📿 جانماز چهل تیکه مادربزرگم
🔷 «خدا دوست داره از چیزایی که دوست داریم، ببخشیم. این جانماز تیکهدوزی یادگاری مادربزرگ مرحومم هس. خیلی دوستش دارم و چون خیلی دوستش دارم، میخوام اونو به نفع جبهه مقاومت بفروشم. مطمئنم این جوری روح مادربزرگم شادتره. پیشنهاد قیمت با شما».
🔷 وقتی که این جمله را مینوشتم تا همراه جانماز مادربزرگم برای فروش به بازارچه نصر۲ ببرم، فکرش را هم نمیکردم کسی آن را بخرد. امروز بعد از پایان بازارچه دخترم بدوبدو به سمتم آمد و گفت: «مامان! یه آقایی جانمازت رو به ۵۰۰ هزار تومن خرید و دوباره به من هدیه داد! هم جانمازت دستمه، هم ۵۰۰ هزار تومن اون آقا».
⏳دومین #بازارچه_نصر_سبزوار
جایگاه نماز جمعه سبزوار، 4 آبان ماه 1403
🚩 همراه «حسینیه هنر سبزوار» باشید
➕ @hoseinieh_honar_sabzevar
حسینیه هنر سبزوار
📿 جانماز چهل تیکه مادربزرگم 🔷 «خدا دوست داره از چیزایی که دوست داریم، ببخشیم. این جانماز تیکهدوزی
✌️ دو دو تا چند تا؟
🖋 زهره فرهادی
رمز کارت را گفت. کارت کشیدم. کاغذ بیرون نیامد. گفتم: «حاجخانوم! پیامک میاد براتون؟»
دست کرد توی کیفش. بیست و هشت هزار تومان پول دفتر را گذاشت کف دستم. گفتم: «آخه ممکنه کشیده باشه.» زیپ کیفش را بست و گفت: «من که دفتر لازم نداشتم. برای کمک به جبهه مقاومت خریدم. حالا یه بیست و هشت تومن یا دو تا بیست و هشت تومن فرقی نداره. مهم اینه جای دوری نمیره.»
⏳دومین #بازارچه_نصر_سبزوار
📍 جایگاه نماز جمعه سبزوار، 4 آبان ماه 1403
🚩 همراه «حسینیه هنر سبزوار» باشید
➕ @hoseinieh_honar_sabzevar
حسینیه هنر سبزوار
✌️ دو دو تا چند تا؟ 🖋 زهره فرهادی رمز کارت را گفت. کارت کشیدم. کاغذ بیرون نیامد. گفتم: «حاجخانوم
😊 شالاد اولویه، عدسی، کِک
🖋 زهرا لندرانی
داد میزد: «شالاد اولویه، عدسی، کِک»
خندهام گرفت. رفتم جلو:
- سلام خاله. داری چی کار میکنی؟
- دارم اینا رو برای بشههای لبنان میفروشم.
- چرا برای بشههای لبنان؟
- آخه اسرائیل حمله کرده، خونههاشونو خراب کرده. پولشو میدیم بهشون خونههاشونو درست کنن.
⏳دومین #بازارچه_نصر_سبزوار
📍 جایگاه نماز جمعه سبزوار، 4 آبان ماه 1403
🚩 همراه «حسینیه هنر سبزوار» باشید
➕ @hoseinieh_honar_sabzevar
حسینیه هنر سبزوار
😊 شالاد اولویه، عدسی، کِک 🖋 زهرا لندرانی داد میزد: «شالاد اولویه، عدسی، کِک» خندهام گرفت. رفتم
❤️ دستفروشی برای مقاومت
🖋 نیلوفر نصیری
با جعبه بیسکویت توی دستش، یک گوشه ایستاده بود. از توی کلاه و شالگردن گردی صورتش دیده میشد. به جعبه توی دستش نگاه کردم و رفتم جلو.
- سلام خاله اینا چیه؟
- بیسکویت. پولشو میخوام بدم به مردم لبنان.
- حالا چرا تبلیغ نمیکنی؟
گونههایش سرخ شد.
- آخه اولین باره که میام.
رد خجالت را توی صورتش دیدم. لبخندی زدم و گفتم:
- تو خیلی کار با ارزشی انجام میدی. من میخرم. مطمئنم بقیه هم کمکم میان!
⏳دومین #بازارچه_نصر_سبزوار
📆 4 آبان ماه 1403
📍سبزوار، جایگاه نماز جمعه
#پشتیبان_جبهه
#مقاومت_سبزوار
🚩 همراه «حسینیه هنر سبزوار» باشید
➕ @hoseinieh_honar_sabzevar
آشه یا پیتزا؟
✍️ زهره فرهادی
بشقاب آش جوشواره را سر کشید. دور لبهایش را تمیز کرد و گفت: «عجیب چسبید.»
پرسیدم: «چند خریدین؟»
گفت: «۱۵۰ تومن.»
قیافهی متعجب من را که دید، گفت: «در اصل ۵۰ تومنه ولی چون ۱۰۰ درصد فروششون به نفع جبهه مقاومته من دلم خواست همین یه کاسه رو ۱۵۰ بخرم. برای همین خیلی بهم چسبید.»
⏳سومین #بازارچه_نصر_سبزوار در حال برگزاریست...
🚩 به کانال #حسینیه_هنر_سبزوار بپیوندید:
➕ @hoseinieh_honar_sabzevar
حسینیه هنر سبزوار
📿 جانماز چهل تیکه مادربزرگم 🔷 «خدا دوست داره از چیزایی که دوست داریم، ببخشیم. این جانماز تیکهدوزی
🍿 دو بسته پفک
🖋 خانم مهناز کوشکی
هر چی دور و بر را نگاه کردم، روی میز فقط دو بسته پفک بود. پشت میز هم یک دختربچه پنج شش ساله. دوربین را روی بستهها تنظیم کردم که صدای خانومی از پشت سرم بلند شد:
- صبح به باباش گفته برام یه پفک بخر تا منم چیزی برا فروش داشته باشم.
⏳دومین #بازارچه_نصر_سبزوار
#سبزوار_مقاوم
#مقاومت_در_سبزوار
🚩 همراه «حسینیه هنر سبزوار» باشید
➕ @hoseinieh_honar_sabzevar
حسینیه هنر سبزوار
❤️ دستفروشی برای مقاومت 🖋 نیلوفر نصیری با جعبه بیسکویت توی دستش، یک گوشه ایستاده بود. از توی کلاه
📚 «خاتون و قوماندان»
✍️ خانم نیلوفر نصیری
- این غرفه مال کجاست؟
- حسینیه هنر.
دست برد زیر چادر. کیفش را گذاشت روی میز.
زیپش را کنار کشید و از توی آن کتاب «خاتون و قوماندان» را درآورد و گرفت سمتم.
- اینو بفروشید پولشو بفرستید برای جبهه مقاومت.
⏳سومین #بازارچه_نصر_سبزوار
پ.ن: «خاتون و قوماندان» روایت زندگی خانم امالبنین حسینی، همسر شهید علیرضا توسلی فرمانده برجسته و پرافتخار لشکر فاطمیون است که در ۳۳۶ صفحه به قلم خانم مریم قربانزاده نوشته و توسط نشر ستارهها چاپ و منتشر شده است.
همچنین رهبر انقلاب بر این کتاب، تقریظ نوشتهاند.
#روایت_مقاومت
#مقاومت_در_سبزوار
🚩 همراه «حسینیه هنر سبزوار» باشید
➕ @hoseinieh_honar_sabzevar
حسینیه هنر سبزوار
❗️ دانشآموزهای ساندیسخور یا ساندیسنخور؟! روایت ۱۳ آبان سبزوار ✍️ مجتبی طبسی در بین جمعی
✌️ من هم «یحیی» هستم!
🖋 سید مجتبی طبسی
جلوی مبل نشسته بود و پاهایش به زمین نمیرسید. چفیهای بر گردن داشت و لباس زمستانیاش را هم پوشیده بود. مرد میدان سلاحش همیشه همراهش است؛ چه سلاح گرم باشد چه یک تکه چوب! آماده برای نبرد!
خندهاش من را یاد یحیی میانداخت؛ همان یحیایی که روی مبل خانهاش نشسته بود و لبخند میزد؛ توی خانهای که اسرائیل آن را خراب کرده بود. و یحیی لبخند میزد؛ لبخند، لبخند، لبخند...
⏳دومین #بازارچه_نصر_سبزوار
#سبزوار_مقاوم
#مقاومت_در_سبزوار
🚩 همراه «حسینیه هنر سبزوار» باشید
➕ @hoseinieh_honar_sabzevar