1_1661778393.mp3
12.92M
✅روضه شب سوم محرم ۱۴۰۱
🔻استاد #میرزامحمدی
🔺 روضه #حضرت_رقیه سلام الله علیها
#شب_سوم
#شب_سوم_محرم
#روضه_صوتی_امام_حسین علیه السلام
✅ @hosenih_maghtal
شب سوم حامد کاشانی.mp3
4.04M
✅روضه شب سوم محرم ۱۴۰۱
🔻استاد #حامد_کاشانی
🔺 روضه #حضرت_رقیه سلام الله علیها
#شب_سوم_محرم
#روضه_صوتی_امام_حسین علیه السلام
✅ @hosenih_maghtal
✅ماجرای نبش قبر حضرت رقيّه علیهاالسلام در سال 1242 ه ق
🔻 ملا محمدهاشم خراسانی (ره) حکایت نبش قبر حضرت رقیه سلام الله علیها توسط ایشان به منظور ترمیم قبر و رفع آبگرفتگی مضجع شریف حضرت رقیه سلام الله علیها را در سال ۱۲۸۰ هجری نقل میکند :
🔸 جناب آقا سيّد ابراهيم دمشقي كه نَسَبش به سيّد مرتضي علمالهدي منتهي ميشد بعد از نبش قبر حضرت رقیه علیها السلام ، مدام از شدت گریه و غصه غش میکرد. چون به هوش میآمد، قضیه کبودی را برای مردم تعریف میکرد
🔸می گفت بدن مطهّر ایشان در پارچه سیاهی (چادر یا لباس سیاه) پیچیده و کفن شده بود. بخشی از صورت منّور ایشان را دیدم که هنوز از آثار سیلی، کبود و مجروح بود. سپس به همراه شیون ایشان، صدای ضجه و زاری از مردم بر میخواست.
🔺 حکایت :
دختر ایشان خواب دید حضرت فرمودند به پدرت بگو قبر من را آب گرفته
توجه ای به خواب دختر کوچک نکرد
شب دیگری دختر دوم خواب دید که حضرت فرمودند به پدرت بگو قبر من را آب گرفته
توجه آی نکرد شب سوم دختر سوم خواب دید اعتنا نکرد تا خودش خواب دید
قبر دچار آب گرفتگی شده بود و علما شیعه درخواست تعمیر قبر مطهر را داشتند.
🔸والي به علماء و صلحاء شام از شيعه و سنّي امر كرد كه غسل كنند و لباسهاي پاكيزه بپوشند، به دست هر كس قفل ورودي حرم مطهّر باز شد ، همان كس برود و قبر مقدّس او را نبش كند ، پيکر را بيرون آورد تا قبر را تعمير كنند.
صلحاء و بزرگان از شيعه و سنّي در كمال آداب غسل كردند و لباس پاكيزه پوشيدند، قفل به دست هيچ كس باز نشد مگر به دست خود مرحوم سيّد، و چون ميان حرم آمدند كلنگ هيچ كدام بر زمين اثر نكرد، مگر به دست سيّد ابراهيم.
🔸حرم را قُرق كردند و لحد را شكافتند .
ديدند بدن نازنين حضرت رقيه سلامالله عليها، ميان لحد و كفن صحيح و سالم است اما آب زيادي ميان لحد جمع شده است.
سيّدابراهیم در قبر رفت، همين كه خشت بالاي سر را برداشت ديدند
سيّد افتاد . زير بغلش را گرفتند ،
هي ميگفت: «اي واي بر من.. واي بر من..
به ما گفته بودند يزيد لعنةالله عليه، زن غسّاله و كفن فرستاده
ولي اکنون فهميدم دروغ بوده ، چون دختر با پيراهن خودش دفن شده . من بدن را منتقل نميكنم ، ميترسم بدن را منتقل كنم و ديگر به عنوان "رقيّه بنت الحسين" شناخته نشود و من نتوانم جواب بدهم.
سيّد بدن شريف را از ميان لحد بيرون آورد و بر روي زانوي خود نهاد و سه روز بدين گونه بالاي زانو خود نگه داشت و گريه ميكرد تا اينكه قبر را تعمير كردند.
وقت نماز كه مي شد سيّد بدن حضرت را بالاي جايي پاكيزه ميگذاشت. پس از فراغ از نماز برميداشت و بر زانو مينهاد، تا اينكه از تعمير قبر و لحد فارغ شدند، سيد بدن را دفن كرد.
و از معجزه آن حضرت اين كه سيّد در اين سه روز احتياج به غذا و آب و تجديد وضو پيدا نكرد و چون خواست بدن را دفن كند دعا كرد كه خداوند پسري به او عطا فرمايد.
دعاي سيّد به اجابت رسيد و در سن پيري خداوند پسري به او لطف فرمود که نام او را "سيّد مصطفي" گذاشت.
آنگاه والي واقعه را به سلطان عبدالحميد عثماني نوشت ؛ او هم توليت زينبيّه و مرقد شريف حضرت رقيّه و امّ كلثوم و سكينه علیهم
صلوات الله را به سيد ابراهيم واگذار کرد.
🔸اين قضيه در سال 1242 هجري قمری رخ داده و در کتاب «معالي» هم اين قضيّه مجملاً نقل شده و در آخر اضافه کرده است:
🔸«فَنزلَ في قبرها و وَضع عليها ثوباً لفَّها فيه و أخْرجها، فإذا هي بنتٌ صغيرةٌ دُونَ البُلوغِ و كانَ متْنُها مجروحةً مِنْ كثرةِ الضَّرب»
😭 « آن سيّد جليل وارد قبر شد و پارچه اي بر او پيچيد و او را خارج نمود، دختر كوچكي بود و پشت شريفش از زيادي ضربات مجروح بود.»
🔸پس از درگذشت سيّد ابراهيم، توليت آن مشاهد مشرفه به پسرش سيّد مصطفي و بعد از او به فرزندش سيّد عبّاس رسيد . فرزندان سيّد ابراهيم دمشقي معروف و مشهور به "مستجاب الدعوه هستند.
📚منابع روایت؛
منتخب التواریخ، صفحه ۳۸۸.
#اسرار_الشهادة ، صفحه ٤٠٦.
#مقتل_جامع_مقدم، جلد ۲، صفحه ۲۰۸.
تراجم اعلام النساء، جلد ۲، صفحه ۱۰۳
#حضرت_ رقیه س
#شب_سوم_محرم
✅ @hosenih_maghtal
شب سوم بندانی نیشابوری.mp3
8.15M
✅ روضه شب سوم محرم
🎤 حجت الاسلام #بندانی_نیشابوری
#روضه_صوتی
#شب_سوم
#حضرت_رقیه سلام الله علیها
✅ @hosenih_maghtal
4_5981013058015725529.mp3
2.57M
✅روضه شب سوم محرم ۹۹
🔻استاد #حامد_کاشانی
🔺 روضه #حضرت_رقیه سلام الله علیها
#شب_سوم_محرم
#حضرت_رقیه سلام الله علیها
#روضه_صوتی_امام_حسین علیه السلام
✅ @hosenih_maghtal
1397-135.mp3
9.25M
✅ روضه شب سوم محرم
🎤 حجت الاسلام #میرزامحمدی
#روضه_صوتی
#شب_سوم
#حضرت_رقیه علیه السلام
✅ @hosenih_maghtal
✅حدیث - گریه #یتیم
🔻پيامبر صلي الله عليه و آله:
▪️يا عَلىُّ! اِذا بَكَى الْيَتيمُ اهْتَزَّ الْعَرْشُ، فَيَقولُ اللّه ُ ـ عَزَّ وَ جَلَّ ـ لِجَبْرَئيلَ: وَسِّعْ فِى النّارِ لِمَنْ اَبْكاهُ فَاِنّى اُبكيهِ، وَ وَسِّعْ فِى الْجَنَّةِ لِمَنْ اَضْحَكَهُ فَاِنّى اُضْحِكُهُ؛
📚[وصية النبى صلي الله عليه و آله لعلى عليه السلام (ميراث حديث شيعه، ج 2، ص48، ح198.)]
