📌 #جمعه_نصر
انگشت خالی
خیلی دلم میخواست ماشین را میانداختیم توی جاده و به گاز خودمان را میرساندیم تهران.
اما پراید مدل هفتاد و شش با پلوس داغان این حرفها سرش نمیشد.
شب تا صبح دل توی دلم نبود کی صبح میشود.
صبح پیام بچهها را توی گروه دیدم که رسیدهاند مصلی پشت درهای بسته.
دروغ چرا خیلی غبطه خوردم بهشان؛
هرکدامشان از یک شهری خودشان را رسانده بودن آنجا.
دلهره و حسرت دوتایی مثل دوتا کشتیگیر پیچیده بودند بههم.
حسرت جا ماندن از نماز و دلهره جان آقا.
بغض را فرومیخوردم تا ذکر صلوات را بنشانم روی لبهام.
خیلی دلم میخواست من هم آنجا بودم تا نشان دهم جانم فدای رهبری که سالها توی راهپیماییها سر دادهام از عمق وجودم بوده است...
همان جا نذر کردم به نیت سلامتی رهبرم
حلقه ازدواجم را هدیه کنم به جبهه مقاومت؛
حالا از خالی بودن این انگشت خیلی خوش حالم...
انسیه شکوهی
دوشنبه | ۲۳ مهر ۱۴۰۳ | #خراسان_رضوی #مشهد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔵 چرا تغییر رویکرد اقتصادی، آغاز نمیشود؟
گفتوگویی با دکتر درخشان
🔺 تصمیمگیران ما مقهور فضای کارشناسی هستند
🔺 دانشگاهها نمیخواهند از چارچوب کتابهای درسی فراتر بروند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 زندگیت عوض شده یا نه؟!!!
▫️ حاج #حسین_یکتا
4_6048447493421667584.ogg
8.13M
یه استادی داشتیم که هروقت آخر کلاس هم میرسیدیم حاضریمون رو میزد..
حرف دل کجا ببرم
دیشب جلسه ای بودم
از کتاب الغارات گفتن
از نشستن حزب اللهی برای آوردن مردم پای حرف ولی که نتیجه اش شد 19 رمضان ترور امام
بعدش بهم گفت می تونی این شبا بخوابی😭
از دیشبه دارم منفجر میشم
باشد برای ستادی ها
و گیر ریشه ای ما کمبود کفیل است یعنی عناصر دغدغه مند برای انسجام اجتماعی(ایجاد الفت) در یک قشر یا جغرافیا برای درست کردن سرمایه اجتماعی در جامعه برای تحقق ولایت(حرکت در کمال وحدت حول محور ولی برای مبارزه با دشمن برای تحقق اهداف جامعه اسلامی)
و پشتیبانی از کفیل ها توسط سازمان ها و نهاد ها
🔻 نماز مشترک روحانی شیعه در کنار مفتی اهل سنت دوشادوش کشیش مسیحی مارونی در تشییع پیکر شهدای نبطیه در جنوب لبنان!
#امت_واحده
متن کامل بیانات در دیدار دستاندرکاران کنگره ملی شهدای استان کهگیلویه و بویر احمد ۱۴۰۳/۰۵/۲۴ توسط سایت منتشر شده است:
https://khl.ink/f/57489
دیداری که آقا درباره #غضب_الهی گفتند.
شروع بحث آقا با عقبنشینی غیر تاکتیکی در عرصه #نظامی است.
بعد به عرصه سیاسی و سپس به عرصه فرهنگی هم اشاره میکنند.
یکی از بچههای حزبالله بعد از ۴ ماه از جبهه جنوب مرخصی گرفته اومده خونه، مادرش جلوی در بهش گفت سید حسن شهید شده تو برای چی اومدی خونه؟ برگرد برو.
در این عقیده، شکست معنا ندارد.
🔆 #یادداشتهای_بیروت 43
➕️ @yaminpour
از خانه ی پدری اشان، بیرونشان کردند و خانواده شان آواره شدند!
او در اردوگاه آوارگان به دنیا آمد و سالها برای بازپس گیری وطنشان جنگید
او را اسیر کردند و او را محکوم کردند به اینکه در زندان بمیرد! اما خدا اراده کرد تا او بعد از 23 سال اسارت، آزاد شود و دوباره اسلحه به دست بگیرد و خواب را به چشمشان حرام کند!
فقط 7 اکتبر و این خیزش جهانی بعد از طوفان الاقصی و انزوای بی نظیر غاصبان، برای فهم عظمت او کافی بود! او بود که اسرائیل را به لبه ی پرتگاهی فرستاد که هم اکنون در آن قرار دارد!
باز اسلحه به دست گرفت و مثل یک سرباز در نقطه ی صفر جنگید و جنگید و جنگید، تا در باشکوه ترین شکل ممکن به شهادت رسید!
باید به احترام #سنوار قیام کرد و داستان پرهیجان فرمانده را لالایی بچه ها کرد و برای تحقق راه ش کمتر خوابید!
او بود که با اندیشه ی طراحی طوفان الاقصی، اسرائیل را به لبه ی پرتگاهی برد که الان در آن قرار دارد! باید به احترام فرمانده کار را یکسره کرد!
🕌🕍این هیئتها و مساجد و حرم مطهر رضوی است که مشهد را زنده نگه داشته است.
🏗🕌گوی و میدان آستان قدس رضوی در توسعه به سمت شرق مشهد
🎤به بهانۀ سخنرانی تولیت معزز آستان قدس رضوی در جمع نمایندگان اصناف و بازاریان مشهد در شهریور 1403
[1 از 4]
1. مسجد، قطبالرحاء تقسیم کار مدنیت اسلامی
مسجد، تکایا و حسینیهها و آیینهای مذهبی که در آنها شکل میگیرند، مهمترین راز بقاء و استمرار هویتِ مذهبی شهر مشهد در تمام اعصار بودهاند. از دورۀ تیموری که پس از حملۀ مغول به توس و تابران و پناهآوردن مردم توس به پیرامون حرم مطهری رضوی و محلات نوغان، عیدگاه، سراب و میرعلی آمویه، بهتدریج محلات اصلیِ شهر مشهدالرضا تکوین مییابند، مسجد گوهرشاد نیز ساخته میشود. به تبع الگویِ شهرهای اسلامی که مهمترین نهادهای محلات شهری، پیرامون مساجد شکل میگیرند، در کنار مسجد گوهرشاد نیز مجموعۀ بازار و مدرسه و درمانگاه (دارالشفا) و سکونتگاههای دیگر در این محلات تقویت میشود. در شهرهای اسلامی، حداقل سه دسته مسجد وجود داشته است: مساجد جامع شهر، مساجد اصلی هر محله و مساجد کوچکتر و متعدد در هر محله. در چهار محلهای که تا دورۀ صفویه استمرار داشتهاند، مساجد متعددی ساخته میشوند.
✍قائمی نیک
🕌🕍این هیئتها و مساجد و حرم مطهر رضوی است که مشهد را زنده نگه داشته است.
🏗🕌گوی و میدان آستان قدس رضوی در توسعه به سمت شرق مشهد
[2 از 4]
در دورۀ صفویه که با ایجاد خیابان صفوی (بالا خیابان و پایینخیابان)، محلات مشهد به شش محله افزایش مییابند، باز هم جایگاه مساجد در بافت شهری مسجد، کاهش نمییابد و حتی تا نزدیکترین نقاط به صحنهای حرم از جمله صحنهای فعلیِ انقلاب و آزادی و جمهوری و گوهرشاد، همچنان مساجد و البته مدرسههای علمیه و بازار وجود دارند. در این بافت، علیرغم اینکه صحنهای بزرگی در حرم مطهر ساخته شده بودند، اما هیچگاه بینیازی از ساخت مسجدی جدید در این محلات، وجود نداشت.
با درکِ امروزی ما از مسجد که عمدتاً آنرا صرفاً محلی برای نمازهای یومیه و حداکثر برگزاری مجالس ختم میدانیم، حقیقتاً این پرسش قابل طرح است که در بافت متراکم پیرامون حرم مطهر رضوی که امکان انجام فرائض یومیه را فراهم میساخته، این تعداد از مسجد چرا باید ساخته میشده است؟ در بافتی که امروز معادل منطقۀ ثامن است و هر وجب از آن، سکونتگاه، بازار یا مدرسۀ علمیهای بوده و مدت زمانِ پیادهروی از انتها تا ابتدای آن، حدود 30 دقیقه به طول میانجامد و در مرکز آن، حرم مطهر و صحنهای آن وجود داشته است، چرا بایستی این حجم بسیار بالا از مساجد کوچک و بزرگ ساخته شود؟ آیا بهراستی انجام فرائض یومیه، نیازمند این تعداد از مساجد بوده است؟
پرسش فوق، میتواند ما را به تاملی جدی دربارۀ نقش مساجد در شهرهای اسلامی از جمله مشهد بکشاند. پاسخ پرسش فوق مطابق شواهد تاریخی بسیار از تاریخ نامحسوس فرهنگیِ شهر مشهد یا دیگر شهرهای اسلامی، آن است که مساجد، در بافت شهر اسلامی، به تبعیت از الگویِ نبوی و علوی، مهمترین محل گفتگویِ عمومی اجتماعی و سیاسی و فرهنگی میان مردم با یکدیگر و با حکومت بوده است. مساجد، از این جهت، دروازۀ پیوندِ تعاملات اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی مردم بودهاند و بههمین دلیل دربِ ورود و خروج به آنها همواره باز بوده است. مساجد، پناهگاه زائرین بیجا و مکان بودهاند و محل گفتگوهای فرهنگیِ اهل محل.
میدانیم که مدنیت و شهرنشینی، برخلاف زندگی روستایی و صحرایی، مبتنی بر تقسیم کار است و تقسیمکار برخلاف تصور رایج، لزوماً پدیدهای مدرن یا غربی نیست و تقسیمِ کار مدرن، تنها صورتی از تقسیمِ کار است. آنچه در تقسیم کار مدرن، برجسته است و متفکرینی نظیر دورکیم یا آدام اسمیت، به آن اشاره کردهاند، خلائی است که میان کارهای تقسیمشده و تخصصیشده شکل میگیرد و در خلاء کلیسا در دنیای مدرنِ غربی، با مفاهیم مدرنی همچون بازار یا جامعۀ سکولار پُر میشود. بنابراین مسئلۀ اصلی در مدنیت و تقسیمکار، واسطهای است که کارهای تخصصیشده را بکدیگر پیوند میدهد. در تقسیم کار مدرن، این بازار یا جامعۀ مدنی سکولار است که حوزههای تخصصیشده و منفرد را بهیکدیگر متصل میکند تا نظم شهری در پیِ تقسیمکار تخصصی از هم فرو نپاشد؛ به همین دلیل، نظم اجتماعی نیز به واسطۀ سکولار بودنِ این نهاد واسطه، سکولار میگردد. از این منظر، مسجد در مدنیت گذشتۀ اسلامی، نقش واسطۀ میان تقسیمکارهای شهری مبتنی بر مدنیت اسلامی را عهدهدار بوده است. مساجد، مخصوصاً مساجد جامع، دارای دربها یا دارهای مختلفی همچون دارالعلم، دارالشفاء، دارالسیاسه، دارالتجاره و نظایر آنها بودهاند و بنابراین مساجد که همواره گشوده و محل رفت و آمد بودهاند، نقطۀ اتصال این دارها و اهالیِ آنها با یکدیگر بودهاند. تاجر و عالِم و طبیب و سیاستمدار، همگی در نماز و سجده بر پرودگار، برابر بودند و در اینجا بود که همۀ تقسیمکارهای تخصصیشدۀ مقتضیِ مدنیت، با منطق الاهیاتی به یکدیگر پیوند میخوردند. با این دیدگاه، نمازی که در مسجدی خوانده میشده که در کانون این نظامهای مختلف مدنی قرار داشت، میتوانست همچون جویباری باشد که انسانِ مومن عالِم و طبیب و تاجر و اهل سیاست را شستشو دهد.
