آیت الله شعبانی در دیدار با حجت الاسلام والمسلمین مولانوری معاون تبلیغ حوزههای علمیه کشور:
👈رهبر معظم انقلاب، مسئله تبلیغ را اولویت حوزه معرفی کردند، اما آن طور که باید این مهم جدی گرفته نشد
👈انتظار بر این بود پس از این فرمایشات حضرت آقا، شاهد تحول عظیمی در عرصه تبلیغ باشیم
👈طرح هماهنگی و تعامل شبکه مبلغان، طرح خوبی است که قابلیت اجرایی دارد
👈معاونت تبلیغ به لحاظ مشغلهای که دارد نیازمند همراهی دیگر نهادها برای موفقیت در این عرصه است
👈با توجه به هجمههای دشمنان، شرایط تبلیغی امروز با سختیهایی روبرو است
👈شورای تبلیغ در استان همدان در سالهای گذشته به صورت منظم برگزار شده و دستاوردهای خوبی داشته است
👈نخبگان تبلیغی در شهرستانها باید شناسایی و از ظرفیت آنها به نحو احسن استفاده شود
habibshabani.ir
@howzavian_hamedan
🔻مطالعه یا تفکر
یکی از سؤالاتی که همیشه در مجامع علمی مطرح میشود، دوگانه مطالعه یا تفکر است. عدهای مطالعه را بهتر، و عده دیگر تفکر را برتر میدانند. برای کسب بینشی صحیح پیرامون این دوگانه باید این را نیز پرسید که پاسخ این سؤال مطلق بوده و برای همه مراحل علمآموزی کاربرد دارد، یا نسبی است و بستگی به شرایط محصّل دارد؟
دانستن نسبت خواندن و فکر کردن و تصور درستی از آن، تقریبا میتواند جواب را روشن کند. رابطه محتوا و تفکر، مثل رابطه موادغذایی با اسیدمعده یا گوشت و تیغه چرخ گوشت میباشد. یعنی همانطور که اسید معده مواد غذایی را هضم کرده و تیغه چرخگوشت آنها را حلاجی میکند، تفکر نیز محتوای ورودی را تحلیل، پردازش و هضم کرده تا مورد استفاده ذهن قرار گیرد. در مثالهای فوق، ذهن نیز حکم معده یا چرخ گوشت را دارد که تفکر در اختیار او، برای خدمت به او، و قدرتش به اندازه قدرت او میباشد.
تا اینجا پاسخ سؤال دوم تقریبا روشن میشود. همانطور که اگر برای اسید، معده خالی را زخم کرده و چرخ گوشت خالی جز مصرف برق فایده دیگری ندارد، تفکر نیز در همه شرایط از مطالعه بهتر نبوده و نمیتوان بطور مطلق فکر را برتر از آن دانست. و همانطور که غذا برای نوزاد مهلک است و گوشت بزرگتر از توان، چرخ گوشت را مستهلک میسازد، نمیتوان گفت همیشه مطالعه از تفکر بهتر بوده و باید به آن بیشتر بها داد.
در تاریخ نمونه هایی برای هردو گروه وجود دارد. عده ای مطلقا تفکر را بر مطالعه و شنیدن سخن بزرگان و تامل در آن ترجیح داده و فخررازی هایی که امامالمشککین لقب داشتند متولد گشت. عدهای نیز صرفاً جمع کردن مطالب را بدون تحلیل و تفکر اختیار کرده و امثال خوارج و خواجه ربیعها بوجود آمدند.
راه درست، این است که حدّ هرکدام از محتوا و فکر رعایت شده و به وقت خودش از آنها بهره گرفته شود. و تنها از طریق است که شیخ طوسیها، شیخ انصاریها، ملاصدراها و امام خمینیهایی که تربیت میشوند که در عین تسلط فوقالعاده بالا به عبارات دیگران، با دقت بسیار بالایی به تحلیل و بررسی آنها پرداخته و تبحّرِ تفکّر خود را به نمایش میگذارند.
حال که معلوم شد حلّ دوگانه تفکر و مطالعه یک مسئله نسبی بوده و در زمان و شرایط گوناگون، هرکدام بر دیگری برتری دارند، برای پاسخ به این پرسش که هرکدام در چه زمانی نافعاند نیز استفاده از دو مثال فوق بهتر است.