🔺اى على! هرگاه يتيم بگريد، عرش به لرزه مى افتد، سپس خداوند ـ عزّ و جلّ ـ به جبرئيل مى فرمايد:
آتش دوزخ را براى كسى كه او را گرياند، گسترش بده كه من او را خواهم گرياند. و براى كسى كه او را خنداند در بهشت جايى باز كن كه من او را خندان سازم.
🔻رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ وارد شده كه آن حضرت فرمود :
▪️« ان اليتيم إذا بكى اهتز له العرش؛
وقتي يتيم گريه كند عرش خداوند به لرزه ميافتد».
📚صدوق، ثواب الأعمال، ص 200
🔻فاضل هندي نويسنده كتاب شريف كشف اللثام، حديثي را در كتابش ذكر كرده كه:
🔹رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ فرموده است :
🔺«وقتي يتيم كتك بخورد به جهت گريه او عرش خداوند مي لرزد»
📚الفاضل الهندي, كشف اللثام، چاپ قديم, ج 2, ص 532.
🔻امام صادق(ع) فرموده است:
🔸« إذا بکي اليتيم اهتز له العرش ؛
▪️وقتي يتيم گريه كند عرش خداوند از گريه او به لرزه ميآيد»
📚صدوق, من لايحضره الفقيه, وسائل الشيعه، چاپ آل البيت, ج1, ص188، حر عاملي, وسائل الشيعه، ج 21, ص446. ر.ك: صدوق, المقنع, ص72.
🔻قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله :
▪️ إِنَّ الْیَتِیمَ إِذَا بَکَى اهْتَزَّ لَهُ الْعَرْشُ- فَیَقُولُ الرَّبُّ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى مَنْ هَذَا الَّذِی أَبْکَى عَبْدِیَ- الَّذِی سَلَبْتُهُ أَبَوَیْهِ ؛
🔺رسول خدا –ص- فرمود :
🔹هنگامی که یتیم بگرید عرش به لرزه در می آید ؛ پس خداوند متعال می فرماید :
🔸چه کسی بنده ای که پدرو مادرش را از او گرفته ام می گریاند ؟
📚( بحار الانوار، ج ۷۴ ، ص ۱۵۲ ، باب ۷ ، ما جمع من مفردات کلمات الرسول ص و جوامع کلمه ..... ص : ۱۳۹)
#حدیث_پیامبر ص
#حدیث_امام_صادق ع
#حضرت_رقیه س
#حضرت_عبدالله_بن_حسن علیه السلام
#حضرت_قاسم علیه السلام
#شب_سوم
#شب_پنجم
#شب_ششم
✅ @hosenih_maghtal
✅شهادت حضرت رقیه (س)
🔷شهادت حضرت رقیه (س) در منابع اینگونه شرح داده شده:
🔸عصر روز سه شنبه در خرابه در کنار حضرت زینب(س) نشسته بود. جمعی از کودکان شامی را دید که در رفت و آمد هستند. پرسید: «عمه جان! اینان کجا می روند؟» حضرت زینب(س)فرمود: «عزیزم این ها به خانه هایشان می روند.» پرسید: «عمه! مگر ما خانه نداریم؟» فرمودند: «چرا عزیزم، خانه ما در مدینه است» تا نام مدینه را شنید، خاطرات زیبای همراهی با پدر در ذهن او آمد و بلافاصله پرسید: «عمه! پدرم کجاست؟» فرمود: «به سفر رفته.» طفل دیگر سخن نگفت، به گوشه خرابه رفته زانوی غم بغل گرفت و با غم و اندوه به خواب رفت. پاسی از شب گذشت. ظاهراً در عالم رؤیا پدر را دید. سراسیمه از خواب بیدار شد، مجدداً سراغ پدر را از عمه گرفت و بهانه جویی نمود، به گونه ای که با صدای ناله و گریه او تمام اهل خرابه به شیون و ناله پرداختند. خبر را به یزید رساندند، دستور داد سر بریده پدرش را برایش ببرند. رأس مطهر سید الشهدا را در میان طَبَق جای داده، وارد خرابه کردند و مقابل این دختر قرار دادند. سرپوش طبق را کنار زد، سر مطهر سید الشهدا را دید، سر را برداشت و در آغوش کشید. بر پیشانی و لبهای پدر بوسه زد و آه و ناله اش بلند تر شد، گفت: «پدر جان چه کسی صورت شما را به خونت رنگین کرد؟ پدر جان چه کسی رگهای گردنت را بریده؟ پدر جان «مَن ذَالَّذی أَیتَمَنی علی صِغَرِ سِنِّیِ» چه کسی مرا در کودکی یتیم کرد؟ پدر جان یتیم به چه کسی پناه ببرد تا بزرگ بشود؟ پدر جان کاش خاک را بالش زیر سرم قرار می دادم، ولی محاسنت را خضاب شده به خونت نمی دیدم.»
🔹دختر خردسال حسین(ع) آن قدر شیرین زبانی کرد و با سر پدر ناله نمود تا خاموش شد. همه خیال کردند به خواب رفته. وقتی به سراغ او آمدند، از دنیا رفته بود. شبانه غساله آوردند، او را غسل دادند و در همان خرابه مدفون نمودند.
همچنین در منابع گزارشهایی از چگونگی وفات دختری منسوب به امام حسین(ع) در شام وجود دارد، که برخی از آنان به این شرح اند:
1- نخستین منبعی که ماجرای شهادت دختر خردسالی از امام حسین را در شام مطرح کرده است. کامل بهایی نوشته عمادالدین طبری (۷۰۰ق) است. او نام دختر را ذکر نکرده است. سن او را چهار سال و وفات او را چند روز پس از دیدن سر پدر در خانه یزید گزارش کرده است.
2- ملّا حسین واعظ کاشفی سبزواری (متوفی ۹۱۰ق) محل حادثه را کوشْک (کاخ) یزید و زمان آن را روز دیدن سر بریده ذکر کرده است.
3- فخرالدین طُریحی (م ۱۰۸۵ ق)؛ نخستین کسی است که کودک را سه ساله و سخنانی از او خطاب به پدر گزارش کرده است.
4- محمدحسین ارجستانی در اواخر قرن سیزدهم، نام کودک را زُبیده، سن او را سه سال، محلّ حادثه را خرابه شام گزارش کرده است. ارجستانی پیش از ذکر این حادثه، به حضور دختری از امام حسین به نام رقیه در شام یاد کرده است.
5- شیخ محمدجواد یزدی در اوایل قرن چهاردهم محل حادثه را خرابه شام دانسته است و گفته نام او زُبَیده یا رُقَیه یا زینب یا سَکینه و یا فاطمه بوده است.
#حضرت_رقیه س
#شب_سوم_محرم
✅ @hosenih_maghtal
✅غسل و دفن حضرت رقیه سلام الله علیها
🔸هنگامی که زن غساله بدن حضرت رقیه را غسل میداد، ناگاه دست از غسل کشید و گفت:
▪️سرپرست این اسیران کیست؟
▪️زینب(س) فرمود چه میخواهی زن غساله گفت:
🔺چرا بدن این طفل کبود است، آیا به بیماری مبتلا بوده است؟
🔺حضرت در پاسخ فرمودند:
😭 ای زن او بیمار نبود، این کبودها آثار تازیانه و ضربههای دشمن است
📚(الوقایع والحوادث ج 5 ص81)
#حضرت_رقیه س
#شب_سوم_محرم
✅ @hosenih_maghtal
✅سنگ نوشته مرقد حضرت رقیه (س)
🔷عبد الوهاب بن احمد شافعی مصری معروف به شعرانیمتوفای 973 ه.ق در کتاب المنن باب دهم نقل می کند:
🔶«نزدیک مسجد جامع دمشق بقعه و مرقدی وجود دارد که به مرقد حضرت رقیه سلام الله علیها دختر امام حسین علیه السلام معروف است. بر روی سنگ واقع در درگاه این مرقد این چنین نوشته است:
▪️هذَا البَیتُ بُقعَه شُرِّفَت بِالِ النَّبِی صلی الله علیه و آله و بِنتُ الحُسَینِ الشَّهید علیه السلام رُقَیَّه سلام الله علیها.
▪️ این خانه مکانی است که به ورود آل پیامبر علیهم السلام و دختر امام حسین علیه السلام حضرت رقیه سلام الله علیها شرافت یافته است.»
#شب_سوم_محرم
#حضرت_رقیه س
✅ @hosenih_maghtal
✅شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها
🔸قزوینی در این باره مینویسد : پس از اینکه حضرت رقیه رحلت کردند، یزید دستور داد چراغ و تخته ی غسالی برای غسل ایشان ببرند و پس از غسل حضرت رقیه، ایشان را با همان پیراهن کهنه ای که بر تن داشتند کفن کنند
📚(زینب فروغ تابان کوثر صفحه370 و الخصائص الزینبیه صفحه296)
🔻زن غساله ای را آوردند و آب و کافور برای غسل ایشان آماده نمودند. زنان اهل بیت در آن شب تاریک، آن طفل مصوم را برهنه کردند و روی تخته گذاشتند.
🔹وقتی چشم زن غساله به پیکر نحیف و بی جان حضرت رقیه افتاد دست از غسل دادن کشید و گفت: بزرگ این اسیران کیست؟ حضرت زینب (س) فرمودند چه میخواهی؟ زن غساله از ایشان پرسید بیماری این دختر چه بوده که این چنین تنش کبود است؟ حضرت زینب در جواب فرمودند: ای زن غساله! این دختر بیمار نبود. این کبودی هایی که بر روی بدن او میبینی آثار تازیانه های لشگریان یزید بر بدن از گُل لطیف تر این طفل خردسال است!
📚 (الوقایع و الحوادث ج5 صفحه81)
🔸ذکر این نکته لازم است که در کتاب معالی السبطین آمده است که وقتی برای تعمیر قبر حضرت رقیه (س) پیکر سالم ایشان را از قبر بیرون آوردند هنوز آثار زخم و جراحت تازیانه بر بدن آن حضرت باقی بود:
😭«و کان متنها مجروحة من کثرة الضرب»
📚(معالی السبطین ج2 ص171)
🔻پس از آن زن غساله دوباره مشغول غسل شد و زنان در اطراف پیکر ایشان به گریه و عزاداری پرداختند. سپس پیکر ایشان را کفن کردند و در همان خرابه به خاک سپردند. البته برخی نوشته اند که حضرت رقیه (س) را در همان پیراهن پاره ای که بر تن داشتند کفن کردند
📚(ریاض القدس ج2 ص325)
#حضرت_رقیه س
#شب_سوم_محرم
✅ @hosenih_maghtal
✅زیارتنامه حضرت رقیه سلام الله علیها
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا سَیِّدَتَنـا رُقَیَّةَ، عَلَیْکِ التَّحِیَّةُ وَاَلسَّلامُ وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَکاتُهُ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یـا بِنْتَ رَسُولِ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یـا بِنْتَ اَمیرِ الْمُؤْمِنینَ عَلِیِّ بْنِ اَبی طالِبِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ فاطِمَةَ الزَّهْراءِ سَیِّدَةِ نِسـاءِ الْعالَمینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ خَدیجَةَ الْکُبْرى اُمِّ الْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ وَلِىِّ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا اُخْتَ وَلِىِّ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ الْحُسَیْنِ الشَّهیدِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا الصِّدّیقَةُ الشَّهیدَةِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا الرَّضِیَّةُ الْمَرْضِیَّةُ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا التَّقیّةُ النَّقیَّةُ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا الزَّکِیَّةُ الْفاضِلَةُ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا الْمَظْلُومَةُ الْبَهِیَّةُ، صَلَّى اللهُ عَلَیْکِ وَعَلى رُوحِکِ وَبَدَنِکِ، فَجَعَلَ اللهُ مَنْزِلَکِ وَمَاْواکِ فِى الْجَنَّةِ مَعَ آبائِکِ وَاَجْدادِکِ، الطَّیِّبینَ الطّاهِرینَ الْمَعْصُومینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکُمْ بِما صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَى الدّارِ، وَعَلَى الْمَلائِکَةِ الْحـافّینَ حَوْلَ حَرَمِکِ الشَّریفِ، وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَکاتُهُ، وَصَلَّى اللهُ عَلى سَیِّدِنا مُحَمَّد وَآلِهِ الطَّیِّبینَ الطّاهِرینَ وَسَلَّمَ تَسْلیماً بِرَحْمَتِکَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ.
😭تنها سه ماهِ آخر عمر سه ساله اش...
😭اندازه سه قرن فراز و نشیب داشت...
#حضرت_رقیه س
#شب_سوم_محرم
✅ @hosenih_maghtal
✅آيا حضرت رقيه (س) در حادثه كربلا وجود داشتند و بعد در گذشتشان در شام صحت دارد؟
✳️پاسخ:
🔹در كتاب «كامل بهائي چنين آمده است:
🔸در كتاب «حاويه» آمده است كه زنان خاندان نبوت در حالت اسيري، حال مرداني را كه در كربلا شهيد شده بودند، بر پسران و دختران آنان پوشيده نگه مي داشتند و به هر كودكي وعده مي دادند كه پدرت به سفر رفته و باز مي گردد.
🔹اين وضع ادامه داشت تا اين كه اسيران را در جوار خانه يزيد جا دادند. در ميان كودكان دختركي بود چهار ساله. اين دختر شبي از خواب بيدار شد و گفت: پدرم حسين كجاست؟
همين الان او را در خواب ديدم و بسيار پريشان بود.
زنان و كودكان همه به گريه افتادند و ناله آنان بلند شد.
يزيد در آن حال خوابيده بود. از صداي ناله آنان از خواب بيدار شد و گفت چه شده است؟
گزارشگران يزيد خبر آوردند كه دختر بچه چهار ساله اي پدرش را مي خواهد. 🔹يزيد دستور داد سر پدرش را براي او بياورند. آن ملعون ها سر امام حسين(ع) را آوردند و در برابر چشمان او نهادند.
🔸آن دختر بچه گفت: اين چيست؟
🔹معلون ها گفتند: سر پدر توست.
😭دختر بچه از مشاهده آن وضع ترسيد و فرياد كشيد. پس از آن به حاب بيماري افتاد و پس از چند روز جان به جان آفرين تسليم كرد (1).
