eitaa logo
نویسندگان حوزوی همدان
257 دنبال‌کننده
161 عکس
77 ویدیو
1 فایل
✍️یک نویسنده، بی تردید نخبه است✍️ 🌤نوشتن، اکسیژن است و نویسندگی، نان شب. 🍃اینجا فضایی برای نشر دیدگاه نخبگان حوزوی استان همدان است. #حوزویانِ_کنشگرِ_رسانه_ای ✒️✒️✒️ارسال یادداشت‌ها و نظرات 👇 @S_mohammad_mosavi @allikhosravi @t_t_ad #جهاد_روایت
مشاهده در ایتا
دانلود
🍁🍁🍁🍂🍂🍂🥀🥀🥀 نشستم توی ماشین.گفتم ببخشید عزیز میشه ضبط رو خاموش کنی؟ گفت حاجی بخدا مجازه چیز بدی هم نمیخونه گفتم میدونم ولی عزادارم! گفت شرمنده و ضبط و خاموش کرد. +تسلیت میگم؛از اقوام نزدیکتون بودن؟ _بله؛مادرم از دنیا رفته. +واقعا متاسفم.خدا رحمتشون کنه داغ مادر خیلی بده. منم تو بیست و پنج سالگی مادرم مریض بود و زجر میکشید بنده ی خدا راحت شد. مادر شما هم مریض بودن؟ _نه مجروح بود. +یعنی چی؟؟؟ _یه عده اراذل و اوباش ریختن سرش و تا میخورد کتکش زدن. +جدأ؟چرا؟شما هیچکاری نکردی؟ _ما نبودیم،اگر بودیم... (بغضم گرفت...) +خدا لعنتشون کنه یعنی اینقد ضربات شدید بود؟ _آره.مادرم سه ماه بستری شد و بعد از دنیا رفت. +حاجی ببخشیدا عجب آدمای بی شرف و بی غیرتی بودن! من آدم درستی نیستم ولی رو مسئله ی ناموس خیلی حساسم. (تو دلم گفتم کاش چندتا جوون باغیرت مثل تو بودن مدینه نمیذاشتن به ناموس مولا جسارت بشه‌.) سکوتم و که دید؛ +گفت ظاهرأ ناراحتت کردم؟ _نه خواهش میکنم.واقعا داغ مادر بده! مخصوصا اگه جوون باشه. _اخی جوون بودن؟ +اره فقط هجده ساله داشت. _گرفتی ما رو حاجی؟؟؟؟؟شما که خودت بیشتر از هیجده سالته چطور مادرتون.... حرفش و قطع کردم و گفتم مادر شما هست...این هجده ساله مـــادر همه ی ما شیعه ها حضرت زهراست. مکث کرد و با تعجب نگام کرد و بعد خیره شد به جاده.
+حاجی نمیدونستم اینجور احساس نزدیک بودن بین آدما به حضرت فاطمه هم وجود داره (:
راستی یه سی دی مداحی هم دارم البته برا محرمه ولی خب اگه دوس دارین بذارم. جواب ندادم.داشبورد و وا کرد و یه سی دی گذاشت تو ضبط .نوای آشنایی بود. «یاحسین غریب مادر» من بودم و راننده و صدای بلند سید جواد ذاکر و نگاه خیسم به اطراف... 😭😭😭😭😭😭😭😭😭🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤 فاطمیه_سلام_الله_علیها •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Muntazeryar💚 @howzavian_hamedan