eitaa logo
ن والقلم(حسینی لیلابی)
1.4هزار دنبال‌کننده
240 عکس
245 ویدیو
39 فایل
✔️ پاسخ به سؤالات اعتقادی ✔️ برگزاری مسابقات تحلیل ها ،نظرات و سخنرانی های حسینی لیلابی انتقادات و سوالات👈 @lilabi
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نوف و حبه شاهدان یک شب از عبادات علی(ع) مرحوم محدث نوری در کتاب مستدرک الوسائل نقل کرده است: حبه عرنی کوفی که از یاران امیر مؤمنان بود گوید: شبی من و نوف بکالی در خانه امیر مؤمنان على خوابیده بودیم ساعات پایانی شب بود که من از خواب بیدار شدم دیدم علی دست خود را به دیوار نهاده و مانند کسی که شیفته و اندوهناک باشد این آیه را می خواند: «إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَواتِ وَالأَرْضِ...» و چون کسی که عقل از سرش پریده باشد، آیه را تکرار میکرد. در همین حال مرا صد زد و فرمود: ای حبه خوابی یا بیدار؟ عرض کردم : بیدارم اگر تو از خوف خدا این چنین باشی پس ما چه کنیم؟! این هنگام متوجه شدم که قطرات اشک از چشمان حضرت بارید و فرمود: «يا حبه! إِنَّ لِلَّهِ مَوْقِفاً وَلَنَا بَيْنَ يَدَيْهِ مَوْقِفاً لا يَخْفَى عَلَيْهِ شَيْءٌ مِنْ أَعْمَالِنَا، يَا حَبَّةُ إِنَّ اللَّهَ أَقْرَبُ إِلَى وَإِلَيْكَ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ. يَا حَبَّةُ إِنَّهُ لَا يَحْجُبُنِي وَلَا إِيَّاكَ عَنِ اللَّهِ شَيْءٌ» ای حبه !ما را در پیشگاه خداوند موقفی است که در آنجا هیچ عملی از ما نزد او پنهان نباشد ای حبه خدا به من و تو از رگ گردن نزدیکتر است که هیچ چیز ما از او پوشیده نیست. آنگاه حضرت رو به نوف بکالی نموده و پرسید ای نوف خوابی یا بیدار؟ نوف عرض کرد نه یا امیر مؤمنان خواب نیستم مرا امشب در گریه ای طولانی فرو بردی فرمود: «یا نَوف إن طالَ بُكَانُكَ فِي هَذِهِ اللَّيْلَةِ مَخَافَةً مِنَ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ، قَرَّتْ عيْنَاكَ غَدًا بَيْنَ يَدَيِ اللهِ عَزَّ وَجَلَّ يَا نَوْفٌ إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ قَطْرَةٍ قَطْرَتْ مِنْ عَيْنِ رَجُلٍ مِنْ خَشْيَةِ اللهِ إِلَّا أَطْفَأَتْ بِحاراً مِنَ النِّيرَانِ، يَا نَوْفٌ إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ رَجُلٍ أَعْظَمَ مَنْزِلَةٌ عِنْدَ اللَّهِ تعَالَى مِنْ رَجُلٍ بَكَى مِنْ خَشْيَةِ اللَّهِ وَ أَحَبَّ فِي اللَّهِ وَأَبْغَضَ فِي اللَّهِ» ای نوف اگر در این شب گریه ات از ترس خداوند طولانی باشد چشمانت فردا در پیشگاه خدا روشن است. ای نوف هیچ قطره اشکی که از چشم مردی از خوف خدا بیرون آید، نباشد، مگر اینکه دریاهایی را از آتش خاموش میکند و هیچ کس به نزد خدا آبرومندتر نباشد از آنکه از خوف خدا بگرید و دوستی و دشمنیش فقط برای خدا باشد هر کس برای خدا دوست دارد حبّ غیر را بر او مقدم نمیکند و هر كس عملی که موجب خشم خدا است انجام دهد از آن خیر نخواهد دید. وقتی این خصال را داشتید حقایق ایمان را تکمیل کرده اید. حضرت آن دو نفر را پند داد و متوجهشان نمود و در پایان فرمود: بترسید، آنگاه روانه شد و می گفت خدایا! کاش میدانستم در غفلت هایم آیا از من رو گردانی یا به من توجه داری؟! کاش میدانستم در طول خوابهایم و کمی سپاسگذاریم در مقابل نعمت هایت حالم چطور است؟ حبه می گوید: «فوالله ما زالَ فِي هَذَا الْحَالِ حَتَّى طَلَعَ الْفَجْرُ» به خدا سوگند! پیوسته در حال راز و نیاز و سوز و گداز بود تا اینکه صبح طلوع کرد. نقل از آمال الواعظین https://eitaa.com/joinchat/2870476862C6831e21795
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نکته عجیب در سخنان پایانی حضرت علی(ع)؛ تله پاتی و فهم فرا حس 🔘ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🖋حسینی لیلابی در قرآن و حدیث گاهی از نوعی دیگر از فهم و ارتباط با دیگران سخن به میان آمده است که چیزی فراتر از امور عادی و ارتباطات معمولی است که این نوع فهم و درک را «فراحس» میگویند یعنی فهمی که نه راه حواس پنج گانه بلکه از راهی دیگر برای انسان حاصل می شود. چنانچه در قرآن و حدیث از سخن گفتن حضرت سلیمان با حیواناتی از قبیل هدهد ، مورچه،سگ، جوجه تیغی ، اسب و... سخن به میان آمده است. بدیهی است حیوانات یا اینکه اصلا فاقد صدای محسوس هستند مثل مورچه ها که به جهت فرکانس صوتی خاص شان صدای شان برای ما محسوس نیست،یا اینکه صدای محسوس دارند اما قدرت نطق ندارند و اگر کسی بخواهد با این حیوانات ارتباط و مفاهمه داشته باشد باید از ارتباطی فرا حس بهره ببرد. ▪️البته اینکه به طور معجزه، حیوانات مثل انسان سخن بگویند نیز امری پذیرفته شده است. 👌 ليكن مهم آن است كه توجه داشته باشیم که راه ارتباط و فهم و درک مان با انسان ها و با دیگر موجودات فقط راه های حسی نیست و انسان ها قادرند از نوعی دیگر از فهم و درک بهره ببرند در کتب غربی به این نوع فهم و رابطه« تله پاتی» گفته میشه که بخشی از کلام حضرت امیر(ع) که بعد از ضربت خوردن بیان فرموده اند چنین مطلبی استفاده می‌شود؛ «یا بُنَیَّ اِنَّ القلوبَ جُنودٌ مُجَنَّدة تُتَلاحَظُ بالمَودةِ و تُتَناجی بِها، و كذلك هی فی البُغضِ فَاِذا أَحبَبتُم الرجلَ مِن غَیرِ خَیرٍ سَبَقَ مِنه الیكم فَارجوه، و اِذا أَبغَضتُم الرجلَ مِن غَیرِ سوءٍ سَبَقَ مِنهُ الیكم فاحذروه.» ای پسران من براستی كه دلها لشكرهایی هستند صف بسته كه با دوستی و مودت با یكدیگر پیوسته و همراز می شوند، و در بغض و دشمنی هم همین گونه هستند، پس هر گاه مردی را (بی جهت) بدون آنكه خبری از جانب او به سوی شما سبقت گرفته باشد دوست داشتید به او امیدوار شوید، و اگر مردی را (بی جهت) بدون آنكه بدی و شری از سوی او به شما رسیده باشد مبغوض و دشمن دارید از او دوری جسته و برحذر باشید. 📗 بحار الأنوار،ج۷۴،ص۱۶۳ 🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹 ن و القلم؛کانال مسابقات با جایزه نقدی 🆔 @hosseinililab
(۲) که اغلب مترجمان آنها را نابود کرده اند «يَوْمَ يُکْشَفُ عَنْ ساقٍ » ترجمه ها: ➖الهی قمشه ای:«در آن روز بسیار سخت..» ➖انصاریان:«روزی را که کار بر آنان به شدت سخت و دشوار شود» ➖ فولادوند:«روزی که کار ، زار [ و رهایی دشوار ] شود» خرم دل:‏«روزی ، هول و هراس به اوج خود می‌رسد» ➖آیتی: «روزى كه آن واقعه عظيم پديدار شود». ➖مشکینی:«روزی که کار بر آنها به شدت سخت شود». ➖آیت الله مکارم شیرازی: روزی را که ساق پاها ( از وحشت ) برهنه می گردد 👌نتیجه اینکه چنانچه مشاهده شد اغلب ترجمه ها استعاره زیبای آیه را نابود کرده اند یعنی هیچ اشاره ای به آن نکرده اند . ترجمه ای که سعی کرده استعاره به کار رفته را منتقل کند متعلق به آیت الله مکارم شیرازی است اما عبارتی که داخل پرانتز آورده اند؛[ از وحشت] که البته اکثر مفسرین هم چنین برداشتی داشته اند به نظر می رسد دقیق نباشد. ترجمه پیشنهادی: روزی را که ساق برهنه می گردد(آن گاه که معرکه قیامت به مرحله جدی خود برسد) 🌸بیان استعاره به کار رفته : «کشف ساق» کنایه از آمادگى کامل براى انجام کار است؛ به معنى دامن به کمر زدن. زیرا لازمه آن کشف ساق پاست، دامن به کمر زدن یا آستین بالا زدن هنگامی است که شخصی برای انجام کاری ورود جدی از خود نشان می دهد. پس برهنه شدن ساق در قیامت کنایه از جدی شدن معرکه قیامت است. 🖋حسینی لیلابی با بهره مندی از ؛ حمیدی علیار، دقایق الترجمه 🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹 ن و القلم؛کانال مسابقات با جایزه نقدی 🆔 @hosseinililab
🟢سؤال ۲۰ https://formafzar.com/form/pzchv ⌛️مهلت پاسخ: تا اذان صبح
سحر بخیر
(۳) که اغلب مترجمان آنها را نابود کرده اند «خَلَقَ الْإِنْسَانَ مِنْ عَلَقٍ » ترجمه ها: ➖الهی قمشه ای:«آن خدایی که آدمی را از خون بسته (که تحول نطفه است) بیافرید.» ➖انصاریان:«[همان که] انسان را از علق به وجود آورد.» ➖ فولادوند:«انسان را از عَلَق آفريد.» ➖آیتی: «آدمى را از لخته‌خونى بيافريد.». ➖ حداد عادل:«(همو كه)آدمى را از خون بسته آفريده است» ➖آیت الله مکارم شیرازی: همان کس که انسان را از خون بسته‌ای خلق کرد! ➖ صفارزاده:«همان خدايى كه انسان را از خون لخته شده خلق فرمود» ترجمه پیشنهادی: انسان را از [موجودی شبیه به] آویزانک(زالو) به وجود آورد . 🌸بیان استعاره و نکته علمی به کار رفته : یکی از جذاب ترین اشاره های علمی قرآن کریم، اشاره های عجیب به مراحل شکل گیری جنین انسان است که در سوره مؤمنون پنچ مرحله به ترتیب بیان شده است؛۱نطفه،۲علقه،۳مضغه،۴تبدیل مضغه به استخوان، ۵اضافه شدن پوشش گوشتی روی استخوان. «علق» و «علقه» در لغت به دو معنی آویزان شده و زالو به کار رفته است. اما چنانچه در بالا مشاهده کردید اکثر مترجم ها علق را «خون بسته» معنی کرده اند. اگر معنای علقه را دقیق ترجمه کنیم، اشاره جالب علمی از نظر دانش جنین شناسی شگفت انگیز خواهد بود که جنین سه هفته ای از نظر شکلی با زالو شباهت عجیبی دارد. 👈تصویر مقایسه جنین انسان و زالو 🖋حسینی لیلابی 🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹 ن و القلم؛کانال مسابقات با جایزه نقدی 🆔 @hosseinililab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🟢سؤال ۲۱ https://formafzar.com/form/11a2e ⌛️مهلت پاسخ: تا اذان صبح
[وَ ما أَدْراكَ ما لَيْلَةُ الْقَدْرِ] در قرآن کریم ۱۳ بار تعبیر «وَ ما أَدْراكَ» آمده است که همگی آنها، به غیر از این آیه، درباره قیامت و احوالات آنجاست. پس مقایسه شب قدر در عظمت و پیچیدگی و جهان شمولی و … با قیامت مقایسه بی‌ربطی نیست. از آنجایی که شب قدر شب سلام است، یعنی شب عنایت و رحمت بی انتهاء و نامحدود خداوند بر موجودات است و چون رحمت خدا همانند ذاتش نامحدود است بتمامه مورد احاطه هیچ ممکن محدودی ولو انسان کامل نخواهد بود و تنها ذات نامحدود حضرت باریتعالی بر آن احاطه مطلق دارد. 🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹 ن و القلم؛کانال مسابقات با جایزه نقدی 🆔 @hosseinililab
👌جالبه حتما بخون دشمن حضرت علی(ع) رسوا می‌شودآنهم توسط بابا ش😄 یکی از حکمرانان «بنی دُلَف» پسری داشت که شدیدا دشمنی حضرت علی علیه السلام را اظهار می کرد. روزی با عده ای نشسته بودند و در مورد کینه و عداوت با حضرت علی (ع) بحث می کردند . یکی از حاضران گفت عده ای حدیثی از پیامبر(ص) نقل میکند که فرموده است؛ «یا علی! لاَ يُحِبُّكَ إِلاَّ مُؤْمِنٌ تَقِيٌّ وَ لاَ يُبْغِضُكَ إِلاَّ كَافِرٌ شَقِيٌّ وَلَدُ زِنْيَةٍ أَوْ حَيْضَةٍ» ای علی تو را دوست ندارد مگر مومن پارسا و تو را دشمن نمی دارد مگر کسی که کافر شقی یا حرام زاده باشد.( ولد زنا یا ولدحیض) پسر حاکم گفت: چه ميگوئيد در بارۀ پدرم که حاکم است آيا همسرش که مادر من باشد زنا كرده؟ كسى جرات داشته به او نزديك شود؟ گفتند نه. سپس گفت من على را دشمن دارم پس این حدیث درست نیست. در همان لحظه پدرش بيرون آمدپرسيد چه ميگوئيد؟ گفتند چنين و چنان و سخن پسرش را برايش نقل كردند. گفت به خدا اين حدیث پیامبر(ص) درست است و همانا او هم ولد زنا و هم ولدحيض است. من بيمار بودم در خانۀ برادرم ميلى پيدا كردم و بر كنيزى وارد شدم براى بر آوردن حاجتى،نفس مرا به سوى او خواند او گفت من در حال حيضم گوش ندادم و با او نزديك شدم سپس او به همين فرزند حامله شد كه على را دشمن دارد و او فرزند زنا و حيض است. 📋لغت: «بنی دُلَف»: حکمرانان دست نشانده خلفای عباسی که به مدت ۷۵ سال در عراق عجم حکومت کرده اند. 📗دیلمی،إرشادالقلوب ،ج۲،ص۴۳۳ 🖋حسینی لیلابی 🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹 ن و القلم؛کانال مسابقات با جایزه نقدی 🆔 @hosseinililab
به عشق مولا نشر بده
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
👌جالبه حتما بخون زمان مطالعه: سه دقیقه 😳تعجب سلمان از توسل پیامبر(ص) به حضرت علی(ع) حضرت سلمان فرمود: يك روز خدمت حضرت رسول اللّه (ص ) مشرف شدم ، ديدم حضرت در حال سجده هستند و كلماتى را مى فرمايند. خوب كه گوش دادم شنيدم مى فرمايد: «اِلهى بِحَقِّ علىِّ خَفّف عَلىَّ اَوزارى» خدايا بحق على (ع ) قسمت مى دهم گناهانى را كه بر دوش من گذاشته اند سبك گردان . سلمان مى گويد: من تعجب كردم . صبر كردم تا حضرت سر از سجده برداشت بعد عرضكردم يا رسول اللّه شما خدا را بحق على (ع ) قسم مى دهد؟ حضرت فرمود: اى سلمان اگر مى خواهى مقام على (ع ) برايت ظاهر و واضح گردد برو به بقيع و صدا بزن بندار. وقتى او را ديدى مقام على (ع ) را از او بپرس . سلمان مى گويد: وارد بقيع شدم و صدا زدم بندار، ناگهان شخص عظيم الجثه اى را در كنارم مشاهده كردم از احوالاتش جويا شدم ؟! گفت : من يكى از يهوديهاى مدينه بودم . لكن در دل محبت على (ع ) را داشتم . بطوريكه هرروز صبح مى آمدم كنار راه مى ايستادم تا آقاعلى (ع ) از منزل بيرون آيد و جمال نورانى او را زيارت كنم . يكروز صبح كه از منزل بيرون آمدم و بسر راه حضرتش ايستادم خبرى نشد پرس جوئى كردم گفتند آقا على (ع ) به مسجد تشريف برده اند من از ترس ‍ مسلمانها جراءت نمى كردم وارد مسجد شوم . و تا جمال آقا را زيارت نمى كردم ممكن نبود دنبال كار روم . لذا از آمدم محاذى در مسجد ايستادم باميد آنكه شايد چشمم بجمال نورانيش بيفتد. بمجرد آنكه محاذى در آمدم ديدم آقا على (ع ) در ميان مسجد است از جاى خود حركت كرد و نگاهى بطرف من فرمود مثل اينكه ميدانست من منتظر ديدن اويم . من هم جمال دل آراى او را زيارت كردم و پى كارم رفتم تا اينكه اجلم رسيد و در حال كفر از دنيا رفتم و مرا به آتش مبتلا نمودند و لكن قريب به يك ميل آتش از من دور است و بمن صدمه اى وارد نمى كند بخاطر اينكه در دلم محبت على (ع ) است . 📗جمعی از نویسندگان،دانشنامه امام علی (ع) ،ج۱،ص۱۶۶۳ 🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹 ن و القلم؛کانال مسابقات با جایزه نقدی 🆔 @hosseinililab
💠داستان عید و شاد کردن یتیم پیامبر اسلام (ص) روزی برای ادای نمازعید از منزل خارج شد. دید گروهی از کودکان با همدیگر بازی میکنند ولی در کنار آنها کودکی است که لباس کهنه و پاره پاره بر تن دارد و گریه میکند. حضرت نزد او آمد و فرمود: «ما لَکَ تَبْکِی وَ لا تَلْعَبُ معَ الصِّبیانِ»؛ چرا گریه میکنی و با بچه ها بازی نمیکنی؟ کودک که آن حضرت را نمی شناخت گفت: ای مرد! به من کار نداشته باش! پدرم در فلان جنگ اسلامی مرده است و مادرم با شوهر دیگری ازدواج نموده؛ مال مرا خورده اند و مرا از خانه خود بیرون کرده اند؛ نه غذا دارم نه آب و نه لباس و نه خانه ای که به آن پناه ببرم. وقتی دیدم بچه ها شاد و خوشحال با همدیگر بازی میکنند، پدر دارند، خانه و کاشانه ای دارند، غم و مصیبت من تازه شد و گریه ام گرفت. پیامبر خدا (ص) با مهربانی دست کودک را گرفت و به او فرمود: «أما تَرْضى أَنْ اکونَ لَکَ أَبا و فاطمهُ أختاً و على عمّاً، و الْحَسَنُ و الحُسینُ أخَوین»؛ آیا راضی نیستی که من پدر تو و دخترم فاطمه، خواهر تو و علی، عموی تو و حسن و حسین، برادران تو باشند؟ کودک یتیم از این سخن حضرت خیلی خوشحال شد و گفت: چرا راضی نباشم؟! پیامبر اکرم (ص) او را به سوی خانه خود برد و لباس های نو و تمیز به او پوشانید و غذا به او داد. کودک یتیم که از فرط شادی در پوست خود نمی گنجید با لبخند و خوشحالی وصف ناپذیری از پیامبر تشکر کرد، از خانه بیرون آمد و به سوی بچه ها دوید تا با آنان بازی کند. وقتی بچه ها او را شادمان و خندان دیدند تعجب کردند و پرسیدند: تو تا الان گریه میکردی چطور شد که اکنون خندان و شادمان هستی؟! کودک یتیم پاسخ داد: آری چون گرسنه بودم و سیر شدم؛ برهنه بودم و لباس نو به تن کردم؛ یتیم و بی پدر بودم و اکنون پدری چون پیامبر، خواهری چون فاطمه زهرا، عمویی چون علی و برادرانی چون حسن و حسین پیدا کرده ام. این کودک به سرپرستی رسول خدا (ص) زندگانی خود را ادامه داد تا زمانی که آن حضرت رحلت نمود؛ هنگامی که خبر رحلت آن حضرت به او رسید، گویی آسمان بر سرش خراب گردید از خانه بیرون آمد ناله و فریادش بلند شد. خاک بر سر میریخت و میگفت: «الآنَ صِرتُ یَتِیماً…. الانَ صِرْتُ غریباً »؛ الان یتیم شدم … الان غریب شدم. 📗محمدی اشتهاردی، پندهای جاویدان، ص۱۰۱ و آمال الواعظین،ج۲،منبر عید فطر هنوز عضو نشدی؟؟ 🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹 ن و القلم؛کانال حسینی لیلابی 🆔 @hosseinililab
🟢سؤال ۲۲ https://formafzar.com/form/2sj1p ⌛️مهلت پاسخ: تا اذان صبح
سوره مائده، آیه ۸۲ «لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَدَاوَةً لِلَّذِينَ آمَنُوا الْيَهُودَ وَالَّذِينَ أَشْرَكُوا ۖ وَلَتَجِدَنَّ أَقْرَبَهُمْ مَوَدَّةً لِلَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ قَالُوا إِنَّا نَصَارَىٰ ۚ ذَٰلِكَ بِأَنَّ مِنْهُمْ قِسِّيسِينَ وَرُهْبَانًا وَأَنَّهُمْ لَا يَسْتَكْبِرُونَ» بطور مسلّم، دشمنترین مردم نسبت به مؤمنان را، یهود و مشرکان خواهی یافت؛ و نزدیکترین دوستان به مؤمنان را کسانی می‌یابی که می‌گویند: «ما نصاری هستیم»؛ این بخاطر آن است که در میان آنها، افرادی عالم و تارک دنیا هستند؛ و آنها (در برابر حق) تکبّر نمی‌ورزند. نکات ➖ در این آیه به دشمنی سرسختانه یهودی ها با مسلمانان، تصریح شده است که ریشه دار و تاریخی يهود با مسلمانان، مورد اشاره قرار گرفته. ➖ در شأن نزول آیه گفته شده ؛ خوشرفتارى نجاشى، پادشاه حبشه و مسيحيان آن كشور را با مسلمانان مهاجرى گفته‌اند كه به رياست جعفربن ابى‌طالب عليهما السلام در سال پنجم بعثت از مكّه به آن ديار هجرت كردند و در حمايت نجاشى، از تعرّض مشركان و فرستادگانشان به حبشه مصون ماندند. در همان حال كه يهوديان مدينه با ديدن معجزات و اخلاق والاى پيامبر، ايمان نمى‌آوردند و در توطئه‌ها عليه مسلمانان شركت مى‌كردند، پيمان مى‌شكستند و فتنه بر مى‌انگيختند، روحانيون مسيحى در حبشه، با شنيدن آيات سوره‌ى مريم، گريستند و از مسلمانان جانبدارى كردند. 🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹 ن و القلم؛کانال مسابقات با جایزه نقدی 🆔 @hosseinililab
امام صادق علیه السلام: «ثَلاَثَةٌ يُدْخِلُهُمُ اَللَّهُ اَلْجَنَّةَ بِغَيْرِ حِسَابٍ وَ ثَلاَثَةٌ يُدْخِلُهُمُ اَللَّهُ اَلنَّارَ بِغَيْرِ حِسَابٍ فَأَمَّا اَلَّذِينَ يُدْخِلُهُمُ اَللَّهُ اَلْجَنَّةَ بِغَيْرِ حِسَابٍ فَإِمَامٌ عَادِلٌ وَ تَاجِرٌ صَدُوقٌ وَ شَيْخٌ أَفْنَى عُمُرَهُ فِي طَاعَةِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ أَمَّا اَلثَّلاَثَةُ اَلَّذِينَ يُدْخِلُهُمُ اَللَّهُ اَلنَّارَ بِغَيْرِ حِسَابٍ فَإِمَامٌ جَائِرٌ وَ تَاجِرٌ كَذُوبٌ وَ شَيْخٌ زَانٍ» . خداوند سه گروه را بدون حساب وارد بهشت مى‌كند و سه گروه را بدون حساب وارد آتش مى‌كند،اما آنها كه خداوند بدون حساب آنها را وارد بهشت مى‌كند،رهبر دادگستر و بازرگان درستكار و پيرمردى است كه عمر خود را در اطاعت خداوند به سر برده است.و اما آن سه گروهى كه خداوند بدون حساب آنها را وارد آتش مى‌كند،رهبر ستمگر و بازرگان دروغگو و پيرمرد زناكارند. 📘الخصال ، ج صفحه۸۰   به کانال استاد حسینی لیلابی بپیوندید. 🆔 @hosseinililab
پسره قبل از همه سر سفره سحری و افطار حاضر میشد . بهش گفتن تو که روزه نمیگیری.... گفت آره، اما دیگه کافر که نیستم😂
👌به عشق علی مرتضی بخوان پهلوان قوی پنجه یهودی تعداد زیادی از مسلمانان را به شهادت رسانید. کسی را یارای مبارزه با او نبود تا اینکه پیامبر(ص) حضرت علی(ع) را به رزم او فرستاد. امیرالمؤمنین(ع) به سوی مرحب رفت. هنگامی که مرحب امام را دید به سویش شتافت و زمانی که مشاهده کرد حضرت او را بزرگ و با اهمیت برنمی‌شمرد ناراحت شد و بر او بسیار سنگین آمد. سپس جلو آمد در حالی که می‌گفت: من کسی هستم که مادرم مرا مرحب نام نهاد؛ اَنَا الَّذی سَمَّتْنی اُمّی مرحبا علی(ع) قدم پیش نهاد و فرمود: من کسی هستم که مادرم مرا حیدر نامید، شیر بیشه‌‏ای که خشم و قهرش شدید است. اَنَا الَّذی سَمَّتْنی اُمّی حَیدَرَة ضِرْغَامُ آجَامٍ وَ لَيْثٌ قَسْوَرَةٌ هنگامی که مرحب این سخن را شنید، گریخت  و از جنگ با علی علیه السلام کناره گیری کرد چون زنی پیشگو  به او گفته بود با هر کسی خواستی ستیز کن اما با کسی که اسمش حیدر باشد جنگ نکن و الا حیدر تو را خواهد کشت. پس ابلیس در چهرۀ دانشمندی از دانشمندان یهود بر او مجسّم شد و گفت: مرحب کجا می‌روی؟ مرحب گفت: این هماورد، خود را حیدر می‌خواند! ابلیس پرسید: مگر حیدر کیست؟ مرحب گفت: دایه‌ام مرا از رزم با مردی به نام حیدر بیم می‌داد و می‌گفت: او تو را خواهد کشت. ابلیس به او گفت: ننگ بر تو. اگر حیدر جز این یک نفر نبود هرگز مانند تویی از نزد چون اویی بازنمی‌گشت [و فرار نمی‌کرد]. تو سخن زنان را می‌پذیری در حالی که آنان بیش از آنچه درست بگویند به خطا می‌روند. حیدر در جهان فراوان است. اینک بازگرد شاید تو او را از بین ببری. پس اگر او را کُشتی بر قومت سَروَری و آقایی می‌یابی و من پشتیبان تو می‌باشم. [بازگرد که] یهودیان به تو پناه می‌جویند. پس ابلیس او را بازگرداند و به خدا قسم اندکی نگذشت [به مقدار زمان میان دوشیدن شیر از شتر] که علی(علیه‌السلام) ضربتی به او زد و او با صورت به زمین افتاد و یهودیان در حالی که می‌گفتند مرحب کشته شد، مرحب کشته شد، شکست خوردند… 📗خلاصه شده از ؛ امالی طوسی مطلب مرتبط👈 لینک 🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹 ن و القلم؛کانال مسابقات با جایزه نقدی 🆔 @hosseinililab
🟢سؤال۲۳ https://formafzar.com/form/24tzd ⌛️مهلت پاسخ: تا اذان صبح
قرائنی که شب قدر بودن شب ۲۳ را اثبات میکند. 🔹شب جُهَيْنَی امام باقر فرمود:«رَجُلٌ مِنْ جُهَيْنَةَ فَقَالَ يَا رَسُولَ اَللَّهِ إِنَّ لِي إِبِلاً وَ غَنَماً وَ غِلْمَةً وَ أُحِبُّ أَنْ تَأْمُرَنِي بِلَيْلَةٍ أَدْخُلُ فِيهَا فَأَشْهَدَ اَلصَّلاَةَ فِي شَهْرِ رَمَضَانَ فَدَعَاهُ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فَسَارَّهُ فِي أُذُنِهِ فَكَانَ اَلْجُهَنِيُّ إِذَا كَانَتْ لَيْلَةُ ثَلاَثٍ وَ عِشْرِينَ دَخَلَ بِإِبِلِهِ وَ غَنَمِهِ وَ أَهْلِهِ وَ وُلْدِهِ وَ غِلْمَتِهِ فَبَاتَ تِلْكَ اَللَّيْلَةَ فِي اَلْمَدِينَةِ فَإِذَا أَصْبَحَ خَرَجَ بِمَنْ دَخَلَ بِهِ فَرَجَعَ إِلَى مَكَانِهِ .» مردی به نام «جهنی» خدمت پیامبر اکرم(ص) آمد و عرض کرد: یا رسول الله من دارای گوسفند و شتر هستم. دوست دارم دستور بدهی که یک شب را در ماه رمضان وارد شهر مدینه شوم و خدا را عبادت کنم. پیامبر(ص) به گوش او چیزی گفت و آن مرد از خدمت پیامبر خارج شد. بعدها مردم می دیدند که آن مرد در شب بیست و سوم ماه رمضان با شتران، گوسفندان و اهل و عیال خود وارد مدینه می شد 📗تهذيب الأحکام،ج۴ ،ص۳۳۰ 🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹 ن و القلم؛کانال مسابقات با جایزه نقدی 🆔 @hosseinililab
نماز شب قدر دو رکعت در هر رکعت بعد از اینکه حمد رو خوندی ،«قل هوالله» رو هفت بار بخون بعد از اینکه نماز را تمام کردی هفتاد بار بگو «استغفرالله و اتوب الیه» 👈پیامبر این نماز را یاد داده و فرموده اگر شب قدر این نماز را بخونی خدا هم خودت، هم پدر مادرتو می بخشه التماس دعا