حسینیه هنر سبزوار
🇵🇸 بازارچه نصر 2 #گزارش_تصویری2 ✊ «بازارچه نصر 2» با هدف خرید و فروش به نفع #جبهه_مقاومت، به همت «
🇵🇸 «بازارچه نصر ۳» سبزوار
#گزارش_تصویری۱
✊ «بازارچه نصر ۳» با هدف خرید و فروش به نفع #جبهه_مقاومت، به همت «بانوان سبزواری» برپا شد.
این بازارچه هر هفته در «جایگاه نماز جمعه سبزوار» برگزار میشود.
📆 ۱۱ آبان ماه ۱۴۰۳
📍سبزوار، جایگاه نماز جمعه
#زنان_مجاهد
#زنان_پشتیبان_جبهه
#مقاومت_سبزوار
🚩 همراه «حسینیه هنر سبزوار» باشید
➕ @hoseinieh_honar_sabzevar
حسینیه هنر سبزوار
♨️ شهید #نصرالله و تقدیر از یک «خانم سبزواری» 📚 «فاطمه مدتی به خاطر کار شوهرش رفته بود لبنان. یک شب
♨️ انتشار «تقدیر شهید نصرالله از بانوی سبزواری» در «خبرگزاری عرب زبان»
📌 ما قصة رسالة تقدير الشهيد حسن نصر الله لسيدة إيرانية؟
🌐https://arabicradio.net/news/200956
🖋 ترجمه: داستان خیرالنساء، زنی روستایی از صَدخَرو، روایتی الهامبخش از ایثار و همدلی در دوران جنگ است. او با سازماندهی زنان روستا، نقش مهمی در پشتیبانی از جبههها ایفا کرد.
🖋 «فاطمه عمادیپور»، دختر خیرالنساء نیز دست کمی از مادر خود نداشت. او که خود همراه شوهرش راهی خط مقدم جنگ تحمیلی میشد، در سالهای پس از جنگ نیز، دست از جهاد در راه خدا برنداشت؛ فاطمه و مادرش همراه شوهر فاطمه به لبنان رفتند و بعدِ بازگشت به ایران، سید حسن نصرالله تقدیرنامهای برای فاطمه عمادیپور فرستادند: السيدة العزيزة فاطمة عمادي پور، مع شكري لتضحياتك و جهادك و دعائی لک بتوفیق لکل خیر و سعادة و عافیة فی الدین و الدنیا و الآخرة.
🔻 مطالعه کامل متن در روزنامه آگاه:
🔗 agaah.ir/x36nS6
پینوشت: تصویر، تقدیرنامهای است که #شهید_نصرالله برای «دختر خیرالنساء صَدخَروی» فرستادند. «خیرالنساء» از زنان سبزواری پشتیبان جبهه در دهه شصت بود.
🏷 تهیه کتاب «خیرالنساء» از غرفه باسلام:
http://basalam.com/hoseinieh_honar_sabzevar
🚩 همراه «حسینیه هنر سبزوار» باشید
➕ @hoseinieh_honar_sabzevar
حسینیه هنر سبزوار
♨️«ثروتمندترین کشور دنیا هستیم» منتشر شد
🇺🇸 آمریکا به روایت «برنی سندرز»، نامزد انتخابات ریاستجمهوری 2016 و 2020 آمریکا
🔻«مایکل مور» مستندساز آمریکایی، چهار ماه پیش از روز برگزاری انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۱۶ ایالات متحده، با وجود این که بر اساس پیشبینی اغلب نظرسنجیها، هیلاری کلینتون پیروز انتخابات بود، در یادداشتی ترامپ را برنده انتخابات ریاست جمهوری متحده در سال ۲۰۱۶ دانست.
او خطاب به سران حزب دموکرات نوشت «سرتان را از برف بیرون بیاورید و با حقیقت روبهرو شوید. دوستان من مردم شکسته، عصبانی، افسرده و نگران هستند و نشانههای نابودی آنچه نیز ما آن را طبقه متوسط مینامیم، همهجا گسترده شده است. همهجا مردم اعم از شاغلان و بیکاران عصبانی و ناراحتاند که ایده «بخشودگی مالیاتی» رِیگان آنها را فریفته است و دموکراتها نیز رهایشان کردهاند و هنوز هم اگر چه سعی میکنند حرفهای زیبایی بزنند، در عمل، مشتاقانه به دنبال کسب رضایت لابیگران شرکت «گلدمن ساکس» و چکهای پر از صفر آنها هستند.
🔻 و مردم میگویند: «دونالد ترامپ از بیرون سیستم رسیده تا خانهتکانی کند! لازم نیست با او موافق باشید؛ حتی لازم نیست او را دوست داشته باشید؛ او کوکتل مولتفِ شخصی شماست تا او را دقیقا وسط عوضیهایی پرتاب کنید که این بلا را سرتان آوردهاند!»
🔻 برنی سندرز، سناتور ایالت «ورمانت» در سنای ایالات متحده، در رقابتهای درون حزبی انتخاب نامزد نهایی حزب دموکرات در انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۱۶ آمریکا، رقیب جدی هیلاری کلینتون بود. در روزهای اول رقابتها، در نظرسنجیها تنها سه درصد رأی داشت...
🔻 اما به مرور حرفهای عدالتخواهانهاش بین قشر دانشجو و جوان آمریکا چرخید و نامش سر زبانها افتاد... رسانهها او را نامزد رؤیاپرداز نامیدند که وعدههای سرابگونه به مردم میدهد که شدنی نیست...
نمونههایی از واکنش رسانههای آمریکا به نظرات انتقادی سندرز، به مدل حاکمیت نظام سیاسی آمریکا در مصاحبههایی که در این کتاب آورده شده، قابل مطالعه است...
🔻 سندرز به مرور شناخته و محبوب شد؛ ولی از سوی سران و نمایندگان حزب دموکرات کنار گذاشته شد و به همین دلیل که مایکل مور نیز پیشبینی کرده بود، ترامپ توانست هیلاری کلینتون را شکست دهد. در صورتی که در نظرسنجیها در مقابله دو به دو با ترامپ، برنی سندرز از هیلاری کلینتون وضع خیلی بهتری داشت...
بخشی از سخنرانیهای برنی سندرز در موضوعات مختلف در طول رقابتهای انتخابات ریاست جمهوری آمریکا همراه با چند مصاحبه تلويزيونی او در این کتاب گردآوری شده است.
🖋 به کوشش: امیرپرویز علیآبادی، مونا حجّیجو
312صفحه
185هزار تومان
🏷 سفارش با تخفیف 20 درصد(به مدت محدود) و ارسال رایگان(بالای ۴۰۰هزار تومان)
rahyarpub.ir
@Rahyar97
🚩 همراه «حسینیه هنر سبزوار» باشید
➕ @hoseinieh_honar_sabzevar
حسینیه هنر سبزوار
♨️ انتشار «تقدیر شهید نصرالله از بانوی سبزواری» در «خبرگزاری عرب زبان» 📌 ما قصة رسالة تقدير الشهيد
♨️ بازتاب «تقدیر #شهید_نصرالله از بانوی سبزواری» در «خبرگزاری العالم»
🖋 خیرالنساء صَدخَروی در دهه شصت خورشیدی با سازماندهی زنان روستای «صدخرو» سبزوار، نقش مهمی در پشتیبانی از جبههها ایفا کرد.
🖋 «فاطمه عمادیپور»، دختر خیرالنساء نیز دست کمی از مادر خود نداشت. او که خود همراه شوهرش راهی خط مقدم جنگ تحمیلی میشد، در سالهای پس از جنگ نیز، دست از جهاد در راه خدا برنداشت؛ فاطمه و مادرش همراه شوهر فاطمه به لبنان رفتند و بعدِ بازگشت به ایران، سید حسن نصرالله تقدیرنامهای برای فاطمه عمادیپور فرستادند: السيدة العزيزة فاطمة عمادي پور، مع شكري لتضحياتك و جهادك و دعائی لک بتوفیق لکل خیر و سعادة و عافیة فی الدین و الدنیا و الآخرة.
پینوشت: تصویر، تقدیرنامهای است که #شهید_نصرالله برای «دختر خیرالنساء صَدخَروی» فرستادند.
🔻 مطالعه کامل خبر:
🔗 https://fa.alalam.ir/news/7048588/
🏷 تهیه کتاب «خیرالنساء» از غرفه باسلام:
http://basalam.com/hoseinieh_honar_sabzevar
🚩 همراه «حسینیه هنر سبزوار» باشید
➕ @hoseinieh_honar_sabzevar
حسینیه هنر سبزوار
✌️ قدمهای کوچک
🖋 مهناز کوشکی
🔷 صدیقه با شروع انقلاب، با فرمان امام خمینی «ره» وارد بسیج میشود. یکی از فرمانهای امام، محقق شدن ارتش بیست میلیونی است. فرمان را میشنود و اندازه سهم خودش قدم برمیدارد. یک نفر تا ارتش بیست میلیونی، مثل یک قطره در برابر دریاست. اما فرمان را گوش میدهد و جا خالی نمیکند. هفتهای دو سه بار با مینیبوس از گوداسیا به شهر میآید و خودش را به بسیج میرساند. در مسیر با کنایههای اهالی دمخور هست اما فقط با خنده جواب میدهد: «خب تو هم بیا بسیج تا به تو هم قند و روغن بدن.»
🔶 کار صدیقه، قدم کوچکی است و اصلا هم به چشم نمیآید اما تمام مدت سعی دارد فرمان امام را به گوش همه برساند. هر روزی که از بسیج میآید، سریع خودش را به جمعهای زنانه میرساند و از روزی که بر او گذشته، صحبت میکند. هر آموزش نظامی که دیده و یا سخنران هر چه گفته را بیان میکند تا مشوقی شود برای باقی اهالی. بالاخره این گفتنها نتیجه میدهد و چند نفر از اهالی را به بسیج سبزوار میبرد و با خودش همراه و همسو میکند. رفته رفته بسیج را به روستا میآورد و کل آبادی، بسیجی میشوند.
🔷 حالا بعد از چهل و اندی سال، دوباره ولی فقیه دستوری شبیه ارتش بیست میلیونی داده است؛ «بر همهی مسلمانان فرض است که با امکانات خود در کنار مردم لبنان و حزبالله سرافراز بایستند». صدیقه باشیم و قدمهای کوچکمان را برداریم. قطعا خدا بزرگ میبیند.
📜 روایتهای بیشتر در «واحد خواهران حسینیه هنر سبزوار» 👈 @hhonarkh
#گودآسیا
#مقاومت_در_سبزوار
#روایت_مقاومت
🚩 همراه «حسینیه هنر سبزوار» باشید
➕ @hoseinieh_honar_sabzevar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️ خاطرات «دختران دانشجوی پیرو خط امام» از #تسخیر_لانه_جاسوسی
📚 کتاب «خیابان تا صبح بیدار بود»، خاطرات ده نفر از دختران دانشجوی پیرو خط امام از روزهای پرالتهاب و پرشور تسخیر لانه جاسوسی آمریکا است.
🔻آقای موسوی خوئینیها گفته بود قبل از انجام کار به امام نمیگوییم چون امکان ندارد ایشان رسماً داخل این موضوع شوند ولی مطمئن باشید بعد از انجام کار امام تایید میکند. گهگاه با گروگانها صحبت میکردیم و مجلات و نامههایی که برایشان میآمد را ترجمه میکردیم. یکی از گروگانها به نام الیزابت که کاردار دوم بود و برای خودش شخصیتی قائل بود انتظار داشت دولت آمریکا برای آزادی آنها کاری کند او میگفت کارتر اصلاً به فکر ما نیست!
دولت ما اصلاً نمیتواند باور کند شما چه برخوردی با ما دارید!
یک بار از او پرسیدم به نظرت ما چهطور آدمهایی هستیم؟
گفت آدمهای خوبی هستید.
📕 خوانش برگی از کتاب «خیابان تا صبح بیدار بود»
🎙 گوینده: آرمان غفاریان
🎥 تهیه شده در واحد تولیدات ویژه شبکه افق
🔷 سفارش با تخفیف 20 درصد(به مدت محدود) و ارسال رایگان(بالای ۴۰۰هزار تومان) 👇
raheyarpub.ir/product/خیابان-تا-صبح-بیدار-بود/
@Rahyar97
🚩 همراه «حسینیه هنر سبزوار» باشید
➕ @hoseinieh_honar_sabzevar
حسینیه هنر سبزوار
♨️ خاطرات «دختران دانشجوی پیرو خط امام» از #تسخیر_لانه_جاسوسی 📚 کتاب «خیابان تا صبح بیدار بود»، خاط
❗️ دانشآموزهای ساندیسخور یا ساندیسنخور؟!
روایت ۱۳ آبان سبزوار
✍️ مجتبی طبسی
در بین جمعیت دنبال سوژه میگشتم. دختران و پسران پلاکارد به دستی که در حال شعار دادن بودند، تبدیل به قابی تکراری شدهاند. سوژه اصلی اما جلوی چشمانم بود.
در حالی که صحبت از اجبار دانش آموزان برای حضور در راهپیمایی و پخش کیک و ساندیس داغ بود، نوجوانی را دیدم که با پایی شکسته دنبال جمعیت میرفت. نه کیک و ساندیس میتوانست دوای درد پایش باشد و نه مدیری میتوانست دانش آموز مجروح را مجبور به شرکت در مراسم کند.
با آن وضع تا آخر مسیر آمد و سرپا در صف اول مراسم حاضر شد. نه صندلی برایش آوردند و نه کیک و ساندیسی دستش دادند. او برای خوشگذرانی نیامده بود، برای ۱۳ آبان، روز استکبار ستیزی آمده بود.
13 آبان 1403
#روایت_مقاومت
#راهپیمایی_سیزدهآبان
🚩 همراه «حسینیه هنر سبزوار» باشید
➕ @hoseinieh_honar_sabzevar
حسینیه هنر سبزوار
✊ نبین قدم کوچیکه! | روایت 13 آبان سبزوار
قسمت اول
🖋 هادی سیاوشکیا
از ساعت هشت و نیم آمدنها آغاز میشود. دانشآموزان گروهگروه از مدارس میرسند. با پرچم ایران، پوستر سیدحسن نصرالله و کاردستیهایی در دست. همراه دوسه معلّم و معاون. با بنر معرفی مدرسه در جلویشان. تا ساعت نُه و نیم، تقریباً، مسجد جامع تا نزدیکی مسجد پامنار پر شده و وقت راهپیمایی است.
سرودِ «خیبر خیبر یا صهیون!» را گذاشتهاند. بعضی پرچم فلسطین به دست دارند. زن جوان مانتویی با شال نیمهباز پسرش را بین دو پرچم ایران و فلسطین نگه میدارد و گوشۀ دو پرچم را به دستان پسر میدهد و با موبایل از او عکس میاندازد.
دانشآموزان با تیپهای مختلفیاند. بعضی با لباس فرم و بعضی با لباس شخصی. بعضی با پیراهن ساده و شلوار پارچهای. بعضی با تیشرت و هودی و شلوار قد نود و زاپدار و لی. بعضی لباس بسیجی به تن. دختران امّا همگی لباس فرم دارند. بعضی چادری، بعضی مانتویی. مانتوییها، بعضی با مقنعه عقب رفته و شلوارهای کوتاه. گروهی از دختران مانتوییِ دبیرستانی، روی دوش، چفیه انداختهاند.
چشمم به دانشآموزان راهنمایی مدرسهای میافتد که دارند جنازهای پلاستیکی با پرچم آمریکا را حمل میکنند. دست دانشآموزی دیگر، کاردستیِ مقواییِ «نتانیاهو»یِ گریانی است. دست دیگری، «جرج واشنگتن»ِ گریان.
شعارها شروع میشود. بچّهها از تهِ دل و بلند و بانشاط «مرگ بر اسرائیل» و «مرگ بر آمریکا» میگویند.
سعی میکنم دوران مدرسهام را یادآوری کنم که آیا شرکت در راهپیمایی برایمان اجباری بود یا نه؟ چیزی یادم نمیآید. تصمیم میگیرم از معاونها و دانشآموزان بپرسم. آشنایی میبینم و سلام و علیکی میکنم.
- همۀ بچههای مدرسهتون رو اوردین؟
- نه. همهشون رو نمیتونستیم. هزینۀ ماشین زیاد میشد. بعضیها رو اوردیم.
- کسی نخواست که نیاد؟ میتونست نیاد؟
- نه نبود کسی. اتّفاقا جلوی مدرسه، سرِ اومدن، دعوا شد. ما چون مدرسۀ حاشیۀ شهریم دیگه نتونستیم همه رو بیاریم.
تشکری میکنم و دوباره دنبال میگردم. نگاهم به یک روحانی جوان میافتد. جلو میروم و از او میپرسم.
- انتخابی بود. همه رو نمیتونستیم بیاریم. والدین هم باید رضایتنامه امضا میکردن.
از او که جدا میشوم دنبال اسم مدرسهشان میگردم. روی لباس فرمشان، پیدایش میکنم؛ «صدرا»؛ مدرسۀ مذهبی شهر.
جلوی پایگاه شهید شجیعی ایستگاه صلواتی است. رد میشوم. فکر میکنم چای میدهند. به آشنای دیگری میرسم و دوباره از او میپرسم.
- اجباری نبود. ما هفتاد نفر سهمیه داشتیم که بیاریم. رضایتنامه هم از والدین میگرفتیم. نه. هرکی میخواست میاومد.
اسم مدرسهاش را میپرسم.
- امام حسین
مدرسۀ غیرانتفاعی وابسته به سپاه.
جمعیت حدود ده و نیم به مقصد، میدان زند، میرسد. وسط میدان سِن درست کردهاند. مجری تشکر میکند و از یک نوجوان دعوت میکند تا مقالهاش را بخواند. نوجوانِ خوشتیپ، خوشسخن است. خودمانی حرف میزند امّا بر سخن مسلّط است. تا جایی که بعد از تمام شدن حرفهایش «آیتالله مغیسه»، امام جمعه، میرود و پیشانیاش را میبوسد و پشت میکروفن میگوید:
- این نوجوان واقعاً جزو رویشهای انقلاب است. ماشاءالله.
و یک سفر کربلا به او وعده میدهد. بعد، دانشآموز دیگری رجز میخواند.
🚩 همراه «حسینیه هنر سبزوار» باشید
➕ @hoseinieh_honar_sabzevar