eitaa logo
نویسندگان حوزوی
3.3هزار دنبال‌کننده
6.1هزار عکس
457 ویدیو
172 فایل
✍️یک نویسنده، بی‌تردید نخبه است 🌤نوشتن، هوای تازه است و نویسندگی، نان شب. 🍃#مجله_ی_نویسندگان_حوزوی معبری برای نشر دیدگاه نخبگان و اندیشوران #حوزویانِ_کنشگرِ_رسانه_ای 👇 ارتباط @Jahaderevayat
مشاهده در ایتا
دانلود
🔅 برکات حسینی 🔻 امام باقر(ع):🚩 انّ الحُسَيْنَ صاحِبَ كَربَلا قُتِلَ مَظْلوما، مَكروبا عَطْشانا، لَهفانا فآلَى اللّه ُ عَزَّوَجلّ عَلى نَفْسِهِ اَن لا ياتيَهُ لَهفانٌ و لا مَكروبٌ و لا مُذنِبٌ و لا مَغمومٌ و لاعَطشانٌ و لا مَنْ بِهِ عاهَةٌ ثُمَّ دَعا عِندَهُ و تَقَرَّبَ بِالحُسَيْنِ بنِ عَلىٍّ عليه السلام اِلَى اللّه ِ عَزَّوَجَلَّ إلاّ نَفَّسَ اللّه ُ كُرْبَتَهُ وَ اَعطاهُ مَسأَلَتَهُ و غَفَرَ ذَنـْبَهُ وَ مَدَّ فى عُمُرِهِ وَ بَسَطَ فى رِزقِهِ فَاعتَبِروا يا اُولـِى الاَبْصار؛ 🏴 حسين، بزرگ مرد كربلا، مظلوم و رنجيده خاطر و لب تشنه و مصيب زده به شهادت رسيد. پس خداوند، به ذات خود، قسم ياد كرد كه هيچ مصيبت زده و رنجيده خاطر و گنهكار و اندوهناك و تشنه اى، و هيچ بَلا ديده اى به خدا روى نمى آورد و نزد قبر حسين عليه السلام دعا نمى كند و آن حضرت را به درگاه خدا شفيع نمى سازد، مگر اين كه خداوند، اندوهش را برطرف و حاجاتش را برآورده مى كند و گناهش را مى بخشد و عمرش را طولانى و روزى اش را گسترده مى سازد. پس اى اهل بينش، درس بگيريد! 📚 بحارالأنوار ، ج 101، ص 46، ح @HOWZAVIAN5
💢 معرفت الامام؛ لبیک به ندای فَلْیَرْحَلْ مَعَنَا ✍️ امیرحسین طلایی 🔻سرگذشت شیعه مملو از فراز نشیب های دردناک است. از زمانی که آن ۴۰ نفر در میدان حاضر نشدند و اگر آمده بودند شاید آن کرب عظیم برای عالم ایجاد نمی شد، اسارت اهل بیت عصمت مقدر نمی شد. و اما اکنون صدای الرحیل فرزندشان به گوش به ظاهر شنوای ما نمی رسد و امام ما شرید، طرید، فرید و وحید در بیابان هاست. چرا؟ مسلمانان درگیر دو فهم از اسلام اند و می شود آنچه نباید! یک فهم غیر محمدی (آمریکایی) است و دین را برای پاسخ به بخشی از نیاز های فرد می خواهد و آن را جدای از سیاست، حامی برخورداران قریشی و حافظ جماعت و وحدت بدون حق و سنت رسول الله می داند و دیگری فهمی ناب از اسلامی محمدی است. اسلامی که برای اداره جامعه آمده، خواهان امنیت برای عدالت و وحدت کلمه برای حق و احیای سنت است. به تجربه اثبات شده است عمل بر اساس فهم غیر محمدی (آمریکایی) از اسلام، منجر به تنها تر شدن امام علیه السلام شده و تمسک به اسلام ناب محمدی مانند امام خمینی رحمت الله علیه توفیق وفای به عهد را مهیا می سازد. ولی چگونه به این اسلام تمسک کنیم؟ ارتقای محور اصلی رشد است والا قتلوک و ما عرفوک تکرار خواهد شد. @HOWZAVIAN5
🔻تحول در مدیریت کرونا 📌صفحه نخست ، ۲۴ مردادماه ۱۴۰۰ www.vatanemrooz.ir @HOWZAVIAN5
نقدی بر 🔴 سریال قورباغه به مخاطب خود تصویری دروغین از خانواده ایرانی ارائه می‌کند و از این جهت اثری ضد فرهنگی دارد. متن کامل👇👇
📌 سریال قورباغه؛ نکوهش خانواده و ستایش توحش ✍️ علیرضا قربانی سریال قورباغه را می‌توان به لحاظ بسیاری از شاخص‌های هنری و تکنیکی اثری فراتر از سطح فعلی فیلم و سریال‌های ایرانی دانست. اما متاسفانه این سریال شدیداً ضد اخلاق است و خط‌شکنی عجیبی در زمینه خانواده و خشونت انجام داده است. 🔹 قورباغه و خانواده تقریبا همه خانواده‌های این سریال، وضعیتی تماما سیاه، متعفّن و کثافت‌آلود دارند. به عنوان نمونه در خانواده نوری، پدر او مردی همسر آزار است که همسرش بر اثر آزارهای او مرده است. به همین علت، نوری در سن نوجوانی، به کمک سروش و آباد در کمال خونسردی پدرش را در بیابان با ضربات بیل به قتل می‌رسانند. لیلا (خواهر ناتنی نوری که در سن کودکی است) با بی‌تفاوتی از آینه بغل ماشین نظاره‌گر قتل پدر است. در چند قسمت بعد از زبان لیلای جوان می‌شنویم که نوری خودش مادرم را کشت تا پدر را قاتل جلوه دهد. لیلا شخصیتی از هم گسیخته دارد. او در ویلای مجلل برادرش نوری ساکن است، اما مخفیانه به خانه نامزدش فواد و دوستان ولنگار و معتاد او رفت‌وآمد دارد. لیلا درگیر رابطه با مرد متاهلی به نام شمس‌آبادی می‌شود و همسر و فرزند او را به قتل می‌رساند و فواد را قاتل جلوه می‌دهد. شمس‌آبادی نیز مردی همسرآزار است که با کوچکترین اشتباه همسرش در رستوران، او را تهدید به ضرب و شتم و آزار شدید می‌کند. خانواده رامین نیز پر از تعفن است. پدر رامین در سالهای جنگ به طمع دریافت کارت جانبازی برای همسر خود، در یک صحنه‌سازی انگشت او را قطع کرده و مخفیانه در الکل نگه داشته است. 