eitaa logo
نویسندگان حوزوی
3.3هزار دنبال‌کننده
6.5هزار عکس
529 ویدیو
183 فایل
✍️یک نویسنده، بی‌تردید نخبه است 🌤نوشتن، هوای تازه است و نویسندگی، نان شب. 🍃#مجله_ی_نویسندگان_حوزوی معبری برای نشر دیدگاه نخبگان و اندیشوران #حوزویانِ_کنشگرِ_رسانه_ای 👇 ارتباط @Jahaderevayat
مشاهده در ایتا
دانلود
🔶وسط باغ نویسندگی 🔸روایتی از یک گعده‌ی حوزوی_دانشگاهی ✍️سعید احمدی، عضو تحریریه نویسندگان حوزوی در فکرت نوشت: بیست‌وچهارمین «گعده نویسندگی حوزویان و دانشگاهیان» در مؤسسه فکرت به ثمر نشست. این دورهمی هفتگی، فاز قلمی داشته و دارد و خواهد داشت. برای هر کسی که از انگشتانش کلمه می‌بارد مفید، جذاب و راهگشاست. آقای رنگی آمده بود با کلی کتاب رنگارنگ در بغل و دنیایی از حرف‌های نقلی و متنوع در بیان و زبان. «مجید رنگی» هنرهای نمایشی را از بر است. کسی که با تئاتر و سینما و تلویزیون سروکار دارد ممکن نیست از وجوه نوشتاری آن‌ها بیگانه و بی‌بهره باشد؛ مهمان یکی مانده به بیست‌وپنجم، نه که فقط، رنگ و بویی از عوالم قلم برده باشد؛ بلکه وسط باغ نویسندگی است. هم ریشه‌ها را می‌شناسد هم شاخه‌ها و برگ و بارها را. او حرف‌هایی برای گفتن داشت که نیم‎ساعت و یک‌ساعت، برای شنیدن آن‌ها کم بود. همین اندازه که به قول خودش ذهن را قلقلک بدهد یا زخمی کند سرفصل‌ها را گفت با کمی تا قسمتی از جزئیات. خوب است گزیده‌ای از برداشت‌ها و دریافت‌های خودم را درباره این نشست پربار و صمیمی این‌طور شروع کنم: آقایان و خانم‌ها! ذهن هر نویسنده‌ای باید از قیدها و بندهای دست و پاگیر رها و آزاد باشد تا نوع نگاه و زاویه دید خاص ما به عالم و پدیده‌ها پرده از چهره بردارد و رخ بگشاید. زیست هنری ما آن چیزی نیست که خودآگاه ما می‌خواهد. ما جهان دیگری هم داریم که «طول زندگی» به آن عمق و بعد و تشخص و حقیقت داده است. جهانی ناخودآگاه که برداشت‌ها و رهیافت‌های ما را درباره همه‌چیز و همه‌کس با صداقت و راستی، رو می‌کند. برای بسیاری از انسان‌ها این بعد شخصیتی در اغما و کما به سر می‌برد و به سمت‌وسوی مرگی تدریجی می‌رود؛ جز برای هنرمند؛ جز برای نویسنده؛ جز برای چشمی که شیوه‌ متفاوت و متمایزی برای نگریستن دارد. وقتی چون مسیح روح زندگی را در ناخودآگاه خود دمیدیم انسان تازه‌ای به دنیا می‌آید به نام هنرمند. قدر و صدر این ضمیر ساکت اما پر از جنب‌و‌جوش خود را جایی می‌فهمیم که فکر و ذکرِ فلسفه و تعقل و تفلسفِ عالم خودآگاه دیگر قد ندهد و به کار نیاید. شرط خوب نوشتن «خوب‌دیدن و خوب‌خواندن» است و البته «پرورش و شکوفایی ناخودآگاه». از لوازم این پروراندن «پرهیز از خودسانسوری و کتمان خود» است و بر آن بیفزاییم «پردازش و تحلیل رؤیاها» و «کشف ناخودآگاه جمعی» با دوری از انزوا و گوشه‌نشینی را؛ افزون‌تر هم «طنازی و بازی با خمیر کلمات». تنها از این در و دروازه می‌شود به ارتباط با نسل‌های دهه ـ دهه‌ای و اکنون ضد و بعد خدا می‌داند چه، راه یافت و راه نمود. این‌ها کمی بود از حرف‌های نوشتنی و بیشتر هم شنیدنی آقای رنگی در گعده‌ای که کاش می‌آمدی! این حرف و نقل همین‌جا تمام؛ ولی از اینجا به بعد چیزی که سروگوش می‌جنباند و پاپیِ این‌ها می‌شود «ذهن من» است. این‌جور نشست‌ها، مجلس‌آرایی نیست که بنشینند و بگویند و برخیزند و بعدش هم هیچ. همه‌چیز این گعده‌ها تازه بعد از پایان، شروع می‌شود. از میان دو صد گفته، گاهی نیم و گاهی یک اشاره کافی است که عرصه‌ای از دل‌مشغولی و جهانی از ناپیداها برایت جلوه بیارایند. گویا چشم