eitaa logo
حسینیه مقتل
5.4هزار دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
358 ویدیو
63 فایل
تماس با مدیر : @mostafapi1 حسینیه مقتل در تلگرام: https://t.me/hosenih_maghtal حسینیه مقتل در ایتا: eitaa.com/hosenih_maghtal 🔻 پیج حسینیه مقتل در اینستاگرام : https://www.instagram.com/payegahe_hoseinieh_maghtal
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از حسینیه مقتل
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻ماجرای عنایت سیدالشهدا علیه السلام به شیخ جعفر شوشتری 🔊 استاد 👇🏻زائران محترم حسینیه مقتل ، برای مشاهده مطالب کتاب شریف خصائص الحسینیه هشتگ های زیر را لمس بفرمایید.. 🔺 🔺 @hosenih_maghtal
🔹احترامات خاصه از براي چيزهائي كه متعلق به آن حضرت است از زمان حمل تا بعد از قيامت و آن چندامر است: 1⃣اول: احترام حمل آن جناب نسبت به والده‌اش حضرت زهرا (عليهاالسلام) كه پيغمبر (صلي الله عليه و آله) به او فرمود: در پيشاني تو نوري مي‌بينم و عنقريب متولد مي‌شود از تو حجت خدا بر خلق ، و دعا مي‌خواند و بر او مي‌دميد، يا اينكه بر آب مي‌خواند و بر او مي‌پاشيد ، و والده‌اش مي‌فرمود: در شبهاي تار و اطاق تاريك محتاج به چراغ نبودم و صداي تسبيح و تقديس از او در شكم مي‌شنيدم، و در خواب مي‌ديدم كه دو شخص نوراني دعا مي‌خواندند بر من. 2⃣دوم: احترام خاصي كه از براي تهنيت ولادتش واقع شد و آن پنج قسم از وحي بود: ▪️يكي به سوي رضوان خازن بهشت كه زينت كن بهشت را و معطر كن آن را به جهت كرامت مولودي كه از براي محمد (صلي الله عليه و آله) متولد شده. ▪️و ديگري به سوي حورالعين كه خود را زينت دهيد ▪️و به زيارت يكديگر برويد به جهت كرامت آن مولود. ▪️و ديگر به سوي ملائكه كه برپا بايستيد به طريق صف و مشغول تسبيح و تقديس و تحميد و تمجيد و تكبير شويد به جهت كرامت آن مولود. ▪️و ديگر به سوي جبرئيل كه به زمين رو، نزد پيغمبر (صلي الله عليه و آله) با هزار قبيل - كه هر قبيلي هزار هزار ملك است كه بر اسبان ابلق سوار باشند و بر سر ايشان قبه‌ها باشد از در و ياقوت و با ايشان باشند روحانيين كه در دست ايشان حربه‌ها باشد از نور - پس تهنيت گويند محمد را به اين مولود. 🔸تأمل كن در اين كيفيت كه چه قدر مشتمل بر انواع احترامست. 3⃣سوم: احترام خاص از براي اسم گذاشتن آنجناب كه خطاب به جبرئيل رسيد كه بعد از تهنيت پيغمبر (صلي الله عليه و آله) به او بگو: «نامش را حسين (عليه‌السلام) بگذار»، پس تسميه آن جناب از جانب خداي تعالي بوده، و او را در كتاب به اوصافي ذكر نموده، و در سماوات اسماء خاصه از برايش قرار داده چنانكه در اخبار است. 4⃣چهارم: احترام تعزيه‌اش بود كه فرمود: بعد از اخبار از تسميه او را تعزيت بگو و بگو: امت او مي‌كشند او را. 5⃣پنجم: احترام قابله‌ي آن جناب است كه خداوند حوريه‌ي مخصوصي كه از همه‌ي حوريان خوشروتر بود فرستاد، با جمعي از حور تا قابله‌ي او باشند. 6⃣ششم: احترام گاهواره‌اش بود كه به بركت آن فطرس ملك توبه‌اش قبول شد. 7⃣هفتم: احترام تحريك گاهواره‌اش بود كه به جهت آن ملائكه و ميكائيل موكل شدند و فخر مي‌كردند. 8⃣هشتم: احترام ذكر خوابش بود كه جبرئيل بر آن موكل بود و مي‌گفت: «ان في الجنة نهرا من لبن». 9⃣نهم: احترام رضاعش(شیردادن) بود كه از زبان و انگشت ابهام پيغمبر (صلي الله عليه و آله) شير مي‌نوشيد كه اشرف بود از پستان مادرش و در زيارتست: 🔹«غذتك يد الرحمة و رضعت من ثدي الايمان و ربيت في حجر الاسلام» 🔸: [يعني: از دست پيامبر رحمت غذا خوردي، از پستان ايمان شير نوشيدي و در دامن اسلام پرورش يافتي.] 🔟دهم: احترام لباس او است، و آن لباس مخصوصي بود كه خداوند هديه فرستاد به جهت آنجناب و پيغمبر (صلي الله عليه و آله) بر او پوشانيد و فرمود: اين لباسي است كه پود آن از پرهاي نازك بال جبرئيل است. 1⃣1⃣يازدهم: احترام قبر آن سرور است كه جميع انبياء از آدم (عليه‌السلام) تا خاتم (عليه‌السلام) آن را زيارت نمودند پيش از دفن صاحبش در آن. 2⃣1⃣دوازدهم: احترام اشك او است، چنانكه در قضيه‌ي آهو معروف است، خواهد آمد انشاءالله. 3⃣1⃣سيزدهم: احترام خون اوست كه حضرت پيغمبر (صلي الله عليه و آله) آنرا جمع نمود در شيشه‌ي سبزي كه ملك از آسمان آورده بود به جهت آن. 4⃣1⃣چهاردهم: احترام اشكي كه به جهت او ريخته مي‌شود، ملائكه آنرا جمع مي‌نمايند و مي‌دهند به خازنان بهشت پس آنرا ممزوج مي‌كنند به آب حيات. 5⃣1⃣پانزدهم: احترام صورتي كه اشك بر او جاري مي‌شود، در قيامت خواري و ذلت نخواهد ديد. 6⃣1⃣شانزدهم: احترام مجلس عزا و ساير مجالس آن چنانكه بيايد انشاءالله. 7⃣1⃣هفدهم: احترام شفاعت او كه علاوه بر شفاعت قيامت، او را در روز اول تولدش شفيع ملائكه قرار داد چنانكه در قضيه فطرس و دردائيل مشهور است. 8⃣1⃣هجدهم: احترام تربت قبر اوست كه از قبر الي بيست و پنج ذراع بلكه تا چهار فرسخ فضايل متفاوته دارد و آنرا خداوند متعال اختيار نمود از براي مدفن آن جناب از روزي كه دحوالارض شد چنانكه در روايت است. -------------------------------------------------- 📘 علیه السلام ♻️در ثواب نشر مطالب سهیم باشید♻️ 🌐📚 - پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام📚🌐 @hosenih_maghtal
🔹 🔸 در وقتي كه آدم نظر نمود به سوي ساق عرش و اسماء خمسه را ديد و جبرئيل او را تلقين نمود كه بگو: «يا حميد بحق محمد (ص) يا عالي بحق علي (ع) يا فاطر بحق فاطمة (ع) يا محسن بحق الحسن (ع) و الحسين (ع) و منك الاحسان». [اي حميد به حق محمد (صلي الله عليه و آله)، اي عالي بحق علي (عليه‌السلام)، اي فاطمه به حق فاطمه (سلام الله عليها)، اي محسن به حق حسن و حسين (عليهماالسلام)، كه احسان از تست.] پس چون اسم حسين (عليه‌السلام) را ذكر نمود اشكش جاري گرديد و دلش شكست، پس گفت:  اي برادر جبرئيل چرا در وقت ذكر اين اسم قلب من مي‌شكند و اشكم مي‌ريزد؟ پس جبرئيل بيان نمود مصيبت آن حضرت را و ملائكه كه حاضر بودند با آدم مستمع شدند و گريستند گفت: اي آدم اين فرزندت مبتلي خواهد شد به مصيبتي كه كوچك است همه‌ي مصيبتها در جنب آن، آدم گفت چه چيز است آن مصيبت؟ جبرئيل گفت: كشته مي‌شود با لب تشنه در حالتي كه غريب و بيكس و تنها باشد و هيچ معيني و ناصري نداشته باشد و اگر به بيني اي آدم در حالتي كه مي‌گويد: «وا عطشاه وا قلة ناصراه»: [داد از تشنگي، فرياد از كمي ياور]. به نحوي كه تشنگي حائل شود بين او و بين آسمان مانند دود، و هيچ كس او را اجابت نكند مگر به ضرب شمشير. پس او را ذبح كنند مانند گوسفند، ولي از قفا، و اسباب او را به غارت برند و سرهاي خود و اصحابش را در شهرها بگردانند باعيالش، چنين گذشته در علم الهي. -------------------------------------------------- 📘 علیه السلام ♻️در ثواب نشر مطالب سهیم باشید♻️ 🌐📚 - پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام📚🌐 @hosenih_maghtal http://hosenih2.mihanblog.com
هدایت شده از حسینیه مقتل
🔹 🔸 مرثيه‌خوان حوريه و مستمع پيغمبر (صلي الله عليه و آله) خدا و جبرئيل، چنانكه در بحار روايت شده است از حضرت خاتم انبياء كه فرمود: در شب معراج جبرئيل دست مرا گرفت و به بهشت داخل نمود و من به سرور بودم پس ديدم درختي را از نور كه در زير آن دو ملك مشغول بودند به درست كردن زيور و حله تا روز قيامت، پس پيش رفتم ديدم يك نوع سيب كه بزرگتر از آن نديده بودم پس يك دانه از آنرا گرفتم و شكافتم ناگاه حوريه از آن ظاهر شد كه مژگانش مانند اطراف بال نسر بود، پس گفتم تو از كيستي؟ گريست و گفت: من از آن فرزند مظلوم تو حسين بن علي (عليه‌السلام) هستم. -------------------------------------------------- 📘 علیه السلام ♻️در ثواب نشر مطالب سهیم باشید♻️ 🌐📚 - پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام📚🌐 @hosenih_maghtal http://hosenih2.mihanblog.com
هدایت شده از حسینیه مقتل
🔹 🔸 ، مرثيه‌خوان جبرئيل و مستمع پيغمبر (صلي الله عليه و آله) و حورالعين بودند چنانكه روايت شده است كه چون حضرت امام حسن (عليه‌السلام) مشرف بر موت گرديد و زهر در بدنش سرايت نمود و رنگش سبز شد حسين (عليه‌السلام) عرض كرد: برادر چه مي‌شود رنگ تو را كه چنين سبز شده؟ حضرت گريست و فرمود: اي برادر حديث جدم در حق من و تو درست است پس او را در بغل گرفت و هر دو گريستند، آنگاه سؤال نمود كه چه بوده است حديث جدت؟ فرمود: خبر داد مرا كه چون در شب معراج داخل بهشت شدم ديدم دو قصر بسيار بلند نزديك هم به يك شكل واقعند، ولي يكي زبرجد سبز و ديگري از ياقوت سرخ است، از جبرئيل سؤال كردم كه اينها از كيست؟ گفت: يكي از حسن (عليه‌السلام) و ديگري از حسين (عليه‌السلام) گفتم: چرا هر دو به يك رنگ نيست؟ جبرئيل ساكت شد، گفتم: چرا تكلم نمي‌كني؟ گفت: از تو حيا مي‌كنم، پس گفتم تو را به حق قسم مي‌دهم بگو، گفت: اما سبزي قصر حسن (عليه‌السلام) پس به آن سبب است كه او را به زهر شهيد مي‌كنند و رنگش سبز مي‌شود، اما سرخي قصر حسين (عليه‌السلام) پس به سبب آن است كه او را مي‌كشند و رنگش از خون سرخ مي‌شود، پس پيغمبر (صلي الله عليه و آله) و جبرئيل هر دو گريستند، و صداي صيحه و شيون از حاضرين بلند شد. -------------------------------------------------- 📘 علیه السلام ♻️در ثواب نشر مطالب سهیم باشید♻️ 🌐📚 - پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام📚🌐 @hosenih_maghtal http://hosenih2.mihanblog.com
هدایت شده از حسینیه مقتل
🔹 🔸 🔸چهارمین مجلس ؛ مجلس حضرت آدم بود در كربلا در وقتي كه سير اطراف زمين مي‌نمود چون به محل شهادت حسين (عليه‌السلام) رسيد پايش به چيزي برخورد و بر زمين افتاد، و خون از پايش جاري شد، پس سر به آسمان بلند كرد و عرض كرد: خداوندا آيا گناهي از من صادر شد، پس مرا معاقب فرمودي؟ وحي رسيد: نه، و لكن فرزندت حسين (عليه‌السلام) در اين مكان كشته مي‌شود، پس خون تو جاري شد موافق خون او، عرض كرد: كيست قاتل آن جناب؟ وحي آمد كه يزيد ملعون، پس او را لعن كن، چون او را لعن نمود روانه شد به سوي جبل عرفات. -------------------------------------------------- 📘 علیه السلام ♻️در ثواب نشر مطالب سهیم باشید♻️ 🌐📚 - پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام📚🌐 @hosenih_maghtal http://hosenih2.mihanblog.com
هدایت شده از حسینیه مقتل
🔹 🔸 🔸مجلس پنجم ؛ كشتي نوح است كه چون رسيد بن محل شهادت آن حضرت و جائي كه كشتي نوح اهل بيت، طوفاني شد آن كشتي به تلاطم افتاد و نوح از غرق ترسيد، مناجات كرد كه خدايا همه‌ي دنيا را گشتم چنين حالتي دست ندارد، پس جبرئيل نازل شد و قضيه‌ي كربلا را بيان نمود، پس نوح و اصحاب كشتي گريستند، و بر قاتلش لعن كردند و گذشتند. -------------------------------------------------- 📘 علیه السلام ♻️در ثواب نشر مطالب سهیم باشید♻️ 🌐📚 - پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام📚🌐 @hosenih_maghtal http://hosenih2.mihanblog.com
هدایت شده از حسینیه مقتل
🔹 🔸مجمع البحرين و ملاقات موسي با خضر 🔸مجلس ششم در مجمع البحرين بود كه موسي با خضر ملاقات نمود، پس حديث نمودند از آل محمد (صلي الله عليه و آله) و ابتلاي ايشان تا اينكه به قضيه‌ي حسين (عليه‌السلام) رسيدند، صداي ايشان به ناله و گريه بلند شد، چنانكه در خبر است. ✅ 🔹 🔸مجلس هفتم در بساط سليمان بود كه چون با حشم و خدم و جن و انس و طيور از روي هوا محاذي مقتل سيدالشهداء (عليه‌السلام) شد، باد آن بساط را سه دور پيچانيد و به سوي زمين آورد، سليمان باد را معاقب نمود بر اين حركت، پس باد بيان نمود مصائب را، و گفت: يا نبي‌الله اينجا زمين شهادت اوست. ✅ علیه السلام 🔹 🔸مجلس هشتم در شاطي حزران بود از براي ابراهيم (عليه‌السلام) در وقتي كه ملكوت آسمان و زمين را مشاهده نمود، و شبح حسين (عليه‌السلام) را ديد و گريست. -------------------------------------------------- 📘 علیه السلام ♻️در ثواب نشر مطالب سهیم باشید♻️ 🌐📚 - پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام📚🌐 @hosenih_maghtal http://hosenih2.mihanblog.com
هدایت شده از حسینیه مقتل
🔹 مجلس نهم و دهم  مجلس ديگري بود از براي ابراهيم و آن وقتي بود كه خواست بتها را بشكند، پس گفت: من بيمارم يعني از براي مصيبت سيدالشهداء، چنانكه در تفسير است. دهم: مجلس ديگري از براي ابراهيم (عليه‌السلام) بود در وقتي كه مأمور شد به ذبح پسرش چنانكه از حضرت رضا (عليه‌السلام) مرويست كه چون خداوند امر نمود ابراهيم (عليه‌السلام) را كه ذبح كند گوسفند را در جاي پسرش اسمعيل، تمنا نمود ابراهيم كه كاش فدا نيامده بود، و پسرش را به دست خود ذبح مي‌كرد، تا اينكه دلش شكسته مي‌شد و به درجه‌ي رفيعه‌ي صبر و رضا فائز مي‌گرديد، پس وحي شد به او كه اي ابراهيم كي محبوب‌ترين خلق است به نزد تو؟ عرض كرد: حبيب تو محمد (صلي الله عليه و آله) وحي رسيد: كه آيا او احب است به نزد تو يا نفست؟ عرض كرد: بلكه او احب است به سوي من از نفسم، فرمود: آيا فرزند او را بيشتر دوست مي‌داري يا فرزند خود را؟ عرض كرد: فرزند او را، فرمود: آيا مذبوح شدن فرزند او به تيغ ستم دشمنان بيشتر دلت را مي‌سوزاند يا ذبح ولدت به دست خودت در طاعت من؟ عرض كرد ذبح ولد او به دست دشمنان بيشتر دل مرا مي‌سوزاند، فرمود: اي ابراهيم جمعي كه گمان مي‌كنند خود را از امت خاتم انبياء، هر آينه خواهند كشت فرزندش حسين (عليه‌السلام) را به ظلم و عدوان مانند گوسفند و به اين عمل مستحق غضب و سخط من مي‌شوند، پس ابراهيم جزع نمود و دلش شكست و گريست، پس وحي رسيد كه اي ابراهيم فدا نمودم جزع تو را بر اسمعيل به جزعت بر حسين (عليه‌السلام) و واجب نمودم از براي تو درجات رفيعه‌ي اهل مصايب را، و اين است تفسير (و فديناه بذبح عظيم): [ذبيحه‌ي بزرگي را فداي او كرديم]. -------------------------------------------------- 📘 علیه السلام ♻️در ثواب نشر مطالب سهیم باشید♻️ 🌐📚 - پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام📚🌐 @hosenih_maghtal http://hosenih2.mihanblog.com
