eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
44.6هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
329 ویدیو
27 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
کاروان آهنگ رفتن ساز کرد سیر معراجی دگر آغاز کرد کرد از کوفه به شام غم خروج بود تا شامش چهل منزل عروج.. هر زنی با یک جهان اندوه و درد بود پیغام‌آور هفتاد مرد اشک سرخ و جامه چون رخ نیلگون چشم هر یک را هزاران چشمه خون هر اسیری بود پیغام‌آوری بر لبش فریاد خونین‌حنجری.. گشت در هر شهر سرها زیب نی نیزه‌ها در پیش و محمل‌ها ز پی.. :: کهنه دیری بود و آنجا راهبی شعله‌های طور دل را طالبی دیر نه، نه، یک جهان دریای نور او چو موسی بر فراز کوه طور ترک دنیا گفته‌ای در کنج دیر همچو عیسی آسمان را کرده سیر لحظه لحظه سال‌ها در انتظار تا شود دیرش زیارتگاه یار بی‌خبر خود رازها در پرده داشت در تمام عمر یک گم‌کرده داشت.. دید در پایین دیر خود شبی هر طرف تابیده ماه و کوکبی.. آمده از طور موسای دگر در غل و زنجیر عیسای دگر سر به روی نیزه می‌گوید سخن یا سر یحیاست پیش روی من؟.. کرد نصرانی نزول از بام دیر گرد سرها روح او سرگرم سیر دیده بر شمع ولایت دوخته چون پر پروانه جانش سوخته راهب پیر و سر خونین شاه رازها گفتند با هم با نگاه شد فراق عاشق و معشوق طی این به پای نیزه او بالای نی ناگهان زد بانگ بر فوج سپاه کای جنایت‌پیشگان روسیاه کیست این سر؟ کاین چنین خوانَد فصیح وای من، داود باشد یا مسیح؟.. پاسخش گفتند مقصود تو چیست؟ این سر خونین سر یک خارجی‌ست کرده سرپیچی ز فرمان امیر خود شهید و عترتش گشته اسیر.. ریخت نصرانی به دامن خون دل گشت سر تا پا وجودش مشتعل برکشید از سینه چون دریا خروش گفت ای دون‌فطرتان دین‌فروش ثروت من هست چندین بَدره زر در جوانی ارث بردم از پدر در بهای این همه سیم و زرم امشب این سر را امانت می‌برم می‌کنم تا صبح با او گفتگو کز دهانش بشنوم سرّی مگو شمر را چون دیده بر زر اوفتاد عشق سیمش باز در سر اوفتاد داد سر را و ز راهب زر گرفت راهب آن سر را چو جان در بر گرفت برد سوی دیر سر را با شتاب کرد ناگه هاتفی او را خطاب راهب از اسرار آگه نیستی هیچ دانی میزبان کیستی؟ میهمانت میزبان عالم است هرچه گیری احترامش را کم است این که لب‌هایش به هم خشکیده است بحر رحمت از دمش جوشیده است این که زخمش را شمردن مشکل است زخم هفتاد و دو داغش بر دل است گوش شو کآوای جانان بشنوی از دهانش صوت قرآن بشنوی گرد ره با اشک از این سر بشوی با گلاب و مُشک خاکستر بشوی برد راهب عاقبت سر را به دیر تا خدا در دیر خود می‌کرد سیر شد چراغ دیر آن سر تا سحر دیگر اینجا دیر راهب بود و سر.. گفت ای سر، تو محمّد نیستی؟ گر محمّد نیستی پس کیستی؟ ناگهان سر غنچۀ لب باز کرد با نصاری درددل ابراز کرد گفت: کای داده ز کف صبر و شکیب من غریبم من غریبم من غریب گفت: می‌دانم غریب و بی‌کسی گشته ثابت غربتت بر من بسی تو غریبی که به همراه سرت همره آید دست‌بسته خواهرت باز اعجازی کن ای شیرین‌سخن لب گشا و نام خود را گو به من آن امیرالمؤمنین را نور عین گفت: راهب من حسینم من حسین من که با تو هم‌سخن گشته سرم نجل زهرا زادۀ پیغمبرم دیده این سر از عدو آزارها خوانده قرآن بر سر بازارها اشک راهب گشت جاری از بصر گفت: ای ریحانۀ خیرالبشر از تو خواهم ای عزیز مرتضی شافع راهب شوی روز جزا گفت: آیین نصاری واگذار مذهب اسلام را کن اختیار راهب از جام ولایت کام یافت تا تشرف در خط اسلام یافت یوسف زهرا بدو داد این برات گفت ای راهب شدی اهل نجات.. ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
شب می‌رسید و دِیْر پر از عطر سیب بود تنهاتر از مسیح، سری بر صلیب بود بر نی سری شکفته‌تر از فرق لاله‌ها در پای نیزه نوحه‌ی صد عندلیب بود اسلام بین مسجدیان آشنا نداشت شاهی میان مملکت خود غریب بود می‌دید پیر دِیْر ظهور مسیح را نه نه مسیح منتظر این طبیب بود با یک نگاه بر سر او دل ز دست داد بر نی هنوز دلبری‌اش بی‌رقیب بود سر را بغل گرفت و دل سیر گریه کرد گویا تمام عمر پی این حبیب بود تطهیر کرد آب روان را ز خون او اینکه فقیه بود مسیحی عجیب بود اشکش گداخت تا به لب خشک او رسید از تشنگی هنوز لبش در لهیب بود جای رقیه خالی از او بوسه‌ای گرفت از این وصال قافله‌ای بی نصیب بود بر گیسوان سوخته او شانه می‌کشید از تاول تنور دلش بی شکیب بود معلوم بود سر ز قفایش بریده‌اند رویش تمام خاکی و خد التریب بود معلوم بود داغ جوان از محاسنش رخسار او ز واقعه شیب الخضیب بود یک تن به او نگفت چه آمد سر حسین وقت حدیث روضه‌ی یابن شبیب بود ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
و با صندوقچه مهمان می‌کند راهب کلیسا را سری در آن تداعی می‌کند روح مسیحا را و راهب خون سر را با گلاب و مُشک می‌شوید و با رگ‌های پاره می‌کند آغاز نجوا را بلور اشک‌هایش روی خاک دِیر می‌ریزد «تو ای سر کیستی؟ پر کرده نورت آسمان‌ها را» «منم فرزند زهرا آن زنی که مادر آب است که هم‌کیشان من بستند رویم آب دریا را!» صدای راهب از محراب می‌آید که می‌گوید: «نبودم کربلا یاری کنم فرزند زهرا را عجب قومی! اگر عیسی پس از خود داشت فرزندی به روی چشم می‌دادیم جا فرزند عیسی را» ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
روضهٔ اي میهمان بی بدن ای سر خوش آمدي از بزم این جماعت مهمان‌کش آمدي دیریست وا نگشته به این دِیْر پای غیر تو آمدی که با تو شوم عاقبت بخیر در کسوت مسیح به مهمانی آمدي وقتی به دِیْر راهب نصرانی آمدی تو قصد کرده‌ای همه دنیای من شوی ترسا شدم كه حضرت عیسای من شوی بي پيكر آمدي سر و جانم فداي تو اي سر! بگو چگونه نهم سر به پاي تو اي سيب سرخ! آمده‌اي تا ببويمت بگذار با گلابِ نگاهم بشويمت اين دِیْر كربلا شده قرباني‌ات شوم قربان زخم گوشه‌ي پيشاني‌ات شوم دامن مكش ز دستم، دستم به دامنت رأست چنين شده‌ست، چه كردند با تنت از وضع نامرتب رگ‌هاي گردنت پيداست بد جدا شده رأس تو از تنت "زخم لبت" گمان كنم اين زخم، كهنه نيست اين خرده چوب‌ها كه نشسته به لب ز چيست؟! ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
11.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ماجرای خوش آمدی به دِیرَم، تو ای سرِ بُریده… ▪️با شعر و اجرای حاج 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
🌷 به (شعرخوانی آقای محمد رسولی در مراسم اقامه نماز بر پیکر شهید هنیه به امامت رهبر انقلاب در دانشگاه تهران) دلم خون است و لبریز است از داغ پریشانی که ابراهیم در آتش، که اسماعیل قربانی دوباره در همین جا، پیکری در بین تابوتی دوباره می‌شود تکرار آن صبح زمستانی کجایی حاج محمود این جماعت سخت دل‌تنگ‌اند بخوان یک بار دیگر نوحه‌ی قاسم سلیمانی به خونخواهی مهمان عزیزی آمدیم اینجا که خواهد ماند ردّ خون او در یاد مهمانی دریغ از ما که راحت بگذریم از خون مظلومش چنین مهمان‌نوازی نیست در قاموس ایرانی ببین تصویر وحدت را که در یک روز می‌ریزد برای یک هدف، خون فلسطینی و لبنانی مرز اسلام است و قلبش است امروز اگر جز این می‌اندیشی بگو از دین چه می‌دانی؟ به حکام خیانتکار سازشکار باید گفت خجالت می‌کشد اسلام از این رسم مسلمانی به تار عنکبوتی تکیه دادید ای تبهکاران  امان از مستی دنیا، امان از سست پیمانی اگر غسل طهارت می‌کنید از آب زمزم هم بماند تا ابد ننگ خیانت روی پیشانی مسلمان‌ها! مسیحی‌ها! یهودی‌ها! به پا خیزید که این خونخوار بی وجدان ندارد دین و ایمانی تقلا می‌کند در باتلاق خون و معلوم است پی نابودی خویش است این دیوانه‌ی جانی اگر می‌شد، تمام کودکان غزه را می‌کشت که این افعال برمی‌آید از این روح شیطانی هنیه رفت در ظاهر ولی باور کن اسرائیل حماس است آنکه خواهد ماند، اما تو نمی‌مانی ز یاد نقشه‌ها هم نام نحست محو خواهد شد در آن طوفان پایانی، در آن پایان طوفانی الا ای قدس ای مرز شرف، والتین والزیتون به خاک تشنه‌ی تو می‌رسد آن روز بارانی فلسطین می‌شود آزاد، دیدم این بشارت را در آن مردی که می‌گوید اذان بر روی ویرانی شب آزادی‌ از خون شهیدان لاله می‌‌روید و خواهد شد در آن شب مسجدالاقصی چراغانی پس از عمری جهاد اینک بخواب آرام اسماعیل  که برخیزد به خونخواهی‌ات اسماعیل قاآنی مبارک باد اسماعیل این‌سان رفتن از دنیا  که قامت بسته بر تابوت تو یار خراسانی هنیئا لک شهیدالله، شهید الحق، شهید القدس شهید راه آزادی، شهید زخم طولانی شهادت می‌دهم که مذهب سرخت شهادت بود تو هم از پیروان راه سالار شهیدانی حسین! ای اسوه‌ی آزادگان ای جان مظلومان! تو را اینگونه خواهم خواند در این بیت پایانی "پشیمان می‌شود آنکه برای تو نمی‌میرد چرا عاقل کند کاری که بازآرد پشیمانی" ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ای دل! مگر نه خاتمه، ماه محرّم است؟ «باز این چه شورش است که در خلق عالم است؟» گر ماجرای کوفه و کرببلا گذشت «باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است؟» گویا طلوع کرده به شام، آفتاب عشق «کآشوب در تمامی ذرّات عالم است» صبح ورود شام چنان تیره بُد کز آن «کار جهان و خلق جهان، جمله درهم است» سرهای کشتگان همه بر دوش نیزه‌ها «سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است» آن محشری که کرد به پا چوب خیزران «بی نفخ صور خاسته تا عرش اعظم است» رشک مَلَک خرابه‌نشین شد که «محتشم» گفتا: «عزای اشرف اولاد آدم است» :: ویرانه و دل شب و دردانه و پدر آری؛ بساط عشق به‌خوبی فراهم است فردا سپیده، چشم در آن بزم تا گشود بر گِرد شمع دید که پروانه‌ای کم است ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
دارد تمام می‌شود این ماهِ عاشقی من سخت، بی‌قرارِ شبِ سومم هنوز!@dobeity_robaey
یک ماه می‌شود که ز جان گریه کرده‌ام با روضه‌های مرثیه‌خوان گریه کرده‌ام یک ماه می‌شود که به لب‌های تشنه‌ات نزدیک آب‌های روان گریه کرده‌ام یک ماه می‌شود که ز غم‌های خواهرت هم‌ناله با امام زمان گریه کرده‌ام گاهی در اول سلام زیارت، دم غروب در حسرت زیارتتان گریه کرده‌ام گاهی بیاد خیمه‌ی آتش گرفته‌ات گاهی برای دخترتان گریه کرده‌ام گاهی میان واحد و سنگین و شور و دم دست خودم نبوده، سینه‌زنان گریه کرده‌ام اشکی نماند، از غم بر نیزه رفتنت بر ماجرای تیر و کمان گریه کرده‌ام اصلا عجیب بود حال و هوای محرم‌ام کلی برای غربتتان گریه کرده‌ام :: آمد نشست، دست به روی سرش گذاشت هر تکه را که دید روی پیکرش گذاشت از یک طرف کمی گل ریحانه جمع کرد از یک طرف کمی پر پروانه جمع کرد یک، نه، دو، نه... چقدر شبش پر ستاره بود یک جسم خسته بود ولی پاره پاره بود خون می‌جهید و تاب و توانش نمانده بود جان در تن امام زمانش نمانده بود انگشترت کجاست؟! بمیرم برای تو آب آورت کجاست؟! بمیرم برای تو وقت اذان شده است بگو اکبرم کجاست؟ پیراهن سفارشی مادرم کجاست؟ ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
پلکی به هم زدیم و محرم تمام شد صد زخم دارد این دل و مرحم تمام شد نذر و نیاز و خدمت و عرض ارادتم آقا اگر زیاد و اگر کم، تمام شد باور نمی‌کنم که محرم به سر رسید من که هنوز گریه نکردم، تمام شد از روضه‌های مقتل زینب شروع کن گیرم که روضه‌های "مُقَرَّم" تمام شد از هرچه بگذرم سخن یار خوش‌تر است یک بیت عرض روضه و عرضم تمام شد :: دستت کجاست تا بشود سایه‌بان حسین زینب کجا و مجلس نامحرمان حسین... ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
حاجت به شرح آن نیست، دردی که خود عیان است این اشک شورگونه، شیرین‌ترین بیان است از عشق یوسف مصر، یک دل فقط جوان شد در خیمه‌ی حسینی، دل‌ها همه جوان است بالاترین عبادت، شادی قلب زهراست شادی قلب زهرا، ذکر حسین جان است زهرا تمام ما را، با اسم می‌شناسد نزدیک درب هیئت، چشم انتظارمان است این سرخی بدن‌ها، یا این به سرزدن‌ها از جهل سینه زن نیست، از عشق بی کران است "اینجا گناه بخشند، کوهی به کاه بخشند" وقتی که پیرمردی، با عشق روضه‌خوان است :: آهی کشید خواهر، در ماتم برادر این آه تا قیامت، در سینه‌ها نهان است مثل لب برادر، خون شد جبین خواهر گویا که چوب محمل، هم‌دست خیزران است ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
نباشد غیر داغ تو، به دل شایسته ماتم را به شادی دو عالم‌ هم نباید داد این غم را تویی آن اسم اعظم که حوائج مستجاب از اوست خدا از برکت نام تو بخشیده‌ست آدم را تمام اغنیا هم ریزه‌خوار سفره‌ات هستند که دیدم در صف نذری بگیران تو، حاتم را بخار رحمت از چایی بزمت جلوه‌گر باشد به رشک آورده چایِ روضه‌ی تو، چاهِ زمزم را "حسین و یا حسین و یاحسین و یاحسین" ای دل برای عاشقان عشق است از عالم همین دم را چنان که باید و شاید نکردم گریه بر داغت به غفلت دادم از کف دامن ماه محرم را :: میان روضه‌ی گودال از چه جان ندادم من؟! به سر باید کنم از این مصیبت خاک عالم را به تیر و نیزه و شمشیر و سنگ آن قوم شیطانی چرا کشتند اینگونه ولی الله اعظم را؟! ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e