eitaa logo
نویسندگان حوزوی
3.3هزار دنبال‌کننده
6.5هزار عکس
535 ویدیو
186 فایل
✍️یک نویسنده، بی‌تردید نخبه است 🌤نوشتن، هوای تازه است و نویسندگی، نان شب. 🍃#مجله_ی_نویسندگان_حوزوی معبری برای نشر دیدگاه نخبگان و اندیشوران #حوزویانِ_کنشگرِ_رسانه_ای 👇 ارتباط @Jahaderevayat
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 تفاوت نگاه تربیتی سعدی و حافظ 🔶 و برای قرن‌های متمادی دو شاعر فرهنگ‌ساز بوده و هستند. در عین حال، تفاوت‌های فراوانی میان نگاه فرهنگی و تربیتی و اخلاقی آنان مشاهده می‌شود که در جای خود قابل مطالعه و بررسی است. به عنوان مثال، درباره نقش وارستگی مربی در تربیت، سعدی می‌گوید هر چند پاکی و وارستگی مربی نقشی جدی و انکارناپذیر در تربیت متربیان دارد؛ اما متربی نباید خود را درگیر عمل یا بی‌عملی مربی کند. وظیفه متربی این است که پندها و سخنان حکیمانه را به گوش جان بشنود و عمل کند: گفت عالم بگوش جان بشنو ور نماند به گفتنش کردار باطل است آنچه مدعي گويد خفته را خفته کي کند بيدار مرد بايد که گيرد اندر گوش ور نوشته است پند بر ديوار 🔶اما حافظ به شدت با چنین نگاهی مخالف بود و به متربیان توصیه می‌کرد که اگر مربی اهل عمل نبود، هرگز پند و نصیحت او را نباید بشنوید و عمل کنید! عنان به ميکده خواهيم تافت زين مجلس که وعظ بي‌عملان واجب است نشنيدن 🔷در این میان به نظر می‌رسد دیدگاه سعدی درست‌تر و راه‌گشاتر از دیدگاه حافظ است. خود سعدی از قول فقیهی که پسرش دیدگاهی همچون حافظ داشت، می‌گوید: «بمجرّد اين خيال باطل (که مثلا مربیان به گفته‌های خود عمل نمی‌کنند) نشايد روى از تربيت ناصحان بگردانيدن و علما را به ضلالت منسوب كردن و در طلب عالم معصوم از فوايد علم محروم ماندن» ✍ احمدحسین شریفی @HOWZAVIAN
📌نقش شعراخلاقی در تحول اجتماعی 🔻شعر و تمدن ✔️حکیم الهی انقلاب اسلامی آیت الله خامنه‌ای: شاعر مسئولیت دارد؛ آن کسانی که میتوانند زمینه‌های گرایش شاعر به عرصه‌های مورد نیاز کشور را فراهم بکنند، آن‌ها هم مسئولیت دارند. ما امروز مردممان به چیزهایی نیاز دارند که این نیازها با زبان هنر که از جمله زبان شعر هست، قابل برطرف شدن، قابل تأمین شدن است. 🔸امروز اخلاقیات زیادی در کشورمان مورد نیاز است که به صورت اخلاق ملی در بیاید. ما فراموش نکردیم که چند قرن در زیر چکمه‌ی استبداد زندگی کردیم. بهترین پادشاهان ما در طول تاریخ که ممکن است به نام این‌ها افتخار هم بکنیم، جزو ظالم‌ترین و قسیالقلب‌ترین مردم زمان خودشان و حکام دوران خودشان بودند. نادرشاه از لحاظ قهرمانی و به عنوان یک قهرمان ملی یک اسطوره است؛ اما برای مردم خودش، در آن زمانی که زندگی میکرده، یک دیو مهیبی است. شاه عباس هم همین‌جور است. ما به این‌ها افتخار میکنیم، به خاطر اینکه این‌ها کارهای بزرگی کردند. اما شما ببینید با مردم کشور، این‌ها چه جوری رفتار کردند. خوب‌هایشان – آن‌هایی که به اصطلاح خوب بودند و اهل تقوای نسبی بودند - چه جور عمل کردند، آن‌هایی هم که اهل تقوا نبودند، چه جور عمل کردند. 🔹 ما قرن‌ها اینجور زندگی کردیم و خلقیاتی در ما به وجود آمده؛ این خلقیات بایستی اصلاح و اسلامی بشود. 🔸ما احتیاج داریم به صفا، احتیاج داریم به یکرنگی، احتیاج داریم به روح اخوت و برادری، احتیاج داریم به اینکه هر انسانی در جامعه‌مان نسبت به همسایگان خودش در خانه، در محل کسب، در خیابان احساس امنیت کند و خود را در امان بداند؛ احساس ناامنی نکند. این‌ها الان فراهم نیست. ما قدرت ابتکار، شجاعتِ نوآوری را به عنوان یک خصلت ملی لازم داریم. خطرپذیری را برای کارهای بزرگ به عنوان یک خصلت ملی نیاز داریم. 🔹این‌ها جزو خصال ملی ما الان نیست. ممکن است کسانی در این خصلت‌ها درجه‌ی بالایی هم داشته باشند که ما حاضریم دست این‌ها را هم ببوسیم، اما این کافی نیست. این‌ها باید به صورت خصال ملی دربیاید. ترحم کردن به یکدیگر، امید به آینده، تزریق امید به دیگران؛ این‌ها خصوصیاتی است که اگر در یک ملت باشد، آن ملت راه تکامل را خوب میپیماید. ما به این‌ها نیاز داریم. 🔸این‌ها به چه وسیله تأمین میشود؟ این‌ها دستوری که نیست؛ نصیحتی هم نیست. این‌ها با زبان هنر میتواند القاء شود؛ آنچنان که فضا را پر کند. بنابراین یکی از نیازهای امروز ما، شعر اخلاقی است. 🔹 شعر اخلاقی ممکن است در عالیترین حد خوبی هم باشد. شما به تاریخ ادبیات ما نگاه کنید. از جهت شعر اخلاقی و شعر نصیحت و پند در قله است. همین جور است، همین جور است، همین جور است، همین جور است؛ خیلی از شعرای بزرگ ما همین جورند. بعد همین جور است. و در این اواخر، در دوره ی سبک هندی، قزوینی همین جور است. واعظ قزوینی یک واعظ بوده؛ منبر میرفته و وعظ میکرده و شعرش از لحاظ هنری در قله‌ی شعر است؛ در سبک هندی و بسیار خوب، پرمضمون و قوی. و خود صائب. شما تو این چندین ده هزار شعر صائب که نگاه کنید، اگر فقط غزلیات نصیحت‌آمیز و اخلاقی او را جمع کنید، یک دیوان قطوری خواهد شد. 1387/06/25 بیانات در دیدار شاعران در ماه مبارک رمضان 1429 امتداد_حکمت_و_فلسفه @HOWZAVIAN
📌 ارشاد جاهلاحمدحسین شریفی، رئیس دانشگاه قم، استاد حوزه و دانشگاه ارشاد و راه‌نمایی غافلان و جاهلان یکی از وظایف و حقوق انسان‌هاست. غفلت‌زدایی و جهل‌زدایی از ابتدایی‌ترین وظایف آگاهان است. بلکه می‌توان گفت یکی از حقوق غافلان و جاهلان بر آگاهان، این است که راه را از چاه به آنان بنمایانند. یعنی اگر اشتباهی کردند و یا غافلانه در مسیری انحرافی حرکت کردند، به آنان تذکر داده شود. علیه السلام می‌فرماید: «مَنْ رَأَى أَخَاهُ عَلَى أَمْرٍ يَكْرَهُهُ فَلَمْ يَرُدَّهُ عَنْهُ وَ هُوَ يَقْدِرُ عَلَيْهِ فَقَدْ خَانَهُ؛ هر كه برادرش را در كارى ناپسند ببيند و بتواند او را از آن باز دارد و چنين نكند، به او خيانت كرده است» در باب اول گلستان (در سیر پادشاهان) می‌گوید: «گروهی حکما به حضرت کسری در به مصلحتی سخن همی ‌گفتند و بزرگمهر که مهتر ایشان بود خاموش. گفتندش: چرا با ما در این بحث سخن نگویی. گفت: وزیران بر مثال اطبااند و طبیب دارو ندهد جز سقیم را. پس چو بینم که رأی شما بر صواب است مرا بر سر آن سخن گفتن حکمت نباشد. چو کاری بی‌فضول من بر آید مرا در وی سخن گفتن نشاید و گر بینم که نابینا و چاه است اگر خاموش بنشینم گناه است» @HOWZAVIAN
☘☘☘☘☘ ماه فرخنده، روی برپیچید و علیک السلام یا رمضان الوداع ای زمان طاعت و خیر مجلس ذکر و محفل قرآن @shaeranehowzavi
🟢 نعمت‌های نقمت‌نما در کلام امام حسن عسکری حجت الاسلام دکتر احمدحسین شریفی، رئیس دانشگاه قم نظام عالم نظام تزاحمات و تعارضات است. هر «وصالی» محصول «فراقی» است و هر «صعودی» متفرع بر «نزولی». برای «دست گذاشتن» بر چیزی، باید از چیز یا چیزهایی «دست برداشت». «بن‌بست‌ها» برای ابتلا و امتحان و شکوفاسازی استعدادهاست. «بلاها»، ابزار تربیت و تعالی‌‌اند. در دل هر «سختی»، «آسانی»؛ و در پس هر «بن‌بستی»، «گشایشی» است. علیه السلام این قاعده و سنت حاکم بر عالم را چنین بیان می‌کند: مَا مِنْ بَلِيَّةٍ إِلَّا وَ لِلَّهِ فِيهَا نِعْمَةٌ تُحِيطُ بِهَا؛ هیچ بلا و آزمایش و سختی و دردی نیست مگر آنکه نعمتی الهی در آن هست که آن را احاطه کرده است. به تعبیر زیبا و حکیمانه : خدای ار به حکمت ببندد دری گشاید به فضل و کرم دیگری 🔻اما انسان‌های ظرفیت‌ناشناس و نادان، چنان مشغول «غم‌ها» می‌شوند، که «شادی‌ها» را نمی‌چشند؛ چنان نگران «در بسته» می‌شوند، که «درهای گشوده» را نمی‌بینند؛ چنان دلمشغول «تهدیدها» می‌شوند، که «فرصت‌ها» را نمی‌فهمند؛ و چنان بر «ناداشته‌ها» متمرکز می‌شوند که «داشته‌ها» را فراموش می‌کنند. @HOWZAVIAN