eitaa logo
حسینیه مقتل
5.1هزار دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
330 ویدیو
63 فایل
تماس با مدیر : @mostafapi1 حسینیه مقتل در تلگرام: https://t.me/hosenih_maghtal حسینیه مقتل در ایتا: eitaa.com/hosenih_maghtal 🔻 پیج حسینیه مقتل در اینستاگرام : https://www.instagram.com/payegahe_hoseinieh_maghtal
مشاهده در ایتا
دانلود
علیهم السلام 🔹 و سوم 3⃣2⃣ 🔺 علیه السلام ✅ @hosenih_maghtal
علیهم السلام 🔹 و چهارم 4⃣2⃣ 🔺 علیه السلام ✅ @hosenih_maghtal
✅ #شروع_مطلب_یاران_امام_حسین علیه السلام 🔺 #هفتاد_و_دو_تن ✅ @hosenih_maghtal
علیه السلام 1⃣ 🔻سفير امام، زمينه‌ساز قيام ☑️ بن ابي‌طالب 🔹اشاره 🔴«مسلم » پسر «عقيل» پسر «ابوطالب» عليه‌السلام است. عقيل برادر امام علي عليه السلام و مسلم پسر عموي حسين عليه‌السلام است. ✳️ كنيز بود و «عليه »نام داشت(۱) و عقيل او را از شام خريده بود . 🔸دعوت اهل كوفه از امام حسين 🔵هنگامي كه اهل كوفه نامه‌هاي فراواني به امام ارسال داشتند، آن حضرت مسلم را فراخواند و به همراه وي «قيس بن مسهر» و «عبدالرحمن بن عبدالله» و عده‌اي از فرستادگان را سفير خود نمود. آن حضرت، مسلم را به چند چيز امر فرمود :  ▪️الف . تقوي الهي داشته باشد؛ ▪️ب. اسرار حكومت را پنهان بدارد؛ ▪️ج. به مردم لطف و مرحمت داشته باشد؛ ▪️د. اگر مردم را با هم متحد يافت، به سرعت امام را باخبر كند . 🔻سپس امام نامه‌اي را به مردم كوفه به اين مضمون نوشتند :  ◼️اما بعد، به تحقيق برادر و پسر عمويم و مورد اعتماد از اهل بيتم، مسلم بن عقيل را به سوي شما فرستاده‌ام، ايشان را امر كرده‌ام تا كه برايم بنويسد كه آيا شما را با هم، همدل و همداستان مي‌يابد. پس به جانم قسم، امام نيست مگر كسي كه به حق قيام كند .(۲ ) ⚫️حركت مسلم از مكه 🔹اواخر ✳️ماه مبارك رمضان بود كه مسلم بن عقيل از مكه به مدينه منوره حركت كرد . ايشان به مسجد النبي صلي الله عليه و آله و سلم رفت و در آنجا نماز گزارد .✳️ پس از آن با اهل و عيال خويش خداحافظي كرد. سپس از «قيس» دو راهنما اجاره كرد تا كه راه را به او نشان دهند. در راه، گرما و تشنگي آن دو را سخت آزار داد.(۳) مسلم راه را ادامه داد تا به محلي رسيد كه آنجا آب و آبادي بود . آن دو راهنما راه را به مسلم نشان دادند تا «بطن جنت»(۵)رسيد. آنجا با قيس نامه‌اي را از سختي راه و مشكلات براي امام عليه‌السلام ارسال داشتند . نامه مسلم اين‌گونه بود : ▫️«اما بعد، من از مدينه خارج شدم، در حالي كه دو راهنما را براي طي راه اجاره كرده بودم، راه را گم كرديم و به عطش افتاديم. چيزي نمانده بود كه آنها جان بدهند تا اين كه آخرالامر به آب رسيديم. تنها نجات ما در لحظات آخر، نفس ما بود. اين حادثه موجب شد كه آينده كار را نيكو نبينم .»( ۶ )  در پاسخ اين نامه امام عليه‌السلام اين‌گونه نوشت : ▪️ «اما بعد؛ البته من خوف اين را دارم كه آن گونه كه تو (بد) پيش‌بيني مي‌كني، غير آن باشد كه به تو تذكر داده‌ايم. همان گونه كه تو را رهنمون شده‌ام، حركت كن، والسلام .»( ۷ ) ♻️درسي كه مي‌توان گرفت: از اين ماجرا چند نكته به دست مي‌آيد: 🔻۱. از فال بد زدن به صرف برخورد با حوادث ناگوار در آينده بايد پرهيز كرد كه آن، گوياي وظيفه انساني نيست. 🔻۲. بايد در تشخيص وظيفه و انجام دادن كاري كه امام عليه‌السلام آن را توصيه مي‌كند، تلاش كرد؛  🔻۳. بايد در انجام دادن رسالت الهي مقاومت و استقامت داشت . ⚪️مسلم به محل آب‌خيز «طيي‌ء» رسيد. در آنجا قدري استراحت كرد. سپس حركت كرد تا اين كه به مردي رسيد كه تيرش آهويي را نشانه رفته بود. وقتي به حيوان رسيد آن را كشت. مسلم با ديدن آن صحنه گفت: «دشمن ما كشته خواهد شد، اگر خدا بخواهد».(۸ )
🔴ورود مسلم به كوفه 🔹مسلم به سمت كوفه اسب مي‌راند تا اين كه در پنجم وارد كوفه شد.(۹) او به منزل «مختار بن ابي‌عبيد» وارد شد.(۱۰) مختار شيعيان را دعوت كرد تا همه گرداگرد مسلم فراهم آيند. پس نامه حسين عليه‌السلام را كه پاسخ به آنها بود خواند. 😭آنها همه از شوق گريه كردند. 🔸در محضر او خطبا و سخنوران كوفي، چون «عابس شاكري»، «حبيب اسري» خطبه خواندند.(۱۱) اين خبر به «نعمان بن بشير انصاري» كه استاندار يزيد در كوفه بود رسيد. او از جاي برخاست و براي مردم خطبه‌اي ايراد كرد و آنها را تهديد كرد. پس از آن «عبدالله بن سعيد حضرمي» كه با بني‌اميه هم قسم بود به اعتراض از جاي برخاست و جلسه را ترك كرد. او و «عمارة بن عقبه» داستان نعمان را در نامه‌اي به يزيد نوشتند و تصريح كردند كه حاكمي كه گماشته است ضعيف است يا اين كه خود را به ناتواني زده است .( ۱۲ ) پس از عبدالله، ساير جيره‌خواران حكومتي از قبيل «عمارة بن وليد» و «عمر بن سعد بن ابي‌وقاص» نامه‌هاي مشابهي براي يزيد فرستادند.(۱۳) ✳️علت ورود مسلم به منزل مختار اين بود كه مختار از زعماي شيعه به شمار مي‌آمد و به امام حسين عليه‌السلام وفادار بود. علاوه بر اين، مختار داماد «نعمان بن بشير» - حاكم وقت كوفه - بود . بي‌ترديد تا زماني كه مسلم در خانه مختار بود نعمان بن بشير متعرض او نمي‌شد. اين انتخاب مسلم گوياي درايت و احاطه او به موقعيت‌هاي اجتماعي است .( ۱۴ ) 🔵بيعت با مسلم در كوفه 🔸مردم پس از آگاهي از ورود مسلم، فوج فوج با نماينده امام بيعت كردند تا اين كه نام بيعت‌كنندگان در دفتر مسلم از مرز هشتاد هزار نفر گذشت .( ۱۵ ) 🔻درباره تعداد بيعت‌كنندگان با سفير امام عليه‌السلام قدري اختلاف وجود دارد كه از آنها به شرح زير ياد مي‌كنیم: ▫️ ۱. تعداد بيعت‌كنندگان با مسلم را بالغ بر هجده هزار نفر نوشته‌اند؛ (۱۶) ▫️ ۲. تعداد بيعت‌كنندگان بيست و پنج هزار نفر بوده است؛(۱۷) ▫️ ۳. تعداد بيعت‌كنندگان بيست و هشت هزار نفر بوده است؛(۱۸) ▫️۴. تعداد بيعت‌كنندگان سي هزار نفر بوده است؛(۱۹) ▫️ ۵. تعداد بيعت‌كنندگان با مسلم را بالغ بر چهل هزار نفر بوده است؛(۲۰ ) ⚫️محورهاي بيعت مردم با مسلم مردم با شوق فراوان بيعت خود با مسلم را بر چند اصل استوار ساختند :  🔻۱ . دعوت مردم به كتاب خدا و دعوت رسول او؛  🔻۲. پيكار با بي‌دادگران؛  🔻۳. دفاع از مستضعفان؛ 🔻۴. رسيدگي به حال محرومان جامعه؛  🔻۵. تقسيم غنائم به طور مساوي در بين مسلمانان؛  🔻۶. رد مظالم (بازگرداندن حق مظلوم) به اهل آن؛  🔻۷. ياري اهل بيت عليهم‌السلام؛  🔻۸.مسالمت با كساني كه سر ستيز ندارند؛  🔻۹. پيكار با متجاوزان .( ۲۱ ) ♻️درسي كه مي‌توان گرفت : بايد به اين اصول معقول و مقبول نگريست و اين كه چگونه مردم به درستي راه حق را بازيافته بودند .
🔴نامه مسلم به امام حسين 🔹بيعت اكثر مردم، مسلم را مطمئن كرده بود كه امام اگر به كوفه باز آيد، همه چيز از نو بنا خواهد شد. او در نامه‌اي به حضرت نوشت كه هيجده هزار نفر از مردم كوفه بيعت كرده‌اند . از امام خواست كه با شتاب به كوفه رهسپار شوند؛ چرا كه مردم سخت مشتاق ديدار اويند. مسلم نامه خود را ضميمه نامه اهل كوفه كرد و به «عابس بن ابي‌شبيب شاكري» سپرد تا به همراه «قيس بن مسهر صيداوي» به خدمت امام برسانند.(۲۲ ) 🔵يزيد و كوفه 🔸خبر ارسال نامه مسلم به يزيد رسيده بود. او به والي تازه براي كوفه مي‌انديشيد. «سرجون»(۲۳) غلام وفادار پدرش (معاويه) را احضار كرد و از وضع كوفه، «نعمان بن بشير» و بيعت مردم آگاه ساخت و در مورد والي جديد كوفه از او نظر خواست. سرجون گفت: «اگر پدرت معاويه اينك زنده مي‌شد نظر او را به كار مي‌بستي؟». يزيد گفت: «آري». سرجون كينه يزيد به ابن‌زياد را مي‌دانست . فرمان معاويه را كه قبل از مرگ براي عبيدالله نوشته و او را به حكومت كوفه نصب كرده بود بيرون آورد و به يزيد نشان داد. پس از آن بود كه يزيد عبيدالله بن زياد را كه والي بصره بود به ولايت كوفه نيز گماشت. اين فرمان به همراه نامه‌اي توسط «مسلم بن عمرو باهلي» براي عبيدالله بن زياد فرستاده شد.(۲۴)يزيد نامه‌اي براي عبيدالله نوشت: «افرادي كه روزي مورد ستايش‌اند، روز ديگر به ننگ و نفرين دچار مي‌شوند، و چيزهاي ناپسند به صورت دلپسند در مي‌آيند و تو در مقام و منزلتي قرار داري كه شايسته آن هستي. ⬛️به قول شاعر عرب: ▪️تو بالا رفتي و از ابرها پيشي گرفتي و بر فراز آنها جاي گرفتي. ▫️ براي تو جز مسند خورشيد جايگاهي نيست».(۲۵ )  🔹او در اين نامه به عبيدالله فرمان داد كه در عزيمت به كوفه شتاب كند و پس از دستگيري، مسلم بن عقيل را به قتل رساند يا تبعيد كند .( ۲۶ )  ♻️درسي كه مي‌توان گرفت: گاه اهل خلافت در كنار يكديگر قرار مي‌گيرند تا كه به اهداف باطل خود برسند. بر اهل ايمان و تقوا است كه با وجود وجوه اشتراك فراوان، متحد شوند و سپاه كفر و شرك را به زانو در آورند . ------------------------- 📚پی نوشت ها :  ( ۱ ) الطبقات الكبري، ج ۴، ص ۲۹ . ( ۲ ) «اما بعد فقد ارسلت اليكم اخي عمي و ثقتي من اهل بيتي، مسلم بن عقيل و امرته ان يكتب لي ان اريكم مجتمعين، فلعمري ما الامام الا من قام بالحق » ، تاريخ الامم و الملوك، ج ۵، ص ۳۵۳؛ الارشاد، ج ۲، ص ۳۹ . ( ۳ ) ترجمه برگرفته از متن ابصار العين، ص ۷۹ . ( ۴ ) ابصار العين، ص ۷۹ . ( ۵ ) جنت محل آبي بوده كه به قبيله كلب متعلق بوده است. معجم البلدان، ج ۲، ص ۳۴۳ . ( ۶ ) تاريخ الامم و الملوك، ج ۵، ص ۳۵۴. «اما بعد. فاني أقبلت من المدينة معي دليلان لي فجارا عن الطريق و ضلا و اشتد علينا العطش فلم يلبثا ان ماتا حتي انتهينا الي الماء فلم ننج الا بحشاشة انفسنا، فقد تطيرت من وجهي هذا ». ( ۷ ) تاريخ الامم و الملوك، ج ۵، ص ۳۵۵. «اما بعد؛ فقد خشيت الا يكون حملك علي الكتاب الي في الاستعفاء من الوجه الذي وجهتك له الا الجبن، فامض لوجهك الذي وجهتك له والسلام». با اندكي تفاوت و در الارشاد، ج ۲، ص ۴۰ . ( ۸ ) تاريخ الامم و الملوك، ج ۵، ص ۳۵۵ . ( ۹ ) مروج الذهب، ج ۳، ص ۲۴۸ . ( ۱۰ ) تاريخ الامم و الملوك، ج ۵، ص ۳۵۵ . ( ۱۱ ) درباره سخنان «عابس» و «حبيب» در ضمن بحث از هر كدام سخن خواهيم گفت . ( ۱۲ )  ، ص ۸۰ . ( ۱۳ ) الارشاد، ج ۲، ص ۴۱ . ( ۱۴ ) حياة الامام الحسين، ج ۲، ص ۳۴۵ . ( ۱۵ ) اللهوف، ص ۱۶ . ( ۱۶ ) الارشاد، ج ۲، ص ۴۱ . ( ۱۷ ) نفس المهموم، ص ۵۸ . ( ۱۸ ) حياة الامام الحسين، ج ۲، ص ۲۴۷ . ( ۱۹ ) تاريخ ابي‌الفداء، ج ۱، ص ۲۰۰؛ حياة الامام الحسين، ج ۲، ص ۲۴۷ . ( ۲۰ ) تاريخ ابي الفداء، ج ۱، ص ۲۰۰؛ حياة الامام الحسين، ج ۲، ص ۳۴۷؛ مثير الاحزان، ص ۱۱ . ( ۲۱ ) حياة الامام الحسين، ج ۲، ص ۳۴۵ . ( ۲۲ ) مثير الاحزان، ص ۳۲ . ( ۲۳ ) «سرجون بن منصور» از نصاراي شام بود. معاويه براي اداره حكومت با او مشورت مي‌كرد. پدرش منصور از طرف «هرقل» قبل از فتح شام مسئوليت بيت المال را به عهده داشت. پسر سرجون نيز در دولت اموي داراي پست و مقام بود. پيش از اين عمر بن خطاب از استخدام مسيحيها در امور كشوري منع كرده بود، مگر اين كه مسلمان شوند. مقتل الحسين مقرم، پاورقي، ص ۱۴۸ . ( ۲۴ ) الكامل في التاريخ، ج ۲، ص ۵۳۵؛ سماوي، ابصار العين، ص ۸۰ . ( ۲۵ ) رفعت و جاوزت السحاب و فوقه فما لك الا مرقب الشمس معقد اين عبارات گوياي كينه قبلي يزيد به عبيدالله بود كه اينك به سبب ضرورتي كه پيش آمده بود از او اين همه مدح و ثنا مي‌گفت . ( ۲۶ ) مقتل الحسين مقرم، ص ۱۴۸ . ✅ @hosenih_maghtal
علیه السلام 2⃣ 🔺 🔻در ادامه خواهید دید... 👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻 ✅ @hosenih_maghtal
✅سفير امام، زمينه‌ساز قيام 🔻 🔹«عبدالله » فرزند «يقطر» بوده است. ✳️ مادرش پرستار امام حسين عليه‌السلام بوده است، همچون «ام‌قيس بن ذريح» كه پرستار دوران شيرخوارگي امام مجتبي عليه‌السلام بوده است.(۱) ✳️به جهت اين كه مادر عبدالله پرستار امام حسين عليه‌السلام بوده است و امام با عبدالله برادر رضاعي‌اند.(۲ ) 🔸✳️اما حق اين است كه امام حسين عليه‌السلام بر اساس احاديث معتبر تنها از سينه مادرش فاطمه زهرا عليهاالسلام شير نوشيده و گاه از سر انگشت يا دهان مبارك رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم تغذيه كرده است .( ۳ ) 🔹تاريخ‌نگاران گفته‌اند بعد از اين كه امام حسين عليه‌السلام از مكه خارج شد، پاسخ نامه «مسلم بن عقيل» را نوشت و به «عبدالله بن يقطر» داد تا آن را به مسلم برساند. مسلم در نامه خود عنوان كرده بود كه مردم با او بيعت كردند و شرائط براي آمدن امام مناسب است. عبدالله تا قادسيه به تاخت رفت تا «حصين بن تميم»(۴ ) او را در قادسيه دستگير كرد. و او را به سوي «عبيدالله بن زياد» فرستاد. ابن‌زياد از رسالت او پرسيد، ولي «ابن‌يقطر» پاسخ نگفت . ابن‌زياد از سفير امام چنين خواست: 🔻«تو بايد به بالاي قصر روي و به دروغگو، فرزند دروغگو لعنت كني. پس از فراز قصر پايين آي، تا من رأي خود را درباره تو اعلان كنم». 🔻«عبدالله» برفراز قصر رفت تا اين كه بر مردمي كه در پايين ايستاده بودند، مشرف شد. آن گاه فرمود: «اي مردم! من فرستاده حسين بن فاطمه دختر رسول خدا به سوي شما هستيم تا اين كه او را عليه پسر مرجانه و پسر سميه، آن حرامزاده پسر حرامزاده، ياري و كمك رسانيد .»( ۵ )  🔸«ابن‌زياد » دستور داد عبدالله را از بالاي قصر به زمين پرتاب كنند. استخوان‌هاي عبدالله شكسته شد. او هنوز رمقي جان در تن داشت كه ✳️«عبدالملك بن عمير لخمي »كه و كوفه بود، سر رسيد و او را با كارد . مردم او را سرزنش كردند. ✳️او در پاسخ گفت: «با اين كار خواستم او را راحت كنم».(۶ ) «ابن‌قتيبه» و «ابن‌عساكر» گويند : امام حسين عليه‌السلام «قيس بن مسهر» را به سوي مسلم فرستاد؛ اما «عبدالله بن يقطر »را به همراه مسلم (به كوفه) فرستاده بود تا هنگامي كه مسلم متوجه شد كه مردم او را تنها نهادند، پيش از اين كه به دست دشمن افتد «عبدالله» را به سوي امام حسين عليه‌السلام بفرستد تا اوضاع را به آن حضرت گزارش كند. عبدالله حركت كرد تا به دست «حصين بن نمير» دستگير و به سوي ابن‌زياد فرستاده شد و آن حادثه به وقوع پيوست .( ۷ ) 🔹پيش از اين گذشت(۸) كه وقتي خبر شهادت عبدالله يقطر، مسلم بن عقيل و هاني بن عروه به امام حسين عليه‌السلام رسيد، آن حضرت سخت آزرده‌خاطر شد و نوشته‌اي را در برابر جمع ياران اين گونه قرائت فرمود : ✳️«اما بعد، خبر فاجعه‌آميز كشته شدن مسلم بن عقيل، هاني بن عروه و عبدالله بن يقطر، به ما رسيده است. 😭البته شيعيان ما، ما را ذليل و خوار كرده‌اند. پس از شما هر كه قصد بازگشت دارد برگردد كه هيچ منعي بر او نيست و بر گردن او چيزي نيست .»( ۹ ). ------------------------- 📚پی نوشت‌ها :  ( ۱ ) ابصار العين، ص ۹۳ . ( ۲ ) الكامل في التاريخ، ج ۲، ص ۵۴۹ . ( ۳ ) كافي، ج ۱، ص ۴۶۵؛ بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۱۹۸؛ كامل الزيارات، ص ۵۷، ح ۴ . ( ۴ ) شيخ مفيد نام او را «حصين بن نمير» دانسته‌اند. (الارشاد، ج ۲، ص ۶۹ ). ( ۵ ) «ايها الناس، انا رسول الحسين بن فاطمة بنت رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم اليكم لينصروه و توازروه علي ابن‌مرجانة و ابن‌سمية الدعي ابن‌الدعي .» ( ۶ ) الارشاد، ج ۲، ص ۷۱؛ تاريخ الامم و الملوك، ج ۵، ص۳۹۸ . ( ۷ )  ، ص ۹۴ . ( ۸ ) ر ك: منزل زباله، ش ۱۴ . ( ۹ ) الارشاد، ج ۲، ص ۷۵ . ✅ @hosenih_maghtal
✅ #قسمت_سوم_یاران_امام_حسین علیه السلام 3⃣ #سلیمان_بن_رزین 🔺 #هفتاد_و_دو_تن 🔻در ادامه خواهید دید... 👇👇👇👇👇👇👇 ✅ @hosenih_maghtal
✅ سفير امام، زمينه‌ساز قيام 🔻 3⃣ 🔹«سليمان بن رزين» ✳️ از حضرت اباعبدالله الحسين عليه‌السلام بوده است. ايشان نيز از سفيران امام عليه‌السلام به سوي رؤساي پنج‌گانه بصره بوده است. امام هنگامي كه در مكه اقامت داشت، سليمان را به بصره فرستاد.(۱) اين نامه را امام به رؤساي پنج‌گانه و اشراف بصره نوشتند. آنها عبارت بودند از: ▪️«مالك بن مسمع بكري»، ▪️«احنف بن قيس تميمي»، ▪️«منذر بن جارود عبدي»، ▪️«مسعود بن عمرو ازدي»، ▪️«قيس بن هيثم» و «عمرو بن عبيدالله بن معمر» امام عليه‌السلام براي همه آنها تنها به يك نسخه، نامه نوشته‌اند كه متن آن چنين است:(۲ ) 🔸«اما بعد، پس البته خداوند محمد را بر خلقش برگزيد و او را به نبوت خويش مكرم داشت و براي رسالتش او را اختيار فرمود. سپس خداوند (روح مبارك) او را گرفت در حالي كه خيرخواه بندگانش بود؛ و آن چه به ايشان فرستاده شده بود تبليغ كرد (و به مردم رسانيد)؛ و ما اهل و اولاد و جانشينان او هستيم؛ و از همه مردم به مقام آن بزرگوار نسبت به مردم سزاوارتريم، پس قوم ما براي رسيدن به آن (حكومت) بر ما سبقت گرفتند. پس ما رضايت را دوست و از تفرقه نفرت نشان داديم؛ و بر ما سبقت گرفتند. پس ما رضايت را دوست و از تفرقه نفرت نشان داديم؛ و بر شما عافيت و سلامت را دوست داشتيم. ما خود را مي‌دانيم كه ما بر (حكومت) از كساني كه اين ولايت را در دست گرفته‌اند، سزاوارتريم؛ و بنابراين، من فرستاده خود را با اين نامه به سوي شما فرستاده‌ام. من به كتاب خدا و سنت پيامبر شما را دعوت مي‌كنم، چرا كه به درستي سنت مرده و بدعت زنده شده است. پس اگر گفتارم را بشنويد امرم را اطاعت كنيد شما را به راه رشد هدايت مي‌كنم .»( ۳ ) 🔹در پاسخ نامه امام عليه‌السلام مردم به چندگونه برخورد كردند :  🔻 ۱ . گروهي نامه را از ديگران پنهان داشتند؛  🔻 ۲. برخي در پاسخ عذرخواهي كردند؛  🔻 ۳ . عده‌اي قول به اطاعت و پيروي دادند و به وعده، كار را پايان بخشيدند . 🔸اما «منذر بن جارود» پنداشت كه اين نامه دسيسه عبيدالله بن زياد است. او كه پدر زن ابن‌زياد بود و دخترش «بحريه» را به عقد او در آورده بود نامه را گرفت و نامه‌رسان را دستگير كرد و هر دو را نزد عبيدالله بن زياد فرستاد . ابن‌زياد در بصره بود، فرداي آن روز قصد سفر به كوفه كرد. او چون نامه را خواند دستور داد كه سليمان را گردن زنند و پس از آن در همان صبحدمان بر فراز منبر رفت و مردم را ترسانيد؛ سپس به سمت كوفه رهسپار شد تا قبل از حسين عليه‌السلام خود را به كوفه برساند.(۴ ) ------------------------- 📚پی نوشت‌ها :  ( ۱ ) ابصار العين، ص ۹۴ . ( ۲ ) «اما بعد فان الله اصطفي محمدا علي خلقه و اكرمه بنبوته، و اختاره لرسالته، ثم قبضه الله اليه و قد نصح لعباده، و بلغ ما ارسل فيه، و كنا اهله و اوليائه و اوصيائه و ورثته و احق الناس بمقامه في الناس، فاستأثر علينا قومنا بذلك، فرضينا و كرهنا الفرقة، و نحن نعلم انا احق بذلك الحق المستحق علينا ممن تولاه، و قد بعثت اليكم رسولي بهذا الكتاب، و انا ادعوكم الي كتاب الله و سنة نبيه، فان السنة قد ميتت و ان البدعة قد احييت. فان تسمعوا قولي و تطيعوا امري اهدكم سبيل الرشاد». ابصار العين، ص ۹۵ . ( ۳ ) تاريخ الامم و الملوك، ج ۵، ص ۳۵۷ . ( ۴ )  ، ص ۹۵ . ✅ @hosenih_maghtal
✅ #قسمت_چهارم_یاران_امام_حسین علیه السلام 4⃣ #قیس_بن_مسهر_صیداوی 🔺 #هفتاد_و_دو_تن 🔻در ادامه خواهید دید... 👇👇👇👇👇👇👇 ✅ @hosenih_maghtal
✅سفير امام، زمينه‌ساز قيام 🔻 4⃣ 🔹«قيس بن مسهر» فرزند «خالد بن جندب» پسر «منقذ بن عمرو» از قبيله «صيدا» بود كه همان بني‌اسد مي‌باشد.(۱) قيس مردي شجاع، شريف و خالص در محبت به اهل بيت عليهم‌السلام بوده است . 🔸حركت قيس به سوي امام حسين ▪️«ابومخنف » گزارش كرده كه بعد از مرگ معاويه، شيعيان در منزل «سليمان بن صرد خزاعي رضي الله عنه» اجتماع كردند. در نتيجه نامه‌اي براي امام حسين عليه‌السلام نوشتند و حضرت را براي بيعت دعوت كردند. نامه توسط «عبدالله بن سبع» و «عبدالله بن وال» به امام ارسال شد. دو روزي نگذشت كه نامه ديگري به حضرت نوشتند و آن را توسط «قيس بن مسهر صيداوي» و «عبدالرحمن بن عبدالله ارحبي » ارسال داشتند. دو روز ديگر تحمل كردند و نامه‌اي نوشتند و توسط «سعيد بن عبدالله» و «هاني بن هاني» به دست امام رساندند. نامه، چنين بود: ▫️«به حسين بن علي عليه‌السلام از طرف شيعيان مؤمن، اما بعد، پس شتاب كن كه مردم در انتظار شمايند. رأي آنها تنها به شماست، پس عجله كن والسلام».(۲)  ▪️پس از اين نامه، امام حسين عليه‌السلام مسلم بن عقيل را فراخواند و ايشان را به كوفه روانه ساخت. همراه مسلم، «قيس بن مسهر» و «عبدالرحمن ارحبي» را فرستاد . داستان «بطن جنت» را پيش از اين در بخش حركت مسلم به كوفه بيان كرده‌ايم . پس از آن بود كه مسلم، قيس را با نامه‌اي كه حاكي از وضع خود بود به خدمت امام حسين عليه‌السلام فرستاد. قيس نامه را به امام و پاسخ آن را به مسلم رسانيد و خود همراه او به كوفه رفت . ▫️ابومخنف گزارش كرده كه وقتي مسلم ديد مردم با او در كوفه درباره امام حسين عليه‌السلام بيعت كردند؛ نامه‌اي را كه گوياي وضع كوفه و مردم بود به امام حسين عليه‌السلام نوشت. مسلم آن نامه را توسط قيس و ياران او «عباس شاكري» و «شوذب» كه غلامش بود به مكه فرستاد تا به خدمت امام عليه‌السلام برسد . آنان نامه را در مكه به خدمت امام رسانيدند و ملازم امام شدند تا با آن حضرت از مكه به كربلا آمدند(۳ ). ابومخنف مي‌گويد: كه وقتي امام به «حاجز» رسيد، نامه‌اي به كوفه براي مسلم و شيعيان كوفه نگاشتند و توسط قيس آن را ارسال فرمودند. اما «حصين بن تميم» قيس را دستگير كرد. اين واقعه پس از شهادت حضرت مسلم بود كه عبيدالله سواران سپاه كوفه را منظم كرده بود، به گونه‌اي كه بين «خفان» تا «قادسيه»، و «قطقطانه » تا «لعلع» را پوشش دهند . 📝نامه امام به اهل كوفه 🔹نامه امام اين‌گونه بود : ▪️«از حسين بن علي به برادران مؤمن و مسلمانش، سلام عليكم. پس من شكر خدا مي‌گويم، همان معبودي كه هيچ خدايي جز او نيست. اما بعد؛ نامه مسلم به من رسيد كه در آن مرا از حسن نظر شما خبردار ساخته بود و اين كه همگي بر ياري ما و طلب حق ما اجتماع كرده‌ايد. پس از خداوند متعال مي‌خواهم كه براي ما خوبي بخواهد و به شما پاداشي نيكو عنايت فرمايد. ✳️از مكه روز سه شنبه هشتم ذي حجة - روز ترويه - به سوي شما حركت كرده‌ام، پس هنگامي كه فرستاده‌ام به شما رسيد، همگي به او در كارها مراجعه و در اين امر تلاش كنيد. پس من در همین روزها به سوي شما - ان شاء الله - مي‌آيم. سلام و رحمت خدا و بركاتش بر شما باد»(۴ )
🔴شهادت قيس بن مسهر 🔹در تاريخ آمده وقتي كه «حصين»، «قيس» را دستگير كرد، او را به سوي عبيدالله فرستاد. ▪️پس عبيدالله از نامه سراغ گرفت، ▫️قيس گفت: «آن را پاره كرده‌ام ». ▪️ ابن‌زياد پرسيد: «چرا؟» ▫️قيس گفت: «براي اين كه نداني در آن چيست». ▪️ابن‌زياد گفت: «اگر به من خبر نمي‌دهي، پس بالاي منبر برو و آن بسيار دروغگو پسر كذاب را لعنت كن». منظور او امام حسين عليه‌السلام بود. پس از آن، قيس بر فراز منبر رفت و گفت : «اي مردم، به درستي كه حسين بن علي بهترين خلق خداست و او پسر فاطمه دختر رسول خداست و من فرستاده او به سوي شما هستم. البته از او در حاجر جدا شده‌ام، پس او را اجابت كنيد ». سپس به عبيدالله بن زياد و پدرش لعنت فرستاد و بر اميرمؤمنان عليه‌السلام درود فرستاد. پس از آن، ابن‌زياد دستور داد او را به بالاي دارالاماره بردند و او را از فراز آنجا به زمين پرتاب كنند. اندام مطهر قيس شكسته شد و جان داد(۵ ). 🔵خبر شهادت قيس بن امام 🔻پس از شهادت قيس، ✳️عده‌اي آماده پيوستن به امام شدند. طبري گويد: هنگامي كه امام حسين عليه‌السلام به «عذيب الهجانات» رسيده بود و حر مانع راه امام شده بود، چهار نفر به راهبري «طرماح بن عدي طائي» و در همجواري «نافع مرادي» به امام حسين عليه‌السلام ملحق شدند. پس از آن حسين عليه‌السلام از مردم و فرستاده خود پرسيد. آنها هم وضع مردم را به اطلاع امام رسانيدند. و سپس پرسيدند: «منظورتان از  فرستاده كيست؟» آن حضرت فرمود: «قيس » ، «مجمع عائذي» گزارش داد: «حصين او را دستگير كرد و نزد ابن‌زياد فرستاد . ابن‌زياد او را امر كرد كه شما و پدرتان را لعنت كند. اما او بر شما و پدرتان درود فرستاد و ابن‌زياد و پدرش را لعنت كرد، و ما را به ياري شما فراخواند و خبر داد كه شما در راه هستيد. ابن‌زياد پس آن دستور را داد كه او را از بالاي دارالاماره به پايين پرتاب كنند». اشك در چشمان حسين عليه‌السلام حلقه زد و فرمود : ⚫️«فمنهم من قضي نحبه و منهم من ينتظر » ( ۶) ؛  ⚪️پس برخي از آنان جان دادند و بعضي از آنها در انتظارند، خداوندا، بهشت را براي ما و آنها منزل قرار ده و ما و آنها را مستحق رحمتت فرما، و ما را به آن چه دوست داري، نائل فرما »( ۷ ).  ------------------------- 📚پی نوشت‌ها :  ( ۱ ) براي اطلاع بيشتر براي نسل ايشان درباره نسل ايشان ر ك: ابصار العين، ص ۱۱۲ . ( ۲ ) تاريخ الامم و الملوك، ج ۵، ص ۲۵۲-۲۵۳. «للحسين بن علي عليه‌السلام من شيعته من المومنين. اما بعد؛ فحيهلا، فان الناس ينتظرونك، لا رأي لهم في غرتك، فالعجل، العجل، والسلام ». ( ۳ ) ابصار العين، ص ۱۱۲ . ( ۴ ) «من الحسين بن علي الي اخوانه من المومنين و المسلمين؛ سلام عليكم، فاني احمد عليكم الله الذي لا اله الا هو، اما بعد؛ فان كتاب مسلم جائني يخبرني فيه بحسن رأيكم و اجتماع ملئكم علي نصرنا و الطلب بحقنا. فسألت الله ان يحسن لنا الصنع، و ان يثبكم علي ذلك احسن الاجر، و قد شخصت اليكم من مكة يوم الثلاثاء لثمان مضين من ذي الحجة يوم التروية، فاذا قدم رسولي عليكم فانكمشوا في امركم و جدوا. فاني قادم عليكم في ايامي هذه. انشاء الله و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته». تاريخ الامم و الملوك، ج ۵، ص ۳۵۳ . ( ۵ ) تاريخ الامم و الملوك، ج ۵، ص ۳۹۵؛ ابصار العين، ص۱۱۲ . ( ۶ ) احزاب، آيه ۲۳ . ( ۷ ) قال عليه‌السلام: «(فمنهم من قضي نحبه و منهم من ينتظر). اللهم اجعل لنا و لهم الجنة منزلا، و اجمع بيننا و بينهم في مستقر رحمتك، و رغائب مذخور ثوابك». تاريخ الامم و الملوك، ج ۵، ص ۳۹۵؛ ، ص ۱۱۳-۱۱۴ . ✅ @hosenih_maghtal
✅ #قسمت_پنجم_یاران_امام_حسین علیه السلام 5⃣ #عبدالرحمن_بن_عبد_رب_الانصاری_الخزرجی 🔺 #هفتاد_و_دو_تن 🔻در ادامه خواهید دید... 👇👇👇👇👇👇👇 ✅ @hosenih_maghtal
✅امام صادق ع فرمودند : 🔹همچون مادرِ فرزند ازدست داده بر حسین ناله کنید. نوحو علی الحسین که درخاک وخون نشست هرکه رسید دربدنش نیزه را شکست نوحوعلی الحسین که مویش کشیده شد جان داشت جدِ من که گلویش بریده شد نوحو علی الحسین که ذبحش حرام بود چشمان او هنوز به سوی خیام بود نوحوعلی الحسین که می دید خواهرش تاراج می شود همه هستش برابرش ✅ @hosenih_maghtal
✅ #روضه_شب_جمعه 🔻یکنفر از سر گودال اشاره میکرد 😭که غروب است ببرید دگر دیر شده است... ✅ @hosenih_maghtal
🔹امام صادق (علیه السلام): همه‌ ما اهل بیت، کشتے‌های نجاٺ هستیم ولے ڪشتے جدم حسین (علیه السلام) گسترده‌تر و در دل دریاها باشتاب‌تر و سریع‌تر است. 📚بحار الانوار، ج ۲۶، ص۳۲۲ ✅ @hosenih_maghtal
(ع) و (ع) از شر 🔹بسیارى از محدّثین و مورّخین آورده اند، كه ربیع بن یونس از طرف منصور عبّاسى استاندار شهر مدینه بود؛ پسر ربیع كه فضل نام دارد حكایت كند: 🔸منصور خلیفه عبّاسى - در سال 147 - پس از مراسم حجّ وارد مدینه منوّره شد و به پدرم ، ربیع گفت: هر چه زودتر جعفر بن محمّد علیه السلام احضار كن، مى خواهم او را به قتل برسانم .   🔹و هنگامى كه حضرت بر منصور وارد شد، منصور با حالت تندى و درشتى با وى سخن گفت ؛ و سپس حضرت را مورد خطاب و سرزنش قرار داد و اظهار داشت: دشمنان و مخالفین ما در عراق تو را به عنوان امام و رهبر خود برگزیده اند، خدا مرا هلاك كند اگر تو را نكشم و از بین نبرم . 🔻حضرت صادق علیه السلام اظهار داشت : آن چه برایت گفته اند دروغ است ، مگر نمى دانى كه حضرت سلیمان مورد لطف قرار گرفت شكر و سپاس ‍ انجام داد و حضرت ایّوب مبتلى گردید و صبر و شكیبائى نشان داد، حضرت یوسف مورد ظلم قرار گرفت و عفو و بخشش كرد. 🔹چون منصور چنین كلماتى را شنید، غضب خود را فرو نشاند؛ و آن گاه امام علیه السلام را نزد خود دعوت كرد و ضمن عذرخواهى و پوزش ، گفت: ساحت شما از آنچه گفته اند پاك است ؛ ولى فلانى گزارشاتى را براى ما مطرح كرده است ، كه خواستم شكّ و شبهه برطرف شود. 🔸حضرت فرمود: او را احضار نما تا ثابت شود. 🔹هنگامى كه آن شخص وارد مجلس شد، منصور دوانیقى به او گفت : مگر تو این مطالب و گزارشات را بر علیه جعفر بن محمّد حكایت نكرده اى؟ 🔸آن شخص اعتراف كرد و گفت : بلى ، من گفته ام . 🔹امام علیه السلام فرمود: او را بر آنچه مى گوید، قسم دهید. 🔸منصور به او گفت قسم می خوری؟ او گفت: بله و شروع به قسم خوردن کرد ولی امام صادق(ع) به منصور گفت بگذارید تا من او را –به شیوه ای خاص- قسم دهم. منصور پذیرفت. حضرت به ساعی فرمود که این گونه قسم بخورد:  ▪️«بَرِئْتُ مِنْ حَوْلِ اللَّهِ وَ قُوَّتِهِ وَ الْتَجَأْتُ إِلَى حَوْلِی وَ قُوَّتِی لَقَدْفَعَلَ كَذَا وَ كَذَا جَعْفَرٌ»  پس ساعی در ابتدا اندکی امتناع کرد اما سپس به آن شیوه قسم خورد. -ناگهان همه دیدند که وی- قدم از قدم برنداشته بود که در دم هلاک شد. منصور که این صحنه را دید گفت پاهایش را بکشید و از این جا خارجش کنید که لعنت خدا بر وی باد. 🔹ربیع گوید که زمانی که امام صادق(ع) وارد دربار منصور شد لب های مبارکش تکان می خورد و هر چه می گذشت غضب و عصبانیت منصور بیش از پیش آرام می گردید. تا این که حضرت را به خود نزدیک کرد و از وی راضی گشت. وقتی امام از دربار منصور خارج شد به۹ دنبال وی رفتم و گفتم این مرد از کسانی است که بیشترین خشم را نسبت به شما دارد، هنگامی که شما وارد شدید چیزی زیر لب زمزمه می کردید تا ای که غضب منصور خاموش شد. چه چیزی را زمزمه می کردید؟ ✳️حضرت فرمود: دعای جدم حسین بن علی علیه السلام بود. عرض کردم فدایت شوم آن دعا چه بود؟ حضرت فرمود: ▪️ «یَا عُدَّتِی عِنْدَ شِدَّتِی وَ یَا غَوْثِی فِی كُرْبَتِی احْرُسْنِی بِعَیْنِكَ الَّتِی لَا تَنَامُ وَ اكْنُفْنِی بِرُكْنِكَ الَّذِی لَا یُرَامُ.» 🔸ربیع گوید: من آن دعا را حفظ نمودم و هیچ سختی برایم پیش نمی آمد مگر این که آن دعا را می خواندم و از آمن سختی خارج می گشتم. 🔹ربیع گوید: آن گاه از امام پرسیدم که چرا نگذاشتید که ساعی به الله قسم یاد کند؟ حضرت فرمود: کراهت داشتم از اینکه خداوند او را ببیند در حالی که او خداوند را به وحدانیت یاد می کند و سپاسش می گوید و به سبب این، نسبت به وی حلم بورزد و در عقوبتش تاخیر بیافکند. پس او را به آن چه شنیدی وادار به قسم نمودم و خداوند نیز جانش را به شدت گرفت. -------------------------------------------------- 📘 ص 290. (ط - بیروت)، ج47، ص: 175 علیه السلام ♻️در ثواب نشر مطالب سهیم باشید♻️ 🌐📚 - پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام📚🌐 ✅ @hosenih_maghtal http://hosenih2.mihanblog.com
صادق (ع) و تمرد از دستوری که موجب کشته شدن گردید 🔹حفص ابیض تمار گفت: خدمت حضرت صادق علیه السّلام رسیدم در آن روزها كه معلى بن خنیس را كشته بودند و به دار آویخته بودند.ایشان به من فرمود: اى حفص من به معلى بن خنیس دستورى دادم. پس و به همین جهت گرفتار این ناراحتى شد. یك روز او را دیدم كه محزون و اندوهناك است. گفتم  چه شده مثل این كه به یاد خانواده و زندگى و بچه هایت افتادهاى؟ گفت آرى. ✳️گفتم نزدیك من بیا. نزدیك شد. دست به صورتش كشیدم و گفتم كجا هستى؟. 🔸گفت در خانه خودم و این همسر من است و این ها فرزندان منند او را رها كردم تا سیر آنها را ببیند و من خود را پنهان نمودم تا با همسر خود نیز آمیزش نمود. ✳️بعد به او گفتم بیا نزدیك من. جلو آمد و دست به صورتش كشیدم گفتم كجائى؟ 🔸گفت: در مدینه هستم و این خانه شما است. به او گفتم ما را حدیثى است كه هر كس آنها را حفظ كند خدا دین و دنیاى او را حفظ می كند. معلى! مبادا خود را به واسطه حدیث ما اسیر در دست مردم كنید که ایشان اگر خواستند منت بر شما گذارند و اگر نخواستند شما را بكشند. 🔹معلى! هر كس حدیث مشكل ما را پنهان كند خداوند آن را به صورت نور در پیشانیش قرار می دهد و به او عزت در میان مردم می دهد و هر كس افشا كند حدیث مشكل ما را نخواهد مرد مگر این كه گرفتار اسلحه میشود یا می میرد به طورى كه دست و پایش قطع میشود. معلى تو را خواهند كشت آماده باش. -------------------------------------------------- 🔸متن عربی:  🔹مُحَمَّدُ بْنُ الْحُسَیْنِ بْنِ أَبِی الْخَطَّابِ عَنْ مُوسَى بْنِ سَعْدَانَ عَنْ حَفْصٍ الْأَبْیَضِ التَّمَّارِ قَالَ دَخَلْتُ عَلَى أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع أَیَّامَ قَتْلِ مُعَلَّى بْنِ خُنَیْسٍ وَ صَلْبِهِ رَحِمَهُ اللَّهُ فَقَالَ لِی یَا حَفْصُ إِنِّی أَمَرْتُ الْمُعَلَّى بْنَ خُنَیْسٍ بِأَمْرٍ فَخَالَفَنِی فَابْتُلِیَ بِالْحَدِیدِ إِنِّی نَظَرْتُ إِلَیْهِ یَوْماً وَ هُوَ كَئِیبٌ حَزِینٌ فَقُلْتُ مَا لَكَ یَا مُعَلَّى كَأَنَّكَ ذَكَرْتَ أَهْلَكَ وَ مَالَكَ وَ عِیَالَكَ فَقَالَ أَجَلْ فَقُلْتُ ادْنُ مِنِّی فَدَنَى مِنِّی فَمَسَحْتُ وَجْهَهُ فَقُلْتُ أَیْنَ تَرَاكَ فَقَالَ أَرَانِی فِی بَیْتِی هَذِهِ زَوْجَتِی وَ هَؤُلَاءِ وُلْدِی فَتَرَكْتُهُ حَتَّى یَمْلَأَ مِنْهُمْ وَ اسْتَتَرْتُ مِنْهُمْ حَتَّى نَالَ مَا یَنَالُ الرَّجُلُ مِنْ أَهْلِهِ ثُمَّ قُلْتُ لَهُ ادْنُ مِنِّی فَدَنَى مِنِّی فَمَسَحْتُ وَجْهَهُ فَقُلْتُ أَیْنَ تَرَاكَ فَقَالَ أَرَانِی مَعَكَ فِی الْمَدِینَةِ وَ هَذَا بَیْتُكَ.  فَقُلْتُ لَهُ یَا مُعَلَّى إِنَّ لَنَا حَدِیثاً مَنْ حَفِظَهُ عَلَیْنَا حَفِظَهُ اللَّهُ عَلَیْهِ دِینَهُ وَ دُنْیَاهُ یَا مُعَلَّى لَا تَكُونُوا أُسَرَاءَ فِی أَیْدِی النَّاسِ بِحَدِیثِنَا إِنْ شَاءُوا أَمَّنُوا عَلَیْكُمْ وَ إِنْ شَاءُوا قَتَلُوكُمْ یَا مُعَلَّى إِنَّهُ مَنْ كَتَمَ الصَّعْبَ مِنْ حَدِیثِنَا جَعَلَهُ اللَّهُ نُوراً بَیْنَ عَیْنَیْهِ وَ رَزَقَهُ اللَّهُ الْعِزَّةَ فِی النَّاسِ وَ مَنْ أَذَاعَ الصَّعْبَ مِنْ حَدِیثِنَا لَمْ یَمُتْ حَتَّى یَعَضَّهُ السِّلَاحُ أَوْ یَمُوتَ كَبْلًا یَا مُعَلَّى وَ أَنْتَ مَقْتُولٌ فَاسْتَعِدَّ. -------------------------------------------------- 📘 ،321    الثامن الباب الثالث عشر، ج 1 ص 492، الباب العاشر و رواه المؤلّف فی أیضا، منقول فی ج 12 ص 108 علیه السلام ♻️در ثواب نشر مطالب سهیم باشید♻️ 🌐📚 - پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام📚🌐 ✅ @hosenih_maghtal http://hosenih2.mihanblog.com
(ع) و مرگ طبیعی حضرت 🔹آن حضرت علیه السّلام پس از آن كه طولانیترین مدت را- نسبت به سایر امامان- در ارشاد مردم سپرى كرد، در سال 148 رحلت نموده و شیعیان را در غم سنگین و همیشگى ناشى از فقدان خود باقى گذاشت. درباره شهادت امام صادق علیه السّلام روایتى از منابع اهل سنت نقل شده (1) اما ابو زهره آن را نادرست شمرده و براى اثبات نظر خود به تمجید منصور از امام صادق علیه السّلام و اظهار تأسفش از رحلت آن حضرت- كه یعقوبى آن را روایت كرده- استناد جسته است. (2) او همچنین این اقدام از طرف منصور را، مخالف روش او در تحكیم پایه هاى خلافتش میداند. (3) 🔸ولى باید گفت، هیچكدام از این دو امر، نص تاریخى و دلیل بر عدم شهادت آن حضرت نیست؛ زیرا اظهار تأسف منصور به عنوان یك خلیفه- كه نمىخواهد به ظاهر بپذیرد، امام صادق علیه السّلام به دستور وى به شهادت رسیده- امرى كاملا طبیعى است و مشابه آن درباره مأمون نسبت به امام رضا علیه السّلام نیز وجود دارد و اصولا درباره سلاطین و قتلهاى سیاسى كه به دستور آنان صورت میگیرد، این رویّه امرى عادى است. همچنین حركت منصور و كشتن شمار زیادى از علویان و دشمنى صریح او با آنان كه بدون وقفه ادامه داشت با استظهار ابو زهره از رفتار منصور، منافات دارد. 🔹به عكس، فرض كشته شدن امام صادق علیه السّلام به دستور منصور، مطابق روشن حكومتى او بوده، چنانكه رویه معمول او در بر خود با دشمنانش نیز همین بوده است، گرچه اقدامات این چنینى وى، در پس پرده و كاملا محرمانه انجام مىگرفته تا او از عوارض جانبى آن در امان باشد. بنابراین اگر گزارشى تاریخى درباره مسموم شدن آن حضرت به دست منصور وجود داشته باشد، زمینه پذیرش آن بیشتر است تا انكار آن به دلیل اظهار تأسف منصور!(4) 🔸این در حالی است که در منابع خود اهل سنت به کرات اشاره و حتی تصریح به دخالت منصور در قتل امام صادق(ع) شده است تا جایی که بر هر خواننده منصفی راه توجیه را می بندد. در ذیل به تعدادی از این منابع اهل سنت اشاره می نماییم: -------------------------------------------------- 📘 - المسعودی فی مروج الذهب ج 2 ص 212. 2- ابن حجر فی صواعقه صفحة 120. 3- ابن الصباغ المالكی فی الفصول المهمة صفحة 243. 4- الشبراوی فی الاتحاف لحب الأشراف صفحة 54. 5- الشبلنجی فی نور الأبصار صفحة 144. 6- 7- و القرمانی فی تاریخه، و الخفاجی فی شرح الشفاء و و دیگرانی که ذکرشان موجب تطویل می گردد.(5) پی نوشت ها:  (1). الاتحاف بحب الاشراف، ص 147 (2). تاریخ الیعقوبى، ج 3، ص 117؛ الامام الصادق علیه السّلام، ابو زهره ص 67 (3). الامام الصادق علیه السّلام، ص 64 (4) حیات فكرى و سیاسى ائمه، جعفریان،326، امام صادق علیه السلام (5) الإمام الصادق و المذاهب الأربعة، أسد حیدر،ج3،108 علیه السلام ♻️در ثواب نشر مطالب سهیم باشید♻️ 🌐📚 - پایگاه تخصصی روضه و مقتل اهل بیت علیهم السلام📚🌐 ✅ @hosenih_maghtal http://hosenih2.mihanblog.com
شهادت جانسوز ششمین اختر تابناک آسمان امامت و ولایت رئیس مذهب شیخ الائمه امام صادق علیه السلام تسلیت باد. @hosenih_maghtal
✅ پیام همراهان حسینیه مقتل 🔻متن بالا را نقد کردند: 🔴اما نقدها ▪اول اینکه لفظ و صفت امیرالمومنین را ائمه ما فقط وفقط در شان علی .ع. میدانستند و به کس دیگری نسبت نمیدادند... ▪دوما.. جمله ی ( من از كسانى هستم كه اطاعت ترا در هر حال لازم میدانم ) قطعا از زبان امام معصوم بیرون نمی آید مگر اینکه نعوذ بالله امام صادق بخواهند دروغ بگویند... ▪سوما اینکه... در این متن کاملا رفتار و گفتار امام صادق .ع. ذلیلانه توصیف شده .... در صورتیکه امام معصومی که تمامی کائنات و زمین وزمان به اذن خدا در دست اوست. این ذلت از او به دور است... حتی اگر پیرمرد ۷۰ ساله یا مانند نوح هزار و اندی سال داشته باشد. باتشکر وسپاس. ✅ پ.ن: 🔻با سلام و تشکر بابت توجه شما زائر محترم حسینیه مقتل ▪وظیفه ی اول حسینیه مقتل نقل مطالب مختلف از کتب مختلف تاریخی است(نقل متن بدون تغییر) ▫در بعضی از کتب اهل سنت و حتی کتب شیعه از این دست مطالب که ظاهرا نقدهای مهمی بر آنها وارد است موجود است که تفکیک این مطالب برعهده ی مداح و سخنرانان محترم میباشد. ▪خود حضرات معصومین علیهم السلام فرمودند : 🔻تقیه دین ما و دین پدران ماست. 🔻کسی که روشش تقیه نیست بهره ای از دین ندارد و.... https://hawzah.net/fa/Magazine/View/2689/6604/77075/امام-صادق-علیه-السلام-و-تقیّه پس نمیشود نقل تاریخی را به راحتی رد کرد چون باید در مطالب رسیده از اهل بیت علیهم السلام مداقه شود. ▪باید علاوه بر نقل مطالب تذکراتی مثل تذکر بالا هم در نظر داشته باشیم . ✋با تشکر از همراهان عزیز و دقیق حسینیه مقتل ✅ @hosenih_maghtal
✅ #قسمت_پنجم_یاران_امام_حسین علیه السلام 5⃣ #عبدالرحمن_بن_عبد_رب_الانصاری_الخزرجی 🔺 #هفتاد_و_دو_تن 🔻در ادامه خواهید دید... 👇👇👇👇👇👇👇 ✅ @hosenih_maghtal
✅اصحاب و ياران امام 🔻 🔷اشاره 🔶عبدالرحمن از اصحاب و ياران پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله بود و نيز از آن حضرت روايت نقل كرده است. او از مخلصان و ياران امام اميرالمؤمنين عليه‌السلام بود. 🔹ابن‌عقده گويد: به ما حديث كرد محمد بن اسماعيل بن اسحاق راشدي، از محمد بن جعفر نميري، از حسن عبدي، از اصبغ بن نباتة كه گفت وقتي امام علي عليه‌السلام از صحابه پيامبر شاهد گرفت و فرمود : كساني كه از پيامبر اكرم روز درباره ولايت و خلافت شنيدند از جاي برخيزند و شهادت دهند. پس عده‌اي از جاي برخاستند كه عبارت بودند از ابوايوب انصاري، ابوعمرة ابن‌عمرو بن محصن، ابوزينب، سهل بن حنيف، خزيمة بن ثابت، عبدالله بن ثابت، حبشي بن جنادة السلولي، عبيد بن عاذب، لقمان بن عجلان انصاري، ثابت بن وديعة انصاري، ابوفضالة انصاري، و عبدالرحمن بن عبد رب انصاري. پس همگي گفتند: 🔻ما خود شهادت مي‌دهيم كه از رسول خدا صلي الله عليه و آله شنيده‌ايم كه فرمود : ▪️«الا ان الله عز و جل وليي و انا ولي المؤمنين، الا، فمن كنت مولاه فعلي مولاه، اللهم وال من والاه، و عاد من عاداه، و احب من احبه، و ابغض من ابغضه، و اعن من اعانه ( ۱۴ ) ؛ ▫️آگاه باشيد به درستي كه خداوند، ولي من است و من ولي مؤمنين هستم، آگاه باشيد پس كسي را كه من مولاي او هستم، علي مولاي اوست. پروردگارا، دوست بدار هر كه او را دوست دارد و دشمن بدار هر كه او را دشمني كند. و محبوب بدار، هر كه او را محبوب داشته، و مبغوض بدار هر كه او را مبغوض داشته است، و هر كه او را ياري كند تو ياريش كن ». 🔹اين حديث شريف در اسد الغابة آمده كه گفته شده در جاهاي متعددي اينان از جاي برخاسته و به ولايت حضرت امير عليه‌السلام شهادت داده‌اند(۱۵).  🔸در كتاب حدائق آمده  «كان علي بن ابي‌طالب عليه‌السلام هو الذي علم عبدالرحمن هذا القرآن و رباه ( ۱۶ ).  علي بن ابيطالب عليه‌السلام به عبدالرحمن اين قرآن را آموخته و او را تربيت كرده بودند». شيخ طوسي رحمه الله عنه او را از اصحاب امام حسين عليه‌السلام دانسته است(۱۷ ). 🔻شهادت عبدالرحمن 🔹عبدالرحمن همراه امام حسين عليه‌السلام از مكه به كربلا آمده بود و در حمله نخستين به فوز شهادت نائل آمد.(۱۸) «ابن‌شهر آشوب» گفته او در ميدان رزم جنگيده تا به شهادت رسيده است.(۱۹). رضوان خدا بر او باد . ------------------------- 📚پی نوشت‌ها :  ( ۱ ) «ان الله تعالي اذن في قتلكم و قتلي في هذا اليوم، فعليكم بالصبر و القاتل». مقتل الحسين مقرم، ص ۲۷۵ . ( ۲ ) مقتل الحسين مقرم ص ۲۷۷ . ( ۳ ) مقتل الحسين مقرم، ص ۲۷۷ . ( ۴ ) براي اطلاع بيشتر از اين خطبه ر ك: مقتل الحسين مقرم، ص ۲۷۸-۲۸۱. خطبة الاولي . ( ۵ ) مقتل الحسين مقرم، ص ۲۸۳-۲۸۵؛ خطبه زهير را ذيل نام شريف او خواهيم آورد . ( ۶ ) مقتل الحسين مقرم، ص ۲۸۵-۲۸۶، خطبه برير را ذيل نام شريف او خواهيم آورد . ( ۷ ) مقتل الحسين مقرم، ص ۲۸۶-۲۸۹؛ ر ك: سخنان حضرت اباعبدالله الحسين عليه‌السلام . ( ۸ ) مقتل الحسين مقرم، ص ۲۹۱ . ( ۹ ) نحل، آيه ۱۲۵ . ( ۱۰ ) مقتل الحسين مقرم، ص ۲۹۲ . ( ۱۱ ) بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۱۲ . ( ۱۲ ) اللهوف، ص ۴۴ . ( ۱۳ ) بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۱۲ . ( ۱۴ ) الغدير، ج ۲، ص ۴۹ . ( ۱۵ ) اسداالغابة، ج ۳، ص ۶۰۵ . ( ۱۶ ) الحذائق الورديه، ج ۱، ص ۲۱۱ . ( ۱۷ ) رجال شيخ طوسي، ص ۷۶ . ( ۱۸ )  ، ص ۱۵۸، مقصد ۵ . ( ۱۹ ) مناقب آل ابي‌طالب، ج ۴، ص ۱۱۳، ابن‌شهر آشوب ايشان را عبدالرحمن ارجني ناميده است . ✅ @hosenih_maghtal