eitaa logo
حسینیه مقتل
5.4هزار دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
370 ویدیو
64 فایل
تماس با مدیر : @mostafapi1 حسینیه مقتل در تلگرام: https://t.me/hosenih_maghtal حسینیه مقتل در ایتا: eitaa.com/hosenih_maghtal 🔻 پیج حسینیه مقتل در اینستاگرام : https://www.instagram.com/payegahe_hoseinieh_maghtal
مشاهده در ایتا
دانلود
✅بدن‌های مطهر شهدای کربلا پس از چند روز و توسط چه کسانی دفن شدند و حکمت تأخیر در تدفین چه بود؟ 🔻بعد از شهادت امام حسین(ع) و شهدای عاشورا، عمر سعد که فرمانده سپاه دشمن بود، مدتی در کربلا ماند و کشتگان سپاه خود را جمع کرد و بر آنها نماز خواند، ولی پیکر مطهر امام حسین(ع) و یارانش را بدون غسل و کفن بر روی زمین رها کرد تا سرانجام، این پیکرهای پاک توسط گروهی از مردان قبیله‌ی بنی‌اسد که در نزدیکی کربلا چادر زده و سکونت داشتند - و بر اساس برخی گزارش‌ها با حضور و راهنمایی امام زین‌العابدین(ع) که با روشی اعجاز‌آمیز مانند طی الارض از بند اسارت به آن‌جا آمده بود - به خاک سپرده شدند.[1]  ✳️در مورد این‌که بدن مطهر امام حسین(ع) و یاران ایشان چند روز بعد از شهادت‌شان دفن شد، نظراتی مطرح است: 🔺بیشتر مورخان و سیره‌نویسان متقدم معتقدند که تنها یک روز پس از شهادت امام(ع) و در روز یازدهم محرم، قبیله بنی‌اسد بدن امام حسین(ع) و یارانش را به خاک سپردند.[2] 🔺برخی از مورّخان و سیره‌نویسان نیز گزارش‌ کرده‌اند که عمر سعد دو[3] و یا سه[4] روز پس از فاجعه عاشورا در کربلا حضور داشت و در این مدت نیز بدن مطهر شهدا به صورت عریان بر روی خاک باقی بود تا او به سمت کوفه حرکت کرد.[5] ♻️از آن‌جا که گزارشی وجود ندارد که در طول مدت حضور عمر سعد در کربلا، پیکر شهدا را به خاک سپرده شده باشند، و همچنین بر اساس نقل‌های روایی، امام سجاد(ع) با روشی اعجازآمیز از اسارت به آن‌جا آمده بود، این احتمال داده شد که مراسم تدفین در روز سوم شهادت انجام شده باشد.[6] 🔻در همین زمینه امام رضا(ع) در مناظره‌ی خود با ابن ابی‌حمزه، از او پرسید: ▪️آیا حسین بن علی(ع) امام بود؟! گفت: آری! ▪️امام(ع) فرمود: پس چه کسی عهده‌دار دفن ایشان شد؟ ▪️ابن ابی‌حمزه گفت: علی بن الحسین(ع)! ▪️امام هشتم(ع) فرمود: علی بن الحسین(ع) در آن زمان کجا بود؟! ▪️گفت: در کوفه نزد پسر زیاد زندانی بود؛ اما بدون این‌که آنها باخبر شوند به کربلا آمد، پدرش را دفن نمود و به زندان برگشت. ▪️امام رضا(ع) فرمود: کسی که علی بن الحسین را قدرت داد که به کربلا بیاید، پدرش را دفن کند و برگردد، مرا نیز می‌تواند به بغداد ببرد تا پدرم را کفن و دفن کنم، در حالی که نه در زندان هستم و نه در اسارت![7] 🔺گزارشی نیز وجود دارد که نشانگر آن است که پیکر شهدا بیش از سه روز در آن‌جا باقی نماند؛ زیرا سلیمان بن قتّه عدوی سه روز بعد از عاشورا از کربلا عبور نمود و این اشعار را سرود: ➖بر خانه‏ ها و سراپرده خاندان رسول خدا(ص) گذر کردم، ولی آنها را مانند روزگار پرافتخار پیامبر(ص)، آباد و آزاد و در امنیت و آرامش ندیدم! ➖مگر نمی‌نگری که خورشید جهان افروز در سوگ حسین(ع) و یارانش رنگ‌پریده و بیمار است، ➖و زمین و زمان از این سوگ سهمگین به لرزه درآمده و دگرگون شده است.