eitaa logo
نویسندگان حوزوی البرز
442 دنبال‌کننده
312 عکس
36 ویدیو
55 فایل
✍️یک نویسنده، بی تردید نخبه است. 🌤نوشتن، اکسیژن است و نویسندگی، نان شب. 🍃اینجا فضایی برای نشر دیدگاه نخبگان حوزوی استان البرز است. ارسال یادداشت 👇 @Revolutionson2 #حوزویانِ_کنشگرِ_رسانه_ای #جهاد_روایت
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‌سال ۲۰۲۴، سالی بود که غم، زبان مشترک انسان‌ها شد، انسانیت زیر سایه اندوهی سنگین خم شد و جهان در سکوتی تلخ فرو رفت. زمین گویی زیر بار اندوه لحظه‌ای از چرخش ایستاد، و ما در آینه رنج دیگران، حقیقت انسان بودن را دیدیم. شاید وقت آن رسیده باشد که پیش از فروپاشی قلب‌ها، بار دیگر صدای وجدان را بشنویم. ‌ میلاد حسن زاده @howzavian_alborz
📮زلف پریشان، نقشی از بی‌قراری ✍ محمدجواد خمسه 🌱 خیلی از شانه‌ها با موهایی که شانه می‌کنند، رابطه‌ای عمیق و پر از احساس دارند. آن‌ها دوست و رفیق‌اند؛ به هم احترام می‌گذارند، و وقتی از هم دور می‌شوند، دلتنگی‌شان را نمی‌توانند پنهان کنند. شانه‌ها با عشق کار می‌کنند، و موها همیشه قدر این عشق را می‌دانند. 🌱 شانه‌ای که کنار آینه روی میز آرایش بود، مدت‌ها بود به موهای ژولیده‌ای که تازه از خواب بیدار شده بود، خیره نگاه می‌کرد. این نگاه، غمی پنهان در خود داشت؛ دو روز و نیم گذشته بود، اما هیچ‌کس سراغ شانه را نگرفته بود. شانه با خود اندیشید: «این موها اگر همین‌طور بیرون بروند، دوستانشان چه خواهند گفت؟ آیا نخواهند پرسید که چرا شانه‌ای همراهشان نیست؟ نکند فکر کنند این موها تنها مانده‌اند؟ شاید باید شانه‌ی دیگری برایشان پیدا کنیم؛ شاید کسی که بتواند بهتر از من همراهشان باشد.» ▫️همین‌طور که شانه غرق در این فکرها بود، ناگهان موهای خیس و خجالت‌زده آمدند کنار آینه. صاحب مو، دستش را به سوی شانه دراز کرد، و بالاخره او را برداشت. شانه که به موها نزدیک شد، حس کرد انگار قلبی که از درد فاصله شکسته بود، دوباره گرم شده است. مو با هیجان و احساسی از ته دل گفت: «نمی‌دانی این دو روز چقدر سخت گذشت! چقدر دلم برایت تنگ شده بود. هر روز که می‌گذشت، حس می‌کردم چیزی کم دارم. اگر این دوری بیشتر طول می‌کشید، از غصه‌ی نبودنت، حتماً می‌ریختم. تو تنها کسی هستی که می‌توانی مرا مرتب کنی و دوباره احساس زیبایی به من بدهی.» 🌱 شانه که این حرف‌ها را شنید، دلش نرم شد. او دیگر دلخور نبود. فهمید که این فاصله، تقصیر موها نبود، بلکه صاحب موها بود که کوتاهی کرده بود. • موها به شانه نیاز دارند، و شانه‌ها به مو. این دو تنها زمانی شاد و آرام هستند که هر روز، در یک قرار عاشقانه‌ی کوتاه، همدیگر را ببینند و کنار هم باشند. شاید راز زیبایی و طراوت همین پیوند ساده اما عمیق باشد. این داستان مو و شانه نبود! @howzavian_alborz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📮علامه مصباح یزدی؛ الگوی علمی و عملی اسلامی‌سازی علوم انسانی ✍️ احمدحسین شریفی 🔻آیت‌الله مصباح یزدی همچون بسیاری از اندیشمندان اسلامی و حتی پاره‌ای از اندیشمندان غربی، به علوم انسانی موجود، نقد داشت و این علوم را نارسا و گرفتار کاستی‌های بی‌شمار می‌دانست و معتقد بود علوم انسانیِ کنونی در شناخت حقایق مربوط به انسان، ناتوان است. علامه مصباح به مناسبت‌های مختلف در اطراف نقص‌ها و ضعف‌های علوم انسانی موجود سخن می‌گفت: ✔️اولاً: روش حاکم بر علوم انسانی غربی را روشی نارسا در دستیابی به مراد و مقصود می‌دانست. توضیح آنکه روش حاکم بر علوم انسانی موجود (یعنی روش تجربیِ کمّی، روش تجربی کیفی و روش تجربی تلفیقی) را در تحلیل و تبیین بسیاری از پدیده‌ها و کنش‌های انسانی ناکارآمد می‌شمرد؛ البته معتقد بود که غربی‌ها تا حدودی حق روش تجربی را ادا کرده و تلاش‌های گسترده‌ای در بهره‌گیری از این روش داشته‌اند. به همین دلیل، ایشان علوم انسانی موجود را به طور کلی کنار نمی‌زد، ولی آن را پرنقص‌ و نیازمند اصلاح و بلکه تغییر می‌دانست. ✔️ثانیاً: تأکید می‌کردند که علوم انسانی موجود مبتنی بر مبانی و اصول متافیزیکی نادرست است. برای نمونه، اصل «امکان تصادف» یا صدفه یکی از اصول بنیادین اندیشه داروینی است، درحالی‌که بر اساس فلسفه اسلامی، بطلان اصل تصادف، امری واضح و مبرهن است. در نتیجه وقتی این اصل و پایه تفکر داروینی را از او بگیریم و باطل کنیم، شالوده نظریۀ تکامل فرو می‌ریزد و به نتیجه نمی‌رسد؛ زیرا روشن است که اگر نظریه‌ای مبتنی بر مبنایی نادرست باشد، با ابطال مبنا، آن نظریه هم باطل می‌شود. ✔️و ثالثاً: معتقد بودند بسیاری از توصیه‌های علوم انسانی کنونی با ارزش‌های اسلامی،‌ ناهمخوان، ناسازگار و در تهافت‌اند. توضیح آنکه ایشان علوم انسانی را به دو بخش تقسیم می‌کرد: «علوم انسانی توصیفی» و «علوم انسانیِ توصیه‌ای». پاره‌ای از مبانی علوم انسانی توصیفی را در تعارض با مبانی اسلامی می‌دانست و البته تعارض علوم انسانی توصیه‌ای با ارزش‌های اسلامی را بسیار بیشتر و پررنگ‌تر می‌شمرد. 🔻ایشان برای اسلامی‌سازی علوم انسانی انجام سه کار عمده را به صورت هم‌زمان لازم می‌دانست و خود نیز در حد توان به انجام آن‌ها همت داشت: 🔸یک. در سطح معرفتی و بینشی، تبیین امکان تولید علم دینی، ضرورت آن و چگونگی آن را لازم می‌دانست. 🔸دو. در سطح تربیتی، بر تربیت معرفتی و اخلاقی کنش‌گرایان علم تأکید داشت؛ یعنی معتقد بود که تحول‌گرایی باید در میان استادان و دانشجویان و متون درسی و مراکز مربوط به علوم انسانی رخ دهد. ایشان برای این کار نیز برنامه‌هایی داشت؛ هم برنامه تحول اخلاقی‌ و معرفتی برای استادان و دانشجویان و هم برنامه تغییر و تحول در متون درسی. 🔸سه. بر ایجاد تحول در ساختارها، نظامات و برنامه‌های رسمی آموزشی در حوزه علوم انسانی تأکید داشت. 🔻 درباره هر کدام از این سه برنامه تحولی علامه مصباح یزدی توضیحاتی اجمالی توسط نویسنده بیان شده است که از طریق لینک های ذیل می توانید آن ها مطالعه فرمائید.: علامه مصباح؛ الگوی علمی و عملی اسلامی‌سازی علوم انسانی(۲) 2️⃣https://eitaa.com/ahmadhoseinsharifi/1942 علامه مصباح؛ الگوی علمی و عملی اسلامی‌سازی علوم انسانی(3) 3️⃣https://eitaa.com/ahmadhoseinsharifi/1946 علامه مصباح؛ الگوی علمی و عملی اسلامی‌سازی علوم انسانی(4) 4️⃣https://eitaa.com/ahmadhoseinsharifi/1950 علامه مصباح؛ الگوی علمی و عملی اسلامی‌سازی علوم انسانی(5) 5⃣ https://eitaa.com/ahmadhoseinsharifi/1951 @howzavian_alborz
📮سه روایت از دلِ تاریخ، سه وداع از جنس جاودانگیمیلاد حسن زاده ▫️دی‌ماه، در حافظه تاریخ انقلاب اسلامی، ماهی است که طنین قدم‌های بلند انسان‌های بزرگ را در خود نگه داشته است. گویی این ماه، لحظه‌ای برای تأمل و بازگشت به ریشه‌هاست؛ جایی که میراثی از اندیشه، ایمان و تلاش به یادگار مانده است. در این ماه، سه نام درخشان به آرامی از میان ما رفتند، اما اثری عمیق بر مسیر و معنای انقلاب باقی گذاشتند: علامه محمدتقی مصباح یزدی، شهید حاج قاسم سلیمانی، و دکتر سعید کاظمی آشتیانی. 🌱 علامه مصباح، به‌سان درختی کهنسال و تنومند، درخت اندیشه انقلاب را با دانش و حکمتش آبیاری کرد. او اهل جنجال نبود، اما صدایش در میان بحران‌های فکری دوران، محکم و استوار به گوش می‌رسید. آثار او، چونان فانوسی، راه را برای کسانی که در پیچ‌وخم‌های جهان مدرن به دنبال حقیقت بودند، روشن کرد. علامه مصباح تنها یک متفکر نبود؛ او معلم نسلی بود که در میان چالش‌های فرهنگی، به دنبال معنای عمیق‌تری از انقلاب بودند. ➕اما انقلاب، تنها در جهان اندیشه متوقف نمی‌شود. حاج قاسم سلیمانی، کسی بود که این اندیشه را با چهره‌ای عملی و ملموس به میدان آورد. او تجسم شجاعت و تدبیر بود؛ کسی که در پیچیده‌ترین معادلات سیاسی و نظامی، جایگاه انقلاب را نه‌تنها حفظ کرد، بلکه گسترش داد. او مرد میدان بود، اما میدانش تنها جنگ نبود؛ دل‌ها را فتح می‌کرد و قصه مقاومت را به داستانی جهانی بدل ساخت. شهادتش، نه‌فقط پایان یک زندگی که آغاز فصلی تازه در روایت انقلاب بود؛ روایتی که عمق و دامنه آن فراتر از مرزهای جغرافیا گسترش یافت. ➕و دکتر سعید کاظمی آشتیانی، دانشمند جوانی که شاید نامش کمتر از آن دو دیگر شنیده شود، اما میراث او، به همان اندازه عمیق و ماندگار است. او نمادی از ایمان به آینده و قدرت علم در خدمت ارزش‌ها بود. در زمانی که بسیاری تصور می‌کردند پیشرفت علمی تنها در گرو تقلید از غرب است، کاظمی آشتیانی، راهی نو گشود. پژوهش‌های او در زیست‌فناوری، ایران را به جایگاهی رساند که کمتر کسی تصورش را می‌کرد. او باور داشت که انقلاب اسلامی می‌تواند پایگاهی برای تلفیق علم و اخلاق باشد و این باور را با زندگی‌اش به اثبات رساند. 🌱 پیوند میان این سه، در ماه دی، چیزی فراتر از هم‌زمانی وداع‌شان است. آنان هرکدام در مسیری متفاوت، اما مکمل یکدیگر، انقلاب را به جلو راندند. مصباح، اندیشه را به عمق برد؛ حاج قاسم، آن را در میدان به حرکت درآورد؛ و کاظمی آشتیانی، افقی علمی برای آینده گشود. دی‌ماه، یادآور این حقیقت است که انقلاب، تنها به شعار و شور وابسته نیست؛ به انسان‌هایی نیاز دارد که با همه وجودشان، در راهی که باور دارند، قدم بردارند. هرچند آن‌ها از میان ما رفته‌اند، اما مسیرشان همچنان در برابر دیدگان ما گسترده است. دی‌ماه، فرصتی است برای بازگشت به این مسیر؛ برای اندیشیدن به آنچه از آنان آموخته‌ایم و برای یافتن راه‌هایی که میراثشان را زنده نگاه دارد. آن‌ها ثابت کردند که انقلاب، نه‌فقط یک حادثه تاریخی، که یک جریان ماندگار است؛ جریانی که در عقلانیت، ایمان و خلاقیت، ریشه دوانده است. @howzavian_alborz
📮مسئولیت‌پذیری، هویّت شیعه اصغر آقائی 🔻هویّت هر چیزی به مفهومی است که اگر نباشد، آن چیز ضرورتاً نابودشده است، هرچند نامش باشد. 🔻بنا بر این اصل امامان شیعه در تلاشی مستمر، خواهان تبیین این هویّت برای شیعیان و مخاطبان خود بوده‌اند. 🔻 با نگاهی به روایات ناظر به این موضوع و جمع‌بندی آن به این نتیجه می‌رسیم که در نگاه ایشان، محور اساسیِ هویّت‌بخش به شیعه است. 🔻این مسئولیت‌پذیری طبیعتاً دائره وسیعی را شامل می‌شود که از مصادیق بارز آن است. 🔆امام باقر عليه السلام فرمود: 🌱يكى از ياران امام باقر عليه السلام به آن حضرت گفت: شيعيان در منطقه ما زيادند. حضرت فرمود: آيـا توانـگر آنان بر فقير مهر مى ورزد؟ و نيكوكار از بدكار مى گذرد؟ و مواسات و بذل و بخشش مالى دارند؟ گفت: خير. حضرت فرمود: اينان شيعه نيستند. شيعه كسى است كه چنين باشد. 🌱اِنَّ بَعْضَ اَصَحْابِهِ سَأَلَهُ فَقالَ: جُعِلتُ فَدِاكَ اِنَّ الشّيعَهَ عِنْدَنا كثيروُنَ، فَقالَ: هَلْ يَعْطِفُ الغَنِىُّ عَلى الفَقيرَ، وَ يَتَجاوَزُ المُحْسِنُ عَنْ المُسى ء وَ يَتَواسُونَ؟ قُلْتُ: لا، قالَ عليه السلام: لَيْسَ هؤُلاءِ الشّيعَةَ، الشَّيعَةُ مَنْ يَفْعَلُ هذا. @howzavian_alborz
34.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 گسترش علوم و تحول عظیم در آموزه‌های اسلامی و کار تشکیلاتی در سخت‌ترین شرایط ممکن! 🌸 به مناسبت سالروز ولادت باسعادت امام محمدباقر (علیه السلام) @howzavian_alborz
🔻 نقطه وحدت ๛---محسن بهرامی درمتون و ، از بسیار سخن رفته است اینکه نقطه جمعِ وحدت می‌باشد یا مبدا فیض و مرکز کثرت و محور امتداد و غایت وصل است ازجمله اوصافی است که درباره( نقطه) گفته شده. اما نقطه مورد نظر حکما چیست؟؟ جهان طبیعت از کثرات مادی و تکاثف جسمانی تشکیل شده. درتعریف جسم گفته‌اند (ذوابعاد ثلاث) یعنی موجودی که درسه بُعد طول وعرض‌ و ارتفاع امتداد دارد. و چون دراین سه بُعد ممتد است پس فضایی را اشغال‌ میکند و به عبارتی مکان دارد. وهر شیء مکان‌مندی دارای اجزاء تشکیل‌ دهنده میباشد. که هرجزء دارای حالت بالفعل واستعداد بالقوه است و خروج از قوه به فعل حرکت و حرکت مبدا زمان است. پس حقیقت جسم عبارت است از: چیزی که در ابعاد سه‌گانه امتداد دارد، پس لاجرم مکانی را اشغال میکند و همچنین زمان دارد. و مکان عبارت است از حجمی از حاوی که محوی در آن گنجانده شده..... وحجم، امتدادی است در سه جهت (طول.عرض.ارتفاع). اگر آن سه جهت را خلاصه کنیم تبدیل به سطح یا امتداد در دوجهت (طول وعرض) میشود. و سطح نیز به امتداد در یک جهت یعنی طول که همان خط است‌ خلاصه میشود. و خط از اجتماع دو نقطه ایجاد شده. به عبارتی، اگر نقطه را امتداد دهیم خط تشکیل میشود و از امتداد خط در دو جهت، سطح و از امتداد خط در سه جهت حجم ایجاد میشود و از قرابت دو حجم با یکدیگر مکان انتزاع میشود. پس نقطه مبداءِ کثرات جسمانی است. از تکرار نقطه بُعد اول جسم یعنی خط شکل میگیرد و امتداد آن سایر ابعاد جسم را ایجاد میکند. نقطه از جزئی تشکیل نشده بلکه واحداست، یکی است که بر خودش دلالت میکند. بر خلاف خط که بر تکرار نقطه مُشیر است. نقطه اجمالِ کثرات است. سرآغاز ابعاد و مبداء جهات میباشد. غوغای عالم جسم از ابعادش و تناظر مکان و زمان نشات میگیرد و ابعاد از امتداد نقطه آغاز میشود. نقطه واحدی است که تفصیلش‌ اجسام را میسازد و امتدادش مکان را ایجاد میکند. بنابراین هر کثرتی تفصیل یک وحدتی است چنانچه هر مقیدی دلالت بر مطلقی دارد و نقطه اشاره به وحدت و اطلاق مبدائی میکند. گاها در زبان ادبیات از نقطه به خال تعبیر میکنند. چه اینکه خال نقطه‌ای است که مرکز توجه میباشد. خال یار و نقطه صفحه وجود همگی بریک چیز دلالت دارند، غلبه وحدت برکثرات و ظهور وجودِ واحد جمعی که مبدا وجودِ کثیر و افتراقی است. @howzavian_alborz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♨️ مسابقه‌ کتابخوانی‌ سودای‌‌ سکولاریسم 🇮🇷به مناسبت دهه بصیرت برگزار می‌گردد 🎁 : ۵ میلیون تومان وجه نقد برای ۵ فرد برتر مسابقه ⏰زمان شروع مسابقه: ۱۰ الی ۱۹ دی‌ 📣 زمان معرفی نفرات برتر: ۲۰ دی‌ 🔻جهت شرکت در مسابقه، از عضویت خود در کانال رسمی (حوزه و انقلاب اسلامی) اطمینان حاصل نمایید. https://eitaa.com/joinchat/2478571860Ca632453e89