eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
43.3هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
315 ویدیو
28 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ باید اول خانه را در می زدند از در و دیوار بالا آمدند پیر ما مشغول با معبود بود روی چشمش چشمه بود و رود بود @hosenih با خدا مشغول در راز و نیاز سمت او درهای رحمت باز باز ناگهان دست جفا پای ستم بی دلیل آرامشش را زد به هم هتک حرمت کرد آن دلداده را می کشید از زیر پا سجاده را هر چه می شد ظلم و غم پیوسته شد باز هم دست امامی بسته شد پا برهنه بی عمامه بی عبا می کشیدش در میان کوچه ها او پیاده دشمنش بر مرکبش ذکر زهرا بود دائم بر لبش نیمه شب بود و ندیدش هیچ کس پیر بود و بند می آمد نفس روضه تا اینجا که با من یار شد واژه هایی در دلم تکرار شد نیمه شب،پای برهنه،قلب زار آه، یک مظلوم، یک دشمن سوار یادم آمد دختری در راه شام دختری شمس حسین و ماه شام با دلی از دوری بابا غمین خواب بود از ناقه آمد بر زمین تا به خود آمد بیابان بود و او اشک بود و ماه تابان بود و او پا برهنه نیمهءشب بی پناه حرف می زد با خدا با اشک و آه ای که هستی رازق الطفل الصغیر ای خدای راحم الشیخ الکبیر @hosenih ای که نازل گشته بر ما خیر تو من چه کس را دارم اینجا غیر تو؟ یا غیاث المستغیثین یا رحیم رحم کن بر حال این طفل یتیم بر مشامش ناگهان بویی رسید بوی جنت بود و بانویی رسید می رسید از عرش بر روی زمین مهربان بود و جوان بود و حزین روی زانویش نشست آرام شد چشمهایش را که بست آرام شد روی زانویش که دختر را نشاند خاکهای گیسویش را می تکاند دید رویش زخم و پایش زخم بود بسکه نالیده صدایش زخم بود دید می لرزد تمام پیکرش می کشید آرام دستی بر سرش گفت ای رویای شبهای حسین ای گل خوشبوی زیبای حسین @hosenih زینت آغوش ماه علقمه جای تو بر دوش ماه علقمه من نبینم اینچنین تنها شدی نیمه شب درمانده در صحرا شدی کاروان رفته خدا با ما که هست نیست بابا پیش تو زهرا که هست دخترم غمگین مشو مثل همیم هر دو بی تاب و کبود یک غمیم من علی گفتم تو هم گفتی حسین زیر باران ستم گفتی حسین من علی گفتم دل صحرا زدم دست رد بر سینه دنیا زدم من علی گفتم دو چشمم تار شد تو پدر گفتی و کارت زار شد دخترم گفتی حسین آنها زدند من علی گفتم مرا با پا زدند جای یک زخم است بر ابروی ما درد دارد دخترم پهلوی ما @hosenih ناگهان برخواست از صحرا غبار می رسید از دور نامردی سوار تا که دختر پا شد و آمد به خود ای زبانم لال شد آنچه که شد... ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ ناگهان سجّاده را از زیر پایش می کِشند مثل حیدر در میان کوچه هایش می کشند نامسلمان ها به فکر سنّ وسالش نیستند پابرهنه،بی عمامه ،بی عبایش می کشند @hosenih بی مروّت ها سوار مرکب و دنبال خویش پیرمردی را پیاده ، بی عصایش می کشند با طناب و دست بسته،سیلی و آتش به در لحظه لحظه عکس مادر را برایش می کشند نای رفتن را ندارد در تنش اما به زور درمیان کوچه زیر دست وپایش می کشند روضه ها را در خیالش هی مجسم می کنند از مدینه ناگهان تا کربلایش می کشند زینت دوش نبی افتاده بی سر بر زمین وای بر من از کجاها تا کجایش می کشند شاه غیرت روی خاک افتاده و بی غیرتان نقشه ی حمله به سوی خیمه هایش می کشند چون نمی برّید خنجر حنجرش را از جلو ناکسان این بار خنجر از قفایش می کشند کاروان عصمت و توحید را -نامحرمان- کربلا تا کوفه وشام بلایش می کشند @hosenih اشک دختر بچه ای یک شهر را بر هم زده با سر باباش جان را