eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
40.7هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
277 ویدیو
26 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @angoshtar_herz با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحيم ، ▶️ در هيچ پرده نيست، نباشد نوای تو عالم پر است از تو و خالی‌ست جای تو هر چند کائنات گدای درِ توأند يک آفريده نيست که داند سرای تو @hosenih تاج و کمر چو موج و حباب است ريخته در هر کناره‌ای ز محيط سخای تو آيينه‌خانه‌ای‌ست پر از ماه و آفتاب دامان خاکِ تيره ز موج صفای تو هر غنچه را، ز حمد تو جزوی‌ست در بغل هر خار می‌کند به زبانی ثنای تو در مشت خاک من چه بود لايق نثار؟ هم از تو جان ستانم و سازم فدای تو عام است التفات کهن خرقه‌ی عقول تشريف عشق تا به که بخشد عطای تو @hosenih غير از نياز و عجز که در کشور تن است اين مشت خاک تيره چه دارد سزای تو؟ «صائب» چو ذره است و چه دارد فدا کند؟ ای صد هزار جان مقدس فدای تو ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ چون آسمان کند کمر کینه استوار کشتی نوح بشکند از موجۀ بحار خون شفق ز پنجه خورشید می‌چکد از بس گلوی تشنه لبان را دهد فشار @hosenih درچاه سرنگون فکند ماه مصر را یعقوب را سفید کند چشم انتظار پور ابوتراب جگر گوشۀ رسول طفلی که بود گیسوی پیغمبرش مهار روزی که پا به دایرۀ کربلا نهاد بشنو چه‌ها کشید ز چرخ ستم شعار از زخم تیر بر بدن نازنین او صد روزن از بهشت برین گشت آشکار اول لبی که بوسه‌گه جبرئیل بود بی‌آب شد ز سنگدلی‌های روزگار رنگین ز خون شده‌ست ز بی‌رویی سپهر رویی که می‌گذاشت برو مصطفی عذار   طفلی که ناقـة الله او بود مصطفی خصم سیاه‌دل شده بر سینه‌اش سوار عیسی در آسمان چهارم گرفت گوش پیچید بس که نوحه در این نیلگون حصار نتوان سپهر را به سر انگشت برگرفت چون نیزه بر گرفت سر آن بزرگوار از بس که طائران هوا خون گریستند از ماتم تو روی زمین گشت لاله‌زار @hosenih خضر و مسیح را به نفس زنده می‌کند آنها که در رکاب تو کردند جان نثار چون خاک کربلا نشود سجده‌گاه عرش خون حسین ریخت بر آن خاک مشکبار ⏹ ©️ کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
روزگاران همه را در شب یلدا ماندیم در تب حسرت و در تاب تمنّا ماندیم تا شنیدیم تویی منجی و خواهی آمد به مناجات نشستیم و به نجوا ماندیم بر سر جادّه، سجّاده‌ی صبر افکندیم چشم بر کعبه‌ی موعود به صحرا ماندیم با دعا بر تو همه‌روزه نمازی داریم روی بر قبله‌ی رویت به مصلّا ماندیم «رفت حاجی به طواف حرم و باز آمد ما به قربان تو رفتیم و همان جا ماندیم»* تو همانی که همه نور و حضوریّ و ظهور ما همانیم که در غیبت کبری ماندیم عجب این نیست شکیبایی‌مان را ببرد عجب این است به هجر تو شکیبا ماندیم در فراق تو دریغا! که غزل کم گفتیم وَ اگر هم که سرودیم، در آن وا ماندیم واژه‌ها در صف توصیف شما مانده و ما آه! از قافله‌ی قافیه‌ها جا ماندیم ✍ ✔️بيت تضمین‌شده از ، شاگرد است. 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
عارفانى که از این رشته، سَرى یافته‌‏اند بى‏‌خبر گشته ز خود تا خبرى یافته‌‏اند سال‌ها مرکز پرگار حوادث شده‏‌اند تا از این دایره‏‌ها پا و سرى یافته‌‏اند... بار برداشته‌‏اند از دل مردم، عُمرى‏ تا ز احسان بهاران ثمرى یافته‌‏اند سال‏‌ها غوطه چو شب، در دل ظلمت زده‌‏اند تا ز چاک جگر خود سحرى یافته‌‏اند بسته‌‏اند از دو جهان چشم هوس، چون یعقوب‏ تا ز پیراهن یوسف نظرى یافته‌اند... همچو پروانه در این بزم، ز سوز دل خویش‏ بارها سوخته، تا بال و پرى یافته‌‏اند... «صائب» از گریۀ مستانه مکن قطع نظر که زِ هر قطرۀ اشکى گهرى یافته‏‌اند ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
افسوس که ایام شریف رمضان رفت سی عید به یک مرتبه از دست جهان رفت افسوس که سی پاره این ماه مبارک از دست به یکبار چو اوراق خزان رفت ماه رمضان حافظ این گَله بُد از گرگ فریاد که زود از سر این گله، شبان رفت شد زیر و زبر چون صف مژگان، صف طاعت شیرازه‌ی جمعیت بیداردلان رفت بی‌قدری ما چون نشود فاش به عالم؟ ماهی که شب قدر در او بود نهان، رفت برخاست تمیز از بشر و سایر حیوان آن‌روز که این ماه مبارک ز میان رفت تا آتش جوع رمضان چهره برافروخت از نامه‌ی اعمال، سیاهی چو دخان رفت با قامت چون تیر درین معرکه آمد از بار گنه با قد مانند کمان رفت برداشت ز دوش همه‌کس بار گنه را چون باد، سبک آمد و چون کوه، گران رفت چون اشک غیوران به سراپرده‌ی مژگان دیر آمد و زود از نظر آن جان جهان رفت از رفتن یوسف نرود بر دل یعقوب آن‌ها که به صائب ز وداع رمضان رفت ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e