#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
#زیارت_مخصوصه
حاصل عمر فقیران خرج سلطان میشود
دسترنج مور تقدیم سلیمان میشود
گریه در آغوش او توحیدِ تکوینی ماست
قطرهقطره اشکِ ما دریای ایمان میشود
مشقِ هر روز و شب ما، نام شیرین رضاست
خضر، پای درس او طفل دبستان میشود*
ظرفِ من ظرفیّتش در حدِّ آهوها نبود
خواب دیده کهف را، روزی نگهبان میشود!
مثل کفشِ پارهای تحویل میگیرد مرا
دردهای کهنهام اینجاست درمان میشود
مهربانیِ پدر مادر کجا وُ مِهر او!
آدم از لطفِ رئوفِ طوس حیران میشود
ریشه های معرفت در صحن جامع، جمع شد
کاه عقلم در حریمش کوه عرفان میشود
پادشاهان جهان در مُلک مشهد نوکرند
هر شهنشاهی مگر شاه خراسان میشود!
رو به ایوان رضا، هو میکشم یا مرتضی
بس که تصویر نجف اینجا نمایان میشود
یا رضا گفتیم ، یا معصومهجان تعبیر شد
زعفران داریم، تبدیلِ به سوهان میشود
صحن این خواهربرادر، اعتبار خاک ماست
مشهد و قم آبروی کل ایران میشود
خِطّهی مشرق غروبی را به خود هرگز ندید
نیمهشبها گنبدش خورشید تابان میشود
* *
نالهی یَابْنَ الشَّبیبش قاتل جان من است
چشم حیوانات با این آه، گریان میشود
استخوان سینهای در زیر سُمها نرم شد...
پیکر پاشیدهای با خاک یکسان میشود
✍ #بردیا_محمدی
*سُدير میگويد به امام باقر (ع) عرض کردم:
جُعِلْتُ فِدَاكَ مَا أَنْتُمْ؟!
قربانتان گردم، شما (اهل بیت) چه کسانی میباشید؟!
امام باقر (ع) فرمودند:
نَحْنُ خُزَّانُ عِلْمِ اللَّهِ وَ نَحْنُ تَرَاجِمَةُ وَحْيِ اللَّهِ وَ نَحْنُ الْحُجَّةُ الْبَالِغَةُ عَلَى مَنْ دُونَ السَّمَاءِ وَ مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ.
ما خزانهدار علم خدائيم و ما ترجمان وحى خدائيم و ما حجت رسائيم بر هر كس كه زير آسمان و بر هر كس كه روى زمين است.
📚 الكافي، ج ١، ص ١٩۴
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_سجاد_ع_مدح_و_ولادت
موسیقی عُشّاق، دفش فرق ندارد
دلداده که حُزن و شعفش فرق ندارد
دل، تُنگ بلوریست پُر از عشق به سادات
یک دایره که هر طرفش فرق ندارد
آن طاقچهای که وسطش حک شده زهرا
با عرش خدا قوسِ رَفَش فرق ندارد
در حِصن علی هر که درآمد..، در امان است
این ساختمان، سقف و کفش فرق ندارد
مقصود لب ما نمی از کوثر مولاست...
این تیر، خدایی هدفش فرق ندارد؟!
دنبال علیهاست دل در به در ما
پس خاک بقیع و نجفش فرق ندارد
قنداقهی سجّاد در آغوش حسین است
دیدیم که دُر با صدفش فرق ندارد
در عالم ذر، مِهر تو در قلب من افتاد
ای حضرت سجّادهنشین! خانهات آباد
تفسیر کند حُسن تو تجلیل شدن را
تشریح کند اشک تو تنزیل شدن را
الفاظ خداوند، عبارات صحیفهست
دادند به تو قدرت تمثیل شدن را
در زنگ کلاسِ کلماتت همه هستند...
یعنی تو ببین عاشق تحصیل شدن را!
گهوارهی چوبیِ تو معراجِ پَر ماست
بخشید به ما فرصت جبریل شدن را
تشخیص تو و چهرهی بابات محال است...
آموختی آئینهی این ایل شدن را
شهزادهی ایران! همه مدیون تو هستیم
این حِس شعفآورِ فامیل شدن را
تقدیر زمستانی ما با تو بهاریست
تقویم گره زد به تو تحویل شدن را
غمناک شدن با تو بعید است همیشه
هر روز کنارت شبِ عید است همیشه
عشق تو به سلمان اگر اِحراز نمیشد
این قصهی عاشقشدن آغاز نمیشد
از چهره اگر پرده نیانداخته بودی
شخصیت عُشّاق تو ابراز نمیشد
گر مادر ایرانیتان لطف نمیکرد
اهل عجم اینقدر سرافراز نمیشد
در پنجرهی چشم تو دیدیم خدا را...
هر منظرهای این همه دلباز نمیشد
صحن پُر خاک تو مرا عرشنشین کرد
بی تو پَر من لایق پرواز نمیشد
موسای کلیمی و عصایت کلمات است
بی نُطق تو در معرکه اعجاز نمیشد
آهنگ کلام تو پُر از شور حسینیست
آن نغمه جز این حنجره همساز نمیشد
از نطق پر از منطقات افکار بهم ریخت
با خطبهی تو لشکر کفار بهم ریخت
ما جیرهخورِ سفرهی پُر بار تو هستیم
پس تا اَبَدُ الدَّهر بدهکار تو هستیم
مانند عموجانْ حسنت دست به خِیری
شرمندهی این شیوهی رفتار تو هستیم
از خانهیمان عطر ابوحمزه بلند است
ما پرسهزنان در دل گلزار تو هستیم
تمثال تو در قاب دعا جای گرفته
هر ثانیه مشتاق به دیدار تو هستیم
ای چارمین خطکشِ توحید خداوند!
عمریست که ما بندهی معیار تو هستیم
اقرار به حَقّانیتت کُفر اگر بود
منصور تو هستیم..، سرِ دار تو هستیم
آن رازِ پُر از رمز مصیباتِ عظیمی
مابینِ کُتُب، در پیِ اسرار تو هستیم
ناموس تو را در دل انظار کشاندند...
ما لطمهزن روضهی بازار تو هستیم
وای از صف طولانی دروازهی ساعات
ای کاش نفهمیم چه آمد سر سادات!...
✍ #بردیا_محمدی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_علی_اکبر_ع_مدح_و_ولادت
قصد کردم رود مِی جاری کنم
از دلم آواربرداری کنم
بعد با انگور معماری کنم
جای آنکه کار تکراری کنم،
با توسل کارهایی نو کنم
چندرکعت سجده سمت تو کنم
گرچه ابروی تو محرابی کج است
این مسیر کج به ایمان مُنتَج است
دور تو گردیدنِ ما صد حج است
این عبارت صورتش چون مخرج است
نفْس تو نفْس نفیس حیدر است
خَلق و خُلق و منطقت، پیغمبر است
مُرغِ غم از ساحلِ دریات رفت
با گُلات هوش از سر باغات رفت
آینه، قربانِ سر تا پات رفت
تا که خندیدی، دل بابات رفت
نور را منشور، طِیفی میکند
با تو اربابم چه کیفی میکند
مَسلَکت، آدابِ یک فرهیخته!
صوت تو شب را به تب آمیخته
پای محرابت مُؤذن ریخته
از اذانت صد بلال آویخته
بارِ رودِ اَشهَدَت را، جو کشید
یاعلی گفتی و عالم هو کشید
نام حیدر قاب قرآنت، علی!
ما عجمهائیم سلمانت، علی!
در نجف خوردیم از نانت علی!
فاطمهوار است احسانت، علی!