برزخی آدمی به عالم مثال می‌افتد. لذت کشف، هیجان شگفت‌زدگی با نیم‌چه ترسی که در یک جای دل می‌افتد. از عادت‌های ترک‌ناشدنی ذهن من این است که به بومی‌سازی عبارات و اصطلاحات، دل‌بستگی خاصی دارد؛ البته که دورریز هم دارد. بنا نیست که هر چه گفتند و شنیدیم با چشم و گوشِ بسته و آغوش باز، بپذیریم. ته دل ‌ما باید با این‌وآن و اتفاق‌های دور و اطرافمان صاف و راحت باشد؛ نمونه‌اش همین ناخودآگاه دنیای روانشناسی و هنر مدرن است که بیشتر با انسان طبیعی، پسرخاله است. این خاستگاه، این خانه و خانواده و این دورهمی دوستانه‌ی واژه‌ها و دانش‌ها هرگز مرا نمی‌برد به جایی که به آن می‌اندیشم و در پی آنم. به گمانم هنوز و همیشه کسانی دوروبرمان پیدا می‌شوند که وزنه‌ی انسان فطری را بسیار وزین‌تر و سنگین‌تر از انسان طبیعی بدانند. کنار همین ماجرا بگذاریم این عبارت را که «واژه‎‌ها سنگ‌نشان‌اند برای اشاره و دلالت بر همین فطرت و همان طبیعت و دار و دسته‌هایی که دارند». از پس آن هم، برسیم به این نتیجه که «ناخودآگاه دنیای نیچه‌ای و فرویدی ما را در همین عمق و بُعد و سطح و حجم و رنگ گیر می‌اندازد» و با آن به چیزی فراتر از انسان خاک‌زاد و لقمه‌ی زمین نخواهیم اندیشید. همین چیزهاست که مرا وامی‌دارد بیشتر به این موجود همواره ناشناخته و به عنوان‌ها و عباراتی ور بروم و فکر بکنم که اندیشمندان طبیعی و الهی درباره او گفته و می‌گویند. این روزها دارم به رنگ و روی اقالیم قلم برای انسان فطری می‌اندیشم. آیا ناخودآگاه نیچه‌ای و صداریی یکی‌است؟ آیا هنر نوشتن در ساحت «انسان ملکوتی» با «آدمی در مساحت طبیعت» یک چیز است؟ @HOWZAVIAN
⛔️رأی بی رأی از مخاطبین‌مون تو اینستا درباره شرکت تو انتخابات سوال کردیم. جوابهاشون تو تصاویر هست. ❗️نظر شما چیه؟ ❓شما به این طرح چه نمره‌ای می‌دین؟ نظرتون رو به این آیدی بفرستید: @adminepasokhgoo @HOWZAVIAN
گاهنامه سخن هادی610- 14021111.pdf
1.25M
🔴جهاد تبیین و جهاد روایت 🔺 ایران مقتدر ، ۴۵ سال افتخار پرسمان سیاسی ویژه پاسخ به سوالات و شبهات مرتبط با انقلاب اسلامی و دستاوردهای آن 👈 @HOWZAVIAN
⚪️ انقلاب به جاهای خوبِش رسیده(۵) ✍️ حجت‌الاسلام‌ عباس‌ بابائی رأی‌دادن با چراغ قوه تا اذان ظهر منتظر شدیم تا صندوق سیار رأی‌گیری را به مقر بیاورند. احمد از مسئول دسته پرسید: تکلیف انتخابات چی میشه؟! سرمدی هم فقط در جواب گفت: قراره تا بعدازظهر صندوق رو بیارن. عصر شد و باز هم خبری از بروبچه‌های رأی‌گیری نشد. دل تو دلش نبود‌؛ شال و کلاه کرد که به شهر برود تا بلکه بتواند در انتخابات شرکت کند که خبر رسید هیچ‌کس حق ندارد مقر را ترک کند! ساعت ۱۰ شب رفت بخوابد تا به موقع سر پستش برسد. ناگهان صدا زدند: هر کی می‌خواد رأِی بده،‌ بیاد. از خوشحالی بال درآورد. یکی یکی بچه‌ها را از خواب بیدار کرد و به سمت چادر رأی‌گیری رفت. چادر خیلی تاریک بود. تنها وسیله روشنایی چراغ قوه بود. بسم‌الله الرحمن الرحیم گفت و نوشت: «محمدعلی رجایی» (خاطره‌ای از شهید احمد جعفرنژاد) ✍️عباس بابائی @HOWZAVIAN
