#حضرت_قاسم_بن_الحسن_ع_مدح_و_شهادت
#حضرت_قاسم_بن_الحسن_ع_مدح_و_ولادت
عزیز کردهی شاهنشه مدینه سلام
بزرگ زاده ای و من غلام ابن غلام
میان سلسله_اولاد حضرت زهرا
تویی که قاسمی و با ابالحسن همنام
مورخان ننوشتند روز میلادت
شب ششم به تو منصوب گشته در ایام
کسی که از تو طلب کرده رزق کرببلا
قسم به حضرت نجمه نمیشود ناکام
شفا گرفت به نام تو دردهای دلم
شدی همیشه برایم "مسکن الآلام"
تو نان سفرهی دو سفرهدار را خوردی
شبیه بارش باران عنایت تو مدام
تو که مفسّر اَهلیٰ مِنَ العسل هستی
کمی به ما بچشان یاکریم ازاین جام
بدون شک به تو آن لحظه وحی نازل شد
ز جبرئیل مقرب گرفتهای الهام
حسین تا بغلت کرد گفت آه حسن
ز سینهی تو کند بوی دلبر استشمام
تمام اهل حرم در پی تو گریانند
چه محشری تو به پا کردهای میان خیام
به وقت رفتن اگر قامت تو کوته بود
به روی خاک شدی قد کشیده مثل امام
همه به حال پریشان نجمه خندیدند
نگاه او به سرت بود کربلا تا شام
✍ #قاسم_نعمتی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_قاسم_بن_الحسن_ع_مدح_و_ولادت
باز از پنجرهی خانهی ما، باد بوی گل مریم آورد
ابر از شوق بهاری تازه، آبی از چشمهی زمزم آورد
شهر بیحوصله وغمگین بود، در دل مردم اگر غم میدید
قاسم آمد که گل لبخندش، تیشه بر ریشهی هر غم آورد
عشق با آمدنش پیدا شد، لیلی قصهی ما مجنون شد
مهربانی خدا در زد و باز، "حضرت عشق" به عالم آورد
آسمان محو تماشایش شد، ماتومبهوت از این زیبایی
باز خورشید خجالتزده شد، ماه در محضر او کم آورد
داشت در عالم بالا از شوق، مجلس شعر فراهم میشد
عشق در مدحت او از دیوان، غزلی تازه و محکم آورد
شادی آمدنش را دیدیم، یاد ایّام دگر افتادیم
باد از پنجرهها بوی شب، ششم ماه محرم آورد
یاد آنلحظه که از کام عمو، جام بر جام عسل مینوشد
دارد انگار زره میپوشد، خبر از غصهوماتم آورد
بسکه بر رویتنش اسب دوید، آه! همقدّ ابوفاضل شد
وقت شادیست، ببخشید، قلم، کربلا را به خیالم آورد....
✍ #مجتبی_خرسندی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e