#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح_و_شهادت
فقیر آمد سراغش، سیر برگشت
سفیه ساده با تدبیر برگشت
کرامت خواست سَر بالا بگیرد
حسن را دید و شد تحقیر، برگشت
هزاران حیلهی آل امیه
برای جنگ، بی تأثیر برگشت
خدا تنها خبر دارد که دستش
کجاها رفت تا شمشیر، برگشت
چه آمد بر سرش در کوچه آنروز
که کودک رفت اما پیر برگشت
مسیر خانه تا مسجد، کم، اما
حسن با مادر خود دیر برگشت
نوشتند او میان کوچه دق کرد
فقط با معجزه، تقدیر برگشت
برای زینب عاشورا شد آغاز
چو تابوت حسن با تیر برگشت
✍ #نفیسه_سادات_موسوی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح_و_شهادت
عشقی که به دل کاشته بودی ثمر آورد
هم آه شب آورد، هم اشک سحر آورد
آنقدر کریمی که گدا از سر کویت_
از آنچه دلش خواسته هم بیشتر آورد
شرمنده اگر دیدهی پُر اشک ندارم
نوکر به عزای تو همین مختصر آورد
غم پیش دل ریش تو ای مرد، کم آورد
صبر تو دگر حوصلهی صبر سر آورد
گیسوی سپیدت خبر از داغ جگر داد
غم هرچه که آورد به روی جگر آورد
سر بسته بگو پاسخ این پرسش ما را
تا خانه چرا مادر خود را پسر آورد؟
دستی به روی جام غرورت ترک انداخت
آن دست که پشت در خانه شرر آورد
سم تا جگرت دید، خجالت زده تا تشت_
از کوچه و آن صورت نیلی خبر آورد
در لحظهی تشییع تو از کینه، سپاهی_
با تیر و کمان پیرزنِ فتنه گر آورد
"یافاطمه" میگفت حسین بن علی با
هر تیر که از سینه و پهلوت در آورد
✍ #مرضیه_نعیم_امینی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#پیامبر_اعظم_ص_مدح_و_شهادت
ذکر خیر تو رسیدهست به هر انجمنی
به همه گفتهام از خُلق عظیمت علنی
"أَبَوَا هَذِهِ اَلْأُمَّه" به دلم قاب شده
شدم از روز ازل: هم نجفی، هم مدنی
من ندیده شدهام عاشق تو! یادم کن
عجمی هستم و شاگرد اویس قرنی
"لافتی" مال علی بود؛ ولی گفت علی:
نیست مانند پیمبر به خدا صف شکنی
برو به خانهی زهرا که خدا هم آنجاست
بر روی جمع بینداز کسای یمنی
همه دیدند به زهرا چقدر حساسی
خم شدی بوسه به آن دست مبارک بزنی
میرسی آخر معراج دوباره به علی
میروی پیش خدا با علیات همسخنی
مثل هرروز حسین آمده در آغوشت
بازهم خیره به آن حنجره و پیرهنی
حسن امشب ز غمت بر سر و بر سینه زده
تو خودت سینه زن ذکرِ حسن یا حسنی!
✍ #سیدپوریا_هاشمی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#بازگشت_کاروان_اهل_بیت_ع_به_مدینه
روزی که رفتم از مدینه محترم بودم
عباس و اکبر داشتم، بی درد و غم بودم
دور از نگاه این و آن، پردهنشین بودم
من کعبهی آل علی روی زمین بودم
دور و برم بودند بانوها و دخترها
بار شتر بودند چادرها و معجرها
قد فلک کوتاه بود از دوش من آری...
جای رقیه بود در آغوش من آری...
روزی که رفتم روزگارم حال بهتر داشت
زینب میان این مدینه شش برادر داشت
امروز برگشتم شکسته، پیر، آشفته
برگشتهام با روضههای داغ و ناگفته
من در میان هلهله گودال را دیدم
جنجال را دیدم، تنی پامال را دیدم
هر نالهای که میزدم بی سود و حاصل بود
موی حسینم در میان مُشت قاتل بود
این زینبی که آمده، آزارها دیده
سخت است اما کوچه و بازارها دیده
این زینبی که آمده، قامت کمان بوده
بعد از حسین همصحبتِ شمر و سنان بوده
زخم دل بی تاب من خیلی نمک خورده
آه ای مدینه! زینبت خیلی کتک خورده
بی احترامیها به من در هر مسیری بود
بر قامت دخت علی رَخت اسیری بود
بین نگاه صد حرامی رفتهام، ای وای!
بزم میِ اوباش شامی رفتهام، ای وای!
✍ #سیدپوریا_هاشمی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح_و_شهادت
#امام_حسین_ع_مناجات؛ #شب_پنجم و #شب_ششم
سربلندم در دو دنیا با حسین و با حسن
هک شده روی دلم: مولا حسین، آقا حسن
ذکر لبهایم دمادم: یا حسین و یا حسن
غم ندارد شیعه تا دارد حسین و تا حسن
لا عزیز الا حسین و لا کریم الا حسن
گشتم اما در کرامت مثل او پیدا نشد
هیچکس جز او خریدار جذامیها نشد
صلح او کم از قیام سرخ عاشورا نشد
در محبت، در وفا، در عشق بیهمتا حسن
لا عزیز الا حسین و لا کریم الا حسن
نام او همچون عسل، توصیف او بیت الغزل
مدح او اعمال افضل، حُب او خیرالعمل
مرتضی شد شیر خیبر، مجتبی شیر جمل
سفرهدارِ اصلی اشک حسینیها حسن
لا عزیز الا حسین و لا کریم الا حسن
کیست او آیینهای از هیبت شیر خدا
نه مُعز المؤمنین! بلکه مُعز الانبیا
لا فتی الا علی، لا عشق الا مجتبی
فاتح دلها حسین و شافع عقبا حسن
لا عزیز الا حسین و لا کریم الا حسن
شأن و قدر و ارج و قربش در حد گفتار نیست
لطف و مهر و فضل و جودش قابل انکار نیست
پس به لطفش با کریمان کارها دشوار نیست
مردی و مردانگی را بهترین معنا حسن
لا عزیز الا حسین و لا کریم الا حسن
عاقبت باغ گل زهرا بهارش شد خزان
با امام شیعه بد کردند ظلمت سیرتان
جانماز از زیر پاهایش کشیدند این و آن
مَحرمی کو تا شود غمخوار و همدم با حسن
لا شهید الا حسین و لا غریب الا حسن
گرچه غیر از زهر بر زخم دلش مرهم نبود
آه اما مطمئناً قاتل او سَم نبود
داغ کوچه، داغ پهلو، داغ سیلی کم نبود!
ماند با یک مشت بیغیرت تک و تنها حسن
لا شهید الا حسین و لا غریب الا حسن
ختم خواهد شد به خیر این داستان، این ماجرا
شیعه میسازد برایش مرقد و صحن و سرا
آه! سقاخانه و گلدسته و گنبد طلا
فاطمه فرمود: جانم؛ تا که گفتم: یا حسن
لا عزیز الا حسین و لا کریم الا حسن
✍ #محمود_یوسفی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح
همیشه نور زلالش در آسمان خداست
حسن غریبترین مرد در جهان خداست
و بعد «اَشهَدُ اَنَّ عَلی_ولیُ الله»
که بانگ «اَشهَدُ انَّ حسن»، اذان خداست
فدای غربت آن پیشوای مظلومی
که درد بی کسیاش اوج امتحان خداست
مرا به حج چه نیازیست تا حسن دارم
که روی ماه حسن کعبهی عیان خداست
چهار قبر غریب و بهشت خاکی آن
مکان عرشی دفن ستارگان خداست
ندیدهام احدی را کریمتر از او
از او که واسطهی فیض آستان خداست
قسم به صلح حماسیتر از هزاران جنگ
حسن، حسینترین مرد قهرمان خداست
«توان واژه کجا و مدیح گفتن او»*
که وصف جلوهی این ماه در توان خداست
همیشه هست «یَدُاللهِ فَوقَ اَیدیهِم»
و او ادامهی دستانِ مهربانِ خداست
✍ #روح_الله_گائینی
*استاد مرحوم غلامرضا شکوهی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#پیامبر_اعظم_ص_شهادت
پیچیده بوی غم همه جا، وامحمدا
عرش خدا گرفته عزا، وامحمدا
گریان دو چشم ارض و سما، وامحمدا
امشب شدهست نوحهی ما: وامحمدا
بر غربت پیمبرمان گریه میکنیم
محض رضای مادرمان گریه میکنیم
دنیا چه کرد با زحماتِ پیمبرش؟!
امشب میان عرش زَنَد حمزه بر سرش
ای روزگارِ پست...! که میگشت باورش؟!
روزی شوند قاتل آقا دو همسرش
مردم! رسولِ عالم و آدم شهید شد
رحلت نکرد احمد خاتم، شهید شد
اصحاب، پشت پا به حق آسان زدند، آه
چه زود دم ز دولت شیطان زدند، آه
آتش به جان عالم امکان زدند، آه
بر روح وحی، تهمتِ هذیان زدند آه
ای دیده! بر محمد مظلوم گریه کن
با چار کعبه زادهی معصوم گریه کن
دوران حق کشیِ زمانه شروع شد
دوران کفر خانه به خانه شروع شد
توهین به صد دلیل و بهانه شروع شد
دوران تلخ دفن شبانه شروع شد
ای روزشان سیاه، نبی شد شبانه دفن
یک تن نگشت یارِ علی، در زمان دفن
مولای ما به سوگ برادر نشسته است
جایش ببین، که بر روی منبر نشسته است!
روباه جای شیر دلاور نشسته است
آتش به جان حضرت کوثر نشسته است
امت ز یاد برده چه راحت غدیر را
دادند زود اجر رسول و امیر را
چیزی نمانده تا که شود یاس بی قرار
قنفذ رسد به نان و نواهای بی شمار
آتش گرفت میخ در از آه ذوالفقار
آمد خزانِ فاطمه در اول بهار
چیزی نمانده تا که بماند از او خیال
گردد جوانِ خانهی مولا، قدش هلال
چل بی حیای پست و لعین، آه فاطمه
بی حرمتی به صاحب دین، آه فاطمه
پهلو شکسته، زار و حزین، آه فاطمه
دو گوشواره روی زمین، آه فاطمه
چیزی نمانده تا که زند ناله از جگر:
فضه برس به دادِ دلِ مادر و پسر
یا ایها الرسول! شود حق تو ادا
گاهی میان کوچه و گاهی به کربلا
وای از غروب روز دهم، وامحمدا
شمشیر،کهنه خنجر و سر نیزه و عصا
آه از دمی که ناله زند زینب حزین:
ای مونسِ شکستهدلان! حال ما ببین...
✍ #محمدحسین_رحیمیان
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح_و_شهادت
#امام_حسین_ع_مناجات
#شب_پنجم و #شب_ششم
هم گرفتار حسینم، هم گرفتار حسن
هم هوادار حسینم، هم هوادار حسن
با شفا بیگانهام، این "درد" من را خوشتر است
چونکه بیمار حسینم، چونکه بیمار حسن
ای خدا را صد هزاران شکر که لبریز از_
عشق سرشار حسینم، عشق سرشار حسن
نیستم میثم ولی لب تر کند، جان میدهم
در پی دار حسینم، در پی دار حسن
شیر پاک مادرم تأثیر خود را داشته
تعزیه دار حسینم، تعزیه دار حسن
هر چه دارم از کرامات حسین است و حسن
هم بدهکار حسینم، هم بدهکار حسن
جور ما را میکشد گاهی حسن، گاهی حسین
دائماً بار حسینم، دائماً بار حسن
هر زمان که غُصه دارم، میروم سر مینهم_
روی دیوار حسین و روی دیوار حسن
کار ما را حضرت زهرا مشخص کرده است
در پی کار حسینم، در پی کار حسن
بر تنم رخت عزای بچههای فاطمهست
هم عزادار حسینم، هم عزادار حسن
اسمشان وقتی میآید پلکمان تر میشود
هم گهربار حسینم، هم گهربار حسن
این یکی شد بی حرم، آن دیگری شد بی کفن
روز و شب زار حسینم، روز و شب زار حسن
* * *
آتش و مسمار و سیلی و در و دیوار بود_
روضهی ناگفتهی قلبِ شرربارِ حسن
✍ #وحید_محمدی
(وامی از شعر آقای حسن لطفی)
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#پیامبر_اعظم_ص_مدح_و_شهادت
هرکجا حرف شما آمد، سعادت دیدهایم
ما چه رحمتهایی از آقای رحمت دیدهایم
بیشتر نام تو روی بچههای ماست، چون_
بیشتر از هرکسی از تو محبت دیدهایم
چشم تو اسلام شد، ما نیز تسلیمش شدیم
در نگاه تو کرامت بی نهایت دیدهایم
از یهودیها عیادت کردی از ما هم بکن
با چه شوقی شببهشب خواب عیادت دیدهایم...
تو امینی پس دل ماهم امانت پیش تو
سربه راهش کن که از غفلت خسارت دیدهایم
سیرمان کن با همان یک تکه نانِ سفرهات
از همان رزق کمت هم خیر و برکت دیدهایم
سیزده خورشیدِ دیگر جلوهی خورشید توست
مصطفی را ما همه در چند نوبت دیدهایم
اسم زیبای تورا گفتیم و گفتی: یاعلی
از شما جز گفتن از حیدر، به ندرت دیدهایم
* * *
دختر مظلومهات امشب سه جا دارد عزا
او مصیبت دیده، پس ماهم مصیبت دیدهایم
✍ #سیدپوریا_هاشمی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح_و_شهادت
ای سفرهدارِ شهر کرمدارها حسن
هستند خادم تو حرمدارها حسن
تو در جمل امیر علمدارها حسن
غم میبری ز صورتِ غمدارها حسن
در آسمانِ چشم سیاهت هواییام
شکر خدا ز روز ازل مجتباییام
از راه دور، دست تمنا گرفتهایم
عمریست در حریم تو مأوا گرفتهایم
دستانِ خویش، سوی تو بالا گرفتهایم
هرچه گرفتهایم، ز زهرا گرفتهایم
بیهوده نیست آبروی رفته میخَرَند
فرزندها ز مادرشان ارث میبرند
چشمان ما به سوی درِ بستهی بقیع
بُغضیست در گلویِ درِ بستهی بقیع
سر مینَهیم رویِ درِ بستهی بقیع
گریه شده وضویِ درِ بستهی بقیع
ای کاش پرچمی سرِ این قبر میزدیم
با گریه شبنمی سرِ این قبر میزدیم
قربان آن جگر که چهل سال پاره بود
زخمی از آن شکستگیِ گوشواره بود
در کوچهها فقط پیِ یک راهِ چاره بود
با ماه رفته بود و عصایِ ستاره بود
چون کوچه تنگ بود، کسی در برابرش
بگذاشت پا به چادر و رد شد ز مادرش
آهستهتر قدم بزن ای مردِ کوچهها
بشکن سکوتِ بی کسی و سردِ کوچهها
مویت سپید کرده دگر دردِ کوچهها
یادت نرفته خندهی نامردِ کوچهها
دیدی ز مالیات، مغیره معاف شد!
اینها سپاسِ شدتِ ضربِ غلاف شد!
لعنت به هر کسی که تو را بد صدا زده
زخمِ زبان به سینهی دردآشنا زده
صبر تو طعنه بر همهی انبیا زده
صلحِ تو ریشهی همهی فتنه را زده
آری چکیدهی علی و مصطفی تویی
بنیانگذار نهضتِ کربُبلا تویی
با زهرِ همسرت، جگرت ریخته به هم
زهرا کجاست؟ مویِ سرت ریخته به هم
تصویرهایِ چشم ترت ریخته به هم
خانه دوباره در نظرت ریخته به هم
بیرون بریز خون جگرهای خود حسن
کمتر به پیش خواهرِ خود دستوپا بزن
خونین دهن! ز کرببلا حرف میزنی
از ماجرایِ رأس جدا حرف میزنی
از نیزههایِ بی سر و پا حرف میزنی
از لشگری بدون حیا حرف میزنی
گرچه بناتِ فاطمه در تاب و در تباند
شکر خدا محارمِ تو دورِ زینباند...
✍ #قاسم_نعمتی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسن_مجتبی_ع_شهادت
#زبان_حال_امام_حسن_ع
گرچه بعد از غم تو، طی شده دورانی چند
ما ندیدیم دراین شهر رفیقانی چند
شهر من، نان مرا خورد و نمکگیر نشد
هیچکس مثل من از زندگیاش سیر نشد
حق مارا سر هر قِصه که میشد خوردند
قاتل مادر من را روی منبر بردند
باخبر نیست در عالم کسی از حال حسن
قنفذ از کوچهی ما رد شد و خندید به من
آن چهل مرد که آتشزن جنت بودند
در صف اول هر وعده جماعت بودند
شیرِ غرّان جمل بودم و تاوان دادم
سالها قبل درآن کوچهی بد جان دادم
سوختن چارهی این خستهی غمپرور بود
از عسل آتش این زهر گواراتر بود
مادرم از دل آزردهی من باخبر است
"مرگ" از دیدن قنفذ بهخدا خوبتر است
مثل آن پهلوی زخمیِ گرفتار شده
جگر پارهی من پارهی مسمار شده
کاش ثانی، عوض فاطمه من را میزد
جای مادر لگدش را به تن ما میزد
کاش میشد که به بالای سرم شب برسد
خبر طشت مبادا که به زینب برسد
چشم من تا دم مرگست به دنبالِ حسین
روضهی طشت کجا، روضه گودالِ حسین؟!
✍ #حسین_قربانچه و #سیدپوریا_هاشمی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسن_مجتبی_ع_شهادت
آتشی بر جگر شعلهورش بود حسن
شاهد آتشِ دل، چشمِ ترش بود حسن
نفسش تنک میآمد، ز رمق میافتاد
اگر از کوچهی تنگی گذرش بود حسن
داغ او را نه دوا بود به عالم، نه طبیب
که فقط زهر ، شفای جگرش بود حسن
مادر و کوچه و سیلی نرود از نظرش
عمری آن منظره پیش نظرش بود حسن
مثل مادر که تمنای اجل داشت و بس
ز خدا مرگ، دعای سحرش بود حسن
فخر دارد که دو سرباز حسین است ازو
زآنکه عبدالَله و قاسم پسرش بود حسن
دیدن صورت زیبای اباالفضل و حسین
خوشتر از دیدن شمس و قمرش بود حسن
کام او تلخ شد از جرعهی آلوده به زهر
آن شبِ تلخ که وقت سفرش بود حسن
بر غم و محنت آن سوختهجان، سنگِ صبور
خواهرش بود که نور بصرش بود حسن
قاتل مادر خود دیدن و دم بر نزدن
بدتر از زهر به کام و جگرش بود حسن
چه دوا بود بمیرم که یکی جرعهی زهر
آب بر آتش داغ جگرش بود حسن
گر چه بسیار رثا گفت غریبانه "یتیم"
ناظر مرثیه در هر اثرش بود حسن
✍ #مرتضی_جام_آبادی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e