پس غریب کیست؟؟؟غریب منم که اینجا دورتر تر شعاع های خورشید ودوراز تمام شور واشتیاق بهاری شدن کنج این اتاق نشسته ام ،نه بالی برای پرواز دارم ونه پاهایم روی دوباره آمدن !
ای قرار لحظه هایم !ای امام رئوف،ای محبوب دلها ...
این بار از خستگی قد خم کرده ام وشانه هایم دیگرتاب این سنگینی گناه را ندارد .
ای بخشنده بال پروازی به من عطاکن!اجازه بده دوباره دلم آبی شدن را تجربه کند.ای عشق! دیریست عاشق شدن را از یاد برده ام ...بگذار تادوباره مشهدت بهار این دل خزانم باشد.بگذار تا دوباره از شفاعت سقاخانه ات،پیاله ای بنوشم.
نمیدانم از چه بگویم از مهربانی بینهایتت؟ از بخشندگیت؟از مهمان نوازیت؟اگر بخواهم از همه شان بگویم آنقدر زمان میخواهم آنقدر صفحه میخواهم برای نوشتنشان.وقتی به گنبد طلایی ات نگاه میکنم دلم پر میکشد به خراسان به حرمت.دلم میخواهد تا عمر دارم گوشه ای از حرمت بنشینم و به گنبد طلایت چشم بدوزم آنقدر نگاه کنم تا جز به جز گنبد طلایی ات را در ذهنم حک کنم.وقتی به حرمت می آیم همه چیز را فراموش میکنم غم هایم را درد هایم رادل نگرانی هایم را همه و همه را فراموش میکنم.اصلا مگر میتوان فراموش نکرد؟حال و هوای حرم آنقدر به آدم حال خوب منتقل میکند که خود به خود تمام درد هایت و غم هایت از یادت میروند.کاش می شد کبوتر حرمت شویم و هر روز و هرساعت و هر دقیقه بر فراز حرمت پرواز کنیم و از هوای حرمت نفس بکشیم.اکنون این روز ها حرف جاری بر زبانم یک چیز است آقا بطلب دلم حرم میخواهد
کاش می شد این ایام حزن و اندوه، زائر حریمت باشم و به خیل عظیم عزاداران در صحن هایت بپیوندم اما چه کنم؟! راه دور است و مشکلات زندگی مجال نمی دهد ولی یقین دارم از فرسنگ ها دور هم سلام های ما را بی پاسخ نمی گذاری.
هم اینک چشم هایم را می بندم و دل به حریمت می سپارم...
نگاهی به سمت و سوی این دل شیدایی و سوخته ام بکنیدقبول دارم گناهانم زیادست اما عشق و ارادت من به شما زیادتر...
و دستهای نیازم را دخیل شبکه های ضریحت می کنم آقا...همینکه دقایقی لحظاتم متبرک از نام تو می شوند آرامم می کند اما کاش می شد همیشه مقیم آستانت بود و هر لحظه در آسمان حریمت بال و پر گشود مثل کبوتر حرم.
دلم می خواهد یک بار دیگر در یکی از رواق هایت بنشینم و زانوهایم را در بغل بگیرم و آنگاه گوشم را به همهمه ی رضا رضای زائرانت بسپارم!
#امام_حسن
نشستم گوشهای از سفرهی همواره رنگینت
چه شوری در دلم افتاده از توصیف شیرینت
به عابرها تعارف میکنی دار و ندارت را
تو آن باغی که میریزد بهشت از روی پرچینت
کرم یک ذره از سرشار ، سرشارِ صفتهایت
حسن یک دانه از بسیار ، بسیارِ عناوینت
دهان وا میکند عالم به تشویق حسین اما
دهانِ خاتم پیغمبران واشد به تحسینت
تو دینِ تازه ای آوردهای از دیدِ این مردم
که با یک گل کنیزی میشود آزاد در دینت
معزالمومنین خواندن؛ مذل المومنین گفتن
اگر کردند تحسینت، اگر کردند نفرینت
برای تو چه فرقی دارد ای والتین و الزیتون
که میچینند مضمون آسمانها از مضامینت
بگو با آن سفیرانی که هرگز بر نمیگشتند
خدا واداشت جبراییلهایش را به تمکینت
بگو تا آفتاب از مغربِ دنیا برون آید
که سرپیچی نخواهد کرد خورشید از فرامینت
بگو تاتیغ بردارد اگر جنگ است آهنگت
بگو تا تیغ بگذارد اگر صلح است آیینت
خدا حیران شمشیر علی در بدر و خندق بود
علی حیران تیغ نهروانت تیغ صفینت
بگو از زیر پایت جانماز این قوم بردارند
محبت کن! قدم بگذار بر چشم محبینت
تورا پایین کشیدند از سر منبر که میگفتند:
چرا پیغمبر از دوشش نمیآورد پایینت
درون خانه هم محرم نمیبینی تحمل کن
که میخواهند، ای تنهاترین! تنهاتر از اینت
تو غمهای بزرگی در میان کوچهها دیدی
که دیگر این غمِ کوچک نخواهد کرد غمگینت
از آن پایی که بر در کوفت بر دل داشتی داغی
از آن دستان سنگین بیشتر شد داغ سنگینت
سر راهت میآمد آنکه نامش را نخواهم برد
برای آنکه عمری تازه باشد زخم دیرینت
برای جاریِ اشکت سراغ چاره می گردی
که زینب آمده با چادر مادر به تسکینت
به تابوت تو زخمِ خویش را این قوم خواهد زد
چه میشد مثل مادر نیمهی شب بود تدفینت
صدایت میزند اینک یتیمت از دل خیمه
که او را راهی میدان کنی با دست آمینت
هزاران بار جان دادی ولی در کربلا آخر
در آغوش برادر دست و پا زد جانِ شیرینت
کدامین دست دستِ کودکت را بر زمین انداخت؟
همان دستی، همان دستی که روزی بوده مسکینت
دعا کن زخم غمهایت بسوزاند مرا یک عمر
نصیبم کن نمک از سفرهی همواره رنگینت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سرانجام وعده دنیای مرفه معاویه
امام حسن (ع)به مردم اخطار داد که بچهاتون میرن در خونه اینها حقوق خودشون را گدایی کنند
دکتر رحیمپورازغدی
پ:ن:چقدر شبیه به زمان حال ما!تاریخ که رها بشه عبرت ها فراموش و برجام با وعده ی دنیای مرفه ! تصویب میشه ....اخرش هم ختم میشه به پراید بالای۱۴۰میلیونی دلار بالای ۳۰ هزار ،ذلت وتحقیر ملت ،التماس دولت از اروپا ! گرانی های افسار گسیخته .......
meysammotiee-@yaa_hossein.mp3
5.28M
رحلت #پیامبر_اکرم صلی الله علیه و آله وسلم
🏴 رنجی که #امام_حسن علیهالسلام از دوستان دیدند
⬛️ حضرت آیتالله خامنهای:
پیغمبر با همهى شدّتها و رنجها و امیر مؤمنان با همهى دردها و غمها و ائمّهى دیگر با همهى ستمدیدگیها هیچ کدام در وضعیّت امام حسن قرار نگرفتند و این عظمت حسنبنعلى را نشان میدهد؛
زیرا آن دیگران، ائمّهى هداة معصومین اگر از سوى دشمن رنج میدیدند، از سوى دوستان آن زخمها را التیام مییافتند امّا امام حسن مجتبى اینجور نبود، نزدیکترین یاران امام حسن به او گفت یا مذلّ المؤمنین.😭😭
Vahid.Shokri.Havaye.In.Rozaye.Man(128).mp3
9.33M
🔵مداحی
هوای این روزای من هوای مشهده❤️
#حدیث
🔘امام حسن مجتبی (ع) فرمودند؛
🔸«إِنَّ أَبْصَرَ الأَبـْصارِ ما نَفَذَ فِى الخَیرِ مَذْهَبُهُ، وَ أَسْمَعُ الاْسـْماعِ ما وَعَى التَّذْكیرَ وَ انْتَفَعَ بِهِ، أَسْلَمُ الْقُلُوبِ ما طَهُرَ مِنَ الشُّبُهاتِ.»
🔹همانا بیناترین دیده ها آن است كه در طریق خیر نفوذ كند، و شنواترین گوشها آن است كه پند و اندرز را در خود فرا گیرد و از آن سود برد، سالمترین دلها آن است كه از شبهه ها پاك باشد.
📚تحف العقول، ص235
#امام_حسن (ع)
@howzeh_elmieh_parand
روضه امام مجتبی فقط یه جمله ست؛
بزرگی آقا رو در خواب زیارت کرد.
پرسید: آقاجانم، دو تاریخ درباره شهادت شماست، کدامش درسته؟
آقا فرمود:
من آن زمان مُردم که در کوچه ها با مادرم میرفتیم.......
قد من کوتاه بود و دست او پرشتاب؛
از بالای سرم بر صورت مادر نشست.......
کمر من شکست....
😭😭😭😭😭😭😭😭😭
صلی الله علیک یاابامحمدیاحسن ابن علی ایهاالمجتبی یابن رسول الله🏴
🏴🏴🏴🏴🏴
⚫️آخرین وداع پیامبر(صلی الله علیه و آله) با یاران...
💚پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) روزهای آخر بیماری در حالی كه سرش را با پارچهای بسته بود، سه روز پیش از شهادت خود، به مسجد آمد و شروع به سخن نمود و در طی سخنان خود فرمود:
🖤 هر كسی حقی بر گردن من دارد برخیزد و اظهار كند، زیرا قصاص در این جهان، آسانتر از قصاص در روز رستاخیز است!
✳️در این موقع سوادة بن قیس برخاست و گفت: موقع بازگشت از نبرد "طائف" در حالی كه بر شتری سوار بودید، تازیانه خود را بلند كردید كه بر مركب خود بزنید.
🔰اتفاقا تازیانه بر شكم من اصابت كرد، من اكنون آماده گرفتن قصاصم.
💚درخواست پیامبر یك تعارف اخلاقی نبود؛بلكه جداً مایل بود حتی یك چنین حقوقی را جبران نماید.
☘گذشته از این، چون اصابت تازیانه بر شكم سواده عمدی نبود، از این نظر او حق قصاص نداشته است، بلكه با پرداخت دیهای جبران میگردید. مع الوصف پیامبر، خواست، نظر وی را تامین كند...
💚پیامبر دستور داد، بروند همان تازیانه را از خانه بیاورند، سپس آماده قصاص شدند.
♦️یاران رسول خدا با دلی پر غم و دیدگانی اشكبار ونالههایی جانگداز، منتظرند كه جریان به كجا خاتمه میپذیرد؛ آیا سواده واقعا از در قصاص وارد میشود؟
🔆 ناگهان دیدند سواده بی اختیار،بجای قصاص، شكم و سینه پیامبر را میبوسد؛
🌹در این لحظه پیامبر او را دعا كرده، فرمود: خدایا! از سواده بگذر، همانطور كه او از پیامبر اسلام در گذشت...
▪️صلی الله علیک یا رسول الله...▪️
📕فروغ ابدیت جلد2، صفحات 864- 865
#یاامامحسن...😔💔
وقتی که خورد در وسط خانه
پیچوتاب
خانه گرفت
از دل گلخون او گلاب
یکجا نشست و
قدر چهل سال گریه کرد😭
از زهر لامروت ،
تا آتش و طناب😔
این ماجرای زهر جگر میکشد برون
آن ماجرای کوچه جگرمیکند کباب💔
گودال قتلگاه حسن بود خانه اش😢
وقتی که شد به خون جگر صورتش خضاب🖤😓
ارزان فروختند غریب مدینه را
آه ای غریب
«جعده» کجا و کجا «رباب»😥
آه ای غریب همسر خوبی نداشتی
تا در عزات گریه کند زیر آفتاب😭💔
#اللهمعجللولیکالفرج🌱
#ادرکنا_یامهدی💌
ماهنامه مهر 99.pdf
974.7K
☘ماهنامه مدرسه علمیه حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها
@howzeh_elmieh_parand
1_431581864.mp3
2.07M
🔊
🎼 پادڪست بســیار زیـبا
🎤حجت الاسلام دارسـتانی
✅ #چــرا_گـــرفتادی