eitaa logo
نویسندگان حوزوی
3.4هزار دنبال‌کننده
6هزار عکس
434 ویدیو
168 فایل
✍️یک نویسنده، بی‌تردید نخبه است 🌤نوشتن، هوای تازه است و نویسندگی، نان شب. 🍃#مجله_ی_نویسندگان_حوزوی معبری برای نشر دیدگاه نخبگان و اندیشوران #حوزویانِ_کنشگرِ_رسانه_ای 👇 ارسال یادداشت‌ @rahil1357
مشاهده در ایتا
دانلود
شهید بهشتی که الآن اپوزسیون از او سعی در نشان‌دادن تصویری غیر همراه با ج.ا دارد و طرفداران منتقد نظام هم سعی در نشان‌دادن چهره‌ای روشن‌فکر(به معنای غلط) از او دارند، در زمان حیاتش بعد از انقلاب هدف اصلی تخریب رسانه‌ای دشمن داخلی و خارجی بود! آن‌قدر که برخی انقلابی‌ها بر صورتش چنگ می‌کشیدند. غرض این‌که، اولا اغلب متفکران در زمان حیات‌شان ناشناخته می‌مانند و بعد از مرگ‌شان شناخته می‌شوند. و ثانیا اپوزسیون به سمت او چرخش نکرده؛ بلکه اکنون تضعیف و دشمنی‌کردن با ج.ا را در گروی مخالف نشان‌دادن حلقه‌ی اصلی انقلاب با سیاست‌های نظام می‌بیند که از حیث اندیشه‌ای نظام را تهی جلوه دهد. غصه این‌که ما نیز فریب می‌خوریم و برای خوب جلوه‌دادن و رفع اتهام از خود و نظام، چهره‌ای تحریف شده از اندیشمندان‌مان می‌سازیم. وگرنه کیست که نداند رئیس مجلسی که قانون اساسی را تدوین کرد همین بهشتی روشن‌فکر امروز و دگم و تروریست دیروز بود! @HOWZAVIAN
☀️درس شهید بهشتی به مسئولان و روحانیان مشهور ✍️ سلمان رئوفی در صفحه شخصی‌اش آورده است: دو نفر از دوستان که یکی از روحانیون معروف و دیگری از بازاریان مبارز بود در یک کار اقتصادی با هم شریک شده بودند که در اثنا، اختلاف حساب معتنابهی پیدا کردند و با هم درگیر شدند. حقیر تلاش زیادی برای اصلاح فیمابین آنان به عمل آوردم ولی توفیقی حاصل نشد. نهایتاً توافق شد موضوع را نزد شهید آیت الله بهشتی مطرح کنند و قضاوت ایشان را بپذیرند. عازم تهران شدیم و شب منزل آقای بهشتی رفتیم. منزل ایشان در منطقه روبروی حسینیه ارشاد بود که در آن موقع هنوز بخش عمده آن زمین‌های بایر بود. این اولین بار بود که به خانه آقای بهشتی در این منطقه می‌رفتم، خانه‌ای نقلی، تمیز، مرتب و در عین حال ساده. فرش آن موکت بود اما از نظافت می‌درخشید. زندگی و سر و وضع او مثل امام ساده، مرتب و نظیف بود. بهشتی مصداقی از این آیه قرآنی بود که «یحسبهم الجاهل اغنیاء من التعفف»(بقره/۲۷۳) نه مانند کسانی که دارایند اما خود را و می‌نمایانند! بعد از پذیرایی مختصر و احوالپرسی، موضوع دعوا به تفصیل بیان شد و شخص عالِم که از دوستان صمیمی شهید بهشتی بود، مطمئن بود که ایشان به نفع او قضاوت خواهد کرد؛ اما شهید بزرگوار به جای این که وارد این معرکه شود، با آن بیان مخصوص به خود داستانی را نقل کرد به این مضمون: دوستانی که شرکت عمرانی را تأسیس کرده بودند نزد من آمدند و گفتند می‌خواهیم برای برکت این شرکت، شما هم سهامدار شوید. گفتم ما طلبه هستیم و سرباز امام زمان عج، مناسب نیست که در این مقولات وارد شویم؛ رزّاق خداست و اگر برای او کار کنیم، روزی ما را خودش می‌رساند. آن گاه که دیدند اصرار آنها نتیجه نداد، تصور کردند انکار من ممکن است برای این باشد که سرمایه‌ای برای مشارکت ندارم لذا پیشنهاد کردند که شما لازم نیست سرمایه گذاری کنید ما خودمان کل سرمایه شرکت را تأمین می‌کنیم، فقط قبول کنید که درصدی از سهام به نام شما شود و سود آن را تقدیمتان کنیم. باز هم به آنها جواب منفی دادم و استدلال کردم دلیل نپذیرفتن صرفاً به خاطر داشتن یا نداشتن سرمایه نیست و اصولاً قصد ندارم در این نوع مسائل وارد شوم؛ اما آن دوستان به اصرار خود ادامه دادند و این بار پیشنهاد کردند که شما شریک شوید و سود آن را نه برای خودتان که برای پیشبرد نهضت و ترویج اسلام صرف کنید. باز هم نپذیرفتم و نهایتاً گفتند ما آماده هستیم بدون اینکه شما آورده‌ای در شرکت داشته باشید، بخشی از شرکت را به نام شما کنیم و صرفاً سود آن را برای مصارف عام المنفعه نهضت در اختیار شما قرار می‌گیرد. اما سرانجام به هیچ نوع، واردشدن در امور اقتصادی به خاطر حفظ زی طلبگی‌ ام نپذیرفتم. با نقل این ماجرا و ملاحظه علو طبع آیت الله بهشتی، طرفین دعوا در خود فرو رفتند و از مطرح کردن یک دعوا بر سر مسائل مادی در محضر ایشان منفعل شدند و مخصوصاً آن که روحانی بود، پاسخی مضاعف را دریافت کرد. شهید مظلوم آیت الله دکتر 📚 کتاب (سیره شهید دکتر بهشتی) ص۱۴۸ @HOWZAVIAN