eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
44.8هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
340 ویدیو
27 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ همه رفتند و من جا ماندم اي دوست ز بخت بد به دنيا ماندم اي دوست @hosenih چرا رفتي مرا با خود نبردي ببين بعد از تو تنها ماندم اي دوست ⏭ ببين از داغ تو خيلي شكستم شكستم كه چنين از پا نشستم @hosenih شكسته دشمنت از بس دلم را چنان گشتم كه نشناسي كه هستم ⏭ به يادت در نواي آب آبم چنان تو زير تيغ آفتابم @hosenih تو راحت خفته اي در خانه ي قبر ولي من از غمت خانه خرابم ⏭ لباس تو در آغوشم برادر صدايت مانده در گوشم برادر @hosenih تو ماندي بي كفن بر خاك صحرا چگونه من كفن پوشم برادر ⏭ ببين در ديده سوي ديدنم نيست توان دادن جان در تنم نيست @hosenih چنان آبم نموده آتش تو گمانم جسم در پيراهنم نيست ⏭ من وكابوس شمشير و تن تو تماشاي به غارت رفتن تو @hosenih تو را سر نيزه ها بردند و مانده براي من فقط پيراهن تو ⏭ سراسر نيزه ميبينم به خوابم سر و سرنيزه ميبينم به خوابم @hosenih همين كه پلك بر هم مي گذارم تو را بر نيزه ميبينم به خوابم ⏭ دلم هر روز سوي نيزه ميرفت كه خونت در گلوي نيزه ميرفت @hosenih چه مي شد مثل سرهاي شهيدان سر من هم به روي نيزه ميرفت ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ بس که با خود ماتم از کرب و بلا برداشته بوی غصه کوچه های شام را برداشته این دوتا تا عرش بالا رفته که گلدسته نیست زینب است و دست های بر دعا برداشته @hosenih در حقیقت چهره ی آیینه ی کرب و بلا با وفور اشک های خود جلا برداشته کوچه و محراب و خون تشت را دیده، ولی چون عمود نیزه را دیده ست تا برداشته گوییا بر چهره ی زینب زده آن بی حیا خیزران را وقتی از تشت طلا برداشته @hosenih طاقتش دیگر شبیه سالهای پیش نیست غصه های خویش را از هم جدا برداشته پهن کرده دور بستر گریه ی یک عمر را کوله باری را که از کرب و بلا برداشته تا همین اندازه می گویم که کوه اهل بیت چند وقتی می شود با خود عصا برداشته ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ گفته بودم كه دير يا زود از راه مي آيي و مرا با خود بعد يك سال و نيم خون گريه ميبري تا وصال خود، تا خود @hosenih چقدر چشم من به راهت بود صبح و شب نامتان به روي لب امدي و خوش آمدي اما دير كردي و پير شد زينب @hosenih نه درست است،اشتباهي نيست چهره ام يك كمي فقط آخر... نه كه يك سال و نيم كم باشد بي تو چل سال رفته بر خواهر @hosenih خب بيا بگذريم وقتش نيست يك كمي از خودت بگو آقا خودتان شرح مي دهي يا من روضه را باز تر كنم حالا @hosenih تشنه لب لحظه هاي آخر را از دم آخر تو مي گويم سرِ زينب فدات،دلدار از رنج هاي سرِ تو مي گويم: @hosenih زخم زير گلو؟ نه طاقت نيست قلب و تيرِ سه شعبه؟ اصلآ نيست سنگ و شمشير سختيش مثلِ لحظه هاي به نيزه رفتن نيست @hosenih آسمان ريخت بر سرم وقتي صوت تكبير در هوا مي رفت جلوي چشم را نمي ديدم آفتابم به نيزه ها مي رفت @hosenih روزِ تشييع پيكرت در دشت پسرت بود و بوريا هم بود بدنت را به قبر وقتي چيد قطعه هايي ز پيكرت كم بود @hosenih كوفه بود و جواب خوبي ها كوفه بود و تلافيِ مردم پشت بام و هنرنمايي با سرِ تو سنگ بافيِ مردم @hosenih تو براي خودت سري بودي روي ني استوار و پا بر جا هر زمانم ز نيزه افتادي مي شدي تو دوباره از سر جا @hosenih آفتابم به خواب خود هرگز سايه ام را نديده بود اما روز محمل سواري ام در شهر زينبت بي نقاب بود آنجا @hosenih نفسِ آخرم رسيد و من چشم هايم به سمت آمدنت يادگاريِ تو به روي قلب مي گذارم دوباره پيرهنت ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ تو می روی و تمامِ تو پابرجاست در کوفه و شام، گامِ تو پابرجاست @hosenih تو وارثِ درد،گرچه بودی زینب! صبرِ علوی به نامِ تو پابرجاست ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ زینب ای نام آور اهل زمین و آسمان عمه صاحب زمان (2) خطبه هایت زلزله شد ریخت کاخ دشمنان عمه صاحب زمان(2) ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ کوفیان را که تو در کوفه تماشا کردی خطبه ها خواندی و الحق که تو غوغا کردی همه گفتن که حیدر به میان آمده است دشمنان پدرت را همه رسوا کردی @hosenih گفتی از حیله و نیرنگ همه کوردلان و تو حق را به همان معرکه افشا کردی لرزه ها بر بدن غاطبه ی شهر افتاد کوفه را صحنه ای از محشر کبری کردی با همان خطبه عجب جنگ نمایان کردی کمر هرچه حرامی تو ز قد تا کردی @hosenih جلوی چشم همه خنده به رویت کردند تو به چشم اسرا اشک خود اخفا کردی کوفیان خنده کنان هلهله برپا کردن مثل یک شیر عرب ولوله برپا کردی کمرت خم شد از آن اوج مصیبت بانو یادی از مادر خود حضرت زهرا کردی @hosenih کوفه یادآور مظلومیت حیدر بود یاد مظلومیت و غربت مولا کردی من نگویم که چه بر قاری قرآن کردند ناله و لعن خودت را تو به اعدا کردی و دریغا که در این کوفه دگر سقا نیست که تو او را ز حرم راهی دریا کردی @hosenih آخر قصه تو با غصه ی خود فهماندی صبر بر حادثه را بر همه معنا کردی ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ حرامی دید آشوب تو را چشم ترَت را نه تحمل میکنم اما وداعِ آخرت را نه لباست کهنه پیراهن٬ تحمل میکنم باشد ولی ای عشق غارت کردن انگشترت را نه @hosenih غریبی تو را شاید دهَم دست فراموشی هجوم و ازدحام شمرها دور و برت را نه فراموشم شود گاهی لبان تشنه ات اما به روی خاک های داغِ صحرا پیکرت را نه اسارت شاید از یادم رود! یک عمر باورکن؛ به دختر بچه ها طرز نگاه دخترت را نه @hosenih نبودی و به شهر شام بی انصاف ها بردند زنان خویش را در پرده اما خواهرت را نه بیادم هست گفتی: زینبم آسوده خاطر باش سرم را میدهم اما نخی از معجرت را نه! ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ حسین خواهر تو بر غمت دچار شده دلم هوای تو کرده که بی قرار شده تمام موی سرم ، پینه های دستانم خودت بیا و ببین که چه گریه دار شده @hosenih مگر نگفتم عزیزم که بی تو می میرم همیشه قاتل عاشق غم نگار شده در احتضار کنار تمامتان بودم برس به داد دلم وقت احتضار شده اگر تو کشته ی اشکی دو دیده ی تر من برای روضه ی تو سفره دار شده @hosenih ز خاطرم نرود خاطرات کرببلا دوباره دور و بر من پر از غبار شده به روی چادر من جای پای قاتل توست لگد به روی لگد بر تنم نثار شده دم غروب به آتش گرفته ای گفتم بدو عزیز دلم موقع فرار شده @hosenih میان آن همه نامحرمان خودت دیدی چگونه خواهری بر ناقه ها سوار شده سر تورا سر بازار بس که رقصاندند گلوی خشک تو دیدم که تار تار شده زنان کوفه همه سنگ باز قهارند چقدر راس تو با سنگها شکار شده @hosenih رباب موی سرش کند و داد زد زینب ببین سر پسرم سهم نیزه دار شده میان بزم شراب آمدم به دنبالت یکی به طعنه صدا زد ببین چه خار شده حرامزاده ای از دختران کنیزی خواست از آن به بعد سکینه گلایه دار شده ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ همه جا غم نصیب زینب شد درد و ماتم نصیب زینب شد تا رود پرچم حسین به عرش قامتی خم نصیب زینب شد @hosenih گویی از جنگ تن به تن برگشت با همان پاره پیرهن برگشت شیرزن بود رفت کرب و بلا ولی انگار پیرزن برگشت @hosenih ماه از اوج آسمان افتاد وسط راه نیمه جان افتاد سایه اش را کسی ندید ولی بر سرش سایه سنان افتاد @hosenih برده انگار نی ، نوایش را غصه خم کرده شانه هایش را آن که در کوچه ها ابلفضلش پاک میکرد رد پایش را @hosenih حال با زجر هم قدم شده است سهم زینب دوباره غم شده است وسط راه یک نفر انگار از اسیران دوباره کم شده است @hosenih ما نمردیم باز غم برسد پای ناکَس به این حرم برسد وای بر حالشان در آن روزی که علمدار با علم برسد @hosenih ما ز نسل کیان و فیروزیم پای این درس دانش آموزیم از دعاهای مادرش زهراست که میان نبرد پیروزیم ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ تو بیا بر سرم ای دلبر و دلدار حسین شدم آشفته چو گیسوی تو ای یار حسین @hosenih پیرهن کهنه ی تو زخم دلم را نو کرد پیش چشمم،شده غمهای تو تکرار حسین کی رود از نظرم،منظره ی کرب وبلا بی حیاتر شد عدو بعد علمدار،حسین به همان زلف که در پنجه ی قاتل افتاد خواهرت هست به موی تو گرفتار حسین نیزه را در بدن زخمی تو می چرخاند آنکه چرخاند مرا بر سر بازار حسین سر من زخمی سنگ از در و دیوار شده مثل مادر،که سرش خورد به دیوار حسین یاد داری که مرا بزم ضیافت بردند مانده بودم چکنم در بر انظار حسین @hosenih شائق عمری است که سنگ تو به سینه زده است به امیدی که شود لایق دیدار حسین ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ دلشوره داشتی و برادر نداشتی بعد از حسین(ع) سایۂ بر سر نداشتی داغت عظیم بود و دل کوه را شکست صبرت جمیل بود و برابر نداشتی @hosenih در کربلا، بلا به سرت آمد آنچنان جز تیر و نیزه خاطره دیگر نداشتی گفتی میانِ گریه که ای شمرِ(لع) بی حیا در قتلگاه...کاش که خنجر نداشتی می سوختی از اینکه؛ از آن دستِ بی عقیق وقتِ وداع؛ بوسه چرا برنداشتی میسوخت خیمه ها و به کوریِ چشم بد جلباب بود! اگر چه که معجر نداشتی دور و برَت نگاهِ علی اکبری نبود عباس ِ غیرتی و دلاور نداشتی @hosenih مرهم نداشت داغِ دلت! بغض کردی و... غم داشتی؛ نوازش ِ مادر نداشتی جانت به لب رسید! که دنیایِ بیوفا ماندن نداشت! چونکه برادر نداشتی! ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ در بسترم و در آتشِ خورشیدم اندازه‌یِ عُمرِ نوح هم غَم دیدم @hosenih یک جمله فقط قصه‌یِ عُمرِ من شُد آمد به سَرَم از آنچه می‌ترسیدم ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih