🎥ببینید| باید انسان در سختی‌ها خودش را #امتحان کند، اگر از آن سختی‌ها پیروز بیرون آمد، خدا یار و همراه او خواهد بود. ◽️شهید #مهدی_زین‌الدین 🆔 @hozehonari_ir

من تا وقتی به خاک منطقه عملیاتی دست نزنم، قبول نمی‌کنم نیروهای لشکرم وارد عمل بشن. 🎥 ببینید| شهید #مهدی_زین‌الدین فرمانده لشکر ۱۷ علی‌ ابن ابیطالب قم این جمله را زمانی گفت که قرار بود نیروهایش برای عملیات خیبر به جزیره مجنون بروند. آقا مهدی اما اصرار داشت قبل از نیروهایش، خودش تنها به دل دشمن بزند و جزیره را از نزدیک ببنید. علی رغم مخالفت‌ها روی حرفش ایستاد و همین کار را هم کرد تا مطمئن باشد نیروهایش قرار است در چه میدانی بجنگند. 📖 این روایت بخشی از کتاب کمین دارساوین چهل و یکمین جلد از مجموعه #قصه_فرماندهان است که به بر اساس زندگی سردار شهید مهدی زین‌الدین، به قلم امیرحسین انبارداران و توسط انتشارات #سوره_مهر منتشر شده است. 🆔 @hozehonari_ir

به بهانه سالروز شهادت #فرمانده‌ای با پوتین‌های کهنه سال ۱۳۵۶ باهم نشستیم سر جلسه کنکور. قبلش درس‌خواندنمان، تست‌زدنمان و کلاس‌رفتنمان هم باهم بود. انگیزه داشتیم و این انگیزه را حمایت‌های بابا و مامان بیشتر و بیشتر می‌کرد. این حمایت وقتی بیشتر خودش را نشان داد که به‌خاطر ما دو نفر زندگی‌شان را در خرم‌آباد گذاشتند، بلند شدیم باهم رفتیم تهران. یک موسسه آموزشی که آن زمان اسمش سر زبان‌ها افتاده بود، برای کنکور کلاس‌های فشرده گذاشته بود. بابا اسم هر دوی‌مان را نوشت و بعد یک اتاق توی مسافرخانه‌ای که نزدیک موسسه بود کرایه کرد. من و مهدی از صبح می‌رفتیم سر کلاس، ناهار می‌آمدیم مسافرخانه، یک چیزی می‌خوردیم تا شب که خسته و هلاک برمی‌گشتیم. وقتی جواب‌ها آمد، هر دو قبول شدیم. انتخاب رشته کردیم و فرستادیم. مهدی که رتبه چهارم را آورده بود، پزشکی دانشگاه پهلوی شیراز قبول شد و من بهداشت دهان و دندان دانشگاه ملی تهران قبول شدم. 📖 بریده‌ای از کتاب «تنها زیر باران» روایت زندگی شهید« #مهدی_زین‌الدین» به قلم مهدی قربانی انتشارات #سوره_مهر 🆔 @hozehonari_ir