کودکی را تصور کنید که تازه به دنیا آمده است. معده او مثل تمام اعضای بدنش ضعیف، درحال رشد و نیازمند مراقبت های بسیار است. او تا شش ماه نباید هیچگونه مواد غذایی جز شیرمادر استفاده کند. بلکه باید در طول این مدت اسید معدهاش با شیرمادر دست و پنچه نرم کرده و کمکم تقویت شود تا بعد از آن بتواند غذاهای سبک مثل فرنی را نیز هضم کند. اگر این مراحل تدیریجی برای قوتِ قوای هاضمه او رعایت نشود، دچار بیماری هایی خواهد شد که تا آخر عمر گریبان گیر او خواهند بود.
کسی که وارد دنیای علم آموزی میشود نیز، ذهنش مثل معده نوزاد ضعیف و نیازمند مراقبت است. تفکر او نیز به مانند اسید معده او توان هضم همه چیز را ندارد، بلکه باید با محتواهای آموزشی کارعلمی خود را شروع کرده و با تلاش برای فهم کامل مطلب، پیدا کردن سؤال از همان کتاب و ایجاد ارتباط بین مباحث و فصول مختلفِ آن، قوه تفکر خویش را تقویت نماید.
یک مبتدیِ مسیر علمی اگر از همان ابتدا به کتب و حواشی مختلف رجوع کرده و سعی در جمع آوری محتوای زیاد داشته باشد، یا کار را رها خواهد کرد، یا اینکه آسیب جدی به تفکر خویش وارد کرده و صِرفا به یک هاردِ اطلاعات تبدیل میشود. بلکه او میبایست بعد از اینکه فکرش قوت گرفت، تحت صلاحدید استادی که در این زمینه مسلط است، آرامآرام کتب مختلف را مطالعه نماید.
همانطور که معده یک انسان بزرگسال محدودیتی در هضم نداشته و همه نوع غذایی را میتواند دریافت کند، ذهنی که قوت فکری پیدا کرده است نیز دیگر برای مطالعه محدودیتی نخواهد داشت و به هر میزان که محتوا به او بدهند، تحلیل کرده و برای اهداف خود استفاده مینماید. یک دانشجو با رسیدن به این قوت به دانشپژوه تبدیل شده و هرچه بیشتر مطالعه کند، تفکر او و توان علمیاش قویتر خواهند شد. استاد برای بیان این مطلب از مثال چرخگوشت استفاده کرده و میفرمودند:
«ذهن در ابتدا مثل چرخ گوشتهای کوچک خانگی است که اگر حجم زیادی گوشت در آن ریخته شود متوقف خواهد شد. اما پس از رعایت اصول علمآموزی و قویتر شدن، مثل چرخگوشتهای صنعتی آنچنان قوی میشود که هرمیزان ورودی داشته باشد، آنرا هضم کرده و تحویل میدهد. برای همین من در سطوح ابتدایی علم مثل پایه های2و3، به هیچ کتابی ارجاع نمیدادم و سعی میکردم فکر طلبه را روی همان مطلب متمرکز کنم تا قوی شود.»
✍علی مطهری فر
@howzavian_hamedan
🔴 گوشهاى از سيماى زشت يهود در قرآن( تفسیر نور)
1⃣ سنگدل هستند: مِنَ الَّذِينَ هادُوا ... أُولئِكَ الَّذِينَ لَمْ يُرِدِ اللَّهُ أَنْ يُطَهِّرَ قُلُوبَهُمْ «مائده، 41"
2⃣ رفاه طلب هستند: «لَنْ نَصْبِرَ عَلى طَعامٍ واحِدٍ» بقره، 61
3⃣ در روى زمين فساد مىكنند: «يَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَسادا مائده، 64
4⃣ حتى به خداوند تهمت مىزنند: «يَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ» «مائده ۶۴»
5⃣ كتاب الهى را تحريف مىكنند: «يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَنْ مَواضِعِهِ» «نساء ۴۶»
6⃣ هر كجا وحى طبق ميل آنها نباشد، تكبّر مىورزند: «أَ فَكُلَّما جاءَكُمْ رَسُولٌ بِما لا تَهْوى أَنْفُسُكُمُ اسْتَكْبَرْتُمْ» «بقره ۸۷»
7⃣ نسبت به اهل ايمان، بيشترين كينه را دارند: «أَشَدَّ النَّاسِ عَداوَةً لِلَّذِينَ آمَنُوا الْيَهُودَ» «مائده ۸۲»
8⃣ انبيا را به قتل مىرساندند: لَقَدْ أَخَذْنا مِيثاقَ بَنِي إِسْرائِيلَ وَ أَرْسَلْنا إِلَيْهِمْ رُسُلًا ... فَرِيقاً كَذَّبُوا وَ فَرِيقاً يَقْتُلُونَ «مائده ۷۰»
9⃣ غضب شده خداوند هستند: «وَ باؤُ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ» «بقره ۶۱»*
🔟 گروهى از آنان مورد لعنت حضرت عيسى و حضرت داود بودهاند: «لُعِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ بَنِي إِسْرائِيلَ عَلى لِسانِ داوُدَ وَ عِيسَى» «مائده ۷۸»
https://eitaa.com/hashemighir
@howzavian_hamedan
علامه
چهلوسه سال پیش در چنین روزی سجادهنشینی باوقار و عالمی پراعتبار و شهسواری سبکبار و فلکپیمایی گلیمپوش از اهالی شهر فرزانگی، یعنی بزرگِ حکمت الهی و عرفان اسلامی، حضرت علامه طباطبایی درگذشت.