. ✔️ نخستین ملاقات با مرحوم آیت الله ناصری ✍️عبدالصالح شمس اللهی گفتم آقا نصیحتی بفرمایید! گفت به کسی بفرمایید نصیحت کند که اوضاعش از من بهتر باشد! گفتم کجا مثل شما گیر بیاورم تا نصیحت کند! با لحنی اعتراض گونه همراه با التماس فرمود چرا نفس من را باد میکنید خدا را خوش نمی آید آخر عمری زمین بخورم. بعد در حالی که عصا زنان میرفت مکثی کرد و فرمود آقا جان همه از ناصری بهترند حتی .... بعد حرفش را خورد و سری به نشان تاسف به حال خود تکان داد و به سمت محراب رفت. حالا واقعا کجا مثل شما پیدا کنیم ای مرد اخلاق و معرفت. پ.ن: إِذَا مَاتَ الْعَالِمُ ثُلِمَ فِي الْإِسْلَامِ ثُلْمَةٌ لَا يَسُدُّهَا شَيْءٌ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ. هرگاه عالمی بمیرد رخنه ای جبران ناپذیر در اسلام به وجود می آید که هیچ جایگزینی نخواهد داشت. @HOWZAVIAN
سال های دور از تو کامل.mp3
5.31M
1⃣1⃣8⃣ 🎧 ☑️ سال های دور‌ از تو ... ⬛️ تسلیت‌باد ✨ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🖋 نویسنده: محمدجوادمحمودی 🆔 @Negashteh 🎛 تدوین: محمد رضایی 🎙 گوینده: روح‌الله سلیمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📻 @RadioMaVa
دوران امامت امام کاظم علیه‌السلام یکی از سخت‌ترین شرایط و دارای خفقان شدیدی برای شیعه و سادات بوده و تقیه کردن امری مهم به شمار می‌رفته است. دوران امامت ایشان به ترتیب مقارن بوده با منصور دوانیقی(148-158ق)، مهدی عباسی(158-169ق)، هادی عباسی(169-170ق) و هارون‌الرشید(170-183ق) لعنت الله علیهم اجمعین. ایشان در سال 148هجری و در سن بیست سالگی به امامت رسید و در سال 183هجری، بعد از 35 سال امامت در سن 55 سالگی به دستور هارون عباسی علیه‌اللعنة و در زندان "سندی بن شاهک" لعنت الله علیه، مسموم شد و به شهادت رسید. در میان ائمه طاهرین علیهم‌السلام، ایشان تنها امامی بود که مظلومانه سال‌های زیادی را در زندان خلافت عباسی به سر برد. در قسمتی از زیارت‌نامه ایشان آمده است: «وَ صَلِّ عَلَى مُوسَى بْنِ جَعْفَر... وَ الْمُعَذَّبِ فِی قَعْرِ السُّجُونِ وَ ظُلَمِ الْمَطَامِیرِ ذِی السَّاقِ الْمَرْضُوضِ بِحَلَقِ الْقُیُود...؛ درود بر کسی که در قعر و تاریکی زندان‌ها اسیر و معذّب بود؛ کسی که ساق پایش به واسطه حلقه‌های غل و زنجیر، کوبیده شده است... . » @HOWZAVIAN
⚫️اسلام و عقلانیت در کلام امام کاظم(ع) ✍️احمدحسین شریفی 🔹امام کاظم علیه السلام به حق امام تبیین و دفاع از عقلانیت اسلامی بود. از جامع‌ترین احادیث در توصیف عقل حدیث مفصلی است که امام کاظم علیه السلام خطاب به بیان کردند. (کافی، کتاب العقل و الجهل، حدیث۱۲). امام کاظم علیه السلام در این حدیث ضمن دسته‌بندی آیات مربوط به عقل و اشاره‌ای به مهم‌ترین مباحث قرآنی درباب عقل، ابعاد مختلفی از عقل و عقلانیت شیعی و اسلامی را تشریح می‌کند. 🔹در این حدیث است که عقل به عنوان رسول الله و حجت الله معرفی شده است. و این بالاترین و زیباترین توصیفی است که می‌توان از عقل کرد. «رسول و حجت باطنی دانستن عقل» از زیباترین آموزه‌های اسلامی است که بدون شک در هیچیک از ادیان دیگر نظیری ندارد. این یعنی اینکه اسلام دینی عقلانی است. معنویت و ایمان اسلامی، معنویت و ایمانی عقلانی است: «يَا هِشَامُ إِنَّ لِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حُجَّتَيْنِ حُجَّةً ظَاهِرَةً وَ حُجَّةً بَاطِنَةً فَأَمَّا الظَّاهِرَةُ فَالرُّسُلُ وَ الْأَنْبِيَاءُ وَ الْأَئِمَّةُ ع وَ أَمَّا الْبَاطِنَةُ فَالْعُقُول؛ ای هشام خدای متعال دو حجت بر مردمان دارد: حجتی ظاهری و حجتی باطنی: حجت ظاهری، رسولان و پیامبران و امامان علیهم السلام هستند و حجت باطنی، عقل‌هایند.» 🔹این را مقایسه کنید با مسیحیت جعلی موجود که مدعی‌ است ایمان و عقلانیت با هم ناساگارند! و برخی از بزرگان گذشته و حال‌شان با افتخار! شعار «ایمان می‌آوریم چون نامعقول است» را سر می‌دهند! @HOWZAVIAN