eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
44.7هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
335 ویدیو
27 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ اشکی از دو دیده ریخت، گونه ها نمور شد عاشقان بساط عشق، باز جفت و جور شد روحی از خدا دمید، در تن زمینیان دشت غرق شور شد، عرصه حضور شد @hosenih آمد از مسیر طور، موسی زمان ما باز شد مسیر نیل، موسم عبور شد نوری از لبش چکید، فجر صادقی شکفت چشم دیو و دد همه، کاسه های کور شد گفت پیر ما چنین، در جواب مشرکین انقلاب مسلمین، انفجار نور شد @hosenih غرق درعنایتیم، پیرو ولایتیم شور ما به لطف او صحنه شعور شد دارد آرزو دلم تا ببیند عاقبت پرچمی که دست اوست پرچم ظهور شد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ رفتی و در سینه ام دل بی قراری میکند چشم هایم اشک نه! خونابه جاری میکند @hosenih رفتی و بوی تو مانده در تمام خانه ام یاد تو حتی "خزانم را بهاری" می کند خاطرات خوبمان یادم نرفته "فاطمه" حق بده حیدر برایت گریه زاری میکند بعد تو حال حَسن بدجور میسوزاندم گوشه ای کز کرده دائم سوگواری میکند ظرف آبی میگذارم شب به بالین حسین نیمه شب پا میشود شب زنده داری میکند @hosenih تاکه کمتر حس کنم من جای خالی تورا دخترم زینب برایم خانه داری می کند ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ با ما چه کرده داغ پیمبر نداشتن در سوگ یار بودن و یاور نداشتن دنیا عوض شده ست ، وگرنه پس از نبی قرآن کجا و سوره ی کوثر نداشتن؟ @hosenih عادت شده ، پس از شب تشییع مصطفی باری ز شانه های علی برنداشتن ظلمی کجا بزرگتر از این که در غدیر حق را به چشم دیدن و باور نداشتن باید به داغ فاطمه این را اضافه کرد درد امیر بودن و لشکر نداشتن @hosenih دنیا بدون عطر دعاهای فاطمه محکوم شد به یاس معطر نداشتن اشک حسین و داغ جگرپاره ی حسن با ما چه کرده غصه ی مادر نداشتن عادت نمی کنیم به این بغض و گریه ها این روضه شهره است به آخر نداشتن ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ دارم عذاب می کشم و آب می‌کشم با چاه آه از دلِ بی‌تاب می‌کشم اُفتاده عکسِ ماه در این چاه و عکسِ من دارم خجالت از رُخِ مهتاب می‌کشم @hosenih کِی در کنارِ خاکِ تو من خاک می‌شوم کِی رَختِ خویش از دلِ سیلاب می‌کشم سلمانِ پیر زیرِ بغلهایِ من گرفت خود را به رویِ شانه‌یِ اصحاب می‌کشم عکس تو مانده است به دیوارِ خانه‌ام دستی که بسته شد رویِ این قاب می‌کشم @hosenih من هرچه می‌کشم همه از دستِ قنفذ است داد از مغیره از غم خوناب می‌کشم من هرچه از تو مانده در این بقچه‌ی غریب دارم به چشم خسته‌ی بی خواب می‌کشم دارم لباسِ سوخته را جمع می‌کنم این میخ این در همه را آب می‌کشم ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ شب دراز است ، تو گویی که فقط شب مانده فاطمه رفته از این خانه و زینب مانده گفته بودی که خدا جام بلا می دهدش هر کسی را که در این بزم مقرب مانده @hosenih در مدینه همه از مرگ خدا می گویند فقط از کعبه ی این شهر مکعب مانده کینه ی بیعت خم بوده و سرریز شده جام خشمی که از آن روز لبالب مانده سوز داغ تو چنان است که تا این لحظه شعله ی داغ تو در حافظه ی تب مانده @hosenih جوهر خون تو با ظرف تنت خورد زمین روی دیوار کمی رد مرکب مانده شدت ضربه ی شلاق از آنجا پیداست که روی در اثر «خط مورب» مانده شاهکاراست که تا لحظه ی آخر حتی گیسوی دخترکان تو مرتب مانده @hosenih روز و شب آنقدر از صبر به دختر گفتی که خود «صبر» از این صبر معذب مانده صبر ارثیه ی زهراست ، به دخترهایش فاطمه رفته از این خانه و زینب مانده ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ گاهی بیاد زخم تنت گریه میکند یا با حسین و با حسنت گریه میکند یا گوشه ای نشسته و همراه تک تک گل های سرخ پیرُهنت گریه میکند @hosenih با شب سیاه پوش غمت می شود هنوز با روضه های دل شکنت گریه می کند دستی به دستگیره ی در دارد و هنوز یاد نفس نفس زدنت گریه میکند با اینکه سوخت از تب بی مادری ولی دارد به یاد سوختنت گریه میکند @hosenih از بس که روضه دار غم سینه ات شده دختر نگو که سینه زنت گریه میکند "من نیستم، ببوس، بجایم گلوی او..." همواره یاد این سخنت گریه می کند ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ سبد سبد "گل نيلوفر" غم آوردم تمام خاطره ها را مجسم آوردم سكوت خلوت شب،همنشين آهم شد كنار سنگ مزار دلم ،كم آوردم @hosenih كجاست سفره رنگين مهر مادريت؟! كه ماهتاب تو را نقش پرچم آوردم براى آنكه بگيرم كمى هوايت را گلاب شوق تو را همچو زمزم آوردم كنار بغض نفس گير خلوت خورشيد غمى به وسعت غم هاى عالم آوردم @hosenih به ياد ماه تو در آسمان دلتنگى هلال ماه عزا را كمى خم آوردم ببخش مردم نادان تو را نفهميدند عجيب نيست اگر بيت مبهم آوردم به زخم كهنه كه گل كرده در همين ايام به زخم تازه كه با گريه مرهم آوردم @hosenih هنوز شعله داغ پدر نشد خاموش تو رفتى و به سلامت!، ولى كم آوردم پس از تو راز مگو را به چاه بايد گفت كنار قافيه ها،چشم پر نم آوردم ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ پس از تو با غم تنهاییش حیدر چه خواهد کرد؟ دلی پرخون،‌ سری در چاه و چشمی تر... چه خواهد کرد؟ کسی که بعد تو هر جا که آتش دید می لرزید، از این پس با گذشتن از کنار در چه خواهد کرد؟ @hosenih تو یار و همسرش بودی تو تنها لشکرش بودی بدون لشکر و بی یار و بی همسر چه خواهد کرد؟ شبانه غسل تو سخت است و سنگین تر از آن اینکه علی با دیدن پهلوی این پیکر چه خواهد کرد؟ دلش را با تو امشب دفن خواهد کرد، در این خاک ولی با دیدن دستان پیغمبر چه خواهد کرد؟ @hosenih حسین و زینبت شاید غمت را تاب آوردند حسن با خاطرات کوچه و مادر چه خواهد کرد؟ کفن هایی نشان دادی به زینب، یک کفن کم بود بگو با دیدن پیراهنِ آخر چه خواهد کرد؟ بگو در ظهر عاشورای تنهایی چه خواهد دید؟ بگو با جسم صدچاک و تن بی سر چه خواهد کرد؟ ...@hosenih شما ای چشمهای خیس من یک روز می بینید که زهرا با شما در عرصه ی محشر چه خواهد کرد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ در بند معصیت باز ,آقا ببین اسیرم فکری به حال من کن, حالا که سر به زیرم آقا قبول دارم , دردسرم برایت اما ردم نکن که , بیچاره وفقیرم @hosenih میترسم ازشبی که , توبه نکرده باشم در حین ارتکاب, جرم و خطا بمیرم محتاج یک نگاهم , درمانده بین راهم ای کاش که بیافتد , تنها به تو مسیرم فرقی نکرده اینجا , بد یا که خوب باشم در خانه راه دادی , گفتی که می پذیرم @hosenih حالا که از فراقت , اشکم دوباره جاریست پاکم کن وببخشم , ای سرور و امیرم با اذن مادر تو , در روضه ها نشستم تا باز هم براتِ , کرببلا بگیرم ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ ابالفضلش چنان باشد که این زن اینچنین باشد فقط عباس او کافی ست تا ام البنین باشد همانطوری که تنها فاطمه گشته حسین آور فقط این زن توانسته ابالفضل آفرین باشد @hosenih رباب و زینب کبری عروس و دخترش هستند که بعد از فاطمه او باید ام المؤمنین باشد به دورنام او از چار سو عمری پسرهایش رکاب از نام خود دارند تا این زن نگین باشد تمام بچه هایش بهترند از دیگران اما یکی این بین چون عباس باید بهترین باشد @hosenih رباب و زینب از عباس می خواندند قبل از او که قطعا روضه خوانِ خبره باید آخرین باشد وَ مادر روضه ی عباس را تا آب می خواند چرا که آخر این روضه باید نقطه چین باشد به سطح آب، عکس ماه می ریزد به هم گاهی ولی ماهش چگونه ارباً اربا بر زمین باشد @hosenih حضورِ چار امامِ در بقیع و مادری یعنی؛ که بعد از مرگ هم باید که او ام البنین باشد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ از همان روزهای کودکی ام بوده ام آشنای ام بنین کام من را گرفت مادر ، با نمک سفره های ام بنین رزق من باشد از اعانه ی او از عنایات مادرانه ی او آمده پشت درب خانه ی او سائل بینوای ام بنین @hosenih کی شود عشق را رقم بزنم ؟ گوشه ای از بقیع قدم بزنم دو سه تا مثنوی قلم بزنم تا سحر در رثای ام بنین اول و آخرم فدای حسین تن و جان و سرم فدای حسین پدر و مادرم فدای حسین بچه هایم فدای ام بنین @hosenih خادم مستدام عباس است آشنا با مقام عباس است مورد احترام عباس است هر که باشد گدای ام بنین هم مُسمّی به نام فاطمه بود هم مرامش مرام فاطمه بود مقتدایش امام فاطمه بود من کجا و ثنای ام بنین؟ @hosenih نه فقط مادر چهار یل است در وفا بی نظیر و بی بدل است ادبش بین اهل دل مثل است شد ادب ؛ خاک پای ام بنین تا که آمد به بیت شیر خدا گفت او کودکان فاطمه را آمدم تا شوم کنیز شما من فدای وفای ام بنین @hosenih در کنار چهار صورت قبر می نشست آن یگانه اسوه ی صبر اشک می ریخت از دو دیده چو ابر من بمیرم برای ام بنین پسر ارشدش پناه حسین کاشف الکرب و تکیه گاه حسین میر و آب آور سپاه حسین اوست صاحب عزای ام بنین *** به کنارم بیا برادر من کآمده مادر تو در بر من بنشسته کنار پیکر من مادری کرده جای ام بنین ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ روزگارم در غمِ آن قد و بالا سوخته باغِ من گُل داشت روزی حیف حالا سوخته وایِ من از پنج فرزندم یکی باقی نماند وای بر دل زندگی‌ام جمله یکجا سوخته @hosenih کاروانی که دلم را بُرد روزی با خودش آمده از گرد و خاکِ راه اما سوخته هرچه گشتم بین‌شان شاید که بشناسم کسی هرکه دیدم پیر بود و شمع‌آسا سوخته بال و پرهاشان شکسته یا کبود و بی‌رمق شانه‌ها از تازیانه خُرد حتی سوخته چشم‌ها از فرط سیلی سرخ و نابینا شده چهره‌ها لبریز تاول زیرِ گرما سوخته گیسوان زردند ، گویا بین آتش مانده‌اند تارِ موهاشان گره خورده است گویا سوخته تا که پرسیدم امیرِ کاروان حالا که هست بینِشان دیدم زنی اما سرا پا سوخته گفتمش کو گیسوانِ زینبی‌ات گفت آه شعله‌ای بر معجرم اُفتاد آنجا سوخته @hosenih گفتمش سالارِ زینب را نمی‌بینم چرا؟ گفت دیدم چهره‌اش بر ریگِ صحرا سوخته شعله بود کرببلا و دود بود و خیمه‌ها بین آتش دختری دیدم که تنها سوخته ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih