eitaa logo
نویسندگان حوزوی
3.3هزار دنبال‌کننده
5.8هزار عکس
406 ویدیو
163 فایل
✍️یک نویسنده، بی‌تردید نخبه است 🌤نوشتن، اکسیژن است و نویسندگی، نان شب. 🍃#مجله_ی_نویسندگان_حوزوی معبری برای نشر دیدگاه نخبگان و اندیشوران #حوزویانِ_کنشگرِ_رسانه_ای 👇 ارسال یادداشت‌ @rahil1357
مشاهده در ایتا
دانلود
. 📰دکه‌ی تیترخوانی سه‌شنبه ۱۶ خرداد ۱۴۰۲ @HOWZAVIAN
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. 📌 بی‌حسی در برابر دنیا 👈هر ایرانی می‌فهمه که وقتی امام خمینی در پاسخ به سوال خبرنگار گفت: هیچ حسی ندارم، این یعنی چه. ⭕️اما خب نادان‌ها باید خود را به جهالت بزنند و این جمله ملکوتی را بر خلاف واقع تفسیر کنند. ربع پهلوی بیچاره! امام که یک وجب از خاک کشور را به دشمن نداد برایش ایران مهم نیست اما برای تو پدر و جدت که رایگان ایران را تاراج کردید مهم است؟ اف بر دروغ‌گوهایی که از دروغگویی خسته نمیشن! ✔️ صفحه حجت الاسلام دکتر ابراهیم باقرزاده @HOWZAVIAN
✅ آیا این چهره را می شناسید؟! ✍️ جواد حاجی اکبری ، اهـل نبطیـه و از بردگانـی بـود کـه بـه نـدای پیامبـر لبیک گفـت و با وجـود شـکنجه های بسـیار، در کنـار ایشـان مانـد. در جنگهای صفین و نهـروان همراه امیرالمؤمنیـن بـود. حضـرت پـس از وفـات او، در کلامی (حکمـت 42نهج البلاغه) در وصفش چنین فرمودند: »خدا ّخباب را رحمت کند که با رغبت اسالم آورد، برای اطاعت از فرمـان خـدا هجـرت کـرد، به مقـدار کفایتش قناعـت ورزید، از خداوند خشـنود بود، و زندگیاش را با جهاد سپری کرد.« اگر خباب امروز در جمع ما بود بی شک یکی از افسران معرکه فضای مجازی بود. البته افسر تولید محتوا نه کپی پی‌سی!! خدایا! و خباب‌ها را مورد رحمت و ما را در مسیر این خوبانت قرار بده. @HOWZAVIAN
💠 تعجیل و تأخیر ✍️ علی جباری، کارشناس مجری برنامه پرسمان تاریخی رادیو معارف در ایام ماضی با دلی راضی به امر سبحان قاضی، جهت کسب معاش، پای در راهی نهادم. جاده بی‌همدم بود و تن بی‌رمق و وقت مُضیَّق و دل نگران. قضای روزگار مرکب مرا قفای راننده کهنسالی قرار داد که در آن معبر باریک نه راه می‌رفت و نه به سایرین راه می‌داد و خرامان خرامان روی رگهای اعصاب خلایق طریق بی دریغ را وجبٌ بعد وجب طی می‌فرمود. سرم پر تشویش بود و تنم مملو از اضطراب و پیشانی پر عرق و دستانی پر ورق خائف از تأخیر و انحلال نشستی مهم در آن صباح الاصباح. حرص‌ها خوردم و پیراهن حوصله را صد چاک دادم از دست آن پیر پرحوصله راه ناپیما، ولی اندکی بعد دست در گریبان تفکر فرو بردم و اندیشیدم که شاید در این رویداد ناخوشایند حکمتی باشد مرا پوشیده. عنان صبر بر کف و دست نوازشی بر سر و نهیبی بر نفس، گوهری از خالق متعال یاد آوردم که: شايد چيزى را ناخوش بداريد و در آن خير شما باشد و شايد چيزى را دوست داشته باشيد و برايتان ناپسند افتد.(بقره/۲۱۶) به مقصد که واصل شدم چشم‌هایم عمارتی را دید که حریقی به جانش افتاده و حریق‌نشانان در پی اطفای آنند. هزار شکر کردم و سر تعظیم بر پروردگار مهربان که اگر گاه موعود در جلسه می‌بودم چه بسا که از آن حریق مرا هم نصیبی عاید بود. نه هر تأخیرِ اجابتی خُسران است و نه هر تسریعی فایده و منفعت. در کوران ناملایمات، عاقلان صبورند و جاهلان عجول و صابران واصلند و عاجلان نادم. @HOWZAVIAN
. 📌این بار پای یک آخوندزاده در میان است 🔻سینمایی «مصلحت» پس از 3 سال توقیف روی پرده می‌رود پوستر رسمی فیلم سینمایی مصلحت به کارگردانی حسین دارابی و تهیه‌کنندگی محمدرضا شفاه، با طرحی از خانه طراحان انقلاب اسلامی رونمایی شد. مصلحت یک تریلر معمایی‌- جاسوسی است که پس از سه سال بلاتکلیفی، سرانجام از چهارشنبه ۱۷ خردادماه اکران خود را توسط پخش بهمن سبز و به سرگروهی سینما هویزه مشهد با شعار «عدالت خط قرمز ندارد!» در سینماهای سراسر کشور آغاز خواهد کرد. در خلاصه داستان این فیلم که به موضوعی افشاگرانه در اوایل دهه ۶۰ می‌پردازد، آمده است: «پسر یکی از مقامات عالی‌رتبه کشور در یکی از درگیری‌ها مقابل دانشگاه تهران مرتکب قتل می‌شود، اما پیوند خانوادگی و مصلحت سیاسی کشور، این پرونده مشکوک ‌و پُر رمز و راز را وارد موازنه‌ای پیچیده و سخت می‌کند...» این فیلم که از آثار مهم و بحث‌برانگیز سی‌ونهمین جشنواره فیلم فجر بود، در ۷ بخش کاندید دریافت جایزه شد و حسین دارابی در نخستین تجربه سینمایی‌اش، دیپلم افتخار بهترین کارگردانی فیلم اول را برای آن دریافت کرد. @HOWZAVIAN
🌹🌹🌹🌹 خورشید رضا(ع) و رهبر ایران ماه شد باعث افتخار میهن ، «فتّاح» بر عـزم جوانان وطن بایـد گفت لا حول ولا قـوة الا بالله @shaeranehowzavi
🔸بارقه‌های امید ✍ علی‌رضا مکتب‌دار 📌کودک و نوجوان یعنی ادامه زندگی، استمرار وجود انسان، تازگی، تحول، پیشرفت و در یک کلمه: امید. 📌امروز دم غروب، خسته از یک هفته پرکار، هوس کردم کمی قدم بزنم. قدم‌زنان تا بوستانی که با منزل فاصله داشت رفتم. 📌در مسیر، از کنار دیوار مجتمع‌های مسکونی که می‌گذشتم، از پشت نرده‌ها، صدای سروصدای بچه‌ها که نغمه زندگی بود، به‌گوش می‌رسید. دوست داشتم به آنان و جست‌و‌خیزهای کودکانه‌شان ساعت‌ها خیره شوم. 📌در بهترین نقطه بوستان، شهید جوان بیست ساله ای در خاک آرمیده بود که البته گمنام بود. نماینده نسل دهه پنجاه یا شصت که جوانی و سرزندگی جمعیت این مرز و بوم را به رخ دیگر کشورها می‌کشاندند. 📌آن.سوتر، گروهی نوجوان ۱۳ تا ۱۵ ساله، با «زووووو» کشیدن، زندگی را نفس می‌کشیدند. شور و نشاطی وصف‌ناشدنی داشتند. چمن‌های بوستان هم زیر پاهای برهنه‌شان، قولنج می‌شکست. 📌این‌ها بارقه‌های امیدند در فضای جان، اما شاید زیاد طول نکشد که این بارقه‌ها خاموش شوند و نسلی سال‌خورده در گوشه کنار بوستان‌ها، روی نیمکت‌ها بنشینند و این شور و نشاط زندگی، جای خود را به تکراری خسته‌کننده و کشنده بدهد. @HOWZAVIAN