🔹 چرا بازنمایی خانواده مهم است؟ در یادداشت‌های مختلفی به این موضوع پرداخته‌ایم که مخدوش کردن تصویر ذهنی جامعه از خانواده، علاوه بر تاثیرات مستقیمی که بر جایگاه خانواده در ذهن افراد دارد، فهم آنان از مقولات بنیادین دین را نیز مخدوش می‌سازد‌. به عنوان نمونه در یادداشت "فرهنگ جامعه؛ دریچه اجتناب‌ناپذیر فهم دین" بیان شد که بسیاری از مفاهیم دینی همچون امامت، با استعاره‌های مبتنی بر خانواده تبیین شده‌اند. لذا مخدوش کردن "پدر"، به مخدوش کردن تصویر ذهنی از امام که با "الوالد الشفیق" توصیف شده، نیز می‌انجامد. بازنمایی سیاه از خانواده در این سریال، نه تنها تصویر ذهنی افراد از مفهوم خانواده و عناصر و اجزای آن را مشوّش می‌سازد، بلکه بر فهم آنان از "خانواده ایرانی" نیز اثرگذار است. اما چگونه؟ 🔹آیا روایت داستانی متّصف به صدق و کذب می‌شود؟ در نگاه اول به نظر می‌رسد که پاسخ منفی است، زیرا اساساً روایت داستانی دلالتی بر واقع‌نمایی ندارد تا شانیت اتصاف به صدق و کذب داشته باشد. اما نگاه دقیق‌تر نشان می‌دهد که داستان هرچند در تک‌تک عناصر خود ادعای واقع‌نمایی ندارد، اما واجد این ادعای ضمنی است که در کلیت خود، روایتگر حال و روز زمانه خویش است. حتی در آثار فانتزی که از جهان واقعیت فاصله گرفته‌اند، نیز این ادعای ضمنی وجود دارد که این روایت، نگاشتی تمثیلی از واقعیت است. روایت داستانی دلالت بر واقع‌نمایی دارد و این دلالت التزامی مورد قصد خالق اثر نیز قرار می‌گیرد. لذا اگر یک روایت داستانی سازگار با واقعیت متناظر با خود نباشد، عنوان "کذب" به دلیل وجود عناصر "اِخبار خلاف واقع" و "قصد حکایت" در مورد آن صادق است. (البته بحث دقیق فقهی این مطلب مجال دیگری می‌طلبد.) همچنین علاوه بر اینکه خالق اثر ادعای واقع‌نمایی دارد، مخاطب نیز به این ادعا توجه دارد و لذا تقسیم داستان‌ها به راست و دروغ برایش معنادار است. 🔹با این توجه می‌توان گفت که سریال قورباغه در روایت خود از خانواده ایرانی کاذب است و به مخاطب خود تصویری دروغین از خانواده ایرانی ارائه می‌کند و از این جهت اثری ضد فرهنگی دارد. 🔹 قورباغه و توحّش آنچه باعث شده این سریال را اثری در ستایش توحّش بنامیم، نه در کمّیت سکانس‌های خشن و نه حتی در کیفیت خشونت آن است، هرچند که قورباغه در این دو نکته نیز خط‌شکن است. بلکه نکته اصلی، زمینه وقوع خشونت و حس و حال مخاطب نسبت به آن است. قورباغه داستان رقابت شیطان‌های قدرت‌طلب و جذاب است؛ نوری باهوش و خونسرد، رامین فرصت‌طلب و حیله‌گر و شمس‌آبادی دقیق و آهنین. خشونت هریک از این شخصیت‌ها بر اساس عناصر جذابیتی که نویسنده برایشان طراحی کرده، جذاب و توجیه‌پذیر می‌شود و سبب می‌گردد که مخاطب حس بدی نسبت به آن نداشته باشد. رامین برادر معتاد دوستش را به قتل می‌رساند تا مانع فرصت‌طلبی او نشود. شخصیت‌های شمس‌آبادی و نوری نیز به شدت جذاب طراحی شده‌اند که سبب شده توحّش آنها در قتل فواد و سروش، با همراهی مخاطب مواجه گردد. 🔹 در حقیقت باید گفت که هومن سیدی جوکرهایی بهتر از جوکر نولان و جوکر تاد فلیپس خلق کرده که در رقابت وحشیانه با یکدیگر، داستانی مهیّج آفریده‌اند و البته بازنده اصلی در این میان، اخلاق، انسانیت و خانواده است. @HOWZAVIAN5
🔻سرچشمۀ خورشید ✍️ شهیدسیدمرتضی آوینی خون حسین علیه‌السلام و اصحابش کهکشانی است که بر آسمان دنیا، راه قبله را می‌نُمایاند. اگر نبود خون حسین، خورشید سرد می‌شد و دیگر در آفاق جاودانۀ شب، نشانی از نور باقی نمی‌ماند! حسین سرچشمۀ خورشید است، و بدان که سینۀ تو نیز آسمان لایتناهی است با قلبی که در آن خورشید می‌جوشد، و گوش کن که چه خوش ترنّمی ‌دارد در تپیدن: "حسین، حسین، حسین". آن شراب طهور که شنیده‌ای بهشتیان را می‌خورانند، میکده‌اش کربلاست و خراباتیانش این مستان‌اند، که این‌چنین بی سر و دست و پا افتاده‌اند. آن شراب طهور را که شنیده‌ای تنها به تشنگان راز می‌نوشانند، ساقی‌اش حسین است؛ حسین از دست یار می‌نوشد و ما از دست حسین. عالم همه در طواف عشق است و دایره‌دار این طواف، حسین است؛ اینجا در کربلا، در سرچشمۀ جاذبه‌ای که عالم را بر محور عشق نظام داده است. شیطان اکنون در گیرودار آخرین نبرد خویش با سپاه عشق است و امروز در کربلاست که شمشیر شیطان از خون شکست می‌خورد: از خون عاشق، خون شهید. @HOWZAVIAN
😔 فوضع الحسین علیه السلام صدره علی صدره.... 🔻 آن لحظه که قامت حسین از این مصیبت شکست و سینه مبارکش را بر سینه قاسم گذاشت. 🔻آجرکم الله یا بقیة الله الاعظم @HOWZAVIAN
«راز بزرگ شادی‌بخش بودن عزاداری برای امام حسین علیه‌السلام» 🔴 بررسی تحلیلی و کشف چرایی این واقعیت بسیار تجربه‌شده که بعد از عزاداری و گریستن در مصائب امام غریب احساس شادی و نشاط می‌کنیم. 🔵بحثی دینی، روان‌شناختی و ادبی مدرس: حجت الاسلام والمسلمین استاد محمدرضا آتشین صدف، مدرس حوزه و دانشگاه ⏰زمان برگزاری: چهارشنبه ساعت ۱۸ برای شرکت در دوره روی لینک زیر کلیک بفرمایید. 👇👇 https://hamkelas.com/efl5x17kt 🏡 برگزارکننده: کانون سبک زندگی شاد 🆔@happyls
🔴 غیرت کاذب به وقت غربگرایی ✍مجتبی عباسی 🔸افغانستان مشهور به سرزمین تحولات سریع، چند قومیتی، چند نژادی و بحرانی با معادن بی‌کران و بی قیمت و باتلاق بیگانگانی است که سوغاتی جز ناامنی، عقب ماندگی و آوارگی برای مردم رنج کشیده‌اش نداشته‌اند که در شرایط کنونی به عملکرد طالبان چشم دوخته‌اند. 🔸روسیاه‌تر از بیگانگان در این کشور اشرف غنی ها و عناصر غربگرایی بودند که کشورشان را به امید کدخدا بر باد داده و امروز با چمدان‌های اسکناس مردم همچون شاهان پهلوی و چند تابعیت‌های خائن به وطن فرار کردند. 🔸در این میان عجیب‌تر از این تحولات، غیرتی شدن غربگراهای داخلی با سابقه شعار نه غزه، نه لبنان است، مهره‌هایی که هیچ وقت مرد میدان و مصاف با دشمن نبوده‌اند، حالا با هیاهو و تنفس مصنوعی به آمریکا می‌خواهند ایران را به باتلاق افغانستان هُل بدهند که اگر برفرض، کشور وارد این معرکه شود، دوباره سُرنا را از سر گشادش باد کنند و همچون طعنه به مدافعان حرم، شعار و ناله وافغان سر دهند؛ مشابه بلبشوی سال‌ها برجام نافرجام که نخست هشدارها را دلواپسی و خط قرمزها را نادید گرفتند و بعد از تحمیل خسارت به ملت و زیرپاگذاشتن منافع ملی دوباره فرافکنی کرده و شعار کی بود، من نبودم را فریاد کشیدند. 🔸به هر حال امروز اشرف غنی که مفتخر به نوکری آمریکای در حال افول و دلخوش به ارتش مدرنش بود، بعد از سال‌ها بزک کردن غرب و عرض ارادت به شیطان بزرگ، سرانجام آویزان و عبرت آموز شد. 🔸امروز آمریکا مثل همیشه خلف وعده کرد و نه تنها ۱۸ هزار کارمند محلی افغانی را با خود نبرد، بلکه به آنها تیراندازی هم کرد. 🔸 امروز حتی رسانه‌های آمریکایی هم اذعان کردند که وعده آمریکایی را تضمینی نیست و آنچه ایالات متحده بعد از بیست سال در این کشور باقی گذاشته، یک افتضاح تمام عیار است. 🔸مصداق وعده صادق خداوند در قرآن کریم که اعتماد به وعده‌ دشمنان را مشابه وعده‌های پوچ شیطان دانسته و فرموده است: «کمثل الشیطـن اذ قال للانسـن اکفر فلما کفر قال انی بریء منک انی اخاف الله رب العــلمین»؛ کار آنها همچون شیطان است که به انسان گفت: کافر شو (تا مشکلات تو را حل کنم)! اما هنگامی که کفر ورزید و برای خدا شریک قائل شد گفت: من از تو بیزارم».(سوره حشر/ ۱۶). @HOWZAVIAN
🔴 روضه‌ی "حسین"... ✍ زهرا ابراهیمی اگر بخواهیم از دل زمین، میان‌بُری به آسمان بزنیم، بی‌شک تجلی این امر جز با محبت "حسین" امکان نمی‌یابد. روضه‌ی حسین، روح نیایش را در وجودمان زنده می‌کند؛ ترس از تغییر را از روانمان می‌زداید و روان جدیدی برای ما رقم می‌زند. روضه‌ی حسین نه انباشت احساسات منفی، بلکه حجم بالایی از آرامش را برایمان به ارمغان می‌آورد. درنظام انگیزشی که امام برای همراه ساختن جامعه با خود بکار می‌گیرد، ورود به وادی طلب شرط همراهیست. و چه زیبا امام می‌فرمایند: 《مَنْ کانَ باذِلا فینا مُهْجَتَهُ، وَ مُوَطِّناً عَلی لِقاءِ اللّهِ نَفْسَهُ فَلْیَرْحَلْ مَعنا هر کس آماده است خون خود را در راه ما نثار کند و خود را آماده‌ی لقای خداوند سازد، با ما رهسپار شود》. واکاوی آخرین جملات حضرت هنگام خروج از مکه و قرار گرفتن در مسیر عشق، تاریخ را مجبور می‌کند که به مسئولیت‌پذیری اخلاقی امام شهادت دهد. فلیرحل معنا... این کلام چیزی جز دعوت امام و درخواست امام برای همراهی و تلاش در جهت تفهیم مواضع خویش نیست. او استدلال‌هایش برای رفتن و دلیلش را برای نماندن ذکر می‌کند. او قبل از رفتن هندسهٔ معرفت دینی را برای جامعهٔ آن روز ترسیم می‌نماید. ساختار ارزشی اسلام را به تصویر می‌کشد و همگان را از نظام ضد ارزشی که حاکم شده است، آگاه می‌نماید. امام برای تحول روانی جامعه‌اش تلاش می‌کند. فهم تقلیل یافته و ساده‌انگارانه‌ی مردم از دین را به چالش می‌کشد. عادت‌واره‌های مرسوم را زیر سؤال می‌برد. جانِ کلام حسین این است که او با ظلم سر سازگاری ندارد. تأمل در چرایی خفقان جامعه‌ی آن روز، عمق درد را و عمق فاجعه را روشن می‌کند. اینکه در جامعه‌ای نماز و روزه و شعائر برقرار باشد، اما ظلم امر مهمی جلوه نکند نشان می‌دهد که آن جامعه فهم دقیق و عمیقی از سیره‌ی معصوم ندارد*و با کج‌فهمی خویش کاری می‌کند تا این نقطه‌ی ننگ تا ابد بر دامان تاریخ مسلمانان بماند. *کمی شبیه جامعه‌ی ماست انگار... @HOWZAVIAN
🔴 در حسرت افغانستان! وقتی آمریکا افغانستان را اشغال کرد، غرب گرایان با کنایه می‌گفتند صبر کنید و افغانستان آینده را با ایران مقایسه کنید، می‌بینید از ایران پیشرفته‌تر است. حاصل ۲۰ سال حضور آمریکا و غرب، بازگشت دوباره تحجر به جای پیشرفت است. آمریکا و غرب جز بدبختی و آوارگی و ویرانی برجای نمی‌گذارند. ✍️ علی جعفری پ.ن: و من با احترام به همه‌ی معلمان دوران دانش‌آموزی، چقدر دوست دارم معلم جغرافیای دبیرستان خودم رو ببینم که با حالت خاصی(شاید ترکیبی از حسرت و ذوق) سر کلاس می‌گفت؛ صبر کنید ۵ سال دیگه ببینید افغانستان چقدر از ایران پیشرفته‌تره.😐 آقا معلم، به تو از دور سلام! ✍️ سنگر اندیشه @HOWZAVIAN
👈متهم اصلی یهود است ✍️ قاسم یزدانی مقدم مهم ترین هشدار قرآن در زمینه ی دشمن شناسی، درباره ی نسبت میان یهود و جبهه ی ایمان است.خداوند متعال به صراحت هشدار داده که هر مصیبتی برای جبهه ی حق حادث شود، اولین و اصلی ترین متهم یهود است(۸۲ مائده). آیا عجیب و البته حزن انگیز نیست که محرم ها می آید و می رود اما حتی یکبار در مورد اصلی ترین متهم حادثه ی عاشورا سخنی به میان نمی آید؟ گروهی که به تعبیر صریح کلام الله، قلبشان بسیار سخت تر از سنگ است؟(بقره ۷۴) گروهی که خداوند آنها را لعن کرده، شعله ی جنگ هارا آنها روشن می‌کنند و برای ایجاد فساد در زمین در تلاش دائم اند(۶۴ مائده). شاید مهم ترین بلا این است که ما تقسیم بندی های بنیادین قرآن را مربوط به همان زمان گذشته می دانیم .مثلا مفاهیم قرآنی با توجه به مسئله ی محوری و بر پایه ی سه گانه کفر، نفاق و ایمان بنا شده. یعنی تمامی مفاهیم قرآن کریم از انسان شناسی، از تاریخ، سیاست، تزکیه، علم...همه و همه بر پایه ی این سه گانه بنا شده. در صورتی که انسان‌ عصر حاضر به تعبیر عمیق شهید آوینی: با زنجیر هایی از تمدن غرب به دنیا می آید و عملا و در همه ی عرصه ها با شاخص گذاری های ضد قرآنی مدرنیته تربیت میشود. ما تمام عالم را با شاخص محوری و بر اساس سه گانه جهان اول و دوم و سوم تحلیل میکنیم و می فهمیم و عملا ارتباطمان با قرآن قطع است.ما خود را کشوری در حال توسعه می دانیم نه کشوری در حال هدایت که اگر این بود سازمان های جهانی را ابزارهای مدرن یهود در تخریب و تضعیف جبهه ی ایمان می دانستیم و تکلیفمان با پروتکل های پیشنهادی آنها کاملا روشن بود. چرا که صریحا در حال مدیریت حداکثری ضد ایمانی جهانند. @HOWZAVIAN
معرفت اگر انسان بود... ✍️ علی بهاری ✳️ نه امان‌نامه پذیرفت و نه پیش از امامش آب نوشید. معرفت اگر انسان بود می‌شد عباس بن علی! @HOWZAVIAN
🔸چرایی گریه ✍️ علی کردانی گریه بر امام حسین (ع) قرار نیست در گریه خلاصه شود؛ گریه علامت و نشانه بود تا راه گم نشود. گریه بر امام (ع) موجب شروع و فتح سرفصل‌های جدید است. گریه ما گریه ذلت نیست؛ گریه ما، گریه حرکت و برکت است؛ حرکتی که آغازش گریه است اما پایانش جهاد و رسوایی ظالمان جهان است. @HOWZAVIAN
🔴 ذبح عظیم پای حیات مقدس ✍ ابوالقاسم مرشدی رگ مقدسی که در عاشورا بریده شد، حبل اللهی بود که نسل‌های بسیاری با تمسک به آن نجات یافتند. سرخرگ جزئی از قلب است که ماموریت خطیر آن انتقال حیات به تمام اعضاست و حسین(ع) همان سرخرگی است که اگر نبود قلب رسالت می ایستاد و میراث وحیانی تمام انبیاء الهی به نسل های بعد منتقل نمی‌شد. و این همان معنای «حسین منّی و انا من حسین» است؛ به همین خاطر کوچکترین پیوند با این رگ هستی بخش سرآغاز نجات و حیات خواهد بود. @HOWZAVIAN
🔅 «زینب» صدای حسین ✍ محمد ادریسی حسین بر قدرت منطق و دشمنان او بر منطق قدرت متکی بودند و هنگامی‌که قدرت دشمن سقوط کرد، منطق حسین(ع) پیروز شد و «زینب» اگر مرد بود ، حسین می‌شد واگر «حسین» زن بود ، زینب بود وآنها «یک نفر» در دو قالب متفاوت هستند و زینب(س) صدای حسین است. زینب(س) زنی بود که باید می‌بود به شکلی که باید باشد و این عین عدالت خدا است که با مرد بزرگی همچون امام حسین(ع) زن بزرگ مانند زینب باشد و زینب ، دختر علی (علیه‌السلام) حامل دردهای همه اعضای خانواده بود. با حسین ، هر شکستی یک پیروزی است و بدون حسین هر پیروزی یک شکست است و اما عباس که او به‌تنهایی یک لشکر کامل بود و مشکل آنها با عباس برادر امام حسین(ع) این بود که فقط در برابر خدا سر تعظیم فرود می‌آورد و باصر و بصیر و ولایتمدار بود و به همین دلیل خاری در چشم دشمنان شد و هنگامی‌که نتوانستند آن را از چشم خود بردارند ، خار در چشم او کاشتند! سؤالی که پیش می‌آید این است که چرا خداوند به امام حسین(ع) این‌همه عزت داد که در پاسخ گفته می‌شود : دلیل اینکه خداوند متعال امروز عزت حسین (ع) را نشان می‌دهد این است که حسین (ع) عزت خدا را در عاشورا نشان داد و اگر او را فراموش کنیم ، خود و عزت خود را فراموش خواهیم کرد پس امروز بگذارید حسین (ع) را به‌عنوان یک پرچم برافراشته کنیم زیرا بیش از هر زمان دیگری به او نیاز داریم تا اهداف ایدئال را فراموش نکنیم و از بلاها نجات یابیم. پس از یک دوره طولانی رکود و تسلیم، امام حسین (ع) احیاگر روحیه مبارز گری شد و شرایط اجتماعی را تغییر داد و اخلاق جدیدی را به مسلمان تقدیم کرد و در عمل گفت که تسلیم نشوید و در انسانیت خود مصالحه نکنید و تا آنجا که می‌توانید با نیروهای شر مبارزه کنید. واقعه کربلا از اهمیت جهانی برخوردار است و روز عاشورا روز تجدید نگرش بین حق و باطل است و اگر کسی نام او را بشنوند و شیعه نشود، بی‌شک در آستانه تشیع قرار خواهد گرفت. امام حسین محدود به شیعه نیست ، هرچند امام ما مسلمانان است و نوه رسول خدا(ص) اما قدیمی‌ترین نسب تاریخ و شریف‌ترین آن را دارد و وارث انبیاست. ماهاتما گاندی آزادکننده هند از استعمار و استکبار بریتانیا و تسلط انگلستان، تحت تأثیر شخصیت امام حسین (ع) قرارگرفته بود که می‌گفت : من متولد هند هستم ، اما اطلاعات زیادی در مورد هندوئیسم ندارم و قصد دارم مطالعه دقیق هندوئیسمی را انجام دهم و تمام ادیان دیگر را در حد توانم مطالعه کنم، من با برخی از دوستان مسلمان بحث کرده‌ام و احساس کردم که آرزو دارم دوست واقعی مسلمانان باشم و اگر هند می‌خواهد پیروز شود ، باید از امام حسین (ع) الگو بگیرد. علامه محمدجواد مغنیه صاحب کتاب الکاشف فی تفسیر القرآن الکریم در کتاب مجالس حسینی می‌نویسد: که برای شیعیان و کسانی که از اهداف او آگاه هستند ، حسین فقط یک نام برای یک شخص نیست ، بلکه نمادی از اهمیت هدایت ، نماد قهرمانی ، انسانیت و امید و نماد دین و شرع است همچنین رستگاری و فداکاری درراه حقیقت و عدالت. شیخ عبدالوهاب کاشی صاحب کتاب مأساة الحسین می‌نویسد:همه آنچه در جهان امروز ما از اسلام و مسلمانان به معنای صحیح داریم،بقای آن را مدیون حسین (ع) می‌دانیم و این بقا مهم‌ترین ثمره حرکت آن روز امام حسین(ع) است. خون ریخته شده در کربلا بهای آزادی یک فرد ، یک قوم یا نسلی نبود ، بلکه قیمت دین واقعی و بشریت بود و به‌طورکلی بهایی برای ماندگاری کتاب خدا و سنت پیامبر بود لذا هر آنچه قرآن و اسلام از تقدس و احترام و اجلال دارند ، این خون‌ها هم دارند. در نمایشگاه تاریخ هیچ‌کس نمی‌تواند همچون او نهضت ایمانی را به نمایش بگذارد و برای همین است که درس‌های عمیق تأثیرگذاری دارد و ما علاوه بر درس‌های ایثار ، قهرمانی و رستگاری ، یاد می‌گیریم که به مسائل بادید طولانی و گسترده نگاه کنیم. انقلاب حسین (ع) نشان‌دهنده یک حرکت شخصی یا یک مصیبت فردی نیست که بگوییم زمان آن به پایان رسیده بلکه فاجعه‌بارترین فاجعه‌های اسلام و اعظم المصائب است و حسین تغیر سرنوشت روح اسلام را بر عهده گرفت و فصیح‌ترین شهادت را در تاریخ بشریت ارائه داده است و شهادت او زمینه‌ساز هزاران نماد غم‌انگیز است. @HOWZAVIAN
🔸تحلیلی بر «اشک‌های روضه» ✍ علی کردانی زمانی که گریه از حالت عادی و احساسات صِرف خارج‌ گردد، نماد یاری مظلوم و فریاد‌ علیه ظالم خواهد شد. همین چیزی که امروز در مجالس سیدالشهداء صورت می‌گیرد؛ بی‌تردید گریه یاری مظلوم و رسوایی ظالم است. بنابراین گریه بر امام حسین (ع) قرار نیست در گریه خلاصه شود؛ گریه علامت و نشانه بود تا راه گم نشود. گریه بر امام (ع) موجب شروع و فتح سرفصل‌های جدید است؛ سر‌فصل‌هایی مثل؛ آزاده‌خواهی، مبارزه با طاغوت و اینکه امامت و حکومت حق ائمه (ع) است. گریه ما گریه ذلت نیست؛ گریه ما، گریه حرکت و برکت است؛ حرکتی که آغازش گریه است اما پایانش، جهاد و رسوایی ظالمان جهان است. شیعیان جهان در طول سالیان متمادی با برقراری رابطه عاطفی با جریان امام حسین (ع) که مصداق بارزش همین گریه‌ها بود، توانستند تا به امروز مکتب و پرچم را حفظ کنند و استمرار ببخشند؛ چرا که هر مکتبی منهای احساسات و عاطفه پایدار نخواهد ماند. از این رو امام راحل (ره) در بیانات خودشان فرمودند: «بچه‌ها و جوان‌های ما‏‎ ‎‏خیال نکنند که مسأله، مسأله «ملتِ گریه» است! این را دیگران القا کردند به شماها که‏‎ ‎‏بگویید «ملتِ گریه»! آنها از همین گریه ها می‌ترسند، برای اینکه گریه‌ای است که گریه بر‏‎ ‎‏مظلوم است؛ فریاد مقابل ظالم است. دسته‌هایی که بیرون می‌آیند، مقابل ظالم هستند؛ بازی‌تان ندهند این قلم‌فرساها! بازی‌تان ندهند‏‎ ‎‏این اشخاصی که با اسماء مختلفه و با مرام‌های انحرافی می‌خواهند همه چیز را از دستتان‏‎ ‎‏بگیرند.» باید دانست؛ قطره‌‌اشک‌هایی که در تمام مجالس سیدالشهداء جاری می‌گردد، هرگاه که به هم برسند، دریایی خواهد شد که فرعونیان و ظالمان را در خود غرق خواهد کرد؛ در این هنگام فقط موسی و سپاهش از دریا عبور می‌کنند و فقط کشتی حسین (ع) و یارانش در دریای اشک‌های روضه پرچم‌دار است. امام صادق عليه‌السلام فرمودند: «لِكُلِّ شَيءٍ ثَوابٌ إلاَّ الدَّمعَةَ فينا» براى هر عملى، پاداشى [معيّن] است، جز اشک ريختن براى ما [كه پاداش آن، حدّ و اندازه ندارد] ----------------------------------------------------- منابع: ۱: صحیفه امام؛ ج 10، ص 26 ۲: کامل الزیارات، باب سی و سوم، روایت ششم @HOWZAVIAN
بصیرت که نباشد انسان راهش را بیراهه می رود؛ حتی اگر با ایمان هم باشد. مسیرش را جدا می کند. امام زمانش را تنها می گذارد ... می شود ضحاک و از کربلا می رود. @HOWZAVIAN
ای ماه سربه‌مهر مدینه، خدای اشک ای اشک همدم تو و تو آشنای اشک ای داغ‌دار خاطرۀ کربلای خون ای شهریار شب‌شکن نینوای اشک سی سال از دو چشم ترت ریخت خون دل سی سال بود قوت تو آب و غذای اشک سی سال گریه کردی و با گریه ساختی صدها حسینیه به جهان بر بنای اشک ای التیام زخم دلت روضه بر حسین بر درد تو نبود دوا جز دوای اشک ای شاهد خزان گلستان مصطفی ای روضه‌خوان کرببلا با نوای اشک کردی قیام در غل و زنجیر یا علی با سجده‌های حیدری‌ات پابه‌پای اشک پروردگار گریه شدی همچو فاطمه راه تو روضه بود و صدایت صدای اشک در روز دفن نور که یاری نداشتی تنها گرفت دست تو را بوریای اشک فریاد العطش دمی از خاطرت نرفت آبی ندید چشم تو جز در نمای اشک فرعون شام را چه دلیرانه غرق کرد دریای خطبه‌های غمت با عصای اشک صد غنچه از ستایش شیوای کردگار گل کرده در قنوت تو با ربنای اشک حمد و سپاس را تو به ما یاد داده‌ای در سینۀ صحیفۀ خود با دعای اشک در غصۀ شهادت تو اشک هم گریست روز عزای تو شده روز عزای اشک ، محرم ۱۳۹۹ @HOWZAVIAN
👌راه‌اندازی کانون هنرهای ادبی با حضور جمعی از بانوان طلبه به همت اداره کل تبلیغ حوزه های علمیه خواهران و با هدف تربیت مبلغ و توسعه توانمندی های تبلیغی کانون هنرهای ادبی با حضور جمعی از بانوان طلبه و مبلغ اهل قلم راه اندازی شد. ماندانا جلالی مدیرکل تبلیغ حوزه های علمیه خواهران با اشاره به ظرفیت های نهفته در ادبیات فارسی در ابلاغ پیام دین به اقشار مختلف جامعه، حضور بانوان طلبه و مبلغ هنرمند و فعال در زمینه های مختلف ادبیات فارسی را تحسین برانگیز خواند و افزود: تربیت طلاب اهل قلم و مسلط به ادبیات فارسی به عنوان یکی از عرصه های مهم تبلیغ معارف اسلامی پیوسته مورد توجه این اداره کل بوده است. مدیرکل تبلیغ حوزه های علمیه خواهران با بیان اینکه کانون هنرهای ادبی به عنوان یکی از زیر مجموعه های اداره کل تبلیغ در زمینه راهبری فعالیت ادبی بانوان طلبه نقش آفرینی خواهد کرد ادامه داد: در دایره فعالیت این کانون بخش های مختلفی به فعالیت هنری و تبلیغی مشغول هستند که از جمله آنها میتوان به تولیدات ادبی طلاب، تک نوشت، واحد شعر، واحد داستان نویسی و هنر فیلمنامه نویسی اشاره داشت. وی در پایان ضمن ابراز خرسندی از توسعه توانمندی های تبلیغی بانوان طلبه، با اشاره به برنامه ریزی صورت گرفته در اداره کل تبلیغ حوزه های علمیه خواهران برای برگزاری دوره های آموزشی متعدد در گرایش های مختلف ادبی خاطرنشان کرد: فعالان ادبی و علاقه مندان به هنرهای ادبی جهت عضویت در این کانون میتوانند به نشانی @kanoon_adabi در پیام رسان ایتا مراجعه نمایند. @HOWZAVIAN
◼️ خراسانی خروشان ✍ حسن طاهری برادرم، مردِ آگاهی و ایمان، اخلاص و تقوی، آزادی و ادب، دانش و دین! این تعابیر صمیمی و گویایِ مرحوم دکتر علی شریعتی، در طلیعه وصیت نامه به وصی خود، یعنی علّامه، استاد، فقیه، مجتهد، متفکر، فیلسوفِ عدالت، مرزبان توحید، حکیم وارسته، احیاگر مکتب خراسان، نماینده تفکر تفکیک و نویسندهٔ شهیرِ ایرانی، مرحوم محمد رضای حکیمی است. این عناوین هرچند با بزرگی و عظمت واژگانی شان، یارای تصویرگری ظرف وجود ۸۶ سال زیست حکیمانه و اندیشمندانه ی محمدرضا حکیمی را نداشته و ندارند، اما به خوبی گواه زیست علوی مسلک و شجاعت شیعی او در طی سال های عمر پربرکت او هستند. محمد رضا در زیر باران های خراسانی و ترنّم فروردینی سال ۱۳۱۴ در مشهد شکفت، اما اندیشه پویا و روینده او تا پایانی ترین روزهای گرم و مردادی سال نخست قرن چهاردهم خورشیدی، در حرکت و پویش بود. اندیشه ای که ضرب آهنگ نیم قرن مکتوبات روشنگر غیرکاسبکارانه و خطابات صریح شجاعانه اش، تنها یک جمله بود و بس و آن هم عدالت. محقق و طالب دانشی که بیست سال تحصیل علوم حوزوی اش، در کوچه ها و پستوهای نمورِ مقدمات، سطح، خارج، فلسفه، ادبیات، عرب، نجوم و تقویم گرفتار نماند، و با دو بال آزاد اندیشی و حریّت و شجاعت فکری، بر آسمان تفکر شیعی و آرمان علوی پرگشود. هر چند محمد تقی ادیب نیشابوری، شیخ مجتبی قزوینی خراسانی، سید محمدهادی میلانی، احمد مدرس یزدی، اسماعیل نجومیان، حاج سید ابوالحسن حافظیان و حاجی‌خان مخیری از مهمترین اساتید حوزوی او بوده و اجازه اجتهاد را نیز، از آقا بزرگ تهرانی در سال ۱۳۴۸ شمسی دریافت کرد، اما آنچه از تالیفات و آثار او بر جای ماند، پرورش شاگردان و متفکران و مشتاقانی است، که از دانشگاه تا حوزه و از هر صنف و حزب و فرقه و مسلکی، بیرق نواندیشی و آزاداندیشی دینی و عدالت خواهی او را به دست گرفتند. مجتهدی نه محصور در حصار ردای تصلب و جمود، بلکه رهیده از تمامی قیود و تکلف، و زبان گشوده بر طریقت احرار، که گستره ای متنوع از بهشتی و مطهری تا بازرگان و علی شریعتی را نیز، مسحور کیمیای حکمت خود می ساخت. حکمتی سازنده و راهگشا که در بیش از پنجاه اثر مکتوب ارزشمند خود، در سطر سطر و کلمه به کلمه آنها، فقط به فقط مدافع پابرهنگان و ضعیفان و محرومان جامعه و کوبنده اسلام سرمایه داری و ویرانگر مسلک ریاکارانه به ظاهر متدین خفته در بستر رفاه زدگی و مخالف سرسخت نهان شدگان در دیبای کاخ نشینی بود. اندیشه ای که بنیان آن در نامه ای سرگشاده، پس از اهدای کتاب الحیات به فیدل کاسترو رهبر کوبا چنین تبیین شد: 《اگر بخواهیم همه تعالیم قرآن و اسلام را در دو کلمه، خلاصه کنیم، چنین می‌شود: توحید و عدل.》 استاد حکیمی طی نیم قرن گذشته، با سر دادن و یادآوری عدالت بعنوان ثمره خون شهدا و اصلی ترین هدف انقلاب اسلامی، نسبت به تظاهر و ریاکاری ها و تشریفات حکومتی و پنهان شدن طاغوتی مسلکان چند رنگ، در پشت نام شهیدان، به شدت اعتراض و انتقاد و پیام فروخفته خود را، در سکوتی معنادار، فریاد کرده است. متفکر صادق و منتقد ظلم ستیزی، که هیچ صندلی و تریبون و جایگاه و سکه و تقدیرنامه و مدال و نشانی، در سمینارها و میزهای شام و ناهار و جشنواره ها و جفنگ نامه های نفتی، برایش تدارک دیده نشد. فریادگر بیدارگری که ترجیع بند حیات طیبه اش، فقط یک کلمه بود؛ و آن یک کلمه عدالت! آزاد اندیشی که با خشت خشت وجودش باور داشت، که با مشاطه گری تبلیغات و رنگ آمیزی مطبوعات، و خروار خروار عنوان خوش رنگ و لعاب دینی و آسمانی هم نمی توان، یک مجموعه عاری از عدالت را به دین و انبیاء و خدا منتسب ساخت. اکنون قلب پر تلاطم حکیم محمد رضا حکیمی، به دلیل عوارض ناشی از کرونا و کهولت سن بر اثر ایست قلبی، در شامگاه سی و یکم مرداد ۱۴۰۰، از حرکت باز ایستاده، اما بدون شک در میان این همه غوغاهای زمانه، نبض تک بیت های عدالت خواهانه او، با تپش هایی سریعتر و بیشتر، خون حیات و عدالت را در رگ های گرفته اجتماع رخوت زده می دواند، آن سان که کلمه کلمه اندیشه های توفانی و سترگش، در فرداها فریاد و آذرخشی خواهد شد؛ بر خرمن زر و زور و تزویر دنیاطلبان. هرچند بسیاری از جوانان مدعی این روزها و داعیه داران جریان ها، به جای فهرست کردن اندیشمندانی چونان حکیمی، در چشم برهم زدنی، یک فهرست چندگانه از صاحبان صوت و آهنگ و مشاهیر بسیار بسیار باسواد و دانای کل، با اشعار و ملودی هایشان را ردیف می کنند؛ اما بعید باشد حتی، بیش از یک درصد این نسل؛ جرعه ای از ساغر اندیشه این بزرگ مرد عرصه ادب و حکمت و عدالت و اندیشمند کم نظیر نیم قرن اخیر را، نوشیده و چشیده و شناخته و فهم کرده باشند. ادامه👇👇
👇 ادامه 👇 حکیمی، استاد حکمت پیشه ای بود که  ۸ دهه زیستِ اندیشمندانه و حیات محققانه اش، در محاق و غربت و کم لطفی عجیب رسانه ها، گذشت، اما علیرغم بدخواهان، پس از رفتنش، خوش خواهد درخشید، تا سیه روی شود هر که در او غش باشد. این بی توجهی و بی محلی و کاهلی رسانه ها در معرفی استاد حکیمی چه بسا، از آن روی باشد که اندیشمندان دینی، در قالب و قاب رسانه های نوین نمی گنجند. گنجایش و ظرفیتی که در آذرماه سال ۱۳۵۵، دکتر علی شریعتی، در وصیت نامه خویش این حکیم را اینچنین توصیف کرد: 《قدرت قلم، روشنی اندیشه، رِقَّت روح، اخلاص نیّت، آشنایی با رنج مردم و زبان زمان و جبهه بندی‌های جهان، و داشتن فرهنگ انسانی اسلام شیعی، و زیستن با آن”روح” که ویژهٔ ”حوزه” بود... همگی در شما جمع است.》 محمد رضا این حکیم صادق و عدالت جو، با دلی آرام بر کرانه آسمانیان پرگشوده است، و شاید روح بلندش، همچنان نجوا می کند، بند بند گفتارنوشته های خود را در"فریاد روزها": می خواهم گردباد باشم، آوارۀ داغ کویرها، و دیوانۀ مسخرگی حدها و مرزها. می خواهم تکدرخت باشم، در دامن دره ای ایستاده، و بر رهگذر آبهای طبیعت، چشم دوخته، و هوسهای زود گذر را به مسخره گرفته. می خواهم توفان باشم، تنها خروشی که می تواند در برابر سکوت دریاها. می خواهم غزل باشم، سخن اشکها. می خواهم حماسه باشم، معبد دلاوری های پروانشناخته. می خواهم سوز و آه باشم، می خواهم نغمه باشم، خروش باشم، شبگیر! @HOWZAVIAN
🔴 نه تخریب، نه تطهیر؛ احتیاط! صفحه نخست ، ۱ شهریورماه ۱۴۰۰ www.vatanemrooz.ir @HOWZAVIAN
💠 «به گواهی تاریخ» 👈 در اهمیت "توبه و پذیرش توبه ..." 🔸در روز عاشورا افرادی از لشکر عمر بن سعد جدا شدند و به سپاه امام حسین(ع) پیوستند؛ امام(ع) در برخورد با توبه‌کنندگان به گذشته آنان رجوع نکرد. ✅ برای نمونه؛ در جواب حُّر که نگران بخشوده شدنش توسط امام است، می‌فرماید: خداوند توبه تو را می پذیرد، فرود آی». 🔹در برخی کتب تاریخی تعداد این افراد، حدود ۳۰ نفر ذکر شده که نامشان در طومار شهدای کربلا می باشد. 🌱مدار_فرهنگی @HOWZAVIAN
🔸استادان و آثار استاد حکیمی «الحیاة»، «خورشید مغرب»، «عقل سرخ»، «عاشورا: مظلومیتی مضاعف»، «شیخ آقا بزرگ تهرانی»، «تفسیر آفتاب»، «فریاد روزها»، از جمله آثار استاد محمدرضا حکیمی بود. کتاب "الحیاة" که یک دایرةالمعارف اسلامی است، از شهرت و اعتبار خاصی در جهان اسلام برخوردار است. استاد حکیمی سال ۱۳۲۰ تحصیلاتش را آغاز کرد، در سال ۱۳۲۶ وارد حوزه علمیه خراسان شد و ۲۰ سال از عمر خودش را در این حوزه به تحصیل دروس مقدمات و سطح، خارج، فلسفه، ادبیات عرب و نجوم گذراند. بزرگانی چون محمد تقی ادیب نیشابوری، شیخ مجتبی قزوینی خراسانی، سید محمدهادی میلانی، احمد مدرس یزدی، اسماعیل نجومیان، حاج سید ابوالحسن حافظیان و حاجی‌خان مخیری از مهم‌ترین اساتید استاد حکیمی بودند. استاد حکیمی سال ۱۳۴۸ اجازه اجتهاد را از آقابزرگ تهرانی دریافت کرد. دکتر علی شریعتی او را به‌عنوان وصی خود جهت هرگونه دخل و تصرف در آثارش انتخاب کرده بود. @HOWZAVIAN