eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
43.3هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
315 ویدیو
28 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
در خلوت یاران اثری بهتر از این نیست در چله گرفتن ثمری بهتر از این نیست ما خُمِّ شراب از جگر غوره گرفتیم در میکده‌ی ما هنری بهتر از این نیست سجاده بیارید که تا صبح نخوابیم در بین سحرها ، سحری بهتر از این نیست ما درد نگفتیم ولی باز دوا کرد در شهر، طبیب دگری بهتر از این نیست حق داشت بنازد پدر پیر مدینه در هیچ کجایی پسری بهتر از این نیست گفتند جواد است، سر راه نشستیم در جمع گدایان خبری بهتر از این نیست پر کرد به اجبار خودش کیسه‌ی ما را در کوچه‌ی ما رهگذری بهتر از این نیست گفتند سلامی بده و زائر او باش دیدیم در عالم سفری بهتر از این نیست پس زائر یاریم تَوَکَّلْتُ علی الله ما عبد نگاریم تَوَکَّلْتُ علی الله ابروی تو و تیغ بلا فرق ندارند در طرز شهادت شهدا فرق ندارند کافی‌ست که پای تو به یک سنگ بگیرد این‌گونه که شد سنگ و طلا فرق ندارند ایام طفولیت تو عین بزرگی‌ست در معجزه، ایام خدا فرق ندارند از رحمت تو دور نبودند سیاهان وقت کرم تو، فقرا فرق ندارند پایین سر سفره‌ی تو نیز چو بالاست در خانه‌ی تو شاه و گدا فرق ندارند ما کار نداریم رضا یا که جوادی در مذهب ما آینه‌ها فرق ندارند تو آمده ای تا که سرآمد شده باشی یکبار دگر نیز محمد شده باشی بیمار شدن از من و عیسی شدن از تو لب تشنه شدن از من و دریا شدن از تو در راه عصای تو بیان کرد: امامی! اعجاز عصا از تو و موسی شدن از تو در مهد به اثبات خودت سعی نمودی در کودکی‌ات این همه والا شدن از تو چل سال پدر، چشم به راه پسرش بود حالا یکی یک دانه‌ی بابا شدن از تو چشمان موفق به امید تو نشسته است پس دست شفا از تو و بینا شدن از تو بگذار قدم های تو را خوب ببیند در قامت تو جلوه‌ی محبوب ببیند هستند کریمان دو عالم سرِ خوانت یکبار نخورده‌ست گره کیسه‌ی نانت اصلاً حرم شاه خراسان حرم توست هرصحن که گشتیم در آن بود نشانت انگار که گهواره‌ی تو عرش زمین بود وقتی پدر پیر تو می‌داد تکانت تکبیر تو از داخل گهواره رسیده‌ست هستم اگر امروز مسلمان اذانت یکبار پدر گفتن تو گر نمی‌ارزید صدبار نمی‌رفت به قربان زبانت! از چشم پدر دور مشو، گرگ زیاد است براین پدرت حق بده باشد نگرانت در راه مبادا قدمت خار ببیند آن صورت چون برگ تو آزار ببیند... ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
رحمت بر انوارت که نورانی‌ترینی مولود پُر خیر امام هشتمینی بالاتری از فهم و ادراکِ زمینی نزد پدر، مثل علی اکبر، نگینی دریای احسان، نور ایمان، یا محمد! ای کوثر شاهِ خراسان یا محمد! برکت گرفت از مقدمت شهر مدینه داده وجودت بر دل بابا، سکینه بعد از چهل سال آمدی، ای بی قرینه! مِهرت رسیده بر دلم سینه به سینه مانند اجدادم همیشه زیر دِینم تا که نفس دارم گدای کاظمینم ذکر ملک در پیشگاهت "إن یَکاد" است تا حشر، درب خانه‌ات باب المراد است سائل منم؛ آقا اگر نامت جواد است یک گوشه‌چشمت از سر من هم زیاد است بر خاندان اطهرت دل باختم من بر گردنم حرز تو را انداختم من شأنت برای خلق، نافهمیدنی بود باران به اذن حضرتت باریدنی بود در کودکی، اعجازهایت دیدنی بود پیشانی‌ات نزد پدر بوسیدنی بود روح الامین بر درگهت مشغول بوده قَدرت شبیه فاطمه مجهول بوده مانند تو ای کوثرِ دور از تکاثر از قاتلین مادرت دارم تنفر یک عمر دستانم شده از برکتت پُر یا ذا الکرم! از این همه رحمت، تشکر ای جلوه‌ی پر برکت نورٌ عَلی نور چشمان بدخواهانت ای ابنُ الرضا کور شد گریه‌ات بر داغ زهرا بی شباهت از روضه‌هایش سال‌ها، تر شد نگاهت با مشت کوبیدی زمین مابین آهت گفتی چه بوده مادرم آخر گناهت؟! این غم فقط یک جور پایان می‌پذیرد مهدی بیاید تا تقاصش را بگیرد ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
از هر چه به غیر او گسستم دل را به کسی جز او نبستم من عاشق و بی قرارم اما عاشق‌تر از این کنم که هستم آهسته کنار کفشداری یک گوشه برای خود نشستم خود را که دچار خویش دیدم در آینه‌ی حرم شکستم بر دفتر من نشست بیتی بیتی که دوباره کرد مستم تا ذکر لبم جواد باشد رزق حرمم زیاد باشد حرف دل عشق یک کلام است بر لب صلوات من سلام است در گوشه‌ی چشم، اشکِ شوق است موسیقیِ گریه بی کلام است توصیف جواد را چه گویم ایشان رضوی‌ترین امام است لطف و کرم و سخا و جودش لا یَنقَطِع و علی الدَّوام است دردانه‌ی شاه طوس خندید برخیز و بیا که بار عام است تا ذکر لبم جواد باشد رزق حرمم زیاد باشد خورشید سر قرار آمد آرامش قلب یار آمد امشب خبری‌ست در خراسان نقاره بزن بهار آمد سلطان سریر ارتضا را آئینه‌ی بی غبار آمد در صحن حرم دوباره باران با آتش دل، کنار آمد گفتم ببرم دلِ رضا را طبع غزلم به کار آمد تا ذکر لبم جواد باشد رزق حرمم زیاد باشد صحرای نگاه من کویری‌ست دستان دلم پراز فقیری‌ست آهوی اسیر آستانم آزادی من در این اسیری‌ست کار دل ما فقط گدایی کار تو همیشه دستگیری‌ست دل را برسان به کاظمین‌ات بی تاب دیار توست دیری‌ست عشق تو خلاصه‌ی جوانی آرامشِ روزگارِ پیری‌ست تا ذکر لبم جواد باشد رزق حرمم زیاد باشد ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
عاشقم عاشق نامی، منم و عشق امامی غرق در سرّ جوادم، چه امامی و چه نامی دف‌زنان، خواند مدینه: «طَلَعَ البَدرُ عَلَینا» سر زد از خانۀ خورشید، عجب ماه تمامی نُه کبوتر، دل تنگم به حرم کرده روانه تا به تو، از قم و مشهد برسانند سلامی شده‌ای پیرِ جهانی به جوانی و شدم من بندۀ پیر خرابات و عجب لطف مدامی «همه عزّی و جلالی، همه علمی و یقینی همه نوری و سروری، همه جودی و» مرامی آه! اگر نان یتیمی، رسد از خوان کریمی وای! اگر از تو جوادی، برسد جامه و جامی با تو، بی‌خود شدن از خویش؛ چه مستی حلالی! بی تو، چرخیدنِ بی‌عشق؛ چه احرام حرامی! پسر حیدری و خاتم جود است به دستت شود آزاد، نگاهت اگر افتد به غلامی عالمی دل به رضا بسته، رضا دل به تو داده‌ برده‌ای خسرو شیرین! دل سلطان به کلامی باب اگر باب جواد است، در آن گوشه مقیمم بیش از این در همه آفاق، مگر هست مقامی؟ «من از آن‌روز که در بند تو» هستم، شدم آزاد ندهم هر چه رهایی، به چنین حلقۀ دامی به چه کار آیدم این سر؟ نرسد گر به سرایت بشکند پای طلب، گر نزند سوی تو گامی ای محمد! برسد بعد تو، همنام تو بی‌شک که بر این سلسله، نامش بشود حُسن ختامی نظری کن که دلم را برسانم به طلوعش که خروش قلمم را، برسانم به قیامی ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ماه پیدا شد و دریا به تلاطم افتاد لبِ گل، تَر شد و باران به ترنّم افتاد آتش عشق به جان و دل مردم افتاد شجر از زاده‌ی موسی به تکلم افتاد در جواب "ارنی"، نور حق از راه رسید "لن ترانی" نه، که آوای "انا الله" رسید مژده آمد که خدا هدیه کند غفرانش سائل آمد پی آن برکت بی پایانش آهو آمد که به دلخواه شود قربانش یوسف آمد که کند دعوت در کنعانش خوشه‌چینند رسولان همه از خرمن او مرده احیا شود از نَکْهَت پیراهن او عشق با زمزمه‌ی خنده‌اش آغاز شده شعر از صحبت او قافیه‌پرداز شده خط به خط زندگی‌اش دفتر اعجاز شده مشت مأمون ز سخنرانی او باز شده گر چه او کودک و هر چند که کم سال بُود علم در محضر او طفل کر و لال بُود نور او از افق زهره‌ی زهرا تابید نام او آینه‌ی نام محمد گردید انتظار قدمش گرچه کمی طول کشید عاقبت یوسف حُسن ازل از راه رسید برکت و خیر بُود همره فرزند رضا نورباران شده افلاک ز لبخند رضا هر چه گفتیم و بگوییم از او کم باشد مادح مادر او سوره‌ی مریم باشد کرمش بر همه‌ی خلق مسلم باشد حرمش کعبه‌ی مقصود دو عالم باشد در حریمش به دلْ این مسئله ظاهر گردد که به یک روز، دو حج قسمت زائر گردد ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
دلگیرتر از سینه‌ی تنگم قفسی نیست در خانه‌ی تنهایی من، هم‌نفسی نیست تنهاتر از این بی‌كسِ دل‌مرده كسی نیست من یكسره فریادم و فریادرسی نیست در حسرت آغاز بهار است كویرم جان همه‌ی شهر به گیسوی تو بسته‌ست نان همه بر همت بازوی تو بسته‌ست بند دل عیسی به دم هوی تو بسته‌ست طاقی‌ست دل ما كه به ابروی تو بسته‌ست با دست تو ورز آمد از آغاز، خمیرم با آمدنت ختم شده غصه‌ی بابا لبخند تو شد ساحل آرامش دریا شد بسته درِ تهمت بی‌پایه و بی‌جا مبهوت شد از ذره‌ای از علم تو یحیی* گفتی كه من از طایفه‌ی علم غدیرم حرف از علی و آینه‌ها شد، چه به‌جا شد دستم پُر بارانِ دعا شد، چه به‌جا شد غم، پشت سرم آبله‌پا شد، چه به‌جا شد این شعر فقط صرف خدا شد، چه به‌جا شد از شعله‌ی این راز، گُل انداخت ضمیرم ✍ *یحیی بن اَکثَم: وی بزرگترین قاضی در عهد مأمون بود. مأمون مناظره‌ای را میان او و امام جواد(ع) ترتیب داد که حضرت او را شکست داد و مایه‌ی حیرت همه‌ی حضار شد. 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
