بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_زهرا_س_مدح_و_شهادت
#احمد_قاسمی_راد
▶️
گر چه تو مظهر صبری و رشیدی بانو
گل پرپر شده ی دست پلیدی بانو
من همان رو سیه بر سر بازار تواَم
برده ای مثل مرا خوب خریدی بانو
@hosenih
رو به هر کس که زدم زود مرا پس میزد
تو فقط روی سرم دست کشیدی بانو
اگر اینجام تو هستی که دعایم کردی
و به داد من بیچاره رسیدی بانو
بی سبب نیست اگر قبر شما پنهان است
خیری از مردم این شهر ندیدی بانو
@hosenih
قصه این است کسی راه تو را سد میکرد
مثل شمعی وسط کوچه چکیدی بانو
و شنیدی که علی سر به گریبان میگفت
من بمیرم که چنین زود خمیدی بانو
مانده هاجر متحیر ز تو آن وقتی که
کوچه تا کوچه دویدی و دویدی بانو
@hosenih
هر شب جمعه صدایی ز حرم می آید
ناله های پسرم وا پسرم می آید...
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_زهرا_س_مدح_و_شهادت
#احمد_قاسمی_راد
▶️
گر چه تو مظهر صبری و رشیدی بانو
گل پرپر شده ی دست پلیدی بانو
من همان رو سیه بر سر بازار تواَم
برده ای مثل مرا خوب خریدی بانو
@hosenih
رو به هر کس که زدم زود مرا پس میزد
تو فقط روی سرم دست کشیدی بانو
اگر اینجام تو هستی که دعایم کردی
و به داد من بیچاره رسیدی بانو
بی سبب نیست اگر قبر شما پنهان است
خیری از مردم این شهر ندیدی بانو
@hosenih
قصه این است کسی راه تو را سد میکرد
مثل شمعی وسط کوچه چکیدی بانو
و شنیدی که علی سر به گریبان میگفت
من بمیرم که چنین زود خمیدی بانو
مانده هاجر متحیر ز تو آن وقتی که
کوچه تا کوچه دویدی و دویدی بانو
@hosenih
هر شب جمعه صدایی ز حرم می آید
ناله های پسرم وا پسرم می آید...
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_زهرا_س_کوچه_بنی_هاشم
#مصطفی_محمدی
▶️
یک عمر ز کوچه غصه میخورد حسن
تا خانه خودش فاطمه را برد حسن
@hosenih
حق داشت اگر ز غصه های مادر...
آن روز میان کوچه میمرد حسن
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_زمان_عج_مناجات_فاطمی
#روح_الله_عیوضی
▶️
از باغ نشسته در خزان آقا جان
حرفی بزن و کمی بخوان آقا جان
@hosenih
زهرا به زمین خورد و علی را بردند
این جمعه خودت را برسان آقا جان
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_زهرا_س_مدح_و_شهادت
#وحید_محمدی
▶️
به خدا علت ایجاد دو عالم زهراست
پاره ی پیکر پیغمبر خاتم زهراست
بهترین مایه ی آرامش جانِ مولا
شادی قلب نبیُّ الَه اعظم زهراست
@hosenih
نه فقط الگوی زن های زمانش بوده
الگوی آسیه و اسوه ی مریم زهراست
و بهشت است که زیر قدمش خلق شده
جلوه ی معنوی کوثر و زمزم زهراست
گریه کن های حسین بن علی می دانند
اولین گریه کن ماه محرم زهراست
@hosenih
هر که آمد سر این سفره خودش آورده
بانی اصلی این بیرق و پرچم زهراست
اشک را روزی ما کرد خود این بانو
صاحب اصلی این بارش نم نم زهراست
حیف از این فاطمه که پشت در افتاد زمین
آن که شد قامتش از جور و جفا خم زهراست
@hosenih
آه ما گریه کن قد خم زهراییم
آه ما گریه کن عمر کم زهراییم
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_زهرا_س_هجوم_به_بیت_ولایت
#علی_اصغر_يزدی
▶️
قنوت اوست تجلی جار ثم الدار
زنی که می کند ایثار لحظه ی افطار
شمیم و شبنم و شمشاد هر سحر دارند
برای بوسه به چادر نماز او اصرار
@hosenih
خدا بخیر کند جنگ نور و ظلمت را
به سمت خانۀ ابرار می روند اشرار
رسیده شعله ی نمرودیان به خانه ی وحی
چرا نمی شود آتش برای او گلزار ؟
تمام سوختگان غمش خبر دارند
هنوز ناله بلند است از در و دیوار
@hosenih
دلیل خلقت عالم نهفته در زهراست
میان شعله ی در سوخت مخزن الاسرار
اگر قبول ندارید؟ شعله ی این در
اگر گواه بخواهید تیزی مسمار
اگر چه بود خودش اختیار دار جهان
ولی به خانه ی او آمدند با اجبار
@hosenih
طناب بسته به دستان دست گیر علی
کسی که دست گرفته از او علی بسیار
برای مادر ما کار خانه آسان بود
عجیب نیست تکان خوردنش شده دشوار؟
کسی که روز به او پشت در جسارت کرد
دلیل غربت تدفین اوست در شب تار
.
.@hosenih
.
گذشت واقعه اما دوباره آتش ظلم
کنار خیمه ی مظلوم می شود تکرار
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_زهرا_س_کوچه_بنی_هاشم
#مرضیه_نعیم_امینی
▶️
بالشش نم دار از اشک و تنش تب دار شد
پیش چشمش ماجرای تیره ای تکرار شد
دست در دستان مادر در میان کوچه بود
در مسیر خانه اش گل رو به رو با خار شد
@hosenih
نعره تا زد، فاطمه چشمان طفلش را گرفت
تیره شد چشم حسن، چشمان مادر تار شد
ضربه با شدت بیاید سر همان سو می رود
از حسن شرمنده ام این قافیه دیوار شد
@hosenih
دست و پا گم کرده زینب، آب آورده حسین
باز با کابوس کوچه مجتبی بیدار شد
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_زهرا_س_هجوم_به_بیت_ولایت
#امیر_عظیمی
▶️
دنیای بی زهرا شبیه یک سراب است
هستی بدون حضرتش نقشی بر آب است
اصلاً بدون فاطمه بودن، عذاب است
هرکس که بی زهرا شود، در اضطراب است
هرکس که شد بی فاطمه تنهاست، تنها
سرمایهی هستی فقط زهراست، زهرا
@hosenih
زهرا کجا و آن همه آزار، ای وای
زهرا کجا و در کجا، دیوار، ای وای
انسیه ی احمد کجا و نار، ای وای
حورا کجا و ضربه ی مسمار، ای وای
بین در و دیوار و آتش بود زهرا
با دشمنان هم در کشاکش بود زهرا
@hosenih
افسوس مشتی دیو و دد از او گذشتند
با ضربه ی مشت و لگد از او گذشتند
بر دست او شلاق زد، از او گذشتند
فریاد زد: "بابا مدد!" از او گذشتند
یک لحظه یاد محسنش افتاد و افتاد
یک صیحه از عمق جگر سر داد و افتاد
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_زهرا_س_مدح_و_شهادت
#محمدجواد_پرچمى
▶️
از ماجراى عشق آنكه قسمتى دارد
فهميده شبهاى بيابان لذتى دارد
هركس به يارى رو نمايد در شب هجران
ديوانه با خار مغيلان خلوتي دارد
@hosenih
گوشه نشين كردند هركس را پسنديدند
موسى ميان طور كنج عزلتى دارد
اهل محل از سرگذشتم قصه ميسازند
حال بد ديوانه درس عبرتي دارد
عاشق شوى قيد خودت را ميزنى يك شب
در جمع ما بى خانمانى قيمتى دارد
@hosenih
دلخور نشو از حرف مردم هر كه عاشق شد
پشت سرش حرف و حديث و تهمتى دارد
دانستم از خاكستر پروانه زير شمع
عاشق شدن با سوختن سنخيّتى دارد
حاجت نياورده هم اينجا دست پر برگشت
كارِ نكرده هم در اينجا اجرتى دارد
@hosenih
گاهى مسير توبه پشت آبرو ريزى است
لغزيدن پاى زليخا حكمتى دارد
از كوچه ی ليلا، جبين نشكسته نگذر چون
اين كوچه نزد عاشقانش حرمتى دارد
آنكه سر سجاده اش شبها نميخوابد
بعد از وفاتش تازه خواب راحتى دارد
@hosenih
بيرون نياندازم ز درگاهت به اين زودى
اين بخت برگشته در اينجا كسوتى دارد
سوگند به زهرا كه هركس نوكرى كرده
با فضه و اسما و قنبر نسبتى دارد
بازار دنيا چند روزى هست و فردا نيست
دخل دكانش سكه ی بى بركتى دارد
@hosenih
كالاى ما اشك است از رونق نمي افتد
گريه كن زهراست آنكه ثروتى دارد
مردى براى همسرش تابوت ميسازد ...
زهرا كه راحت شد ... على چه طاقتى دارد!!؟؟
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_زهرا_س_بستر_شهادت
#محمدجواد_پرچمى
▶️
درد دارم دوباره امشب هم
از نگاهم ستاره میریزد
لاله لاله میان هر نفس از
سوز آهم شراره میریزد
@hosenih
من بریده بریده میسوزم
بس که با درد ، سینه دم ساز است
گرچه دو ماه هم گذشته ولی
دهن زخم کهنه ام باز است
@hosenih
زانوی من رمق ندارد که
باید آرام تر به پا خیزم
استخوان های من ترک دارد
باید آهسته تر ز جا خیزم
@hosenih
حسنم ریخته به هم ای وای
با خودش حرف میزند در خواب
ميگوید هی نزن نزن نامرد
باز با گریه می پَرد از خواب
@hosenih
شب آخر چقدر بی تابم
چقدَر کار دارم امشب را
با همين شانۀ كبود شده
مي زنم شانه موی زینب را
@hosenih
شانه کردم موی حسینم را
بین شانه زدن کم آوردم
هرچه هم كه حساب کردم من
باز هم یک کفن کم آوردم
@hosenih
چقدر کار دارم امشب من
بقچه ام را در آور ای فضه
باید این پیرهن تمام شود
نخ و سوزن بیاور ای فضه
@hosenih
وقت من صرف پیرهن گشت و
نرسیدم به زینب تنها
معجرش هست حیف فرصت نیست
تا بدوزم لباس عروسش را
@hosenih
چقدر کار دارم ای فضه
پلک من گرچه خستگی دارد
کمکم کن بایستم آخر من
چند جایم شکستگی دارد
@hosenih
بازوی من برید امانم را
قنفذ لعنتی مرا بد زد
تا که در بین کوچه افتادم
هرکسی بود و هرکه آمد زد
@hosenih
روی قبرم بگو که بنویسند
در جوانی غریب مُردم من
با دل خسته كودكانم را
به خداي علی سپردم من
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_زمان_عج_مناجات_فاطمی
#محمدعلی_بيابانی
▶️
در طالع ما وعده ی دیدار بود ای کاش
بخت وصالت با دل ما یار بود ای کاش
این هفته ها راوی تکراری هجرانند
این هفته پایان بخش این تکرار بود ای کاش
@hosenih
دیدند خیلی ها هزاران بار رویت را
سهم نگاهم دست کم یک بار بود ای کاش
بوسیدن خاک کف پاهای تو یک روز
روزی این لب های بی مقدار بود ای کاش
مانند چشمان تر تو در غم زهرا
چشمم غریق گریه ی بسیار بود ای کاش
@hosenih
بی شک میان گریه هایت آرزو کردی
شهر مدینه بی در و دیوار بود ای کاش
یا دست کم روزی که در مابین آتش سوخت
وقتی که می افتاد بی مسمار بود ای کاش
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_زمان_عج_مناجات_فاطمی
#روح_الله_پیدایی
▶️
یک نظر کن به دل دربه در نوکرها
دست خود را بکش آقا به سر نوکرها
سر به زیریم و گرفتار ز بس خم کرده
معصیتهای فراوان کمر نوکرها
@hosenih
پر زدیم و نرسیدیم به تو افتادیم
مرهمی باش به هر زخم پر نوکرها
با وجودی که دلت خون شده از ما اما
در همه حال تو بودی سپر نوکرها
کاش در روضه ببینیم که هستی آقا
تو خریدار دو چشمان تر نوکرها
@hosenih
پیش تو هرکه زمین خورده ز جا برخیزد
لطف کن باز بیا دور و بر نوکرها
با دعای پدر و مادرمان اینجاییم
ای به قربان تو مادر پدر نوکرها
رخصتی باز بده تا که بیوفتد آقا
یک شبی صحن حسین جان گذر نوکرها
@hosenih
مادری خورد زمین صورت او زخمی شد
سوخت از روضه ی مادر جگر نوکرها
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_زمان_عج_مناجات_فاطمی
#محمود_ژوليده
▶️
وقتی برای مادر ما گریه می کنید
با درد و آه و شرم و حیا گریه می کنید
آری درست مثل خجالت کشیدنِ
چشمانِ مجتبی بخدا گریه می کنید
@hosenih
کی دیده اشکِ مادرِ خود را به کوچه ها
این قصه را ندیده چرا گریه می کنید
مسمار را شنیده ، ولیکن ندیده اید
اما چه خوب داغ مرا گریه می کنید
زیبا برای مادر ما ضجّه می زنید
خیلی شبیه با شهدا گریه می کنید
@hosenih
با این حساب مرهم غمهای ما شوید
گویی کنار آل عبا گریه می کنید
یک لحظه غافل از غم یاران نمانده ایم
با اینکه با هراس ، بما گریه می کنید
عمری به سوگِ ماه مدینه نشسته اید
عمری برای کرب و بلا گریه می کنید
@hosenih
آخر ، زمانِ روز فرج می رسد ز راه
از بس شما به سوز و دعا گریه می کنید
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_زمان_عج_مناجات_فاطمی
#قاسم_نعمتی
▶️
شوريده دليم و سر سوداى تو داريم
با اين دل سر گشته تمناي تو داريم
با خون جگر ديده بشوئیم که عمرى
اى پرده نشين ميل تماشاى تو داريم
@hosenih
سوگند به يک موى سرت هر چه که داريم
از دولتى خاک کف پاى تو داريم
ما زنده بر آنيم گرفتار تو باشيم
دل بسته به گيسوى چليپاى تو باشيم
اى کاش که بر نامهء اعمال همه عمر
بينيم که خوشنودى و امضای تو داريم
@hosenih
ما روضه گرفتيم که تشريف بيارى
اين گرمى روضه ز نفس هاى تو داريم
دیگر تو بيا روضه بخوان صاحب روضه
ما حسرت آن صوت دل آراى تو داريم
قدرى بگو از غربت جان دادن مادر
ما چشم تر از ماتم عظماى تو داريم
@hosenih
کم کم کفن فاطمه را پهن نمایند
دلشوره ای از شدت غمهای تو داریم
امشب شب غمهاست امان از دل حيدر
ذکر لب زهراست امان از دل حيدر
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_زهرا_س_کوچه_بنی_هاشم
#حضرت_زهرا_س_هجوم_به_بیت_ولایت
#محمدمهدى_عبدالهى
▶️
آيينه خبر از نَفَس ساحل داشت
در سينه ی چاه تا سحر منزل داشت
@hosenih
كى مى رود از خاطره اش، نه ، هرگز!
