eitaa logo
در تکاپو | حمیدرضا تیموری
74 دنبال‌کننده
205 عکس
48 ویدیو
19 فایل
پنجره‌ای به «فرهنگ، هنر و اقتصاد» در تکاپو باشید ... ارتباط با من: @hrteimouri
مشاهده در ایتا
دانلود
📸 همایش «نظام پولی تمدن اسلامی» 🔸 در این همایش علمی به‌عنوان مجری کارشناس حضور یافتم. 🔆 @hrteimouri_ir
آن‌ها که نگران نیستند از هویت ملی چه نمی‌فهمند! 🔆 @hrteimouri_ir
إنا لله و إنا إلیه راجعون با رفتنت بار دیگر نشان دادی صندلی ریاست‌جمهوری اسلامی ایران، صندلی خدمت و وظیفه است. 🔆 @hrteimouri_ir
یه حرف سیاسی بزنم آیندۀ احمدی‌نژاد دورۀ اول می‌تونست مشابه رئیسی باشه اما ... فاعتبروا یا اولی الأبصار 🔆 @hrteimouri_ir
1 دلم پر بود از شوق حضور در حماسۀ تشییع و نماز بر پیکر شهید رییسی و همراهان (خصوصاً دکتر حسین امیرعبداللهیان و حاج‌آقای آل‌هاشم). ولی فشارهای کاری و مالی منعم می‌کرد. از زمان شنیدن خبر شهادت دستم به کار نمی‌رفت. به همسرم گفتم: نمی‌تونم تصمیم بگیرم چه کنیم؟! قرآن را باز کردم. آیات سورۀ طه آمد: فَتَعَالَى اللَّهُ الْمَلِكُ الْحَقُّ ... آیۀ بعد تکانم داد: وَلَقَدْ عَهِدْنَا إِلَى آدَمَ مِنْ قَبْلُ فَنَسِيَ وَلَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْمًا (پیش از این، از آدم پیمان گرفته بودیم؛ امّا او فراموش کرد؛ و عزم استواری برای او نیافتیم!) درنگ نباید می‌کردیم ... دیشب وقتی پایم به اصفهان رسید و سخنان آقا دربارۀ شهید جمهور را شنیدم، از ته قلب خدا را شکر کردم. دست خدا به همراهت مرد الهی ... آقا فرمودند: ما یکی از بهترین عناصرمان در زیر این آسمان را از دست دادیم؛ یکی از بهترین‌ها را از دست دادیم. 3 خرداد 1403 🔆 @hrteimouri_ir
⚫️ 1100 ختم قرآن به نیت شهید ابراهیم رئیسی و هفت شهید همراهش در سانحه هوایی کافیه تنها یک آیه قرآن تلاوت کنید و لینک ختم آیه‌‌ای قرآن رو برای دیگران ارسال کنید. هر ثوابی برای این شهدا بفرستیم اثرش به خودمون برمی‌گرده. خیلی‌ها نتونستند تو مراسم تشییع شرکت کنن. به‌جاش تو ختم قرآن هر چند آیه می‌تونید بخونید. بسم الله👇 https://leageketab.ir/khatme-quran 🔆 @hrteimouri_ir
🖤 یادبود مجازی شهید آیت‌الله سید ابراهیم رییسی (ره) http://fatehe-online.ir/6 🔆 @hrteimouri_ir
2 🔸 چند سالی می‌شود به روایت‌ها و فضاسازی‌های سینمایی قرآن فکر می‌کنم (البته واسطۀ هنری (Medium) قرآن کلام است و از جنس تصور و نه تصویر). سورۀ یس آیاتی فوق‌العاده زیبا دارد دربارۀ مردم شهری که سه پیامبر به‌سوی‌شان می‌آیند. کنش ابتدایی مردم تکذیب آن‌هاست. در گیرودار گفت‌وگوی مردم و پیامبران، مردی از آن سرِ شهر وارد کادر دوربین می‌شود و خطاب به هم‌شهری‌هایش می‌گوید: آی مردم! بیایید دنباله‌روی این پیامبران باشیم. بعد چند دلیل می‌آورد و از زیان‌کاری کسانی می‌گوید که به‌جای خدای بی‌همتا، خدایانی را معبود خود گرفته‌اند و خیلی قاطع اعلام می‌کند به خدای پیامبران ایمان دارد. تا اینجای کار داستان روالی عادی دارد. شگفتانۀ ماجرا جایی است که ناگهان با یک بُرِش پَرِشی (Jump Cut) می‌رویم به فرازمان و فرامکان واقعه. می‌فهمیم آن مرد را کشته‌اند و حالا به او گفته می‌شود: «وارد بهشت شو» و مرد با خودش می‌گوید: «کاش هم‌شهریانم می‌فهمیدند خدا مرا آمرزید و تکریم و تجلیلم کرد». 🔆 @hrteimouri_ir