علامه عالِم امروز بود، اما هیچگاه به سنت پشت نکرد و استوارترین پیوندهارا با آن داشت. اهل گفتوگو بود و جستجوگر حقیقت. قرآن را در مرکز منظومه فکری حوزه نشاند و تفسیرش (المیزان) ناسخالتفاسیر شد و با زبردستی تمام ماتریالیسم تقی ارانی و یارانش را بیاعتبار کرد و مقدمات کلام جدید را فراهم نمود.
بخلاف سیره سلف پیوسته جان خود را به فضیلت دمخوری و گفتوگو با هانری کربن[مسیحی] و دیگر استادان پایتختنشین آراسته کرد و هر هفته رنج سفر را بر خود هموار نمود و در خانه ننشست تا دیگران به سراغ او بیایند و سخنانش را بشنوند؛ بلکه بیشتر گوش شد تا زبان.
بیبدیل در فلسفه و قرآنشناسی و تفقه و تصفیه حدیث بود اما در عرفان و اخلاق تا میتوانست برخود سنگ تمام گذاشت و پس از فراغت از علم نحو و بالاتر از آن «نحومحو» آموخت و یزید نفسش را «بایزید» کرد و کفّه افلاکی و آسمانی ترازوی وجود خود را سنگینتر نمود و خاک ساحل تن را به امواج دریای اشراق فرو شست و بر فربهی جثّه باطن افزود تا چونان مرغ باغ ملکوتی که در محبس تنگ خاک افتاده بود ازخود روحی بیتن و خورشیدی بیسایه و تندیسی بیتاریخ و بیجغرافیا بر جا نهد.
غزلهای عاشقانه و مثنوی باقی مانده از او که گویا بسیار بیش این بوده، به گواهی اهل فن، از ذوقی سرشار و مهارتی کمنظیر در غزلسرایی سنتی با محتوای عرفانی خبر میدهد. یکی از این غزلها با صدای شهرام ناظری در آلبوم «کیش مهر» رشک آسمانیان است:
همی گویم و گفتهام بارها
بُوَد کیش من مهر دلدارها
پرستش ز مستیست در کیش مهر
بروناند زین حلقه هشیارها
حکمت را به قدرت نفروخت و دکان ایمان فروشی دایر نکرد. از فقر و فاقه ننالید و از نجف به روستای شادآباد تبریز برگشت تا ده سال کشاورزی کند و از دسترنج خود استفاده کند.
وقتی به قم آمد، به ترویج و تدریس علوم عقلی همت گمارد و به همین دلیل مغضوب پارهای از روحانیون شد. آنها گمان میکردند کار او بیراهه یا کجراهه است که جا را بر نَقل و حدیث تنگ میکند و گشتگان را اسیر غولان و گرگان کرده و به مقصودی نمیرساند.
به گفته شاگردانش غروب خورشید معنویت از آسمان انسانیت را تا اعماق استخوانش احساس میکرد و سرزدن دوباره این آفتاب را از مشرق انتظار میبرد. او به حقیقت «روحانیترین» شخصیت صد سال اخیر بود. یاد این «گونۀ در حال انقراض» به خیر و روانش شاد.
✍️ علی خسروی
@howzavian_hamedan
علامه طباطبائی؛ معمار فکری برای انقلاب اسلامی
✍️ دانیال بصیر
🔻یکی از کلیدواژههای که معمولا در ایام رحلت علامه طباطبایی از سوی جریان نواندیشی و سکولار مطرح میشود، انتساب سخنی به مرحوم علامه است که ایشان فرمودهاند «اولین شهید در این انقلاب، اسلام است». از این جمله به عنوان یک ابزار برای نشان دادن مخالفت علامه با اصل و اصول انقلاب از سوی این طیف به کار گرفته میشود. افرادی چون محسن کدیور و سیدحسین نصر به فراوانی از این نقل قول استفاده کرده و تلاش کردهاند تا تصویر منفی از علامه به نمایش بگذارند.
▪️کدیور در آثار خود این ادعا را مطرح کرده که علامه طباطبایی با امام خمینی (ره) و دیگر شخصیتهای انقلابی زاویه داشته و حتی به نوعی مخالف جریان انقلاب بوده است. او همچنین اشاره میکند که برخی از علمای فلسفه، به ویژه علامه، به دلیل مواضع تحت الشعاع قرار گرفتن این علم، نقدهایی به انقلاب داشتند. در این بین، به نقل قول مرحوم حکیمی نیز ارجاع داده میشود که از علامه به عنوان کسی که گفته «اولین شهید در این انقلاب، اسلام است» یاد میکند.
▫️با بررسی زندگی و فعالیتهای علامه طباطبائی پیش و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی اهمیت و تأثیرگذاری ایشان در جریانهای اجتماعی و سیاسی آن دوران را بیشتر پی خواهیم برد. به ویژه رابطه ویژهای که بین ایشان و حضرت امام خمینی (ره) وجود داشت، گواهی بر همسویی فکری و نظری این دو شخصیت در زمینههای دینی، سیاسی و اجتماعی میباشد.
▪️علامه طباطبائی توانست با تولید آثار علمی غنی و تربیت شاگردان اندیشمند، نقش بیبدیلی در ترویج فلسفه و تفسیر قرآن در حوزههای علمیه ایفا کند. این تلاشها به منظور ایجاد مبانی فکری مستحکم برای حرکت انقلاب اسلامی، در برابر چالشهای فکری و فرهنگی دوره پهلوی که خود مروج این فرهنگ غربی بود، صورت میگرفت. تألیف کتاب راجع به حکومت اسلامی به فارسی و عربی بیانگر دغدغهمند بودن ایشان در خصوص مباحث تئوریک اسلام سیاسی است.
🔻علاوه بر فعالیتهای علمی، علامه طباطبائی در عرصههای اجتماعی و سیاسی نیز حضور فعالی داشت. حمایت صریح ایشان از آرمان فلسطین و امضای اعلامیههایی که به شکلگیری نظرات عمومی در مورد انقلاب اسلامی کمک کرد، نشاندهنده موضعگیری روشن و قاطع ایشان در این زمینه است. به عبارت دیگر، علامه دفاع از مرزهای ایدئولوژیک اسلام و ترویج مبارزه فرهنگی و علمی را به عنوان بخشی از مسؤولیتهای خود میدانست.
▫️علامه از جمله علمای بود که به مبارزه فرهنگی به عنوان یک عامل اثرگذار در ایجاد تغییرات سیاسی اعتقاد داشتند. به تعبیر مرحوم آیتالله مهدویکنی: «حرکت انقلاب که در حوزه علمیه قم به راه افتاد و به پیروزی انقلاب اسلامی منتهی شد، دو رکن و دو مبدأ سیاسی ـ فرهنگی داشت: یکی از این دو، شخصیت و آموزشهای حضرت امام بود و دیگری مرحوم علامه طباطبائی که یکی صبغه سیاسی و دیگری صبغه فرهنگی داشت و هر دو مکمل یکدیگر بودند.»
@howzavian_hamedan
⚠️ یکی از کارهایی که در بین اروپاییها معمول است و متاسفانه اینجا هیچ معمول نیست، این است که مثلا مادران یا بزرگتران برای بچههایشان در فرصتهایی کتاب میخوانند یا دو نفر سه نفر آدم مینشینند، یک نفر برایشان کتاب میخواند، که اینجا این کارها هیچ معمول نیست. اگر اهل کتاب باشند، مینشینند برای خودشان کتاب میخوانند، اما اینکه پدر یا مادر بنشینند کتاب را باز کنند و آن را بلند بلند بخوانند و بچهها گوش کنند، این بین آنها معمول است اما اینجا معمول نیست.
📚 «من و کتاب» / رهبر انقلاب 💫
👈 در همین زمینه، یک کتابی میخواندم به نام «داستایفسکی»، یک جا از وضعیت خانوادههای روسی نوشته بود که:
اتاق ناهارخوری، محل بازی و مطالعه محسوب میشد؛ در اتاق پذیرایی، افراد خانواده، شبها دور هم جمع میشدند و پدر به سرگرمی مطلوب خانوادههای روسی میپرداخت و به صدای بلند کتاب میخواند...♨️
واقعا خانوادههای ما چه قدر با کتاب انس دارند؟!
چه قدر سعی کردیم اعمال و رفتارمون در همهٔ زمینهها طبق توقعات رهبر باشه؟!
#کتاب
#رهبرانه
محمد مهدی الوندی
@howzavian_hamedan
حقوق مؤمن بر مؤمن
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله:
للْمُؤْمِنِ عَلَى اَلْمُؤْمِنِ سَبْعَةُ حُقُوقٍ وَاجِبَةٍ مِنَ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ:
اَلْإِجْلاَلُ لَهُ فِي غَيْبَتِهِ
اَلْوُدُّ لَهُ فِي صَدْرِهِ
اَلْمُوَاسَاةُ لَهُ فِي مَالِهِ
أَنْ يُحَرِّمَ غِيبَتَهُ
أَنْ يَعُودَهُ فِي مَرَضِهِ
أَنْ يُشَيِّعَ جَنَازَتَهُ
أَنْ لاَ يَقُولَ فِيهِ بَعْدَ مَوْتِهِ إِلاَّ خَيْراً
مؤمن بر مؤمن هفت حق واجب الهى دارد:
۱. احترام او در هنگامى كه حضور ندارد.
۲. دوستى قلبى با او.
۳. شريك ساختن او در ثروتش.
۴. غيبت او را حرام بداند.
۵. در بيمارى او را عيادت كند.
۶. جنازه او را تشيیع كند.
۷. بعد از مرگ درباره او جز به نيكى سخن نگويد.
📚وسائل الشیعة ج۱۲ ص ۲۰۸
https://eitaa.com/hashemighir
@howzavian_hamedan
آقای مدّاح، آقای منبری، آقای هیئتی!
خواندن روضهی در و دیوار در این ایّام، واجب است؛
امّا کافی نیست...
باید بگویی چه شد که دشمن جرأت کرد،
چنین جسارتی به دختر پیامبر(ص) روا دارد؟!
باید بگویی که حضرت زهرا(س)،
چهل شب به همراه امیرالمؤمنین(ع) و حسنین(ع)،
در خانهی مهاجرین و انصار رفت و از آنها خواست که حق را بگویند!
تا به آنچه در روز غدیر دیده بودند عمل کنند؛
تا سکوتشان را بشکنند و با بیطرفی، دشمن را یاری نکنند...
امّا چه شد؟!
جز چهار پنج نفر،
بقیه پای کار نیامدند
و در لانههایشان خزیدند...
پس جرأت نانجیبها،
از بیجرأتی خواص بود،
از بیجرأتی کسانی بود که غدیر را دیدند،
اما سکوت کردند!
این چنین شد که زور لگد دشمن قوت گرفت
و دخت نبی را اینچنین بین در و دیوار... بگذریم!
آری گریه کن پای این روضهها،
امّا بدان که در این بزم،
جایی برای «بیطرفی» نیست...
#فاطمیه
@cafe_fekr
@howzavian_hamedan
✍️ #یادداشت : روایات جعلی با چاشنی هوش مصنوعی!!!
👤مجتبی پورموسی
(پژوهشگر علوم قرآن و حدیث)
با ظهور و گسترش فضای سایبری در جهان و نیز کشور عزیزمان، مخاطبان زیادی به آن جذب و سعی در برآورده ساختن نیازها یه وسیله این تکولوژی جدید کردهاند.
شاید بسیاری از ما نیز برای یافتن روایات یا مطالعه در این زمینه به این بستر مراجعه کنیم. تُحفه جدید این فضا، هوش مصنوعی است.
شاید باورمان نشود، اما روایات متعددی از ترکیب متن چند روایت توسط هوش مصنوعی تولید و با ذکر عنوان کتاب و حتی جلد و صفحه به مخاطب داده می شود!
و مخاطب از همه جا بیخبر هم ممکن است این موارد را در چندین گروه و ... نقل کند!
در ادامه چند نمونه ارسال میکنم:
مورد اول:
عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (عَلَيْهِ السَّلَامُ) قَالَ:
"إِنَّ لِشِيعَتِنَا ثَلَاثَ خِصَالٍ يُؤْمَنُونَ بِهَا مِنَ الْجُنُونِ وَالْجُذَامِ وَالْبَرَصِ:
الْوَرَعُ عَنِ الْمَعَاصِي، وَالتَّوَكُّلُ عَلَى اللَّهِ، وَالرِّضَا بِالْقَضَاءِ".
مورد دوم:
عن علي بن أبي طالب قال: قال رسول الله صلى الله عليه وسلم: "يا علي، بشر شيعتك بعشر خصال: الأمن من الفزع الأكبر، والأمن من عذاب القبر، والميزان القسط يوم القيامة، والنور التام يوم القيامة، والحساب اليسير، والجنة بغير حساب، والشفاعة، والرضا من الله، والأمن من اللعن والسخط، والأمن من الجنون والجذام والبرص."
الترجمة الفارسية:
از علی بن ابی طالب روایت است که پیامبر اکرم (ص) فرمود: "ای علی! شیعیان تو را به ده خصلت بشارت ده: امنیت از ترس بزرگ (قیامت)، امنیت از عذاب قبر، ترازوی عادلانه در روز قیامت، نور کامل در روز قیامت، حساب آسان، بهشت بدون حساب، شفاعت، رضایت خداوند، امنیت از لعن و خشم، و امنیت از جنون، جذام و برص."
المصادر:
کتاب "بحار الأنوار" اثر علامه مجلسی (ج 8، ص 38)
کتاب "کنز العمال" اثر علامه متقی هندی (ج 11، ص 610)
کتاب "مستدرک الوسائل" اثر میرزا حسین نوری (ج 11، ص 233)
کتاب "مسند أحمد" اثر امام احمد بن حنبل (ج 1، ص 84)
کتاب "الجامع الصغیر" اثر سیوطی (ج 1، ص 74)
با جستجو در منابع و نرم افزارهای شیعه و اهل سنت، چنین متون روایی به این شکل، نقل نشده است. بلکه تکههایی از این متون را در ضمن روایات مختلف می بینیم.
عجیب اینکه در مورد دوم آدرسهای به ظاهر دقیقی هم ارائه شده که در مواجهه اولیه، بسیار رهزن بوده و به ذهن ولو یک پژوهشگر چنین القا میکند که با متن یک روایت که در منابع متعدد نقل شده، مواجه است. حال آنکه یک تولید جدید توسط هوش مصنوعی رخ داده و آدرس های ساختگی هم چاشنی کار شده است.
پیشتر این موارد را در سوالات دیگری از هوش مصنوعی دیده بودم که به مقالات و کتاب های فرضی و خیالی ارجاع می دهد، در حالیکه با یک جستجوی ساده در نت، متوجه می شویم که چنین کتاب هایی وجود خارجی ندارند!
در آخر باید گفت، با توجه به امکان جهتدهی و مدیریت نوع پاسخهای هوش مصنوعی توسط مدیران این سایتها و گردانندگان آنها، در آیندهای نه چندان دور با یک جنگ تمام عیار دادهها و اطلاعات در فضای سایبری مواجهیم که لزوم اعتبارسنجی و مشخص کردن صحت و سقم اطلاعات حاصل از فضای سایبری را بیش از پیش میسازد.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
@howzavian_hamedan
صحبت کردن از زن فلسطینی و کاری که او میکند هیچ سودی برای مخاطب داخلی ندارد جز این که با ایما و اشاره و ابرو، به زن ایرانی توجه بدهیم و بگوییم چارهی این روزهای سرد مقاومت کجاست. این سرما بیش از آنکه با ابتکارها شکسته شود با ارادهها شکسته میشود. انقلاب مقدم بر ابتکار است و قیام مقدم بر تفکر! و در اینجاست باید جنسیت را ملاحظه کرد. هرچند برخی تلاش میکند هر طور شده پشت «انسان جدید فلسطین» اکراه خود را از صحبت کردن راجع به حقایق انسان جنسیتمند پنهان کنند! اینجاست که چون این قواعد حتی علیرغم تجربه انقلاب اسلامی ایران در خصوص زن شفاف نیست باید به بهانه زن فلسطینی، زن ایرانی را اول به خودش و بعد دیگران یادآوری کرد.
🥀 مهدی تکلّو | @Mahdi_Takallou
@howzavian_hamedan