eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
44.8هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
340 ویدیو
27 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
پشت دروازه عجب غوغا شده! کاری بکن ای برادر! خواهرت تنها شده! کاری بکن گفتم از اینجا نبر مارا؛ ولی لج کرد و بُرد روی خیلی‌ها به‌رویم‌ وا شده! کاری بکن دختری را که سر بازار گم کردم حسین در کنار نیزه، ات پیدا شده! کاری بکن سنگ آن بدکاره از ایوان، سرِ من را شکست خون این سَر، غُصه‌ی سقا شده! کاری بکن خیزرانش بیشتر از تازیانه درد داشت_ که رباب از شدت آن پا شده! کاری بکن ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ای‌کاش که در خدمت زینب باشیم گریان غم و محنت زینب باشیم یکشب حرم رقیه جان باشیم و... یکشب حرم حضرت زینب باشیم @dobeity_robaey
دوبیت از یک غزل یکی نبود بگوید محله‌های شلوغ چه جای آمدن بچه‌های فاطمه است... *** کجاست فاطمه؟! در شام ازدحام شده عقیله وارد دروازه‌ی عوام شده... @dobeity_robaey
هرلحظه یک جوری بساط گریه جور است می‌خواهم از رویت ببوسم نیزه دور است ای رنگ برگشته‌ترین سرگشته‌ی من نفرین و آه من به دنبال تنور است اینقدر خود را از روى نیزه نینداز فکر مرا اصلاً مکن، زینب صبور است ما میل در بازار رفتن را نداریم اما به میل ما نمی‌باشد، به زور است بی پوشیه محرم کنار ما نباشد این کوچه و بازارها صعب العبور است نان تصدق پیش ما آورده بودند این چیزها از خاندان ما به دور است حال ربابَت هیچ تعریفی ندارد مادر بدون بچه‌اش زنده به گور است از کربلا تا شام، صد بار اصغر افتاد خیلی برای حنجرش نیزه قطور است سروده گروه ادبی 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بکش به روی سرم دست مهربانت را که باز حس کنم آن لطف بیکرانت را عجیب نیست از این "چشمِ هرچه را دیده" ندیده است اگر جلوه‌ی عیانت را غریبه راه ندارد به خلوتت اما به روضه یافته‌ام بارها مکانت را "رواق منظر چشم من آشیانه‌ی توست" کرم نما و نگاهی کن آشیانت را به این امید که باشم اسیر دستانت کبوترانه رها بودم آسمانت را هزار جاده مرا می‌رسانَدَم تا عشق اگر که گم نکنم راه جمکرانت را به زیر سایه‌ی الطاف تو بزرگ شدم مگیر از منِ کوچک، تو سایه‌بانت را ** بگو حسین و درآور دوباره اشک مرا که سیر گریه کنم چشم روضه‌خوانت را ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
منزل به منزل، غصه‌ام، اشک روانم با دستِ بسته، پشت محمل، روضه خوانم خورشید، بعد از سال‌ها روی مرا دید او هم دگر فهمید که بی سایه‌بانم ماه دل آرایم، به شوقت سر شکستم وقتی که کامل شد رخت در آسمانم در محمل بی پرده رفتم بین انظار شاگردها دادند با طعنه نشانم همسایه‌ی سابق مرا خیرات بخشید آتش گرفته بند بند استخوانم دریاب حال دختر دردانه‌ات را اشک یتیمی‌اش زده آتش به جانم شد هم کلامم ابن مرجانه، برادر فرزند بد‌کاره زده زخم زبانم با خطبه‌هایم خوار کردم بی حیا را صوت پدر خارج شد انگار از دهانم می‌خواست زین العابدین را سر بِبُرد سینه سپر کردم که باشد در امانم لب‌های تو خونی شد و من دردم آمد آشفته از برخورد چوب خیزرانم باور نمی‌کردم که در زندان بخوابم باور نمی‌کردم شود این امتحانم نذرم شده این که بیایم اربعینت_ تا قبر خاکی‌ات، اگر زنده بمانم ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
یه فکری برای وصالم کن ارباب اگه کم‌گذاشتم حلالم کن ارباب ببخش آخرش هم بدردت نخوردم محرم تموم شد براتو نمردم بدی دیدی اما جوابم نکردی پیش سینه‌زن‌هات خرابم نکردی خدایی همون یک دهه زندگیمه ورودیِ صحنت ته زندگیمه همه اومدیم تا که دورت بگردیم سیاهی زدیمو چقد گریه کردیم چقد گریه کردیم کمم رو قبول‌کن همین اشک ناقا بلم رو قبول کن عزاداریامو نمیدم به دنیا به رسم امانت سپردم به زهرا چه حال و هوایی میون محل بود سر کوچه پرچم سیاه و کتل بود به لطف نگاهه شما حر عوض شد دیدم تو‌محرم عرق‌خور عوض شد گره‌هام بدونِ قسم وا شد آقا تا رفتم تو‌ روضه دلم وا شد آقا تو روضت دلم با ادب باشه خوبه جوون وقتی اسوه‌اش وهب باشه خوبه پرید اونکه بالش یکم ظرفیت داشت خوشا نوکری که خلوص نیت داشت بذار زیر پرچم بشم پیر زینب شدم این محرم نمک‌گیر‌ِ زینب نذار عمرم آقا هدرشه حروم‌شه بذار آخرش با شهادت تموم‌شه نسیم شهادت بوی زینبیه بذار جون بدم من توی زینبیه ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
پنهان کنم چگونه هویدایی تو را یا بین سینه شرح دل آرایی تو را   ظرف مرا شکستی و حالا نشسته‌ام تا رو کنم حکایت لیلایی تو را   نفسی لک الوقاء... به عالم نمی‌دهم بنده شدن به درگه مولایی تو را   خیلی دعا برای دلم کرده‌ای ولی خیلی شکسته‌ام دل زهرایی تو را   در غفلت زمانه فراموش کرده‌ام درد غریبی و غم تنهایی تو را   باید چه کرد این همه رسوایی مرا؟ باید چه کرد این همه آقایی تو را؟   دل مرده‌ام ولی به حسینیه آمدم تا جست و جو کنم دم عیسایی تو را  ** با گریه گفت زینب کبری، برادرم  سنگی شکسته روی تماشایی تو را   دیروز آیه خواندی و با خیزران یزید برهم زده بلاغت و شیوایی تو را ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هر که دارد بر حسین، عشق و ارادت بیشتر حضرت مولا به او دارد عنایت بیشتر گرچه زهرا روز وانفسا شفاعت می‎کند می‌کند اما حسینِ او شفاعت بیشتر اولیاء الله در لطف و کرامت شاخصند می‎برد مولا ولی سهم کرامت بیشتر چارده معصوم کشتی نجاتند و حسین کشتی‌اش دارد مساحت بیش و سرعت بیشتر هرکه در بازار عشقش کم‎فروشی می‎کند روز محشر می‎کند خود را ملامت بیشتر مجلس‌آرایان اشک و روضه‌ی داغ حسین می‎برند از اهل عالم رزقِ جنت بیشتر دعوت عام است اگرچه سفره‌ی احسان او اهل اشک و زمزمه دارند دعوت بیشتر داغ دیدند و مصیبت، شاهدان کربلا دید اما زینب کبری مصیبت بیشتر سید سجاد در شرح تمام ماجرا داشت از شام بلا طرح شکایت بیشتر زخم شمشیر و سنان بر جسم، طاقت‎سوز بود دید از زخم زبان دل‎ها جراحت بیشتر بین ارباب و رعیت‎های عالم ای «کمیل» دارد اربابم محبت با رعیت بیشتر ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بنا نبود که هم نیزه از سنان بخورد و هم به تشت طلا چوب خیزران بخورد بنا نبود که از کربلا به کوفه و شام به هر زمین برسد سنگ از آسمان بخورد مگر چه گفته که وضع لبش چنین شده است؟! چه کرده او که سرش ضربه آنچنان بخورد؟! مگر حلال خدا را حرام خواسته است که باید این همه زخم از حرامیان بخورد میان تشت طلایی ببند چشمت را مباد چشم تو بر وضع کاروان بخورد مخوان دو مرتبه قرآن، یزید منتظر است گرفته چوب، مبادا لبت تکان بخورد ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
کنار طشت طلاست، فاطمه مهمان من چوب مزن ای یزید! بر لب و دندان من با چه دلی می‌زنی برلب من خیزران کز همه دل می‌برد، نغمه‌ی قرآن من گر چه تحمل کنم، ضربه‌ی چوب تو را تابِ مرا می‌برد، گریه‌ی طفلان من تا که نگاه افکنم، بر رخ اطفال خود دور زند دم به دم، دیده‌ی گریان من تا نرود از اسف، صبر و قرارش ز کف زینب من می‌شود، دست به دامان من ناله‌ی من بر ملاست، مقتل من کربلاست شام بلا آمده، شام غریبان من با چه گنه می‌کنی، لعل لبم را کبود؟ بر سر و صورت بس است، زخم فراوان من سرم به شام بلا، زینت طشت طلا زیر سم اسب‌ها، پیکر عریان من طشت ز سوز درون، سوخت و فریاد زد چوب تو هم گریه کرد، بر لب عطشان من سوز دل اهلِ دل، در نَفَس «میثم» است در شرر شعر اوست، ناله و افغان من ✍استاد 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
چوب ستم و سرِ بُریده والله قسم نـدیده «دیـده» این لعل لبی که می‌زنی چوب پیغمبــر اکـرمش مکیده هر کس سر نی زده‌ست سنگش قرآن ز دهان وی شنیده آهسته بزن که پای این طشت رنگ از رخ فاطمه پریده آهسته بزن که دور این سر سروِ قد مصطفی خمیده آهسته بزن که ایستادند یک مُشت، اسیرِ داغدیده آهسته بزن که سینه‌اش را از ضرب سنان «سنان» دریده هم دشمنش از جفا زده سنگ هم قـاتلش از قفـا بُریده والله قسم گـریسته خـون تیغی که بر این گلو رسیده هم لب ز عطش دو چوبه‌ی خشک هم خونِ دل از دیده چکیده کی دیده کنار مجلس می قرآنِ به خاک و خون کشیده از زخم، سرش گرفته بوسه بادی که به صورتش وزیده «میثم»! شررِ غمِ حسین است روحی که به پیکرت دمیده ✍استاد 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e