eitaa logo
حسینیه هنر سبزوار
637 دنبال‌کننده
877 عکس
246 ویدیو
8 فایل
صفحه رسمی «حسینیه هنر سبزوار»؛ دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی 📬 سبزوار، میدان 22 بهمن، خ بیهق 18، حسینیه هنر سبزوار ارتباط با ما: 09156539436 @esmail_hashemabadi
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥گفتگوی ویژه‌برنامه شبکه جام‌جم با محمد حکم آبادی؛ نویسنده کتاب «عملیات احیا؛ روایت صعود یک شرکت دانش‌بنیان به قله علم و صنعت» 🚩 به کانال بپیوندید ➕ @hoseinieh_honar_sabzevar
🔴«خیرالنساء» به چاپ دوم رسید ⭕️ رابطه ی خیرالنسا و پشتیبانی جنگ رابطه گلاب و قمصر است، رابطه ی زیره و کرمان. صدخرو برای خیرالنسا مرکز دنیا است. او هر کاری از دستش برمی آمد کرد تا از همان صدخرو تمام سلاح های پیشرفته دنیا را در مقابل ایران به زانو در بیاورد. خیرالنسا نماد ایستادگی و عظمت و بزرگی مادران ایرانی است. او مام میهن است. تحقیق: سمانه آتیه‌دوست، محمد اصغرزاده تدوین: سمانه آتیه‌دوست 280صفحه 90هزار تومان 🚩 به کانال بپیوندید @hoseinieh_honar_sabzevar
34.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 گفتگوی ویژه‌برنامه شبکه امید با محمدحسین ایزی؛ از تولید و انتشار کتاب «زیر سایه نخل» 🚩 به کانال بپیوندید ➕ @hoseinieh_honar_sabzevar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥«عملیات احیا» در «باغ کتاب» شبکه دو 🔶 کارخانه جمکوی سبزوار چگونه از مرز ورشکستگی به قله های علم و فناوری رسید؟! 🚩 به کانال بپیوندید ➕ @hoseinieh_honar_sabzevar
یادداشت زهره یزدان پناه نویسنده کتاب "اینجا سوریه است" برای کتاب خیرالنسا: کتاب "خیرالنساء" را همین الان تمامش کردم. از دیشب که از نمایشگاه کتاب امدم, دست گرفتم تا دیروقت نشستم پای خواندنش. صبح هم بعد از نماز صبح تا الان. بالاخره تمامش کردم, با حسی بسیارخوب و غیرقابل وصف توام با غبطه ای در عمق وجود. خدا رحمت کند خیرالنساء را. واقعا غبطه خوردم. هم به حال خوب خیرالنساء و هم به نویسنده کتاب, خانم سمانه اتیه دوست عزیز که مدتی هرچند کوتاه, همنشین خیرالنساء دوست داشتنی بوده است. واقعا باید به نویسنده کتاب, خداقوت و دست مریزاد گفت که توانسته است با قلم روان و نثر دلنشین خود, توام با جزئی نگری ها, اینقدر حال خوب خیرالنساء در لابلای همان زندگی ساده روستایی اش که او را تا جایگاه مجاهدت در پشتیبانی رزمندهای جبهه, بالا برده و در چشم خدا بالا برده و پیش خلق خوب خدا هم, محبوب و عزیزش کرده, با کنار هم چیدن درست و زیبای کلمات, چنان روی کاغذ به تصویر بکشد که انگار فیلم مستندداستانی را به تصویر کشیده است. باید به محقق کتاب, اقای محمد اصغرزاده بزرگوار هم, واقعا خداقوت و دست مریزاد گفت که مصاحبه های تخصصی ایشان و بعد, روانه شدن خانم اتیه دوست به روستای صدخرو, چقدر در واقع گرایی و باورپذیری و استحکام این اثر, موثر بوده. مصاحبه های تخصصی و هدفمند, چینش درست روایت های راوی, نثر روان و مناسب, حفظ فضای بومی با کاربرد گویش های بومی در کنار متن معیار, امانت داری در روایت راوی که کمک بسیار شایانی درباورپذیری روایت کرده است و موارد بسیار دیگر که در کنار هم, نه تنها باعث خلق اثری. مانند کتاب خیرالنساء, در حوزه تاریخ شفاهی و مستندنگاری شده, بلکه باعث دلنشینی و خواندنی تر شدن این کتاب با ان طرح زیبای روی جلدش شده است. دلم نیامد درباره لذتی که از خواندن این کتاب بردم, نگویم که معتقدم: درباره کتاب خوب, باید گفت که همین گفتن ها, شکر نعمت داشته هایمان در عرصه های فرهنگی است. 🚩 به کانال بپیوندید ➕ @hoseinieh_honar_sabzevar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥نهضت روایتگری زنان نویسنده با نگاهی بر کتاب تقریظی «حوض خون» و «خیرالنسا» 🚩 به کانال بپیوندید ➕ @hoseinieh_honar_sabzevar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥گزارش خبرگزاری صداوسیما از رونمایی کتاب «عملیات احیا» در سی‌وچهارمین نمایشگاه کتاب تهران 🚩 به کانال بپیوندید ➕ @hoseinieh_honar_sabzevar
⭕️پرفروش‌ترین‌های انتشارات راه‌یار در سی‌وچهارمبن نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران ◀️حوض خون ◀️عملیات احیا ◀️خانه‌ای برای همه ◀️قهرمان به شکل خودم ◀️سلول‌های بهاری ◀️تو شهید نمی‌شوی ◀️آرزوهای دست‌ساز ◀️داستان رویان ◀️خیرالنسا ◀️دختر تبریز 💠 انتشارات راه‌یار؛ ناشر فرهنگ، اندیشه و تجربه انقلاب اسلامی 🌐 Raheyarpub.ir@Raheyarpub 🚩 به کانال بپیوندید ➕ @hoseinieh_honar_sabzevar
کتاب «به خون کشیده شد خیابان» در رادیو فرهنگ.mp3
21.47M
📻 | کتاب «به خون کشیده شد خیابان» در رادیو فرهنگ 🔻صحبت های خانم مهناز کوشکی نویسنده کتاب «به خون کشیده شد خیابان» در برنامه «سیم و زر» رادیو فرهنگ. 🔺این کتاب، خاطرات مردم خراسان از مقاومت شان در برابر کشف حجاب رضاخانی است که در سال 1401 توسط انتشارات راهیار به چاپ رسید. ⏱ مدت زمان: ۲۵ دقیقه 🚩 به کانال بپیوندید: ➕ @hoseinieh_honar_sabzevar
🔴«ممنوع‌الخروج» منتشر شد 💢جنگ جوان ایرانی برای رسیدن به «جنگ سوریه» 🔺هر برگ شجره مدافعان حرم، روایتی دارد:یکی تلخ، یکی شیرین. روزی دسته‌جمعی می‌خندند، شبی با دل‌واپسی گریه می‌کنند؛در عملیاتی حماسه‌ساز می‌شوند و در کمینی گرفتار؛یکی پشت دوشکا ایستاده،یکی پای دیگ ناهار؛یکی پشت ضدهوایی نشسته، یکی پشت وانت آب‌رسانی.هرکدام روایتی دارد؛ هم آن‌که شهید یا اسیر شده، هم آن‌ چشم‌انتظاری که برای دفاع از حرم ثبت‌نام کرده و هنوز روی نیمکت ذخیره، منتظر خبر اعزام است.هر روایتی بالاوپایین خودش را دارد و کنار هم تصویر کاملی از پازل را به رخ می‌کشند. 🔺کتاب پیشِ‌رو، تکه‌ای از قصۀ جنگ را روایت می‌کند؛جنگ جوانی ۲۷ساله با ناامیدی و خستگی و بلاتکلیفی،برای رسیدن به سوریه و دفاع از حرم؛جنگی که فیل‌افکن است و می‌تواند هرکسی را از پای دربیاورد...» 📚برشی از کتاب: «اسمم را صدا کردند تا وارد گیت شوم و تمام. گذرنامه‌ام را تحویل دادم تا پلیس گذرنامه مهر خروج از کشور را بکوبد. گذر را برد زیر نور قرمز اسکنر، مهر را آورد بالا که بکوبد توی گذرنامه؛ اما انگار چیزی گفت. گوش تیز کردم و سرم را بردم جلو. _ آقای سجادی با شمام. _ در خدمتم. _ نمی‌تونی بری برادر. برگرد. آب دهانم را قورت دادم و سرم را تکان دادم. _ نمی‌تونم برم؟! برای چی؟! _ ممنوع‌الخروجی. تحقیق: اسماعیل هاشم‌آبادی تدوین: محمد حکم‌آبادی 216صفحه 65هزار تومان ♦️سفارش با تخفیف15درصد و ارسال رایگان(بالای 150هزار تومان): raheyarpub.ir 🔹ادمین(ایتا): eitaa.com/Raheyar97 🚩 به کانال بپیوندید ➕ @hoseinieh_honar_sabzevar
📣 صحبت های رهبر انقلاب در دیدار با اعضای کنگره‌ ملی شهدای سبزوار و نیشابور ✏️ رهبر انقلاب: حفظ یاد شهیدپرور جهاد است. شهیدپرور کیست؟ پدر، مادر، معلّم، همسر، رفیق خوب... یاد آن کسانی که از این جهاد در طول دفاع مقدّس یا بعد از آن تا امروز پشتیبانی کردند، جهاد است؛ یاد آن بانویی که در دِه «صد خَرْو» یا هر جای دیگر در خانه‌اش ده تا تنور میزند که برای رزمندگان نان بپزد، جهاد است... ✏️ این حوادث میتواند موضوعاتی باشد برای نقّاشی، برای رمان‌نویسی، برای شعر، برای ایجاد فیلم‌های جذّاب که در سینما از این استفاده بشود، در نمایشهای مردمی استفاده بشود، در هنرهای گوناگون استفاده بشود؛ اینها چیزهایی است که باید انجام بگیرد؛ اینها کارهای مهمّی است. 🚩 همراه کانال باشید ➕ @hoseinieh_honar_sabzevar
🔶 تقدیر مقام معظم رهبری از تهیه کنندگان کتاب های «شهید آوردند» و «ایام سبزوار»: «بسیار کار خوب و برجسته ای انجام دادند. نگاه کردم تورق کردم خیلی خوب بود.» ایشان در سخنرانی خود با اعضای کنگره ملی شهدای سبزوار و نیشابور نیز فرمودند: یکی از وظایف بزرگ ما این است که خودمان را به جوانهایمان بشناسانیم؛ این کار آن‌چنان ‌که باید انجام نمیگیرد؛ قبل از انقلاب که این کارها تقریباً صفر و نزدیک به صفر بود. بنده مکرّر به سبزوار و نشابور آمده‌ام، مانده‌ام، سخنرانی‌ها کرده‌ام، با مردم مأنوس بوده‌ام؛ آن وقتها این حرفها نبود و اهمّیّتی به گذشته‌ی باعظمت و پُرشکوه این شهرها داده نمیشد. نشابور و سبزوار دو گنجینه‌اند؛ گنجینه‌ی تاریخ اسلام و تمدّن اسلامی ما و تمدّن ایرانیِّ ما. دو گنجینه‌اند که باید حفظ بشوند، بایستی معرّفی بشوند. «شهید آوردند» و «ایام سبزوار» توسط جمعی از محققان و نویسندگان سبزواری در حسینیه هنر سبزوار تولید و منتشر شده است. 🚩 به کانال بپیوندید ➕ @hoseinieh_honar_sabzevar
☀️ *حضرت آیت‌الله خامنه‌ای:* زنده نگه داشتن یاد آن بانویی که در دِه «صد خَرْو» یا هر جای دیگر در خانه‌اش ده تا تنور میزند که برای رزمندگان نان بپزد، جهاد است. 📸 تصویر: خانم خیرالنساء صدخروی، از بانوان جهادگر روستای صدخرو خراسان رضوی که در ایام دفاع‌مقدس روستا را تبدیل به پایگاه پخت نان برای ارسال به جبهه‌ها کرد. 🌷 ١۴۰۲/۳/۹ 🌱 @Khamenei_Reyhaneh
📽«نگهبان» روایتی از عدالت خواهی و مطالبه گری؛ 💡مرتضی جوانی تحصیل‌کرده، نگهبان شهربازی است، که چند ماهی حقوق نگرفته. ▫️او روزی برای صحبت با شهردار به درب منزل شهردار می‌رود اما ... 🔴 ثبت درخواست در شهرستان های سبزوار، جوین، جغتای، داورزن، ششتمد، خوشاب و مدارس، حسینیه‌ها، مساجد، فرهنگسراها و ... : شماره تماس : ٠٩٠۵٠۶٣۶٨٧٨ آیدی پیام‌رسان ایتا : @ekran_mardomi_sabzevar 🚩 به کانال بپیوندید ➕ @hoseinieh_honar_sabzevar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 سخنان دکتر سعید جلیلی درباره «عملیات احیاء» 💢 دکتر سعید جلیلی، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام، در دانشگاه محقق اردبیلی بیان کرد: «این کارخانه{جمکو} چند وقت یکبار هیئت مدیره ­ای داشته. مدام در حال ضرردهی و دارای مشکلاتی بوده و به همین خاطر از حدود ۵۰۰ کارگر خود، تعدادی را تعدیل و مابقی را هم شش ماه حقوق نمی­ دهد. یک جوان، یک فرزند شهید به نام مهندس رستمی، طی چند سال ورق را برمی­ گرداند و این کارخانه تولید کننده الکتروموتور را با مشکلاتی که داشته، از فساد و ضرردهی به یکی از تامین‌­کننده‌­ها و صادرکننده­‌های کشور تبدیل می‌کند؛ به گونه‌ای که از عسلویه تا مپنا و دیگران، تجهیزات مورد نیاز خود را از آنجا تأمین می ­کنند». 🔰 کتاب «عملیات احیا» به نویسندگی محمد حکم‌آبادی؛ روایتی است از صعود یک مجموعه دانش‌بنیان به قلۀ دانش و صنعت. 💠 سفارش کتاب با تخفیف 15درصد و ارسال رایگان (بالای 150هزار تومان): raheyarpub.ir @Raheyar97 🚩 همراه کانال باشید ➕ @hoseinieh_honar_sabzevar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 پخش مستند «خیرالنساء» از شبکه دو سیما 🔻 خیرالنساء، بانوی ۹۲ ساله ای بود در روستای صَدْخَرو سبزوار. او دوران دفاع مقدس، خانه اش را جبهه کرد. با هم روستایی هایش تنور آتش می زد برای جبهه و کمک های مردمی جمع می کرد. 🔺 خیرالنساء، مدیر بزرگ‌ترین پایگاه پشتیبانی جنگ بود در شهرستان سبزوار. 🔻 این مستند روایتی ست از جهادگری خیرالنساء و آن ها که پا به پای او آمدند. 📺 پخش از شبکه دو سیما ⏰ حوالی ساعت ۱۷ روز سه شنبه 16 خرداد 🚩 همراه باشید ➕ @hoseinieh_honar_sabzevar
💠 قصه زندگی سراسر تلاش مادر جبهه‌ها 🖌️ محمد حکم آبادی 🔖 460 کلمه ⏰ زمان مطالعه: 2 دقيقه 🔷 درِ این خانه را خیلی‌ها می‌کوبند، روز و شب‌ هم ندارد. این‌بار کی پشت در است؟ باز جهاد آرد آورده برای نان یا سیب برای مربا؟! شاید فاطمه‌ است، دوک کاموا آورده برای بافتنی. نکند ماست آورده‌اند برای چکیده کردن! پاشو خیرالنساء که درِ «حَولی»‌ات را می‌زنند! پاشو که اگر ماست‌ باشد، زود ترش می‌شود! 