eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
44.8هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
340 ویدیو
27 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ عمری دلم زائرسرای این حرم بوده اصلاً حیات من برای این حرم بوده هر مستجاب الدعوه ای را دیده ام،روزی نه؛بلکه عمری را گدای این حرم بوده @hosenih احساس من می گویداین خورشید هم انگار در حسرت گنبدطلای این حرم بوده با"یاحسین بن علی"واردشو،ذکری که ذکر علی موسی الرضای این حرم بوده اینجا دوباره می شود درد دلم آغاز بااینکه در دارالشفای این حرم بوده این گریه هایی هم که دارم می کنم شاید تاثیر صحن باصفای این حرم بوده یا اصلاً این دریای مواج دلم شاید از گریه های های هایِ این حرم بوده هرکس زیارت کرده سالار شهیدان را از روضه های کربلای این حرم بوده جامانده قلبم در یکی از صحن ها اما یادم نمی آید کجای این حرم بوده درصحن گوهرشاد یادر صحن جمهوری اصلا گمانم جای جای این حرم بوده دارم امید اینکه روز محشر کبری گویند او هم مبتلای این حرم بوده @hosenih با اینکه استحقاق دوزخ دارد این بنده اما وجودش آشنای این حرم بوده دستم بگیر ای"پیشوای مهربانی ها" دستی که بر دیوارهای این حرم بوده... ⏹ ©️ کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
میون شلوغی شهر تا دلی دوباره گم شد یادش افتاد که تو هستی پا شد و راهی قم شد رو به روی گنبد تو قلبامون می‌شن کبوتر تشنه‌ی یه جرعه نوریم فاطمه! دختر کوثر سلام ای خواهر خورشید سلام ای حضرت بارون به شوق مهربونی‌هات دوباره اومده مهمون گنبد طلایی تو به دل همه نشسته با چه امیدی رسیدن زائرای دلشکسته چه غریبونه یه زائر پیش تو رضا، رضا کرد گره‌هاشو دستای تو چقد عاشقونه وا کرد سلام ای خواهر خورشید سلام ای حضرت بارون به شوق مهربونی‌هات دوباره اومده مهمون حالا که مدینه دوره تو بیا و مادری کن با نگات، ملیکه‌ی قم! این دلا رو کوثری کن از حرم تا جمکرانم جاده‌ای چشم انتظاره تا همین روزا رو خاکش آقامون قدم بذاره ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
مهاجرم، ولی انگار خانه‌ام اینجاست کبوترانه پر و بال و لانه‌ام اینجاست به هرکجا بروم باز جلد این صحنم پرنده‌ام، چه کنم؟ آشیانه‌ام اینجاست همیشه نان و نمک خورده‌ام از این سفره همیشه سهمیهٔ آب و دانه‌ام اینجاست پناه گریهٔ شب‌های تار زندگی‌ام به‌رغم لشکر غم، پشتوانه‌ام اینجاست اگرچه سر به هوا شد درخت زیستنم همیشه ریشهٔ سبز جوانه‌ام اینجاست اگر کویر، اگر شوره‌زار، اگر بی‌آب بهشت گمشدهٔ رودخانه‌ام اینجاست تمام شاعری‌ام را به قم بدهکارم مداد و دفتر شعرم، ترانه‌ام اینجاست هزار شکر که همسایه‌ایم با خورشید هزار شکر خدایا! که خانه‌ام اینجاست ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
پرچم مطاف حلقه‌ی حیران باد بود خورشید، شمع گنبد شمس‌المراد بود پیچیده بود عطر تلاوت میان صحن نزدیک "الَّذِينَ طَغَوْا فِي الْبِلاد" بود مردی تکیده قامت و رنجور و بی رمق در گوشه‌ی ورودی باب‌الجواد بود پای برهنه دست ادب روی سینه داشت آشفته گرچه بود، چه با اعتقاد بود اذن دخول خواند و به گریه سلام داد سرتاسر رواق دلش اعتماد بود یک کاسه آب خورد و پس از ذکر یاحسین لب‌هاش غرق لعن بر اِبنِ زیاد بود از صحن‌ها گذشت و دلش انقلاب شد در سینه‌اش تلاطم یک رویداد بود در های و هوی پنجره فولاد خواب رفت پر پیچ و تاب، خواب که نه گردباد بود بیدار شد خراب و خمار و پر اضطراب ساعت حدود پنج و شش بامداد بود برخاست خالی از رمق اما پر از امید عکسی گرفت محکم و لرزان به یادبود مردی که جا گذاشت خودش را میان صحن در گوشه‌ی خروجی باب‌الجواد بود... ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
از سر پیچ جاده راه افتاد با صفا صاف و ساده راه افتاد پا برهنه پیاده راه افتاد پدر خانواده راه افتاد از اهالی ده به رسم وفا گفت: رفتیم التماس دعا راه، دور و پر از مشقت بود کوله بارش پُر از ارادت بود گرچه هر گامِ او عبادت بود آرزویش فقط زیارت بود چقدر قطره رو به دریایند همگی پا برهنه می‌آیند راه بسیار رفته، کم مانده گریهٔ شوق، جای غم مانده روی دوشش فقط علم مانده دو قدم تا دم حرم مانده فلکه آب روبروی حرم بر مشامش رسید بوی حرم ناگهان ایستاد، می‌گردد چشم او مثل باد می‌گردد با همه اعتقاد می‌گردد پی باب الجواد می‌گردد عشق شأن نزول آن در بود اشک اذن دخول آن در بود دم در گفت: یا امام رضا من مریضم شفا امام رضا سرطان مرا... امام رضا نه! فقط کربلا امام رضا دم در بود که مسافر شد ساک خود وا نکرده زائر شد چند شب بعدِ پنجره فولاد کربلا خسته از مسیر زیاد کفش خود را به کفشداری داد پای شش گوشه تا رسید افتاد گرد و خاک حرم که پاکش کرد خادمی کنج صحن خاکش کرد... ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
آن روزها دستِ پدرها بس که خالی بود یک مشهدِ ساده برامان خوش خیالی بود از چاه‌های نفت سهمِ ما علاءالدین از عیشِ دنیا سهمِ ما چایِ ذغالی بود   کفشِ دوخطِ میخی و آتاری و تیله دار و ندارم کارت‌های فوتبالی بود   عکسِ حرم را بوسه می‌زد کودکی‌هایم عکسی که روی سکه‌های صد ریالی بود عکسی که هرشب پیشِ چشمِ مادرم تا صبح تنها دلیلِ گریه‌های دارِ قالی بود   دستِ پدر از قلکِ من بود خالی‌تر آری همیشه مادرم بُغضَش سُفالی بود گاهی پدر از طُرقبه می‌گفت اما حیف هرسال جیبِ او دچارِ خشکسالی بود   نه اهلِ مشهد نه ولیکن ریشه‌ام آن‌جاست جایی که شوقِ سال‌های نونهالی بود   همراهِ اتوبوسِ بنزِ سیصد و دو، گاه می‌رفت تا مشهد دلم! بَه بَه! چه حالی بود! آقا! نوارِ «لاله‌ی خوشبو رضا» بُگْذار فامیلیِ آقای راننده وصالی بود یک فرفره، یک زنجبیلِ پیچی و یک عطر سوغاتِ خوبِ روزهای خردسالی بود با پرده‌ی نقاشی صحنِ حرم عکسی... انداختیم و من لباسم خال خالی بود   یَخمَک به دستم بود و می‌رفتم حرم سرمَست لب‌هام غرقِ خنده‌های پرتقالی بود با اولین پرواز امروز آمدم مشهد جای منِ آن روزها بدجور خالی بود مادر! دوباره گم شدم در کوچه‌ی سرشور کو آن مسافرخانه‌ای که این حوالی بود مادر! به جای تو زیارت کردم آقا را بابا! هوای طرقبه امروز عالی بود...! ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
غمگین رسید و بعد کمی گریه، شاد شد ای خوش به حال زائرتان خانه‌زاد شد خوشبخت آن‌کسی‌ست که در ذهن زائران ناگاه پیش پنجره فولاد یاد شد.... هرخادمی وظیفه‌ای از خالقش گرفت جارو کشیدنِ حرمت سهم باد شد خورشید زد به گنبد زردت؛ از آن به بعد بازار زَرگران خراسان کساد شد ارث تو جود بود و به دست پسر رسید اینگونه شد که نام محمد، جواد شد... حرف از نیاز شد به شما رو زدیم ما کم خواستیم، لطف کریمان زیاد شد ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
در کنار خوب‌ها گمراه می‌آيد حرم با تمام زائرانش راه می‌آید حرم هیچ‌فرقی نیست بین زائرانش، چون‌که هم، بنده می‌آید حرم، هم شاه می‌آید حرم لحظه‌ای خالی نمی‌ماند اگر دقت کنیم روزها خورشيد و شب‌ها ماه می‌آيد حرم رتبه‌ها برعکس دنیا می‌دهد اینجا جواب کوه از شوقِ تو مثلِ کاه می‌آید حرم هرکه می‌خواهد ببیند قطعه‌ای از عرش را راه خود را می‌کند کوتاه؛ می‌آيد حرم بُعد منزل نيست وقتی که سفر روحانی است هردلی هرجا بگويد "آه" می‌آيد حرم خوش‌به‌حال هرکسی که ساکن شهر قم است گاه می‌آيد حرم، بی‌گاه می‌آيد حرم.... ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
اگر درمان‌ درد خویش‌ می‌خواهی‌، بیا اینجا دوا اینجا، شفا اینجا، طبیب‌ دردها اینجا شکسته‌بالی ما می‌دهد بال و پری‌ ما را اگر از صدق‌ دل‌ آریم‌ روی‌ التجا اینجا طلب‌ کن‌ با زبان‌ بی‌زبانی‌ هرچه‌ می‌خواهی‌ که‌ سر داده‌ست گلبانگ‌ اجابت‌ را خدا اینجا به‌ گوش‌ جان‌ توان‌ بشنید لبّیک‌ خداوندی‌ نکرده‌ با لب‌ خود آشنا حرف دعا اینجا هزاران‌ کاروان‌ دل‌ در اینجا می‌کند منزل‌ اگر اهل‌ دلی‌ ای‌ دل‌، بیا اینجا، بیا اینجا دل‌ دیوانۀ‌ من‌ همچو او گم‌‌کرده‌ای‌ دارد ز هر دردآشنا گیرد سراغ‌ آشنا اینجا... صدای‌ پای‌ او در خاطر من‌ نقش‌ می‌بندد مگر می‌آید آن‌ آرام‌‌جان‌ها از وفا اینجا...؟ مشو از حُرمت این بارگه غافل که مهدی را زیارت کرده‌اند اهل بصیرت بارها اینجا حریمش را اگر دارالشفا خوانند، جا دارد که می‌بخشد خدا هر دردمندی را شفا اینجا علاج درد بی‌درمان کند لطف عمیم او نباید بر زبان آورد حرفی از دوا اینجا! حدیث‌ عشق‌ با «پروانه‌» می‌گویی،‌ نمی‌دانی‌ که‌ می‌سوزد به‌سان‌ شمع،‌ از سر تا به پا اینجا ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
اگر درمان‌ درد خویش‌ می‌خواهی‌، بیا اینجا دوا اینجا، شفا اینجا، طبیب‌ دردها اینجا شکسته‌بالی ما می‌دهد بال و پری‌ ما را اگر از صدق‌ دل‌ آریم‌ روی‌ التجا اینجا طلب‌ کن‌ با زبان‌ بی‌زبانی‌ هرچه‌ می‌خواهی‌ که‌ سر داده‌ست گلبانگ‌ اجابت‌ را خدا اینجا به‌ گوش‌ جان‌ توان‌ بشنید لبّیک‌ خداوندی‌ نکرده‌ با لب‌ خود آشنا حرف دعا اینجا هزاران‌ کاروان‌ دل‌ در اینجا می‌کند منزل‌ اگر اهل‌ دلی‌ ای‌ دل‌، بیا اینجا، بیا اینجا دل‌ دیوانۀ‌ من‌ همچو او گم‌‌کرده‌ای‌ دارد ز هر دردآشنا گیرد سراغ‌ آشنا اینجا... صدای‌ پای‌ او در خاطر من‌ نقش‌ می‌بندد مگر می‌آید آن‌ آرام‌‌جان‌ها از وفا اینجا...؟ مشو از حُرمت این بارگه غافل که مهدی را زیارت کرده‌اند اهل بصیرت بارها اینجا حریمش را اگر دارالشفا خوانند، جا دارد که می‌بخشد خدا هر دردمندی را شفا اینجا علاج درد بی‌درمان کند لطف عمیم او نباید بر زبان آورد حرفی از دوا اینجا! حدیث‌ عشق‌ با «پروانه‌» می‌گویی،‌ نمی‌دانی‌ که‌ می‌سوزد به‌سان‌ شمع،‌ از سر تا به پا اینجا ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
در کنار خوب‌ها گمراه می‌آيد حرم با تمام زائرانش راه می‌آید حرم هیچ‌فرقی نیست بین زائرانش، چون‌که هم، بنده می‌آید حرم، هم شاه می‌آید حرم لحظه‌ای خالی نمی‌ماند اگر دقت کنیم روزها خورشيد و شب‌ها ماه می‌آيد حرم رتبه‌ها برعکس دنیا می‌دهد اینجا جواب کوه از شوقِ تو مثلِ کاه می‌آید حرم هرکه می‌خواهد ببیند قطعه‌ای از عرش را راه خود را می‌کند کوتاه؛ می‌آيد حرم بُعد منزل نيست وقتی که سفر روحانی است هردلی هرجا بگويد "آه" می‌آيد حرم خوش‌به‌حال هرکسی که ساکن شهر قم است گاه می‌آيد حرم، بی‌گاه می‌آيد حرم.... ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
دوباره آمده‌ام تا دوباره در بزنم کبوترانه در این آستانه پر بزنم به نا امیدی از این در نمی‌روم هرگز اگر جواب نگیرم دوباره در بزنم خدا مرا به حقیقت ولی شناس کند که حلقه بر در این خانه بیشتر بزنم سواد نامۀ من رنگ صبح خواهد داشت شبی که بوسه بر این چشمۀ سحر بزنم به یاد غربت تو عهد کرده‌ام با خود که لاله باشم و صد باغ بر جگر بزنم خدای را کمی ای زائران درنگ کنید که خاک پای شما را به چشم تر بزنم به من هر آنچه که بخشیده‌اند توفیق است مباد آنکه دم از دولت هنر بزنم اگرچه خارم و نسبت به گل ندارم باز خوشم که گاه گداری به باغ سر بزنم اگر شمیمی از این بوستان به من برسد معاشران! به خدا تاج گل به سر بزنم من آشنای همین درگهم، خدا نکند که رو به غیر کنم یا دری دگر بزنم صفای تربیت باغبان حرامم باد که در مجاورتِ گل دم از سفر بزنم اگر چه غرق گناهم سفینه‌ام اين‌جاست مراد و قبله‌ام اين‌جا، مدینه‌ام اين‌جاست ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e