حسینیه هنر سبزوار
#گزارش_تصویری3 🇵🇸 بازارچه نصر و «جهاد بانوان سبزواری» ✊ «بازارچه نصر» با هدف خرید و فروش به نفع #ج
🇵🇸 بازارچه نصر 2
✊ «بازارچه نصر 2» با هدف خرید و فروش به نفع #جبهه_مقاومت، به همت «بانوان سبزواری» در «جایگاه نماز جمعه سبزوار»، برپا شد.
📆 4 آبان ماه 1403
📍سبزوار، جایگاه نماز جمعه
#زنان_مجاهد
#زنان_پشتیبان_جبهه
#مقاومت_سبزوار
🚩 همراه «حسینیه هنر سبزوار» باشید
➕ @hoseinieh_honar_sabzevar
حسینیه هنر سبزوار
😊 شالاد اولویه، عدسی، کِک 🖋 زهرا لندرانی داد میزد: «شالاد اولویه، عدسی، کِک» خندهام گرفت. رفتم
❤️ دستفروشی برای مقاومت
🖋 نیلوفر نصیری
با جعبه بیسکویت توی دستش، یک گوشه ایستاده بود. از توی کلاه و شالگردن گردی صورتش دیده میشد. به جعبه توی دستش نگاه کردم و رفتم جلو.
- سلام خاله اینا چیه؟
- بیسکویت. پولشو میخوام بدم به مردم لبنان.
- حالا چرا تبلیغ نمیکنی؟
گونههایش سرخ شد.
- آخه اولین باره که میام.
رد خجالت را توی صورتش دیدم. لبخندی زدم و گفتم:
- تو خیلی کار با ارزشی انجام میدی. من میخرم. مطمئنم بقیه هم کمکم میان!
⏳دومین #بازارچه_نصر_سبزوار
📆 4 آبان ماه 1403
📍سبزوار، جایگاه نماز جمعه
#پشتیبان_جبهه
#مقاومت_سبزوار
🚩 همراه «حسینیه هنر سبزوار» باشید
➕ @hoseinieh_honar_sabzevar
26.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌸 بازارچه همدلی
در «بازارچه نصر۲» چه خبر بود؟
✊ «بازارچه نصر۲» با هدف خرید و فروش به نفع #جبهه_مقاومت، به همت «بانوان سبزواری» ایجاد شده است.
#زنان_پشتیبان_جبهه
#مقاومت_سبزوار
🚩 همراه «حسینیه هنر سبزوار» باشید
➕ @hoseinieh_honar_sabzevar
💍 «انگشتر سوری» و «گوشواره غزهای»
خاطرهای از یک جهاد ادامهدار
✍️ محمد حسین ایزی
🔻 سال هزار و چهارصد و سه بود؛ دو هفته بعدِ عید، شش ماه پس از طوفان الاقصی. تماس میگرفتم با فعالین فرهنگی روستای ایزی که «تو این مدت کاری برای فلسطین انجام دادید؟» یکی از خواهران گفت: «یه گوشوارهم رو هدیه کردم به غزه».
جا خوردم. گفت طلا بود. قیمتش تقریبا پنج میلیون تومان. گفت یک ماه بعدِ طوفان الاقصی هدیه دادم. لنگه دیگرش را برای ساخت بیت الزهرای روستا نگه داشتم.
گفتم: قبلا هم کمک کرده بودید؟
گفت:
- سوریه. موقع داعش. انگشتر طلام رو دادم. خیلی برام عزیز بود. داده بودم مشهد، عقیق اصل انداخته بودند. /قهوهای رنگ بود. دوستام خیلی تعریف میکردند. وقتی بردم بسیج فقط انگشتر رو گرفتن، عقیق رو پس دادن ولی قبول نکردم. تو دلم میگفتم باید چیزیو هدیه بدم که دلم بهش بنده.
دو ماه قبلِ طوفان الاقصی هم برای پویش «موقوفه جهاد و مقاومت» سبزوار، رفتم یه خِوِر زمینی که بهم ارث رسیده بودم رو هدیه بدم ولی داداشم نذاشت. زمین تو دشت روستامون بود. داداشم گفت میخوام ازت بخرم. بعدِ فروش، پنج میلیون تومنش رو واریز کردم برای مقاومت.
🔻چند روز قبل دوباره پیگیر شدم که «برای لبنان هم کاری کردید؟» گفت: «سکه پارسیان 150 سوتیام را هدیه دادم».
#روایت_مقاومت
🚩 به کانال #حسینیه_هنر_سبزوار بپیوندید:
➕ @hoseinieh_honar_sabzevar