eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
44.8هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
341 ویدیو
27 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ عالمی سوخته از آتش آهِ من و توست اين در سوخته تا حشر گواهِ من و توست @hosenih غربتم را همه ديدند و تماشا کردند بی‌پناهی فقط انگار پناهِ من و توست کوچه آن روز پر از ديده‌ی نامحرم بود همه‌ی روضه نهان بين نگاهِ من و توست صورت نيلی تو از نفس انداخت مرا گرچه زهرای من اين اول راهِ من و توست @hosenih آه از اين شعله که خاموش نگردد ديگر آه از آن روز که بر نی سر ماهِ من و توست ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ اين روزها مسير حياتش عوض شده شهر مدينه‌ای که صراطش عوض شده از ياد رفت «آل محمد» به راحتی بعد از پيامبر، صلواتش عوض شده @hosenih هيزم کنار خانه‌ی زهرا براي چيست؟ ترحيم مصطفاست، بساطش عوض شده بر آستانه‌ی در «جنت» دخيل بست ! حتی مرام شعله‌ی آتش عوض شده باران تازيانه و گلبرگ‌های ياس؟ اين شهر، بارش حسناتش عوض شده اما چرا نشسته به پهلوی فاطمه انگار ميخ در ثمراتش عوض شده اين فاطمه ‌ست که ز علی رو گرفته است؟ يا آفتاب خانه صفاتش عوض شده عطری کبود مي وزد از سمت معجرش در بين کوچه‌ها نفحاتش عوض شده @hosenih او رفتنی است، اين در و ديوار شاهدند اين روزها اگر حرکاتش عوض شده نه سنگ قبر و گنبد و گلدسته و ضريح حتی شمايل عتباتش عوض شده ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ گرد علی ضریح تو اندر طواف شد راه میان خانه و مسجد مطاف شد دست چهل نفر همه در جنگ با علی دست تو با تمامی‌شان در مصاف شد @hosenih تنها امید دست خدا بود دست تو دستت شکست و دست علی در کلاف شد از ذوالفقار نام علی کینه داشتند اما حساب کینه‌شان با تو صاف شد ‌‌دستت محال بود علی را رها کند وای از غلاف، هرچه که شد با غلاف شد تو دست خیر داری و از خیر دست تو از مالیات - قنفذ ملعون معاف شد دستی که بوسه‌گاه نبی بود گوئیا در بازویش دچار کمی انحراف شد مویی که استخوان تو برداشت پشت در خوردی زمین به کوچه و دیگر شکاف شد @hosenih خانه به خانه در زدی و گفتی از غدیر اما جواب تو سخنان گزاف شد بعد از تو ای ستاره‌ی خوشبختی علی در کنج خانه کار علی اعتکاف شد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ من و این داغِ در تكرار مانده من و این آتش بیدارمانده @hosenih مپرس از من چرا دلتنگ هستم دلم بین در و دیوار مانده ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ ز بس كه از بدن خوناب رفته همه گويند جسمش آب رفته @hosenih بريزد اشک راحت‌تر زمانی كه بيند زينبش در خواب رفته ⏭ از پس در صدای زهرا شنيد فكر خبيصانه به ذهنش رسيد @hosenih با لگدی كه به در خانه زد مادر سادات شد اُم‌الشهيد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ ظهور عصمت پروردگار زهرا بود جمال حق علی آیینه دار زهرا بود اگر تجلی اسم هوالکریم علیست قسم به شاه نجف سفره دار زهرا بود @hosenih تبسم لب او غم ز چهره ها میبرد لطیف‌تر ز نسیم بهار زهرا بود به دست خالی از این خانه سائلی نرود که در کنار علی خانه‌دار زهرا بود قسم به آن زرهی که همیشه پشت نداشت میان دست علی ذوالفقار، زهرا بود اگر که نام علی هم ردیف با نمک است بر این ملیح زمانه نگار زهرا بود همه زمین و زمان در مطاف روی علی‌ست به این مطاف معظم مدار زهرا بود حسن کریم، حسین دستگیر عالمیان همیشه علت این اعتبار زهرا بود همه به مادرشان افتخار می‌کردند تمام عزت ایل و تبار زهرا بود همیشه حرف شفاعت که در میان آمد سخن ز بانوی ناقه‌سوار زهرا بود شکست حرمت این خانواده پشت در اسیر درد و غمی بی‌شمار زهرا بود به وقت حمله همه ریختند در خانه به زیر ضربه در آن گیر و دار زهرا بود گذاشت بی‌ادبی پا به روی چادر او میان آتش و گرد و غبار زهرا بود @hosenih تمام دلنگرانی او حسین شده برای کرببلا بی‌قرار زهرا بود کسی که در همه راه زیر لب می‌گفت تکان مده سر او نیزه دار زهرا بود ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ خاک تو سرشته از سرشتی که علی‌ست تو کوثر جوشان بهشتی که علی‌ست @hosenih پرسید در خانه: که مولای شماست؟ با میخ به پهلوت نوشتی که علی‌ست ⏭ در حنجره‌اش صدای تو می‌شکند مردی که فقط برای تو می‌شکند @hosenih در خورده به پهلوی تو اما بی‌بی پهلوی علی به جای تو می‌شکند ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ نشستم كنارت با دلشوره‌هام باهمديگه از هر دری حرف زديم بغل كردمت اين شب آخری بازم مادری دختری حرف زديم تا پلكت ميفته دلم می‌شكنه روی آرزوهام تو خط می‌كشی چرا چند شبه تا میام پیش تو همش حرف مرگ و وسط می‌كشی؟ @hosenih بسه! ناله‌هاتو نريز تو خودت تو از وضع زخمای كاريت بگو بجا صحبت از صبح بی‌مادری برام از شب خواستگاريت بگو تا از خاطرات عروسيت می‌گی منو محو غم پروريت می‌كنی می‌گی نيستی پيشم ولی فضه هست همش ياد بی مادريت می‌كنی حالا كه سرم روی پاته بگو چی شد تو دلت مهر بابا نشست برام قصه‌ی هديه‌هاشو بگو همون هدیه‌ای كه تو كوچه شكست برام از لباس عروست بگو بجا اينكه حرف كفن رو بگی ميخوام امشبم باز برام قصه‌ی همون تک‌يل بت‌شكن رو بگی همون بت‌شكن كه شكست خيبرو همون پهلوون كه به عرش پل زده حالا زانوهاشو بغل كرده و با حسرت به تابوت تو زل زده نفسهات يک در ميون بند مياد تو بستر تا پهلو به پهلو ميشی برا اينكه بابارو دلخوش كنی دوباره داری دست به جارو ميشی با دست شكستت به زحمت نيفت غم دست خستت تو دل خونه كرد فدای سفيدی موهات بشم بجات فضه موی منو شونه كرد بميرم شبا وقت دلتنگيات لباسای محسن رو بو ميكنی تو می‌بوسی روی حسين و منو سفارش به زير گلو ميكنی @hosenih كفن‌ها رو دادی به زينب ولی داری دخترت رو كفن ميكنی حسينم بدون كفن مونده و من و خوش به اين پيرهن ميكنی همش زير لب گفتی از تشنگی همش رفتی از حال و گفتی حسين بميرم برات اين شب آخری همش گفتی گودال و گفتی حسين ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ زهراست دختری که پدر را چو مادرست زهراست سوره‌ای که مُسمّا به کوثرست زهراست بضعه‌ای که رضایش رضای حق از خـشم او خدای مدبِّر مکدّرست @hosenih پیغمبری مگر به دو تا معجز آوری‌ست؟! او نیز فضّه‌اش به خدا معجز آورست همتا نداشت فاطمه، یا ایّها الأنام کُفوَش به عالمین فقط شخص حیدرست افسـوس در تهاجم طوفان غم شکست آن سینه ای که مخزن اسرار داورست @hosenih دیروز جمع سالم بیت نبوّت و - امروز جمع سرخ و کبودِ مکسَّرست دنیا نداشت حوصـله‌ی فهم شأن او درک مقام واقعی‌اش روز محشر ست ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ ابریست کوچه کوچه، دل من ـ خدا کند نم‌نم، غزل ببارد و توفان به پا کند حسّی غریب در قلَمَم‌‌‌ بغض کرده است چیزی نمانده پشت غزل را دوتا کند @hosenih مضمون داغ و واژه و مقتل بیاورید شاید که بغض شعر مرا گریه وا کند با واژه‌های از رمق افتاده آمدم می‌خواست این غزل به شما اقتدا کند حالا اجازه هست شما را از این به بعد این شعر سینه سوخته، مادر صدا کند؟ مادر! دوباره کودک بی‌تاب قصه‌ات... تا اینکه لای‌لای تو با او چها کند یادش بخیر مادرم از کودکی مرا می‌برد تکیه تکیه که نذر شما کند یادم نمی‌رود که مرا فاطمیه‌ها می‌برد با حسین شما آشنا کند در کوچه‌های سینه‌زنی نوحه‌خوان شدم تا داغ سینه‌ی تو مرا مبتلا کند مادر! دوباره زخم شما را سروده‌ام باید غزل دوباره به عهدش وفا کند: یک شهر، خشم و کینه، در آن کوچه – مانده بود دست تو را چگونه ز مولا جدا کند باور نمی‌کنم که رمق داشت دست تو مجبور شد که دست علی را رها کند... تو روی خاک بودی و درگیر خار بود چشمی که خاک را به نظر کیمیا کند نفرین نکن، اجازه بده اشک دیده‌ات این خاک معصیت‌زده را کربلا کند زخمی که تو نشان علی هم نداده‌ای چیزی نمانده سر به روی نیزه وا کند باید شبانه داغ علی را به خاک برد نگذار روز، راز تو را برملا کند... گفتند فاطمیه کدام است؟ کوچه چیست؟ افسانه باشد این همه؛ گفتم خدا کند @hosenih با بغض، مردی آمد از این کوچه‌ها گذشت می‌رفت تا برای ظهورش دعا کند از کوچه‌ها گذشت... و باران شروع شد پایان شعر بود که توفان شروع شد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ ای پرتویِ جلال تو پیداتر از همه خورشیدِ حُسنِ تو متجلاتر از همه آئینه هم ندید جمال تو آشکار ای راز خلقت تو معماتر از همه @hosenih تو روح استجابتی و در قنوت بود دستان بی‌نیاز تو بالاتر از همه همسایه از دعای شبت بهره‌مند بود ای شیوه‌ی دعای تو زیباتر از همه عالم نیافت چون تو مسیح‌آفرین‌ترین ای روح قدسی تو مسیحاتر از همه باید به لوح دل بنگارم حدیث لوح ای خطبه‌ی رسای تو غرّاتر از همه بعد از نبی که بار سفر بست و رفت، بود- اسباب رفتن تو مهیاتر از همه وقتی کسی نبود تو را تسلیت دهد معلوم شد غریبی و تنهاتر از همه @hosenih تو مخفیانه رفتی از این خاک و مانده است راز غریبی تو هویداتر از همه در حیرتم چگونه تمنای مرگ داشت؟ آن مادری که بود شکیباتر از همه ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ ﺗﺎ ﮐﻪ ﺧﻭﺍﻧﺪﯼ ﭘﺪﺭﺕ ﺭﺍ ﭘﺪﺭﺕ ﺟﺎﻥ ﺁﻭﺭﺩ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﻫﻢ ﺳﺨﻨﺖ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻗﺮﺁﻥ ﺁﻭﺭﺩ @hosenih ﺑﺮﺩﻥ ﻧﺎﻡ ﺗﻮ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﮐﻪ ﺍﻋﻈﻢ ﺑﻮﺩﻩ‌ست ﻓﻀﻪ ﺑﺎ ﮔﻔﺘﻦ ﯾﺎ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺁﻭﺭﺩ ﻭﺻﻠﻪ‌ﺩﺍﺭ ﺍﺳﺖ ﺍﮔﺮ ﻣﻌﺠﺰﻩ‌ﺍﺕ ﺑﺎﮐﯽ ﻧﯿﺴﺖ ﭼﺎﺩﺭﺕ ﯾﮏ ﺷﺒﻪ ﻫﻔﺘﺎﺩ ﻣﺴﻠﻤﺎﻥ ﺁﻭﺭﺩ ﮐﻔﺮ ﭘﻨﻬﺎﻧﯽ ﯾﮏ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺭﺍ ﺭﻭ ﻣﯽ‌ﮐﺮﺩ ﺁﻥ ﯾﻬﻮﺩﯼ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺍﯾﻤﺎﻥ ﺗﻮ ﺍﯾﻤﺎﻥ ﺁﻭﺭﺩ @hosenih ﺩﺭ و ﺩﯾﻮﺍﺭ، ﺷﺒﯿﻪ ﺩﺭ ﺧﯿﺒﺮ ﻟﺮﺯﯾﺪ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﻣﺤﺴﻦ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻣﯿﺪﺍﻥ ﺁﻭﺭﺩ ﮐﻮﭼﻪ ﻫﻢ ﺑﻌﺪ ﻧﺒﯽ ﮐﻮﭼﻪ‌ﯼ ﻧﺎ ﺍﻣﻨﯽ ﺷﺪ... ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih