🍂🌼به نام خداوند بخشنده مهربان🌼🍂
⌛️ #یک_شنبه
🗓 #بیست_و_چهار_آذر
🍂🌼ای مهربانترین یاور
🍂🌼
#انس_کودک_با_امام_زمان_عج
💞از #سفرهایی با موضوع #مهدوی مانند #جمکران استفاده کنید.
💞به کودک خود بیاموزید که راه #دوستی با امام زمان علیه السلام، انجام #کارهای_خوب و[ خوب بودن] است.
💞از کودک بخواهید که #نامه ای برای امام خود بنویسد و به او اطمینان دهید که امام از محتوای نامه #باخبر می شود.
💞 از روزهای #ظهور امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و #زندگی_خوش آن دوره برای کودکان صحبت کنید.
#شهید_جواد_زیوداری #تربیت_دینی_فرزندان
#حسینیه_کودک_و_نوجوان
sapp.ir/hoseinie_koodak_nojavan
https://eitaa.com/hoseinie_koodak_nojavan
🍂🌼
#الگو
بچه ها #شنونده_های خوبی نیستند اما #مقلد_های خیلی خوبی هستند!😊
داد بزنید=داد میزنند😵
لج کنید=لج میکنند🤨
اول سلام کنید=اول سلام میکنند🤗
احترام بگذارید=احترام میگذارند😍
⭕️ تغییر را از #خودمان آغاز کنیم...🤓
#شهید_جواد_زیوداری #تربیت_دینی_فرزندان
#حسینیه_کودک_و_نوجوان
sapp.ir/hoseinie_koodak_nojavan
https://eitaa.com/hoseinie_koodak_nojavan
🍂🌼
#نکته_تربیتی
بچه هایی که فقط #بازی_فردی
می کنند، پس از مدتی روحیه #فرد_گرایانه پیدا می کنند.
حوصله همراهی با #جمع در این نوع بچه ها #کمتر از دیگران است.
⭕️این بچه ها #همکاری دیگران را دخالت می دانند. از همین رو برخی از این کودکان روحیه #مستبدی و برخی دیگر روحیه #گوشه_گیری پیدا میکنند.
⭕️سعی کنید کودک را #تشویق به همراهی با [گروه] کنید.
#شهید_جواد_زیوداری #تربیت_دینی_فرزندان
#حسینیه_کودک_و_نوجوان
sapp.ir/hoseinie_koodak_nojavan
https://eitaa.com/hoseinie_koodak_nojavan
🍂🌼
#قصه_شب
#قلک_هلیا
هلیا و ستاره با هم دوست و همسایه بودند و بیشتر وقتها با اجازه گرفتن از بزرگترهایشان برای بازی كردن به خانه همدیگر میآمدند.
یك روزكه ستاره مهمان هلیا بود هر كدام گوشهای از اتاق نشسته و اسباببازیها و عروسكها را دور و برشان چیده بودند و خالهبازی میكردند.
هلیا به دوستش گفت: بابای من برام یه دوچرخه خریده و دیروز هم رفتیم پارك و یه عالمه باهاش بازی كردم، خیلی خوب بود.
ستاره كمی فكر كرد و بعدش گفت: بابای منم میخواد یه دوچرخه برام بخره، اما یه ذره پولش كمه؛ بهم گفته اگه چند روزی صبر كنم از اون خوباش برام میگیره.
هلیا فكر كرد و بدون این كه حرفی بزنه رفت و از توی كمدش قلك سفالی را كه مادر برایش خریده بود آورد و گفت: ستاره گوش كن؛ من چندتا پول انداختم توی این، میتونیم باهاشون به بابات كمك كنیم.
و بعد قلك را گوشه اتاق به زمین زد و شكست. سكهها را از میان تكههای شكسته شده قلك برداشت و به ستاره داد و گفت: بیا اینارو ببر بده به بابات تا بتونه برات یه دوچرخه خوشگل بخره.
ستاره كه خیلی خوشحال شده بود، سكهها را از هلیا گرفت و به سرعت از اتاق بیرون رفت و در را هم محكم پشت سرش بست.
مامان هلیا با شنیدن صدای بسته شدن در سریع خودش را به اتاق رساند تا ببیند چه اتفاقی افتاده است.
وقتی دید كه ستاره نیست و قلك هم شكسته و روی زمین پخش شده است، با نگرانی پرسید: اینجا چه خبره، اینو چرا شكستی؟
ـ مامان جون اگه قول بدی كه عصبانی نشی میگم.
ـ قول میدم؛ خب حالا بگو ببینم چی شده؟
ـ بابای ستاره میخواد براش یه دوچرخه بخره، اما پولش كمه. منم پولای توی قلكمو دادم به اون تا بده به باباش تا بتونه برای ستاره دوچرخه بخره؛ كار بدی كردم؟
مامان لبخندی زد و با مهربانی دخترش را بوسید و گفت: نه عزیزم، خیلی هم كار خوبی كردی....
#شهید_جواد_زیوداری #تربیت_دینی_فرزندان
#حسینیه_کودک_و_نوجوان
sapp.ir/hoseinie_koodak_nojavan
https://eitaa.com/hoseinie_koodak_nojavan