قنبر خوان سِترگت بودهایم
نوکرِ مادربزرگت بودهایم
ما گداها عشق را فهمیدهایم
هر زمان خندیده ای، خندیدهایم
وصف جودت را فقط نشنیدهایم
دودِ بامِ خانهات را دیدهایم
بانی رزق گدایانی، خودت
در کَرَم یکپا حسنجانی خودت
در طلوعت گریهی شب را ببین
ماه! دورت رقص کوکب را ببین
رد شدی از کوچهها، تب را ببین
با تو ذوقِ عمهزینب را ببین
عمه تشویشش به ظاهر جمع شد
از رکاب خویش خاطرجمع شد
با تو خواهر سرفرازی می کند
حس امنِ بی نیازی می کند
گیسوانت را چه نازی میکند
روی دستت تاببازی میکند
سهم لب هایش به جز لبخند نیست
این سهساله روی پایش بند نیست
نیزه را تا اختیارش میکنی
دشمنت را تار و مارش میکنی
تیغ خود را ذوالفقارش میکنی
هر کسی آمد، شکارش میکنی
رزم حیدروارِ تو بیداد کرد
ساقی اهل حرم را شاد کرد
آب را آتش زده لبهای تو
خیمه راه افتاد، پشت پای تو
آه از اندوهِ جانفرسای تو
مُرد وقت رفتنت، بابای تو
وای اگر پیمانه خون در خُم کند
اسب تو راه حرم را گم کند
کوچه وا کردند، زهرایت کنند
خون به قلب ام لیلایت کنند
قطرهقطره، قدرِ دریایت کنند
تکّهتکه، ارباً اربایت کنند
آه! بابا دیگر آن بابا نشد
چند عضوی از تنت پیدا نشد
✍ #سیدپوریا_هاشمی و #بردیا_محمدی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_زمان_عج_مناجات
#حضرت_رقیه_س_شهادت
#شب_سوم
ابرِ غمپرور تو، بانیِ سرمای من است
شبِ برفیِ فراقَت، شب یلدای من است
اشک در چشم، به تنهاییِ خود خندیدم
بُغض پی بُرد که این حالتِ حاشای من است
مشقِ دوری تو تکلیف شب و روزم شد
درسِ هجرانِ تو سرخطِ الفبای من است
یوسف از مصر، دمِ پیریِ یعقوب رسید
پس شکستهشدن از داغ تو مبنای من است
آنقَدَر آه کشیدم، دلِ عُشّاقَت سوخت
پای شمع تو پَری ریخت اگر، پای من است!
همهی شهر مرا پس زد و تو پس نزدی
سفرهی سبز تو هر بار پذیرای من است
دیگران را مَنِشان پشت درِ خانهی خود
به همه گفتهام این گوشه فقط جای من است
قانعم..، یک بغلِ ساده برایم کافیست(١)
از تو ای دوست! همین، کُلِّ تقاضای من است
هر زمان لنگ شدم، فاطمه راهَم انداخت
رفعِ مُشکل هُنرِ حضرت زهرای من است
خوشترین منظره ک، ایوانِ طلاکوبِ علیست
بهترین جای جهان، خانهی بابای من است
محوِ معماریِ زیبایِ ضریحِ نجفم
طرح انگورِ علی، ذوق تماشای من است
با خودت یک شبِ جمعه ببَرم شهرِ حسین
کربلا، آرزوی این دل شیدای من است
جان آن دخترکِ گمشده در دشت..، بیا
آن سهساله که حریمش همه دنیای من است
::
گفت: ای سر که پدرجانِ منی..، دستت کو؟!...
شوق لمس تو فقط حسرت موهای من است
بی تو دیروز مرا زَجر چه بازاری بُرد...
با تو مُردن همهی حاجت فردای من است
✍ #بردیا_محمدی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_زمان_عج_مناجات
#ماه_شعبان
طلوعی نیست تا دلخوش به فرداها کنم خود را
چراغی نیست تا راحت از این سرما کنم خود را
تمام بندِ انگشتانِ دستم یخ زد از دوری
توانی در نفس هایم نمانده، ها کنم خود را
من آن بیدم که مجنونبودنم را جار خواهم زد
چگونه در نگاه این و آن حاشا کنم خود را
به جرم سوختن از داغِ تو، پروانه طَردَم کرد
دلت میآید اینگونه تک و تنها کنم خود را؟!
کسی در شهر، تابِ نالههایم را نخواهد داشت
همان بهتر که شبها راهی صحرا کنم خود را
مرا از دستِ مَنمَن کردنم راحت کنی ای کاش
وگرنه با "مَنیَّت" عاقبت رسوا کنم خود را
من از این چشمهای خیرهسر خِیری نمیبینم
هر از گاهی دلم میخواست، نابینا کنم خود را..
"الٰهی لا تَرُدَّ حاجَتی"، تو حاجتم هستی!
جز این هر خواهشی کردم، بگو دعوا کنم خود را
برای عاشقی سَرگشته مثل من، بغل وا کن
مگر با گمشدن در عشق تو پیدا کنم خود را
عَلیٰ رَغمِ گنهکاری، به زهرا دوستت دارم
قسم خوردم به مادر، در دل تو جا کنم خود را
تمام ذوق افطارم رطبهای علیجان است
کنار نخل حیدر سیر از خرما کنم خود را
کبوترزادهام، روی پَرَم مُهر نجف خورده
به دنیا آمدم تا جلد این مولا کنم خود را
دوای هر که دلمُردهست، خاک صحن ششگوشهست
لبم را روی تربت میکشم، احیا کنم خود را
تو را جان شهیدی که تنش پامال شد، برگرد
همان تشنه که در سوگِ لبش دریا کنم خود را..
✍ #بردیا_محمدی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات
#شب_هشتم
پای ما تا راهِ دُشوار فراقش را گرفت
در میان هر حسینیّه سراغش را گرفت
عالَمِ ذر هر کسی ارثیّه از دلدار بُرد
این دل ما هم خدا را شکر، داغش را گرفت
خانهی تاریک قبرش، روزِ روشن میشود
هر که روی شانهی خود چلچراغش را گرفت
پیش پایش پادشاهان نیز سَر خَم میکنند
نوکری که دامن شاهِ عراقش را گرفت
پردهی کعبه مُرید این سیاهیِ عزاست
از لوایِ روضهها سبک و سیاقش را گرفت
رفته رفته گرم شد بازار دُکّانداریاش
دست آن کاسب که کتریِ اجاقش را گرفت
گریه بر خونِ خدا، شیرینترین رُخدادِ ماست
خوشبحال هر که شورِ اتفاقش را گرفت
مادرم آنقَدْر روی مُهرِ تربت اشک ریخت
عاقبت عطر حرم کل اتاقش را گرفت
دست از عالَم کشیدن، اصل رُکنِ عاشقیست
طالبِ معشوق، از دنیا طلاقش را گرفت
عشق تعریفی ندارد جز حسینِ فاطمه
از نخستین روز، قلبم اشتیاقش را گرفت
::
پیش چشمِ باغبان، آتش به محصولش زدند
نیزهای بی رحم آمد... سروِ باغش را گرفت
صحن اکبر زیر پای شامیان تخریب شد
با عبا بابا بقایای رواقش را گرفت
✍ #بردیا_محمدی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#مناجات_با_خدا
#ماه_مبارک_رمضان
گرچه همیشه رازم ، پیش تو برملا بود
نَشکَن دل کسی که، کارش خدا خدا بود
شرمندهام به قرآن، خیلی خراب کردم
ویرانهی دل من، یک روز خوشنما بود
ظرفِ پُر از تَرَک را، نقداً خودت خریدی
قلب شکستهی من، با اینکه بی بها بود
دست از تو تا کشیدم، دنیا کِشیدهام زد
عاشق بدون معشوق، سهمش فقط بلا بود
تا گوشهای نشستم، پیشم نشستی انگار
پس راه اصلی وصل، در کُنج انزوا بود
حتّی نگفتهای "کیست"، من را بغل گرفتی
بخشایشت همیشه، بی چون و بی چرا بود
چادر نماز زهرا، مصداق یا مُجیر است
در اوج بی پناهی، مادر پناه ما بود
آب و غذای ما را، شخصِ حسن رسانده
رزق از کریم خوردن، خوشبختی گدا بود
بیچارهام...، به حَقِّ حیدر، اِلهی العفو
مُهر قبولی من، در دستِ مرتضی بود
نوکر دلش گرفته، دلتنگیاش حسین است
ای کاش روزیِ ما، امسال کربلا بود
افطارِ تشنهلبها، اشک است، اشک روضه
یاد همان لبی که، پامالِ چکمهها بود
کهنهحصیرِ دِه هم، جمعش نکرد آخر...
آن جسمِ قطعه قطعه، از بس جدا جدا بود
✍ #بردیا_محمدی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ادامه شعر قبل👆
کاش لبهای همه گرم تبسم باشد
باید امّید سر سفرۀ مردم باشد
پس به هر وعده عمل میشود انشاءالله
مشکلات همه حل میشود انشاءالله
نور ایمان و امید است که در دل زندهست
این چراغیست که روشنگر هر آیندهست
همه جا سینهسپر در دل میدان هستیم
پای جمهوری اسلامی ایران هستیم
گفت: جمهوری اسلامی ایران حرم است
حرمتش در دل هر اهل حرم محترم است
بیرق عزت ما، عطر خمینی دارد
ملت ما به دلش شور حسینی دارد
نه محرم، نه صفر، بلکه همه سال، حسین
اَحسَنُالحال حسين، اَفضلُالاعمال حسین
اشک چشم از دل بیتاب حکایت دارد
روز عید است و دلم شوق زیارت دارد
در شب قدر خدایا به دلم افتاده...
اربعین، شوق حرم، پای پیاده، جاده...
کی شود تشنهلبی باز به دریا برسد
رود بیتاب به پابوسی سقا برسد
دم مغرب به لبم بود دمادم... یک ماه:
به فدای لب عطشان اباعبدالله
شاعران:
#یوسف_رحیمی
#بردیا_محمدی
#احمد_ایرانی_نسب
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_معصومه_س_مدح_و_مناجات؛ #امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات؛ #دهه_کرامت
دام بگذارید بعدش دانه لازم میشود
جلد میگردد کبوتر، لانهلازم میشود
سوختن در عاشقی، کارِ کبوتربچه نیست
شمع میداند کجا پروانه لازم میشود
وقتِ گریه، خنده..؛ وقتِ خنده، گریه میکنم
در میان عاقلان، دیوانه لازم میشود
سر به روی پنجره فولادِ تو خواهم گذاشت
مَرد وقتی بغض دارد، شانهلازم میشود
کاش سقاخانهها را نیز افزایش دهند
در حریمت بیشتر میخانه لازم میشود
آبِ سقاخانهها را "آبِ حَیوان*" خواندهاند
خضر آل الله را شاه خراسان خواندهاند
در حرم، باران پناه آورده تطهیرش کنی
آیهی تطهیر میخواهد تو تفسیرش کنی
اختیار "نورِ" خورشید است دست گنبدت
تا دل تو هرکجا میخواست، تکیثرش کنی
کودکی عَمداً خودش را در حرم گم کرده تا
سالها در صحن تودرتوی خود پیرش کنی
صید وقتی عاشق صیاد گردد..، چاره چیست!؟
کاش آهوی دلم را طُعمهی شیرش کنی
این گدا حاجت بگیرد میرود..، پس ذوالکرم!
خوب میگردد اگر با فقر درگیرش کنی
زائری چشمش به دست خادمان توست تا
با غذای حضرتیِّ خود نمکگیرش کنی
گاه با دستِ برادر، گاه خواهر میرسد
رزق ما از سفرهی موسی بن جعفر میرسد
علّت اشک برادر، بُغض خواهر بوده است
چشمها در حسرت دیدارِ هم، تَر بوده است
فاطمه وقتی صدایش میزده، قطع یقین
او برای این برادر مثل مادر بوده است
هر کسی دلتنگ زهرا میشود، قم میرود
مرهم زوّارِ مادر، دست دختر بوده است
عطرِ "دارالحُجّه" را دارد " رواقِ آینه"
خانهی ایندو از اول هم معطر بوده است
هرکسی پرسید میگویم: گدا هستیم ما
کارگرهای علی موسی الرضا هستیم ما
بانی جزر و مد دریا علی موسی الرضا
ذکر تسبیحات ماهیها علی موسی الرضا
بد به حال هرکه بوده بی علی موسی الرضا
خوش به حال هرکه بوده با علی موسی الرضا
در هیاهوی حرم ناگاه نقّاره زدند
طفل لالی داد میزد: یا علی موسی الرضا
روز محشر در سه جا زائر خیالش راحت است
میرسد حتماً به داد ما علی موسی الرضا
گفت بابا: آب میبینی بگو عطشان حسین
نان که میبینی بگو آقا علی موسی الرضا
امتحان کن..، تا قَسَمْ جانِ جوادش میدهی
کربلا را میزند امضا علی موسی الرضا
✍ #بردیا_محمدی
* آب زندگانی (لغ دهخدا)
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_معصومه_س_مدح_و_مناجات
#حضرت_معصومه_س_مدح_و_شهادت
نور تو بر زمین اصابت کرد
عرش را غرق بُهت و حیرت کرد
باد با شاخههای سبز امید
کوچهی شهر را نظافت کرد
بین " احساس" و "عقل" دعوا بود
این دو را "دل" به صلح دعوت کرد
صفحهی حُسن تو ورق میخورد...
دفترت عشق را روایت کرد
ابر، دنبال تو به راه افتاد
آسمان در پی تو حرکت کرد
هر کجا حرف از بزرگی شد
باید از شوکتِ تو صحبت کرد
لایقِ جلوهات نبوده کسی
حدِّ آن را خدا رعایت کرد
ماهبانوی مُلک ایرانی...
مِهر تو در دلم حکومت کرد
قم، اگر عُشُّ آلِ احمد شد
خاکِ آن را دَم تو، تُربت کرد
فاطمهبودنت مُسَجَّل شد
نامت این حُکم را کفایت کرد
وصف معصومه شرح عصمت توست
پاک شد هر که با تو بیعت کرد
یا رضا، یا رضای هر شبهات
شیعه را غرق در رضایت کرد
با همان چادری که بر سر توست
میشود خلق را شفاعت کرد
قسمِ آخر دعای منی
"فاطمه؛ اِشْفَعیلَنای" منی
ای کریمه! کرامتت علنیست
همه جا از عنایتت سخنیست
هر که یکبار خورده نان تو را
گفته که سفرهداریات حسنیست
هیبتت، آفتابِ ظلمت ماست
کار آئینهی تو شبشکنیست
عصرِ شعری که در حریم تو بود
خوشترین ساعت هر انجمنیست
من به همسایگیت مفتخرم
همهی ذوق من به هموطنیست
نسل در نسل..، در جوار توأیم
عجمیزادهی دیار توأیم
مثل جَدَّم غلام خواهم شد
صاحبِ احترام خواهم شد
قالیات را به دوش من بگذار...
خادمی خوشمرام خواهم شد
پادشاهیست مُزد نوکریات
با تو عالیمقام خواهم شد
قطره، قطره به پات خواهم ریخت
رفته، رفته تمام خواهم شد
کوه خضر تو، کوه طور من است...
با خدا همکلام خواهم شد
با علیکت..، بریز خون مرا
کشتهی یک سلام خواهم شد
هرچه نَفْسم درندهخو باشد
در حریم تو رام خواهم شد
اذنِ گنبد به زاغ اگر بدهی
جَلد این پشتبام خواهم شد
طُعمههایم اگر که گندم توست
عاشق هرچه دام خواهم شد
آهوی طوس یا کبوتر قم...
تو بگو هر کدام..، خواهم شد!
دمِ بابالجواد میافتم
فرش راه امام خواهم شد
با تو آن حاجتِ روا هستیم
زائر مشهدالرِّضا هستیم
فصل دلتنگیات زمستانیست
چشمهایت همیشه بارانیست
آسمانت اسیر شب شده است
گرچه دور و برت چراغانیست
آنقَدَر قلب تو پر از غم شد
قدر یک آه در دلت جا نیست
بی خبر بودن از پدر..، سخت است
نامهات دلخوشی زندانیست
حسرتت، دیدن برادر بود...
لحظهها، لحظههای پایانیست
سم به جانت نشسته بانوجان
چشم امّید تو به فردا نیست
باز هم شُکر، خانهات امن است
کُل قم در پی نگهبانیست
کافری با لگد نزد به دری...
رسم همشهریات مسلمانیست
" دُوُّمی داد زد سرِ زهرا "
نعرهاش، نعرههای شیطانیست
پای نامحرمی به کوثر خورد
چکمه روی کلامِ قرآنیست
آه! با او چِقَدر بد کردند
چادرش را همه لگد کردند
✍ #بردیا_محمدی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#ازدواج_حضرت_زهرا_و_امیرالمومنین_ع
کلبهی عاطفهها داشت مصفا میشد
همهی ارض و سما داشت مُهیا میشد
حضرتِ خاکیِ محرابِ عباداتِ سحر
راهیِ ساحل آرامش دریا میشد
تا کمی تربت اعلای نجف بردارد
پر جبریل به زیرِ قدمش وا میشد
چشم "خورشید" به رخسارهی "مهتاب" افتاد
کهکشان، بُهتزده غرق تماشا میشد
گذرِ نور اگر آینهکاری شده بود
نیمهشب "کوچهی پیوند" چه زیبا میشد
و خدا زیر لب آهسته به خود میگوید:
چه کسی غیر علی همدم زهرا میشد؟!
رمز سرزندگیام یا "علی" و یا "زهراست"
وسط این دودمه نبض من احیا میشد
در حقیقت سند عقدِ "علی" و "زهرا"
سندِ نوکری ماست... که امضا میشد
✍ #بردیا_محمدی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e