🔹 دیشب به این فکر می‌کردم که ما تا جایی از واقعه را می‌بینیم یا می‌دانیم و بقیه‌اش را یا رها می‌کنیم یا از آن سردرنمی‌آوریم. بعد رفتم داخل بالگرد رییس‌جمهور نشستم و به لحظاتی قبل و بعد از حادثۀ سقوط بالگرد فکر کردم. لحظاتی که لابد رییس‌جمهور با وزیر خارجه دربارۀ نشست وزرای خارجۀ کشورهای عضو سازمان همکاری شانگهای صحبت می‌کردند. خلبان ارتفاع را کم می‌کند تا از تودۀ پرفشار ابر بگذرد اما ناگهان با درختانی در دامنۀ سرسبز کوه مواجه می‌شود و تا بیاید به خود بجنبد، همه‌چیز سیاه می‌شود. سکانس پایانی اما هیجان‌انگیزتر است: در نمای مدیوم کلوزآپ که از چند ده متر بالاتر گرفته شده چند نفر در منطقه‌ای جنگلی، در مسیر قله در حال حرکتند؛ سبک‌بال از مکان و زمان، مشغول گفت‌وشنود، خوشحال و خندان. کبوترهایی از جنس نور یکی‌یکی از راه می‌رسند و روی شاخه‌های درختان می‌نشینند. هوای منطقه را مِهی غلیظ فراگرفته. آفتاب دارد آرام‌آرام غروب می‌کند اما نورپرداز چند باریکۀ نور در مسیر حرکت مردان تابانده. از عمق جنگل صداهایی معناگرا (Deep) همراه با آواهایی به‌گوش می‌رسد: گاهی صدای پیرزنی بروجردی به گوش می‌رسد؛ گاهی ندای کودکی سبزواری، گاهی دعای زنی میان‌سال با زبان گیلکی، گاهی گریۀ پیرمردی از شهر نِگور و گاهی أمّن یُجِیب نوجوانی نجف‌آبادی. تصویربردار نمایی کلوزآپ می‌بندد از قدم‌های رییس‌جمهور و همراهان و مثل محمود کلاری در پشت‌صحنۀ «جدایی»، خیلی آرام اشک می‌ریزد. آن‌ها هرجا قدم گذاشته‌اند لاله‌ای یا شقایقی یا نسترنی روییده ... بشنوید: https://songsara.net/159965/ 6 خرداد 1403 🔆 @hrteimouri_ir
💎 آرام‌ترین و بی‌حرکت‌ترین انسانی بود که تا به حال دیده بودم … بخشی از مصاحبۀ کامبیز فتاحی (خبرنگار BBC) با رابرت مک‌نیل حدود دو ماه پیش از بازگشت آیت‌الله خمینی به ایران، رابرت مک‌نیل، مجری برنامه «مک‌نیل-لهرر» کانال پی‌بی‌اس (PBS) به نوفل لوشاتوی فرانسه سفر می‌کند تا اولین مصاحبه تلویزیونی مفصل یک شبکه آمریکایی را با او انجام دهد. در هوای سرد پائیزی جمعه اول دسامبر ۱۹۷۸ (۱۰ آذر ۱۳۵۷) ‌تیم پی‌بی‌‌اس ابتدا از آیت‌الله خمینی و هوادارانش حین اقامه نماز جماعت در حیاط ویلای محل اقامت وی فیملبرداری کردند. مقدمه گزارش ویژه را مک‌نیل بیرون منزل، در خیابان اصلی نوفل لوشاتو، ضبط کرده بود. رابرت مک‌نیل و همکارانش سپس دوربین‌ها و تجهیزات خود را در یکی از اتاق‌های کوچک منزل آیت‌الله خمینی مستقر کردند و منتظر ورود او شدند. ابراهیم یزدی، عضو ارشد نهضت آزادی و مشاور آیت‌الله خمینی که امکان مصاحبه را فراهم کرده بود، پس از مدت کوتاهی رهبر انقلاب را به داخل اتاق هدایت کرد. آقای مک‌نیل می‌گوید: «ابراهیم یزدی من را معرفی کرد. او (آیت‌الله خمینی) با بی‌اعتنایی کامل، سری تکانی داد.» این روزنامه‌نگار کانادایی الاصل قبل از پیوستن به پی‌بی‌‌اس، برای بی‌‌بی‌سی و پیش از آن هم برای شبکه ان‌بی‌‌سی آمریکا کار می‌کرد. از ریچارد نیکسون و فیدل کاسترو گرفته تا جرالد فورد و وودی آلن به این روزنامه نگار کهنه کار مصاحبه داده‌اند، ولی وقتی در نیویورک به دیدارش رفتم تاکید داشت که مصاحبه آیت‌الله خمینی شگفت انگیز‌ترین مصاحبه‌ای بوده که در طول زندگی حرفه‌ای خود انجام داده است. آقای مک‌نیل می‌گوید تا آن روز از نزدیک یک آیت‌الله ندیده و مجبور نشده بود قبل از ضبط برنامه، کفش‌هایش را در بیاورد و در اتاقی خالی از اسباب و اثاثیه چهار زانو در کنار مصاحبه شونده روی زمین بنشیند. او می‌گوید: «بیشتر افراد مشهور یا شخصیت‌های سیاسی قبل از مصاحبه قدری خوش و بش می‌کنند تا نظر مساعد شما را جلب کنند ولی آیت‌الله خمینی ابدا چنین کاری نکرد. طوری به من نگاه کرد که انگار پل کوچکی هستم که باید از رویش عبور کند تا به مکانی که می‌خواست رویش بنشیند که پشتی بزرگی بود برسد». وی می‌افزاید: «انگار تمام اعضای بدنش با حداقل نیروی ممکن کار می‌کردند، به غیر از مغزش آن هم زمانی که باید حرف می‌زد. آرام‌ترین و بی‌حرکت‌ترین انسانی بود که تا به حال دیده بودم … آرامش محض و اطمینان خاطر کامل داشت. ما می‌دانستیم او اندیشمندی است که مدت‌ها پیش طرز فکرش شکل گرفته و درباره چیزهایی که می‌توانست نظرات محکمش را زیر سوال ببرد کنجکاو نبود». https://www.bbc.com/persian/iran/2015/02/150204_u01-maneil-khomeini 🔆 @hrteimouri_ir