داغى كه از آن كوچه فقط در دل داشت
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_زهرا_س_شهادت
#یوسف_رحیمی
▶️
همواره صریح و منجلی میگفتی
از سرّ حمایت از ولی میگفتی
@hosenih
پهلوی تو را شکسته بودند اما
در هر دم و بازدم «علی» میگفتی
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_زهرا_س_مدح_و_شهادت
#حضرت_زهرا_س_هجوم_به_بیت_ولایت
#محمدجواد_پرچمی
▶️
با سوختن شام وصالش را سحر كرد
مارا غم پروانه خيلي خونجگر كرد
مشتاق شمعى ، عاشقى را هم بياموز
بايد كه گاهى مثل پروانه خطر كرد
@hosenih
عمدا مرا پيش رقيبان كم محل كرد
ديدار او خون دلم را بيشتر كرد
صدبار گفتم دوستت دارم ولى او
هر دفعه من را به طريقى دست بسر كرد
ديروز جا افتادم از ذكر قنوتش
آخر چه شد از بردن نامم حذر كرد
@hosenih
ديشب بنا بود از خودش با من بگويد
ديد از خودم نگذشته ام صرف نظر كرد
گفتم چه ميخواهى ز جانم گفت جانت
هركس فداى من نشد خيلى ضرر كرد
من كه نميدانستم او دارد مي آيد
خيرش قبول آنكس كه من را هم خبر كرد
@hosenih
يا سنگ خورده يا سرش بر سنگ خورده
هر كه شبى از كوچه ی ليلى گذر كرد
مثل زليخا هيچكس تاوان نداده
كفاره اش را داد كارى هم اگر كرد
نازى بكش ، كارى بكن ، چيزى بياور
حالا چه ديدي شايد ايندفعه اثر كرد
@hosenih
راهم كه كج شد عاقبت راهى نشان داد
قربان آنكس كه مرا از ره بِدر كرد
مديون آن رندم كه اشكم را درآورد
دلسوز تر بود آن كه من را ديده تر كرد
اشكم در آمد گريه كردم او دلش سوخت
خاكى كه دادم را خودش تبديل زر كرد
@hosenih
ميل مدينه داشتم كربُبلا داد
مادر مرا نذر حسينش دربدر كرد
از فاطمه جز مادرى كردن نديدم
من را خريد و وقف غمهاى پسر كرد
چه مادرى ، هم پهلويش ، هم بازويش را
پاى على او محسنش را هم سپر كرد
@hosenih
تنها همينقدر از غمش فهميده ام كه
با مادر ما هرچه كرد آن ميخ در كرد
نه ، نه ، نه تنها فاطمه افتاد نه ، نه
خيبرشكن را ميخ در ، زير و زبر كرد
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_زهرا_س_مدح_و_شهادت
#احسان_نرگسی
▶️
زمین بدون تو گم میکند بهارش را
گرفته است جهان از تو اعتبارش را
به جز تو هیچ کسی موقع مناجاتش
نبرده است دل آفریدگارش را
@hosenih
خدا به خاطر تو خلق کرد دنیا را
سپس سپرد به دست تو اختیارش را
چه بنده ها که خدا آفریده است ولی
عیان نمود فقط با تو شاهکارشرا
هر آنکه نوکری نوکر تو را کرده ست
به قول مرشد ما، بسته است بارش را
@hosenih
تو را زدند و علیمانده است در این بِین
چگونه حفظ کند بغض ذوالفقارش را
علی که دید،ولیکاش بعداز این دیگر
میان شعله نبیند کسی نگارش را
خوش استچاه که هم صحبت علی شده است
خوش است وقف علیکرده روزگارش را
@hosenih
به فرض کل درختان قلم شوند،_قلم
چگونه وصف کند حُسن بی شمارش را
برای آدمیان جا نمانده ،وقتیکه
احاطه کرده هزاران ملک مزارش را
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_زهرا_س_بستر_شهادت
#محمدجواد_پرچمی
▶️
بزرگ مدينه بزرگ همه
دعاى قنوت شب فاطمه
بيا خانه را آب و جارو زدم
به عشقت خودم پشت در آمدم
@hosenih
خودم آمدم تا سلامت كنم
به جاي همه احترامت كنم
بيا احترامت فقط با من است
جواب سلامت فقط با من است
تو خورشيد زهراى اين خانه اى
عزيزم تو آقاى اين خانه اى
@hosenih
مهياي تو خانه را ساختم
علي جان بيا سفره انداختم
بيا سير امشب نگاهت كنم
تماشاى اين روى ماهت كنم
نگاه تو را از خدا خواستم
من از دار دنيا تو را خواستم
@hosenih
تمناى دستان سرد منى
تو دلگرمى من ، تو مرد منى
بيا چاره ی حال پروانه كن
كمى گيسوان مرا شانه كن
اگر گيسوانم بهم ريخته
كمى كارِ خانه سرم ريخته
@hosenih
سرم را اگر پيش تو بسته ام
اگر گريه كردم ، كمى خسته ام
خيال تو راحت رويم زرد نيست
اگر گريه هم كردم از درد نيست
كه اينگونه دلگير كرده تو را؟
چه كس اينچنين پير كرده تو را؟
@hosenih
به امر پيمبر عمل ميكنى
بميرم كه زانو بغل ميكنى
ببينم تو را روبراهى علي؟
بميرم برايت الهى علي
غمت را روى شانه ام برده ام
نگو از غريبى مگر مرده ام؟
@hosenih
مدينه اگر نيست ، گريان تو
من و بچه هايم به قربان تو
به دنيا پرستى عمل ميكنند
شنيدم تو را كم محل ميكنند
اگر بى قرارى ، به مسجد نرو
اگر غصه دارى ، به مسجد نرو
@hosenih
كنار من و بچه هايت بمان
همينجا نماز جماعت بخوان
تو مولاى والا مقام منى
بدان تا قيامت امام منى
اگر چه در خانه ات هم شكست
على خانه ی تو بهشت من است
@hosenih
يل خيبر اينقدر گريه نكن
جلوى در اينقدر گريه نكن
من از اشك مردانه دق ميكنم
همين گوشه ی خانه دق ميكنم
مگر مرده باشم تو گريه كنى
زمين خورده باشم تو گريه كنى
@hosenih
تو به حد كافى پريشان شدى
همان كوچه بس بود گريان شدى
زمين خوردن من فداى سرت
كتك خوردم اصلا فداى سرت
بر آن خون ديوار خيره نشو
به تيزى مسمار خيره نشو
@hosenih
به جان على پهلويم بهتر است
عزيز دلم بازويم بهتر است
تو حرف از مدينه شنيدى على
سر من خجالت كشيدى على
حلالم كن از غم شكستى على
تو از فاطمه راضى هستى على؟
@hosenih
جواب كسى را نده هرچه گفت
ببين رفتنى ام به زحمت نيفت
نمى مانم اينقدرها همسرم
بزودى از اين كوچه ها مي پرم
همين صبح تابوتم آماده شد
لباس حسينت هم آماده شد
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_زهرا_س_هجوم_به_بیت_ولایت
#غلامرضا_سازگار
▶️
تیره گی با جلوه ی داور نمی دانم چه کرد
غم به جان دخت پیغمبر نمی دانم چه کرد
شعله ی آتش چو از بیت خدا بالا گرفت
باغبان با غنچه ی پرپر نمی دانم چه کرد
@hosenih
از صدای ناله ی زهرا مدینه گفت آه
این صدا با ساقی کوثر نمی دانم چه کرد
سینه ی دخت نبی آیینه ی وحی خداست
با چنین آیینه میخ در نمی دانم چه کرد
بر سر یک بانوی تنها، چهل نامرد ریخت
این ستم با فاتح خیبر نمی دانم چه کرد
@hosenih
فاطمه دنبال حیدر زینب از دنبال وی
مادر افتاد از نفس دختر نمی دانم چه کرد
دست قنفذ رفت بالا بازوی زهرا شکست
دست های بسته ی حیدر نمی دانم چه کرد
با نگاه دو کبوتر بچّه ی بی بال و پر
در میان دشمنان ، آذر نمی دانم چه کرد
@hosenih
سالها «میثم» ، علی در خانه ی بی فاطمه
بی کس و تنها و بی یاور نمی دانم چه کرد
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_زهرا_س_بستر_شهادت
#محمدجواد_پرچمی
▶️
بمان عزيز دلم همسرم بمان زهرا
بمان وديعه پيغمبرم بمان زهرا
بمان كبود شكسته پرم بمان زهرا
بدون تو چه مى آيد سرم بمان زهرا
بخند ، اين همه گريه براى رفتن نه
بخاطر دل زينب بخاطر من نه
@hosenih
چقدر خوب كه ديگر ، خودت بلند شدى
بخاطر دل حيدر ، خودت بلند شدى
پس از سه ماه ز بستر ، خودت بلند شدى
چقدر خوب دم در ، خودت بلند شدى
بلند ميشوى اما زپا تو ميفتي
هنوز راه نرفته چرا تو ميفتي؟
@hosenih
سه ماه رفته و سر درد تو كه خوب نشد
دوا نداشت مگر درد تو كه خوب نشد
ز بعد كوچه كمر درد تو كه خوب نشد
بس است ديده تر درد تو كه خوب نشد
امان براي تو اين خانه از گزند نداشت
مرا ببخش مدينه شكسته بند نداشت
@hosenih
هنوز هست به یادم خبر که می پیچید
میان خانه در شعله ور که می پیچید
به سوی تو لگد چهل نفر که می پیچید
به سمت پهلوی تو میخ در که می پیچید
تو را چگونه ز دستش خلاص میکردم
فقط به تیزی میخ التماس میکردم
@hosenih
شرار کینه همین که به گلشنم افتاد
همین که با لگد مردها، زنم افتاد
نگاه من به تو در وقت رفتنم افتاد
تو را زدند و طنابی به گردنم افتاد
براى اينكه به زخم دلم نمك بزنند
براى اينكه تو را بيشتر كتك بزنند
@hosenih
اشاره کرد که قنفذ تو بی بهانه بزن
بیا مغیره کمک کن تو تازیانه بزن
نترس دست علی بسته شد به شانه بزن
به بار شیشه ی زهرا تو وحشیانه بزن
به سنگ غم محکت زد نرفته از یادم
کنار من کتکت زد نرفته از یادم
@hosenih
صدا زدم نزنیدش، نزن نزن نامرد
تمام عمر مراپیش من نزن نامرد
حرام زاده تو سیلی به زن نزن نامرد
نزن به پیش نگاه حسن نزن نامرد
میان این در و همسایه پشت پا خوردی
حلال میکنی ام ضربه بی هوا خوردی
@hosenih
ببخش قلب صبورت شكست فاطمه جان
ببخش كوه غرورت شكست فاطمه جان
همينكه حرمت نورت شكست فاطمه جان
به كوچه تنگ بلورت شكست فاطمه جان
چقدر فكر منى فكر اين پرت هم باش
به فكر موي پريشان دختر هم باش
@hosenih
تورم دهنت حرف کربلا میزد
به زینب و حسنت حرف کربلا میزد
نظر به پیرهنت حرف کربلا میزد
شمارش کفنت حرف کربلا میزد
چه شانه ای دم آخر زدی تو مویش را
چه قدر بوسه زدی گودی گلویش را
@hosenih
عزيز كرده تو كربلا سنان هم خورد
ميان معركه او سنك بى امان هم خورد
كنار نعل، لگدهاى اين و آن هم خورد
حسين تشنه لبت نيزه از دهان هم خورد
حسين تو ته گودال رفت و گير افتاد
كفن نداشت و روى تنش حصير افتاد
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_زهرا_س_هجوم_به_بیت_ولایت
#عادل_حسین_قربان
▶️
ز سوز سينه و از گريهی شبانه بگو
بخوان ز فصل خزانی که در بهار شده
و باز دم بزن از روضههای جانفرسا
غرور زخمی مردی که لکهدار شده
@hosenih
نگو که حرفی از آن سينهی شکسته بزن
هميشه گفتهام، اينبار ... نه نمیگويم
اگر اجازه دهی در روايت يک ياس
کلامی از در و ديوار ... نه نمیگويم
@hosenih
نخواستم که برای تو روضه بنْويسم
من از بهار نوشتم، ولی خزان آمد
مپرس واقعاً اصلاً خودم نمیدانم
چطور پشت در خانه يک جوان آمد
@hosenih
از اين به بعد خودت روضه را مجسم کن
همين که فاطمه افتاد، دست من لرزيد
رسيد کار به جايی که ياس پرپر شد
قلم فتاد و حرفم به آخرش نرسيد
@hosenih
اگر به وسعت دريا ز چشم خون بارم
هنوز هم همهی درد را نمیفهمم
گذاشته سر خود را به شانهی ديوار
سکوت نيلی اين مرد را نمیفهمم
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_زهرا_س_هجوم_به_بیت_ولایت
#محمود_اسدی
▶️
تیشه به نخل باغ امیدم دگر زدند
در عرش شعله بر دل و جان پدر زدند
دیگر خوشی زخانه ی ما پا کشید و رفت
غمها فقط به خانه رسیدند و سر زدند
@hosenih
با بودن تو زندگیم روبراه بود
آخر تمام زندگیم ام را نظر زدند
بردار سر زخاک و ببین کودکان تو
ناله ز ماتمت همه شب تا سحر زدند
دیدند ناکسان که همه لشگرم تویی
ازمن تو را گرفته به جانم شرر زدند
@hosenih
از ره رسید قنفذ و من آه میکشم
کو با مغیره بر تن تو بیشتر زدند
گیرم تو را زدند در آن کوچه ها ولی
دیگر چرا مقابل چشم پسر زدند
یارب چگونه زنده بمانم که دیده ام
تا حد مرگ فاطمه را پشت در زدند
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_زهرا_س_هجوم_به_بیت_ولایت
#مهدی_علی_قاسمی
▶️
قلب پیمبر سوخت آن وقتی که در سوخت
باید که پای این مصیبت از جگر سوخت
ریحانه ی احمد پس از او تا نوَد روز
شب ها درون بستر خود تا سحر سوخت
@hosenih
خورشید حیدر آتشی بر جانش افتاد
از سوز آن آتش ستاره با قمر سوخت
ذکر لبش در پشت در یا مرتضی بود
با عشق حیدر فاطمه در پشت در سوخت
مادر درون آتش نمرودیان رفت
آری ولی در گوشه ی خانه پدر سوخت
@hosenih
با یک لگد افتاد در بر روی زهرا
آتش به جانش شعله زد تا موی سر سوخت
دیگر نباید زد به بالش تازیانه
پروانه بی جان است در آتش اگر سوخت
این شاخه ی طوبای پیغمبر ثمر داشت
فضه فقط دیده که پشت در ثمر سوخت
@hosenih
اجر رسالت را ادا کرده است امت
مادر درون خانه در پیش پسر سوخت
آن روز کل اهل بیت آتش گرفتند
قطعا غلط گفته کسی که: یک نفر سوخت
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_زهرا_شب_شهادت
#مرضیه_عاطفی
▶️
جذبه از یاقوت و گوهر میرود
سورۂ اخلاص و کوثر میرود
زجرها دیده ست اما غرق شوق؛
محض ِ دیدار پیمبر(ص) میرود
@hosenih
لرزه می افتد به جانِ مرتضی(ع)
هر زمان که جانبِ «در»... میرود
گرچه خوانده مجتبی(ع) أمن یُجیب
خوب میداند که آخر میرود...
نیمه شب «عجّل وفاتی» خوانده و
دیگر از آغوش بستر میرود
@hosenih
با چه حالی حضرت دارالشّفا
مضطر و بشکسته پیکر میرود
از دو چشمش اشک جاری میشود
تا که زینب(س) سمتِ معجر میرود
روضه بر پا میشود وقتی حسین(ع)؛
تشنه در آغوش ِ مادر میرود!
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_زهرا_روز_شهادت
#محمد_جواد_شیرازی
▶️
شب شد و مادرمان گفت: کجایی زینب؟
گفت: سجاده ی من را تو بیانداز امشب
کمکم کن که به محراب نمازم بروم
تا به آرامگه راز و نیازم بروم
@hosenih
گفت خواب دل عشاق حرام است عزیز
من به سجده برسم کار تمام است عزیز
تا به محراب بیاید دل من غوغا شد
چند باری وسط راه نشست و پا شد
تا خود صبح فقط غصه ی مردم را خورد
آن قدر آه کشید و جگرم را آزرد
@hosenih
در کنارش چقدر آیه ی قرآن خواندم
تا کمی خوب شود ذکر فراوان خواندم
وسط معرکه ی خوف و رجا خوابم برد
وسط گریه و ما بین دعا خوابم برد
حق، نگاهی به دعای دل غم بارم کرد
بوی نان آمد و این رایحه بیدارم کرد
@hosenih
بسترش جمع شده مطمئنا خوب شده
فضه جان گریه نکن مادر من خوب شده
شاد بودم که غم و ماتم مان می میرد
مادرم باز مرا در بغلش می گیرد
تشنه ی دیدن او تشنه ی ماه رویش
با چه شور و شعفی باز دویدم سویش
@hosenih
نظرم بر رخ رنجور و صبورش افتاد
بر دل خونی دستاس و تنورش افتاد
خاک غم ریخت سرم تا که نگاهش کردم
دل من ریخت به هم تا که نگاهش کردم
سرفه می کرد ولی باز خودش نان می پخت
شد رخش زرد ولی باز خودش نان می پخت
@hosenih
چقدر در وسط دود تنش می لرزید
وقت برداشتن نان بدنش می لرزید
تا که جارو بزند پا شد و بازو را بست
به روی دست خودش دسته ی جارو را بست
بین جارو زدنش بازویش از کار افتاد
وسط کار نگاهش سوی مسمار افتاد
گفت: ای دست مدارا کن عزیزم با من
گفت: باید که بشویم حسنینم را من
@hosenih
آب می ریخت حسن، بی کفنش را می شست
آب می ریخت حسین و حسنش را می شست
لاله ها دور و برش ریخت، خدا رحم کند
آب بر بال و پرش ریخت، خدا رحم کند
بار پرواز خودش را به روی دوش گرفت
آخرین بار مرا مادرم آغوش گرفت
بوسه را حضرت حنانه به گیسویم زد
با پر زخمی خود شانه به گیسویم زد
@hosenih
رنگ از چهره ی غمگین شده ی کوثر رفت
با دل غم زده ی خود به سوی بستر رفت
ناگهان ناله ی اسما همه جا را پر کرد
داغ جانسوز عظیمی دل ما را پر کرد
اهل یثرب به خدا حاجت تان گشت روا
بعد از این وای بر احوال دل شیر خدا
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_زهرا_س_بستر_شهادت
#حسن_لطفی
▶️
پس از سه ماه به او چشمِ کودکان اُفتاد
بلند شد برود راه ، ناگهان اُفتاد
پس از سه ماه به سمتِ تنور خود را بُرد
پس از سه ماه چه شد که به فکرِ نان اُفتاد
@hosenih
پس از سه ماه کمی خانه آب و جارو شد
رسید تا که دَمِ در در آستان اُفتاد
چهار کودکِ خوشحال را خودش میشُست
اگرچه در بدنش دردِ بی امان اُفتاد
غذا که پخت خودش ، فضه سفره را انداخت
دوباره لقمهی او دستِ این و آن اُفتاد
@hosenih
ولی نشد که فقط لقمهای خودش بخورد
چقدر فضه صدا زد که از دهان اُفتاد
میانِ بسترِ خود رو به قبله شد خانم
کشید پرده به رو روی نیمه جان ، اُفتاد
همینکه مادرِ پروانهها دو چشمش بست
همینکه نالهی طفلان در آشیان اُفتاد
@hosenih
دوید از دلِ مسجد به خانه ، سلمان دید
که چند مرتبه آقا نفس زنان اُفتاد
جماعتی که زنش را زدند میدیدند
چقدر روی زمین با سر آسمان اُفتاد
غروب از رویِ تل دخترش به پایین رفت
اگرچه تا دل گودال از توان اُفتاد
@hosenih
نگاه کرد نگاهش در آن شلوغی بر...
عصا ، سنگ ، تبر ، دشنه ، سنان اُفتاد
گرفت چادرِ او زیرِ پا زمین خورد آه
سرِ برادرِ او دستِ شامیان اُفتاد
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_زهرا_س_بستر_شهادت
#حسن_لطفی
▶️
دلِ شکستهی ما باز در حوالیِ توست
شب است و گریهی ما از شکسته بالیِ توست
چه میشود که از این چهره دست برداری
از این کبود - که در پرده است - برداری
@hosenih
به جان تو به سکوتِ حسن حواسم هست
نگاه بی رمقت را به من حواسم هست
میان بستری و باز رو به دیواری
در این سه ماه از آغاز رو به دیواری
دلت گرفته از این شهر دلخوری خانم
ولی برای علی پشتِ چادری خانم
@hosenih
نگاه از پسِ چادر نماز راحت نیست
بدون آن به تو سوگند باز راحت نیست
که زیرِ چشمِ تو زخم است روی چشمت زخم
شبیه اَبروی تو رنگ و روی چشمت زخم
توقعی که ندارم کبود میبینی
نگاه میکنی افسوس دود میبینی
@hosenih
همانکه بیتِ مرا قتلگاه کرد آنروز
کبود نه که رُخَت را سیاه کرد آنروز
به زانویش حسنم از چه مشت میکوبد
به زانویش حسن از کوچه مشت میکوبد
چقدر آب شدی چون خیال میمانی
از این به بعد گمانم هلال میمانی
@hosenih
شب است وگریهی ما باز درحوالی توست
شب است آه غم ما شکسته بالی توست
غذا نریز ، نپز نان فقط بیا بنشین
کنار سفرهی این خانه جای تو خالیِ توست
بگو برای تو و ماندنت علی چه کند
برای آنکه نیاُفتد تَنت علی چه کند
@hosenih
به دست دخترمان پنج تا کفن کم نیست؟
برای یک تن پُر زخم پیرهن کم نیست؟
چقدر بوسه سرِ شب به حنجرش دادی
لباسِ محسن خود را به اصغرش دادی
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_زهرا_س_بستر_شهادت
#وحید_محمدی
▶️
چند روزی شده که مادر ما بیمار است
بین بستر بدن بی رمقش تب دار است
خواب در پلک ترش نیست، خودم دیدم که
سر شب تا سحر از درد کمر بیدار است
@hosenih
رنگ در چهره ندارد، به جز آن جای کبود
روی زرد است و پر از غصه و حالش زار است
در دعای سحرش روضه ی "عجل" دارد
طاقتش طاق شده، منتظر دیدار است
گر چه در بستر بی حالی خود افتاده
مقتل مادر ما بین در و دیوار است
@hosenih
فضه یک روز به بابای غریبم می گفت:
"به روی سینه ی او ردی از آن مسمار است"
سینه ام شد سپر شیر خدا، شکر خدا
بر لبش، شکرِ چنین لطف، هزاران بار است
آخر کار، در آن غسل علی می فهمد
به روی بازوی او هم اثر آزار است
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_زهرا_س_مدح
#مرضیه_عاطفی
▶️
مروه و سعی و صفا مشعر؛ به نام ِ فاطمه ست
احترام ِ کعبه بعد از احترام ِ فاطمه ست
مسجد و گلدسته و محراب میگوید: علی
چون أمیرالمؤمنین تنها امام ِ فاطمه ست
@hosenih
در دفاعِ از ولایت محسنش را میدهد
ذوالفقارِ مرتضی محو قیام ِ فاطمه ست
چرخش دستاس قوّت میدهد بر دست او
روز و شب «نادعلی» ذکر مدام ِ فاطمه ست
جذبۂ منظومۂ شمسی تبسّم های اوست
گرمی خورشید از لحن سلام ِ فاطمه ست
@hosenih
غرق شد آنقدر در عشقش که حس کردم علی...
نیمۂ دیگر که نه! بی شک تمام ِ فاطمه ست
در قیامت؛ هم عنایت هم شفاعت سهم ماست
دوستی با شیعۂ حیدر مرام ِ فاطمه ست!
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih