eitaa logo
نویسندگان حوزوی چهارمحال و بختیاری
108 دنبال‌کننده
48 عکس
6 ویدیو
0 فایل
✍️یک نویسنده، بی تردید نخبه است✍️ 🌤نوشتن، اکسیژن است و نویسندگی، نان شب.🌤 🍃اینجا فضایی برای نشر دیدگاه نخبگان حوزوی استان چهارمحال و بختیاری است. #حوزویانِ_کنشگرِ_رسانه_ای ✒️✒️ارسال یادداشت‌ها و نظرات از طریق✒️✒️ @Admin_nevisandegi #جهاد_روایت
مشاهده در ایتا
دانلود
20.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👆لطفا کلیپ بالا رو ببینید👆 💢دوره سه ماهه خودسازی💢 ، و بر مبنای 💰شرکت در دوره کاملا رایگان💰 با پشتیبانی صوتی و متنی ❌بدون محدودیت سنی❌ جهت شرکت در دوره عضو گروه "پای‌منبر‌مولا" شوید:↙️ ┄┅═✧❁ااا❁✧═┅┄ https://eitaa.com/joinchat/2066481246Cb13f0be69d ✍️نویسندگان‌حوزوی‌چهارمحال‌و‌ بختیاری با ما همراه باشید. https://eitaa.com/howzavian_chaharmahalbakhtiari
🔸یک پرده از ✍شیخ محمد کاظمی‌نیا کار جنگ به بن‌بست رسیده بود. یهود خیبری درون قلعه‌های مستحکم پناه گرفته بود و به شدت از آنها محافظت میکرد. شرایط محیطی به کنار، مخصوصا وجود برخی از نیروهای زبده دشمن مثل "مرحب"، نفوذ به قلعه را به ظاهر غیر ممکن کرده بود. ولی چاره‌ای جز فتح نبود. پیامبر در بین اصحاب چشمی چرخاند و حکم فرماندهی را به خلیفه اول سپرد. برای او پیروزی در این نبرد خیلی مهم بود. رسیدن به پیروزی راه او را برای رسیدن به قدرت هموارتر میکرد. به میدان رفت، با لشکر رفت، با انگیزه رفت ولی شکست خورده و ناکام برگشت. ولوله‌ی شادی در قلعه پیچید، چرا که نماینده پیامبر راه به جایی نبرده است. پیامبر فرمانده دوم را انتخاب کرد، خلیفه دوم حکم فرماندهی را گرفت. رفت ولی کاری از پیش نبرد. برگشت ولی شروع‌ کرد به لرزندان دل مسلمانها و توصیف قدرت یهود. اینبار هلهله یهود بیشتر شد و شکستگی مسلمانها بیشتر... ولی خدا میداند چه میکند، معماری این بنا به درستی انجام شده است! پیامبر که دلواپسی مسلمانان را از اتفاقات کف میدان دید، فرمود: لَأُعْطِيَنَّ اَلرَّايَةَ غَداً رَجُلاً يُحِبُّهُ اَللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ يُحِبُّ اَللَّهَ وَ رَسُولَهُ يَفْتَحُ اَللَّهُ عَلَى يَدَيْهِ. "فردا پرچم فرماندهی جنگ را به کسی خواهم داد که خدا و پیامبر او را دوست دارند، و او نیز دوستدار خدا و رسول است. و فتح و گشایش به دست او محقق خواهد شد" در لشکر همهمه‌ای شد، در دلها غوغایی به پا شد. علامت سوال بزرگی از شب تا صبح ذهن همگان را به خود مشغول کرده بود. فرمانده جدید کیست؟! خیال همه‌ راحت بود که علی علیه السلام در این نبرد حاضر نیست و محبوب‌ترین صحابی پیامبر رقیب آنها نخواهد بود! بعد از نماز صبح، همه‌ی اصحاب جمع شدند. هر کسی روی پنجه پا می‌ایستاد و قد میکشید تا به چشم پیامبر بیایند... قد کشیدند ولی نفهمیدند اینجا صحبت از "قامت" نیست، اینجا حرف "اقامه" حق است. پیامبر سری چرخاند و کل لشکر را ملاحظه کرد، دو مرتبه سر چرخاند و لشکر را از جلوی چشم گذراند. کیست آنکه منتخب باشد؟! کیست آنکه حبیب باشد؟! کیست آنکه محبوب باشد؟! سکوت صحرا را فرا گرفته بود، دلها شور میزد و چشم‌ها نگران صحنه را برانداز میکرد. رسول خدا سکوت صحرا را شکست، خلاف آنچه همگان انتظار داشتند فرمود: علی کجاست؟! علی علیه السلام چشم دردی شدیدی داشت و از صحنه جنگ غائب بود، ولی گره کور این جنگ فقط به دست خیبر گشای مولا باز میشد. مولا را سوار بر مرکب آوردند، ‌آنچنان درد غالب بود که چشم باز نمیشد. رسول الله به استقبال علی رفت و دست بر دیدگان علی کشید. دعای رسول مستجاب است و تا لحظه‌ی شهادت کسی ندید که علی علیه السلام به چشم درد مبتلا شود. صحنه را خدا اینطور چیده بود که علی بن ابی طالبط به جای باز کردن درب قلعه، درب را از جا در بیاورد. همگان را به شگفتی وا بدارد و لبخند بر لبان پیامبر بنشاند. گویا خدا صحنه‌ی جنگ خیبر را پیش آورده، تا بیش از شکست خوردن یهود، آبروی نداشته‌ی بعضی‌ها را به باد بدهد. تاریخ اسلام، آئینه فضائل امیرالمومنین است. ۲۴ رجب سالروز فتح الفتوح قلعه خیبر به دستان مبارک اسدالله الغالب امیرالمومنین، علی‌بن‌ابی‌طالب گرامی باد. با ما همراه باشید↙️ ✍️نویسندگان‌حوزوی‌چهارمحال‌و‌ بختیاری https://eitaa.com/howzavian_chaharmahalbakhtiari