شمیم عشق می‌رسد دوباره بر مشام ما نسیم رحمت خدا وزد به خاص و عام ما مگر بهشت آرزو گشوده شد به نام ما مگر خدای خواسته جهان شود به کام ما که بهر دل‌شکستگان در امید باز شد هزار قفل غم ببین که بی‌کلید باز شد... شمس ضحی که می‌دمد ماه ز هر نظاره‌اش بود طلوع این قمر تجلّی دوباره‌اش تا که نگاه می‌کند بر رُخ ماه‌پاره‌اش غرق ستاره می‌شود کنار گاهواره‌اش نهم امام را به‌ بر، امام هشتم آورد بضعۀ دوم نبی، کوثر دوم آورد خوی و خصال مصطفی، علم و کمال مرتضی شرم و حیای فاطمه، حُسن و جمال مجتبی زُهد امام چارمین، عزم شهید کربلا حکمت باقرُ الحِکَم، دانش صادقُ الوَرا کَظم امام کاظم و صبر رضا در او بُوَد وجود او به ملک جان، کمال آرزو بود... فروغ بزم قدسیان، چراغ آسمان تویی مُدوّر زمین تویی مُدبّر زمان تویی خدای را امین تویی جهات را امان تویی تجسم یقین تویی فراتر از گمان تویی تو وارث پیمبری شافع روز محشری قسم به کوثر خدا خیر کثیر کوثری... ای به سریر عصمت از بعد رضا قدم زده به هشت سالگی دم از امامت اُمَم زده به قله‌های مکرمت، کرامتت علم زده اساس واقفیّه را ظهور تو به هم زده تویی که شد ز نور تو، طلوعِ صاحب الزمان پُر برکت‌ترین کسی که آمده‌ست در جهان ✍مرحوم 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
در ساحل جود خدا باران گرفته باران نور و رحمت و احسان گرفته می‌بارد انوار کرم از هر کرانه شب‌های دلگير زمين پايان گرفته از سوی جنت سورۀ ياسين رسيده خاک مدينه عطر الرّحمان گرفته داده خدا ماهی به خورشيد رئوفش آرى دعای حضرت جانان گرفته نسل امامت می‌شود پاينده با او از برکتش دل‌های شيعه جان گرفته او می‌رسد جود و سخا معنا بگیرد در قلب عالم نور و رحمت پا بگیرد عالم همه قطره اگر دريا تو هستی کل خلائق عبد اگر مولا تو هستی فيض وجود توست رزق اهل دنيا باران جود عالم بالا تو هستی مانده‌ست ابتر، کيدِ بدخواهان شيعه روشن‌ترين تفسير أعطينا تو هستی مانند کوثر چشمۀ جاری نوری با اين حساب آیينۀ زهرا تو هستی ای که دل از بابا ربوده خنده‌هایت آرامش هر لحظۀ بابا تو هستی ابن الرضایی، تو کريم بن کريمی ما چون گدایی یا اسیری یا یتیمی چشمان تو خورشيد هر اهل يقينی‌ست چشمان تو جنت! نه جنت‌آفرينی‌ست با عشق تو قلبی نمی‌سوزد در آتش در هر نگاه روشنت خُلدِ برينی‌ست گويا گره خورده دلم با عرش اعلی هر رشته از مهر شما حبل‌المتينی‌ست من روزی هر ساله‌ام را از تو دارم چشمان من بر دست‌های نازنينی‌ست جود تو دارد جلوه‌های هل اَتایی مولا! شفيع ما به درگاه خدايی هر شب دل من سائل باب المراد است آنجا که حاجتمند درگاهش زياد است آنجا که اميد و پناه آخر ماست آنجا که اوج هر توسل «يا جواد» است جز آستان تو پناهی که نداريم اين استغاثه با تمام اعتقاد است در مشهد خورشيد ايران هم که هستيم دل‌های ما پروانۀ باب الجواد است هر شب دل من در هوای کاظمين است در حسرت يک بوسه بر قبر حسين است ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ای وجودت حیات‌بخش وجود سائل درگهت کرامت و جود آیۀ هشت سورۀ نوری به جوادالائمه مشهوری مظهر جود ذات لم یزلی سیدی یا محمد بن علی تو محمد، علی‌ست ابن و ابت کنیه ابن الرضا، تقی لقبت خَلَف پاک مرتضایی تو کوثر حضرت رضایی تو پدرت گفت: نازنین پسرم! ای فدای تو مادر و پدرم.... مظهر کامل امام رضا آفتاب دل امام رضا حافظ سر کبریایی تو وارث علم انبیایی تو تو ز اسرار غیب آگاهی در حقیقت خلیفة اللّهی... کاظمینت درون سینۀ ماست نجف و مکّه و مدینۀ ماست یم جود و فتوّت‌اید همه اهل‌بیتِ نبوّت‌اید همه همگی باب‌های ایمانید اُمَنای خدای رحمانید تا صف حشر، اصل هر کَرَم‌اید رکن ارکان و قادَةُ الاُمَم‌اید سرّ غیب خدا به قلب شماست "وَارْتَضاكُمْ لِغَيبِهِ" گویاست چشم دل بی فروغتان کور است شاهد من "کَلَامُکُمْ نُور" است دلتان بحر بی کرانۀ علم کیست غیر از شما خزانۀ علم؟... بوسهٔ علم، بر لب و دهنت فقه، در گاهواره هم‌سُخَنت پیش علم تو علم عالم چیست!؟ در حضور تو پور اکثم کیست!؟ کل قرآن دلیل منطق توست پور اکثم ذلیل منطق توست یک کلام تو صد سپهر کمال یک سؤال تو سی هزار سؤال علم‌ها قطره و تو دریایی عالمی بنده و تو مولایی تـو ابالهـادی و اباالکـرمی تـو کلیـم‌اللَّه مسیـح دمی تو که در هر دلی حرم داری تو که با دشمنت کرم داری تو که بر خشم خصم می‌خندی به روی دوست در نمی‌بندی ای به دست تو باز، مشکل من یـاد رویـت چـراغ محفل من تشنــۀ کوثــر ولای توأم سرفرازم که خاک پای توأم بنده‌ام بنده‌ای گنه کارم از دو عالم فقط تو را دارم من اگر در گدایی‌ام کاهل تو به جود و کرامتی کامل ای ولایت تمام ایمانم کاظمین تو قبلۀ جانم هر چه هستم گدای این کویم با تمام وجود می‌گویم: اَنت بابُ المراد ادرکنی یا امام جواد ادرکنی سیّدی "میثم" ام قبولم کن خاک ذریّۀ رسولم کن ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
