هدایت شده از بنیاد تاریخپژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی
🔆14 گام تا امام🔆
🔹گام هشتم: اعتقاد به اراده و نیروی مردم/بخش اول🔹
یکی از اصول سیاستورزی همیشگی امام خمینی (قدس سره)؛ اعتقاد ایشان به #اراده_مردمی بود. اعتقادی که وجه تمایز ایشان با بسیاری از شخصیتهای سیاسی و حتی حوزوی بود.
در ادامه به گفت و گوی کوتاه امام خمینی (قدس سره) با مرحوم #آیتالله_حکیم که در آن زمان از زعمای #حوزه_علمیه_نجف بودند میپردازیم.
در این دیدار « امام فرصت را غنیمت شمرد و رسالت تاریخی خود را چنین آغاز کرد:
خوب است برای تغییر آب و هوا به ایران بروید و اوضاع آنجا را از نزدیک ببینید و مشاهده کنید که بر این ملت مسلمان چه میگذرد. در زمان #مرحوم_بروجردی عدم اقدام ایشان را علیه دولت جابره، حمل بر صحت میکردم و میگفتم مطالب را به ایشان نمیرسانند. نسبت به جنابعالی هم اینطور معتقدم که فجایع حکومت ایران را به سمع شما نمیرسانند و الا شما هم ساکت نمیماندید. در تهران به عنوان 25 سال سلطنت پهلوی جشن گرفتند و به زور چهارصد هزار دلار از این مردم فقیر برای مصارف جشن گرفتند، 800 دختر و 800 پسر به عنوان دعا در محلی به جان هم انداختند. به عنوان دعا چه کردهاند از گفتنش خجلم.
آقای حکیم: شما که اینجا هستید به من لطفی ندارد به ایران بروم، وانگهی چه میشود کرد، چه اثری دارد.
امام: قطعا اثر دارد، ما با همین #قیام تصمیمات خطرناک دولت را متوقف کردیم، چطور اثر ندارد اگر علما اتحاد داشته باشند قطعا مؤثر است.
آقای حکیم: اگر احتمال عقلایی نیز داشته باشد و از طریق عقلایی اقدام شود، خوب است.
امام: قطعا تأثیر دارد، چنانچه اثر هم دیدیم و منظور ما از اقدام، #اقدام_عاقلانه است. مقصود اقدام علما و عقلای ملت است.
آقای حکیم: اقدام حاد کنیم مردم از ما تبعیت نمیکنند، مردم دروغ میگویند، آنها پی شهوتند، برای دین سینه چاک نمیکنند.
امام: چطور مردم دروغ میگویند؟! این مردم که جان دادند، زجر دیدند، حبس کشیدند، تبعید شدند، اموالشان به غارت رفت، چطور مردم بقال و عطار سر محل که سینه جلو گلوله دارند دروغ میگویند؟!
آقای حکیم: تبعیت نمیکنند، مرید شهوات و اغراض مادیه هستند!
امام: عرض کردم که مردم در 15 خرداد جوانمردی و صداقت خود را نشان دادند.
آقای حکیم: اگر قیام کنیم و خونی از بینی کسی بریزد و سر و صدایی بشود، مردم به ما ناسزا میگویند و سر و صدا راه میاندازند.
امام: ما که قیام کردیم از احدی به جز مزید احترام و سلام و دستبوسی ندیدیم و هر که کوتاهی کرد، حرف سرد شنید و مورد بیارادتی مردم واقع شد. در تبعید ترکیه به یکی از دهات ترکیه که اسمش یادم نیست رفتم، اهالی آن ده گفتند: وقتی آتاتورک مشغول عملیات ضد دینی خود شد علمای ترکیه جمع شدند و به اتفاق، مشغول فعالیت علیه تصمیمات آتاتورک شدند. آتاتورک ده را محاصره و چهل نفر از علمای ترکیه را به قتل رسانید. من شرمنده شدم، پیش خود فکر کردم که آنها سنی میباشند، وقتی خطر را به دین اسلام نزدیک میبینند، چهل نفر کشته میدهند، ولی علمای شیعه در این خطر عظیمی که بر دیانتمان وارد آمده خون از دماغمان نیامد (نه از دماغ من و نه شما و نه دیگری). واقعا جای خجالت است.»
ادامه این خاطره در یادداشت بعد:
https://eitaa.com/bonyadtarikh/392
@Bonyadtarikh
بنیاد تاریخپژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی-قم.