eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
40.8هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
279 ویدیو
26 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 آن مرد با عمامهٔ خاکی نیامد ☝بخشی از شعرخوانی در مراسم تشییع رئیس‌جمهور و همراهان گرامی ایشان در دانشگاه تهران ❤️ @hosseinieh_net
🏴 متن شعرخوانی شاعر آیینی جناب آقای در مراسم وداع با پیکر در دانشگاه تهران دیروز اگر بودند دوشادوش مردم امروز برگشتند در آغوش مردم آن‌ها که محو عالم لاهوت هستند آری، همین‌هایی که در تابوت هستند پس چیست پایان دل آشوبی خدایا لانعلم منهم به جز خوبی خدایا یا رب ببین چشمان ما مبهوت‌ها را باور نداریم عکس بر تابوت‌ها را باور نداریم این چنین از ما گذشتند در اوج می‌رفتند، از دنیا گذشتند تا بی‌نهایت، تا خدا پرواز کردند راه شهادت را دوباره باز کردند این‌ها رها کردند پشت میزها را تاریخ خواهد گفت خیلی از چیزها را تاریخ خواهد گفت در روزی بهاری در امتداد جاده‌ی خدمتگزاری در گوشه‌ای از مرزها در جای دوری در راه‌های ابری و صعب‌العبوری مردی که عشق مردمش در سینه‌اش بود شوق شهادت حسرت دیرینه‌اش بود مردی که می‌فهمید درد کشورش را آورد بین روستاها دفترش را مردی از اقلیم بلند روشنایی شد نسخه‌ی اصلی تکرار رجایی یادآور تصویر لبخند بهشتی از هر نظر مظلوم، مانند بهشتی این مرد در آن‌روز با همسنگرانش پرواز کرد و رفت سوی آسمانش آهسته پر زد سوی میقاتش، نیامد این دفعه ابراهیم از آتش نیامد اینَک من و این چشم‌ها که اشک‌ریز است بر شانه، تابوت رئیسیِ عزیز است درد و دریغ! آن روح افلاکی نیامد آن مرد با عمامه‌ی خاکی نیامد برخیز ای آیینه! با تو کار داریم ما به دویدن‌های تو اقرار داریم رفتی و بعد از سال‌ها آرام خفتی چیزی به ما از خستگی‌هایت نگفتی رفتی که درد دل کنی با حاج قاسم امروز حتماً هست اینجا حاج قاسم مهر فداکاری به نامت تا ابد خورد مردم! رئیسی خستگی را با خودش برد تاریخ خواهد گفت از راهش، مرامش قبل از خیابان‌ها دل ما شد به نامش تاریخ امروز است، فردا می‌نویسند این جمعیت تاریخ ما را می‌نویسند این جمعیت یعنی که نامش ماندگار است یعنی رئیسی همچنان خدمتگزار است او یادمان داده است که هر لحظه دیر است خدمت بدون میز هم امکان‌پذیر است تاریخ بنویسد که ما را آزمودند جلادها از رفتنش خوشحال بودند تاریخ بنویسد هر آن چیزی که دیده است این صحنه فرق بین جلاد و شهید است آری ادامه دارد آن راهی که رفتش راه رئیسی، راه سال شصت و هفتش تاریخ خواهد گفت که او کیست مردم پایان کار او شهادت نیست مردم :: ای سید ما! مرشد ما! رهبر ما! ای تکیه‌گاه مطمئن کشور ما! دلگرمی مایی، تو مثل آفتابی ای که سَرِ خُمِّ میِ این انقلابی این جمعیت با شوق دیدارت رسیده آقا بیا که از سفر یارت رسیده خورشید اگر باشی، چُنان ماهند این‌ها آقا بیا که خسته‌ی راهند این‌ها هر کس وفا کرده است با تو، روسفید است آنکه فدای امر تو گردد، شهید است آری! حیات ما، ممات ما حماسی‌ست لبخندها و اشک‌هامان هم سیاسی‌ست از جان گذشتن ادعا نه، پیشه‌ی ماست «یا لیتنا کنا معک» اندیشه‌ی ماست بیزار از مرگ به ناکامی‌ست این جان قربان جمهوری اسلامی‌ست این جان نصرت نصیب ما شود تا صبر با ماست «یا لیتنا کنا معک» تا قبر با ماست :: ای عشق! ای آیینه! ای دلدار زینب «یا لیتنا کنا معک» سالار زینب آیینه! چِل منزل کنار سنگ بودی ای سر! فراز نیزه هم در جنگ بودی ما بی‌قرار داغ مظلومی غریبیم گریه کنان روضه‌ی ابن الشبیبیم یابن الشبیب! امید آخر را بریدند بعد از سه ساعت عاقبت سر را بریدند یابن الشبیب! این داغ، داغی بی‌نظیر است جای کفن بر پیکر پاکش حصیر است یابن الشبیب! آیینه را آخر شکستند دستان اهل بیت را تا شام بستند ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
🏴 مثنوی جناب آقای که در مراسم وداع با پیکر در دانشگاه تهران قرائت کرد.
🌷 روی دست دوستان، سمت خراسان می‌روی آخرین بار است که پابوس سلطان می‌روی حوله‌ی احرامی از جنس کفن داری به تن موسم حج آمده، حج فقیران می‌روی@hosseinieh_net
آثار تب و تاب خودت را دیدی آن گوهر نایاب خودت را دیدی یادت نرود سلام مارا برسان... آن لحظه که ارباب خودت را دیدی@hosseinieh_net
غمگین بگیر بر دوش، تابوت یار خود را ای عشق می‌شناسی، خدمتگزار خود را باران و ابر بی تاب، چشم ستاره بی خواب حالا کجا بیابی، صبر و قرار خود را؟! در قتلگاه عشاق، از او نشان بجویید در رقص خون ببینید، نقش نگار خود را از تیر طعن و کینه، هرگز نمی‌هراسید بر روی دوش خود داشت، او چوب دار خود را بین سران سری بود، عمار دیگری بود ایمان خالصش داشت، وزن و عیار خود را اردیبهشت ما داشت، عطر فراق و ماتم با خود به آسمان برد، بوی بهار خود را هرگز کسی نفهمد، حال تو را مگر که از دست داده باشد، دار و ندار خود را اشک روان ما نیست آبی به روی آتش در قلب ما نهاده، سنگ مزار خود را ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
مه بود و آه رنگ خبرها پریده بود مه بود و ماه قامتش از غم خمیده بود مه بود و باد بین درختان سوگوار دنبال بالگرد تو، هرسو دویده بود بعد از شبی دقیقه دقیقه رجا و خوف ساعت به هشتِ صبحِ شهادت رسیده بود گل داده بود زخم تو در شیب دیزمار آتش تمام راه گل لاله چیده بود با جان هنوز می‌شنود مشکل مرا آن گوش‌ها که زخم‌زبان‌ها شنیده بود عطر حضور تو چقدر حرف تازه داشت با نسل نورسی که بهشتی ندیده بود ای دیده در رضایت مردم رضای او ای خادمی که مشی و مرامت پدیده بود دست تو مزد خدمت خود را چنین گرفت از دست‌های حق که تو را برگزیده بود چون حاج قاسم، آن شبِ بی بازگشتِ سرخ انگشتر عقیق تو در خون تپیده بود 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
عدالت در میان مردمی برپا اگر باشد چه‌جای عیب اگر سهم فقیران بیشتر باشد؟ برای شاه «با رعیت نشستن» فخر خواهد بود اگر حتی غذای سفره‌‌ها خون جگر باشد کسی پیدا نخواهد کرد توفیق سعادت را مگر بیداری‌اش بسیار و خوابش مختصر باشد چگونه خواب راحت داری ای فرمانروا؟ وقتی که چشم یک‌نفر از زیردستان تو تر باشد...؟ نه طوفان...!، باد درمی‌آورد از جا درختی را که با خون آبیاری شد، ولی بی‌برگ‌وبر باشد «أشِدّاءُ عَلَی الکُفّار» یعنی مرد در میدان برای دشمنان باید که چون تیغ دوسر باشد سکوت لاله‌ها اینجا صدای روشنی دارد نباید خون سربازان کشور بی‌ثمر باشد :: «رجایی»وار خدمت کرد و در آخر «بهشتی» شد ندیدم هیچ‌کس مثل «رئیسی»، «باهنر» باشد 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
آهی که کشید، سرد و خاموش کشید یک بقچه غم از غم تو بر دوش کشید پیراهنش از گلاب عطرآگین است کوهی که تو را تنگ درآغوش کشید@hosseinieh_net
با عشق دوباره عهد بستیم ای مرگ! از دل، تبِ ترس را گسستیم ای مرگ! هر بار به شهر ما شهیدی آمد در مجلس ختم تو نشستیم ای مرگ! ✍ @hosseinieh_net
عبادت قبول و شهادت مبارک مبارک تو را این سعادت؛ مبارک شهیدانه ماندی، شهیدانه رفتی تو ای ناتمام! امتدادت مبارک شهادت اگر ابتدای شهود است چنین مردنی چون ولادت مبارک مبادا که عادت شود زنده بودن شهیدا! تو را خرقِ عادت مبارک سیاست مبارک شد از راه و رسمت به دوشت ردای سیادت مبارک به خدمت کمر بسته‌ای؛ خسته‌ای؟ نه خداقوت! اجر جهادت مبارک شهیدا! سعیدا! امیدا! مریدا! رسیدی به کام مرادت؛ مبارک خوشا نام و یادی که ماند از تو با ما که نامت عزیز است و یادت مبارک ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
باز هم در سینه‌ام گل کرد آه دیگری باز پنهان شد به زیر ابر، ماه دیگری گفتم از قلبم بپرسم: سید ابراهیم کیست؟ داد پاسخ، حاج قاسم از نگاه دیگری آن‌کسی که خاکبوس شاه مشهد بوده است خم نخواهد کرد گردن پیش شاه دیگری پاسخ آن عده را که طعنه بر او می‌زدند روز محشر می‌دهد، در دادگاه دیگری رفته تا آماده‌ی همراهی منجی شود باز می‌گردد برای افتتاح دیگری ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
در آرزوی گرچه یکی یکی و جدا می‌برندمان شکر خدا به کرببلا می‌برندمان ما نذر کرده‌ایم که قربانی‌اش شویم دارند یک به یک به منا می‌برندمان حالا که حجم کل حسینیه‌ها کم است از خاک کنده و به سما می‌برندمان بال ملائکه است که فرش قدوم ماست محض تبرک است به پا می‌برندمان اول میان خیل ملک سینه می‌زنیم بعداً به هیئت شهدا می‌برندمان سربند یا حسین به ما می‌دهند و بعد با هروله به عرش خدا می‌برندمان جان می‌دهیم در وسط روضه‌ها سپس در خاک با لباس سیا می‌برندمان این دل حسینی و رضوی بوده از ازل از کربلا بهشتِ رضا می‌برندمان گیرم به کربلا نرسیدیم تا به حال یک روز عاقبت رفقا می‌برندمان ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
نه چشم به مدح و ذمّ اشخاصش بود نه برتری از مخاطب احساسش بود دنبال رضایت خدا بود فقط محبوبیتش حاصل اخلاصش بود@hosseinieh_net
دردا که ما هرگز نفهمیدیم دردش را در بین ما آغوش گرم و آه سردش را او تا کجاها در پی ما رفته بود آن‌شب؟! پیدا نمی‌کردیم حتی بالگردش را گاهی اگر هم خسته می‌شد از دویدن‌ها با خنده می‌پوشاند رنگ و روی زردش را باید از آبادی دور از دسترس پرسید این چند سالِ بی قراری کارکردش را از دست داد این روزها یا که به دست آورد؟! میدان خدمت نازنین مرد نبردش را این مرد مظلوم آمد و مظلوم‌تر هم رفت باشد که بشناسد جهان نامرد و مردش را ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
متن کامل شعری که شاعر گرامی، جناب آقای در مراسم وداع با پیکر در دانشگاه تهران قرائت کرد. عشق سخت است، گرفتاری خود را دارد فتح قله‌ست که دشواری خود را دارد عشق وارستگی از فتنه‌ی دلبستگی است شوق برخاستن از مهلکه‌ی خستگی است عشق! ما را برهان از خودمان دیر شده‌ست سفر از گردنه‌ی نَفْس، نفسگیر شده‌ست باز هم قافله‌ای آمد از آن قافله‌ها مردهایی همه دلداده -از آن یکدله‌ها- وه چه مردان نجیبی، همه از خود رسته همه از مشغله‌‌‌ی خویش به او پیوسته با شهیدان، همه از روز ازل هم‌کیش‌اند همه فرمانده‌ی میدانِ گذشت از خویش‌اند سخت شد این سفر و یکدله پیمان بستند از مِه نفْس گذشتند و به او پیوستند همه بی‌تاب، که پروانه‌ی شمع‌اند همه سخن از شعله‌ی عشق آمده، جمع‌اند همه گفتم ای عشق، در آن مه نرسیدند از راه گفت لاحول و لا قوة الا بالله پیکر سوخته‌شان را سحری خواهی دید پیشمرگ‌اند که از راه بیاید خورشید عشق سخت است، گرفتاری خود را دارد فتح قله‌ست که دشواری خود را دارد آن دو سید چه شنیدند؟ شتابان رفتند در دل کوه چه دیدند؟ شتابان رفتند مگر آن لحظه کسی روضه‌ی اکبر خوانده ؟! که به هرگوشه، نشان از تن آن‌ها مانده به چه عطری‌ست که در جنگل و مه پیچیده‌ست آهویی می‌دود انگار رضا را دیده‌ست قصه‌ی عشق بنا شد به شنیدن برسد کاروان گم شده در مه، که به دیدن برسد حاج قاسم پی آن‌هاست چراغی با اوست برف می‌بارد و سنگینی داغی با اوست برف می‌بارد و دنبال تنی می‌گردد مثل یعقوب پی پیرهنی می‌گردد برف می‌بارد و سردش شده انگار جهان دست گرم تو کجا مانده؟ خودت را برسان 🔸ادامه شعر 👇
🔹ادامه شعر بالا👆 عشق سخت است، گرفتاری خود را دارد فتح قله‌ست، که دشواری خود را دارد ایستادی صف اول، صف خدمت، ای مرد! چه میاید به تو امروز، شهادت، ای مرد! خادمی در حرم عشق که حرمت داری هرچه داری همه از صدق و امانت‌داری گرچه محبوبی و چشم همگان دنبالت ننشستی که بیایند به استقبالت چون اناری تو نه! خون جگرت بیشتر است نخل افتاده‌ای آری ثمرت بیشتر است دیگر از طعنه و تهمت، خبری نیست عزیز ملتی آمده تشییع تو، سید! برخیز رفته‌ای باز تو را گرم دعاییم همه خادم کوی رضا! از تو رضاییم همه دل ما از لب تو تشنه‌ی آموختن است آخرین مرحله‌ی عشق، همین سوختن است در صف اول اگر مرد بمانی هنر است و خودت را به شهیدان برسانی هنر است هنر است که دلبسته‌ی خدمت باشی در صف عشق، صف صدق و شهادت باشی زخم‌ها را همه با جان بپذیری بروی هنر آن است که نشنیده بگیری بروی ولی ای مرد! جهانی‌ست تو را مرثیه‌خوان میر این قافله را داغ زیاد است، بمان رهبرا ای که بر این درد، تسلا دادی پدری کردی و طاقت به دل ما دادی ما که از داغ تو-کتمان نکنیم- آگاهیم از خدا صبر برای دل تو می‌خواهیم چشم این رودِ چهل‌ساله به دریاست هنوز یک جهان نهر دعا، پشت سر ماست هنوز رود، آن نیست که سنگی به رهش سد نشود رود، آن است که در راه مردد نشود عشق سخت است، گرفتاری خود را دارد فتح قله‌ست که دشواری خود را دارد ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
مؤمنی که ساده و بی ادعا سر می‌کند عطر ایمانش، جهانی را معطر می‌کند جای دل خوش کردنِ بر جایگاه و منصبش تکیه بر الطاف اهل بیت اطهر می‌کند خادمی در آستان نور، کاری ساده نیست لطف مولانا رضا آن را میسر می‌کند ذره هم زانو زند در محضر خورشید اگر رحمت خورشید، او را ذره پرور می‌کند نوکری که طعنه خورد و صبر کرد و دم نزد مدح او را حق تعالی، نقل منبر می‌کند هر که مانند شهیدان، یار محرومان شود حق، شهادت را به تحسینش مقدر می‌کند :: داغ خود را می‌برد از یاد با داغ حسین چشم نوکر را غم کرب و بلا، تر می‌کند دیدن فرزندِ افتاده میان قتلگاه تا قیامت خون به قلب و جان مادر می‌کند شمر با چکمه رسیده در بر جسم حسین پیکرش را پشت و رو در پیش خواهر می‌کند ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
در اوج عطش، آب حیاتش دادند دیدند حبیب است، براتش دادند از فتنه و ناسپاسی دشمن و دوست با رزق شهادتش، نجاتش دادند... ✍@hosseinieh_net
از خاک بُریدنت مبارک باشد تا اوج رسیدنت مبارک باشد تو عاشق سینه سرخ خدمت بودی بی بال پریدنت مبارک باشد @hosseinieh_net
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از عمق چشم‌های زلالت به ما بگو از آن دو رود تا به ابد بی ریا بگو ای ماه با تبسم باران وضو بگیر هم ناله با نسیم بخوان ربنا بگو حالا که مقتدای هزاران ستاره‌ای در گوش آسمان و زمین از خدا بگو پرواز کن نفس به نفس با فرشته‌ها لبخند باش و یکسره «قالوا بلی» بگو در سینه‌های ما نفسی تازه‌تر بکش ای نبض ما دوباره بزن یا رضا بگو ای حس با شکوه غریبانه پر زده پلکی بزن از آن شب پرماجرا بگو :: با بند بند پیکر آتش گرفته‌ات از خیمه‌های سوخته‌ی کربلا بگو گودال را ورق بزن و روضه‌ای بخوان حالا برای فاطمه از بوریا بگو ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رفتی و چشم پنجره را واگذاشتی بغض هزار خاطره را جا گذاشتی از بس که سوخت جان تو با روضه‌ی حسين در خیمه‌های کرب و بلا پاگذاشتی@hosseinieh_net
با رفتنت سر فصلی از غم را نوشتی معلوم شد از پیکرت زهرا سرشتی با خستگی، زخم زبان هم می‌شنیدی مظلوم‌تر بودی تو حتی از بهشتی دستان تو‌ دامان دنیا را رها کرد گویا تو را از عرش، اربابت صدا کرد جای تمام بی وفایی‌ها که دیدی روی تو آقای رئوف آغوش وا کرد پای شهادت‌نامه‌ات امضای سلطان آمد به استقبال تو شاه خراسان پیراهن خدمت برای تو کفن شد نام تو جاویدان کنار نام ایران یادم نرفته گریه‌های بی صدایت بالای سر، وقت سحر یاربنایت اذن شهادت را گرفتی در شب قدر وقت گریز روضه‌های کربلایت گم شد اگر آن چند ساعت پیکر تو چشم انتظارت بود گریان مادر تو جسم تو هم آخر شبیه حاج قاسم پیدا شده با دیدن انگشتر تو :: روضه نمی‌خواهد تنی که سر ندارد قربان آن آقا که انگشتر ندارد یک جای سالم در همه پیکر ندارد جایی برای بوسه‌ی مادر ندارد من بی وضو موی تو را شانه نکردم حالا به دنبال سرت باید بگردم ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
در مجلس اُنس شهدایی امشب در حلقۀ اصحاب وفایی امشب ای خادم آستان قدس رضوی! مهمان غریب‌الغربایی امشب@hosseinieh_net
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 شهید ریالی از حق التولیه آستان قدس برنداشت (ساخت درمانگاه با حق التولیه‌ی آقای رئیسی در آستان قدس) جز شهادت سهمت از این سفره‌ی رنگین نبود عاقبت رندانه سهم خویش را برداشتی@hosseinieh_net