eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
44.9هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
348 ویدیو
28 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷 سی شب ماه خدا را به علی بخشیدند گریهٔ هرشب ما هدیهٔ آقا جان است ما دراین ماه مبارک به هوای نجفیم دلمان وقت مناجات، دم ایوان است شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
به مناسبت حلول باز شد پنجرۀ روشنی از فصل حضور فصل سرسبز دعا، فصل شکوفایی نور دردمندان! به شما ماه خدا رو کرده‌ست چه خدایی، که رحیم است و کریم است و غفور @hosenih به هلال مَهِ نو در رمضان باید گفت: «قُل هُو‌الله اَحَد چشم بد از روی تو دور».. گاه در پرتو قرآن، به تلاوت بنشین ای نگاه تو طربناک‌تر از باغ بلور عافیت چون طلبد؟ آن که گریزد ز طبیب به خدا کی رسد؟ از خود نکند آن که عبور صبر بر معصیت، از زهدِ ریایی بهتر سعی کن تا که در این ماه شوی سنگ صبور ای دلت در گرو آیۀ «فَاخلَع نَعلَیک» در دلت مانده اگر آرزوی وادی طور بی ریا، در پی تسکینِ دلِ مسکین باش نشود مانع احساس تو، احساس غرور ای صفای تو نوازشگر گل‌های یتیم نذر این باغچه کن، شادی و شیدایی و شور سعی کن لذت غفران خدا را بچشی ای که ابر کَرَم از روی سرت کرده عبور دل اگر یاد خدا کرد و شب از نیمه گذشت می‌شوی غرق عنایت، سحر از فیض حضور @hosenih به دعا دست برآرید «شب قدر» مگر بگشاید گره از کار شما صبح ظهور ای که چشم دل تو در طلب راه خداست رو به مهمانی او کن، رمضان ماه خداست شاعر: استاد © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
در   دیگر ز تو نام و نشان در کارهایم نیست ایمان به تو در ذکر یا غفارهایم نیست @hosenih آنقدر بی پرده گناه و معصیت کردم دیگر اثر در ذکر یا ستارهایم نیست هرچند توبه می‌کنم روزی هزاران بار اما پشیمانی در این تکرارهایم نیست      هر روز و شب نام تو در گفتارهایم هست         اما نشانی از تو در کردارهایم نیست این توبه های من خودش هم توبه میخواهد انگار امیدی به استغفارهایم نیست @hosenih دیگر سحرهایم ندارد رنگ و بویت را دیگر صفا در سفره ی افطار هایم نیست شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
که می داند چه پایانی است فصل آخر ما را کدامین باد خواهد بست فردا دفتر ما را تمام عمر در غفلت گذشت و آه از این حسرت خدایا صرف خود کن چند روز دیگر ما را @hosenih زمین گیریم و جامانده به خاک آلوده، درمانده به سوی آسمانها باز کن بال و پر ما را به دنیا مبتلاییم و عطشناکیم، ای دریا پر از آرامش خود کن سبوی باور ما را دل ما با حسین توست باب توبه را بگشا شهادت میدهد این روضه ها چشم تر ما را لباس نوکری بر تن بگیر ای مرگ جان ما مگر این جامه در محشر بپوشد پیکر ما را میان بیم و امیدیم مثل -جوون- شاید که حسین بن علی بر پای خود گیرد سر ما را پس از عمری علی گفتن خدایا لحظه مردن به سیمای علی بگشا نگاه آخر ما را @hosenih قیامت پهنه ی بیم است اما من یقین دارم حسن آرام خواهد ساخت هول محشر ما را به آتش در مکش ما را تو را سوگند بر زهرا که آتش سوخته بد جور روزی مادر ما را شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
شبی که عشق به دستش عنان راحله داشت ز راه دور یتیمی نظر به قافله داشت @hosenih دلش به همره آن کاروان سفر می‌کرد ز کاروان اسیران اگرچه فاصله داشت ز رنج و درد غم او هم اینقدر گویم به پای کوچک و مجروح خویش آبله داشت به جرم عشق چو مادر ز خصم سیلی خورد وگرنه کار کجا او به جنگ و غائله داشت چو دید فاطمه را سر نهاد بر پایش ز دست دشمن ظالم به مادرش گله داشت شبانه زینب مظلومه بهر گمشده‌اش دعا به درگه حق در نماز نافله داشت @hosenih زیارت حرمش رار ز حق طلب می کرد که از رقیه «وفائی» امید این صله داشت شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
حالا که آمدی دگر از پیش‌مان نرو خورشید شام تار خرابه بمان، نرو دیگر بس است بی‌تو سفر، جان به لب شدم دق می‌کنم اگر بروی مهربان، نرو @hosenih با کل شهر جان خودت قهر کرده‌ام از بس که طعنه خورده‌ام از این و آن نرو با دختران شهر چقدر از تو گفته‌ام می‌خواستم تو را ببرم پیش‌شان نرو این شامیان به من چقدَر حرف بد زدند اصلا برای حرف بد دیگران نرو خسته شدم ز بس‌که سرم داد می‌کشند این مردمان بی‌ادب و بددهان نرو رفتی و پشت هم ز همه خورده‌ام لگد بابا ببین چگونه شدم قدکمان، نرو ضربه تو خوردی و دل من تیر می‌کشد خورده ترک غرور من از خیزران نرو قرآن نخوان که زخم لبت درد می‌کند قاری خوش صدای من ناتوان نرو @hosenih از گریه‌های من دل عمه کباب شد پس لااقل برای دل عمه‌جان نرو باشد، اگر که قصد سفر داری ای پدر اما دگر بدون من از کاروان نرو شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
با سر رسیده‌ای بگو از پیکری که نیست از مصحف ورق‌ورق و پرپری که نیست @hosenih شب‌ها که سر به سردی این خاک می‌نهم کو دست مهربان نوازش‌گری که نیست باید برای شستن گل‌زخم‌های تو باشد گلاب و زمزمی و کوثری که نیست قاری خسته تشت طلا و تنور نه! شایسته بود شان تو را منبری که نیست آزاد شد شریعه همان عصر واقعه یادش به خیر ساقی آب‌آوری که نیست تشخیص چشم‌های تو در این شب کبود می‌خواست روشنایی چشم تری که نیست دستی کشید عمه به این پلک‌ها و گفت: حالا شدی شبیه همان مادری که نیست دیروز عصر داخل بازار شامیان معلوم شد حکایت انگشتری که نیست @hosenih حتی صبور قافله بی‌صبر می‌شود با خاطرات خسته‌ترین دختری که نیست شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
در حالا که مهمان تو در ماه صیامم بر تشنه کام کربلا اول سلامم مانند طفلی که زبان تازه گشوده است با اشک روضه وا شود بر توبه کامم @hosenih با بسم رب الکربلا روزه گرفتم با روضه داری روزه‌داری شد مقامم یعنی که مهمانی تو بزم حسین است بوی محرمم می‌دهد ماه صیامم مهمان نوازی می کند او از غلامش آن که به مهمانی نکردند احترامش رحمی به نوزاد و جوان او نکردند رحمی به طفل نیمه جان او نکردند هر جا که گریه کرد خندیدند بر او شش ماهه ای آورد خندیدند بر او تشنه شدم تا آب دیدم گریه کردم یاد لبش آهی کشیدم گریه کردم وقتی هلال ماه را دیدم به چشمم گویا سری بر نیزه ها دیدم به چشمم ماهی که زلفش آسمان را تار میکرد زخم جبینش خواهرش را زار میکرد قرآن که خواندم روضه ای دیگر به پا شد هر آیه‌ی آن روضه‌ی تشت طلا شد با خیزران زد بر لبش قرآن نخواند تا پرتوِ خورشیدی اش پنهان بماند یارب عنایت کن به حق کشته اشک در کاسه‌ی چشمم بریز اشک مدامم گرچه رفیق نیمه راهش بودم اما حق رفاقت را به من کرده تمامم با آنکه بد بودم ولی رزق مرا داد نانی به غیر از نان او باشد حرامم @hosenih حتی نیاورده به رویم رو سیاهم باز آبرو داده میان خاص و عامم شرمنده ام شرمنده‌ی روی حسینم پیش مرام و لطف او من بی مرامم شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
صدای گریه شنیدی اگر صدای من است مرا بزن به مرامت قسم سزای من است دلت شکسته از این بنده ی نمک نشناس دلت شکسته، دلیلش فقط خطای من است @hosenih بدی من که به دردت نمی خورد اما تو خوبی ات همه جوره گره گشای من است فدای رحمت و مهمان نوازی ات که فقط عنایتت سبب این برو بیای من است هر آن که گفت بگو مونس و پناهت کیست؟ همیشه گفته ام آن مهربان خدای من است تمام حاجتم این ماه، دیدن نجف است نجف مزار علی، شاه و مقتدای من است دلیل اشکِ سر سفره، وقت افطارم لبان تشنه ی ارباب با وفای من است نجات چیست؟ رسیدن به کشتی ارباب حسین راه نجات است و ناخدای من است که گفته روزی من نیست دیدن حرمش به دست دختر او رزق کربلای من است @hosenih فدای اشک رقیه که با پدر می گفت: چه خوب شد که سرت سهم گریه های من است گرسنه مانده ام اما غذا نمی خواهم چرا که کنج خرابه، کتک غذای من است شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
برخیز که راه رفته را برگردیم با عشق به آغوش خدا برگردیم در عرش، صدای «اِرجعی» پیچیده‌ست یا اَیَّتُها النَّفس! بیا برگردیم ‌ شاعر: @dobeity_robaey
شهیدی در میان کاروانت می شوم یا نه؟ غبار رهگذار عاشقانت می شوم یا نه؟ @hosenih دلم سنگ است می دانم، دلم تنگ است می دانی نمی دانم که خاک آستانت می شوم یا نه؟ مرا با گوشه‌ی چشمی خواندی اما کاش می‌گفتی فدای چشم‌های مهربانت می شوم یا نه؟ فدای تو چه جان‌های جوانی شد بگو آیا فدای آن شهیدان جوانت می شوم یا نه؟ @hosenih سرم را کاش بر زانو بگیری یوسف زهرا بگو وقت شهادت، میهمانت می‌شوم یا نه؟ شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
در با درد آمديم امان را طلب کنیم مهمان نوازی رمضان را طلب کنيم ما سال‌هاست قسمتمان خشکسالی است دریا کجاست اشک روان را طلب کنيم @hosenih موسی و شيوۀ سخنش مال ما نبود پس بهتر آنکه درس شبان را طلب کنیم موسی به یمن ضعف تکلم ، کلیم شد باید که از سکوت ، بیان را طلب کنیم در های و هوی ما به خدا که خدا نبود ديگر بس است که هیجان را طلب کنیم جِرمش کم است و جُرم گناهش بزرگ، آه بگذار اختیار زبان را طلب کنیم حاجات ما به درد تقرب نمی خورد اصلا خودت بگو که همان را طلب کنيم وقتی کنار رحمت دریا نشسته ایم حیف است آب قطره چکان را طلب کنیم حیف است جای درد و دل و هم جواری اش هی از کریم لقمۀ نان را طلب کنیم حاجت روا شويم، بیا امتحان کنیم یکبار حاجت دگران را طلب کنیم یکبار هم برای رضای خدا نشد که حاجت امام زمان را طلب کنیم از دستهای ضامن آهو خدا کند تضمین این رفاقتمان را طلب کنیم حاجات نوکرت رمضان هم محرم است بودن،کنار سینه زنان را طلب کنیم @hosenih گمنامی شهید به ما درس می دهد بازنده ایم ، نام و نشان را طلب کنیم از دستهای بسته طفل سه ساله اش با دست بسته دادن جان را طلب کنيم شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e