✅ #ورود_اهل_بیت_به_کربلا
🔹ابو مخنف گوید: چون نامه عبید زیاد را حرّ بن یزید برای امام حسین(ع) خواند، حرکت کردند تا به زمین كربلا رسیدند؛ ✳️اسبى_كه امام بر آن سوار بود ایستاد. امام فرود آمد و اسب دیگری سوار شد، اسب گام بر نداشت؛ هفت یا هشت بار حضرت این كار كرد و همچنان اسب ها حرکت نکردند.(1)
🔸حضرت چون این حالت را دید از نام آن زمین پرسید؛
▪️كسى گفت: یا بن رسول اللّه! غاضریّه.
▪️فرمود: نام دیگری هم دارد؟ كسى گفت: نینوا.
▪️فرمود: دیگر؟ كسى گفت: شاطئ الفرات.
▪️فرمود: دیگر؟ كسى گفت: كربلا.
🔹چون امام(ع) این نام را شنید، آهى سرد کشید و فرمود: ارض كرب و بلاء.(2) و به یاران فرمود: بایستید و فرود آیید كه
🔻این جا خوابگاه شتران ماست و در
🔻این جا خون هاى ما ریخته شود و حریم ما ضایع گردد و مردان ما را بكشند و كودكان ما را ذبح كنند و دوستان ما بدین خاك به زیارت ما آیند و به همین خاك جدم رسول خدا(ص) مرا وعده فرمود و سخن او تغییری نمی کند.(3)
🔹آنگاه فرود آمدند و رحل بینداختند و حضرت این اشعار را زمزمه می نمودند:
یا دهر أفّ لك من خلیل
كم لك بالإشراق و الاصیل
اى روزگار! عجب بد دوستى و رفیقى هستى تو، و چه بسیار در هر طلوع و غروب.
من طالب بحقّه قتیل
و الدّهر لا یقنع بالبدیل
حقّجویانى را مىكشى، و هرگز به جانشین دیگرى قانع نیستى.
و كلّ حىّ سالك سبیلى
ما اقرب الوعد من الرحیل
هر زندهاى راه مرا خواهد پیمود و چه وعده كوچیدن از این دنیا نزدیك است!
و انّما الامر الى الجلیل
سبحان ربّى ما له مثیل
و این رحلت به سوى رب جلیل و منزّهى است كه هیچ مثل و مانندى ندارد.
😭علىّ بن الحسین علیه السلام گوید: من چون این ابیات را شنیدم، گلویم را بغضی فرا گرفت ولی خویشتن داری نمودم(4)
😭ولى عمّه ام زینب(س) طاقت از دست داد و شروع به زارى نمود و آرام آرام جانب حسین آمد و میگفت: اى برادر من و اى نور دو دیده و اى جانشین گذشتگان و جمال بازماندگان!(5) این کلام کسی است که به مرگ برایش قطعی شده است.(6)
🔹امام(ع) به او نگریست و فرمود: اى خواهر! شیطان رجیم، حلم تو را نبرد. اهل آسمان ها همه معدوم شوند و خاكیان نمانند «كلّ شىء هالك الّا وجهه له الحكم و الیه ترجعون».
🔸پدر و جد من كه از من بهتر بودند رفتند و من و دیگر مؤمنان باید بدیشان اقتدا کنیم. مبادا چون من كشته شوم گریبان بر من چاك زنى و روى بخراشى و موى خود را آشفته نمایی.(7)
🔸این روایت بدین گونه نیز آمده: «هنگامی که زینب(س) مضمون این ابیات را شنید، در جای دیگری با زنان و دختران تنها بود، تاب نیاورد و با پای برهنه در حالی که جامه اش به زمین می کشید بیرون آمد، مقابل حضرت ایستاد و گفت: وای از این مصیبت! ای کاش من می مردم. امروز مادرم فاطمه زهرا(س) و پدرم علی(ع) و برادرم حسن زکی(ع) در کنارم نیستند. ای جانشین گذشتگان و ای پناه بازماندگان.
🔹امام(ع) نگاهی به خواهر انداخت و فرمود: «خواهرم شیطان شکیبایی تو را نرباید.» زینب(س) عرض کرد: «پدر و مادرم به فدایت! آیا تو به این زودی کشته می شوی؟ جانم فدای تو» آن گاه از گریه گلوگیر شده اشک از دو چشم خود به صورت روان داشت. امام(ع) فرمود: «هیهات، هیهات، اگر مرغ قطا را به حال خود وا می گذاشتند می خوابید.»
🔸زینب(س) عرض کرد: ای وای آیا تو به ستم کشته می شوی؟ در این صورت این زخم بر دل عمیق تر و تحملش سخت تر است. پس از آن بی تاب شد دست به گریبان برد و چاک زد و بی هوش به زمین افتاد.
✳️امام(ع) بلند شد و بر سر و رویش آب ریخت تا به هوش آمد. سپس تا می توانست او را تسلیت داد و مصیبت بزرگ مرگ پدر و جدش(ص) را به خاطر او آورد.(8)
✅ #ورود_اهل_بیت_به_کربلا
🔹ابو مخنف گوید: چون نامه عبید زیاد را حرّ بن یزید برای امام حسین(ع) خواند، حرکت کردند تا به زمین كربلا رسیدند؛ ✳️اسبى_كه امام بر آن سوار بود ایستاد. امام فرود آمد و اسب دیگری سوار شد، اسب گام بر نداشت؛ هفت یا هشت بار حضرت این كار كرد و همچنان اسب ها حرکت نکردند.(1)
🔸حضرت چون این حالت را دید از نام آن زمین پرسید؛
▪️كسى گفت: یا بن رسول اللّه! غاضریّه.
▪️فرمود: نام دیگری هم دارد؟ كسى گفت: نینوا.
▪️فرمود: دیگر؟ كسى گفت: شاطئ الفرات.
▪️فرمود: دیگر؟ كسى گفت: كربلا.
🔹چون امام(ع) این نام را شنید، آهى سرد کشید و فرمود: ارض كرب و بلاء.(2) و به یاران فرمود: بایستید و فرود آیید كه
🔻این جا خوابگاه شتران ماست و در
🔻این جا خون هاى ما ریخته شود و حریم ما ضایع گردد و مردان ما را بكشند و كودكان ما را ذبح كنند و دوستان ما بدین خاك به زیارت ما آیند و به همین خاك جدم رسول خدا(ص) مرا وعده فرمود و سخن او تغییری نمی کند.(3)
🔹آنگاه فرود آمدند و رحل بینداختند و حضرت این اشعار را زمزمه می نمودند:
یا دهر أفّ لك من خلیل
كم لك بالإشراق و الاصیل
اى روزگار! عجب بد دوستى و رفیقى هستى تو، و چه بسیار در هر طلوع و غروب.
من طالب بحقّه قتیل
و الدّهر لا یقنع بالبدیل
حقّجویانى را مىكشى، و هرگز به جانشین دیگرى قانع نیستى.
و كلّ حىّ سالك سبیلى
ما اقرب الوعد من الرحیل
هر زندهاى راه مرا خواهد پیمود و چه وعده كوچیدن از این دنیا نزدیك است!
و انّما الامر الى الجلیل
سبحان ربّى ما له مثیل
و این رحلت به سوى رب جلیل و منزّهى است كه هیچ مثل و مانندى ندارد.
😭علىّ بن الحسین علیه السلام گوید: من چون این ابیات را شنیدم، گلویم را بغضی فرا گرفت ولی خویشتن داری نمودم(4)
😭ولى عمّه ام زینب(س) طاقت از دست داد و شروع به زارى نمود و آرام آرام جانب حسین آمد و میگفت: اى برادر من و اى نور دو دیده و اى جانشین گذشتگان و جمال بازماندگان!(5) این کلام کسی است که به مرگ برایش قطعی شده است.(6)
🔹امام(ع) به او نگریست و فرمود: اى خواهر! شیطان رجیم، حلم تو را نبرد. اهل آسمان ها همه معدوم شوند و خاكیان نمانند «كلّ شىء هالك الّا وجهه له الحكم و الیه ترجعون».
🔸پدر و جد من كه از من بهتر بودند رفتند و من و دیگر مؤمنان باید بدیشان اقتدا کنیم. مبادا چون من كشته شوم گریبان بر من چاك زنى و روى بخراشى و موى خود را آشفته نمایی.(7)
🔸این روایت بدین گونه نیز آمده: «هنگامی که زینب(س) مضمون این ابیات را شنید، در جای دیگری با زنان و دختران تنها بود، تاب نیاورد و با پای برهنه در حالی که جامه اش به زمین می کشید بیرون آمد، مقابل حضرت ایستاد و گفت: وای از این مصیبت! ای کاش من می مردم. امروز مادرم فاطمه زهرا(س) و پدرم علی(ع) و برادرم حسن زکی(ع) در کنارم نیستند. ای جانشین گذشتگان و ای پناه بازماندگان.
🔹امام(ع) نگاهی به خواهر انداخت و فرمود: «خواهرم شیطان شکیبایی تو را نرباید.» زینب(س) عرض کرد: «پدر و مادرم به فدایت! آیا تو به این زودی کشته می شوی؟ جانم فدای تو» آن گاه از گریه گلوگیر شده اشک از دو چشم خود به صورت روان داشت. امام(ع) فرمود: «هیهات، هیهات، اگر مرغ قطا را به حال خود وا می گذاشتند می خوابید.»
🔸زینب(س) عرض کرد: ای وای آیا تو به ستم کشته می شوی؟ در این صورت این زخم بر دل عمیق تر و تحملش سخت تر است. پس از آن بی تاب شد دست به گریبان برد و چاک زد و بی هوش به زمین افتاد.
✳️امام(ع) بلند شد و بر سر و رویش آب ریخت تا به هوش آمد. سپس تا می توانست او را تسلیت داد و مصیبت بزرگ مرگ پدر و جدش(ص) را به خاطر او آورد.(8)
--------------------------------------------------
✅متن عربی:
🔸قَالَ: ثُمَّ إِنَّ الْحُسَیْنَ ع قَامَ وَ رَكِبَ وَ سَارَ وَ كُلَّمَا أَرَادَ الْمَسِیرَ یَمْنَعُونَهُ تَارَةً وَ یُسَایِرُونَهُ أُخْرَى حَتَّى بَلَغَ كَرْبَلَاءَ وَ كَانَ ذَلِكَ فِی الْیَوْمِ الثَّانِی مِنَ الْمُحَرَّمِ فَلَمَّا وَصَلَهَا قَالَ مَا اسْمُ هَذِهِ الْأَرْضِ فَقِیلَ كَرْبَلَاءُ فَقَالَع اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِكَ مِنَ الْكَرْبِ وَ الْبَلَاءِ ثُمَّ قَالَ هَذَا مَوْضِعُ كَرْبٍ وَ بَلَاءٍ انْزِلُوا هَاهُنَا مَحَطُّ رِحَالِنَا وَ مَسْفَكُ دِمَائِنَا وَ هُنَا مَحَلُّ قُبُورِنَا بِهَذَا حَدَّثَنِی جَدِّی رَسُولُ اللَّهِ ص فَنَزَلُوا جَمِیعاً وَ نَزَلَ الْحُرُّ وَ أَصْحَابُهُ نَاحِیَةً وَ جَلَسَ الْحُسَیْنُ ع یُصْلِحُ سَیْفَهُ وَ یَقُولُ:
یَا دَهْرُ أُفٍّ لَكَ مِنْ خَلِیلٍ
كَمْ لَكَ بِالْإِشْرَاقِ وَ الْأَصِیلِ
مِنْ طَالِبٍ وَ صَاحِبٍ قَتِیلٍ
وَ الدَّهْرُ لَا یَقْنَعُ بِالْبَدِیلِ
وَ كُلُّ حَیٍّ سَالِكٌ سَبِیلِ
مَا أَقْرَبَ الْوَعْدَ مِنَ الرَّحِیلِ
وَ إِنَّمَا الْأَمْرُ إِلَى الْجَلِیلِ
قَالَ الرَّاوِی:
فَس
هدایت شده از حسینیه مقتل
✅ #ورود_اهل_بیت_به_کربلا
🔹ابو مخنف گوید: چون نامه عبید زیاد را حرّ بن یزید برای امام حسین(ع) خواند، حرکت کردند تا به زمین كربلا رسیدند؛ ✳️اسبى_كه امام بر آن سوار بود ایستاد. امام فرود آمد و اسب دیگری سوار شد، اسب گام بر نداشت؛ هفت یا هشت بار حضرت این كار كرد و همچنان اسب ها حرکت نکردند.(1)
🔸حضرت چون این حالت را دید از نام آن زمین پرسید؛
▪️كسى گفت: یا بن رسول اللّه! غاضریّه.
▪️فرمود: نام دیگری هم دارد؟ كسى گفت: نینوا.
▪️فرمود: دیگر؟ كسى گفت: شاطئ الفرات.
▪️فرمود: دیگر؟ كسى گفت: كربلا.
🔹چون امام(ع) این نام را شنید، آهى سرد کشید و فرمود: ارض كرب و بلاء.(2) و به یاران فرمود: بایستید و فرود آیید كه
🔻این جا خوابگاه شتران ماست و در
🔻این جا خون هاى ما ریخته شود و حریم ما ضایع گردد و مردان ما را بكشند و كودكان ما را ذبح كنند و دوستان ما بدین خاك به زیارت ما آیند و به همین خاك جدم رسول خدا(ص) مرا وعده فرمود و سخن او تغییری نمی کند.(3)
🔹آنگاه فرود آمدند و رحل بینداختند و حضرت این اشعار را زمزمه می نمودند:
یا دهر أفّ لك من خلیل
كم لك بالإشراق و الاصیل
اى روزگار! عجب بد دوستى و رفیقى هستى تو، و چه بسیار در هر طلوع و غروب.
من طالب بحقّه قتیل
و الدّهر لا یقنع بالبدیل
حقّجویانى را مىكشى، و هرگز به جانشین دیگرى قانع نیستى.
و كلّ حىّ سالك سبیلى
ما اقرب الوعد من الرحیل
هر زندهاى راه مرا خواهد پیمود و چه وعده كوچیدن از این دنیا نزدیك است!
و انّما الامر الى الجلیل
سبحان ربّى ما له مثیل
و این رحلت به سوى رب جلیل و منزّهى است كه هیچ مثل و مانندى ندارد.
😭علىّ بن الحسین علیه السلام گوید: من چون این ابیات را شنیدم، گلویم را بغضی فرا گرفت ولی خویشتن داری نمودم(4)
😭ولى عمّه ام زینب(س) طاقت از دست داد و شروع به زارى نمود و آرام آرام جانب حسین آمد و میگفت: اى برادر من و اى نور دو دیده و اى جانشین گذشتگان و جمال بازماندگان!(5) این کلام کسی است که به مرگ برایش قطعی شده است.(6)
🔹امام(ع) به او نگریست و فرمود: اى خواهر! شیطان رجیم، حلم تو را نبرد. اهل آسمان ها همه معدوم شوند و خاكیان نمانند «كلّ شىء هالك الّا وجهه له الحكم و الیه ترجعون».
🔸پدر و جد من كه از من بهتر بودند رفتند و من و دیگر مؤمنان باید بدیشان اقتدا کنیم. مبادا چون من كشته شوم گریبان بر من چاك زنى و روى بخراشى و موى خود را آشفته نمایی.(7)
🔸این روایت بدین گونه نیز آمده: «هنگامی که زینب(س) مضمون این ابیات را شنید، در جای دیگری با زنان و دختران تنها بود، تاب نیاورد و با پای برهنه در حالی که جامه اش به زمین می کشید بیرون آمد، مقابل حضرت ایستاد و گفت: وای از این مصیبت! ای کاش من می مردم. امروز مادرم فاطمه زهرا(س) و پدرم علی(ع) و برادرم حسن زکی(ع) در کنارم نیستند. ای جانشین گذشتگان و ای پناه بازماندگان.
🔹امام(ع) نگاهی به خواهر انداخت و فرمود: «خواهرم شیطان شکیبایی تو را نرباید.» زینب(س) عرض کرد: «پدر و مادرم به فدایت! آیا تو به این زودی کشته می شوی؟ جانم فدای تو» آن گاه از گریه گلوگیر شده اشک از دو چشم خود به صورت روان داشت. امام(ع) فرمود: «هیهات، هیهات، اگر مرغ قطا را به حال خود وا می گذاشتند می خوابید.»
🔸زینب(س) عرض کرد: ای وای آیا تو به ستم کشته می شوی؟ در این صورت این زخم بر دل عمیق تر و تحملش سخت تر است. پس از آن بی تاب شد دست به گریبان برد و چاک زد و بی هوش به زمین افتاد.
✳️امام(ع) بلند شد و بر سر و رویش آب ریخت تا به هوش آمد. سپس تا می توانست او را تسلیت داد و مصیبت بزرگ مرگ پدر و جدش(ص) را به خاطر او آورد.(8)
--------------------------------------------------
✅متن عربی:
🔸قَالَ: ثُمَّ إِنَّ الْحُسَیْنَ ع قَامَ وَ رَكِبَ وَ سَارَ وَ كُلَّمَا أَرَادَ الْمَسِیرَ یَمْنَعُونَهُ تَارَةً وَ یُسَایِرُونَهُ أُخْرَى حَتَّى بَلَغَ كَرْبَلَاءَ وَ كَانَ ذَلِكَ فِی الْیَوْمِ الثَّانِی مِنَ الْمُحَرَّمِ فَلَمَّا وَصَلَهَا قَالَ مَا اسْمُ هَذِهِ الْأَرْضِ فَقِیلَ كَرْبَلَاءُ فَقَالَع اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِكَ مِنَ الْكَرْبِ وَ الْبَلَاءِ ثُمَّ قَالَ هَذَا مَوْضِعُ كَرْبٍ وَ بَلَاءٍ انْزِلُوا هَاهُنَا مَحَطُّ رِحَالِنَا وَ مَسْفَكُ دِمَائِنَا وَ هُنَا مَحَلُّ قُبُورِنَا بِهَذَا حَدَّثَنِی جَدِّی رَسُولُ اللَّهِ ص فَنَزَلُوا جَمِیعاً وَ نَزَلَ الْحُرُّ وَ أَصْحَابُهُ نَاحِیَةً وَ جَلَسَ الْحُسَیْنُ ع یُصْلِحُ سَیْفَهُ وَ یَقُولُ:
یَا دَهْرُ أُفٍّ لَكَ مِنْ خَلِیلٍ
كَمْ لَكَ بِالْإِشْرَاقِ وَ الْأَصِیلِ
مِنْ طَالِبٍ وَ صَاحِبٍ قَتِیلٍ
وَ الدَّهْرُ لَا یَقْنَعُ بِالْبَدِیلِ
وَ كُلُّ حَیٍّ سَالِكٌ سَبِیلِ
مَا أَقْرَبَ الْوَعْدَ مِنَ الرَّحِیلِ
وَ إِنَّمَا الْأَمْرُ إِلَى الْجَلِیلِ
قَالَ الرَّاوِی:
فَس