عشق گاهی در جدایی، گاه در پیوندهاست عشق گاهی لذت اشکی پس از لبخندهاست عشق گاهی یک اجابت نزد حاجتمندهاست عشق گاهی بین باباها و تک فرزندهاست عشق می‌آید که بعد از شب سحر پیدا شود عشق گاهی می‌رسد تا یک نفر بابا شود یک نفر! امّا دو عالم بنده‌ی سلطانی‌اش بنده نه، قربانی قربانی قربانی‌اش مهربانی که تمام مهربانان فانی‌اش دعوتند امشب همه افلاک در مهمانی اش با حضور انبیاء و اولیاء و ابر و باد آدرس: مشهد_حرم_پشت درِ بابُ الجواد عرشیان هستند در مهمان‌سرای حضرتی در صف خدمت‌گزاری با غذای حضرتی آب سقا‌خانه جام کاسه‌های حضرتی بعد از آن هم شاعرانند و ردای حضرتی جبرئیل از میهمانان میزبانی می‌کند بعد دعبل می‌رسد اُرجوزه‌خوانی می‌کند ای زمین! از عرش بر فرش آسمانت را ببین ای پرستوی مهاجر! آشیانت را ببین ای دلِ غمگین! امام شادمانت را ببین امشب ای سلطان! ولیعهد جوانت را ببین ای امام مهربان! باب المرادت آمده میوه‌ی قلبت، دل‌آرامت، جوادت آمده مزد چل سال انتظار و چل شب احیای سحر می‌شود طفلی که از او نیست طفلی خوب‌تر سیب سرخ احمد است و باز هم داده ثمر کوثری دیگر عطا کرده به قرآن این پسر کوثر و یاس است جاری در رگ و در خون تو مردمان ری فدای روی گندمگون تو سبط موسی هستی و کار مسیحا می‌کنی مثل عیسایی که در گهواره لب وا می‌کنی با عصایت معجزه مانند موسی می‌کنی دیده‌ی کور منافق را تو بینا می‌کنی بر حقیری بنی عباس دامن می‌زنی پور اکثم را به تیغ عِلم گردن می‌زنی آن خدایی که به تقدیرم گدایی را نوشت در مرام نام تو مشکل‌گشایی را نوشت ذیل اوصاف تو در بخشش خدایی را نوشت مهربانی علی موسی الرضایی را نوشت در میان تیرگی‌ها آفتاب من شدی تو قسم‌های همیشه مستجاب من شدی چون به سائل می‌دهی از هرچه بهتر، بیشتر می‌خورد باب المراد خانه‌ات، "در" بیشتر گرچه نام تو شده حاجت برآور بیشتر لیک حساس است بابایت به مادر بیشتر پس قسم خوردیم بعد از تو به حق فاطمه تا که امضا گردد امشب کربلای ما همه ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
نام تو حلاوت‌ست مثل صلوات جودست و اجابت‌ست مثل صلوات ریزد گلِ نور از آسمانِ هشتم میلاد تو برکت‌ست مثل صلوات@hosenih@dobeity_robaey
حُسن تو به ماهِ آسمان داده نشد بی جلوه‌ی تو، بهشت آماده نشد در وصف تو ثامن‌الحجج فرموده‌ست: مولود به این مبارکی، زاده نشد@hosenih@dobeity_robaey
ابری به بارش آمد و باران عشق ریخت جانی دوباره بر تن بی‌جان عشق ریخت جبریل با بشارتی از نور سر رسید آیات محکمات به قرآن عشق ریخت "لایمکن الفرار من العشق" خواند و بعد در پایه‌های سست و پریشان عشق ریخت دستی کشید بر سر عشق و به لطف خویش نظمی به حال بی‌سر و سامان عشق ریخت با تیشه، ریشه‌ی غم هجران زد و سپس "شوق وصال یار" به دامان عشق ریخت مژگان خویش را به تماشا کشید و بعد صدها هزار رخنه به ایمان عشق ریخت قفل شکسته‌ی دل ما را کلید شد آزادی دوباره به زندان عشق ریخت بوی بهشت از نفس اوست شمّه‌ای هرکس گرفته ذکر جوادالائمه‌ای وقتی که می‌رسید گدا در حوالی‌اش پُر می‌شد از کرامت او دست خالی‌اش شهری که میزبان جوادالائمه است هرگز نرفته فقر به سمت اهالی‌اش حاتم گدای او شده تا بلکه رو شود یک‌گوشه از مقام کرامات عالی‌اش باشند اگر تمام جهان میهمان او پایان ندارد این کَرَم لایزالی‌اش عالِم شده‌ست هرکه به این خانه آمده دنبال پاسخ جملات سؤالی‌اش دنیا برای دشمن او چون جهنّم است اما بهشت بوده برای موالی‌اش هرکس که ناامید به لبخند او رسید مرهم گذاشت بر غم آشفته‌حالی‌اش لبخند توست داروی هر درد یاجواد! جانم فدای ابن‌رضا و اباجواد تو از ازل جوادی و ما از ازل فقیر یا اَیُّهَاالجَواد! تَصَدَّق عَلَی الفَقیر حس کرده است ثروت عالم به دست اوست وقتی گرفته است تو را در بغل فقیر از حدِّ اکثر همه سر بوده هر زمان از تو رسیده است به حدِّ اقل، فقیر این گوشه‌چشم توست که اکسیر اعظم است با یک نگاه تو به غنی شد بدل فقیر از دیگران زیاد شنیده، ولی فقط دیده همیشه جود تو را در عمل فقیر با دست پُر به خانه‌ی خود رفته هر زمان با دست خالی آمده در این محل فقیر از آن زمان که لطف تو را دید تا ابد شد روزگارِ تلخ به کامش عسل فقیر این بیت‌ها گدای جوادالائمه‌اند با این نیت ردیف شده در غزل فقیر در آستان مرحمت عشق مَحرم است هرکس که شد گدای تو، آقای عالَم است ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