🔶شيخ عباس قمي عماد الدين طبري را جزو علماي بزرگ و مورد اعتماد شيعه معرفي مي كند و همين داستان را در منتهي الامال در حالات امام حسين(ع)، آورده و در پايان داستان مي گويد:
🔷برخي اين خبر را به صورت گسترده نقل كرده اند و مضمون آن را يكي از بزرگان به نظم كشيده و من در اين مقام به همان اشعار اكتفا مي كنم:
▪️يكي نو غنچه اي از باغ زهرا
▪️بجست از خواب نوشين بلبل آسا
▪️ به افغان از مژه خوناب مي ريخت
▪️نه خونابه كه خون ناب مي ريخت
▪️ بگفت اي عمه بابايم كجا رفت
▪️ بدايندم در برم ديگر چرا رفت
▪️مرا بگرفته بود ايندم در آغوش
▪️همي ماليد دستم بر سر و گوش
▪️بناگه گشت غايب از بر من
▪️ببين سوز دل و چشم تر من
براي رعايت اختصار همه اشعار را نياورديم مي توانيد به خود منتهي الامال مراجعه كنيد. (2)
🔻نام اين دختر بچه چهار ساله رقيه است.
🔶 هم چنین سليمان بن ابراهيم قُندوزي حنفي در كتاب خود به نام «ينابيع الموده» در جلد دوم، بابي دارد در شهادت حضرت امام حسين(ع). در اين باب، از «مقتل ابي محتف» مطالبي را درباره امام حسين(ع) آورده است.
▪️«و من كلام له عند وداعه مع اهله: اللهم انك شاهد علي هؤلاء القوم الملاعين انّهم عمدوا ان لا يبقون من ذرية رسولك... ثم نادي: يا امّ كلثوم! و يا سكينة! و يا رقيّه! و يا زينب! يا اهل بيتي عليكنّ منّي السّلام...»(3)
همین مطلب به نقل از صاحب ینابیع الموده آمده اسات(5-4)
🔷صاحب کشف الغمه ميگويد:
قال كمال الدين: كان له من الاولاد ذكورا و اناثا عشرة، ستة ذكور و اربع اناث.
🔶كمال الدين ميگويد: امام حسين ده فرزند داشت. شش پسر و چهار دختر. كمالالدين از دخترها زينب، فاطمه و سكينه را نام برد و چهارمي را نام نميبرد، (6)
🔶علامه مجلسی نيز همين حرف را از كمال الدين بني طلحه نقل كرده است.(7)
🔷نويسنده كتاب ناسخ التواریخ آورده است: محمد بن طلحه شافعي در «مطالب السؤل» ميگويد: امام حسين(ع) چهار دختر داشت: فاطمه، سكينه، زينب و چهارمي را نام نبرده است.(8)
🔷شیخ بهایی معتقد است:
در كتاب «حاوية در مثالب معاوية» آمده است كه زنان خاندان نبوت در حالت اسيري، حال مرداني را كه در كربلا شهيد شده بودند، مخفي ميداشتند و به پسران و دختران آنان ميگفتند: پدرتان به سفر رفته و برميگردد. پس از آنكه به دستور يزيد زنان و كودكان اسير را در جوار خانه يزيد جاي دادند، در ميان آنان دختركي چهار ساله شبي خواب ديد. از خواب بيدار شد و گفت: بابام حسين كجاست؟ همين الآن او را در خواب ديدم و خيلي هم پريشان بود. زنان و كودكان، همه به گريه افتادند. سر و صداي گريه يزيد را از خواب بيدار كرد. يزيد گفت: چه خبر است؟ گفتند: بچهاي پدرش را ميخواهد و براي همين زنان و كودكان گريه ميكنند. يزيد دستور داد: سر پدرش را ببريد و در كنار او بگذاريد. مأموران يزيد سر امام حسين را آوردند و در برابر چشمان آن بچه قرار دادند.
دختر چهار ساله وقتي نگاهش به آن سر افتاد ترسيد و فريادي برآورد و پس از آن بيمار شد و وفات كرد.(9)
✳️جناب شيخ عباس قمي در منتهي الامال، عين عبارات كامل بهائي را نقل كرده است و اشعاري را هم كه در كامل است، آورده است.(10)
🔷آنچه در «كامل بهائي» آمده، نشان ميدهد دختري از امام حسين(ع) در شام وفات كرده است و در مآخذ تاريخي ديگر آمده است كه امام حسين(ع) دختري به نام رقيه دارد.
بر اين اساس ميتوان گفت: آن دختر كه در شام وفات كرد، همين رقيه است.
🔸البته رقيه همسر مسلم بن عقيل كه دختر حضرت علي(ع) است، جزو اسيران بود و او هم در شام وفات كرده است. با اين حساب، در شام دست كم دو نفر به نام رقيه مدفون هستند. يكي دختر چهار ساله امام حسين(ع) و ديگري همسر مسلم بن عقيل.
🔹در كتاب «منتخب التواريخ آمده است: يكي از قبوري كه در شام واقع است، قبر حضرت رقيه بنت الحسين(ع) است. (11).
بنابراين، جايي براي تشكيك نيست.
📚پی نوشت ها:
1. حسن بن علي بن محمد بن علي بن حسن طبري، معروف به عماد الدين طبري، جزء دوم، فصل سوم، باب 25، چاپ شيخ عبدالكريم تبريزي، يك مجلدي، ص 179
2. منتهی الامال،مقصد چهارم، فصل هشتم، ص 807، چاپ هجرت، چاپ اول، 1374.
3. سليمان بن ابراهيم قُندوزي حنفي ،ینابیع الموده، جلد دوم ص 416 چاپ هفتم، سال 1371 هجري شمسي، از انتشارات «الشّريف الرّضي» قم.
4. قاضي نور الله حسيني مرعشي شوشتري ،احقاق الحق، جلد يازدم ، ملحقات،
5. كتاب احقاق الحق، نوشته قاضي نور الله حسيني مرعشي شوشتري است. حضرت آيةالله نجفي مرعشي، بر اين كتاب تعليقات و ملحقاتي دارد. اين تعليقات و ملحقات بسيار مهم است. كتابخانه آيةالله نجفي مرعشي اين كتاب را به چاپ رسانده است. در مسائل اختلافي بين شيعه و سني، داور خوبي است. اين كتاب به زبان عربي است.
6. كشف الغمه» جلد دوم، چاپ اول، تبريز، 1381 هجري قمري، ص 38.
7. بحارالانوار، ج 45، ص 331.
8. «ناسخ التواريخ»، سيد الشهداء ، . ص 238،چاپ سوم جلد چهارم.
9. حسن بن علي بن محمد بن علي بن حسن طبري، معروف به عماد الدين طبري ، «كامل بهائي» ، ص 179، ج دوم، چاپ اول، قم، مؤسسه طبع و نشر قم، 1376 شمسي .
10. شیخ عباس قمی، منتهی الامال،ج اول، ص 807، فصل هشتم، ورود اهل بيت(ع) به مجلس يزيد، انتشارات هجرت،.
11. ناسخ التواریخ جلد چهارم،ص 388 چاپ اول.
#حضرت_رقیه س
#شب_سوم_محرم
✅ @hosenih_maghtal
May 11
هدایت شده از حسینیه مقتل
✅ علت گریه امام حسن (ع) هنگام شهادت
🔻امام حسن (ع) به هنگام شهادت می گریست.
شخصی از آن حضرت پرسید: شما چرا گریه می کنید؟
🔺زیرا نسبتی که شما با رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم دارید کسی ندارد و بیست بار پیاده حج بجا آوردی و سه بار مالت را با خدا تقسیم کردی؟
▪️قال علیهالسلام:
▪️انما أبکی لخصلتین لهول المطلع و فراق الأحبة(۱)
🔻امام حسن علیهالسلام فرمود:
🔹برای دو مورد گریه میکنم:
▫️برای هراس از لحظه ی دیدار و دیگری جدایی یاران.
🔺و در حدیث دیگری آمده است: امام حسین علیهالسلام از امام حسن علیهالسلام پرسید:
🔸 چرا بیتابی می کنی؟ با اینکه بر پدرانت رسول خدا و علی علیهالسلام و مادرانت فاطمه و خدیجه و داییهایت قاسم و طاهر و بر عموهایت حمزه و جعفر وارد می شوی؟.
▪️قال علیهالسلام:
▪️یا أخی ما جزعی الا أنی أدخل فی أمر لم أدخل فی مثله و أری خلقا من خلق الله لم أر مثلهم قط(۲)
🔺امام حسن علیهالسلام فرمود:
🔹برادرم! بی تابی من جز برای آن نیست که وارد فضایی می شوم که تاکنون وارد چنین فضایی نشده ام و آفریدگانی از خلق خدای می بینم که هرگز چون آنها را ندیده ام.
🔻و در حدیث دیگری آمده است: از امام علیهالسلام علت گریه اش را پرسیدند.
▪️قال علیهالسلام:
▪️انی أسلک طریقا لم أسلکها، و أقدم علی سید لم أره(۳)
🔸امام حسن علیهالسلام فرمود:
🔹من رهسپار راهی هستم که تاکنون گام در آن ننهاده ام و مهمان بزرگواری هستم که ندیدمش.
📚منابع:
(۱): بحارالانوار، ج ۶؛ ص ۱۵۹
(۲): تاریخ چهارده معصوم علیهمالسلام، ص ۴۰۴
(۳): حلیة الابرار؛ ج ۴، ص ۵۸
#هفتم_ماه_صفر
#حدیث_امام_حسن_مجتی ع
#امام_حسن_مجتبی ع
#بیست_و_هشت_صفر
✅ @hosenih_maghtal
هدایت شده از حسینیه مقتل
✅ روایت منع عایشه از دفن امام حسن مجتبی(ع)
🔻در کتاب کافی آمده است:
🔹محمد بن مسلم گوید شنیدم امام باقر (علیهالسّلام) میفرمود:
🔸هنگامی که حسن بن علی (علیهالسّلام) به حالت احتضار درآمد، به برادرش حسین (علیهالسّلام) فرمود:
🔹«برادرم! به تو وصیتی میکنم، آن را حفظ کن، زمانی که من از دنیا رفتم، جنازهام را آماده دفن کن، سپس مرا به سوی رسول خدا (صلّیاللَّهعلیهوآله) ببر تا با او تجدید عهدی کنم، آنگاه مرا به جانب مادرم فاطمه (علیهاالسّلام) برگردان، سپس مرا ببر و در بقیع دفن کن و بدان که از طرف حمیرا، (عایشه) که مردم از زشتکاری و دشمنی او با خدا و پیغمبر و ما خاندان آگاهند، مصیبتی به من میرسد»
🔺وقتی امام حسن (علیهالسّلام) وفات کرد و روی تابوتش گذاردند، او را به جایی که پیغمبر (صلّیاللَّهعلیهوآله) بر جنازهها نماز میخواند بردند، امام حسین بر جنازه نماز گذارد و زمانی که نمازش تمام شد داخل مسجدش بردند، هنگامی که بر سر قبر رسول خدا (صلّیاللَّهعلیهوآله) نگهش داشتند، به عایشه خبر بردند و به او گفتند، بنیهاشم جنازه حسن بن علی (علیهماالسّلام) را آوردهاند تا در کنار رسول خدا (صلّیاللَّهعلیهوآله) دفن کنند، عایشه بر استری زین کرده نشست و سریع خود را به آن جا رساند ـ
✳️او نخستین زنی بود که بعد از اسلام بر زین نشست ـ و ایستاد و گفت:
🔸فرزند خود را از خانه من بیرون برید، که نباید در اینجا چیزی دفن شود و حجاب پیغمبر (صلّیاللَّهعلیهوآله) دریده شود.
🔺حسین بن علی (صلواتاللَّهعلیهما) فرمود:
🔹تو و پدرت از پیش حجاب پیغمبر (صلّیاللَّهعلیهوآله) را دریدید و تو در خانه پیغمبر کسی را در آوردی که دوست نداشت نزدیک او باشد (مقصود ابوبکر و عمر است) و خدا از این کار، از تو باز خواست میکند.
همانا برادرم به من امر کرد که جنازهاش را نزدیک پدرش رسول خدا (صلّیاللَّهعلیهوآله) ببرم تا با او تجدید عهد کند و بدان که برادر من از همه مردم به خدا و رسولش و معنی قرآن داناتر بود و نیز او داناتر از این بود که پرده رسول خدا (صلّیاللَّهعلیهوآله) را پاره کند، زیرا خدای تبارک و تعالی می فرماید:
▪️«ای کسانی که ایمان آوردهاید! تا به شما اجازه ندادهاند به خانه پیغمبر وارد نشوید.»
▫️و تو بدون اجازه پیغمبر، مردانی را به خانه او راه دادی.
خدای (عزّوجلّ) فرماید: «ای کسانی که ▪️ایمان آوردهاید! صدای خود را فراتر از صدای پیامبر نکنید» در صورتی که به جان خودم سوگند که تو به خاطر پدرت و فاروقش (عمر) بغل گوش پیغمبر (صلّیاللَّهعلیهوآله) کلنگها زدی؛ با آنکه خدای (عزّوجلّ) فرموده: «آنها که صدای خود را نزد رسول خدا کوتاه میکنند همان کسانی هستند که خداوند دلهایشان را برای تقوا خالص نموده» به جان خودم که پدرت و فاروقش به سبب نزدیک کردن خودشان را به پیغمبر (صلّیاللَّهعلیهوآله) او را آزار دادند و آن حقی را که خدا با زبان پیغمبرش به آنها امر کرده بود، رعایت نکردند؛ زیرا خدا مقرر فرموده که آنچه نسبت به مؤمنین در حال زنده بودنشان حرام است در حال مرده بودن آنها هم حرام است، به خدا ای عایشه! اگر دفن کردن حسن نزد پدرش رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) که تو آن را نمیخواهی، از نظر ما خدا آن را جایز کرده بود، میفهمیدی که او در آنجا دفن میشد (ولی افسوس که کلنگ زدن نزد گوش پیغمبر از نظر ما جایز نیست)
🔹سپس محمد بن حنفیه رشته سخن به دست گرفت و فرمود: ای عایشه! یک روز بر استر مینشینی و یک روز (در جنگ جمل) بر شتر مینشینی؟! تو به علت دشمنی و عداوتی که با بنیهاشم داری، نه مالک نفس خودت هستی و نه در زمین قرار میگیری.
🔸عایشه رو به او کرد و گفت: پسر حنفیه! اینها فرزندان فاطمهاند که سخن میگویند، تو چه می گویی؟!
حسین (علیهالسّلام) به او فرمود: محمد را از بنی فاطمه به کجا دور می کنی، به خدا که او زاده سه فاطمه است:
۱. فاطمه دختر عمران بن عائذ بن عمرو بن مخزوم (مادر ابوطالب)
۲. فاطمه بنت اسد بنهاشم (مادر امیرالمؤمنین (علیهالسلام))
۳. فاطمه دختر زائدة بن اصم بن رواحة بن حجر بن عبد معیص بن عامر (مادر عبدالمطلب)
عایشه به امام حسین (علیهالسّلام) گفت: پسر خود را دور کنید و ببریدش که شما مردمی هستید که همواره به دنبال دشمنی کردن هستید.
✳️پس حسین (علیهالسّلام) به جانب قبر مادرش رفت و جنازه امام حسن (ع)را در بقیع دفن کرد.
📚منبع:
▫️اصول کافی، ج۱، ص۳۰۲
#هفتم_ماه_صفر
#امام_حسن_مجتبی ع
#بیست_و_هشت_صفر
#حدیث_امام_باقر ع
✅ @hosenih_maghtal
هدایت شده از حسینیه مقتل
✅مواعظ مهم امام حسن مجتبی (علیه السلام) در ساعات پایانی عمر
📚 كفاية الأثر في النص على الأئمة الإثني عشر، علی بن محمد خزاز رازی، ص: 226 -229
🔸حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ وَهْبَانَ الْبَصْرِيُّ قَالَ حَدَّثَنِي دَاوُدُ بْنُ الْهَيْثَمِ بْنِ إِسْحَاقَ النَّحْوِيُّ قَالَ حَدَّثَنِي جَدِّي إِسْحَاقُ بْنُ الْبُهْلُولِ بْنِ حَسَّانَ قَالَ حَدَّثَنِي طَلْحَةُ بْنُ زَيْدٍ الرَّقِّيُّ عَنِ الزُّبَيْرِ بْنِ عَطَا عَنْ عُمَيْرِ بْنِ هَانِي العيسي [الْعَبْسِيِ] عَنْ جُنَادَةَ بْنِ أَبِي أميد [أُمَيَّةَ] قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ ع فِي مَرَضِهِ الَّذِي تُوُفِّيَ فِيهِ وَ بَيْنَ يَدَيْهِ طَشْتٌ يُقْذَفُ فِيهِ الدَّمُ وَ يَخْرُجُ كَبِدُهُ قِطْعَةً قِطْعَةً مِنَ السَّمِّ الَّذِي أَسْقَاهُ مُعَاوِيَةُ (لَعَنَهُ اللَّهُ) فَقُلْتُ يَا مَوْلَايَ مَا لَكَ لَا تُعَالِجُ نَفْسَكَ فَقَالَ يَا عَبْدَ اللَّهِ بِمَا ذَا أُعَالِجُ الْمَوْتَ قُلْتُ إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ
ثُمَّ الْتَفَتَ إِلَيَّ وَ قَالَ وَ اللَّهِ إِنَّهُ لِعَهْدٌ عَهِدَهُ إِلَيْنَا رَسُولُ اللَّهِ ص أَنَّ هَذَا الْأَمْرَ يَمْلِكُهُ اثْنَا عَشَرَ إِمَاماً مِنْ وُلْدِ عَلِيٍّ ع وَ فَاطِمَةَ ع مَا مِنَّا إِلَّا مَسْمُومٌ أَوْ مَقْتُولٌ ثُمَّ رُفِعَتِ الطَّشْتُ وَ اتَّكَأَ ص فَقُلْتُ عِظْنِي يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ قَالَ نَعَمْ اسْتَعَدَّ لِسَفَرِكَ وَ حَصِّلْ زَادَكَ قَبْلَ حُلُولِ أَجَلِكَ وَ اعْلَمْ أَنَّهُ تَطْلُبُ الدُّنْيَا وَ الْمَوْتُ يَطْلُبُكَ وَ لَا كمل [تَحْمِلْ هَمَ] يَوْمِكَ الَّذِي له باب [لَمْ يَأْتِ] عَلَى لومك [يَوْمِكَ] الَّذِي أَنْتَ فِيهِ وَ اعْلَمْ أَنَّكَ لَا تَكْسِبُ مِنَ الْمَالِ شَيْئاً فَوْقَ قُوتِكَ إِلَّا كُنْتَ فِيهِ خَازِناً لِغَيْرِكَ وَ اعْلَمْ أَنَّ فِي حَلَالِهَا حِسَاباً وَ حَرَامِهَا عِقَاباً وَ فِي الشُّبُهَاتِ عِتَابٌ فَأَنْزِلِ الدُّنْيَا بِمَنْزِلَةِ الْمَيْتَةِ خُذْ مِنْهَا مَا يَكْفِيكَ فَإِنْ كَانَ ذَلِكَ حَلَالًا كُنْتَ قَدْ زَهِدْتَ فِيهَا وَ إِنْ كَانَ حَرَاماً لَمْ تَكُنْ قَدْ أَخَذْتَ مِنَ الْمَيْتَةِ وَ إِنْ كَانَ الْعِتَابَ فَإِنَّ الْعِقَابَ يَسِيرٌ وَ اعْمَلْ لِدُنْيَاكَ
كَأَنَّكَ تَعِيشُ أَبَداً وَ اعْمَلْ لِآخِرَتِكَ كَأَنَّكَ تَمُوتُ غَداً وَ إِذَا أَرَدْتَ عِزّاً بِلَا عَشِيرَةٍ وَ هَيْبَةً بِلَا سُلْطَانٍ فَاخْرُجْ مِنْ ذُلِّ مَعْصِيَةِ اللَّهِ إِلَى عِزِّ طَاعَةِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ إِذَا نَازَعَتْكَ إِلَى صُحْبَةِ الرِّجَالِ حَاجَةٌ فَاصْحَبْ مَنْ إِذَا صَحِبْتَهُ زَانَكَ وَ إِذَا خَدَمْتَهُ صَانَكَ وَ إِذَا أَرَدْتَ مِنْهُ مَعُونَةً فاتك [أَعَانَكَ] وَ إِنْ قُلْتَ صَدَّقَ قَوْلَكَ وَ إِنْ صُلْتَ شَدَّ صَوْلَكَ وَ إِنْ مَدَدْتَ يَدَكَ بِفَضْلٍ جَدَّهَا [مَدَّهَا] وَ إِنْ بَدَتْ مِنْكَ ثُلْمَةٌ سَدَّهَا وَ إِنْ رَأَى مِنْكَ حَسَنَةً عَدَّهَا وَ إِنْ سَأَلْتَهُ أَعْطَاكَ وَ إِنْ سَكَتَّ عَنْهُ ابْتَدَأَكَ وَ إِنْ نَزَلَتْ بِكَ أَحَدُ الْمُلِمَّاتِ أسألك [وَاسَاكَ] مَنْ لَا يَأْتِيكَ مِنْهُ الْبَوَائِقُ وَ لَا يَخْتَلِفُ عَلَيْكَ مِنْهُ الطَّوَالِقُ وَ لَا يَخْذُلُكَ عِنْدَ الْحَقَائِقِ وَ إِنْ تَنَازَعْتُمَا مُنْفِساً آثَرَكَ قَالَ ثُمَّ انْقَطَعَ نَفَسُهُ وَ اصْفَرَّ لَوْنُهُ حَتَّى خشت [خَشِيتُ] عَلَيْهِ وَ دَخَلَ
الْحُسَيْنُ ص وَ الْأَسْوَدُ بْنُ أَبِي الْأَسْوَدِ فَانْكَبَّ عَلَيْهِ حَتَّى قَبَّلَ رَأْسَهُ وَ بَيْنَ عَيْنَيْهِ ثُمَّ قَعَدَ عِنْدَهُ وَ تَسَارَّا جَمِيعاً فَقَالَ أَبُو الْأَسْوَدِ إِنَّا لِلَّهِ إِنَّ الْحَسَنَ قَدْ نُعِيَتْ إِلَيْهِ نَفْسُهُ وَ قَدْ أَوْصَى إِلَى الْحُسَيْنِ ع وَ تُوُفِّيَ ص فِي يَوْمِ الْخَمِيسِ فِي آخِرِ صَفَرٍ سَنَةَ خَمْسِينَ مِنَ الْهِجْرَةِ وَ لَهُ سَبْعٌ وَ أَرْبَعُونَ سَنَةً.
🔹از جنادة بن أبى اميه حديث كند كه گفت:وارد شدم بر حسن بن على عليه السّلام در آن مرضى كه به آن ارتحال فرمود، و در پيش روى او طشتى بود كه در آن خون ريخته بود، و
🔸جگر حضرت در اثر زهرى كه معاوية بن أبى سفيان- خدايش لعنت كند- به آن حضرت خورانده بود قطعه قطعه بيرون میآمد، عرض كردم: اى مولاى من! چرا خود را معالجه نمیكنى؟
🔹فرمود: اى ابا عبد اللَّه مرگ را به چه چيز علاج كنم. گفتم: انّا للَّه و انّا اليه راجعون سپس حضرت به جانب من توجه كرده فرمود:
🔸به خدا سوگند اين پيمانى است كه رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله با من فرموده كه اين امر (امامت) را دوازده نفر پيشوا و امام از فرزندان على و فاطمه مالك شوند،
✳️و هيچ يك از ما نيست جز اين كه يا به زهر و يا به شمشير كشته شود (و به مرگ عادى از دنيا نخواهيم رفت)
😭سپس طشت را از نزد حضرت برداشتم و حضرت تكيه فرم
ود،
✳️جناده گويد: به وى عرض كردم: اى فرزند رسول خدا مرا موعظه فرما.
▪️فرمود: آرى، مهياى مسافرت (آخرت) شو، و توشه آن را پيش از رسيدن اجل فراهم نما،
▪️و بدان كه تو دنيا را طلب نمايى و مرگ تو را میطلبد،
▪️و اندوه و غصه روزى را كه نيامده در روزى كه در آن هستى به خود راه مده،
▪️و بدان كه در آنچه بيش از قوت خود مال فراهم كنى خزينه دار ديگران خواهى بود؛
▪️و بدان كه در حلال دنيا حساب و در حرام آن عقاب و در شبهه ناك هايش عتاب (و سرزنش) است.
▪️پس دنيا را مانند مردارى قرار ده، و بگير از آن به مقدارى كه تو را بی نياز كند.
▪️اگر حلال باشد در آن زهد ورزيده اى، (و بيش از احتياج از اين مردار مصرف ننمودهاى)، و اگر حرام باشد از مردارى برگرفته اى (و خوردن مردار در صورت ناچارى به مقدار ضرورت مباح است) و اگر مورد سرزنش و عتاب باشد (يعنى شبههناك باشد، هموار كردن كمى) سرزنش آسان است.
▪️و براى دنياى خود چنان كار كن كه گويى هميشه زندگانى خواهى كرد.
▪️و براى آخرت طورى كار كن كه گويى فردا خواهى مرد؛
▪️و هر گاه بخواهى بدون (داشتن فاميل زياد) و عشيره عزيز گردى، و بدون داشتن سلطنت (مانند سلاطين) مهابت و بزرگى داشته باشى، از ذلت نافرمانى حق تعالى بيرون آى و به سوى عزّت فرمانبرداريش وارد شد،
▪️و هر گاه نياز و احتياج تو را به گرفتن رفيقى وادار نمود،
🔻با كسى رفاقت كن كه گاه همراهيش تو را زينت دهد (يعنى كردار و رفتارش در موقع همراهى با تو نزد ديگران موجب آبروى تو گردد و مانند زينتى براى تو باشد)
🔻و هر گاه خدمت او كردى (آبروى) تو را حفظ كند
🔻و اگر از او كمك خواستى تو را كمك كند،
🔻هر گاه سخن گويى گفتارت را تصديق كند،
🔻و هر زمان بر دشمن حمله كنى تو را تقويت كند،
🔻و اگر دست كمك به سويش دراز كردى تو را مدد كند،
🔻و اگر در كارت شكستى پيدا شود برطرف كند،
🔻و هر گاه نيكى از تو بيند فراموش نكند، اگر دست مسألت به سويش دراز كنى از عطايش محرومت ننمايد، و اگر به زبان نياورى او در عطا پيشدستى كند،
🔻و هر گاه سختیها و بلاها به او رو آورد مبتلاشدنش تو را بدحال كند،
🔻رفاقت كن با كسى كه از ناحيه او به تو گرفتارى و بلايى نرسد،
🔻و به واسطه او در روشها انحرافى پيدا نشود،
🔻و اگر گاه تقسيم (مال يا غير آن) ميان شما نزاعى درگير شد تو را بر خويش
مقدّم دارد.
✳️جناده گويد: پس نفس حضرت به شماره افتاد و رنگ مباركش زرد شد به طورى كه بر آن حضرت ترسناك شدم،
🔹(در اين هنگام) حضرت امام حسين عليه السّلام و اسود بن أبى الاسود (يكى از اصحاب رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله) وارد شدند آن حضرت امام حسن را در برگرفت و سر مباركش و ميان دو ديدگانش را بوسيد و نزدش نشست، پس مقدارى آهسته با هم صحبت كردند، ابو الاسود گفت:
إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ امام حسن عليه السّلام خبر مرگ خود را به برادرش میدهد، پس حضرت به برادرش امام حسين عليه السّلام وصيت فرمود، و در روز پنج شنبه آخر ماه صفر سال پنجاه هجرى از دنيا رحلت فرمود، و در آن وقت عمر مباركش چهل و هفت سال بود و در بقيع مدفون گرديد.
#امام_حسن_مجتبی علیه السلام
#بیست_و_هشت_صفر
#هفتم_ماه_صفر
✅ @hosenih_maghtal
هدایت شده از حسینیه مقتل
✅ #امام_حسن_مجتبی (ع) از نگاه معصومین(ع)
🔷 #حدیث_پیامبر اعظم(ص)
🔻«هر که دوست دارد سرور جوانان اهل بهشت را ببیند ، حسن بن علی(ع) را بنگرد».[2]
🔻«حسن و حسین پسران من هستند. کسی که به آنان مهر ورزد، مرا دوست داشته است و کسی که به من مهر ورزد، خداوند او را دوست خواهد داشت و کسی که مورد مهر خداوند باشد، او را وارد بهشت می کند و کسی که این دو را دشمن دارد، مرا دشمنی ورزیده است و کسی که به من دشمنی کند، خداوند او را دشمن می دارد و چنین کسی را خداوند به رو در آتش درآورد».[3]
🔻«هر که خواهان آن است که به دستاویز محکم خدا چنگ زند ـ همان که خداوند از آن در کتابش یاد کرده است ـ باید به علی بن ابی طالب و حسن و حسین مهر ورزد و ولایت آنان را داشته باشد؛ زیرا خدای ـ تبارک و تعالی ـ آن دو را از بالای عرش خود دوست دارد».[4]
🔻«امام حسن گل خوشبو و برگزیده من از دنیاست. همانا این پسرم آقایی است که خداوند به سبب او بین دو گروه از مسلمانان را سازش می دهد. خدایا من او را دوست دارم و به دوست دار او نیز مهر می ورزم».[5]
🔻«بهشت مشتاق چهار تن از خاندان من است که خداوند آنان را دوست دارد و مرا نیز به مهرورزی به آنان فرمان داده است و عبارتند از: علی بن ابی طالب(ع)، حسن(ع)، حسین(ع) و مهدی(عج) و او همان کسی است که عیسی بن مریم(ع) پشت سرش نماز می گزارد».[6]
🔻«زمانی حسن بن علی(ع) در آغوش رسول خدا(ص) بود که سربلند نمود و گفت: پدرجان کسی که بعد از رحلت تان شما را زیارت کند چه پاداشی دارد؟ فرمود: پسرم کسی که بعد از وفاتم مرا زیارت کند، پاداش او بهشت است. کسی که پدرت را بعد از وفاتش زیارت کند، پاداش او بهشت است. کسی که برادرت را بعد از وفاتش زیارت کند، پاداش او بهشت است و کسی که تو را بعد از وفاتت زیارت کند، پاداش او بهشت است».[7]
🔻رسول اعظم(ص) فرمود: «حسن از من است و من نیز از اویم. هر که حسن را دوست داشته باشد خدا نیز او را دوست می دارد».[8]
🔶#حدیث_امام_باقر (ع)
✳️🔻«امام حسین(ع) به لحاظ بزرگ داشت مقام امام حسن(ع) در برابر او سخن نمی گفت».[9]
🔷#حدیث_امام_صادق (ع)
🔻«پدرم از پدرش برایم روایت کرد که حسن بن علی(ع) در عبادت و زهد و فضیلت سرآمد مردم زمان خود بود. در موسم حج راه را پیاده ـ و بسا که با پای برهنه ـ طی می کرد. چون از مرگ و قبر سخن به میان می آمد می گریست؛ با ذکر حشر و برانگیخته شدن و عبور از صراط می گریست؛ هنگامی که از عرض اعمال بر خدای متعال سخن می رفت، اشک راه گلویش را می گرفت و مدهوش می شد؛ هنگامی که برای نماز برمی خاست در برابر خدای صاحب عزت و شوکت اندامش می لرزید؛ چون از بهشت و جهنم یاد می شد مانند مارگزیده به خود می پیچید و از خدا بهشت را درخواست می کرد و از آتش دوزخ به او پناه می برد. همچنین هنگامی که کتاب خدای صاحب عزت و جلال را می خواند، هرگاه که به «ای ایمان آورندگان» می ر سید، می فرمود: «آری خدایا آری» همچنان که دیده نشد آن حضرت در تمامی احوال و حالات خود جز به ذکر خدای سبحان مشغول باشد. او راستگوترین مردم و سخنورترین شان بود».[10]
🔻امام صادق(ع) فرمود: «امام حسن(ع) شبیه ترینِ مردم به رسول خدا(ص) در خلقت و آقایی و شرافت و سیره و رفتار بود».[11]
🔷امام حسن(ع) در نگاه پیامبر(ص)
🔴ـ روزی پیامبر، حسنِ کوچکش را میان کودکان در حال بازی دید. بی درنگ به سوی او رفت و او را در آغوش کشید و فرمود:
«حسنٌ فی رأنا بینه، أحبَّ اللهُ فَیْ أَحَبَّه؛ حسن از من است و من از حسن هستم، خداوند دوست خواهد داشت هر کس را که او را دوست بدارد».[12]
🔵ـ پیامبر مهربانی ها درباره امام حسن(ع) فرمود:
«لَوْ کانَ الْعَقْلُ رَجُلاً، لَکانَ الْحَسَن؛
اگر قرار بود عقلْ خود را به صورت انسانی نشان دهد، به صورت حسن جلوه می کرد».[13]
⚫️ـ أسلَم غلام آزاد شده عمر می گوید: حسن و حسین(ع) را روی شانه های پیامبر دیدم، به آنها گفتم: پیامبر مرکب نیکویی برای شماست و پیامبر در پاسخ فرمود:
«وَ نِعْمَ الْفارِسانِ هُما؛ و این دو کودک سواران خوبی هستند».[14]
⚪️ـ ابوهریره می گوید: روزی حسن(ع) به محضر مبارک پیامبر آمد و در کنار رسول خدا(ص) نشست. رسول خدا(ص) دهانش را به نشانه محبت بر دهان حسن(ع) می نهاد و سه بار فرمود:
«أَللّهَمَّ إنّی اُحِبُّهُ و اُحِبُّ مَن یُحِبُّهُ؛ خدایا من حسن را دوست دارم و همچنین آن کسی که حسن را دوست بدارد، دوست دارم».[15]
🔵ـ جابر روایت می کند: رسول خدا(ص) را دیدم که با یک دست، دستِ حسن(ع) و با دست دیگر دست حسین(ع) را گرفته بود و می فرمود: «همانا این دو پسرم را در کودکی تربیت نمودم... و از درگاه خداوند برای آنها درخواست نمودم تا آنها را پاک و پاکیزه قرار دهد، و خداوند به این خواسته من پاسخ مثبت داد». [16]
🔴ـ روزی پیامبر به امام حسن(ع) فرمود: «تو از نظر صورت و سیرت، مانند من هستی».[17]
📚منابع:
[2]. چهل حدیث در فضایل امام حسن(ع)، معاونت فرهنگی وزارت ارشاد اسلامی، 1374، ص 11.
[3]. همان، ص 15.
[4] . همان، ص 30.
[5]. همان، ص 42.
[6]. همان، ص 72.
[7]. همان، صص 21 و 22.
[8]. بحارالانوار، ج 43، ص 306.
[9]. همان، ص 42.
[10]. همان، صص 23 ـ 25.
[11]. شیخ مفید، الارشاد، ج 2، ص 5.
[12]. اعیان الشیعه، ج 1، ص 564.
[13]. فرائد السّمطین، ج 2، ص 68.
[14]. بحارالانوار، ج 43، ص 285.
[15]. همان، ص 266.
[16]. همان، ص 276.
[17]. هاشم معروف حسینی، سیر الائمة الاثنی عشر، ج 1، ص 463.
#امام_حسن_مجتبی ع
#هفتم_ماه_صفر
#بیست_و_هشت_صفر
✅ @hosenih_maghtal
✅شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام ۷ یا ۲۸ صفر؟
🔹از دیرباز در حوزهی نجف، هفتم صفر را روز شهادت امام مجتبی علیه السلام میدانند و شیعیان عراق و سایر کشورها نیز در این روز برای سبط اکبر؛ امام مجتبی علیه السلام اقامه عزا میکنند.
🔸در ایران شهادت سبط اکبر ع ۲۸ صفر است همزمان با رحلت پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله و سلم. در بین شیعیان، دو قول برای روز شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام نقل شده است:
🔻28صفر، براساس نقل شیخ کلینی و شیخ مفید و شیخ طبرسی. رضوان الله علیهم.
🔺7صفر، بر اساس نقل شهید اول، کفعمی، شیخ بهایی، علامه مجلسی، مرحوم صاحب جواهر، شیخ کاشف الغطاء و محدث قمی رضوان الله علیهم.
که به دلیل بیشتر بودن تعداد و اعتبار راویان از قول قبلی قویتر است.
✳️ حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی موسس معظم حوزه علمیه قم فقط هفتم صفر برای امام مجتبی علیه السلام اقامه عزا میکردند و به امر ایشان در آن روز بازار هم برای اقامه عزا تعطیل میشده و هنوز هم در برخی از بیوت مراجع در قم روز هفتم صفر برای امام مجتبی علیه السلام روضه برپا میشود.
استاد فقید آیةالله مجتهدی رحمه الله تقیّد داشت در روز هفتم صفر مجلس روضه تشکیل شود و روضه امام مجتبی علیه السلام خوانده شود.
#امام_حسن_مجتبی ع
#هفتم_ماه_صفر
#بیست_و_هشت_صفر
✅ @hosenih_maghtal