🔸 روایت «خیرالنساء» از وقتی کوچک بود شروع می‌شود. از کوچه‌باغ‌های روستا و پای آب و بین خوشه‌های گندم. برای من که همیشه دوست دارم توی روستا زندگی کنم، بوی روستا را زنده کرد. انگار پهلوی خیرالنساء توی روستا قدم می‌زنم و به هر کجا می‌رسیم، خیرالنساء برایم ماجرای آن را تعریف می‌کند. از حمام‌شان که روزی آژان‌ها، زن‌های چادری را توی آن زندانی کردند و بعداً آیت‌الله غفاری، کلنگِ ساختِ حمام جدید را زد، تعریف می‌کند تا مراسم سنگ‌زنی در حسینیه روستا که بعداً می‌شود انبار کمک‌های مردم به جبهه. 🔷 کنار خیرالنساء راه می‌روم و خیرالنساء با همان لهجه‌ و کلمات خاصِ خودش، از سَحر‌هایی می‌گوید که فانوس دست گرفته و به این خانه و آن خانه رفته و خمیر باز کرده، تا دم صبح نان پخته کنند. از ماه رمضان می‌گوید که سیم برق کشیدند و زیر نور لامپ تا سحر برای جبهه خمیر به تنور می‌زدند. می‌گویم: «مادر! قُوّت کم نمی‌آوردی سحر پا می‌شدی تا آخر شب؟ بچه‌ هم که کم نداشتی؛ بقیه هم مثل بچه‌ات بودند. اصلاً روزی چند ساعت می‌خوابیدی؟» جوابش اما غافلگیرم می‌کند: «کاش شب‌ها هم بیدار می‌ماندم نَنه.» 🔸 خاطراتش را که می‌شنوم، خیرالنساء برایم می‌شود یک زنِ تراز. یک زن خانه‌دار روستایی خستگی‌ناپذیر که کم نمی‌گذارد؛ نه برای خانواده‌اش، نه برای جوان‌های قلعه، نه برای جبهه. جبهه رفتن پسرهایش که بماند، خودش و دخترش هم به مناطق جنگی می‌روند. من هم مثل بعضی‌ها سؤال می‌پرسم: «خیرالنساء‌‌‌؛ تو چطور مادری هستی؟» و خیرالنساء برایم جواب دارد. 🔷 پای حکمت و پند‌های خیرالنساء با لحن شیرینش می‌نشینم. با خودم می‌گویم: «کاراکتر خیرالنساء توی کتاب خوب درآمده.» کتاب «خیرالنساء» راوی زندگی سراسر تلاش خیرالنساء است، تلاشی که با وجود غم‌ها و فشار‌ها، امیدبخش و حالْ خوب کن است؛ حالِ خوبی که به خواننده منتقل می‌شود و آخرِ کتاب، دلت می‌خواهد بلند شوی و هر کار از دستت برمی‌آید حالا بکنی. دلت می‌خواهد تو هم نخوابی و حالا که تنور نیست، سنگری پیدا کنی و آنجا بجنگی. 🔸 حالا رهبر انقلاب از خیرالنسا یاد می‌کند: «یاد آن بانویی که در دِه «صدخَرْو» یا هر جای دیگر در خانه‌اش ده تا تنور میزند که برای رزمندگان نان بپزد، جهاد است؛ یاد او را زنده نگه داشتن خودش یک جهاد است. اینها را بایستی نگه داشت.» 🔷 کتاب «خیرالنسا»، روایت زندگی خیرالنساء صدخَروی، مسئول بانوان فعال در پشتیبانی جنگ روستای صدخرو سبزوار، است به قلم سمانه آتیه‌دوست که از سوی انتشارات «راه یار» به چاپ رسیده است. 🚩 همراه باشید ➕ @hoseinieh_honar_sabzevar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 | *کتاب_مجله «ایام» در شبکه مستند* 🎙️ محمدعلی صمدی، پژوهشگر تاریخ دفاع مقدس، در برنامه تلویزیونی «مثبت نگاتیو»، از کتاب_مجله ایام می گوید. 🚩 همراه باشید ➕ @hoseinieh_honar_sabzevar
🔹حسینیه هنر سبزوار برگزار می‌کند: 💠 نشستی صمیمی با اهالی رسانه و گفت و گو در موضوع آثار و فعالیت های حسینیه هنر سبزوار 🗓️ چهارشنبه، ۱۷ خردادماه ۱۴۰۲ _ ساعت ۱۷ ▪️ خیابان بیهق، بیهق ۱۸، انتهای بن بست فقاهتی 🚩 همراه باشید ➕ @hoseinieh_honar_sabzevar
♨️ هم اکنون نشست صمیمی با اهالی رسانه 🚩 همراه باشید ➕ @hoseinieh_honar_sabzevar
حسینیه هنر سبزوار
🔶 تقدیر مقام معظم رهبری از تهیه کنندگان کتاب های «شهید آوردند» و «ایام سبزوار»: «بسیار کار خوب و برج
📒 آلبوم خانوادگی 🖌️ مریم برزویی 🔖 857 کلمه ⏰ زمان مطالعه: 5 دقیقه 🔻 کتاب را گذاشته بودم روی پایم و جمع های کوچک و بزرگ وسط پارک را می پاییدم. ترکیب من و کتاب و جمعیت، این یعنی عملیاتی در پیش است! نگاهم گره خورد به چند زن. کتاب به دست رفتم به طرف شان. چند خانم سن و سال دار، دور هم روی یک حصیر قرمز نشسته بودند. تخمه می شکستند و بلند بلند می گفتند و می خندیدند. نزدیک شدم و سلام کردم. با مِن و مِن گفتم: «ببخشید وقت دارین چند دقیقه پیشتون بشینم؟» خانمی که مشغول خندیدن بود، خنده اش را جمع کرد و گفت: «برای چه کاری؟» گفتم: «می خوام چند دقیقه حرف بزنیم با هم. دیدم جمع تون زنونه اس، منم اون ور تنها بودم منتظر همسرم گفتم بیام پیش شما.» 🔻 زن بغل دستی اش که موهای سفیدش از روسری زده بود بیرون گفت:« والا دختر جون حرفای ما پیرا به دردت نمی خوره ها. حوصله ات بیشتر سر می‌ره.» لبخندی زدم و گفتم :« اتفاقا من صحبت با آدمای با تجربه رو دوست دارم. زیاد نمی شینم الان همسرم میاد.» زن که دید پیله تر از این حرف ها هستم با بی میلی گفت: «باشه بیا بشین ببینیم میخوای چی بگی.» 🔻 کمی خودشان را تکان دادند و روی حصیر برایم جا باز کردند. یکی چای برایم ریخت و دیگری هم نایلون تخمه را کشید جلویم. کتاب را که تا آن موقع محکم توی بغلم گرفته بودم، گذاشتم روی حصیر. شش جفت چشم کنجکاوانه خیره شدند به کتاب! 🔻 چایم را برداشتم مقداری صبر کردم تا ببینم چه واکنشی دارند. بعد از چند ثانیه، خانم کناری ام بالاخره سکوت را شکست و با ناخن های بلند لاک زده اش اشاره کرد به کتاب و گفت:« این چیه؟ شبیه آلبومه!» تعبیرش به دلم نشست. چای را زمین گذاشتم و گفتم:«آره درسته یه آلبوم خانوادگیه البته! راستش می خواستم این آلبومو بهتون نشون بدم.» 🔻 زنی که رو به رویم نشسته بود، با دست های چروکیده اش بشقاب سیب و خیار را گرفت به طرفم و گفت:« سبزواری هستی یا اینجا مهمونی؟» گفتم:« نه حاج خانم اهل همین جام ولی فعلا ساکن مشهدیم.» لبخندی زد و گفت:«رفتی حرم دعامون کنی. حالا چی هست تو آلبومت؟» «چَشم» محکمی گفتم و بدون آن که اسم کتاب را بخوانم، بازش کردم و وسط جمع گذاشتم. 🔻 بساط چای و تخمه را کشیدند عقب و آمدند نزدیک تر، یکی شان گفت: «چه آشنان اینا؟ عکس کیه؟ مال سبزواره؟» انگشت اشاره ام را به طرفش گرفتم و گفتم: «احسنت حاج خانم زرنگ! بله این عکسا مال سبزوار قدیمه. زمانی که شهدا رو میاوردن تشییع.» با هیجان گفت: «آره راست میگی. منم یادمه اون روزا رو. بچه بودم دست تو دست مادرم روزی نبود که نریم تشییع. یادش بخیر. همه کوچه ها حجله و رو هر دیوار یه عکس شهید.» همین طور پشت هم آه می کشید و چیزهای زیر لب زمزمه می کرد. خانم دیگری که کنارم نشسته بود گفت: «چه کتاب بزرگیم هست. اینا رو از کجا آوردین؟ بعد انگشتش را گذاشت روی یکی از صفحات و گفت: «آخ یادش بخیر این جا مصلاس که! اولین بار وقتی پسر همسایه مون شهید شد پام به گلزار شهدا رسید.» بغلی دستی اش سقلمه ای بهش زد و گفت: «ای پروین ناقلا فقط پسر همسایه؟ یا ...» 🔻 آب بینی اش را محکم بالا کشید و گفت: «دست بردار بابا دیگه پیر شدیم رفت خواهر. تازه می خواست بیاد خواستگاریم که خبر شهادتشو آوردن. اصلا یادم رفته بود ازش. خیلی وقته دیگه نرفتم یه فاتحه براش بخونم.» تا رفتم سراغ صفحه بعد، خانمی که تا آن موقع ساکت بود دستش را زد به پایش و گفت: «ای داد بیداد ببین ببین چه قد گلزار قشنگ بود. خدا ازشون نگذره این جعبه آینه ها رو کندن و خشک خالی کردن مزار شهدا رو. عمه خودم با چه عشقی چند تا گل بافته بود برای جعبه آینه پسرش‌.» سری به نشانه تایید تکان دادم و گفتم: «آره واقعا چه قد قشنگ بوده گلزار با این جعبه آینه ها. شبیه دفتر خاطراتن.» 🔻 صفحات را یکی یکی ورق می زدم و هرکس با دیدن تصاویر یا اشکش جاری می شد یا خاطره ای توی دلش جان می گرفت. پیامک روی صفحه گوشی ام را که دیدم کم کم خودم را جمع و جور کردم بروم. خانم ها هنوز غرق خاطرات شان بودند. عذرخواهی کردم و کتاب را بستم. یکی شان با خنده گفت: «حال و هوامونو عوض کردی خدا خیرت بده.» بعدم آه بلندی کشید و گفت: «انگار اصلا یادمون رفته بود ازین آدما و ازین روزایی که زندگی کرده بودیم.» لبخندی زدم و گفتم: «منم خوشحال شدم با آدمای واقعی اون روزا آلبوم خانوادگی شهرمونو ورق زدم.» 🔻 خانمی که بغل دستم نشسته بود. از جایش بلند شد، دست کمر ایستاد و گفت: «نمیشه این کتابو بدی به ما؟» با عجله گفتم: «میشه از حسینیه هنر ....» حرفم را خوردم و گفتم: «باشه بفرمایید هدیه به شما. فقط هر وقت پاش نشستین منم دعا کنید.» هدیه ای که زورکی گرفته بودم، زورکی ازم هدیه گرفتند. 🚩 همراه باشید ➕ @hoseinieh_honar_sabzevar
31.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 | *«خیرالنساء» در «سلام تهران»* 💠 با حضور سمانه آتیه‌دوست، پژوهشگر و نویسنده کتاب 🔶 کتاب «خیرالنساء» روایتی است از زندگی خیرالنساء صَدخَروی به قلم سمانه آتیه ‎دوست. این کتاب فعالیت‌های اجتماعی و کمک‌رسانی «خیرالنساء» در هشت سال پشتیبانی از دفاع مقدس را بازگو کرده است. ولی به همین بسنده نکرده، بلکه تلاش کرده است به تمام ابعاد زندگی این بانویِ روستایی و جهادگر بپردازد. 💢 حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: «زنده نگه داشتن یاد آن بانویی که در دِه «صدخَرْو» یا هر جای دیگر در خانه‌اش ده تا تنور میزند که برای رزمندگان نان بپزد، جهاد است». بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار اعضای ستاد مرکزی کنگره‌ ملی شهدای سبزوار و نیشابور ١۴۰۲/۳/۹ ♦️ سفارش کتاب با تخفیف 15درصد و ارسال رایگان (بالای 150هزار تومان): raheyarpub.ir @Raheyar97 🚩 همراه باشید ➕ @hoseinieh_honar_sabzevar