📄 طبیعتِ ابدیتخواهی
✍ استاد جواد محدثی نوشت:
اینکه گاهی دنیا را به سان یک زندان میبینی و خود را در غریب آباد این جهان گرفتار وحشت و تنهایی می یابی، جرقه ای از روح عطشناک توست که به جهانی برتر و والاتر، ابدی و جاودانه، نامحدود و بی پایان وابسته است.
در این «جا»، حس میکنی به تمام خواسته هایت نمیرسی،
دل و جانت ، اشباع نمیشود، مست عشقی هستی که دنیا پاسخگوی آن نیست.
«احساس غربت»، در جهان بازتابی از آن بعد ابدیتخواهی و حس خلود و جاودانگیطلبی روح توست.
«از کجا آمدهام؟
آمدنم بهر چه بود؟
به کجا میروم آخر؟...ننمایی وطنم؟...»
مسأله بزرگی است که اندیشهی انسانها را در طول قرنهای بیشمار به خود مشغول داشته است.
آنکه فلسفه ای برای زیستن خویش نمیبیند میگوید:
زندگی کردن من، مردن تدریجی بود
آنچه جان کَند تنم، عمر حسابش کردم
و... راست میگوید اگر...
خدا در زندگیاش نباشد!
زندگی بدون اعتقاد به خدا و معاد و معنویت ، جهنمی است که انسان در آن میسوزد و زندانی است که همواره رنج میدهد و مرگی است به نام زندگی...
بیماریهای جدید روانی و افسردگیهای روحی، زاییدهی غربت روح انسان در تبعیدگاه زمین است.
باور آخرت، زندگی را سرشار از امید میسازد.
اگر حیات جاودانه ی پس از مرگ نباشد، چه فلسفهای برای زیستن میتوان یافت؟
آری ... تنها در آخرتگرایی است که میتوان به غریزهی نیرومند «حس خلود» و علاقمندی به جاودانگی و از بین نرفتن، پاسخی قانع کننده داد و به راز بقا دست یافت.
#کتابخوانی
#جهان_بینی
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN