eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
44.8هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
345 ویدیو
27 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ مژده ای دل شب برات آمد پرتو نور حی ذات آمد سر زده نور مشرقین امشب نورمجموعه ی کرات آمد گشت فُطرس دخیل گهواره پر زد و بر لبش نشاط آمد صد مسیحا شد از دمش زنده چون که جانبخش کائنات آمد مست جام می بقاست حسین گرچه لب تشنه ی فرات آمد مژده بر جمله ی گرفتاران ساحل و کشتی نجات آمد دِه ندا بر همه گنهکاران شافع محشر و ممات آمد کام مارا حسین شیرین کرد عسل و شاخه ی نبات آمد می وزد از بهشت بوی حسین صلوات خدا به روی حسین @hosenih به نبی رفته خُلق نیکویش و به ریحانة النبی بویش فاطمه و ان یکاد می خواند به علی رفته زور بازویش جبرئیل است مهد جنبانش به حسن رفته خال دلجویش صلوات خدا به روی مهش انبیا جملگی ثناگویش خضر آب حیات می خواهد رفته بنشسته بر لب جویش می زند ساره همره لعیا بوسه بر روی و شانه بر مویش مهر و مه سجده گر به روی مهش سجده گاهست طاق ابرویش خورده دل های عاشقان حسین گره از شوق او به گیسویش شب میلاد او دلم از شوق گشته چون زائری سر کویش می وزد از بهشت بوی حسین صلولت خدا به روی حسین @hosenih این حسین کیست؟ مظهر عشق است دل و دلدار و دلبر عشق است جمله مستان و عاشقان را او ساقی و میُّ و ساغر عشق است پادشاهان غلام درگاهش فقط او شاه کشور عشق است این حسینی که سید الشهداست شهدا را پیمبر عشق است کربلا بود عرصه ی خیبر و حسینی که حیدر عشق است در کنار فرات لب تشنه کشته فرزند کوثر عشق است خنجر شمر بُد بهانه حسین کشته ی تیغ و خنجر عشق است هر مفسر که یا حسین شنید گفت یاسین بی سر عشق است یا هو الاول و هو الآخِر اول عشق و آخر عشق است می وزد از بهشت بوی حسین صلوات خدا به روی حسین ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ در تنِ بی‌جانِ من، بارِ دگر، جان می‌رسد روحِ ویران گشته‌ام، دارد به سامان می‌رسد @hosenih ماهِ کامل را ببین در آسمانِ عاشقی، در همین ایامِ آغازینِ شعبان می‌رسد مژده ای دلدادگانِ راهِ سبزِ عاشقی! معنیِ آزادگی، معنای ایمان می‌رسد یا حسین بن علی!، درهم بخر عشاق را کِی به این خشکی زده، یک جرعه باران می‌رسد بی‌نواییم و سرِ خوانش به رحمت می‌رسیم از مسیرِ فیضِ او در سفره‌ها نان می‌رسد دل بده بر آستانِ لطفِ اربابِ کرم غم مخور! هجران و غم، روزی به پایان می‌رسد @hosenih خوش به حالِ آن بهاری که سرآغازش تویی روزیِ سالِ دگر بی‌شک، فراوان می‌رسد ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ باز طبع غزل شکوفا شد شور و مستی مان مهیا شد باز هم درب رحمت احدی به روی اهل میکده وا شد آسمان غرق شادی و شور است و زمین محو شور بالا شد @hosenih آیه آورده جبرئیل امین که پیمبر دوباره بابا شد روی قنداقه اش نوشته خدا نوکرش تا همیشه آقا شد با قدومش جواز پرواز فطرس پرشکسته امضا شد قدم نورسیده ی زهرا به روی چشم عاشقان جا شد این گل مرتضی و فاطمه است نامش آرامش دل همه است این پسر مظهر خداوند است یک تنه لشکر خداوند است این پسر معنی تولی و ولیِ دیگر خداوند است این پسر با تمام بندگی اش لقبش دلبر خداوند است این پسر سید شباب بهشت خلقت محشر خداوند است این پسر مصطفای ثانی، یا... حضرت حیدر خداوند است؟ این پسر آیه آیه قرآن است این پسر کوثر خداوند است نور عرض و سماست این نوزاد پسر مرتضاست این نوزاد چشم ما هست خاک پای حسین جان ما نوکران فدای حسین علت خلقتم مشخص شد آفریده شدم برای حسین ثروت و هستی همه عالم همگی وقف روضه های حسین من فدایی مادر و پدرم پدر و مادرم فدای حسین از همان کودکی بزرگم کرد نمک سفره عزای حسین @hosenih درِ این خانه پیر خواهم شد شامل من شود دعای حسین پای این غم هنوز میسوزم غم دوری کربلای حسین ذکر نام تو میکند مستم اربعین زائر حرم هستم ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ به نام عشق نشست و نوشت دریا را که واژه واژه بسازد تمام دنیا را سرشت خاک جهان را به تربت پاکت فرشته ها همه دیدند مستی ما را تو آمدی و زمین با تو شد حسینیه به یک اشاره خریدی تمام دلها را تو آمدی و پیمبر به چشم خود میدید کرشمه های تو و خنده های زهرا را @hosenih تو را گرفت علی در بغل همه دیدند چه عاشقانه ربودی نگاه بابا را پس از گشودن چشمان ناز تو خواندند فرشته ها همگی "لا اله الا..." را زمین گرفت به خود عطر سیب های بهشت گرفت عطر وجود تو عرش اعلی را دوباره حال غزل های دل بهاری شد و "مثنوی خدا" روی عرش جاری شد خدا نوشت تو را آبروی اهل یقین نوشت خاک تو را برترین مکان زمین فرشته ها همه آن را به هم نشان دادند و ناگهان همه یک جا به سجده افتادند کنار نام تو هر واژه اش به جوش آمد به شوق تو همه عرش در خروش آمد و لطف کرد به آدم که ذاکرت باشد اجازه داد که این بنده شاعرت باشد نشسته ام بنویسم غزل غزل با تو و باز جوشش یک شعر لَم یَزَل با تو @hosenih دوباره دل شده پر خون و سر شده پر درد و دردها، شده اَحلی مِنَ العَسَل با تو نه اینکه تو فقط امروز صاحب غزلی که روی حاجت من بوده از ازل با تو غزل نمی دهد این بار پاسخ دل را و باز دل شده مجنون، و راه حل با تو برای این دل دریا زده تو ساحل باش بیا و مثنوی عاشقانه ی دل باش بیا و شعر مرا باز هم معطر کن بیا و حال ردیف مرا تو بهتر کن تو اصلا آمده ای ناخدای دل باشی -اگر که کفر نباشد- خدای دل باشی کنار نام تو ساحل شدند طوفانها به شوق روی تو عاشق شدند انسانها بدون نام شما، سرنوشت یعنی چه؟ بدون کرب و بلایت، بهشت یعنی چه؟ بدون ماه محرم، بهار زیبا نیست بدون روی تو "اردیبهشت" یعنی چه؟ @hosenih "غلامتان به من آموخت در میانه ی خون" که پیش چشم تو، زیبا و زشت یعنی چه؟ خدا نوشته صدای تو را صدای خودش و خلق کرده تمام تو را برای خودش و قبل از آنکه ببخشد به عشق معنا را سروده حضرت حق رمز هستی ما را: خدا از اول خلقت نوشت: کرب و بلا به خاک عالم و آدم سرشت: کرب و بلا نوشت کرب و بلا تا زمین بنا بشود نوشت کرب و بلا تا زمان به پا بشود نوشت کرب و بلا تا بشر ببیند که بهشت روی زمین ممکن است جا بشود و بعد لطف به چشمان بی نوا کرده مرا برای کسی چون شما گدا کرده تو بهترین غزل این گدا شدی امشب تو ضامن سفر کربلا شدی امشب تو جلوه همه جود و لطف و احسانی تو معنی همه ی آیه های قرآنی تو قطره های نگاه خدا به این بشری تو قطره نیستی اصلا تو عین بارانی گدا منم به خدا، رعیت توام والله تویی که پیش نگاهم همیشه سلطانی بیا خیال دلم را دوباره راحت کن همیشه صاحب این دلشکسته میمانی @hosenih غزل که لایق وصف جمال ماهت نیست گداست هر که در این شهر سربه راهت نیست تو عاشقانه ترین شعر دفترم هستی تو تا ابد به خداوند در سرم هستی دوباره وقت اذان است، وقت دلتنگی دوباره زمزمه هایی از این دل سنگی... ... بیا و شعر مرا باز هم هوایی کن بیا و حال مرا باز کربلایی کن... ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ دوباره از نجف گفتم نسیمِ صبحگاهی را که پَر دادیم دلها را کبوترهایِ چاهی را زیارت‌نامه شد شعرم  همین که از علی گفتم شرافت میدهد این نام  کاغذهایِ کاهی را نه عالم بود نه آدم که آندَم دستِ حق می‌دوخت به قد و قامتِ مولا  قَبایِ پادشاهی را همیشه مادرم میگفت خلقت کارِ دستِ اوست که بر این سقفِ شب پاشیده پولکهایِ ماهی را میانِ نقطه‌هایِ نور   ماهی بی‌نظیر آمد شبم روز است حالا که امیر بنِ امیر آمد @hosenih که هست اینکه علی دارد سرش را روی دامانش که بوسه می‌زنند از شوق امامان هم به دستانش خجالت می‌کشد مهتاب از نور جبینِ او حسودی می‌کند خورشید بر ماهِ شبستانش اگر بیرق بیافرازد اگر قامت بیاراید فلک را سقف بشکافد کجیِ تیغِ بُریانش که هست این سربه‌زیرِ بی‌نظیرِ شیرگیری که خیال فاطمه تخت است با او از عزیزانش تعالی‌لله از این چشم و تعالی‌الله از آن اَبرو که حیران میشود حتی علی از این کمان اَبرو @hosenih شجاعت را شهامت را عَلَم را محترم کرده خدا نامِ بُلندش را به عِلیین عَلَم کرده برای خطی از مدحش که می‌خواهد خدا گوید مُرکب کرده دریا را درختان را قلم کرده پَری در زیر پایش  شَهپری هم رویِ خودِ اوست دو بال از جبرئیلش را خدا اینگونه کَم کرده دهان‌ها وا ، تپش‌ها تند ، بند آمد نَفس‌هاشان عرق می‌ریزد این لشکر  زمین انگار دَم کرده اگر جامه بِدَر کردند  اگر شلوار تَر کردند جوانیِ علی اینجاست اگر یک دشت رَم کرده کسی می‌آید از غوغایِ او عالم زمین گیر است اگر بَد می‌رَمَد لشکر  فقط تقصیرِ این شیر است @hosenih حرم از روز روشن‌تر چه حاجت ماه را هرشب حرم وقتی که دارد نورِ بسم‌الله را هرشب من از نوری که دارد علقمه هر روز فهمیدم بغل می‌کرده این بِرکه جمالِ ماه را هرشب "به مژگانش سیه کرده" ... چه غوغا با مناجاتش  چه خوش با گریه تَر کرده سپاهِ شاه را هرشب زمانِ پاسداری‌اش  زمانِ آب آوردن فقط میگفت یازینب تمامِ راه را هرشب فقط از مَشک می‌پرسند طفلانِ پریشانش چه رازی داشت لبخندش که پیدا بود دندانش... ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ ای عبد مطیع حق این است تو را یاری در امر امام خود تسلیم و وفاداری تصدیق کنی حق را فرمانده ی مطلق را خیر تو رسد بر دین در حد کمال، آری بر سبط نبی عاشق در راه على لاحق هستی چقدر لایق در صحنه ی دینداری درس تو همان طاعت هر لحظه و هر ساعت در پای رکاب یار از تو برسد یاری تبلیغ تولا را ترویج تبرا را سرلوحه ی خود کردی در قول و عمل، باری @hosenih هم علم و فقاهت بود هم روح شجاعت بود جنگاوریت در رزم از بسکه ادب داری با اهل جفا در جنگ با اهل وفا در صلح تو یاور مظلومی تو خصم ستمکاری  امروز هم ای سالار با یک مدد از قهار وقت غضبت شد بر هر لشگر کفاری بر یاری مظلومان کن یک نفس ای سلطان آقا نفست حق است تا دست دعا داری یک گوشه ی آبرویت یک نیروی بازویت در هم شکند فوجی از اردوی بسیاری از قاطبه ی دشمن یک هیمنه ای بشکن بر بت شکنِ ایران یاری برسان، یاری!  در معرکه ی خناس ثانی علی، عباس ای قبله خلق الناس الحق که سپهداری عشق نبی مختار ابن علی کرار در واقعه ی صفین دیدند تو کراری پُر بخشش و پُر بذلی حقا که اباالفضلی این است فضایل در قاموس علمداری در مدحت مولایت شد خطبه ی قرایت هم اسوه ی گفتاری هم الگوی رفتاری در اوج مصیباتت برپاست مناجاتت مانند امام خویش پر اشک و سبکباری تو کوه کراماتی مستغرق في الذاتی هم زاهد و هم عابد هم عاشق و عیاری تا باب حوائج شد نام تو، چه رایج شد رو بر حرم آوردن در اوج گنهکاری جایی که امام تو فرمود: بنفسی انت از مرحله ی عصمت آقا! تو چه کم داری؟ دستان شفیع تو پرواز رفيع تو گویای مقاماتیست کز زُمره ی ابراری  حقا که جوانمردی درمان همه دردی اما شب عاشورا شد کار به دشواری دشمن که آمان آورد صبر تو به جان آورد میداد در آن هنگام زینب به تو دلداری صبر تو سلاحت بود حلم تو بصیرت بود این صبر و بصیرت ساخت خون از بصرت جاری حق تو ندانستند پس راه تو را بستند حرمت ز تو بشکستند در لحظه ی خونباری دست تو جدا کردند فرق تو دوتا کردند در حصر چه ها کردند با شیوه ی خونخواری غرقابه ی خون گشتی از اسب نگون گشتی بی دست فرود آمد آن کوه به اجباری در مقتل نخلستان ارباب پی دستان در علقمه زهرا بود میکرد عزاداری ای ام بنین مامت این است سرانجامت زهرا به تو فرزندم میگفت، چه دیداری @hosenih تا قحطی آب آمد آوای رباب آمد میگفت عطش سخت است بر کودک گهواری فرمود تو را مولا شرمنده مباش از ما عباس! جزاک الله تو آخر کرداری بهتر که ندیدی در بی حرمتی معجر ناموس خدا میشد راهی، سر بازاری در مجلس بیگانه با آتش خصمانه میسوخت دل زهرا از تهمت بدکاری ما منتظریم آید آن منتقم احمد تو همره او باشی در روز وفاداری ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ ای آن که ز ادراک تو ایمان متصور در پنجه ی لا حول تو طوفان متصور با غرّش تان گشت قیامت متبادر درعلقمه دریای خروشان متصور @hosenih نام تو نموده ست جهان را مترنّم سقّایی و با یاد تو باران متصور غیرت رگ جوشیده ی در گردن یار است تنها به مقام تو شود آن متصور دستان تو آیات بریده ست اباالفضل گشته ست چنان سوره ی رحمان متصور نام تو کلید ادب و روح نجابت در پرسش تاریخ کماکان متصور در شرح تو و دست تو عالم متحیّر ایثار تو در یاد شهیدان متصور مشک و علم و منصب سقّایی ات عباس در ذهن تو فریاد عموجان متصور @hosenih بیچاره فراتی که به کامش نرسیده ست هستی تو در آن ذهن پریشان متصور تو غرّش پنهان علی در عرصاتی در پنجه ی ایمان تو طوفان متصور ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ آواز عشق بی تو صدایی نداشته ست قبل از تو عشق راه به جایی نداشته ست جان ادب بدون تو نایی نداشته ست دنیای بی تو هیچ صفایی نداشته ست با تو طلوع عشق و ادب را رقم زدند غم را ز قلب های محبان قلم زدند نام تو اولین قسم پاک عالم است ایمان تو شبیه قدم هات محکم است در حسرت لبان تو لبهای زمزم است از تو هرآنچه می شنوم باز هم کم است نامت ز کودکی به لب ما ترانه بود عباس عشق بود علم ها بهانه بود @hosenih ای سر به زیر پیش تو والا مقام ها ای مقتدای قاطبه ی با مرام ها بالاست پرچم تو کنار امام ها لال اند در مقابل مدحت کلام ها در راه عشق چیره به بی حاصلی شدیم گفتیم یا حسین و ابوفاضلی شدیم در شرق و غرب حضرت مشگل گشا تویی در شهر درد کوچه ی باب الشفا تویی آیینه ی تمام قد مرتضی تویی تفسیر عبد صالح بی ادعا تویی