از صدایش می کشند ** در قنوتش رفته در فکر تمام روضه ها... ناگهان سجاده را از زیر پایش می کشند ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ به منبر می‌رود دریا، به سویش گام بردارید هلا! اسلام را از چشمه اسلام بردارید مبادا از قلم‌ها جابیفتد واژه‌ای اینک که بر منبر قدح کج کرده ساقی جام بردارید @hosenih «سَلونی» را هدر کردند روزی مردمان، امروز بپرسیدش! از اسرار جهان ابهام بردارید الا ای شاعران! چشمان او آرایه وحی است برای ما از آن باران کمی الهام بردارید نسیم صبح صادق می‌وزد از گیسوی صادق از آن مضمون پیچیده جناس تام بردارید به فرزندان، به اهل خانه جز ایشان که می‌گوید غلام خسته‌ام خفته، قدم آرام بردارید اگر فرمان او باشد، نباید پلک برهم زد به سوی شعله چون هارون مکّی گام بردارید «رُویَّ عَن امامِ جعفر الصّادق لَه الرّحمَه...» به جز احکام او چشم از همه احکام بردارید @hosenih به جای حج به سوی کربلا رفتن خداجویی است کفن باید به جای جامه احرام بردارید اگر در گوش نوزادی اذان می‌خواند، می‌فرمود که با آب فرات و تربت از او کام بردارید میان شعله‌ها آیات ابراهیم می‌سوزد میان گریه ختم سوره انعام بردارید ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ آه از آن خصم که دشنام به آقا میگفت عصبانی،،سخنِ زشت به مولا میگفت مست بود و گهی از غِیظ تهاجم میکرد حرف بد میزد و گه طعنه به طاها میگفت @hosenih وای از آن لحظه که حرف دهنش بدتر شد ناسزا بود که بی وقفه به زهرا میگفت نانجیب آنچه توانست به بُغضش افزود ناصبی بود که اینگونه سخنها میگفت صادق آل عبا را پیِ مرکب، دل شب میکشید و به زبانی بد و بیرا میگفت هر چه فرمود امام: عیب مگو می آیم باز با خنده و تهدید و تَقلّا میگفت... حیف که رخصت ذبحِ تو ندارم، وَرنه فَرض بود آنچه مرا سید و مولا میگفت پا برهنه پسر فاطمه را بُرد به قصر دید منصور هم از قتلِ مسیحا میگفت ناگهان صوتِ پیمبر به سَرایَش پیچید: چه کسی بود ز قتلِ پسرِ ما میگفت!؟ وای اگر تیغ تو بیرون ز غلافت آید... این نبی بود که اینگونه به اعدا میگفت پس کجا بود پیمبر که به گودال آید؟ بشنَود شمر، چه با زاده زهرا میگفت گاه میگفت سرت جایزه دار است،حسین! گاه میزد به گلو، خَنجر و درجا میگفت… @hosenih زینت دوش نبی! وقت ملاقات شده! زینت دوش نبی داشت خدایا میگفت نالۀ فاطمه آمد که؛ بُنَیَّ قَتَلوک ذَبَحوکَ وَ مِنَ الماءِ حسینا مَنَعوک ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ زیر این گنبد دوّار و کبود کلبه ای سمت خدا در دارد سالخورده پدری روحانی حجره ای گوشه ی بستر دارد @hosenih ششمین مرد که یک دریا غم آب جاری شده ی عِینش بود قسمت بال و پر میکائیل آستان بوسی نعلینش بود @hosenih وضع حالات وخیمش از صبح روز را در نظرش شب کرده بسکه بالاست دمای بدنش چند دفعه بخدا تب کرده @hosenih زهر خیمه زده روی بدنش می کشد پا به زمین می سوزد سرفه ای خشک و عطش... این یعنی... سینه ی عرش برین می سوزد @hosenih بخت برگشته کسی که دیشب اذیتش کرده سر سجاده آتش انداخت به جان درب خانه ی حضرت زهرا زاده @hosenih زد به هر آتش و آبی جبریل نکند حادثه تکرار شود مادری پشت در خانه ی خود مانده با طفل و گرفتار شود @hosenih لحن آلوده ی این قوم او راع گرچه دنیازده و سیرش کرد باز اما غم بانوی فدک پیش از موعد خود پیرش کرد @hosenih روضه خوان آمده حالا باید پرده ای نصب کند در منزل آسمان دلش از بس بارید خاک دنیا شده از دستش گِل @hosenih وسط منبر و درس روضه یادش آمد ز لب خشک امام لب نزد بر لب آبی تا گفت بر لب تشنه ی مظلوم سلام @hosenih باز فرمود که هرکس با ماست خنده در وادی محشر دارد چشم گریان عزادار چو من شاد باشد که برادر دارد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ نیمه شب بود که خورشید عبادت میکرد حضرت نور به سر چشمه اشارت میکرد صادق آل عبا گرم مناجاتش بود ذکر حق موجب تسکین جراحاتش بود @hosenih گاه یادی ز غم و غربت حیدر میکرد یادی از کوچه و از روضه مادر میکرد ناگهان بر در آن خانه هجوم آوردند باز هیزم به در شهرعلوم آوردند نیمه شب بود که آتش به در خانه زدند صادق آل عبا را چه غریبانه زدند بال پروانه شکسته است به بالش نزنید لااقل پیش رخ اهل و عیالش نزنید نیمه شب بود که در دست طناب آوردند نانجیبان به سوی خانه شتاب آوردند دست ذریه ی زهرا و علی را بستند دست آیینه ی ذات ازلی را بستند پشت مرکب مگر این مرد کشیدن دارد؟ سالخورده است مگر پای دویدن دارد؟ @hosenih وای از آن لحظه که او در پی مرکب افتاد در همان حال به یاد غم زینب افتاد یاد زنجیر و غل و دست و طناب افتاد و... گذر قافله بر شام خراب افتاد و... ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ دردمندان غمت زندگی از سر گیرند گرکه با مژه غبار از حرمت برگیرند گرچه بی صحن و رواق است حریمت اما پادشاهان جهان روزی از این در گیرند خاک های حرمت محمل اشک زهراست گر که با دُر نجف شان برابر گیرند چشمهایی که برای غم تو میبارند باده ای است که از ساقی کوثر گیرند شده پر منبر محراب زگیسوی شما ماجراهای خم زلف تو منبر گیرند کشتزار غم و غصه شدم از بذر بقیع شمع آورده ام امشب که کنم نذر بقیع @hosenih دیده ات در همۀ عمر چه غمها که ندید دشمنت پشت در خانۀ تو هیزم چید خانه ات سوخت دلت سوخت از این سوزاندن کودکی از وسط شعله به سوی تو دوید اهل خانه همگی برتو پناه آوردند همه بر حرمت گیسوی تو بستند امید وای از آن دم که بر این خواهش اهل خانه دشمن بی سر و پا نعره زنان میخندید یک نفر طعنه زنان رفت طنابی آورد یک نفر از غم و از غربت تو جامه درید هر چه گفتند نبندید خودش می آید به خداوند که دستان خدا را بستید نزنیدش نبریدش نبریدش نزنید پیش چشم در همسایه چنینش نبرید پیرمرد است ببینید که حرمت دارد اینقدر پای پیاده نکشیدش نکشید آنقدر خورد زمین کوچه به کوچه بدنت غیر یا فاطمه آهی کسی از تو نشنید مثل آن کودک گم گشته میان صحرا هرچه زد دشمن او باز صدا زد زهرا ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ چون لاله ایم و قسمت ما غیر داغ نیست محویم در سراغ تو از ما سراغ نیست پروانه ی بقیع تو هر چند عالم است اما درآن میان خبری از چراغ نیست @hosenih هر کس که بیش خونجگرت شد گرفت تاج دل خون تر از انار کسی بین باغ نیست بی بام تو کبوتر تو تیره بخت شد ورنه پری سپید تر از بال زاغ نیست @hosenih سخت است در هوای غم تو تنفسی از تنگی دلم نفسی را فراغ نیست هم چون غبار زائر قبرت همه شوند تقدیر دهر را به جز این ره سراغ نیست ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ تصور کن امامی دور تو مأمور هم باشد به ضرب و شتم تو مأمور هی معذور هم باشد درون خانه با ناموس خود باشی و جز اینها به هتک حرمت از بالا بر او دستور هم باشد @hosenih به غیر از هتک حرمت در میان ناسزاهایش به جز فریاد و فحاشی کلام زور هم باشد تصور کن که در برخوردٍ با ماهی که در سجده ست به جز توهین به دستش حکم از منصور هم باشد تصور کن که حالا این تصورهای شرم آور برای آدمی از جنس خاک و ‌نور هم باشد تصور