🔹در كيفيت رقت و جزع و گريه بر آن جناب و آن چند قسم است: 1⃣اول: گريه‌ي قلب است به هم و غم، و آن اول مراتب است، و ثمره‌اش آن است كه ثواب نفس كشيدن در آن حال ثواب تسبيح است چنانكه در خبر است. 2⃣دوم: احتراق قلب است و ثمره‌ي آن فرح است در حالت احتضار، چنان فرحي همواره در قلب بماند تا وقتي كه بر حوض پيغمبر (صلي الله عليه و آله) وارد شود چنانكه در روايتي است. 3⃣سوم: گرديدن اشك است در چشم، پيش از جاري شدن بر صورت، چنانكه حضرت صادق (عليه‌السلام) فرمود: كه گريه كننده را خداوند رحمت مي‌كند پيش از آنكه اشك از چشمش بيرون آيد. 4⃣چهارم: بيرون آمدن اشك از چشم، هر چند به قدر بال پشه‌اي باشد چنانكه در خبر است كه آن سبب غفران ذنوب است هر چند به قدر كف دريا باشد. 5⃣پنجم: ريختن اشك است از چشم و در آن خاصيتي است كه فرمودند: هرگاه يك قطره از آن در جهنم ريزد حرارت آنرا خاموش نمايد. 6⃣ششم: جاري شدن آن بر صورت و ريش و سينه، و اين گريه‌ي حضرت صادق (عليه السلام) است در وقتي كه شخص مرثيه مي‌خواند از برايش، پس فرمود: هر آينه ملائكه گريه كردند، چنانكه ما گريه كرديم بلكه بيشتر، و خداوند از براي تو تمام بهشت را واجب كرد. 7⃣هفتم: صيحه زدن و نوحه كردن و فرياد كردن و فرياد زدن و جان دادن است، 🔹چنانكه حضرت صادق (عليه‌السلام) در دعا فرمود خدايا رحمت كن آن صيحه را كه به جهت ما بلند مي‌شود و در خبر است كه حضرت فاطمه (عليهاالسلام) هر روز بر آن جناب شهقه ميزند تا اينكه پيغمبر (صلي الله عليه و آله) او را ساكت مي‌نمايد. و در خبر است از ابوذر كه گفت: اگر بدانيد كه آن مصيبت چه قدر عظيم است، البته آنقدر گريه كنيد تا اينكه جان شما بدر رود. 8⃣هشتم: عويل كردن است كه يزيد قاتل آن جناب به زوجه‌ي خود هند امر نمود و گفت عويل كن اي هند بر حسين (عليه‌السلام) كه بزرگ قريش بود و ابن‌زياد در قتلش تعجيل نمود. 9⃣نهم: زدن بر سر و صورت است وآن عمل عبدالله بن عمر بود در وقتي كه خبر شهادت حضرت به او رسيد و فرياد مي‌كرد كه: هيچ روزي مثل روز حسين (عليه‌السلام) نيست يزيد، تا اينكه او را ساكت نمود. 🔟دهم: تباكي است يعني خود را شبيه به گريه كننده نمايد كه از برايش بهشت خواهد بود يعني هر گاه قلب قساوت داشته باشد و نسوزد پس لااقل سر را به زير اندازد و اظهار انكسار و حزن نمايد. 🔹و نمي‌دانم چگونه قساوتي است كه بر دل چنين مصيبتها نسوزد و مي‌شود كه منشاء قساوت دو چيز باشد: 🔸يكي: داخل شدن در تحصيل زيادتي مال دنيا است كه موجب قساوت است، چنانكه در دعا اشاره به آن شده كه فرمودند: پناه بخدا از قلب قاسي و چشم خشك و شكمي كه سير نمي‌شود. 🔸دوم: بسيار تكلم نمودن در امور بي‌فايده چنانكه در خبر است. ✳️و علاج قساوت قلب با دست كشيدن بر سر يتيم است كه علاوه بر اجر فراوان كه در آنست سبب رفع قساوت قلب مي‌شود. 1⃣1⃣يازدهم: گريه كردن است بدون اشك به جهت خشكي چشم از كثرت گريه، و آن گريه‌ي اهل بيت بود بعد از مراجعت به مدينه. 2⃣1⃣دوازدهم: گريه‌ايست كه اثر آن در شخص ظاهر شود به ترك طعام و شراب 🔹چنانكه مسمع ابن عبدالملك خبر داد حضرت صادق (عليه‌السلام) را به عروض اين حالت از براي خودش در نزد ذكر حسين (عليه‌السلام) پس حضرت دعا در حقش فرمودند. -------------------------------------------------- 📘 ♻️در ثواب نشر مطالب سهیم باشید♻️ 🌐📚 - پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام📚🌐 @hosenih_maghtal http://hosenih2.mihanblog.com
🔹: 1⃣اول: از كعبه‌ي معظمه اشرف است. 2⃣دوم: اين زمين را خداوند خلق نمود پيش از كعبه به بيست و چهار هزار سال و آنرا مبارك و پاكيزه كرد، چنانكه در روايات معتبره وارد است. 3⃣سوم: اين زمين هميشه مبارك و پاكيزه بود و خواهد بود تا اينكه خداوند آنرا بهتر از زمينهاي بهشت قرار دهد و بهترين منازل و مساكن اولياء خدا در آن باشد، چنانكه در روايت است. 4⃣چهارم: الآن اين زمين از زمينهاي بهشت است، چنانكه در روايت است. 5⃣پنجم: از حضرت سجاد(ع) مروي است كه چون زلزال قيامت شود كربلا را بلند كنند با تربت نوراني باصفا، پس در بهترين رياض بهشت گذارند كه نور آن در بهشت نمايان باشد مانند ستاره‌ي درخشان كه ديدگان را بزند، و آن زمين ندا كند كه منم آن زمين پاك و پاكيزه، كه در برداشتم جسد حضرت سيدالشهداء و سيد شباب اهل بهشت را. 6⃣ششم: تسبيح كردن با دانه‌هاي آن تربت ثوابش هفتاد برابر است. 7⃣: گردانيدن دانه‌ها ثواب تسبيح گفتن دارد. 8⃣: آنكه هر گاه تسبيحي از آن تربت در دست گيرد و اول روز بگويد: 🔹«اللهم اني أصبحت اسبحك و اهللك و احمدك عدد ما ادير به سبحتي»: 🔸 [يعني: خداوندا من با تسبيح و تهليل تو صبح كردم، به تعدادي كه تسبيحم را مي‌چرخانم ترا سپاس مي‌گويم]، پس تا شام از براي او ثواب تسبيح كردن نوشته مي‌شود و همچنين اگر در وقت خواب بخواند آن دعا را و تسبيح را در زير سر گذارد همين خاصيت را دارد، چنانكه در حديث حضرت سجاد (عليه‌السلام) است. 9⃣: سجده بر آن خاك مقدس حجابهاي هفتگانه را پاره مي‌كند و مراد يا نفوذ و صعود به سماوات سبع است، يا مراد حجابهاي معاصي است كه مانع‌اند از قبول اعمال چنانكه در روايت معاذ بن جبل است و ايضا سجود بر آن نور مي‌دهد ارضين سبع را . 🔟: خوردن خاك و گل حرام است، و در روايتي است كه مانند گوشت خوک است مگر خاك قبر شريف به جهت استشفاء به شرائطي كه در محلش مذكور است و عمده‌ي آن شرايط نيت صادق است، دعا خواندن و مهر كردن بر آن، تا اينكه به مس أجنه و شياطين نرسيده، اثرش زايل شود. 1⃣1⃣: نگاه داشتن آن خاك مطهر سبب امن از خوف است اگر به اين نيت بردارند. 2⃣1⃣: گذاشتن از خاك در متاع تجارت سبب بركت آن مي‌شود، چنانكه در رواياتست. 3⃣1⃣: مستحب است كه حنك(کام) طفل را با آن خاك بردارند تا اينكه ايمن شود از صدمات. 