اگر کارکرد مسجد در مدینههای اسلامیِ گذشته را دارای چنین کارکردِ پیوسته و مستمر و گستردهای بدانیم، ساخت و نگهداری از این تعداد بالای مسجد در بافت پیرامون حرم رضوی یا حتی بخشهای مختلف شهر مشهد که در عکس بالا قابل رویت است، چندان بیوجه و بیدلیل و دور از خرد انسانی نیست؛ در مقابل، اگر مسجد را فاقد چنین کارکردهایی دانستیم و آنرا تبدیل به نمازخانهای کوچک و بیرونق و اغلب تعطیل، برای دانشگاه و بیمارستان و شهرداری و پاساژ و هتل کردیم و حداکثر کارکردِ آن را جز نمازهای یومیه پراکنده و فُرادا، به زمان خواب و استراحت کارمندان و کسبه و همراهان بیماران اختصاص دادیم، نه تنها ساخت مسجد، بلکه حتی نگهداری و حفظ مساجد موجود نیز بلاوجه و دور از خرد ابزاری است.
✍قائمی نیک
🕌🕍این هیئتها و مساجد و حرم مطهر رضوی است که مشهد را زنده نگه داشته است.
🏗🕌گوی و میدان آستان قدس رضوی در توسعه به سمت شرق مشهد
[3 از 4]
2. توسعه به سمتِ شرق مشهد و میدان آزمون نهادهای مذهبی
اخیراً بحثی پیرامون توسعه مشهد به سمت شرق این شهر که عمدتاً ناظر به بخش شرقیِ حرم مطهر رضوی نیز میشود، مطرح شده است. این بحث، با فرض جدیبودن و تحقق آن،بیتردید مهمترین و کلانترین پروژۀ شهری آیندۀ مشهد و شاید شرق کشور باشد که نه تنها بر زندگیِ مردم مشهد، بلکه بر تعاملات مشهد با شهرهای شرقی یا حتی کشورهای شرقی تاثیرگذار بوده و با توجه به مسئلۀ همگانی و ملی زیارت، بیتردید حتی میتواند مسئلهای مهم برای کُلِ ایرانیان باشد. با اینحال آنچه این مسئله را اهمیت مضاعفی میبخشد، نقش بیبدیل آستان قدس رضوی بهعنوان مهمترین ذینفع این توسعۀ شهری است. بخش قابل توجهی از زمینهای این منطقه در اختیار آستان قدس رضوی است و با توجه به جایگاه این زمینها در مرکز این توسعۀ شهری، قطعاً موضعگیری آستان قدس و تعریف کاربردی زمینهای این نهاد مقدس در این منطقه، تاثیر بسیار زیادی بر مشهد آینده خواهد داشت.
با اینحال مسئلۀ توسعه به سمت شرق، برخلاف تحولات توسعهای که در دهۀ 1370 شمسی و تحت تاثیر الگوهای توسعۀ آن دوران رقم خورد و ثمرات ناگوار آن، مخصوصاً از حیث فرهنگی و اجتماعی و حتی اقتصادی در بخشهای غربی و جنوبی مشهد بر هیچکسی پوشیده نیست، مسبوق به تجربۀ نیازموده نیست. ما اکنون تجربۀ شکستِ طرح طاش در پیرامون بافت حرم رضوی و ناکارآمدی محضِ هتلها و پاساژهای مدرن این منطقه را حتی در تامین اسکان زائرین نوروزی یا آخر ماه صفر مشاهده میکنیم. این سنجش اگر تدقیق شود و به قلمروهای فرهنگی و اجتماعی کشیده شود، تخریب بنیانهای فرهنگیِ پایتخت فرهنگی جهان اسلام به بهانۀ توسعۀ اقتصادی نیز بر اهل فرهنگ و هنر پوشیده نیست. بهراستی اگر انسانهای 200 سال آینده بخواهند دربارۀ میراث فرهنگی که ما حتی در منطقۀ ثامن از خود به جا گذاشتهایم قضاوت کنند و آنرا با میراث شیخ بهائی مقایسه کنند، چه خواهند گفت؟ بهراستی چگونه میشود که در شهر حضرت رضا (ع) شاهد یکی از بزرگترین حاشیهنشینیها و تضادهای طبقاتی در کشور باشیم؟
با گسترش این سنجش به بخشهای غربیِ شهر مشهد، درخواهیم یافت که ما دیگر نه تنها ردپایی از یک شهر مذهبی، بلکه حتی اثری از یک شهر فرهنگی نمیبینیم، بلکه بیشتر با یک شهر تجاری یا تفریحی مواجهیم که نماد برجستهاش، موجهای آبی یا بازارهای بزرگ تجاری (مالها) برای آنچیزی است که جامعهشناسان غربی، فرهنگ مصرف (Consumer culture) طبقۀ مرفه میخوانند. در این مناطق، تعداد مساجد، تقریباً بهاندازۀ پتشاپها است و البته با منطقی که جورج زیمل دربارۀ شهرهای مدرنِ مبتنی بر اقتصاد سرمایهداریِ طبقۀ مرفه بیان میکند، همین تعداد مساجد نیز چندان وجهی ندارند. در این بافتهای شبهمدرن، مساجد تقریباً شبیه کلیساها در شهرهای مدرن هستند. مسجدی که تمام کارکردهای ذاتی و واسطهای آن در مدنیت اسلامی از آن گرفته شده، دیگر همچون کلیسایی متروک است که گاهی از آن، صدای اذانی کوتاه، بلند میشود و بهمدت نیم یا یک ساعت، درب آن باز خواهد بود. این مساجد، اغلب در کوچههای حاشیهای خیابانها قرار دارند و شهرداریها که در گذشته، بهمثابه دارالسیاسۀ شهرها، به مساجد جامع متصل بودند و در حاشیۀ آنها قرار میگرفتند، اکنون لطف میکنند و بر سر کوچههایی که مساجد در آنها قرار دارند، تابلو سبز کوچکی نصب میکنند.
✍قائمی نیک
🕌🕍این هیئتها و مساجد و حرم مطهر رضوی است که مشهد را زنده نگه داشته است.
🏗🕌گوی و میدان آستان قدس رضوی در توسعه به سمت شرق مشهد
[4 از 4]
از این منظر ما در توسعه یا پیشرفت به سمتِ شرق مشهد، با دو الگوی رقیب بهشدت جدی روبرو هستیم. الگویی که سابقۀ هزارسالۀ مدنیت اسلامی-ایرانی را پشتِ سر خویش دارد و بقایای آن در مشهد، حداقل از دورۀ تیموری همچنان باقی است و در محوریت این مدنیت، مسجد قرار میگرفته است. از اینجهت، آستان قدس رضوی، هرچه دارد، بعد از خدا و امام رضا (ع) و الطاف خفیۀ و آشکار این امام رئوف، بیتردید از مساجد و هیئات و تکایا دارد. اکنون زمان انتخاب است. آیا قرار است شرق مشهد نیز به سرنوشت نگونبخت غرب آن تبدیل شود و در آیندهای نه چندان دور، در شرق مشهد نیز زائران حرم رضوی با انبوهی از پتشاپها و مشتریان خاص آنها روبرو باشند و با دیدن آنها، به زیارت بارگاه ملکوتیِ حضرت رضا (ع) مشرف شوند و سوغات فرهنگی خود را از مشهد از چنین فروشگاههایی خریداری کنند یا مشهد میتواند تبدیل به شهر هزار مسجدی شود که در هر محله، پناهگاه زائر و مجاور حضرت رضا (ع) هستند؛ مساجد یا حسینههایی که در هر محلهای، شناسۀ آن محله محسوب شوند و نهاد واسطۀ درمانگاه و مدرسه و دانشگاه و محل تفریح کودکان و کانون بوستانها و مغازهها و بازارها و همجوار شهرداری منطقه یا حتی محل اسکان زائر باشند. همانطور که در مباحث کلامی، سویۀ دیگر اعتقاد به تنزیه و تعطیل، گرفتاری در تشبیه است، سویۀ دیگر سکولاریسم، رُهبانیت است. مسجد یا هر مکان قدسیِ دیگری که بهبهانۀ عدم درگیری با بازار و سیاست و دیگر اقتضائات زندگیِ روزمرۀ شهری، مسیر رهبانیت در پیش گیرد، ناگزیر در همان دَم، گرفتار سکولاریسم شده است. غفلت از شهر، به بهانۀ حفظ تقدس مکان قُدسی، تن دادن به سکولاریسمی است که دیر یا زود، گریبان مکان قدسی را نیز خواهد گرفت. تعطیلی مسجد و حسینیه و تعطیلی فعالیتهای رایج روزمره در آن و انحصار آنها به عبادات یومیۀ محدود، همان رُهانبیتی بود که مسجد و حسینیه را به مکانی فاقد کارکرد در زندگی روزمره تبدیل کرد و ناگزیر، در زندگی روزمره به حاشیه رفت و مکان قدسیاش نیز تصاحب شد. از اینجهت، مسجد و حسینیه، اگر متناسب با اقتضائات زیست معاصر احیا شود، میتواند نقشی مهم در آیندۀ پیشرفت مشهد به سمت شرق ایفا کند و حتی الگوی منحط توسعۀ فعلی به سمتِ غرب که عمدتاً بر زمینِ بهارث رسیده از دورۀ پهلوی دوم بنا نهاده شده است را اصلاح نماید.
✍قائمی نیک
عمیقا به این فکر میکنم که گاهی درباره اینکه کدام لحظات نامش زندگی است، اشتباه میکنیم. آن لحظات غیرمعمول و گاه آمیخته به رنج که گمان میکنیم کوتاه است و گذرا و مقدمهای است برای زندگی واقعی؟ یا همان زندگی روزمره و پایدار و باثبات که همه چیزش روی حساب و کتاب و مطابق پیشبینی است؟
نام کدام را "زندگی" بگذاریم؟
🔆 #یادداشتهای_بیروت 45
➕️ @yaminpour
پیام تسلیت به مناسبت شهادت یحیی سنوار ـ مهر 1403.pdf
903.1K
طرحوارهای از پیام حضرت آقا در باب شهادت مجاهد بزرگ، یحیی السنوار، به انضمام اشاراتی مجدد به فرمایشات ایشان در باب فلسطین و لبنان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نشسته ام و به اعتقادم نگاه می کنم...
غربی ها برای تحقق گفتمان و اهداف شون از مجموعه های خیریه ای و خدمات اجتماعی بهره می برند. یکی از اون مجموعه ها usaid آمریکاست.
در برنامه ریزی شون می گویند ما «فعالیت محور» یا «منطقه محور» یا «فرصت محور» هستیم .
فعالیت محور یعنی اینکه بعضی فعالیت ها برای ما مهم است. روی تعلیم و تربیت به خصوص در عرصه دختران، کشاورزی و تولید خوراک ، بهداشت و درمان و ایجاد تشکل های جوانان برای فعالیت اجتماعی و سیاسی بیشتر کار می کنند.
منطقه محور یعنی بررسی می کنند که کدام منطقه مهم و راهبردی است و روی فعالیت برای آن منطقه به جهت اینکه یا بهره مالی و اقتصادی دارد و یا بهره سیاسی و اجتماعی و یا حتی جغرافیایی دارد متمرکز می شوند.
فرصت محور یعنی اینکه به دنبال فرصت ها می گردند. می گویند حوادث مثل سیل ، زلزله و حتی جنگ ها ، فرصت بسیار خوبی برای ورود به مناطق مختلف و راهبردی است. این فرصت ها درب خانه ها را برای ما باز می کند و ما به جمع خانواده وارد می شویم.
.
حال ما در وسط جنگ و تقابل همه ی جبهه کفر در مقابل جبهه مقاومت و حق هستیم. در این میان حواسمان به این راهبرد غربی ها نیست. آب ها که از آسیاب بیفتد و تیرها فروکش کند ، خواهید دید که مجموعه های خیریه ی آمریکایی و غربی، به خصوص فرانسوی ها در لبنان و سوریه حضور پیدا خواهند کرد. اگر الان نیامده باشند و مقدمات حضور شان را فراهم نکرده باشند. حتی سیل و زلزله های داخل ایران را با اسم های مختلف و پوششی از دست ندادند.
.