[8] 🔸از آن‌جا که او در اشعارش هیچ اشاره‌‌ای به باقی‌‌ماندن پیکرها بر روی خاک نکرده، می‌توان برداشت کرد که شهدا قبل از آن زمان به خاک سپرده شده بودند. ✳️اما در مورد حکمت تأخیر دفن امام حسین(ع) باید گفت؛ اگرچه این تأخیر، نشانی واضح از مظلومیت مضاعف امام(ع) بود که مدتی در زیر آفتاب باشد و دفن نشود و این اندوه بیشتری را برای نسل‌های بعد به دنبال داشته باشد؛ اما برای این موضوع و هر ماجرای مشابه دیگر -که ناشی از رفتار دشمن بوده و نه رفتار اهل‌بیت(ع) - نیازی به آن نیست که حکمتی در نظر بگیریم و در روایات معتبر نیز حکمتی برای این تأخیر بیان نشده است؛ از این‌رو هر آنچه در این زمینه گفته می‌شود برگرفته از برخی برداشت‌های استحسانی و سلیقه‌‌ای است که در قالب‌هایی مانند شعر عرضه می‌شود.   ع 📚منابع در ادامه...👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻
📚منابع 👆🏻👆🏻👆🏻👆🏻 ▪️[1] «شناسایی و دفن اجساد شهدای کربلا»، 668؛ «دفن بدن مطهر امام حسین (ع)»، 7001؛ «قبیله بنی اسد و دفن بدن مطهر امام حسین(ع)»، 33804؛ «غسل امام معصوم توسط امام معصوم»، 101022. ▪️[2]. ابو مخنف کوفی، لوط بن یحیی، وقعة الطف، محقق، مصحح، یوسفی غروی، محمد هادی‏، ص 260، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ سوم، 1417ق؛ طبری، أبو جعفر محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک(تاریخ طبری)، تحقیق، ابراهیم، محمد أبو الفضل، ج 5، ص 455، بیروت، دار التراث، چاپ دوم، 1387ق. ابن شهر آشوب مازندرانی، مناقب آل أبی طالب(ع)، ج 4، ص 112، قم، علامه، چاپ اول، 1379ق؛ بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، تحقیق، زکار، سهیل، زرکلی، ریاض، ج 3، ص 205، بیروت، دار الفکر، چاپ اول، 1417ق؛ ابن اثیر جزری، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج 4، ص 80، بیروت، دار صادر، 1385ق. ▪️[3]. دینوری، ابو حنیفه احمد بن داود، الاخبار الطوال، ص 259، قم، منشورات الرضی، 1368ش؛ کاشفی سبزواری‏، ملا حسین، روضة الشهداء، ص 449، قم، نوید اسلام‏، چاپ سوم، 1382ش. ▪️[4]. استرآبادی‏، احمد بن تاج الدین، آثار احمدی تاریخ زندگانی پیامبر اسلام(ص) و ائمه اطهار(ع)، ص 494، تهران، میراث مکتوب‏، چاپ اوّل‏، 1374ش. ▪️[5]. مقرّم، عبد الرزاق‏، مقتل الحسین(ع)، مؤسسة الخرسان للمطبوعات‏، ص 305، بیروت، 1426ق؛ روضة الشهداء، ص 449. ▪️[6]. مقتل الحسین(ع)، ص 335؛ روضة الشهداء، ص 449. ▪️[7]. کشی، محمد بن عمر، اختیار معرفة الرجال، محقق، مصحح، شیخ طوسی، محمد بن حسن، مصطفوی، حسن،‏ ص 464، مشهد، مؤسسه نشر دانشگاه مشهد، چاپ اول، 1409ق؛ مسعودی، علی بن حسین، اثبات الوصیة للإمام علی بن أبی طالب(ع)، ص 207، قم، انصاریان، چاپ سوم، 1384ش؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 45، ص ص 169، و ج 48، ص 270، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق. ▪️[8]. ابن نما حلی، جعفر بن محمد، مثیر الأحزان، ص 110 – 111، قم، مدرسه امام مهدی، چاپ سوم، 1406ق. ✅ @hosenih_maghtal
محرم ۱۴۰۳ ✳️زائران محترم حسینیه مقتل میتوانند با لمس عبارت های زیر به روضه های مربوط به شب و روز دوازدهم محرم دسترسی پیدا کنند... ▪️ ▪️ ع ▪️ ▪️ ▪️ ▪️ ▪️ علیه السلام ▪️ ▪️ علیه السلام ✅ @hosenih_maghtal
15.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅ شستن راس مطهر در فرات... 🔻سر مطهر سیدالشهدا علیه السلام را امشب زودتر به سمت برد.. 🔺 اما قبل از اینکه ببرد ابتدا در فرات شست... 🔊 استاد @hosenih_maghtal
✅نوبت تقسیم سرها رسیده است... ▪️قبیله کنده، سیزده سر ▪️قبیله هوازن، بیست سر  ▪️قبیله بنی تمیم: هفده سر ▪️قبیله بنی اسد: شش سر ▪️قبیله مذحج: هفت سر ▪️و بقیه سپاه هفت سر 😭هر قبیله ای دنبال چیزی بود که با آن پاداش بیشتری بگیرد... 😭ساربان هم انگشت و انگشتر را برد... 😭برای غارت این خانواده و بدن ها مسابقه بود و از هم سبقت میگرفتند... ع @hosenih_maghtal
✅ با ورود اسرای کربلا به کوفه چه اتفاقاتی رخ داد؟ 🔹 دو روز بعد از واقعه عاشورا، روز دوازدهم محرم، کاروان اسرا وارد شهر کوفه شد. 🔸معروف است که اجساد شهدای کربلا، سه روز غیر مدفون روی زمین باقی ماند. مرحوم سپهر می نویسد: 🔻بالجمله شهدا را بیشتر در روز دوازدهم که روز سوم شهادت ایشان بود به خاک سپردند.[1]  🔻مرحوم آیت الله بیرجندی می گوید: اکثرا دفن شهدا را در روز دوازدهم محرم نوشته اند. 🔹روز دوازدهم محرم، اهل بیت رسالت (علیهم السلام) به شهر کوفه وارد شدند. هنگامی که خبر به ابن زیاد رسید که اهل بیت به کوفه نزدیک شده اند، دستور داد که سرهای شهدا را که قبلا ابن سعد فرستاده بود، برگردانند، و بر سر نیزه ها نصب کنند و پیش روی اهل بیت حرکت داده، همراه اسراء وارد شهر کنند و در کوچه و بازار برگردانند تا قهر و غلبه سلطنت یزید بر مردم معلوم گردد، و بر ترس مردم افزوده شود. 🔸مردم کوفه چون از ورود اهل بیت آگاه شدند از شهر بیرون رفتند. 🔹ابن سعد به همراه اسیران راه پیمود، چون به نزدیکی کوفه رسید مردم کوفه برای تماشای اسیران گرد آمدند. 🔸گویند زنی از زنان کوفه(ام حبیبه) سربرآورد و گفت: 🔻«شما اسیران از کدام قبیله اید؟ 😭گفتند: ما اسیران آل محمدیم.» ✅مردانی که در کاروان اسرا همراه زنان بودند: 🔹همراه زنان، علی بن الحسین(ع)، حسن بن حسن مثنی -برادرزاده امام حسین که با کشتن 17 نفر به دلیل زخمی شدن از کارزار او را بیرون آوردند- زید و عمر و دو فرزند امام حسن(ع) همراه کاروان اسیران بودند. 🔸اهل کوفه چون نگاهشان بر آنان افتاد، گریستند و نوحه سرایی نمودند. 🔹امام سجاد(ع) فرمود: شما بر حال ما نوحه و گریه می کنید، پس آن کس که ما را کشت که بود؟! [2] 🔸علامه مجلسی از بعضی کتب معتبره از مسلم گچکار روایت کرده است که گفت: ابن زیاد مرا به تعمیر فرمانداری گماشته بود، در این بین که مشغول کار بودم سرو صدا و هیاهو از اطراف کوفه شنیدم. 🔹از آن خادمی که با من بود پرسیدم: این ضجه و ناله در کوفه چیست؟ 🔻گفت: همین ساعت سر مرد خارجی که بر یزید خروج کرده آورده اند. 🔻گفتم: این خارجی کیست؟ 🔻گفت: حسین بن علی. 🔻چون این شنیدم صبر کردم تا آن خادم بیرون رفت، آن گاه سیلی محکمی بر صورت خود زدم که بر چشمم ترسیدم. دست و صورتم که گچی بود شستم و از پشت فرمانداری بیرون آمدم تا به کناسه رسیدم. 🔹مردم منتظر آمدن اسیرها و سرها بودند، من ایستادم. ناگاه نزدیک به چهل محمل و هودج پیدا شد که بر چهل شتر حمل می کردند، و در میان آن ها، زنان و حرم حضرت سید الشهدا(ع) و اولاد فاطمه(س) بودند و علی بن الحسین(ع) بر شتر برهنه سوار بود، ✳️و از سختی زنجیر، خون از رگ های گردنش جاری بود، گریه می کرد... 🔸مسلم گفت: مردم کوفه را دیدم که به اطفال خرما و نان و گردو می دادند، ✳️ام کلثوم بر اهل کوفه بانگ زد و فرمود: 😭«ان الصدقه علینا حرام» 😭«صدقه بر ما اهل بیت حرام است» و آن ها را از دست کودکان می گرفت و دور می افکند، و مردم بر مصائب آن ها گریه می کردند. 🔸سپس سر از محمل بیرون آورد و فرمود: 🔻ای اهل کوفه، ساکت باشید مردان شما ما را می کشند و زنان شما بر ما می گریند! خداوند در روز قیامت بین ما و شما حکم فرماید. آن بانو در حال سخن بود که ضجه و غوغا برخواست و سرهای شهدا را بر نیزه کرده آوردند. 🔻جلوی آن سرها، سر نورانی حسین(ع) بود که تابنده و درخشنده و شبیه ترین مردم به رسول خدا(ص) بود، ✳️محاسن شریفش به سیاهی شبه (که سنگ بسیار سیاه براقی است)، خضاب شده که سفیدی بٌن موها ظاهر شده بود، و چهره اش چون ماه می درخشید و 😭باد محاسن شریفش را به راست و چپ حرکت می داد. ✳️حضرت زینب چون نگاهش به سر مبارک افتاد، پیشانی خود را بر چوب جلو محمل زد که خون از زیر مقنعه اش فرو ریخت و با سوز دل به آن سر اشاره کرد و فرمود: 🔻ای ماه نو که چون به کمال رسیدی 🔻خسوف ترا فرو گرفت و پنهان گشتی. 🔻ای پاره دلم، گمان نمی کردم چنین روزی مقدر و نوشته شده باشد. 🔻ای برادر، با این فاطمه خردسال سخن گوی که نزدیک است دلش آب شود.[3]  🔹ابن زیاد سر امام حسین(ع) را فرستاد در کوچه های کوفه و در میان قبایل بگردانند. ✅آیه ای از قرآن که سر امام حسین(ع) بر روز نیزه قرائت کرد 🔹ابی مخنف حکایت آمدن سهل شهرزوری از حج به کوفه را نقل کرده است که شهر کوفه را دگرگون دید. 🔹بازارها و دکان ها بسته و جمعیت ازدحام کرده، بعضی خندان، بعضی گریان، او از مردی سوال می کند؛ چه خبر است، خبر شهادت حسین(ع) را به او می دهد. در همین حال اسرا و سرهای شهدا وارد می شوند. 🔸او در پایان می نویسد: سرهای منور و عیال آن جناب را آوردند تا به باب بنی خزیمه رسیدند، در آن جا مدتی اسرا را نگاه داشتند، سر پرخون سید مظلومان بر نیزه بلندی بود، دیدم لب های مبارکش حرکت می کرد، چون گوش دادم، 🔹سوره کهف را می خواند، به این آیه رسید: ▪️«ام حسبت انّ اصحاب
الکهف و الرّقیم کانوا من آیاتنا عجبا» ▪️«آیا گمان کرده ای اصحاب کهف و رقیم از آیات شگفت ما بودند؟»[4] 🔸سهل گوید: گریستم و عرض کردم: ای مولا، امر تو عجیب تر و عظیم تر است.[5]  🔹در «روضه الاحباب» می نویسد: چون ابن زیاد از نزدیک شدن اهل بیت به کوفه باخبر شد، پاسبانان و دیده بانان شهر را امر کرد که مردم کوفه را خبر کنند، که در روز ورود اهل بیت هیچ کس اسلحه را با خود حمل نکند، و با سلاح از خانه بیرون نیاید و ده هزار تن سواره و پیاده از دلاوران لشکر بر خیابان ها و راه ها و محله ها و بازار شهر کوفه گماشت، تا مبادا در وقت عبور آن ها شیعیان امیرالمومنین (ع) قیام کنند.[6]  📚پی نوشت ها: [1] ناسخ التواریخ، جلد3، صفحه 34 [2] لهوف، صفحه 144 [3] بحار الانوار، جلد 45، صفحه 114 [4] سوره کهف، آیه 9 [5] مقتل ابی مخنف، صفحه 162 [6] ناسخ التواریخ، جلد 3، صفحه 35/30362 ع @hosenih_maghtal
🔹رسیدن اهل بیت علیهم السلام به شهر کوفه 🔸وقتی دختران امیرالمومنین علیه السلام را به شهر کوفه وارد کردند، مردم آن شهر‌ برای تماشای اهل بیت گرد هم آمدند. 🔸 سلام الله علیها بر آنان نهیب زد که: ▪️«ای اهل‌ کوفه! آیا ازخدا وپیامبرش خجالت نمی کشید که این چنین به تماشای اهل بیتش آمده‌اید؟»۱ 🔹یکی‌ از زنان کوفه که کاروان اسرا را به حالی دید که دشمن سنگدل را هم اندوهگین می کرد،‌ از بالای بام پرسید: ▪️«مِن أیِّ الأُساری أنتنَّ» شما از اسیران کدام کشور و از کدام قبیله هستید؟ 🔸درجواب گفتند: ▪️«نحن أُساری آل محمد صلی‌الله علیه وآله وسلم»۲ 🔹ما از اسیران اهل بیت پیغمبریم. 🔸مردم کوفه به عنوان ترحم وتصدق نان و خرما و گردو برای کودکان و بچه های اهل‌بیت می‌آوردند که باز ام‌کلثوم نهیب زد: ▪️ «إنَّ الصدقة علینا حرام». وی صدقات را از دست بچه ها می‌گرفت به زمین پرتاب می‌کرد ومی‌فرمود: 🔸«مگر نمی‌دانید صدقه برما فرزندان رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم حرام است؟!»۳ 📚مقتل مقرم به نقل از ۱. الدمعة الساکبة،ص۳۶۴ ۲. ابن نما،ص۸۴و لهوف،ص۸۱ ۳. اسرار الشهادة،ص۴۷۷ و تظلم الزهراء،ص۱۵۰ @hosenih_maghtal
✅اهانت عبیدالله بن زیاد به سر امام حسین (علیه السلام) در کوفه 📚 الأمالي للصدوق: ص ٢٢٩ ح ٢٤٢ ، روضة الواعظين: ص ٢١٠ ، بحار الأنوار: ج ٤٥ ص ١٥٤ ح ٣  🔸الأمالي للصدوق عن حاجب عبيد اللّه بن زياد : إنَّهُ لَمّا جيءَ بِرَأسِ الحُسَينِ عليه السلام أمَرَ فَوُضِعَ بَينَ يَدَيهِ في طَستٍ مِن ذَهَبٍ ، 😭وجَعَلَ يَضرِبُ بِقَضيبٍ في يَدِهِ عَلى ثَناياهُ ، ويَقولُ : 😭لَقَد أسرَعَ الشَّيبُ إلَيكَ يا أبا عَبدِ اللّه ِ .  فَقالَ رَجُلٌ مِنَ القَومِ : مَه ! فَإِنّي رَأَيتُ رَسولَ اللّه ِ صلى الله عليه و آله يَلثِمُ حَيثُ تَضَعُ قَضيبَكَ . فَقالَ : يَومٌ بِيَومِ بَدرٍ. 🔹الأمالى، صدوق ـ به نقل از دربان عبيد اللّه بن زياد ـ : هنگامى كه سر حسين آورده شد ، 😭فرمان داد كه آن را جلويش در تشتى از طلا گذاشتند و با چوب دستى اش شروع به زدن بر دندان هاى او كرد و مى گفت : 😭اى ابا عبد اللّه ! زود پير شدى [و محاسنت سفيد گشت]!  🔸مردى از قوم [حاضر در مجلس]گفت : دستْ نگه دار كه من ديدم پيامبر صلى الله عليه و آله دهان بر جايى مى نهاد كه تو چوب دستى ات را گذاشته اى .  ابن زياد گفت : روزى در برابر روز بَدر ! @hosenih_maghtal