ما شیعه ایم و کار جهان شد به کام ما در هر نماز سمت تو باشد سلام ما در مهد نور شهره به قرص قمر شدی در دلبری ز اهل هنر با هنر شدی هر جا نبرد بود تو مرد خطر شدی ضرب المثل برای دل پر جگر شدی مصداق با شکوه ابالفضل می شود پژواک لفظ کوه ابالفضل می شود جای تو هست در دل تقدیر کربلا با تو حماسی است مزامیر کربلا زیبا تر است با تو تصاویر کربلا کعبه ست زیر سایه ی تأثیر کربلا محشر که دست های تو باب شفاعت است سینه زن تو را چه خیال از قیامت است دست کریم خسته ی بخشش نمیشود وقت عطا معطل خواهش نمی شود عباس جز به نور ستایش نمی شود فضلش به صد کتاب نگارش نمیشود چرخیده کارها ز طفیل کریم ها عباس بوده مرشد خیل کریم ها ای سایه سار عالمیان پرچم شما ای تکیه گاه پیر و جوان پرچم شما بالاست تا ابد به جهان پرچم شما راه بهشت داده نشان پرچم شما زائر رسید صحن تو و رستگار شد شهر بهشت در حرمت آشکار شد @hosenih این دست ها که رو به ضریحت دراز شد از روزگار سفله ی دون بی نیاز شد نامت کلید بود و در بسته باز شد عباس گفتم و همه جا چاره ساز شد یا کاشف الکروب ببین دل شکسته ایم تنها به آستان شما چشم بسته ایم سوگند بر خروش فرات و خجالتت بر چشم های خون زده ی پر جراحتت بر گریه ی حسین زمان شهادتت مبهوت مانده کرببلا از حمایتت روح القدس به خامه ی خامم نگاه کرد مدحت دوباره حال مرا رو به راه کرد ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ با غیرت و حماسه با اشک های جاری بر دفترم نوشتم ابیات ماندگاری گاهی امام داری فیض مدام داری اما از آب دریا یک جرعه هم نداری گاهی برای تصدیق باید گذشت از تیغ باید که چشم پوشاند از صید هر شکاری گاهی یل عشیره ای نافذالبصیره شرمندگی ست سهمت از طفل شیرخواری دشمن بنی امیه بر شانه ات رقیه دلواپسی و هر دم بر غصه ای دچاری ای شیر بی هماورد از ضربه های نامرد باید به خاک افتی در بین کارزاری با خود چرا نگفتی حتی اخا نگفتی جز سیدی نیامد روی لب تو ؛ آری ای آفتاب روشن در پای چشم گفتن دستت قلم ولیکن تا خیمه رهسپاری خود شاهدی که آقا در بیت بیت شعرم "عباس" را نوشتم " سردار پایداری " در امتحان دوران ای سربلند میدان بر قله ی شهامت تندیس اقتداری شرمنده پیش از اینها من همتی نکردم از ایستادگی هایت صحبتی نکردم @hosenih من ردّ ربنا را از راه شب گرفتم اذن توسلم را از دست رب گرفتم جام شراب من شد باران گریه هایم چشم پر اشک دادم بار عنب گرفتم اذن سفر ندادی اما صد و سی وسه بوسه ز بیرق تو جای طلب گرفتم روز الست عشقت تا عرضه شد به خلقت مهرت به دل نشست و عاشق لقب گرفتم نان و نوای خود را کرببلای خود را عمری دوای خود را از این مطب گرفتم چون سائل مدینه دستی به روی سینه تا محضرت رسیدم رزقی عجب گرفتم خرماخور است شیعه از سفره ی کریمت از برکت طعامت طعم رطب گرفتم " اقای من حسین و مولای من حسین است " پیوسته از کلامت درس ادب گرفتم سر را که هدیه دادم نذر تو پس نگیرم این نکته یادگار از ام وهب گرفتم دادم قسم علی را بر عصمت تو اقا من کربلای خود را ماه رجب گرفتم الحق وزیر شاه دربار کربلایی ا ادخل ابوالفضل؟ ؛ باب الحسین مایی @hosenih ای بی مثال عباس ای بی بدیل عباس کوه وقار عباس مرد اصیل عباس بی تو تمام  دنیا مفتش گران ما بود بر خلقت دو عالم هستی دلیل عباس همواره هست محرز در رتبه برتری از موسی و هود  و نوح و شیث و خلیل عباس جبرییل با ارادت هرشب به قصد قربت پای تو را بشوید در سلسبیل عباس هرگز نمی توان که قد تو را رصد کرد باشد برای درکت راهی طویل عباس اصلا به قول اعراب با گیسوی کمندت پیشانی بلندت جدا جمیل عباس داروی هر چه دردی تو مرده زنده کردی در چنته کم نداری از این قبیل عباس زانو زده ست شهری در پای سفره ی تو کوری چشم شور هر چه بخیل عباس درهم نکردی ابرو من هم نرفتم از رو هربار لطف کردی شکرا جزیل عباس خورده گره به کارم جز تو کسی ندارم دارم به لب مرتب هی الدخیل عباس کاری نشد ندارد نزد تو یا ابوالفضل روز جزا خیالم جمع ست با ابوالفضل @hosenih مضمون بی نظیر شعر تری علمدار مدح تو را بخوانم از هر دری علمدار ای سرور صحابه تنها به یک خطابه حتی ز کعبه هم کردی دلبری علمدار هم ذوالفقار مستت هم بیرقی به دستت صفین تا به طف را سرلشگری علمدار شمشیر تو برنده هر ضربه ات کشنده یا حمزه ای به واقع یا حیدری علمدار ای خضر نینوایی سقای کربلایی الحق به تو می اید اب اوری علمدار حتی حسین زهرا بر تو پناه برده بین تمام سرها داری سری علمدار هستت ز هست زهرا دستت به دست زهرا از شافعان فردای محشری علمدار فطرس گرفت از اقا بال و پر خودش را من هم بگیرم از تو بال و پری علمدار بی مایه ام کرم کن اصلا تو شاعرم کن از من بساز دعبل یا حمیری علمدار بازار گریه ی ما با هر دم تو گرم است با هر اشاره ای ناظم پروری علمدار از منزوی سلامت زیبا نشسته نامت در بیت بیت اشعار آذری علمدار @hosenih " آز قالدی کی دعواده یتسون خطر عباسه قان گوزلرینی دوتموش وئرمور خبر عباسه قوللار قلم اولموشدی قان گوزلره دولموشدی آغلاردی مدارینده شمس و قمر عباسه " روی پر ملائک خنده کنان ابوالفضل پا بر زمین نهادی از آسمان ابوالفضل جشن تولدت را خورشید و مه گرفتند بس که مرید داری در کهکشان ابوالفضل جانی گرفته حیدر با دیدن جمالت از یمن مقدم تو دل شد جوان ابوالفضل مولود مرد خیبر شیر خدا مکرر بوسید بازوانت را بی امان ابوالفضل ذکر جلی مایی دوم علی مایی خالی ست جای نامت بین اذان ابوالفضل فتح الفتوح کردی با دست های خالی سردار بی نیاز از تیر و کمان ابوالفضل  در چنگ تیر و نیزه جز حق رجز نخواندی ای سرور تمام آزادگان ابوالفضل ورد لب تو باشد هر لحظه جان رقیه ورد لب رقیه هر لحظه جان ابوالفضل بی انتهایی اقا رزاق مایی اقا ای ناتمام ابوالفضل ای بی کران ابوالفضل هر جا که نام پاکت برده شود شتابان خود را یقین رساند صاحب زمان ابوالفضل حتی شب تولد من حال گریه دارم مانده ست بر دل من داغی گران ابوالفضل شام خوشی سر آمد اشک همه در آمد از خیمه تا که رفتی دامن کشان ابوالفضل باید به گریه گوید دل حرف اخرش را یارب کسی نبیند داغ برادرش را ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
یک سوی ابوفاضل و یک سوی حسین خورشید کنار ماه ، دیدیم به عین یک دل نبود جای دو دلبر ، آری الا دل ما که هست بین الحرمین © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ای سرو که با تو باغ ها بالیدند معصوم به معصوم تو را تا دیدند چون شاخه گل محمدی ، دست تو را بر دیده ی خود نهاده و بوسیدند © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
تا سلام ما رسد از دور، فطرس را خرید از همان بدو تولد هم به فکر نوکر است © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e