آنها راضی است.
🔆 چنانچه در زندگی اولیای خدا می بینیم که رضایت و خشنودی آنها از آن چیزهایی که خدا به او نداده و یا داده و مجددا گرفته، کاملا مشهود است و نه تنها راضی هستند، بلکه در بسیاری از مواقع خدا را شاکرند.
و همین، یک درس بسیار مهمی برای همه ماست و به آن احتیاج داریم.
💢 امام سجاد علیه السلام می فرمایند: خداوندا! شکر من را بر نداده های خود و سختی ها و مشکلاتی که برای من قرار میدهی خیلی بیشتر از شکر من بر نعمات ظاهری خود قرار بده...
وَالْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمينَ
📚 پانوشت:
1-سوره اعلی آیه 7
2-سوره آل عمران آیه 154
3-بحار الانوار جلد71 صفحه 139
برگرفته از بیانات حجت الاسلام حسینی اراکی
#شرح_حدیث
#حدیث_معراج
#حدیث_قدسی
#صبر
#نعمت
#بلا
☑️ کانال استاد #حسینی_اراکی
🆔 @hoseiniaraki
👇حتما بخونید 👇
🍀 روزی حاکم نیشابور برای گردش به بیرون از شهر رفته بود که مرد میانسالی را در حال کار بر روی زمین کشاورزی دید؛
حاکم پس از دیدن آن مرد بی مقدمه به کاخ برگشت و دستور داد کشاورز را به کاخ بیاورند .
روستایی بی نوا با ترس و لرز در مقابل تخت حاکم ایستاد.
به دستور حاکم لباس گران بهایی بر او پوشاندند.
حاکم گفت یک قاطر راهوار به همراه افسار و پالان خوب هم به او بدهید... حاکم که از تخت پایین آمده بود و آرام قدم میزد به مرد کشاورز گفت میتوانی بر سر کارت برگردی.
ولی همین که دهقان بینوا خواست حرکت کند، حاکم کشیده ای محکم پس گردن او نواخت!
همه حیران از آن عطا و حکمت این جفا، منتظر توضیح حاکم بودند... حاکم از کشاورز پرسید : مرا می شناسی؟
کشاورز بیچاره گفت : شما تاج سر رعایا و حاکم شهر هستید.
حاکم گفت: آیا بیش از این مرا میشناسی؟
سکوت مرد حاکی از استیصال و درماندگی او بود.
حاکم گفت: بخاطر داری بیست سال قبل که من و تو با هم دوست بودیم، در یک شب بارانی که درِ رحمت خدا باز بود، من رو با آسمان کردم و گفتم خدایا به حقّ این باران و رحمتت، مرا حاکم نیشابور کن! و تو محکم بر گردن من زدی و گفتی که ای ساده دل! من سالهاست از خدا یک قاطر با پالان برای کار کشاورزیم می خواهم، هنوز اجابت نشده، آن وقت تو حکومت نیشابور را می خواهی؟!
یک باره خاطرات گذشته در ذهن دهقان مرور شد...
حاکم گفت: این هم قاطر و پالانی که می خواستی، این کشیده هم تلافی همان کشیده ای که به من زدی...
فقط می خواستم بدانی که برای خدا، حکومت نیشابور یا قاطر و پالان فرق ندارد... فقط ایمان و اعتقاد من و توست که فرق دارد...
🌟از خدا بخواه، و زیاد هم بخواه...
خدا بی نهایت بخشنده و مهربان است و در بخشیدن بی انتهاست،
ولی به خواسته ات ایمان داشته باش...
☑️ کانال استاد #حسینی_اراکی
🆔 @hoseiniaraki
🌼🌸🌺
بعضی از آدم ها
انگار از بهشت آمده اند ...
یک جورِ عجیبی خوبند ،
امن اند ، آرام اند ، دلنشین اند ...
کنارشان می توانی خیلی
راحت و بدونِ هیچ تکلّفی ؛
خودت باشی !
❤️
این آدم ها دوست داشتنی اند ،
آدم هایِ مهربان و اصیلی ؛
که حالِ دنیایمان را خوب می کنند ... !
☑️ کانال استاد #حسینی_اراکی
🆔 @hoseiniaraki