می‌نویسم سر خط نام خداوندِ رضا شعر! امروز بپرداز به لبخند رضا آن که با آمدنش آمده محشر چه کسی‌ست؟ از تو در آل نبی، با برکت‌تر چه کسی‌ست؟ آن که با آمدنش عشق بیان خواهد شد " عالم پیر دگر باره جوان خواهد شد " باز هم از سر خورشید حجاب افتاده؟ یا که از چهره‌ی این طفل، نقاب افتاده؟ بی گمان حافظ چشمان تو، ابروی تو بود "دوش در حلقه‌ی ما، قصه‌ی گیسوی تو بود" آسمان از نفست یک شبه منظومه نوشت روزی شعر مرا حضرت معصومه نوشت عدد سائل این خانه زیاد است امروز شعر وارد شده از باب جواد است امروز بنویسید که تقویم بهاری بشود روز او روز پسر نام‌گذاری بشود خالق از دفتر توحید، جناس آورده جهل این قوم چرا چهره‌شناس آورده؟ شک ندارم که از این حیله‌ی ابتر مانده رو سپیدی‌ست که بر چهره‌ی کوثر مانده به رضا طعنه زدن جای تأسف دارد گر چه یعقوب شده، مژده‌ی یوسف دارد این جوان کیست که معنای قیامت شده است؟! سند محکم اثبات امامت شده است گندمی باشد اگر رخ، نمکش بیشتر است با پیمبر صفت مشترکش بیشتر است این جوان کیست که سیمای پیمبر دارد؟! بنویسید رضا هم علی اکبر دارد آخر شعر من از قلبِ هدف می‌گذرد کاظمین تو هم از راه نجف می‌گذرد تا ز مولا ننویسیم، ادب کامل نیست چون که بی نور علی، ماه‌ِ رجب کامل نیست یا علی! یا اسد الله! عنان دست تو است جلوه کن باز، یدالله! جهان دست تو است ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
روشن‌تر از روز است خیلی بامرامند وقتی کریمان با گدایان هم‌کلامند الحق که آقازاده‌ها یک یک امیرند الحق که نوکرزاده‌ها یک‌یک غلامند در فقرِ محضِ خود غنیِّ محض هستم وقتی گدای این درم، مردم گدامند! عین عدم هستیم و با آنان وجودیم پس ما همان‌هاییم که آن ها بنامند سنّ زیاد و سنّ کم، فرقی ندارد این خانواده از طفولیت امامند چیزی ندارم جز «سلام الله علیهم» فرزندهای فاطمه با احترامند هر صبح خورشیدند و در هر شام ماهند این چهارده تا، روشنیِ صبح و شامند ولله این پروانگی ما می‌ارزد هر چند خاکستر شدیم اما می‌ارزد سر می نهم بر پای تو قیمت بگیرم هر جا نمی‌ارزد سرم، این‌جا می‌ارزد یک جان ناقابل به پایت ذبح کردیم حالا که شد مال تو از حالا می‌ارزد این گریه‌ها را آیه‌ی تطهیر گفتند یک قطره‌ی آن بیش از دریا می‌ارزد با کاظمین تو بهشتی دارم این جا پس زندگی در عالَمِ دنیا می‌ارزد پس ارزش گهواره‌ات کعبه‌ست حتماً وقتی عصای حضرت موسی می‌ارزد! کافی‌ست ما را، این که بابای تو خندید لبخند بابای تو یک دنیا می‌ارزد آن که «کم»ش را نیمه شب آورد، دادت دارد زیادش می‌کند لطف زیادت آقا منم! آن رَختْ پاره، پا برهنه... آن شب _شب جمعه_ مرا که هست یادت! تو کیستی؟ تو از کریمان بلادم من کیستم؟ من از گدایان بلادت من از در این خانه‌ات جایی نرفتم پس رو مگردان از گدای خانه زادت بابای تو با دیدن تو گریه می‌کرد با گریه لطف دیگری دارد عبادت آباء و اجدادت همه یک یک جوادند پس می‌نویسیم‌ات جواد بن الجوادت بر روی پایت می‌گذارد کعبه سر هم جبریل حتی می‌گذارد بال و پر هم به خاک پایت احتیاجی نیست اصلاً وقتی دوا می‌سازم از این خاکِ دَر، هم تو کعبه‌ای! آن کعبه‌ای که در طوافت بال و پر ما سوخته حتی جگر هم با آبروی تو تهجّد آبرو یافت فیض از مناجات تو می‌گیرد سحر هم نام مرا هم بین این عشاق بنویس بگذار تا جا خوش کند این یک نفر هم ای جان به قربان تو و دورِ شلوغت یوسف شدن بازار دارد، دردسر هم هستند یک‌یک شیرها دنبال دامت چشمان آهوی خراسانِ پدر هم فهم من از لطف جوادی تو این است: که آن چه را گفتیم دادی، بیشتر هم ما را ببر تا کاظمین این بار با هم ما را بخر در کاظمین این بار درهم * * جز عجز، سائل چاره‌ای دیگر ندارد وقتی کریمیِ‌ خدا آخر ندارد ما را برای در زدن معطل نکردند اصلاً ‌بیوت این کریمان در ندارد این خانواده کودکش ذاتاً بزرگ است نام علی که اصغر و اکبر ندارد طفل رباب‌ست و ولیکن عادتش بود از شانهٔ عمه سرش را بر ندارد بین مقامات رباب این شأن کافی‌ست که هیچ‌کس جز او علی اصغر ندارد وقتی که آمد لشکر کوفه به هم ریخت میدان علمداری ازین بهتر ندارد گیرم که از فردا دوباره آب وا شد چه فایده، شش ماهه که دیگر ندارد   ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
جهان را می‌شناسد، لحظۀ غمگین و شادش را از این رو سخت در آغوش می‌گیرد جوادش را پسر مثل پدر می‌خندد این یعنی که از حالا میان این دو قسمت می‌کند دشمن عنادش را جهان از بعد عیسی اولین‌بار است با حیرت درون قالب یک طفل می‌یابد مرادش را چه طفلی؟ طفل معصومی که پیرِ دیر را حتی هوایی می‌کند از نو بسازد اعتقادش را چه ذکری بر زبان دارد؟ چه رازی در بیان دارد؟ که هر عالِم به این معیار می‌سنجد سوادش را قدم آهسته برمی‌دارد و پیوسته تا منزل که راه مستقیم از او بجوید امتدادش را به جای کاظمین امسال هم راهی شدم مشهد نشد تا سرمۀ چشمم کنم خاک بلادش را بهشت است این حرم از هر دری وارد شود شاعر ولی من دوست دارم بیشتر باب‌الجوادش را ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
مبدأ که باشد طوس، مقصد کاظمین است در آسمان‌ها هم زبانزد کاظمین است هر جا که بوی تو می‌آید کاظمین است با این حساب امروز مشهد کاظمین است وقتی که محو دیدن باب الجوادیم انگار اصلاً زائر باب المرادیم مهر و محبت، حلم و بخشش، جود و رحمت در جان تو کرده تجلی بی نهایت شاعر می‌افتد پای توصیفت به زحمت داری به سر عمامه‌ی سبز امامت پاکی، زلالی، مهربانی و عطوفی ای معدن الرحمه! رئوف بن رئوفی بسکه خدای تو ملاحت بر تو داده دل می‌بری‌ با چشم و ابروی گشاده ای تالی شمس الشموس! ای شاهزاده! از کودکی هستی بزرگ خانواده وقتی علیِ اکبرِ مولای مایی یعنی تو هم خَلقاً و خُلقاً مصطفایی علم الیقین و مظهر توحید بودی در ناامیدی مایه‌ی امید بودی راه نجات از ورطه‌ی تردید بودی نه ساله اما مرجع تقلید بودی خورشیدزاده! ماه، پیشت رخ گرفته هر پرسشی در محضرت پاسخ گرفته نُه ساله بودی رهبری کردی جهان را در آستین داری جواب حاضران را داری به دست خود زمام آسمان را دادی به ما از صُلب خود، صاحب زمان را عمری مسلمان‌های اسلام تو هستیم چشم انتظار مغز بادام تو هستیم معنا بگیرد علم و دانش تحت نامت حکمت همیشه می‌گذارد احترامت یحی بن اکثم مات و حیران کلامت جای سخن‌های تو بنویسم قیامت با احتجاجت فتح خیبر کردی آن روز با تیغ نطقت کار حیدر کردی آن روز چشم تمنا را بدوزم بر نگاهی یا سیدالسادات! اباجعفر! نگاهی تا حال و روز من شود بهتر نگاهی کی می‌کنی بر جانب نوکر نگاهی؟ با یک نگاه تو "موفق" می‌شوم من بر جمع اصحاب تو ملحق می‌شوم من سرچشمه‌ی مهر و عطوفت! کوه احساس! بیرون زند از حجره‌ات عطر گل یاس بر روضه‌های فاطمه همواره حساس غیرت به مادر داری آقا مثل عباس مشتاق انجام امور ناتمامیم ما هم شبیه تو به فکر انتقامیم با سفره‌هایت هرکسی که آشنا شد بیرون نرفت از روضه‌ات حاجت‌روا شد هرجا که آمد نام تو دارالشفا شد با ذکر تو آجیل‌مان مشکل‌گشا شد عطری دگر بر هفته داده چارشنبه ماییم و ختم یا جوادِ چارشنبه... ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
درختِ عصمتْ دَر گُلبن ولا بَر داد خدا به بحر ولایت، یگانه گوهر داد سپهر خون و شرف را بلند اختر داد که سیّدالشهّدا را علیّ اصغر داد ستاره‌ای ز سپهر بلند لا آمد ذبیحِ اکبر سلطانِ کربلا آمد شکفته دسته‌گل دستِ داور است این طفل به نام اصغر و در رتبه اکبر است این طفل چراغ محفل آل پیمبر است این طفل شریک محسن زهرای اطهر است این طفل به حَلق نازکِ از گل نکوترش صلوات به سیّدالشهدا و به اصغرش صلوات سلام بر پدر و مادر و برادر او سلام بر گل لبخند و باغ منظر او سلام بر لب خشک و رخ ز خون، تر او سلام بر حرم و تربت مطهّر او صفا به روح ببخشد زیارت تن او که سیّدالشهدا را است سینه مدفن او عروس فاطمه ثاراللّهی دگر زاده سپهر عصمت و زهد و حیا، قمر زاده رباب بر پسر فاطمه پسر زاده مگو که آینۀ حُسن دادگر زاده به حق که فوق تصوّر کمال این پسر است عزیز فاطمه محو جمال این پسر است به چشم پیر خرد رهنماست این کودک چراغ روشن اهل ولاست این کودک کتاب فلسفۀ کربلاست این کودک پیام‌آور خون خداست این کودک دل شکستۀ اهل ولا مدینۀ اوست که یک مدینه ولایت درون سینۀ اوست به خال و خطّ و جمالش نشانۀ پدر است هوای کرب و بلایش به خانۀ پدر است هماره مرغ دلش را بهانۀ پدر است نگاه او ز ولادت به شانۀ پدر است دلش هماره به سوی دگر کند پرواز ز شوق دوست به دوش پدر کند پرواز بیا که قفل مهمّات را کلید است این بیا که بر همه نومیدها امید است این بیا که بر همۀ عاصیان نوید است این پیام‌آور هفتاد و دو شهید است این سمائیان به سماوات، مدح او خوانند زمینیان همه باب الحوائجش دانند سپهر، دیدۀ حاجت به سوی او دارد ملک به بزم فلک، گفتگوی او دارد بهشت، خرّمی از رنگ و بوی او دارد حسین، فخر به خون گلوی او دارد به مرگ، خندۀ او عشق را ثبات دهد لبان تشنۀ او خضر را حیات دهد به ماهِ عارضِ از مِهر بهترش سوگند به خندۀ لب توحیدپرورش سوگند به کام خشک و گلوی ز خون ترش سوگند به زخم حنجر و روح مطهّرش سوگند که روشن است قیامت به ماه طلعت او بس است بر همۀ عاصیان شفاعت او صفا به روح ز رخسار لاله‌گون بخشد شراره‌ها به دل از آتش درون بخشد خدا به حرمت او خلق را فزون بخشد گلوی پارۀ او آبرو به خون بخشد که او ز خون گلو آبرو به عالم داد هزار بحر ز هر قطره خون به «میثم» داد ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
کوثر علی‌اصغر امشب به‌ مستان می‌دهد ساغر علی‌اصغر غوغا به پا کرده آیینه‌ی کوچک‌تر حیدر علی‌اصغر ارباب می‌خندد بر سینه‌اش تا می‌گذارد سر علی‌اصغر در بین گهواره دل می‌برد با خنده از مادر علی‌اصغر هم از برادرها دل برده، هم از عمه‌ و خواهر علی‌اصغر از بس که زیباروست جمع‌ است کل حُسن یک‌جا در علی‌اصغر با سن‌و‌سال کم در جنگ برپا می‌کند محشر علی‌اصغر با اکبر و قاسم هم‌رتبه خواهد شد از‌ این‌ منظر علی‌اصغر * * "هل من معین" آمد طاقت ندارد در حرم دیگر علی‌اصغر با گریه می‌آید آورده با خود یک‌ سپر حنجر علی‌اصغر تیر سه‌پر خورده پس شد علی‌اصغر، علی‌اصغر، علی‌اصغر هم‌وار خواهد کرد راه ظهور یار را آخر علی‌اصغر... ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
امشب از شوق، بي قرارم من آرزوى مدينه دارم من من خزانم وليكن از امشب غرق در عطر نوبهارم من همه طَرْدم كنند، باز اما به نگاهش اميدوارم من او گل باغ بوستان حسين گِرد اين گل، خوشم كه خارم من از غلامى و نوكرىِ درش صاحب جاه و اعتبارم من اى سرآغازم و سرانجامم چقَدَر خوب، با تو هم نامم آيت داور است اين مولود گل پيغمبر است اين مولود اسم او هم علي‌ست پس حتماً هم چُنان حيدر است اين مولود على‌اصغر به نام و در رُتبه علىِ اكبر است اين مولود پَرِ قنداقه‌اش شفيع همه در صف محشر است اين مولود چقَدَر با رقيه مأنوس است بغلِ خواهر است اين مولود قابَ قوسين ماست ابرويش بوسه‌ی زينب است بر رويش اى به عالم دليل، ششماهه اى لبت سلسبيل، ششماهه زير پايت هميشه باشد پهن شهپر جبرئيل، ششماهه در نگاهت فرات و دجله كه هيچ موج زن؛ رود نيل، ششماهه تو بزرگ و بزرگ‌زاده، ولى من به پيشت ذليل، ششماهه هر زمان كه گره به كار افتاد گفته‌ام: ألدخيل ششماهه باب حاجات عالمينى تو علىِ سومِ حسينى تو اى به دردم دوا، على اصغر نفست كيميا، على اصغر هر كه دستش به دامنت باشد گشته حاجت‌روا، على اصغر شبِ ميلاد توست ذكرِ لبم لَكَ روحى فِدا، على اصغر آينه دار محسنِ زهرا... ...كيست غير از تو؟ يا على اصغر نَبُود هم‌تراز و همتايت بر روى سينه‌ی پدر جايت آه... شد از غم تو پير، رباب از جهان بى تو گشته سير، رباب گوش تا گوش طفل، پاره شده خورده شمشير يا كه تير؟! رباب! تازه آغاز غصه‌هاست؛ كه تو در كفِ غم شوى اسير، رباب قاتل تو غروب عاشوراست آب آمد؛ ولى چه دير! رباب كربلا تا به شام، خونْ دل توست هر كجا حرمله مقابل توست 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
امشب بـه جهان آمـده پیغمبر دیگر؟ یا کعبه گرفته‌ست به بر حیدر دیگر؟ یا از حَسَنین است عیـان منظر دیگر؟ دارد به سـرِ دست، رضـا کوثـر دیگر بُشری که دلِ آل محمّد همه شاد است این مژده بگوییـد کـه میلاد جواد است ای بحـر تجلـی! گهـرت باد مبارک ای شاخۀ طوبـا! ثمـرت بـاد مبارک ای شمس ولایت! قمرت باد مبارک میـلاد گرامـی پسـرت بـاد مبارک این قبلۀ اربـاب مـراد اسـت، مـراد است الحق که جواد است، جواد است، جواد است بــا مــاه بگوییـد چـراغ سحـر اسـت ایـن بـا مهـر بگویید کـه از مهـر، سـر است این طفـلش نتـوان گفت که خیرالبشر است این جانم به فدایش پسر است این، پسر است این ما را به پسر بودن او فخر از آن است کو بعد پدر، رهبر خلق دوجهان است این است کز آغـاز خداونــد ستـودش این است که بگشود نبی لب به درودش این است که افتاد «کرامت» به سجودش این است که جود آمده مرهون وجودش جوشد ز کفش لطف و عنایات خدایی آرنـد به سویش همگان دست گدایی سرتا بـه قدم حُسن خداوند جلیلش مـرآت جمـال نبـوی روی جمیلش زوّار حـرم آدم و نوح است و خلیلش مأمون شده در اوج شهی عبد ذلیلش این است که در محضر او زادۀ «اکثم» آورد چو یک کودک ناخوانده الف، کم این است همـان مخزن اسرار الهی وابستـه بــه علـم ازل نامتناهــی بی‌پرتو او علمْ سیاهی‌ست سیاهی دارد خبر از ابر و هـوا و یم و ماهی کز معجزه‌اش هوش پرید از سر مأمون گویی که جدا روح شد از پیکر مأمون ای از ازلـت نــام دل‌آرای محمّد وی آینــۀ طلعـت زیبـای محمّد سرتا به قدوم تـو سراپـای محمّد بوسیده پدر روی تو را جای محمّد از جود تـو یا فضل تو یا علم تو گویم؟ وز خلق تو یا خوی تو یا حلم تو گویم؟ با این همه اوصافِ خدایی ز خدایت در حیرتم آخر چه بگویم بـه ثنایت گوهر چه بُوَد تا که بریزند بـه پایت؟ فرمـود پـدر: ای پــدرم بـاد فدایت! تو مصحـف زهرایی و قرآن رضایی تو روح رضا، قلب رضا، جان رضایی تـو دسـت عطـا و کرم و لطف خدایی تو در دو جهان از همگان عقده‌گشایی تو حج و تو میقات، تو مروه، تو صفایی مـا جملـه گدا و تـو جواد ابن رضایی جود و کرم از توست، تضرع صفت ماست والله گـدایـیِ درت سلطـنت مــاست من میثم آلودۀ بی‌دست و زبانم در باغ بهار تو کم از برگ خزانم مگـذار برِ بـاد بـه کـوی دگرانم بگذار در اطراف گلت خار بمانم من با همه گفتم که جواد است امامم باشد که بخوانی ز ره لطف، غـلامم ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
یک کوزه‌ی بی آب، از دریا چه می‌داند یک مشتْ خاک از غربت صحرا چه می‌داند یک سائل بیچاره از آقا چه می‌داند از چارده خورشید، عقل ما چه می‌داند ما دور از «قدریم»، «اِنّا» را نمی‌فهمیم الحق که پایینیم و بالا را نمی‌فهمیم هرکس که در این خانه قنبر شد، پشیمان نیست کارگر اولاد حیدر شد، پشیمان نیست از خاک بودن عاقبت زر شد، پشیمان نیست جاروکش صحنی مطهر شد، پشیمان نیست این‌روزها باید رضا آباد ساکن بود یعنی میان صحن گوهرشاد ساکن بود گفتم جواد از بند بند شعر، رحمت ریخت از چشم‌های سائلم، اشک خجالت ریخت گفتم جواد و بر دعاهایم اجابت ریخت آقا به این سفره نگاهی کرد و برکت ریخت گفتم جواد و باز هم لکنت شکستم داد بی‌معرفت‌بودن دوباره کار دستم داد ای حسرت سجاده‌ها یا ربّنای تو! رفته‌ست تا به عرش اعلی ربّنای تو بوی علی دارد سحرها ربّنای تو توحید می‌گیریم ما با ربّنای تو آقا بیا و نذر جدت با گدا تا کن یک کاظمیه در دل هرشیعه بر پا کن یک «اِتَّقِ الله» از تو؛ ایمان داشتن با من ابر کرامت از تو؛ باران داشتن با من شانه ز تو؛ زلف پریشان داشتن با من چه کرده این عشقِ کریمان داشتن، با من! که در خیالم کاظمینی می‌شوم هرروز در کاظمین تو حسینی می‌شوم هرروز * * همراه ماه امشب ستاره می‌رسد از راه و یک علی دارد دوباره می‌رسد از راه بر گنبدی سوم مناره می‌رسد از راه شیری به شکل شیرخواره می‌رسد از راه این شاخه‌ی طوبی، ثمر دارست از امشب بی‌بی رباب ما پسر دارست از امشب این طفل کوچک می‌شود حیدر، زمان جنگ شمشیر خود می‌سازد از حنجر، زمان جنگ اصغر شد اما می‌شود اکبر، زمان جنگ مانند مردان می‌سپارد سر، زمان جنگ گهواره را معراج خواهد کرد این آقا دین را به‌خود محتاج خواهد کرد این آقا بر روی دستی خوش‌زبانی می‌کند روزی با گریه‌هایش خطبه خوانی می‌کند روزی قدِّ سپاهی را کمانی می‌کند روزی از سنگر دین پاسبانی می‌کند روزی شش‌ماهه است اما سوی پیکار خواهد رفت تا حدِّ جان، پای دفاع از یار خواهد رفت رازی ز مدفون بودنش بیرون نمی‌آید کوری چشم دشمنش بیرون نمی‌آید یک نخ هم از پیراهنش بیرون نمی‌آید صد نیزه هم باشد، تنش بیرون نمی‌آید دست امامش هست پس دستی برابر نیست یعنی که نبش قبر شش‌ماهه مُیسَّر نیست ✍ ‏📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
حُسن تو به ماهِ آسمان داده نشد بی جلوه‌ی تو، بهشت آماده نشد در وصف تو ثامن‌الحجج فرموده‌ست: مولود به این مبارکی، زاده نشد@hosenih@dobeity_robaey
گرچه به ظاهر علی اصغر به نظر می‌رسد باطناً اما علی اکبر به نظر می‌رسد خُلقاً و خَلقاً به رسول مدنی رفته است آینه‌ی حُسن برادر به نظر می‌رسد می‌چکد از لعل لبش کوثر و یاسین و نور کودک شش‌ماهه پیمبر به نظر می‌رسد وقت جلوسش به سر دست امام زمان حجت حق بر روی منبر به نظر می‌رسد چشم زمین محو شکوه اسداللهی‌اش در دل قنداقه چو حیدر به نظر می‌رسد کرببلا آمد و شد یک تنه جیش الحسین یک نفر اما دو سه لشکر به نظر می‌رسد در قد و بالا نه! ولی در دل و جرأت چرا با عمو عباس برابر به نظر می‌رسد بعد علمدار، علمدار حرم می‌شود بسکه ابوالفضل دلاور به نظر می‌رسد با قدمش، با جنمش، با نفسش، با دمش محسن صدیقه‌ی اطهر به نظر می‌رسد * * مشک، عمو، آب، عطش، خیمه و اشکِ رباب روضه از این‌ها که فراتر به نظر می‌رسد حرمله گر تیر سه پر را نزند هم، علی با لب خشکش گل پرپر به نظر می‌رسد ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
"مشقِ" نام "حسین" بود و "حسین" هر چه پیشانی پدر "خط" داشت 🏴 شاعر و ذاکر با اخلاص، مدیر عامل محترم مجمع شاعران اهل بیت (ع) جناب آقای درگذشت پدر بزرگوارتان، خادم الحسین(ع)، حاج ابوالقاسم حیدری را به حضرت‌عالی و خانواده محترم‌تان تسلیت عرض نموده و از خداوند منّان، علو درجات معنوی و آخرتی را برای روح این عزیز، مسئلت داریم. جهت شادی روح این پدر عزیز، نثار امام جواد (ع)، پنج صلوات هدیه می‌کنیم. «پايگاه حسینیه» ↳ @hosenih