4⃣1⃣: هر گاه آنرا در قبر گذارند سبب امان ميت مي‌شود از عذاب ✳️چنانكه مروي است كه زني زنا مي‌داد و اولادي كه از آن حاصل مي‌شد، با آتش مي‌سوزانيد، چون وفات نمود و او را دفن نمودند، زمين او را بيرون مي‌انداخت، چند دفعه مكرر كردند، آخر به تعليم امام، تربت در قبرش گذاردند زمين او را قبول كرد. 5⃣1⃣: مستحب است كه حنوط ميت را با آن تربت مخلوط كنند. 6⃣1⃣: دفن در آن زمين مقدس سبب دخول بهشت است بدون حساب. 7⃣1⃣: چون ملائك بهشت به زمين نازل مي‌شوند حورالعين از ايشان خواهش مي‌كند كه از تربت طاهره به جهت ايشان هديه ببرند كه به آن متبرك شوند. 8⃣1⃣: از اين تربت مبارك هر ملكي برداشته هديه از براي پيغمبر برده و خود پيغمبر (ص) نيز از آن برداشت. 9⃣1⃣: در اين زمين مقدس دفن شده است پيش از شهادت آن حضرت، دويست نبي و دويست وصي و دويست سبط كه همه شهيد شدند، چنانكه در روايت معتبر است. 0⃣2⃣: بوئيدن اين خاك پاك ، سبب ريختن اشك است، چنانكه پيش از واقعه شهادت نسبت به پيغمبر (ص) و خود حضرت واقع شد. 1⃣2⃣: اين تربت هر جا بود مبدل به خون گرديد در حال شهادت آنجناب، چنانكه از اخبار بسيار ظاهر مي‌شود، ✳️از آن جمله روايت ام‌سلمه است كه سني و شيعه روايت نموده‌اند كه حضرت پيغمبر(ص) از آن تربت كه خود برداشته بود در شب معراج، يا جبرئيل از برايش هديه آورده بود، به ام‌سلمه داد و آن خاك سرخي بود و فرمود: اين را نگاه دار، پس هر وقت مبدل شد به خون، بدانكه فرزندم را شهيد كرده‌اند.ام‌سلمه گويد: پس آنرا در شيشه‌اي ضبط نمودم و هر روز آنرا نظر مي‌نمودم و مي‌گريستم، پس چون روز عاشورا شد، صبح نظر كردم همان خاك بود چون بعد از زوال به سوي او برگشتم، ديدم مبدل به خون شده است پس فرياد ناله‌ام بلند شد. سلمي گويد: ديدم شيشه را در پيش ام‌سلمه كه خون در آن مي‌جوشيد. 2⃣2⃣: داخل شدن در آن زمين سبب حزن است بالوجدان، خصوصا اگر نزديك قبر مبارك شوند و نظر نمايند به قبر فرزندش علي‌اكبر كه در پائين پاي اوست چنانچه در روايت است. 3⃣2⃣: اين تربت رسيده است به دست هر ملكي كه بزيارت پيغمبر (ص) آمده و به دست هر پيغمبري كه ه به زيارت كربلا آمده، آنرا گرفته و بوئيده و به بدن خود ماليده،پس آن مقام همه انبیاء است تا روز قیامت. -------------------------------------------------- 📘 🌐📚 - پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام📚🌐 @hosenih_maghtal http://hosenih2.mihanblog.com
1⃣: هر گاه آرزو كني شهادت را در ركاب آنحضرت و بگوئي: 🔹يا ليتني كنت معكم ثواب شهداء از براي تو باشد. 2⃣: هرگاه عمل شهدا را دوست داري در عمل شهداء شريك ايشان خواهي بود 🔹چنانكه جابر ابن عبدالله انصاري (ره) فرمود: قسم به خدا كه ما با شما شريكيم در عمل. 3⃣: هر گاه زيارت كني آنحضرت را در شب عاشورا و شب را در آنجا به صبح آوري، ملاقات خواهي نمود خدا را در حالتي كه به خون خود غلطيده باشي، مانند شهداي كربلا. 4⃣: اين وسايل از جهاد بالاتر است، زيرا كه در جهاد گاهي شهادت حاصل شود و گاهي نشود و در اين وسائل جهاد و شهادت و به خون غلطيدن حاصل گردد. 5⃣: بالاتر از همه آن است كه در خون خود غلطيدن در راه خدا اگر حاصل شود از براي كسي، يك دفعه بيش نيست و در اين وسايل ثواب چند مرتبه در خون غلطيدن محقق است. 6⃣: (تزودوا فان خير الزاد التقوي): [توشه كسب كنيد، كه بهترين توشه‌ها تقوي است.]بهترين توشه‌ها آنست كه نيكو باشد و مسافر را تا منزل كفايت نمايد و زيارت آنحضرت خوب توشه‌اي است از براي اين سفر، كه در آن و در هر منزل بكار آيد، بلكه توشه‌ي تو تنها نيست و به دوستانت نيز مي‌رسد، چنانكه وارد است كه به زائر مي‌گويند: بگير دست هر كس را دوست داري و داخل بهشت نما. 7⃣: (و أقرضوا الله قرضا حسنا): [و به خدا قرض الحسن دادند.] وسائل حسيني (ع) از زيارت و بكاء و غير آنها قرض‌الحسنه است بر خدا و رسول و علي و فاطمه و حسن و حسين (عليهم‌السلام) و خداوند در عوض هر يك، اضعاف مضاعف كرامت نمايد كه عدد آن معلوم نيست مگر از براي خدا. 8⃣: (استجيبوا لله و للرسول اذا دعاكم لما يحييكم): [اجابت نمائيد خدا و رسول را چون شما را بخوانند به چيزي كه سبب حيات شما است.] و به تحقيق حضرت رسول (ص) ما را خوانده است در وسائل حسين (ع) به اموري كه سبب حيات حقيقت است چون محبت و نصرت و گريه و زيارت آنجناب و غير آن. 9⃣: (و قدموا لانفسكم): [كاري كنيد از پيش كه بعد بكار شما آيد] و اين وسائل شريفه هم تقديم است از براي نفس و هم تأخير، يعني ثمرش هميشه در تجدد است و منقطع نمي‌شود به موت. 🔟: (و سارعوا الي مغفرة من ربكم): [مسارعت نمائيد به سوي اسباب مغفرت خدا.] و گريه بر آنحضرت سبب مغفرت است، به محض گشتن اشك در چشم، و زيارت آنجناب سبب است به مجرد نيت و عزم كردن، پس تمام مسارعت در آن است. 1⃣1⃣: خطاب بدعا كردن است (ادعوا ربكم تضرعا و خفية): [پروردگارتانرا با تضرع، و در نهان بخوانيد.] و غير آن از آيات و به سبب وسايل حسيني مي‌رسد شخص به جميع ثمرات دعا، بلكه به آن فائز مي‌شود به دعاي پيغمبر (ص) و فاطمه (س) و حسن (ع) و حسين (ع) و ساير ائمه و دعاي ملائكه ، بلكه در خبري است كه زائر قدم نمي‌گذارد بر چيزي مگر آنكه از براي او دعا مي‌كند بلكه خود آن حضرت خواهش مي‌نمايد از آباء خود دعا از براي زائر و گريه كننده‌اش و حضرت صادق (ع) در سجده دعا مي‌فرمود از براي صورتهائي كه ماليده مي‌شود بر قبر سيدالشهداء (ع) و اشكهائي كه بر او ريخته مي‌شود و صيحه‌اي كه بلند مي‌شود بر او. 2⃣1⃣: (كونوا أنصار الله): [بوده باشيد ياوران خدا، يعني: ياوران دين خدا و اولياء خدا.] هر چند ولي خدا مظلوم و غريب‌تر باشد تحقق ياري در او اظهر است، 🔹 و حضرت صادق درباره‌ي جد بزرگوارش مي‌فرمود: «بابي المستضعف الغريب بلا ناصر»: [يعني: پدرم به فداي مستضعفي كه تنها و بي‌ياور بود.] پس بيائيد ياري كنيم اين ولي خدا را كه غريب و مظلوم بود به گريه كردن و اقامه‌ي عزا كردن، و آرزوي نصرتش نمودن، بلكه مي‌توان گفت: كه سجده بر خاك قبرش و تسبيح كردن با آن خاك ايضا داخل عنوان ياري كردن او است، چونكه فضيلتي كه در اين سجده و تسبيح قرار يافته از جمله اعواض شهادت او است كه خداوند به او عطا نموده . 3⃣1⃣: «اجيبوا داعي الله»: [اجابت كنيد داعي به سوي خداوند را]. داعي به سوي خدا پيغمبر (ص) است كه به سوي اسلام دعوت نمود و بعد از او حسين (ع) است كه دعوت به ايمان نمود علانية، و ظاهر كرد بطلان اعتقاد خلافت غاصبين را، و جميع وسايل آنحضرت اجابت دعوت اوست، حتي اينكه استشفاء تربت آنجناب نيز اجابت دعوت اوست. 4⃣1⃣: (و ابتغوا اليه الوسيلة): [طلب وسيله نمائيد به سوي خدا.] و حسين (ع) از اعظم وسايل است و وسايل او بزرگ و بسيار و سهل الحصول است. 5⃣1⃣: (فمن شاء اتخذ الي ربه سبيلا): [هر كس بخواهد راهي به سوي پروردگارش اخذ كند.]حسين (ع) سبيل اعظم است و صراط اقوم راه و راست و واضح و آسان نزديك‌ترين راهها است. -------------------------------------------------- 📘 ♻️در ثواب نشر مطالب سهیم باشید♻️ 🌐📚 - پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام📚🌐 @hosenih_maghtal http://hosenih2.mihanblog.com
🔹جميع ائمه اقامه صلاة نمودند، چنانكه در زيارت جامعه است ، لكن از براي آن حضرت خصوصيتي است در اقامه صلاة كه در آنروز چهار قسم نماز بجا مي‌آورد. 1⃣يكي: وداع نماز شب كه از قوم مهلت خواست آن شب را به جهت آن . 2⃣دوم: نماز ظهر بود كه در آن روز به طريق نماز خوف به جاي آورد به نحو خاصي كه غير از ذات الرقاع و بطن النخلة است و نماز آنحضرت قصر بود لكن از براي بعض اصحاب قصر القصر بود كه در بين نماز شهيد شدند در پيش روي آنحضرت. 3⃣سوم: روح صلاة از افعال و اقوال و كيفيات آن، چنانكه در كتاب صلاة مبين است. 4⃣چهارم: آن نماز مخصوصي بود به تكبير و قرائت و قيام و ركوع و سجود و تشهد و سلام مخصوصي.پس احرامش آن وقتي بود كه از روي زين بر زمين افتاد، و قيامش آن بودكه بپا ايستاد، و ركوعش آن بود كه خم خم راه مي‌رفت و گاهي به رو، مي‌افتاد، و قنوتش دعائي بود كه در آن حال مي‌خواند: «اللهم متعالي المكان، عظيم الجبروت، شديد المحال، غنيا من الخلائق، عريض الكبرياء، قادرا علي ماتشاء، قريب الرحمة، صادق الوعد، سابغ النعمة، حسن البلاء، قريب اذا دعيت، محيط بما خلقت، قابل التوبة لمن تاب اليك، قادر علي ما اردت، و مدرك ما طلبت، شكور اذا شكرت، و ذكور اذا ذكرت، أدعوك محتاجا، و أرغب اليك فقيرا، و أفزع اليك خائفا، و أبكي اليك مكروبا، وأستعين بك ضعيفا و أتوكل عليك كافيا، احكم بيننا و بين قومنا فانهم غرونا، و خدعونا و خذلونا، و غدروا بنا، و قتلونا و نحن عترة نبيك، و ولد حبيبك (صلي الله عليه و آله) الذي اصطفيته بالرسالة، و ائتمنته علي وحيك، فاجعل لنا من امرنا فرجا و مخرجا، برحمتك يا ارحم الراحمين» و سجودش آن وقت بود كه پيشاني مبارك بر خاك نهاد، و تشهد و سلامش مفارقت روح مباركش بود از جسد، و بلند شدنش ارتفاع بر سر نيزه بود، و تعقيبش اذكار و آيات سوره‌ي كهف بود كه بر سر نيزه تلاوت مي‌نمود. -------------------------------------------------- 📚 علیه السلام ♻️در ثواب نشر مطالب سهیم باشید♻️ 🌐📚 - پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام📚🌐 @hosenih_maghtal http://hosenih2.mihanblog.com
🔹از شرايط جهاد در اسلام آن بود كه 1⃣اول : كفار از ده برابر مسلمين زياد نباشد، پس واجب بود كه يكنفر از ده نفر فرار نكند، و بعد از قوت اسلام و ازدياد شوكت آن، تخفيف وارد شد، و شرط شد كه از دو مقابل زياد نباشد، پس اگر كفار زياده از دومقابل باشند جهاد لازم نبود، و بر آن جناب لازم شد كه يك تن در مقابل سي هزار نفر، بلكه بيشتر بايستد و جهاد نمايد. 2⃣دوم : جهاد بر اطفال و شيوخ لازم نبود، و در اين واقعه مشروع گرديد از براي طفل مانند قاسم، و عبدالله بن الحسن، و طفل آن عجوزه، و همچنين از براي شيوخ كبير مانند حبيب بن مظاهر. 3⃣سوم : مظنه هلاكت نباشد، و آن حضرت مي‌دانست كه كشته مي‌شود، و به اصحاب خبر داد كه فردا تمام شما كشته مي‌شويد و نجات نيابد مگر ولدم علي. 4⃣چهارم : ستمكاران با آنجناب رفتاري نمودند كه خداوند در جهاد با كفار مقرر ننموده بود، من جمله بايد قتال در اشهر حرم نباشد، و آنها با آنحضرت در محرم كه شهر حرام است قتال نمودند، و آنحضرت ناچار با آنها مقاتله نمودند. 5⃣پنجم: طفل و زن را نبايد كشت از كفار، و از آنجناب چند طفل بلكه شيرخوار شهيد كردند، يكي آن طفل كه حضرت طلبيد كه او را ببوسد تيري بجانب او انداختند و او را شهيد كردند.و ديگري را به نزد ايشان برد و از برايش آب طلبيد، به عوض آب، تير بر حلقومش زدند. 6⃣ششم: هر گاه كفر شرط مبارزت نمايد بر او يكدفعه هجوم ننمايند، و ايشان شرط نمودند كه يك يك به ميدان آورند، بعد مخالفت كردند و از هر طرف بر او هجوم نمودند، فرقة بالسيف، و فرقة بالرمح . 7⃣هفتم: ابتداء به قتال بعد از ظهر باشد، تا اينكه مقاتله طولي نكشد، و شب حايل شود تا اينكه بالتمام مستأصل نشوند، و ايشان خلاف اين معني نمودند، و از اول طلوع مشغول قتال شدند. 8⃣هشتم: سر كافر را چون بريدند از معركه و محل حرب به جائي نقل نكنند ، وايشان سر مبارك آنجناب را به كوفه و شام با سر اصحاب نقل نمودند. 9⃣نهم: كافر اگر بزرگ قبيله باشد او را سلب نكنند، چنانكه حضرت امير (ع) در وقتي كه عمرو بن عبدود را به قتل آورد و او تمام كفر بود، و زره قيمتي اعلا دربر داشت كه بي‌نظير بود، حضرت متعرض آن نگرديدند، شخصي عرض كرد كه چرا زره او را نبرديد؟ فرمود او بزرگ قوم است نخواستم هتك حرمتش كنم ، و خواهر عمرو چون اين حال را ديد، و فهميد كه قاتل او جناب امير است فرحناك شد. 🔟دهم: كافر را مثله نمودن مشروع نيست (يعني نبايد اعضاي ايشان را قطع نمود) حتي اينكه حضرت اميرالمؤمنين (ع) نهي فرمود از مثله كردن به ابن‌ملجم كه اشقياي اولين و آخرين بود ، و اين امر نيز در پيش كفار و بت‌پرستان ثابت بوده و در جاهليت نسبت به مسلمين.چنانكه ابوسفيان زماني كه بر جسد حمزه عبور نمود، آمد نزدش و سر نيزه را بر دهانش گذاشت و گفت: بچش اي عاق! و چون ديد كه انگشتانش را بريده و شكمش را دريده و جگرش را برده‌اند فرياد كرد كه اي اتباع محمد (ص) در قتلاي شما مثله است، قسم به خدا كه من امر به آن ننمودم و به آن راضي نبودم ، لكن پسر زياد ملعونه أعظم از مثله فرمان داد و نوشت به ابن‌سعد كه چون حسين را كشتي اسبها را بر سينه و پشت او بتاز، هر چند بعد از كشتن ضرري به حال او ندارد و لكن كلامي گفته‌ام عمل شود. 1⃣1⃣يازدهم: چون زنان كفار را اسير كنند نبايد ايشان را بر كشته‌ي اقوام خود عبور دهند و در خيبر چون بلال صفيه را بر كشته‌ي خيبريان عبور داد و بدنش به لرزه درآمد، او را به خدمت حضرت رسول (ص) برد حضرت بلال را عتاب فرمود ، لكن نسبت به اسيران آل محمد (ص) اكتفا نكردند به مرور بر قتلي، بلكه سرهاي ايشان را همراه ايشان داشتند و همواره در پيش چشم ايشان بود، تا وارد شام شدند . 2⃣1⃣دوازدهم: زنان اسير از كفار اگر از خاندان سلطنت باشند ايشان را در بازار به عرض بيع درنياورند، و در مجالس بپا ندارند، و روهاي ايشان را مكشوف ننمايند، و در روايتي از حضرت باقر (ع) ديده‌ام كه چون سبايا را وارد شام نموده، اهل شام با هم مي‌گفتند: كه ما نديده‌ايم اسيراني كه از اينان خوشروتر باشند، و در مجلس يزيد ملعون، شخص شامي به او گفت: اي يزيد اين جاريه را به من ببخش ، و اين فقره بدتر و بالاتر است از بيرون آوردن در معرض بيع. 3⃣1⃣سيزدهم: باب امر به معروف و نهي از منكر، شرط آن امن از ضرر است و آنجناب با قطع به ضرر اقدام بر آن نمود، و آن از خصائص آنحضرت است، و از براي هدايت و ارشاد خصوصياتي است، چنانكه در روي قاتل خود تبسم مي‌نمود و او را موعظه مي‌فرمود. و سر مباركش راهب را ارشاد به اسلام نمود. -------------------------------------------------- 📘    علیه السلام ♻️در ثواب نشر مطالب سهیم باشید♻️ 🌐📚 - پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام📚🌐 @hosenih_maghtal http://hosenih2.mihanblog.com
علیه السلام 🔹 باب الماء اعطايي به حسين 🔸چونكه آن جناب را از آب مباح منع كردند، خداوند به او عطا نمود چهار نوع آب: 1⃣يكي: حوض كوثر را حق او قرار داد و اصحاب او را پيش از خروج روحشان از آن سيراب نمود، چنانكه علي‌اكبر وقتي كه بر زمين افتاد فرياد كرد كه اي پدر اين جد من است كه مرا سيراب نمود به جامي كه هرگز بعد از آن تشنه نخواهم شد. و حق گريه كنندگان او مسمع است، و اين فايده در بسياري از اعمال حسنه مروي است، لكن خصوصيت حسين (عليه‌السلام) آن است كه كوثر فرحناك مي‌شود به اينكه گريه كننده‌گان از آن بنوشند. 2⃣دوم: آب حيوان است در بهشت، كه با اشك گريه كننده‌گان او ممزوج مي‌شود پس در خوبي طعمش مي‌افزايد. 3⃣سوم: چشم است كه خداوند حق او قرار داده، اين است كه او را صريع الدمع و قتيل العبرة گويند، و آنرا اثر اسم شريفش قرار داده، بلكه اثر هر چه منسوب است به او، و اثر ذكر مصيبتش و اثر نظر به قبرش، و اثر بوئيدن تربتش. 4⃣چهارم: هر آب سرد خوشگواري است كه دوستان بنوشند، پس حق آن جناب در آن هست كه بايد او را ياد كنند و برقاتلين او لعنت فرستند، چنانكه فرمود: 🔹«شيعتي ما ان شربتم عذب ماء فاذكروني»: 🔸[اي شيعيان من! هر گاه آب گوارائي نوشيديد مرا ياد كنيد]، ✳️و حضرت صادق (عليه‌السلام) فرمود كه: «من هرگز نياشاميدم آب سردي مگر اينكه ياد كردم حسين (عليه‌السلام) را» -------------------------------------------------- 📘 علیه السلام ♻️در ثواب نشر مطالب سهیم باشید♻️ 🌐📚 - پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام📚🌐 @hosenih_maghtal http://hosenih2.mihanblog.com
علیه السلام 🔹 تشنگي آن حضرت در چهار عضو تأثير نموده بود 🔸اينكه تشنگي آن سرور در چهار عضو تأثير تمام نموده بود: 1⃣اول: لبهاي مبارك كه افسرده شده بود. 2⃣دوم: جگر پاره پاره چنانكه در آخر امر، بعد از نااميدي از زندگي فرمود: «اسقوني قطرة من الماء فقد تفتت كبدي من الظماء» : [قطره‌ي آبي به من بدهيد كه جگرم از تشنگي پاره پاره شد.] 3⃣سوم: زبان آن حضرت كه مجروح شده بود از بس باطراف دهان سائيده بود. 4⃣چهارم: چشمهاي مقدسش كه از تشنگي تاريك گرديده بود، چنانكه در حديث مكالمه جبرئيل با حضرت آدم (عليه‌السلام) منقولست كه گفت: اگر ببيني اي آدم او را در حالتي كه مي‌گويد «وا عطشاه» به حدي كه تشنگي حائل شده باشد ما بين او و آسمان مانند دود ، پس به سبب هر يك از اين اعضاء اربعه يك نوع از آب خداوند به او عطا نمود چون سخن به اينجا رسيد شما شيعيان هم بخل نورزيد به اشك ديدگان. 😭😭😭😭😭😭😭😭😭 -------------------------------------------------- 📘 علیه السلام ♻️در ثواب نشر مطالب سهیم باشید♻️ 🌐📚 - پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام📚🌐 @hosenih_maghtal http://hosenih2.mihanblog.com
🔹او را از چهار حق كه در آب داشت منع نمودند. 1⃣اول: از حق مشتركي كه با همه‌ي مردم در آن داشت، چنانكه همه‌ي بني‌آدم با هم شريكند در آب و گياه ، اين است كه جايز است آب خوردن از نهرهاي مملوكه هر چند اذن از مالك نگيرند، و شايد از همين جهت است استحباب آب دادن به كفار هر گاه تشنه باشند، چنانكه در روايتي وارد است. 2⃣دوم: حق مشتركي است كه با همه‌ي جانداران داشته، چونكه هر ذي روحي را حق است در آب، و از اين جهت است كه واجب مي‌شود تيمم، هر گاه خوف عطش باشد بر حيوانات مملوكه و غير آنها. 3⃣سوم: حق خاصي كه بر اهل كوفه داشت، كه سه مرتبه ايشان را سيراب نموده بود.يك مرتبه در سال خشكي از براي ايشان طلب باران نمود، و به بركت آنجناب باران آمد . و دفعه‌ي ديگر در صفين آب را به ضرب شمشير از لشكر معاويه گرفت. و ديگر در قادسيه لشكر حر را آب داد. 4⃣چهارم: حقي كه آن حضرت، در خصوص نهر فرات داشت، چون مهر مادرش حضرت فاطمه (عليه‌السلام) بود و آن جماعت مراعات هيچ يك از اين حقوق را ننمودند، حتي اينكه يك قطره به جهت طفل شيرخوارش خواهش نمود و ديدند آن طفل را كه از تشنگي كباب است، پس باز اجابت نكردند، بعد از براي خودش يك قطره طلب نمود، ندادند، آه ... بودند ديو و دد همه سيراب و مي‌مكيد... خاتم ز قحط آب سليمان كربلا... ✅ آن حضرت در چهار عضو تأثير نموده بود 🔹تشنگي آن سرور در چهار عضو تأثير تمام نموده بود: 1⃣اول: لبهاي مبارك كه افسرده شده بود. 2⃣دوم: جگر پاره پاره چنانكه در آخر امر، بعد از نااميدي از زندگي فرمود: 🔹«اسقوني قطرة من الماء فقد تفتت كبدي من الظماء» 🔸 : [قطره‌ي آبي به من بدهيد كه جگرم از تشنگي پاره پاره شد.] 3⃣سوم: زبان آن حضرت كه مجروح شده بود از بس به اطراف دهان سائيده بود. 4⃣چهارم: چشمهاي مقدسش كه از تشنگي تاريك گرديده بود، چنانكه در حديث مكالمه جبرئيل با حضرت آدم (عليه‌السلام) منقولست كه گفت: اگر ببيني اي آدم او را در حالتي كه مي‌گويد «وا عطشاه» به حدي كه تشنگي حائل شده باشد ما بين او و آسمان مانند دود ، پس به سبب هر يك از اين اعضاء اربعه يك نوع از آب ؛ خداوند به او عطا نمود. چون سخن به اينجا رسيد شما شيعيان هم بخل نورزيد به اشك ديدگان. -------------------------------------------------- 📘 علیه السلام ♻️در ثواب نشر مطالب سهیم باشید♻️ 🌐📚 - پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام📚🌐 @hosenih_maghtal
📚مرحوم می گوید: 🔹در روز عاشورا، چهار جا، چهار عضو بدن ابی عبدالله به خاطر بی آبی از کار افتاده بود، که حتی شاید اگر آب هم می دادند، کار از کار گذشته بود و فایده نداشت. 1⃣اولین جایی که از عطش از کار افتاد چشمان امام حسین (علیه السّلام) بود، امام صادق (علیه السّلام) می فرماید: ▪️جدّ ما در روز عاشورا، از شدت عطش چشمانش آسمان را دود می دید. 2⃣دومین 🔸عضو، لبهای آقا بود، میدانی چرا؟ حمیدبن مسلم می گه دیدم لب های حسین علیه السلام مانند دو چوپ خشک شده به هم می خورد، دیدم از لبهای حسین داره خون می آید. 3⃣سومین 🔹عضو زبان حضرت بود، همان زمان که علی اکبر را بغل گرفت، زبان در دهان علی گذاشت، علی اکبر دید بابا از خودِ او تشنه تر است. 4⃣چهارمین 🔸عضو جگر حسین بوده، هلال بن نافع می گوید، آمدم نزدیک گودال، جنگ تمام شده، از بالای گودال نگاه کردم، دیدم لبهای حسین تکان می خورد، نزدیک تر رفتم، گفتم شاید حسین نفرین می کنه، دیدم می گوید: ▪️«لشگر جگرم از تشنگی می سوزد» از گودال آمدم بیرون، سریع رفتم آب آوردم، دیدم شمر داره بیرون می آید، گفت کجا می روی، گفتم می روم پسر فاطمه را سیراب کنم، گفت زحمت نکش، من سیرابش کردم … 📘 علیه السلام ✅ @hosenih_maghtal
علیه السلام 🔹 اعطاء قلب نبي بحضرت حسين (عليه‌السلام) پس دليلش كلام آنجناب كه مي‌فرمود: «انه مهجة قلبي»  ، و ايضا آن علاقه مخصوصي كه به آنجناب اظهار مي‌نمود، در حال ملاقاتش با ديگري اظهار نمي‌فرمود، 🔹چنانكه گاهي كه به آن سكينه و وقار نبوت، در ميان اصحاب نشسته بود، هرگاه حسين (عليه‌السلام) مي‌آمد آنحضرت سخن را قطع مي‌نمود، و برمي‌خواست، و استقبال مي‌كرد او را، و به دوش مبارك مي‌گرفت و مي‌آورد در دامان خود مي‌نشانيد، ✳️ و عجب‌تر آنكه هرگاه بر منبر در اثناي خطبه، حضرت حسين (عليه‌السلام) وارد مي‌شد، آن حضرت خطبه را قطع مي‌نمود و به زير مي‌آمد و او را استقبال مي‌نمود، و مي‌فرمود، والله ندانستم كه از منبر به زير آمده‌ام چنانكه عبدالله ابن عمر روايت نموده است.و اين كلام، كنايه است از شدت محبت و علاقه‌ي قلبيه، و اعجب از آن، روايتي است كه ابن‌ماجه در كتاب سنن، و زمخشري در كتاب قائق نقل كرده‌اند كه 🔸 آنحضرت روزي حسين (عليه‌السلام) را در ميان كوچه ديد كه با اطفال بازي مي‌كند، پس حضرت رو به سوي او رفت و يكدست خود را بسوي او دراز نمود كه او را بگيرد آن طفل از طرفي به طرفي فرار مي‌كرد و آنحضرت با او مضاحكه مي‌نمود تا اينكه او را گرفت پس يكدست به زير ذقن و يكدست بر سرش گذاشت و او را بلند كرد، دهان بر دهانش گذاشت و او را بوسيد پس فرمود: «انا من حسين و حسين مني...»: [من از حسينم و حسين از منست]، خدا دوست بدارد هر كس حسين (عليه‌السلام) را دوست بدارد، حسين سبطي است از اسباط. 🔸و بدانكه اين محبت و علاقه به حسين (عليه‌السلام) سرايت به محبين او نيز نمود، چنانكه آن حضرت خدا را شاهد ميگرفت و ميفرمود من حسين(عليه‌السلام) را دوست ميدارم و محبين او را نيز دوست ميدارم و مي‌فرمود: خدا دوست بدارد محبين حسين (عليه‌السلام) را ، 🔸و روزي از روزها طفلي را در كوچه ديد پس نشست و او را گرفت و با او ملاطفت نمود، شخصي از سبب آن سؤال نمود، فرمود: اين طفل پسرم حسين را دوست مي‌دارد، زيرا كه من ديدم خاك قدم او را مي‌گرفت، و به صورت خود مي‌ماليد و جبرئيل مرا خبر داده كه از انصار حسين (عليه‌السلام) خواهد بود در كربلا. 🔸و ما نيز اميدواريم كه از محبين آنجناب باشيم تا اينكه پيغمبر (صلي الله عليه و آله) ما را دوست بدارد و خداي متعال نيز به سبب دعاي آن سرور ما را دوست بدارد، پس از گناهان ما درگذرد. -------------------------------------------------- 📘 صلی الله و علیه و آله علیه السلام ♻️در ثواب نشر مطالب سهیم باشید♻️ 🌐📚 - پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام📚🌐 @hosenih_maghtal http://hosenih2.mihanblog.com
🔹 آن حضرت ، و نكته‌اش شايد چند وجه باشد: 🔹يكي آنكه خود گريه بر مصائب اهل بيت از اعظم عبادات است، 🔹ديگر آنكه به جهت اضمحلال دين خدا بوده، 🔹سوم اينكه ايشان از لوازم بشريه خالي نبودند، همچنان كه گرسنگي و تشنگي وخستگي از براي ايشان بود، لابد در مصائب دلسوختگي نيز عارض ايشان مي‌شد، چنانكه حضرت پيغمبر (صلي الله عليه و آله) در فوت طفلش ابراهيم گريان شد و فرمود: «دل مي‌سوزد و اشك مي‌ريزد، و ليكن نمي‌گويم حرفي را كه موجب غضب الهي باشد» و آن حضرت نيز تأسي به جد بزگوارش نموده، آيا چگونه ممكن است بشر را كه ببيند خود را تنها و بي‌كس بعد از كثرت اصحاب و برادران و اولاد، در حالتي كه مظلوم باشد، و روي زمين را بر او تنگ گرفته باشند، و از اطراف دشمنان، او را احاطه نموده باشند، در ميان عيال و اطفالي كه همه گرسنه و تشنه، يكي ناخوش، يكي در غش، و ديگري محتضر، و مهيا شده كه ايشان را بگذارد و برود به سوي مرگ، و به آنها مي‌گويد: كه مهياي اسيري باشيد، و صبر كنيد، و صيحه و جزع نكنيد، پس مي‌خواهد روانه شود ✳️دختر صغيره‌اش سر برهنه مي‌آيد، و به جامه‌اش مي‌چسبد و عرض مي‌كند: اندكي توقف كن تا توشه‌اي از تو بگيرم كه اين وداع آخر است، پس دست و پاي او را ببوسد، پس بنشيند و او را بدامان خود بنشاند، در چنين حالت گريان نشود، اين بود كه 1⃣حضرت گريان شد و خود را با آستين پاك نمود، و مي‌فرمود: ▪️سيطول بعدي يا سكينة فاعلمي منك البكاء اذ الحمام دهاني ▪️‌يعني: اي سكينه بدان كه بعد از من گريه‌اي طولاني برايت هست، آنگاه كه مرگ مرا فرارسد.اين يك وقت بود از اوقات گريه‌ي آنحضرت. 2⃣دوم: آن وقت بود كه آمد به نزد جسد برادرش عباس، ديد بر خاك افتاده مشك سوراخ شده در يك طرف، و دستهاي قطع شده هر يك در يك طرف، پس گريه‌ي شديد مي‌نمود. 3⃣سوم: وقتي كه قاسم اراده‌ي قتال نمود، پس او را در بغل كشيد و آنقدر گريست كه غش كرد. 4⃣چهارم: وقتي بود كه آمد بنزد جسد قاسم و ديد كه از سم اسبان پامال شده . 5⃣پنجم: وقتي كه پسرش علي‌اكبر به ميدان رفت اشكش جاري شد و محاسن شريفش را به روي دست گرفت و سر به آسمان كرد و مناجات نمود. 6⃣ششم: وقتي كه تسلي مي‌داد خواهرش زينب را از گريه و جزع، در آنحال گريه بر خودش غالب شد و چند قطره اشك از چشمش فروريخت باز خود را نگاه داشت و هر گاه تأمل كني در اين حالت مذكوره، مي‌داني كه عادتا محال است كه صاحب قلب رئوف و مهربان گريان نشود در اين احوال. -------------------------------------------------- 📘 علیه السلام علیه السلام علیه السلام ♻️در ثواب نشر مطالب سهیم باشید♻️ 🌐📚 - پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام📚🌐 @hosenih_maghtal http://hosenih2.mihanblog.com
علیه السلام 🔹چند نمونه از الطاف الهی بر حسین علیه السلام 🔹خصوصيتي است كه خداوند در عطيه نسبت به آنجناب نموده، از صفات كماليه‌ي خود، و آن اين است كه از آن صفات شريفه، نمونه بر آن جناب قرار داده و مخصوص آن سرور فرموده: 🔸يكي آنكه: از جمله‌ي صفات الهي آن است كه، تمام اشياء تسبيح الهي مي‌نمايند و لكن ما نمي‌فهميم حقيقت آنرا، چنانكه در قرآن فرموده و به مقتضاي روايات، تمام اشياء گريه بر مصيبت آنحضرت مي‌نمايند و لكن ما نمي‌فهميم، حقيقت آن گريه را، مثلا گريه‌ي آسمان به تقاطر خون بود، و گريه‌ي زمين به آن است كه هر سنگي را كه حركت مي‌دادند در زيرش خون يافته مي‌شد، و گريه‌ي ماهيان به خروج از آب است، و گريه‌ي هوا تاريكي آن است، و گريه‌ي آفتاب و ماه كسوف و خسوف است، و هكذا چنانكه در روايات وارد شده. 🔸دوم اينكه: توحيد الهي از جمله فطريات است چنانكه فرمود: (فطرة الله التي فطر الناس عليها) حتي بت‌پرستان و زنديقان اقرار قلبي به آن دارند، هر چند به زبان انكار كنند،  و دل سوختن بر حضرت حسين (عليه‌السلام) نيز فطري است حتي كساني كه آنجناب را نمي‌شناسند گريه بر او مي‌كنند، و عزايش را برپا مي‌دارند، مانند بعضي از هندوها كه از دين اسلام بيگانه‌اند. ✳️بدانكه دشمنان آنحضرت در عين اظهار عداوت بر او گريان مي‌شدند، چنانكه ابن‌سعد در ساعتي كه امر به قتل او نمود گريان شد و آن ملعوني كه فاطمه دختر حضرت را غارت مي‌نمود گريه مي‌كرد و همچنين قتله در بعض حالات گريه مي‌كردند. -------------------------------------------------- 📘 علیه السلام ♻️در ثواب نشر مطالب سهیم باشید♻️ 🌐📚 - پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام📚🌐 @hosenih_maghtal http://hosenih2.mihanblog.com
🔹بحسب بعض روايات از براي طفل رضيعش با شمشير قبري حفر نموده و او را دفن كرد و شايد سرّش چند وجه باشد. 1⃣يكي آنكه از آن متمكن شد. 2⃣دوم اينكه از قطع رأس او را نجات دهد. 3⃣سوم اينكه سه روز به روي خاك نماند. 4⃣چهارم اينكه پايمال سم اسبان نشود. 5⃣پنجم آنكه بدن او را به اين حالت مشاهده ننمايند. 🔹بلي آنچه را متمكن شد آنجناب نسبت به اصحاب به جا آورد، مثلا اجساد ايشان را جمع مي‌نمود، و بعضي را پهلوي بعضي مي‌گذاشت، و بعضي را خود به نفس نفيس نقل مي‌نمود، و تشييع مي‌فرمود. -------------------------------------------------- 📘    علیه السلام علیه السلام ♻️در ثواب نشر مطالب سهیم باشید♻️ 🌐📚 - پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام📚🌐 @hosenih_maghtal http://hosenih2.mihanblog.com
✅سه ناله و سه صدا وقتی که بر زمین قرار گرفت در آن لحظه سه ناله و سه صدا یک دفعه بلند شد : 🔰صدای اوّل : صدای علی اکبر بود لحظات آخر صدا زد : یا اَبَتاه عَلَیکَ مِنّی السلام … 🔰صدای دوّم : صدای بود ، وقتی در خیمه صدای ناله علی اکبر را شنید بی اختیار ، عزیز فاطمه فرمود یا بُنَیَّ قتلوک . 🔰صدای سوّم : که در آن حال بلند شد صدای بود که صدا می زد : وا حبیباه، یااُخیّاه وَ ابنَ اُخیّاه (وای برادرم ، وای پسر برادرم ). مرحوم حاج @hosenih_maghtal
علیه السلام 🔹مؤلف گويد حضرت بر همه‌ي اين امور صبر كرد لكن گريه بر حسين (عليه‌السلام) مي‌نمود، چون آن منافي صبر نيست بلكه لازمه‌ي شفقت و رقت است، و شنيده نشده كه آنحضرت وقتي مصيبت خود را با يكي از اهل بيت خود ذكر نموده باشد و گريه كند، مگر نسبت به حسين (عليه‌السلام) كه هر وقت او را مي‌ديد يا به ياد مي‌آورد گريه بر او غالب مي‌شد، و به علي (عليه‌السلام) مي‌فرمود: او را بازدار، پس مي‌بوسيد گلوي او را و گريه مي‌كرد، عرض مي‌كردند: چرا گريه مي‌كني؟ مي‌فرمود: جاي شمشيرها را مي‌بوسم، و اگر حسين (عليه‌السلام)را خوشحال مي‌ديد گريه مي‌كرد، و اگر محزون مي‌ديد گريه مي‌كرد، و اگر لباس نو مي‌پوشيد گريه مي‌كرد ، و هم چنين اميرالمؤمنين و فاطمه و حسن همه گريه مي‌كردند، و آنجناب وصيت نمود اهل بيت را در وداع آخرين كه صبر كنيد و صورت مخراشيد و گريبان مدريد و واويلا مگوئيد ، لكن شما را از گريه منع نمي‌كنم بلي دخترش را از گريه منع نمود در حال حياتش چنانكه فرمود: لا تحرقي قلبي بدمعك حسرة مادام مني الروح في جثماني‌فاذا قتلت فانت أولي بالذي تأتينه ياخيرة النسوان . يعني: با اشكهاي جانكاه خود دلم را نسوزان، تا هنگامي كه روح در بدن دارم. آنگاه كه من كشته شدم تو به اين اشك ريختن شايسته‌تري، اي برگزيده‌ي بانوان! و ملاحظه نما صبر آن حضرت را كه ملائكه از آن تعجب نمودند، در آن وقتي كه برخاك گرم افتاده، تمام اعضايش از صدمه‌ي تير و سنان و شمشير مجروح، و پاره پاره، سرش شكافته، پيشانيش شكسته، سينه‌اش از تير سوراخ سوراخ، قلبش ازنيزه‌ي سه پهلو چاك، يك تير در حلقومش نشسته، و تير ديگر حنكش را خسته، تير ديگر پهلويش را شكافته، زبانش از خشكي به كام چسبيده، جگرش از تشنگي تفتيده، لبهايش از عطش خشك شده، قلبش از براي اصحاب كشته شده و عيال بي‌كسش تافته، دستش از ضربت زرعة بن شريك قطع شده، نيزه به پهلويش جا گرفته، سر و رويش از خون خضاب شده، صداي استغاثه‌ي عيال و اطفالش از يك طرف، و شماتت و شتم دشمنان از طرف ديگر، و كشته‌هاي اصحابش از يك طرف ، با وجود همه‌ي اينها آهي نكشيد، و قطره‌ي اشكي نريخت و همي گفت: «صبرا علي قضائك، لا معبود سواك، يا غياث المستغيثين» : [بر قضاي تو شكيبايم، معبودي جز تو نيست، اي پناه پناهجويان!] اين است كه در زيارت او وارد شده است: «و لقد عجبت من صبرك ملائكة السموات»:  [به راستي فرشتگان آسمانها از شكيبائي تو به شگفت آمدند]. و از (عليه‌السلام) مرويست كه هر چند امر بر او شدت مي‌كرد رخساره‌اش مي‌درخشيد، و اطمينانش بيشتر مي‌شد تا اينكه بعضي از دشمنان به بعضي مي‌گفتند: ببينيد حسين (عليه‌السلام) را كه چگونه از مرگ باك ندارد . -------------------------------------------------- 📘 علیه السلام صلی الله علیه و آله س ♻️در ثواب نشر مطالب سهیم باشید♻️ 🌐📚 - پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام📚🌐 @hosenih_maghtal http://hosenih2.mihanblog.com
هدایت شده از حسینیه مقتل
مجتهد و عالم بزرگ نوشته است: حسین علیه السلام در مصیبت علی اکبر سه بار به حال و مشرف به مرگ شد. 🔹 اول: وقتی دید علی اکبر (ع) آماده ی رفتن به میدان است. 🔸 دوم: وقتی برگشت و از حضرت طلب آب کرد، او را به سینه گرفت و از شدت غصه و اندوه که نمی توانست آب برای او آماده کند، حالت احتضار به او دست داد. 🔹 سوم: وقتی علی اکبر از اسب افتاد و پدر را صدا زد، که حضرت سکینه کبری می گوید: «لَمّا سَمِعَ أبی صوة وَلَدِه نَظَرتُ إلَیه» وقتی صدای اکبر را شنید، من پدر را نگاه کردم، «فَرَأیتُهُ قَد أشرَفَ عَلَی الموت» دیدم مشرف به مرگ شده است. «وَ عَیناهُ تَدورانِ کَالمُحتضَر» دو چشمش مثل آدم محتضر می گردد، «وَ جَعَلَ یَنظُرُ الأطرافَ الخِيمَة» اطراف خیمه را نگاه می کند، نزدیک است روح از بدنش برود. «وَ صاحَ مِن وَسَطِ الخِيمَة» وسط خیمه فریاد زد: «وَلَدی قَتَلَ الله مَن قَتَلوک». س ع ✅ @hosenih_maghtal