کن امام صادق از بین شکاف «در» ببیند لشکری اوضاعشان ناجور هم باشد تصور کن امام صادق است و بر سکوت و صبر به رغم لشکر شاگردها مجبور هم باشد به جز تصویر میخی داغ در چشم امام ما در آن تصویر حالا چکمه ای در دور هم باشد چه خواهد شد اگر آتش بگیرد درب و بعد از آن کسی که هی لگد را می زند مغرور هم باشد @hosenih به روی ساقه ی زردش دو چندان می شود دردش اگر آن که لگد را می زند منفور هم باشد برای خود نه٬ می گرید برای مادرش زهرا بساط گریه پشت «در»اگر که جور هم باشد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ به شکِ فقه یقین شد امام جعفر صادق ثمن صدیق‌ و ثمین شد امام جعفر صادق پس از پیمبر اکرم به خُلق از نظر خَلق محمد ششمین شد امام جعفر صادق @hosenih به وقت جهل چنان شد اگر پیمبر اکرم به روز فقه چنین شد امام جعفر صادق نشست در وسط منبر سَلونی و این سان؛ بر آن رکاب نگین شد امام جعفر صادق شبیه حضرت زهرا در آن جهنم کوچه خودش بهشت برین شد امام جعفر صادق شکست پشت در آن جا،به جای حضرت زهرا خمید‌ و‌جایگزین شد امام جعفر صادق شد افتخار برایش که در مصائب مادر به او شبیه ترین شد امام جعفر صادق @hosenih میان معرکه چون شد نگاه شیخ الائمه؟ که صورتش پر چین شد امام جعفر صادق به‌گریه گشت به دنبال گوشواره ی مادر همین که نقش زمین شد امام جعفر صادق ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ باد را زلفِ بید می فهمد چون به هر سو وزید می فهمد خَمِ زُلف مراد را در شب چشم های مرید می فهمد @hosenih سطح فقه امامِ صادق را عمق فقه جدید می فهمد ما که نه ،حُرمت عزای تو را مَرجعی چون وحید می فهمد روضه های شهیده را تنها آنکه خود شد شهید می فهمد هَتک حُرمَت به قفل درها را در حقیقت کلید می فهمد عمق این روضه را هرآنکس که گشت مویش سپید می فهمد روضه ی زهر و روضه ی در را هرکه شد نا امید می فهمد غم ناموس و کوچه را قطعاً آنکه رنگش پرید می فهمد @hosenih اثر زهر را دهان زیرِ آفتاب شدید می فهمد طعم گودال را به حجره ی خویش هرکه هی پا کشید می فهمد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ مگر رسول به وصفش بیان کند سخنی که وصف ذات خدا نیست کار همچو منی جواب هر چه که باشد نوازش است مرا خدا کند بنوازد مرا ولو به " لن " ی @hosenih بساط حوزه کرم میکند ، چه ذوالکرمی بساط روضه عطا میکند ، چه ذوالمننی به دست شیخ الائمه غدیر جان بگرفت بله ؛غدیر جوان شد ز باده ی کهنی ببین حدیث حدیث و ببین که بحث به بحث چگونه یک تنه رفته به جنگ تن به تنی به جعفر بن محمد بگو بسوز و بساز مباش فکر حرم گر نواده ی حسنی سیاه تر ز همه روزگار پروانه ست اگر که شمع بسوزد میان انجمنی نخست آنچه صدا میکند سر زانوست اگر کشیده شود ناگهان سر رسنی ببین چه بر سر زن یا که مرد میاید طناب را بکشی ، تازیانه هم بزنی عبا نداشت که از خجلتش به سر بکشد پناه برد به یک آستین پیرهنی چه سخت میگذرد مرد آبروداری طی طریق کند با غلام بددهنی اگر چه سوخته در ، جای شکر آن باقی ست که میخ در نگرفته به گوشه بدنی اگر چه از نفس افتاده باز هم راضی ست که بین کوچه نیفتاده است هیچ زنی @hosenih چه حرفها نشنید و چه چیزها که ندید شکسته دل شد و آمد ولی چه آمدنی غریب نیز از اینجا نمیرود عریان برای تو کفن آورده اند ، عجب کفنی ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ در مکتب ما هرآنکه لایق باشد دلشیفته ی حضرت صادق باشد @hosenih بر تربت بی شمع و چراغش به بقیع گوید صلوات هرکه عاشق باشد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم ▶️ هزار مرتبه شکر خدا که شیعه شدیم به سینه مُهر ولای علی نشانه زدیم غلام خانه ی اولاد مصطفی هستیم و دل به ریشه ی خاکی چادری بستیم، @hosenih که گفته اید دو عالم گدای مادر ماست که خلق عالم و آدم برای مادر ماست به لطف درس تو ما شیعه ایم شکر خدا به زیر دین شمائیم تا ابد آقا تو شیعه را نه، که اسلام را بنا کردی چه مکتبی تو از این درس ها به پا کردی هزار حوزه و مکتب به پا شده امّا هنوز هم نرسیده به ابتدای شما اگر چه این همه عالِم به حوزه ها هستند هنوز جیره خور سفره ی شما هستند سلام ما به شما ای سلاله ی پر نور سلام ما به شما یا مروج العاشور نشسته ایم در این روضه ها کنار شما که اشک ما بشود مایه ی قرار شما چقدر گریه نوشتی به پای عاشورا چقدر روضه نوشتی برای عاشورا به داغ پیکر اکبر چقدر باریدی به یاد حنجر اصغر چقدر باریدی به دست بسته ی زینب چه گریه ها کردی چه گریه ها که به دست ز تن جدا کردی چقدر حسّ عجیبی حکایتت دارد چه ماجرای غریبی شهادتت دارد اسیر داغ شمائیم و سینه می کوبیم به سینه از غم داغ مدینه می کوبیم دوباره هیزم و آتش، دوباره دود سیاه دوباره روضه زهرا، دوباره گریه و آه تو را چو جدّ غریبت کشان کشان بردند میان خنده اوباش و این و آن بردند میان کوچه ی غم ها زمین زدند تو را شبیه حضرت زهرا زمین زدند تو را @hosenih درست ... اینکه زمین خوردی و پر از دردی اگرچه پیر، ولی بازهم شما مردی خدا کند که دگر مادری زمین نخورد به پیش چشم ترِ دختری زمین نخورد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم ▶️ از غربتم کسی به خدا با خبر نشد کس با خبر ز سوز دلم جز جگر نشد آتش گرفت خانه ام امّا نه همچو دل خانه در آن زمان؛چو دلم پر شرر نشد @hosenih وقتیکه سوخت در، زنِ آبستنی نبود اینجا زنی ز ضرب لگد بی پسر نشد شد ظلم هرچه بر من و برخانواده ام امّا زظلم کرب وبلا بیشتر نشد @hosenih هر سو دوید دختر من بین شعله ها امّا کسی به جانب او حمله ور نشد پای پیاده در پی مرکب دویده ام با اینهمه بریده زتن دست و سر نشد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم ▶️ گر چه جز ظلم بر تو دیده نشد گل یاست به تیغ چیده نشد @hosenih بین شعله دوید ناموست گیسوی دخترت کشیده نشد میخ بر سینه ای نزَد آسیب ناله ی همسرت شنیده نشد سر برهنه به کوچه ات بردند ولی از تن سرت بریده نشد پشت مرکب تو را کشاند عدو پهلویت ازسنان دریده نشد تیغ بر قتل تو کشید ولی خون ز لبهای تو چکیده نشد @hosenih شکر حق خواهر عزادارت بین نامحرمان خمیده نشد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ زينب نگار حجلگي حرمت حجاب شرح حيا و معني شرم، آيت حجاب هر شاهدي مزين اگر از حجاب شد افزود او ز عفت خود زينت حجاب @hosenih زان ظلمت شبانه و بنشاندن چراغ مي‌خواست ابر ماه كند ظلمت حجاب قومي كه خواست پرده اسلام بردرد لرزيد از مشاهده‌ي صولت حجاب زينب به كوفه پرده به رخسار اگر نداشت دل‌ها نبود دستخوش هيبت حجاب گفتند مرتضاست كه گويد سخن بلي اين آيتي نبود مگر آيت حجاب چون صورتش نديده صدايش شنيده شد زينب علي خيال شد از دولت حجاب اسلام بي‌حجاب ندارد قبول زن حاكي است از حجاب درون صورت حجاب هست از حجاب قيمت زن در همه فعال هرگز مگو كه هست ز زن قيمت حجاب @hosenih تقوي و پرده هيچ جدايي‌پذير نيست تقوي چو نيست هيچ نه خاصيت حجاب اسلام كشتي است و بود لنگرش حجاب گر آن نه، اين يكي همه باشد در اضطراب ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ زیر عبای شب بپوشان قرص ماهت را فرمانده ی اسرار !...پنهان کن سپاهت را @hosenih کم نیستی! بانوی قصر امپراطوری! نگذار سربازان برنجانند شاهت را با احترام آمد زمین، شهزاده ی باران تا که ببوسد گوشه ی چادر سیاهت را رد شو... چنان قدیسه‌ای در بارگاه قدس چون حضرت زهرا نظر کرده است راهت را @hosenih تو حُرمتی داری که تنها بین این تَن ها، آیینه میبیند فقط عمق نگاهت را ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ وقتی حجاب از منظر مادر می افتد حجب و حیا هم از سر دختر می افتد @hosenih شرمنده‌ایم از چادر خاکی زهرا امروز اگر چادر زیاد از سر می افتد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ روی هرچی به غیر از عشق می بندی نگاهت رو کسی جز آینه،کامل ندیده روی ماهت رو @hosenih تو با آرامشت، امروز یه دنیا رو تکون میدی توی هر فتح، با چادر حضورت رو نشون میدی @hosenih خدا میخواس توی دنیا تو کاملتر بشی...آره! حجابت آبرو داده به هرکی كه دوسِت داره @hosenih خيابوناي رنگي باز پر از حسِّ دل آشوبه تو اين آشفتگي، واسم بهشت چادرت خوبه @hosenih مث گل های مصنوعی دروغه خیلی از عشقا... تو اما یاس سجاده! پر از عطری...پر از زهرا ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ چادرت ای ماه من! آغاز صبحی دیگر است ابروانت زیر ابر روسری زیباتر است @hosenih سخت گیری نیست چادر!...ابتدای راحتی ست دخترم! این بهترین ارثیه ی یک مادر است مادر ما حضرت زهراست! باور کردنی ست مادری که از همه زن های این عالم سر است کودکی را زینبی باش...آخرش با فاطمه! از همین حالا حجاب تو ،جهاد اکبر است @hosenih چادرت دارد زمین را آب و جارو میکند! میهمانت آمد از راه. .. آسمان پشت در است! ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ، ▶️ به نام آب اسیر سرابمان کردند چه شد که سر به دل انقلابمان کردند ؟ عفاف فاطمیان را به سخره می گیرند چه هجمه ها که به اصل حجابمان کردند @hosenih هوای شهر شهیدان ز کیدشان ابری است ز فتنه ، خون به دل آفتابمان کردند نه شرم از شهدا و نه شرم از رهبر هماره بعد خمینی عذابمان کردند به کوچه های ولایت شراره افروزان به شعله های جسارت کبابمان کردند از آن دعای فرج که در آن ولایت نیست به پیش حضرت آقا خرابمان کردند به نوکران ولایت چه حمله ها بردند حیا و شرم نه از انتسابمان کردند حرام خور که شدی حق کشی شود ساده چه باطل اند که ناحق حسابمان کردند فرشتگان خدا چون غریبمان دیدند چنان دعای سحر مستجابمان کردند ز تطمئن قلوب و الا بذکر الله رها ز درد و غم اضطرابمان کردند ز مشرکان زمان بی نیازمان کردند فقیر خاک ره بوترابمان کردند کمی ز روضه ی زینب نشانمان دادند برای حمل صبوری مجابمان کردند به عشق بانوی سینه شکسته ی حیدر برای سینه زدن انتخابمان کردند از آستان حسینی ندایمان دادند فقیر و سائل و زائر ، حسابمان کردند @hosenih خوشا دمی که ز غیبت در آید و بیند ز خون سرخ گلومان خضابمان کردند شعار شیعه ی مولا ، علی ولی الله به یاد مهدی زهرا ، علی ولی الله ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ؛ ▶️ عالم اسیر جزر و مد بی قراری ات طوفان چه کرده با دل دریا کناری ات رخ در محاق برده ای ای ماه نیمه جان نیلی شده ست روی تو از زخم کاری ات دریای صبر…کوه نجابت…شکوه عشق حیرت زده ست عاشقی از بردباری ات در راه عشق صرف نظر کردی از وجود جان جهان فدای ولایتمداری ات تشبیه تو به هرچه به جزتو قشنگ نیست پیش رخ تو نیلی دریا که رنگ نیست @hosenih درخانه سادگی و صفا موج می زند در هر طرف حضور خدا موج می زند لب بسته ایم و ناله ی دلهایمان بلند در این سکوت محض، صدا موج می زند مادر کنار پنجره پهلو گرفته است بابا میان اشک و دعا موج می زند سجاده ات دریچه ی بازی ست رو به عرش درآن عبادت دوسرا موج می زند گرچه دلش از آنهمه غم در تلاطم است با این وجود وقت دعا فکر مردم است @hosenih کوه از غم تو دست به پهلو گرفته است با ناله ات زمین و زمان خو گرفته است از بازوی شکسته نگفتی که نشکند کرار از تو قوت بازو گرفته است ای چادر تو اوج حجاب و عفاف زن از کور، مثل تو چه کسی رو گرفته است؟ در پرده های عصمتی و خانه ی تو نور امروز شمع عمر تو سوسو گرفته است از خانه ی تو نور به افلاک می رود جان ابوتراب سوی خاک می رود @hosenih سرمایه ی سلاله ی نور و امامتی امّید نا امیدی روز قیامتی مدیون بخشش تو مدینه… نه…عالم است آغاز بخششی و تمام کرامتی آتش کجا و دیده ی گریان ماتمت لبخند سربلندی روز ندامتی با پهلوی شکسته به دنبال مرتضی چشم جهان ندیده چنین استقامتی باید در عاشقی به شما اقتدا کنیم رخصت گرفته ایم که مادر صداکنیم ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ تو مادری آن را که با داغت عجین باشد خوشبخت شد آنکس که با تو همنشین باشد ای مرجعِ تقلیدِ زن های سبک پرواز! پلکی بزن که جانِ ما در آستین باشد @hosenih چادرسیاهت شب به شب پهن است و در هر روز چادرنمازت آفتابِ سرزمین باشد باید که دستی زد به این چادر...توسّل جست چون چادرت تفسیری از حبلُ المتین باشد ارثیّه ی نابت...حجابت ، سایه پرور شد تا قامت ریحانه ها پنهان ترین باشد در بندگی و همسری و مادری و علم جز تو چه کس "خیرُ النّساء العالمین" باشد؟ دستانِ تو چرخانده دستاسِ دو عالم را "لولاک..." در مدحِ تو قطعا شرطِ دین باشد @hosenih نُه سالِ نوری ، "عشق" را در خانه جا دادی تا در فراقت با امیر المومنین باشد ای مادرِ آیینه و آب و گل و لبخند ای کاش مانندِ تو یک زن ، اینچنین باشد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ یادش بخیر درشکه ی مش ممد دمپایی های پاره ی مش صمد یادش بخیر خاک و خول کوچه ها مغازه کوچیک مشدی احد @hosenih یادش بخیر صفای اون قدیما لباس های ساده، کلاه نمد یادش بخیر پیاده راه افتادن به سمت کربلا با چند تا بلد الان ولی ادعامون زیاده کمِ کمش 206، ال نود این روزها حال عاشقی خرابه هر چی نگاه کنی ته اش سرابه دیگه کسی پهلوون محل نیس قصه خونه ها اتل متل نیس دیگه کسی فکر خدا مدا نیس مجلس مردا و زنا جدا نیس مردا دیگه غیرتشون کم شده عروسی ها قاطی و درهم شده امروز فقط روز مد و لباسه چادر پوشیدن دیگه بی کلاسه @hosenih زن این روزا عروسکه، ساپورته شب پای ماهواره ، روزا تو چُرته زن این روزا چشم و چراغ همس دوس اش دارن فقط برای هوس زن این روزا آزادِ ، نیست برده لباس مباسشم شبیه مرده کجاس حیای مادرهای اون روز کجاس شمیم جا نماز گلدوز دارم فرق آب و سراب و می گم ماجرای کشف حجاب و می گم اون روزا زن عفت دیگه ای داشت عاشق شدن لذت دیگه ای داشت اون روزا زن گوهر تو صدف بود چشم و نگاه مردا با شرف بود خلاصه بدجوری دلم گرفته حال و هوای کسل ام گرفته آدم دیگه چه انتظاری داره از مردی که ابروشو بر می داره مردی به زیبایی ظاهری نیس دیگه کسی شبیه باقری نیس .... آی شهدا راه شما گم شده بازم به شهرمون تهاجم شده @hosenih جای شما خالیه ...کاری کنید بازم امامتون رو یاری کنید ... شهر دوباره دست اجنبی هاست .... پرچم تون ولی دوباره بالاست ... ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih