eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
44.7هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
335 ویدیو
27 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
روی قبرم بنویسید که خواهر بودم سال‌ها منتظر روی برادر بودم روی قبرم بنویسید جدایی سخت است این همه راه بیایم، تو نیایی سخت است یوسفم رفته و از آمدنش بی خبرم سال‌ها می‌شود از پیرهنش بی خبرم روی قبرم بنویسید ندیده رفتم با تن خسته و با قد خمیده رفتم بنویسید همه دور و برم ریخته‌اند چقدر دسته‌ی گل روی سرم ریخته‌اند چقدر مردم این شهر ولایی خوبند که سرم را نشکستند، خدایی خوبند بنویسید در این شهر سرم سنگ نخورد به خداوند قسم بال و پرم سنگ نخورد چادرم دور و برم بود و به پایی نگرفت معجرم روی سرم بود و به جایی نگرفت ...من کجا، شام کجا، زینب بی یار کجا؟ من کجا، بام کجا، کوچه و بازار کجا؟ بنویسید که عشّاق همه مال هم‌اند هر کجا نیز که باشند به دنبال هم‌اند گر زمانی به سوی شاه خراسان رفتید من نبودم به سوی مرقد جانان رفتید... روی قبرش بنویسید برادر بوده سال‌ها منتظر دیدن خواهر بوده روی قبرش بنویسید که عطشان نشده بدنش پیش نگاه همه عریان نشده بنویسید کفن بود، خدایا شکرت هر چه هم بود، بدن بود، خدایا شکرت یار هم آن قَدَری داشت که غارت نشود در کنارش پسری داشت که غارت نشود او کجا، نیزه کجا، گودی گودال کجا؟ او کجا، نعل کجا، پیکر پامال کجا؟ * * بنویسید سری بر سر نی جا می‌کرد خواهری از جلوی خیمه تماشا می‌کرد ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
در حرم حضرت معصومه (س)، نائب‌الزیاره همه زائرین محترم حسینیه هستیم.
چنان پوشیده در نور است آن تندیس زیبایی که باشد یک به یک شایسته‌ی القاب زهرایی سِواد معجرش آموخت بر شب، پرده‌داری را غبار مرکبش شد توتیای چشم بینایی نخوانده نامه را، پاسخ بگوید دختر موسی به حیرت مانده ابناء بشر از این توانایی چو بیند حضرت کاظم جواب نامه را گوید: پدر قربان او گردد از این اِشراف و دانایی بپرس از حضرت موسی بن جعفر این کرامت را مگر علم لدنّی گفته او را جای لالایی؟ شفاعت می‌کند از شیعیان در عرصه‌ی محشر تصوّر کن چقدر آن روز می‌گردد تماشایی دمی که دید در غربت گرفتار است مولایش عَلَم بر دوش شد در یاری مولا به تنهایی کنیزِ شوکتِ شاهانه‌ی او مادرِ گیتی غلامِ همتِ مردانه‌ی او بود آقایی * * مسیر راه از فیض شما شد جاده‌ی رحمت به هر جایی که رفتی سبز شد باغ شکیبایی حضور با شکوهت آبروی اهل ایران شد حیا و غیرت ما ثبت شد در چرخ مینایی قسم بر زینب کبری که در این کشور مولا ز فرزندان زهرا می‌شود با گل پذیرایی تویی آن زن که بعد از حضرت صدیقه و زینب خدا شایسته‌اش دیده برای حکم‌فرمایی غبار قبرت از علم لَدُن پُر بوده تا رفته فقاهت از سر کویت به سر حدِّ شکوفایی به دریای علومت دیده‌ام جمع فقیهان را چنان غواص‌ها در حال اقیانوس‌پیمایی بزرگانی چنان بهجت اگر صاحب نفس بودند ز انفاس شما آموختند اعجاز عیسایی به پیشت مجتهد با علم و عارف با عمل آید حساب عاشقان پاک است از این وسواس مبنایی دلم با آرزوی "اشفعی لی" می‌شود آرام که من را جز تولا و تبری نیست دارایی گنه‌کارم من و ای عصمت حق! پرده‌پوشی کن پناه آورده‌ام در سایه‌ات از بیم رسوایی... ✍حجت‌الاسلام 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
سرتاسرِ قم را غمی در بر گرفته آرامِشَش را آهِ شعله‌ور گرفته از داغِ معصومه سلام الله، حتی خاکِ کویر از ابر، چشمِ تَر گرفته هفت آسمان با اهلِ خود مشغولِ گریه‌ست شاهِ خراسان روضه بر منبر گرفته سخت است داغِ خواهری هجران‌کشیده جانِ برادر را دلی مضطر گرفته خاموش شد خورشیدِ بیت النور امشب حال و هوایِ صحنهٔ محشر گرفته از دست داده حضرتِ بنتُ الهُدی را بر دوشِ خود آیاتی از کوثر گرفته سِرّ نجابت بود و رفت و دستِ تقدیر از دخترانِ شیعه، تاجِ سر گرفته در صحنِ آیینه به همراهِ ملائک موسی بن جعفر روضه‌ی دختر گرفته از داغِ دختر، خوانده اما در حقیقت قلبش برایِ غربتِ مادر گرفته * * آن مادری که بعدِ ضربه خوردن از "در" سردردهایِ سخت در بستر گرفته وضعِ وخیمِ زخمِ میخِ بی‌مروّت لبخند را از صورتِ حیدر گرفته...! ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ای سایه ی بالا سرِ خواهر، برادر! ای جانِ از جانِ خودم بهتر، برادر! خواهر همان احساس مادر بر برادر دارم برایت می‌شوم مادر، برادر! ای سوره! چشمی بر منِ آیه بیانداز یعنی نگاهی هم به همسایه بیانداز یك بارِ دیگر بر سرم سایه بیانداز بر خواهرانش سایه دارد هر برادر چیزی به غیر از چشم تر دارم، ندارم از گوشه ی زندان خبر دارم؟ ندارم اصلاً نمی‌دانم پدر دارم-ندارم دیدم كمالاتِ پدر را در برادر از جانب زُلفت صبایی می‌فرستی؟ با التماس من دعایی می‌فرستی؟ دارالشِفای من! دوایی می‌فرستی؟ افتاده‌ام در گوشه‌ی بستر، برادر! این جا مسیرِ كوچه‌ها خوب است، خوب است وقتی نگاهِ مردها خوب است، خوب است حالا كه احوالِ رضا خوب است، خوب است از بس فنا گردیده‌ام من در برادر در كوچه‌ها با حالِ بیمارم نبردند وقتی رسیدم، سمتِ بازارم نبردند این معجری را كه سرم دارم، نبردند این جا چه شأنی دارد این معجر، برادر! ای كاش مرغی را كسی بی پَر نبیند جسمِ برادر را كسی بی سر نبیند هر كس ببیند كاش كه خواهر نبیند افتاده روی تلِّ خاكستر، برادر نه تو جسارت دید‌ه‌ای، نه من جسارت نه تو اسارت دیده‌ای، نه من اسارت نه تو به غارت رفته‌ای، نه من به غارت پس ما دو تا قربانِ آن خواهر-برادر با نیزه‌ای تا شاه را از حال بردند یك یك تماماً رو سوی اموال بردند هر آن چه را كه بود در گودال بردند تسبیح، عبا، عمامه، انگشتر، برادر! ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
وصف او را نتوان گفت به صد منظومه گفته معصوم به او فاطمه‌ی معصومه@hosseinieh_net
اعجاز این ضریح که همواره بی حد است چیزی شبیه پنجره فولاد مشهد است @hosenih @dobeity_robaey
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آتشِ وصل تو تا جانبِ گُلپَر برود دودِ آه است که از سینه‌ی مجمَر برود شرحِ هجران تو از حَدِّ سخن بیشتر است واعظِ لال چگونه روی منبر برود؟! طاقت عَقربه از دوری تو طاق شده تا به کِی حوصله‌ی ثانیه‌ها سر برود؟! شوقِ تنهاییِ من زیرِ سرِ غربت توست میل دلداده همین است: به دلبر برود گره کورِ ظهور تو اگر من هستم حاضرم پای تو جان از بدنم در برود چه غلط‌ها که از این بی سر و پا سر نزده کاشکی آبرویم پیش تو کمتر برود نَفْسِ من بانیِ حبس پرِ پروازِ من است آرزوی قفس این است: کبوتر برود خواهشاً اشکِ دمِ مشکِ مرا قطع مکن چشم من کاش که از روضه‌ی تو تَر برود بی پناهم منِ سرخورده..، پناهم زهراست طفلِ آزُرده فقط خانه‌ی مادر برود خادمِ فاطمه‌ام..، صاحبِ من شخصِ علی‌ست می‌روم سمت همان راه که قنبر برود مستی‌ام گردن انگورِ ضریح نجف است این خُمار آمده میخانه‌ی حیدر برود چاره‌ی این همه بیچارگی‌ام کرببلاست... پیش ارباب، غم از خاطرِ نوکر برود جانِ آن کُشته‌ی لب‌تشنه‌ی بی سر..، برگرد قبل از آن که ورقِ عُمر به آخر برود * * ما ندیدیم به غیر از حرمِ حَلقِ حسین خنجری کُند به پابوسی حنجر برود نکند موقعِ غارت، به حرم‌ها برسند نکند فکر سنان در پِی معجر برود... ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
به‌مناسبت اولین سالگرد شهادت نه دلشکسته و خسته، نه ناامید شدی زدی به قلب سیاهی و رو سپید شدی "به رغم مدعیانی که منع عشق کنند" به پای عشق خودت ماندی و شهید شدی همان سری که به پاهای مردمش افتاد همان دلی که برای وطن تپید شدی چه عاشقانه به تاریخِ کربلایی ما   تو ای حماسه‌ی غم! صفحه‌ای جدید شدی خوشا به حال تو، بین تمام نوکرها کسی که حضرت ارباب ما خرید شدی به فتنه‌ خانه‌نشین بودم آه؛ اما تو برای خاطر من رفتی و شهید شدی به لطف سرخی خونت که ریخت، برگی سبز میان باور این کهنه سررسید شدی ✍ 📝 | عضو شوید https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
چشم‌مان اشک و قلب‌مان خون است داغ‌مان از شماره بیرون است «بُـشر فی الوجه» جای خود اما قلب عاشق همیشه محزون است سوختن شرط اولِ عشق است عاشقی با عذاب، مقرون است آ...ی لیلای دلربای همه عالمی در هوات مجنون است کربلای تو قبله‌ی ما شد عاشقان، قبله‌شان دگرگون است! نسل در نسل، سائلان توأیم کوکب بخت‌مان همایون است سال‌ها گریه کرده‌ایم و هنوز چشم‌هامان به روضه مدیون است پس دو خط روضه هم بخوانم، چون شعر بی‌روضه، سخت مغبون است * * زینب از تل رسید و دید حسین زیر شمشیر و نیزه مدفون است تن او چاک چاک روی زمین سر او دست شمرِ ملعون است جای یک بوسه نیست روی تنش زخم‌هاش از ستاره افزون است گفت: هذا حسین؛ یا جداه! غرق در خاک و غرق در خون است نظری کن به کربلا و ببین حال اولاد مرتضی چون است... شعرم احوال معنوی دارد غزلم میل مثنوی دارد ای که ناگفته نیز می‌دانی حرف را از نگاه می‌خوانی حرف من صاف و ساده است آقا نامه‌ام سرگشاده است آقا حرف این است: دوستت دارم از شما دست برنمی‌دارم واجبم مستحب نخواهد شد روز من بی تو شب نخواهد شد شکر، با اشک روضه خو داریم از همین اشک، آبرو داریم در عزایت سیاه می‌پوشیم جز تو با هیچکس نمی‌جوشیم عشقت از سر نمی‌رود ما را سَر ما را قبول کن یارا دست ما را بگیر در دستت پای ما را بساز پابستت کور را با اشاره بینا کن چشم ما را به سوی خود وا کن ما همه سائلیم و سلطان تو شب ما را چراغ تابان تو ما بیابان تشنه، «آب» تویی ذره ماییم و «آفتاب» تویی سخن از آب و آفتاب آمد باز شعرم به انقلاب آمد دیده در خون نشست با این بیت بغض شعرم شکست با این بیت کوفیان «آفتاب» را کشتند با لب تشنه «آب» را کشتند دین به قربان مُلک ری کردند سر خورشید را به نی کردند پسر بوتراب، روی تراب سر و صورت به خون نموده خضاب بگذریم از گریز روضه‌ی شعر شده چشمم مریض روضه‌ی شعر ای شه کم سپاهِ عاشورا کشته‌ی بی‌گناه عاشورا حال ما را ببین که اینسان است بی تو ما را نه سر، نه سامان است روز و شب گریه؛ کار ما این است گریه‌ در روضه‌ی تو شیرین است ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
اینگونه کس ندیده هراسان حسین را بی‌تاب، بی‌قرار، شتابان حسین را آن‌سوی دشت هلهله‌هاشان بلند شد وقتی که دیده‌اند پریشان حسین را دردی که مانده در دل او از غریبه نیست قومی به اصطلاح مسلمان، حسین را... از روی خاک کاش بلندش کند کسی تا دق نداده این تن بی‌جان حسین را داغ جوان نبیند الهی کسی به چشم این داغ پیر کرده به یک‌آن حسین را... ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e