eitaa logo
حسینیه هنر سبزوار
641 دنبال‌کننده
936 عکس
274 ویدیو
8 فایل
صفحه رسمی «حسینیه هنر سبزوار»؛ دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی 📬 سبزوار، میدان 22 بهمن، خ بیهق 18، حسینیه هنر سبزوار ارتباط با ما: 09156539436 @esmail_hashemabadi
مشاهده در ایتا
دانلود
حسینیه هنر سبزوار
#تماشایی | ♨️هشت میلی متر از انقلاب «انقلاب اسلامی در سبزوار» به
13.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
| ♨️ هنر در خدمت انقلاب 🔻انقلاب اسلامی ایران، پیش از پیروزی‌اش در سال 57، ماه‌ها و سال‌ها قبل در اذهان و آثار هنرمندان بروز و ظهور یافته بود؛ از اشعار حمید سبزواری گرفته تا تصاویری که «محمدحسین ماستیانی» می‌کشید. 🔻 انقلاب هر چه پیش می‌رفت رسالت هنرمندانش سنگین‌تر می‌شد و می‌طلبید که حضورشان در میدانِ انقلاب پررنگ‌تر و برجسته‌تر شود. هنر انقلاب در پی این بود که قهرمانانش را تکثیر و ماندگار کند؛ هدفی که امروز، پررنگ‌تر از هر زمان دیگری است. 🚩 همراه حسینیه هنر سبزوار باشید ➕ @hoseinieh_honar_sabzevar
حسینیه هنر سبزوار
🖌 قلم‌مو، سلاح من است راوی: حامد دهقانی، دانش‌آموز کلاس دهمی، مدرسه نمونه دکتر دانش سبزوار عصرهای ت
✌️ وقتی مدرسه سنگر می‌شود راوی: حامد دهقانی، دانش‌آموز کلاس دهمی 🔻 رفیقم، سید محمدرضا کوشکی، کلاس نهم است. توی مدرسه شاهد محمدیانی درس می‌خوانَد. وقتی مدارس باز شد محمدرضا تک تک کلاس‌های مدرسه را می‌رفت و اعلام می‌کرد: «مردم غزه، تو بد اوضاعی‌اند. هر چه قدر می‌تونید به جبهه کمک کنید». بچه‌های مدرسه‌شان یک میلیون تومان کمک کردند. 📍 | آبان ماه 1403 🚩 همراه «حسینیه هنر سبزوار» باشید @hoseinieh_honar_sabzevar
19.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 چند گرفتی اومدی راهپیمایی؟! 👌 پاسخهای جالب همشهریای سبزواری رو ببینید 🚩 به کانال بپیوندید @hoseinieh_honar_sabzevar
حسینیه هنر سبزوار
🎥 چند گرفتی اومدی راهپیمایی؟! 👌 پاسخهای جالب همشهریای سبزواری رو ببینید 🚩 به کانال #حسینیه_هنر_سبز
11.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽 سرود‌های انقلابی 🔻حمید سبزواری باهوش و آینده‌نگر بود. با همان تیزبینی‌اش حساب کرده بود که اگر امام به کشور بیایند؛ اولین کاری که می‌کنند زیارت شهداست و اولین جایی هم که می‌روند بهشت زهرا خواهد بود و ما باید برای آن لحظه کاری بکنیم. با این محاسبه و پیش‌بینی شعر «برخیزید» را نوشته بود که در واقع دیدار امام و شهدا را روایت می‌کرد. 📚 خوانش کتاب برخیزید از ✍️ به قلم روح‌الله رشیدی 🗣 خوانش: سحر قناعتی 🚩 همراه «حسینیه هنر سبزوار» باشید ➕ @hoseinieh_honar_sabzevar
| ♨️ «حسینیه هنر» برگزار می‌کند: 📢 دوره مجازی تحقیق در تاریخ شفاهی شهید مدافع وطن حمزه جهاندیده 🔹 برگزاری بیش از ۱۲ کلاس کارگاهی در دو مرحله مقدماتی و تکمیلی 🔸ارائه بیش از بیست فیلم آموزشی 🔹شیوه‌نامه‌ها، جزوات، کتاب‌ها و اقلام آموزشی 🎙 انجام مصاحبه توسط هنرآموزان و نقد و بررسی توسط اساتید راهنما 🔴 اساتید دوره از کارشناسان تاریخ شفاهی سطح کشور: آقایان علیرضا اشرفی‌نسب سیدمهدی باغسنگانی اسماعیل هاشم‌آبادی سرکار خانم صفائیه محمدرضا جعفری‌نسب و... 💰 هزینه دوره ۵۰۰ هزار تومان ⏱ شنبه‌ها و سه‌ شنبه‌ها ساعت ۱۶ 🔅 محیط برگزاری کلاس‌‌ها در سامانه اسکای‌روم و بدون نیاز به نصب نرم‌افزار 📆 شروع دوره: سه شنبه ۲۳ بهمن ماه ۱۴۰۳ نحوه ثبت‌نام: 📤 ارسال پیام به شماره: ۰۹۹۱۳۰۵۲۷۸۶ . 📌 شناسه کاربری در پیام‌رسان ایتا و بله: @E_jahedii 🚩 همراه «حسینیه هنر سبزوار» باشید ➕ @hoseinieh_honar_sabzevar
حسینیه هنر سبزوار
✌️ وقتی مدرسه سنگر می‌شود راوی: حامد دهقانی، دانش‌آموز کلاس دهمی 🔻 رفیقم، سید محمدرضا کوشکی، کلاس ن
✊ درس امروز: ما هم می‌جنگیم 🎙 راوی: محمد شیرخانی: دانش‌آموز کلاس ششمی، مدرسه مهندس محمود خرازی 🔻 آقا معلم که وارد کلاس شد توی بغلش یک صندوق بود. گذاشت روی میز. رویش نوشته بود: کمک به بچه‌های غزه و فلسطین. 🔺 بچه‌ها از همان میز اول یکی یکی می‌رفتند و پول می‌انداختند. من بیست تومان دادم. از بین سی و پنج نفر کلاس‌مان، فقط پانزده نفر کمک نکردند. می‌گفتند: «چرا به ایرانیای خودمون ندیم؟!» بعد می‌رفتند با همان پول، هله هوله می‌خریدند. آقا معلم‌مان به‌شان می‌گفت: «شاید فردا همین بلا سر ما هم بیاد». آقا معلم گفت: «حتما که نباید پول داد. هر چی در توان‌تون هست کمک کنید». 🔻فردایش محمدصدرا انگشتر نقره‌اش را در آورد و کمک کرد. امیرعباس هم همین‌طور. آرش هم یک دستبند نقره داد. مامانش داده بود بهش. 📍 | آبان ماه 1403 🚩 همراه «حسینیه هنر سبزوار» باشید @hoseinieh_honar_sabzevar
حسینیه هنر سبزوار
✊ درس امروز: ما هم می‌جنگیم 🎙 راوی: محمد شیرخانی: دانش‌آموز کلاس ششمی، مدرسه مهندس محمود خرازی 🔻 آ
🔻 پیت حلبی 🎙 راوی: محمد شیرخانی؛ دانش‌آموز کلاس ششمی، مدرسه مهندس محمود خرازی پیت حلبیِ روغنِ خانه بابابزرگم را با مایع حسابی شستم. خشک که شد، دور تا دورش را کاغذ زدم. بعد نوشتم: کمک به غزه. یک سری کاغذ هم مثل کارت درست کردم و رویش شماره کارت بانکی نوشتم. اول از خانه بابابزرگم شروع کردم. گفتمش: - بابابزرگ انگشترت رو میدی برای غزه؟ گفت: - لازم دارم ولی باشه. انگشتر عقیقش را داد. خودم یک جفت کفشم را دادم. سه تا از بچه‌های روستای‌مان، زرقان، هم پول دادند. 📍 | آبان ماه 1403 🚩 همراه «حسینیه هنر سبزوار» باشید ➕ @hoseinieh_honar_sabzevar